تعبیر خواب سبزی خوردن
سبزیجات در خواب به گفته کتاب فرهنگ تفسیر رویا نشان دهنده و بیانگر نیازهای اولیه بیننده خواب و ارضای مادی است.
قبل از تعبیر و تفسیر خواب سبزی خوردن همواره این دو نکته را در نظر داشته باشید.
خوردن سبزی در خواب اگر موجب سوزش و بوی بد دهان شود مال حرام، غم و گناهانی است که از دهان صادر می‌شود مانند غیبت.
اما اگر سبزی خوش طعم و گوارا بود نشانه نیکی، خرمی و شادی است و اگر تلخ و ناخوش بود دلیل بر رنج و اندوه است.
تعبیر خواب سبزی خرفه
به نوشته معبران کهن دیدن خرفه در خواب نشان فکر و خیال است و خوردن و داشتن آن دلیل غصه و نگرانی.
تعبیر خواب سبزی شنبلیله
مطیعی تهرانی: اگر در خواب شنبلیله ببینیم چه بخوریم، چه پاک کنیم، چه بخریم و چه از مزرعه بکنیم یا کسی به ما بدهد، فرق نمی‌کند، به هر حال مربی خشن و دلسوزی در زندگی ما پیدا می‌شود که البته وجودش مغتنم است.
تعبیر خواب سبزی ترخون
از گفته‌های منوچهر مطیعی تهرانی اینگونه می‌توان استنباط کرد که ترخون از سبزی‌های خوردنی است و طعم تند دارد و همراه نعنا به بازار عرضه می‌شود. ترخون پیام آور بهار است.
این سبزی تخم خاصی ندارد که بکارند و ترخون به بار آورند بلکه دانه‌های اسفند را که در آتش بریزیم با سرکه مخلوط می‌کنند و مدتی می‌گذارند اسفند در سرکه خیس بخورد، پس از مدتی اسفند خیس شده در سرکه را می‌کارند که ترخون بار می‌دهد. تندی و تیزی سرکه و دانه اسفند و طعم تند خود ترخون در تعبیر آن مؤثر است و به همین علت معبران کهن در خواب ترخون را آدم بد دانسته‌اند که زیان می‌رساند.
برخی از معبران نوشته‌اند ترخون زن چابک و زرنگ و ریزنقش و پرتحرک است. زنی که در عین زیبایی و ظرافت، زیاد حرف می زند و زبانش تلخ است و سخنان نیشدار می‌گوید و چنانچه در خواب دیدیم دسته ای ترخون داریم یا از زمین کندیم با زنی دارای این خصوصیات رو به رو می‌شویم.
محمدبن سیرین گوید: سبزی ترخون مردی بدگوهر بدکردار است. اگر بیند ترخون داشت، یا کسی به وی داد، دلیل که از آن مرد وی را مضرت و زیانی رسد. اگر بیند ترخون به کسی داد، یا از خانه بیرون انداخت، دلیل که از صحبت چنین مردی جدائی جوید و از او دور شود.
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: در واقع ترخون پیام آور بهار است و دیدن آن در خواب بد نیست. چنانچه در خواب ترخون را ببینیم بهتر از اینست که آن را بخوریم. دیدن ترخون در خواب شادی و فرح و نشاط است اما خوردن آن غم و رنج است که البته زیاد جدی و بزرگ نیست.
تعبیر خواب غذای درست شده با ترخون
مطیعی تهرانی در جایی می‌گوید غذا بیانگر نعمت و روزی است به شرطی که سبزی‌هایی مانند ترخون که تلخ و تند هستند نداشته باشد زیرا تعبیر دیدن غذا با این نوع چاشنی‌ها کامل دگرگون می‌شود.
تعبیر خواب سبزی تره
مطیعی تهرانی: تره از سبزی‌های خوردنی است اما از انواع خوب آن نیست زیرا در خواب‌های ما به بدی و بد دهنی و پرخاشجویی و لئامت طبع تعبیر می‌شود.
تعبیر خواب سبزی ریحان
ابن سیرین می‌گوید دیدن ریحان در خواب خوب نیست مگر این که از زمین کنده شود که دلیل گریستن است. نفایس ریحان را در زمره سبزی‌های خوب شناخته. دیدن ریحان اگر سبز و تازه و خرم و به وقت باشد خوب است و اگر غیر وقت و پژمرده باشد خوب نیست. بوی ریحان خرمی است.
