تعبیر خواب زیر زمین
آنلی بیتون می گوید : اگر خواب ببینید در زیرزمینی زندگی می کنید ، علامت آن است که احتمال دارد شهرت و ثروت خود را از دست بدهید.
اگر خواب ببینید با متروی زیرزمینی به جایی می روید، علامت آن است که وارد معامله ای می شوید که باعث ناراحتی و اندوهگین شدن شما خواهد گشت.
اگر خواب ببینید در زیرزمینی سرد و مرطوب هستید ، نشانه آن است که تحت فشار تردید و دودلی قرار می گیرید و اعتماد خود را نسبت به همه چیز از دست می دهید . و احساس می کنید که در آینده وقایع بدی اتفاق می افتد و به خاطر داشتن این افکار ، همواره مضطرب و پریشان خواهید بود.
دیدن زیرزمینی که در آن مواد غذایی و نوشیدنی های مختلف انبار شده است. علامت آن است که پیشنهادی به شما خواهد شد تا در سود حاصل از کاری نامعلوم سهیم شوید.
اگر دختری چنین خوابی ببیند، علامت آن است که از سوی فردی قمار باز محتکر به او پیشنهاد ازدواج خواهد شد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آروینا :
با سلام واحترام، دیروز ساعت حدودا 8صبح خواب دیدم ،تو طبقه اول یا دوم یک ساختمانی بودم مدیر گروهم وسایل را ،سریع از آن طبقه به طبقه زیرزمین انتقال داد خیلی تعجب کردم چقدر سریع خودش به تنهایی وسایل را برده یک کلاس خالی بود دیدم یه استادی روی تخته وایت برد تدریس میکنه گفتم چه جالب اینجا استاد هم تدریس میکنه ودو تا اتاق کنارش،بود انگار مدیرگروه برای من چیده بود خیلی تمیز ومرتب وکوچک وزیبا بود یکی از اتاقها با پشتی های زیادی واتاق دیگری با مبل کالباسی رنگ وپشتی مرتب شده بود به خواهرم گفتم اینجا میتونیم درس بخونیم از مدیر گروهم تشکر کردم گفت به جاش فقط برام دعا کن ولی برای درسهای دیگه من نیستم ها،گفتم اشکالی نداره وبعد رفت در واقعیت،مدیر گروهم بهم گفته بود یکی استادها بخاطر تقلب پرونده برام تشکیل داده وآبروم بعد جور رفته وهمه مطلع اند
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. مدیر شما اقدامی می کند که شما خیالتان راحت شود. او به دیگران می گوید که شما درسهای لازم را از این اشتباهی که مرتکب شده اید، گرفته اید و وقتش است که شروعی تازه داشته باشید و با شما با مهربانی برخورد شود. اما نمی خواهند که دیگران بفهمند که در حق شما محبت شده و شما را بخشیده اند و یواشکی اینکار را انجام می دهند. تا بچه ها خیال نکنند که تقلب کنند، بخشیده می شوند و همه چیز تمام می شود. در ازای آن شما هم او را دعا کنید و دیگر اشتباهاتتان را تکرار نکنید. تشکر از همراهیتون.
آروینا : باسلام واحترام خدمت شما
من در خواب دیدم ،خواهرم در یک زیرزمینی بود که یک میز وصندلی برای درس وجود داشت من با یک سبد خالی وارد زیرزمین شدم (از سبدها یی که فروشگاههای بزرگ برای مشتری ها میزارند)به خواهرم گفتم بشین درس بخون تا من بیام بعد صدای آدمهایی را شنیدم که میخواستن انگار این زیر زمین را اجاره کنند نگران شدم اون سبد را داخل زیرزمین گذاشتم انگار منصرف شدم که برم میخواستم پیش خواهرم در زیزمین باشم واز خواب بیدارشدم در واقعیت هر دومون دانشجووهستیم ممنون میشم تعبیربفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. خواهر شما، در ضمیر ناخودآگاهش به شرایط و جایگاهی که دارد فکر می کند و درسهایی از زندگی اش گرفته و شما می خواهید با او همفکر شده؛ از تجارب او استفاده کنید و بتوانید در زندگی تان انتخاب درستی داشته باشید. اما عده ای می خواهند بدون اینکه احساس مسئولیتی نسبت به خواهرتان داشته باشند، با او وارد رابطه شوند یا به بهانه ی اینکه " ما به تو تعهد داریم" می خواهند در کار او بی اجازه دخالت و فضولی کنند. اما شما اجازه نمی دهید که کسی از خواهرتان به هر نحوی سو استفاده کند و فکرش را خراب کند؛ حتی اگر به قیمت زیر پا گذاشتن یا فراموش کردن اولویت های خودتان تمام شود؛ خواهرتان را تنها نمی گذارید. تشکر از همراهیتون.
