تعبیر خواب سقوط
اگر کسی خواب ببیند از جایی سقوط کرده و آسیب دید، با سختی مواجه می شود ولی اگر دید که هیچ آسیبی به او نرسید، برایش کاری پیش می آید که زحمت فراوان در آن کار وجود دارد اما بیننده نهایتا به افتخار و ثروت می رسد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ALI : با سلام و عرض ادب. هواپیمای مسافربری با شرایط بدی روی زمین فرود آمده بود که می گفتند یاحس می کردم چند نفر درحین فرود مرده بودندولی من هم که درداخل هواپیما بودم سالم بودم و هیچ اتفاقی برایم نیافتاده بودمردم را در خروج ازآن می دیدم دونفرازهمکاران یاکارکنان پیمانکارطرف قراردادرا می دیدم که آنها هم در حال پیاده شدن بودندباخودم گفتند با هزینه شرکت به مسافرت می رونددرحالی که در داخل مسافران درحال خروج نبودم ولی می دانستم باآن پروازبوده ام و فردی ناشناس یا الهامی درونی بهم می گفت باید خدا را شکر کنی که سالم هستی و اتفاقی نیافتاده برایت.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. آرزوها و بلند پروازیها یا جاه طلبیهای خیلی از مردمی که هم تراز یا همقطاران و همکاران شما هستند، با شکست مواجه خواهد شد و خیلی از آنان افسرده و ناراحت خواهند شد و تحولی منفی زندگی شان را دربرخواهد گرفت. آنها از دنبال کردن اهدافشان دست می کشند و شما خدارا شکر می کنید که شکست مالی ندیده اید و یا در کارتان شکست نخورده اید. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام.خواب دیدم توی محیط کاری که تازه درومدم ازش هستم و داخل آسانسورش شدم که برم پایین
یهو لامپهای اسانسور شروع کردن به ترکیدن و من پشتمو کرده بودم که بمن نخوره و آسانسور سقوط کرد و نزدیک زمین کج شد افتاد و من حالم خوب بود و بصورت دراز کش افتاده بودم در امتداد اسانسور و دیدم کنار اسانسور چندنفر خانم روی زمین زیلو انداختن و نشستن اما هرچی در زدم کسی صدامو نمیشنید یا بی اهمیت بودن بعد دستمو از داخل جای شیشه ی آسانسوره دراوردم بیرون و علامت دادم ولی بازم توجهی نمیکرد کسی و بیرون از آسانسور رو دیدم که پشت سر من دو سه تا آسانسور دیگه هم سقوط کرده ولی داخل بقیه آسانسورها بر خلاف آسانسور من که تنها بودم خانمای ناشناس زیادی بودن و آسانسور کناریم رو دیدم که همه خانمها از داخلش داشتن در میومدن و سر پا شدن.ولی خودم در همون حالت بودم.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما شغلتان را از دست داده اید و احساستان از کنترلتان خارج می شود. شما از اینکه دوباره شغل جدیدی بدست بیاورید احساس ناامیدی می کنید و فکر می کنید که امکان ندارد شرایط تان بهبود پیدا کند. اما این احساس امروز شماست نه اینکه همیشه قرار باشد شرایط تان بد باقی بماند. اما در شرایط حاضر شما احساس می کنید که گیر کرده اید و هیچ پیشرفتی نمی کنید. خیلی ها در این روزها کارشان را از دست داده اند. تشکر از همراهیتون.
leilim : سلام خدمت شما دوست عزیز
مادرم برای من و خواهرم خواب دیدند؛ من و خواهرم از یک ساختمان خیلی خیلی بلند به سمت پایین سقوط کردیم و تا رفته پایین فقط 2 تا لکه خون میبینند و جمعیت زیادی آنجا بودند و میگفتند برید جسدشون را پیدا کنید.
فردا شبش باز مادرم خواب دیدند خواهر بزرگم را میخواستند ببرند دکتر، من و خواهرم کنار یک استخر پر آب بودیم، مادرم میترسیدند که ما را تنها بذارند و ما داخل استخر ببیفتیم.
گفتم شاید دو خواب بهم ربطی داشته باشند پشت سر هم آوردم.