تعبیر خواب تربچه
مطیعی تهرانی: تربچه دیون کوچک و بدهی‌های خرد است به خصوص اگر در خواب دسته تربچه ببینید. پول‌هایی که اندک اندک خرج می‌کنیم و از این و آن می‌گیریم و بدهکار می‌شویم تربچه است که چون جمع گردد یک بدهی سنگین به وجود می‌آورد. تربچه همان بدهی کوچک است و دسته تربچه مجموع بدهی‌های خرد ماست که در خواب ظاهر می‌شود.
تعبیر خواب جعفری
خوردن سبزی در خواب اگر موجب سوزش و بوی بد دهان شود مال حرام و غم واندوه و گناهانی که از دهان صادر می‌شود مانند غیبت، اما اگر سبزی خوش طعم و گوارا بود نشانه نیکی، خرمی و شادی واگر تلخ وناخوش بود دلیل بر رنج و اندوه است. سبزی جعفری جز دسته سبزیجاتی که به دلیل داشتن طراوت و تازگی در بسیاری از غذاها استفاده می‌شود و تعبیری نیکو به همراه دارد.
آنلی بیتون می‌گوید: دیدن جعفری در خواب، علامتان است که با سختی و دشواری موفقیتی به دست خواهید آورد. خوردن جعفری در خواب، نشانه آن است که به خاطر خانوادة خود دچار نگرانی بزرگی خواهید شد.
تعبیر خواب سبزی پاک کردن
آنلی بیتون: اگر دختری خواب ببیند برای تهیة شام سبزی پاک می‌کند، نشانة آن است که با مردی خوش برخورد و مهربان ازدواج خواهد کرد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Aylar : سلام، مادربزرگم تازه مرحوم شده اند، چند وقت پیش خواب دیدم شوید تعارف کردم به همه مامانبزرگمم بود و برداشت و با خوشحالی خورد.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شما از همه حمایت احساسی و روحی می کنید و مادربزرگتان هم از این حمایت شما بهره مند می شود. شما تمایل نداشته اید که افکار منفی روی او تاثیر بگذارد. او از محبت و توجه شما خوشحال بوده. تشکر از همراهیتون
Camelia : سلام خانم هراتی عزیز، وقت بخیر
سه شنبه صبح (۳ ربیع الثانی) خواب دیدم مادرم (از دنیا رفته) چادری به رنگ روشن، پوشیده بود و می خواست برود سبزی بگیرد (مشخص نبود چه نوع سبزی) ، منم تصمیم داشتم با خواهرم، جایی بروم ولی تصمیمم رو عوض کردم و به مادرم گفتم : الان زود آماده میشم که با هم بریم.
خدا قوّت و خیلی ممنون و سپاسگزارم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روح مادرتان شاد. دعاهای خیر او پشت سر شماست و خیال او در دنیای باقی راحت است و در آرامش به سر می برد. شما هم متقابلا برای آرامش روح مادرتان تلاش می کنید که هم برای او دعا کنید و هم خودتان زندگی خوبی داشته باشید تا خیال او از بابت شما راحت باشد. بیشتر تلاش می کنید که مادرتان را از خودتان راضی کنید و جوری زندگی کنید که او دوست دارد. شما می خواهید آرزوی مادرتان در حق شما مستجاب شود و اگر مثلا مجرد هستید، شاید ازدواج می کنید تا او خوشحال باشد یا هر خواسته ی دیگری که او داشته باشد برایش انجام خواهید داد. تشکر از همراهیتون
فاطمه : سلام،وقتتون به خیر
من امروز خواب دیدم خونه داییم هستم و کلی سبزی داریم فکر میکنم همش اسفناج بود و چند تا هم شوید دیدم،درست یادم نیست و یه پارچه بزرگ پهن کرده بودیم و داشتیم پاکشون میکردیم،بعد یه تیر و کمون از اینایی که نوکش میچسبه پلاستیکیه دیدم که مال فامیلمون بود و من باهاش تیر پرتاب میکردم و دو تاش به شیشه چسبید و یکیش خطا رفت بعد،بعد دوباره دیدم دارم سبزی پاک میکنم و داشتم با چاقو شوید خورد میکردم ، واینکه فکر میکنم همه سبزی ها مال من بود البته درست یادم نیست
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما شخصیتی با فرهنگ دارید و تلاش می کنید که سبک زندگی سالمتری داشته باشید. از شما حمایت احساسی و روحی خواهد شد، مثبت اندیش تر خواهید بود و احساس انرژی و قدرت بیشتری را در زندگی تان تجربه خواهید کرد. شما اهدافی دارید که می خواهید آنها را عملی کنید و شاید نگاهی معصومانه و سرخوشانه به مسائل دارید. به هر جهت از شما حمایت روحی خواهد شد و احتمال دارد که برایتان خواستگار مهربان و خوبی پیدا شود و تلاش می کنید که شخصیت او را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. تشکر از همراهیتون.