maryam : سلام خانم هراتی. ظهرتاسوعا خواب دیدم رفتم پیش خانم دکتر معروف زیبایی، ولی در خواب دکتر شغلش زیبایی نبود درمانی بود. یه آینه کنسول بود خودمو با چادر و مقنعه محجبه در آینه دیدم خواستم چشامو سورمه بکشم متوجه شدم مژه های پلک بالای هر دو چشمم از وسط کنده شدن و جاشون خالی و سفید شده. دو طرف چشام مژه ها خیلی بلند بود ولی وسط کامل خالی بودن. رفتم پیش خانم دکتر پلکمو معاینه کنه ولی چون سرمه کشیده بودم متوجه سفیدی جای خالی مژه ها نمیشد ازش خواستم واسم دارویی بنویسه که مژه هام رشد مجدد کنن. دکتر به زبان انگلیسی اسم داروها رو گفت و میگفت بنویس من متوجه نمیشدم چی بنویسم خواهرم پیشم بود خودکار از دستم گرفت تند تند شروع کرد به نوشتن. یهو دیدم یه جایی هستم. تو یه خونه ویلایی بزرگ دوبلکس قدیمی که تراس بزرگ و سر تاسری رو به حیاط داشت. دور تراس با ستونهای کوتاه چوبی حصار شده بود.خونه بدون سکنه بود، عشقم(که ارتباط خاص نداریم ولی تو دنیای مجازی همدیگه رو دنبال میکنیم) سیاه پوشیده (روی تیشرتش طرحهای قرمز بود) دیدم بالای تراس داره با صدای بلند ترانه غمگین یا نوحه میخونه. همکارش با دوربین فیلمبرداری ازش فیلم میگرفت. انگار خونه لوکیشن فیلمبرداری برای خواننده ها بود، متوجه زیرزمین خونه شدم درب ورودی خیلی بزرگ داشت، درش باز بود رفتم سمت زیرزمین دیدم صدای عشقم داره می پیچه تو زیر زمین و صدا نزدیک تر نزدیکتر میشه، زیرزمین بزرگ تمیز و خالی بود شبیه پارکینگ بود که پله کوتاهی هم داشت. متوجه شدم عشقم روی پله ایستاده یهو گفت تا فلان کارم(شغلش) انجام نگیره من به آرامش نمیرسم. رفتم سمتش، عشقم نشست روی سکو کنار پله. بهش گفتم راستشو بگو با فلان کار به آرامش میرسی؟ گفت نه با یه دختری که میدونم دوستم داره به آرامش میرسم!(به حالتی گفت متوجه شدم منو میگه) گفتم چقد؟ گفت خیلی وجودش بهم آرامش میده همینکه بدونم هست باشه تو زندگیم، وجودش شده دلخوشیم! با چادرحجاب کاملی که داشتم نشستم روی پاهاش لباشو بوسیدم اونم شروع کرد لب گرفتن(تو واقعیت تا حالا بوسم نکرده و منم چادری نیستم!). بعد دیدم میخام برم حمام خواهربزرگم رنگ مو داشت داد من موهامو رنگ کنم. رفتم موهام رنگ زدم دوش گرفتم اومدم بیرون دیدم موهام بلوند طلایی شده خیلی پشیمون شدم گریه کردم. بالای سرم مسی رنگ شده بود و کل موهام بلوند طلایی خیلی متعجب بودم چطور بدون دکلره موهام اینقد بلوند شده! مادرم دلداریم میداد قشنگ هم شده گریه نکن. با تمام وجودم پشیمون بودم داشتم اشک میریختم که از خواب پریدم... منتظرم عشقم ابراز علاقه کنه و پیشنهاد ازدواج بده ولی ناامیدشدم دیگه دل شستم یه جورایی..