با تشکر از شما
فریبا هراتی
: سلام. شما اهداف بالا و ایده های بسیار بالا و غیر واقعی برای خودتان وضع کرده اید که شاید واقع بینانه نیستند و رسیدن شما به این اهداف غیر ممکن است. شما قادر نخواهید بود در عملی کردن این اهداف موفق باشید و شکست خواهید خورد. وضعیتی در زندگی بیداریتان وجود دارد که روی آن کنترلتان را از دست داده اید. شما احساس مغلوب شدن می کنید و احساس می کنید جای پای محکم خود را از دست داده اید و دیگر قادر نیستید که از پس نیاز های زندگی روزانه تان، بر آیید. شما حس امنیت، ثبات و اعتماد به نفس نمی کنید؛ مطمئن نیستید که در یک شرایط خاص یا در رابطه تان، در کجا ایستاده اید؛ یا ممکن است سقوط بیانگر حس شرم، حقارت، آسیب پذیر بودن و یا عزت نفس پایین شما باشد و از این می ترسید که انتظارات دیگران را تامین نکنید یا دیگر از پس وضع موجود بر نیایید. شما باید به خودتان بیایید زیرا رفتاری بی احتیاط دارید یا تصمیمات ضعیفی میگیرید. شما مسیر اشتباهی را در زندگی دنبال کرده اید. و اگر به همین مسیر ادامه دهید، سرتان به سنگ می خورد. سقوط در خواب می تواند مصداقی از سقوط و از دست دادن شما نسبت وضعیت مطلوب و خوب فعلی شما باشد. خواب دوم شما گویای این است که خواهرتان با مشکلی مواجه است و شما نیاز دارید که مثبت اندیش باشید و می خواهید که شروعی تازه را آغاز کنید. مادرتان مراقب است که شما غرق در مسائل احساسی نشوید. تشکر از همراهیتون
مهتاب : با عرض سلام
همسرم خواب دیده که من سوار بر اسب سفید به آسمان پرواز کرده و سپس از آن بالا به پایین سقوط کرده ام لطفا تعبیر آنرا بفرمایید و آیا اگر چنین خوابی را زن برای همسرش ببیند نتیجه تعبیر آن با زمانی که مرد برای همسرش ببیند تفاوت دارد.
با تشکر از تعابیر بسیار خوب شما
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی خوشبخت دارید که همه به زندگی تان حسرت می خورند و به اوج موفقیت خواهید رسید ولی سقوط شما از آسمان دو تعبیر متفاوت می تواند داشته باشد. اول اینکه شما ممکن است به خوشبختی تان مغرور شوید و مرتکب گناهانی شوید که هر چند از نظر مردم خوشبخت هستید، اما از چشم خداوند بیافتید و آنوقت مقام الهی تان را از دست بدهید!! تعبیر دوم برای افتادن شما می تواند اشاره به این داشته باشد که علیرغم موفقیت اولیه ی شما، حادثه یا اشتباهی باعث شود که رابطه ی شما و همسرتان خراب شود و آنگاه احساس اندوه کنید. خوابتان را به منزله ی هشدای برای خودتان در نظر بگیرید و هرگز فکر نکنید که حالا که موفق هستید، می توانید هر کاری را بکنید حتی اگر اشتباه باشد، و به خواسته های همسرتان هم بی توجه نباشید. چه این خواب را مرد برای زن ببیند و یا برعکس، تعبیر همان است که عرض کردم. برای دفع شر بگویید به اندازه ی وسعتان برای شما گوسفند یا مرغ قربانی کنند و گوشتش را مطلقا و صد در صد به فقرا ببخشید و اصلا از آن نخورید! گناه هم نکنید که برای خداوند، خدای نکرده تغییر خوشبختی شما هیچ کاری ندارد. تشکر از همراهیتون.
مهسا : سلام روزبخیر
خواب دیدم تو یه ساختمون 57 طبقه از طبقات بالا با دو تا دختر ناشناس سوار آسانسور شدیم. اونا میخواستن برن همکف و من میخواستم طبقه 2 پیاده شم. آسانسور با سرعت وحشتناکی میرفت پایین ولی انگار این سرعت عادی آسانسور بود. من هیجان داشتم و فکر میکردم اگر سقوط کنیم چی میشه به خاطر همین با دستم از سرم محافظت میکردم. بعد آسانسور سقوط نکرد ولی انگار روی ریل بود از ریل خارج شد و به بیرون از ساختمون پرتاب شد. من و اون دو تا دختر با پای بدون کفش و با جوراب توی گل و شل راه میرفتیم و من با صدا گریه میکردم ولی یادم نیست اشک میومد یا نه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید به موفقیت و کمال ذهنی برسید و درک بالایی نسبت به مسائل داشته باشید. می خواهید متمول باشید و به ثروت برسید. شرایط اقتصادی اما به سرعت رو به وخامت است و شما موفق نخواهید بود که جاپای قرص و محکمی در رابطه با موقعیتی که در آن قرار گرفته اید داشته باشید. ممکن است هدف شما هرگز عملی نشود و در رسیدن به اهدافتان شکست بخورید. خواب شما هشداری است که اگر می خواهید نقشه و ایده ی بالایی که برای خودتان در نظر گرفته اید را عملی کنید، محتاط باشید و الان زمان مناسبی برای اینکار نیست. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام خانم هراتی..