Mehr : سلام .خواب دیدم جایی داشتم سبزی خوردن می‌خریدم .یه خانم داشت برام سبزی میزاشت .شوید گذاشت بهش گفتم جعفری هم بزاره .اونم گذاشت .بدون اینکه من بگم برام اسفناج هم گذاشت .بعد بهش گفتم ریحان هم بزاره که کلی ریحان برام گذاشت .بهش گفتم کمی از ریحان رو برداره که به بقیه مشتریا هم برسه . اونم کمیش رو برداشت .براش کارت کشیدم ولی فکر کردم کارت به کارت نشد ولی خانمه اومد نگاه کرد گفت نه پول به حسابم واریز شده . بعد اون خانم میخواست بره .ولی من میخواستم ماست هم بخرم که گفتم باشه اگه از این مغازه هم نشه از مغازه دیگه میگیرم
فریبا هراتی
: سلام. شما حمایت روحی کافی را از جانب عشقتان دریافت می کنید، افکار منفی را از ذهنتان پاک می کنید، در کارتان به موفقیت می رسید، از شر سختی ها نجات پیدا می کنید، احساس نشاط و شادی خواهید کرد و مهربانی و شیرینی و عشقی عمیق را تجربه می کنید. خودتان هم سعی می کنید که رفتار درستی داشته باشید و اشتباهات گذشته تان را تکرار نکنید. ارزش و اعتبار شما بالا خواهد رفت. تشکر از همراهیتون
Mehri : سلام.خواب دیدم با همکار سابق پروین وارد آسانسور شدیم .آسانسور رفت بالا و در طبقه ای پیاده شدیم .اونجا پروژه جدیدی بود که من به آقایx حرفی زدم و اون سرش رو انداخت پایین و خیلی ناراحت شد و با خودم میگفتم ای کاش با شوخی این حرف رو میزدم که ناراحت نشن .بعد آقایx داشت پروژه جدید رو برا پروین یاد میداد که بیاد و باهم کار رو شروع کنیم .جایی هم میدیدم داشتم کوکو سبزی میخوردم .بعد دیدم آقایx بهم زنگ زده و میگه : باهات تماس گرفته بودم چرا جواب ندادی ؟ منم گفتم گوشی پیشم نبود حتما نشنیدم که تماس گرفتید
فریبا هراتی
: سلام. آقای ایکس تمایل دارد که شما باز با او همکاری کنید و حتی اگر دوست هم نیستید اقلا همکاری خوبی با هم داشته باشید. ارتباط شما با او لزومی ندارد که یک رابطه ی احساسی باشد بلکه بعنوان یک موقعیت کاری می توانید به آن نگاه کنید که بتوانید در زندگی تان پیشرفت کنید. او از اینکه شما به صورت غیر مستقیم هم که شده، با همکاری کسی دیگر، ولی برای پروژه ی زیر نظر آقای ایکس کار کنید، استقبال می کند. شما به منافع خودتان فکر کنید. او بعدا خودش از اینکه شما را ناراحت کرده پشیمان خواهد شد. تشکر از همراهیتون
Mehri : خودش بهم میگفت که نمیتونی حتی تصورش رو بکنی که چقدر دوست دارم .ولی الان پیش بقیه همکارای خانم با من خشک و بد رفتار می‌کنه .میگه اگه رابطه ی مارو بدونن می‌زارن میرن . در کل افسردگی داشتم ولی الان دو سه روزه کلا دست و بدنم میلرزه حالم اصلا خوب نیست .اگه میدونستم با خود کشی روحم به آرامش میرسه این کار رو میکردم .ولی میدونم با خود کشی فقط جسم آدمه که از بین میره و من بازم از لحاظ روحی عذاب میکشم
فریبا هراتی