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به آرامش و شفای روحی برسید و خیالتان راجع به موضوعی راحت شود. در دلتان شک دارید که خواسته هایتان محقق می شوند یا خیر ولی در ظاهر وانمود می کنید که خیلی امیدوار هستید که شانس به شما رو بیاورد. شما باید چشمانتان را باز کنید و حقایق را بهتر مشاهده کنید و واقعگرا باشید. شما درک درستی از این ندارید که خداوند چطور می خواهد آرزویتان را برآورده کند ولی در عین حال، سعی می کنید که ایمانتان را قوی نگه دارید و به فرمان خداوند گوش کنید. عشق شما قلبی بزرگ دارد و شخصیتی با فرهنگ و ظاهری آرام و موقر. او نشان می دهد که درکش بالاست و شاید خودش را یک سرو گردن از دیگران بالاتر می داند. اما ظاهری جدی و خشک از خودش نشان می دهد. او ناراحت است و جلوی دوستانش هم همینطور رفتار می کند و همه او را خشک و جدی می دانند. شما به رابطه تان با او فکر می کنید و او هم همین طور به شما فکر می کند. شما کم کم می توانید او را بیشتر درک کنید. او دوستتان دارد ولی شرایط مالی او یا شرایط کاری او آنطور نیستند که بخواهد پا پیش بگذارد و از شما درخواست ازدواج کند. شما دوست دارید به او تکیه کنید ولی افکار و احساساتتان را از او مخفی می کنید. هر دوی شما دلتنگ هم هستید. اما اگر خردمند باشید، افکار منفی را از ذهنتان پاک می کنید، کار خودتان را به خدای بزرگ می سپارید، روشنفکر و اجتماعی تر و برونگراتر و بی خیالتر رفتار می کنید. شما خوشحال خواهید شد و باید سعی کنید که کمی افکارتان را بیشتر بروز بدهید و مرموزانه رفتار نکنید. گریه تان انشالله خوشحالیست. خوابتان معادل 3 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
یاس : سلام روز بخیر.
بنده از یک خانمی خوشم آمده. که معلوم شد متعهل است. و به طور کل کنار گذاشتم و فقط در دل نگه داشتم و البته سعی کردم فراموش کنم.
برای نخستین بار ديشب خوابی دیدم. او و من در خانه قدیمی نیمه خراب مادر بزرگم بودیم.
با هم حرف میزدیم.
بعد صحنه بعد برادرم بود که زیرزمین خانه را نشانم داد و گفت فلانی(یکی از دوستان کودکی ) اینجا کار خلاف میکرده.
صحنه بعد آن خانم موقع رفتن پولی در آورد بهم بده به عنوان حق الزحمه. یادم نمیاد کاری کرده باشم. ولی در کل انگار کاری انجام دادم و میخواست مزدش را دهد.
من ناراحت شدم. اون دستش دراز کرده بود و من سرم رو چرخوندم بودم که بفهمونم قبول نمیکنم.
آخرش پول در برگردوند تو کیفش.
تمام.