: اینکه او نخواهد در حضور دیگران به شما ابراز علاقه کند، اتفاقا کار عاقلانه ایست. چون اگر شما هر پیشرفتی در کارتان بکنید، ممکن است به شما انگ بزنند که به خاطر احساس اوست که شما پیشرفت کرده اید و نه بخاطر لیاقت و استعداد خودتان. یا بخاطر رابطه ی شماست که شما حقوق بهتری دریافت می کنید و نه به خاطر زحمات شما. رفتار شما اشتباه است. اگر می خواهید چیزی را از بین ببرید، خودسازی کنید و اخلاقیات اشتباهتان را بکشید نه جسمتان را! جسم شما هیچ تقصیری ندارد که بخواهد تاوان اشتباهات اخلاقتان را بدهد و قطعا با از بین بردن این جسم مشکلات شما تمام نخواهند شد چون روح انسان با مرگ جسم هرگز نمی میرد. اگر شجاعت دارید که چیزی را بکشید، دست به کار شوید و منیت را در خودتان بکشید، از لجاجت و افکار اشتباه دست بکشید، طرز فکرتان را اصلاح کنید نه اینکه جسمی را که هیچ تقصیری ندارد از بین ببرید. مثل بعضی ها که با هم دعوا می کنند میزنند پارچ و لیوان را می شکنند، بی منطق نباشید.
Mehri : سلام. در خواب خونه داییم اینا رو میدیدم .در واقعیت خونشون قشنگه .در خواب هم خونشون قشنگ بود فقط کمی فرق داشت .زن داییم بیرون خونه بود .تعدادی میوه و سبزیجات کاشته بودن .و اون میوه ای که بیشتر یادمه یه هندوانه بود که برش خوردش رشد کرده بود و مثل اینکه از زمان چیدنش گذشته باشه بود و ترو تازه نبود و زن داییم داشت کمی سبزی شاهی می‌چید با خودش. بعد وارد خونشون شد .دختر داییمو میدیدم که دوسالش بود و سوار رو روعک بود .در واقعیت ۱۶ سالشه .و زن داییم در اطاق داییمو از لبش بوسید .بعد یه جایی هم میدیدم که زن داییم بهم میگفت که داییم حقوق ماهیانشو و اینکه چند میگیره رو بهش نمیگه
فریبا هراتی
: سلام. در ظاهر زندگی داییتان خوب و زیباست ولی عشق و خوشی بین آنان، تر و تازه نیست و آنان برای هم خیلی جذاب و خواستنی نیستند. زندایی تان عصبانیست و زبانش تند است. دختر دایی تان راحت به خواسته هایش می رسد و کارها برایش روان به پیش می رود ولی خردمند نیست. زن دایی تان شور و شوق بیشتری به دایی تان دارد ولی دایی تان به او خیلی علاقمند نیست. او با خانمش روراست نیست. تشکر از همراهیتون
سادات خانوم : سلام خواب دیدم دارم سبزی پاک میکنم وانگار بیشترش شوید بود. بعد انگار حامله هم بودم. میگفتم بچه رو سقط کنم، هنوز تازه 3یا 4ماهه باردار بودم بچه رو درآوردم ولی از زایمان هیچی ندیدم اما بچه سالم بود دختر بود گفتم چرا بکشمش میفروشمش صدملیون بچه رو گذاشتم تو ماشین روشم پوشوندم دختر بزرگمم هی میومد به ماشین استارت میزد وبازی میکرد. انگار 3یا4تا دختر داشتم (درواقع دوتا دارم وعاشق دخترم) آخرای خوابم بازم باردار بودم وانگار جایی کار میکردم صاحب کارم گفت دیگه نیا منم میگفتم آخه چطور نصفه نیمه ولش کنم
فریبا هراتی