یادمه چک پول‌های پنجاه هزار تومنی آبی بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که او خیال می کند که شما بر خلاف فرهنگ خانوادگی تان و نابخردانه رفتار می کنید. اما عزم و اراده ی شما برای اینکه قبل از انجام هر کاری درست فکر کنید و مراقب باشید که رفتار کودکانه و اشتباهی نکنید، زیاد است. خانمی که دوستش داشتید، می خواهد ( یا می خواسته ) به شما ثابت کند که قدر و ارزش شما و عشقتان را می داند. اما شما از او رو برگردانده اید. این اوست که دنبال شماست و عشقتان را گدایی می کند و عزت نفسش کم است. تشکر از همراهیتون
آرام : مخفى باشد خواب منم رفتم برم خونمون
فریبا هراتی
: سلام. تحولات تازه ای در زندگی دختر خواهر شوهرتان بوجود آمده که سعی می کنند از همه مخفی کنند مگر کسانی که با آنان خیلی صمیمی باشند. آنها با همدیگر خیلی متحد هستند و رازدار یکدیگرند ولی شما کنار آنان احساس راحتی ندارید. شاید تعداد معدود و کمی از فامیل شوهرتان نسبت به شما احساس مثبتی دارند. خواهر شوهرتان به خاطر دخترش خیلی ناراحت است و سعی می کند که مشکلات او را حل و فصل کند. این خواب شاید به خاطر اختلاف دختر خواهرشوهرتان با همسرش به ذهن شما راه پیدا کرده و یا اینکه مشکل دیگری در زندگی دختر او ایجاد شده که سلامت او را در خطر قرار داده است. شما نیاز به حمایت و مراقبت بیشتری از خودتان دارید و سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و کنترل اوضاع زندگی تان را از دست ندهید و به موقعیتی که خودتان در آن قرار گرفته اید باید توجه بیشتری بکنید و کمتر به شرایط فامیل مرحوم شوهرتان اهمیت دهید. شما می خواهید مانند همیشه از دخترتان مراقبت کنید و امکانات مالی قویتری برای خودتان بسازید. علیرغم تمام سختی ها شما سعی می کنید که طرز فکرتان را مرتب کنید و عزم و اراده تان را مثل یک مرد قوی می کنید تا زندگی خوبی برای خودتان بسازید. ممکن است پسرعموی شما به زندگی شما کنجکاو شده باشد. خوابتان شامل 3 حق خواب و 1593 کاراکتر بود. تشکر از همراهیتون
hasta90 : سلام. خسته نباشید. خواب دیدم من و مادرم که از دنیا رفتن در انباری خانه ی قبلی پدری که خیلی وقته فروخته شده هستیم. کف انبار پر از گرد و خاک بود و مادرم با جارو در حال تمیز کردن انباری بود بعدش من هم تصمیم گرفتم بهش کمک کنم و یه قالیچه ی خیلی کوچیک رو برداشتم و بردم حیاط و تکوندمش و گرد و خاکش به هوا رفت. ما میخواستیم ادامه بدیم و انباری ر تمیز کنیم. ( انگار مادرم تند تر از من مشغول تمیزکاری بود و زودتر میخواست انبارو تمیز کنه که من اومدم کمکش )
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. مادر شما از شما می خواهد که به او کمک کنید که اشتباهات و گناهان گذشته اش را پاک کند و ذهنش به آرامش برسد. برای او دعای جوشن کبیر بخوانید و بدانید که این دعا اسماء الهیست و انشالله باعث آمرزش گناهان مادرتان خواهد شد. ختی گناهان خودتان هم با خواندن این دعا پاک می شود. تشکر از همراهیتون.
Katusha : با سلام وادب واحترام خانم هراتی عزیز،یک خواهر زاده پسر دارم که ۲۴سالشونه،عصر دیروز خواب دیده که رفته زیر زمین خونه شون(در اصل سه تا زیرزمین بهم پیوسته هستش)تاریک بوده جوری که هیچ جارو نمیدیده ،درحین رفتن به زیرزمین وسطیه پاش به یک‌چیزی میخوره،یک چراغی هم مثل چراغ قوه دستش بوده میندازه رو اون چیز ببینه چیه میبینه پدرشه که اونجا دراز کشیده خوابیده وتعجب کرده پدرش اونجا اونجوری خوابیده بعدش از خواب میپره وکمی هم ترسیده از دیدن این خواب ووضعیت پدرشون اینم بگم در واقعیت مادرشون فوت شده ولی پدرشون درقید حیات هستن،با تشکر از شما وهمکارانتان
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب و احترام متقابل. خواهر زاده ی شما در ضمیر ناخودآگاهش به دنبال این است که بیشتر از زندگی و شرایط خانواده اش سردربیاورد و به سردرگمی های خودش پایان بدهد. او می خواهد سطح رضایتمندی اش را نسبت به زندگی بسنجد و بفهمد که تا چه اندازه به خواسته هایش رسیده است. ذهن او آشفته است و نیاز به حمایت و پشتیبانی دارد. پدر او دچار خطاهایی در زندگی شان شده و باعث شده که کم و کاستی هایی در زندگی او وجود داشته باشد. شاید به این دلیل که روحیه ی پدرش خراب است. پدر او احساس می کند که هیچ حمایتی ندارد و امیدی به بهبودی زندگی اش ندارد و به این دلیل غمگین و ناامید است. تشکر از همراهیتون.