: سلام. شما نیاز به حمایت احساسی و روحی دارید. مسئله ای فکرتان را ناراحت کرده که راجع به آن صحبت نمی کنید و غصه می خورید و یا هدفی دارید که راجع به آن با کسی صحبت نمی کنید و هنوز موفق نشده اید که هدفتان را عملی کنید. شاید شما احساس کنید که این هدفتان، ممکن است مانع رشد شخصی شما شود و دلتان می خواهد که مسیر جدیدی در زندگی تان داشته باشید. شما این هدفتان را به کسی دیگر پیشنهاد می کنید که او آن را عملی کند و به موفقیت و ثروت برسد چون شما می توانستید از این طریق امکانات مالی بهتری داشته باشید. شرایط مالی خودتان هم بهتر خواهد شد. ایده های تازه ای هم باز به ذهنتان می رسد که اگر بخواهید عملی شان کنید، نمی توانید به کار خودتان برسید و این سد راه موفقیت شما می شود. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام. لطفا اجازه بدید شارژ کنم.من با آقایی چندین ماهه کات کردم خواب دیدم متوجه شدم یکی از ویدئو کالهایی که قبلا باهاش داشتم تو گوشیم ضبط شده خیلی خوشحال شدم داشتم نگاش میکردم خیلی رفتارش خوب بود و سرحال، بدون لهجه(تو واقعیت لهجه زیادی داشت)، دلتنگش شدم همون موقع جلوم ظاهر شد، خوشحال شدم،تو خونمون تو یه اتاق طبقه اول بودیم(خونه مون دو طبقهه و داداشم طبقه بالا میشینه ولی تو خواب ۳ طبقه بود و داداشم طبقه سوم بود)انگار از شهر دیگه ای اومده بود تو پذیرایی طبقه سوم(خونه داداشم) ساکن شده بودو من حرص میخوردم چرا رفته خونه داداشم ولی روم نمیشد بهش بگم بیا طبقه دوم،خونه شلوغ بود و مهمان داشتیم و ما نهار خوردیم ولی برای اون نبردم. بعد اومد پیشم خجالت کشیدم که بهش نهار نداده بودم،اینجا به مامانم معرفیش کردم مامانم خیلی سرد بهش سلام داد من گفتم مامان من به ایشون خیلی ارادت دارم ولی بازم سرد بهش گفت اون کتابی که ازت خواستم اوردی؟!(من اصلا در جریان نبودم) و اون آقا چون نیاورده بود هول شد و فهمیدم هرجور شده اون کتابو میاره.من رفتم میوه خربزه هندونه هلو و سیب بزارم تو میوه خوری و ببرم ولی هر چی میشستم چون سیب و هلوها له بودن، مجبور میشدم میوه خوری رو که پر میکردم برم دستامو بشورم تا برمیگشتم میدیدم خاله و دخترخاله م خوردنشون دوباره من پر میکردم و دوباره همین اتفاق میافتد. اخر دیگه بی خیال سیب و هلو شدم خربزه و هندونه و مقداری سبزی خشک بردم طبقه سوم، داشت نماز میخوند و تو سجده بود منم به نظرم چادر نمازم دستم بود و دو تا پیش دستی برای هر دومون،اون اقا خربزه برداشت و با سبزی خشکا خورد و گفت اینا شویدن!خودمم به سختی از شویدا خوردم!دیگه متوجه شد خونواده م بهش بی اعتنایی میکنن و نمیخوان اونجا باشه بخاطر همین باهام خداحافظی کردو رفت و من خیلی خیلی ناراحت شدم که بدون اینکه ازش پذیرایی خوبی بکنم رفت(چایی بهش داده بودم). همینطور که غصه میخوردم خواهرمتاهلم اومد باهام دعوا کرد که چرا اینقدربه کسی که تو براش مهم نبودی، اهمیت میدی!و شروع به زدن من کرد من هم زدمش (شبیه کشتی گرفتن بود)!! من میگفتم من اصلا به دوست داشتنش کاری ندارم، مهمان بود گناه داشت.