Lia : با سلام خواب دیدم زیرزمین همسایه دیواربدیوارما مثل بستر کف رودخانه سنگ و گل وخاک و البته تاریک وترسناک بعضی جاها اب جاری بود.اونجااتفاق بدی افتاده بودوشایدجنازه ای چیزی پیداونبش قبر شده بود. من جنازه ندیدم اماباقیمانده مثل مقدارزیادی مو وکرک‌در اورده بودن.کم کم همسایه هااومدن وباهمسایه مابشدت دعواوشایدکتک کاری میکردن و بعضی ها مانع میشدن.انگار ی سوراخ بود از خونه ما اون پایین رو میشد دید.بچه برادرم حسین میخواست نگاه کنه نذاشتم گفتم مساله مربوط ب همسایه است.ترسناک بود.بعدمن تو ی مغازه بودم هر دفعه ی نفرمتفاوت پشت گیشه بود.چهارمیش دکتر شریعتی بود.پیشنهادکردم یکی ازصداوفیلماشو‌من ادیت کنم.گفت نه بلکه دو تا از فیلماشو‌ادیت کنم.(تو خواب ناراحت بودم چون ادیت خیلی بلدنیستم چرا قبول کردم) با تشکر فراوان
فریبا هراتی
: سلام. همسایه ی شما مخفیانه مرتکب گناهان بزرگی شده و این گناهان احساسات منفی را در زندگی او جاری کرده و با مشکلات بزرگی مواجه است. راز او فاش خواهد شد و شما بینش تان قویست ولی دوست ندارید در کارهای مردم دخالت کنید. مردم از او ناراضی هستند و او که ادعای شرعی بودن کارهایش را دارد و خودش را خردمند جلوه می دهد، اصلا در واقعیت اینطور نیست و شما می توانید از او ایرادات زیادی بگیرید. تشکر از همراهیتون
سحرم : سلام خانم هراتی عزیز متنم مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. خانم همکار شما شخصیتی پر شور و شوق یا هیجانی و همراه با استرس از خودش بروز می دهد و سعی می کند که احساساتش را کنترل کند. شما هم از نظر او همینطور هستید. شما سعی می کنید که با کمک هم کارها را بخوبی انجام دهید. شما می خواهید تاثیر مثبتی روی مدیرتان بگذارید. در پس زمینه ی ذهنتان نگران هستید که نکند نتوانید کارها را بخوبی انجام دهید و مستاصل باشید. می ترسید که تاثیری منفی روی او بگذارید و از شما عصبانی شود و یا بخواهد نظراتش را به شما تحمیل کند. شما احساس می کنید که مدیرتان از شما عصبانیست ولی از این بابت مطمئن نیستید. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام
خواب دیدم گردباد شدیدی تقریبا نزدیک بهم بود و خیلی ترسیده بودم(ابری تو آسمون نبود ولی گردباد مدل ابری بود). داشت به سمتم میومد که برای فرار به زیر زمین رفتم. اونجا مثل پارکینگ های زیرزمینی بود ولی ماشینی نداشت. مطمئن نبودم وقتی گردباد برسه امان بمونم. تو خواب فهمیدم بیرون خیلی خراب شده ولی قبل از این که بفهمم چه بلایی سر جایی که خودم بودم رسیده از خواب پریدم. حتی شک دارم قسمت زیر زمین رو از ترس ذهنم ساخته باشه.
فریبا هراتی
: سلام. لطفا برای دفع شر صدقه بدهید یا بگویید برایتان یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. شما حجم بالایی از بد اخلاقی ها و یا رفتارهای تند کسی را تجربه می کنید و کسی می خواهد با شما دعوا کند. یا موقعیتی در زندگی بیداریتان باعث می شود که شما بشدت ناراحت شوید. شما حس می کنید که زیر فشار له می شوید و بهترین کار این است که سکوت کنید و مطلقا مقابله به مثل نکنید. انشالله با صدقه و قربانی دفع شر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.