تو کل خوابم بجز دوست داشتن یه حس بی اعتمادی هم بهش داشتم و با خودم میگفتم چرا اومده خونه ما؟ یا اینکه نکنه طبقه بالارو بگرده(چون تنها بود) حتی وقتی داشت نماز میخوند، میگفتم شاید الکی داره جلو من نماز میخونه.جهت نمازشم رو به قبله(با توجه به واقعیت)نبود ولی تو خواب برام عجیب نبود.من در واقعیت به این آقا دیگه اعتماد نداشتم چون چند تا دروغ واضح بهم گفت البته وقتی فهمید من به اون موضوع حساسم. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما در پس زمینه ی ذهنتان، و در ضمیر ناخودآگاهتان هنوز نسبت به او فکر می کنید و سعی می کنید که شرایط آن زمان و تصمیماتی را که در رابطه با او گرفته اید را مورد قضاوت و بررسی قرار دهید تا وجدانتان کاملا به آرامش برسد. شما اشتباهات خودتان را می پذیرید و رفتارهای او را تحلیل می کنید و به این نتیجه می رسید که او شما را خیلی قویتر و متمولتر از واقعیت متصور شده و تلاش داشته که با ارتباط با شما، به شرایط بهتری در زندگی برسد. اما از نظر خانواده ی شما و خصوصا مادرتان، او خیلی هم باهوش و خردمند نمی توانسته باشد ( اگر مادرتان در واقعیت از این ماجرا بی خبر است، حضور او در خوابتان به خرد و عقلانیت خودتان اشاره می کند و یعنی شما اینطور به نتیجه رسیده اید که این آقا خیلی هم خردمند نبوده و تجارب کافی برای متقاعد کردن شما و یا مادرتان نسبت به حسن نیتش را کسب نکرده است. رفتار او به گونه ای بوده که شما با او دوستانه و محترمانه رفتار می کردید ولی هرگز از او حمایت چندانی نکردید جز حمایت احساسی و روحی و در نتیجه او اینطور استنباط کرده که نمی تواند پیش شما جایی داشته باشد. از جهتی عدم همخوانی فرهنگی بین شما و او، با خجالت شما از همنشینی و یا هم کلامی با او در حضور جمع خانواده و یا دوستان، عامل مهم دیگریست که شما او را باعث افتخار خودتان ندانسته اید. شما خیلی با خودتان کلنجار رفته اید که خودتان را متقاعد کنید که کارتان در رابطه با او و قطع ارتباط با او درست بوده است و سعی کرده اید مطمئن باشید که جای هیچ عذاب وجدانی برایتان باقی نماند. به هر جهت اگر او عالیترین و بی عیب ترین آدم روی زمین هم بود، اینکه به او اعتماد نداشتید و به شما دروغ گفته بوده، بزرگترین منطق پشت دلیل شما برای تصمیم به جدایی از اوست. او وانمود به دینداری و یا خلوص و صداقت می کرده تا به منافع و امتیازات بیشتری در زندگی با شما برسد. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام لطفاً خوابمو مخفی کنید قبلاً از تعبیرتون ممنون
فریبا هراتی
: سلام. کسی از شما حمایت احساسی و روحی خواهد کرد و زندگی تان به صورت مثبتی تغییر می کند. شما سعی می کنید که پخته تر و خردمندانه تر رفتار کنید. عزم و اراده ی شما برای رسیدن به موفقیت زیاد است و سعی می کنید که قدر داشته هایتان را بدانید و اشتباه نکنید. ممکن است گشایش کار پیدا کنید و شرایط زندگی تان بهتر شود و یا ازدواج می کنید و سبک تازه ای از زندگی را تجربه خواهید کرد. تشکر از همراهیتون
zinab : سلام من دم صبح خواب دیدم با خواهر شوهرم رفتیم خرید لباس میخریدیم لباس خیلی ارزون بود رفتیم پیش مادر شوهر کل فامیلای شوهرم بودند تویه خیابون داشتیم راه میرفتیم یه دفعه مادر شوهر مادر شوهرم یه سیلی محکم زد به مادر شوهر من من تو خواب تعجب کردم چرا زد بعد رفتیم خونه ما (که خونه من نبود تو بیداری )ولی تو خواب خونی من بود بعد من برای مادر شوهرم سبزی پاک کردم بهش دادم ببره خونی خودش
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شوهر شما می خواهد که شما رفتاری تازه از خودتان ارائه دهید و برای خودتان خیلی اعتبار و ارزش قائل نباشید و بلکه ساده تر رفتار کنید. مادر شوهر مادر شوهرتان، او را مجاب می کند که مادر شوهرتان مطابق با سلیقه ی او رفتار کند و متقابلا، مادر شوهر شما هم می خواهد که شما مطابق با سلیقه ی خودش رفتار کنید. شما مطیع مادر شوهرتان هستید تا رابطه ی دوستانه ای با او بسازید. تشکر از همراهیتون