من دیشب خواب دیدم که قسمتیش را یادم نیست اما بقیش این بود که برادر بزرگم ماشین را میخواست کنار یه پرتگاه پارک کنه یهو خیلی عقب رفت و من تنها صندلی عقب نشسته بودم که یه دفعه ماشین از بالای پرتگاه سقوط کرد و من میدونستم که دیگه دارم میمیرم واولش از سقوط ترسیدم اما بعدش دیگه نترسیدم و با خودم میگفتم دیگه داری میمیری و درد مرگ را احساس نمیکنی چون وقتی مردی یه دنیای جدید برزخ به روت باز میشه همینجوری بین آسمان و زمین بودم و محیط اطرافم رنگش عوض میشد و به فکر خدا بودم اما انگاری سقوط نکردم و ضربه ایی بهم وارد نشد اما خودم را روی زمین دیدم‌که نشستم و یه چیزی درباره خدا با خودم‌زمزمه می کنم یه خواب عجیبی بود که از خواب بیدار شدم میشه تعبیرش را بفرمایید.؟
فریبا هراتی
: سلام. برادر شما می خواهد آرامش داشته باشد. او بی قرار و مضطرب است و درگیر یک سری عادات بی نتیجه و بی فایده شده است. او دوست دارد که مسیر دیگری را در زندگی انتخاب کند و شما صرفا از او تبعیت می کنید. کارهای برادرتان ممکن است تلاش و نتیجه ی معکوس بدهد و در هر زمینه ای که او سعی کند که به موفقیت برسد، قادر نخواهد کارش را درست انجام دهد و در رسیدن به اهدافش احساس شکست می کند. شما نیاز دارید از یک موقعیتی که الان در زندگی بیداریتان با آن مواجه هستید، دست کشیده و عقب نشینی کنید. باید مراقب باشید تا اشتباه نکنید و تصمیم بدی اتخاذ نکنید. باید صبور باشید و اضطرابتان را از بین ببرید و روی تصمیمات نهاییتان خوب دقت کنید. شما به صورت ناخوداگاه، از مسئله ای می ترسید. شما احساس ناامیدی دارید و برای خودتان منفی بافی می کنید. اما در نهایت بر خلاف انتظار شما، خداوند نمی گذارد که شما شکست بخورید. به خدای بزرگ تکیه و توکل کنید و هر قدر هم که مسائل و مشکلات به نظر سخت برسند، اما همه چیز در نهایت به نفع شما خواهد بود. تشکر از همراهیتون.
mirhadi : باسلام و دعای خیر بهمراه عاقبت بخیری در این ایام منزه سوگواری سالار و سرور شهیدان
عنایتاً ، شرح خواب بنده بدین شرح است که : جمعه شب خواب دیدم که در یک منزل مسکونی (آپارتمانی مجتمع مانند) از تراس منزل مذکور به بیرون نگاه میکنم و ازدحام و فاجعه ای مثل زلزله و هیاهوی یا نزاعی هست که اکثراً قریب الوقوع همسایه ها از تراس نظاره میکردند که در این حین مردی (بسیار فربه در حال که لخت بود) روبروی منزلی که بنده بودم ، از قسمت تراس ، از حال رفته و روبه پشت از تراس طبقه فوقانی سقوط و به زمین افتاد اما خونی و جراحاتی از ایشان در زمین پیدا نبود ولی حال خوبی بعد از سقوط نداشت و همه وحشت زده بودند و بنده نیز به شدت ترسیدم که از خواب پریده و نهایتاً صدقه ای در دل عنوان نمودم ، ضمناً بنده قصد کمک داشتم که نشد کاری کنم ، حتی میخواستم قبل از سقوط کاری کنم که این مسئله روی ندهد ولی باز هم نشد!
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همینطور برای شما. شما زندگی مرفه و متمولی دارید و درکتان بالاست، روشنفکر هستید و از جایگاه بهتری نسبت به خیلی از مردم برخوردار هستید. اما تکان های شدیدی در جامعه اتفاق خواهد افتاد که ثبات و بنیان خیلی از مردم را متزلزل خواهد کرد و هر که فقیرتر باشد، آسیب بیشتری ازاین بالاپایین های اجتماعی را متحمل خواهد شد. با این وجود شما شاهد این خواهید بود که بعضی از افراد متمول که شاهد این سختی های اجتماعی هستند، رک و پوست کنده نظراتشان را راجع به مسائل اجتماعی مطرح می کنند و دلسوز مردم نیستند، چطور از موضع قدرت سقوط خواهند کرد، هر چند که شاید سلامت جانی آنان به مخاطره نیافتد ولی از ارزش و اعتبار و ثروت آنان کاسته خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
سکینه : سلام از زبون پسرم مینویسم،من دیشب خواب دیدم که یکی از بازیگران خانم معروف خارجی با من تماس گرفت و درست نمیدانم داشت ازم تست زبان میگرفت انگار تا به کشور دیگه ای مهاجرت کنم آخه خودمم قصدش رو دارم الان نمیدونم چیشد که خودمو با ایشون داخل آسانسور یه ساختمون دیدم و باهم رفتیم بالا و باهم حرف زدیم و یادم نمیاد بالا چی شد فکر کنم دفترش بود ولی وقتی داشتیم میومدیم پایین من یه سوال تو ذهنم بود و تصمیم گرفتم نپرسم ولی اون یهو بهم گفت بپرس انگار ذهنمو میخوند منم ازش سوالمو پرسیدم که بهش گفتم تا حالا به خوانندگی فکر کردی چون اون یه بازیگر معرف خارجی بود بعدش که سوار آسانسور شدیم و به حرف زدن ادامه دادیم و اولش آسانسور تکونای بد یکنواختی میخورد که یهو وسط حرفامون آسانسور شروع کرد به سقوط کردن و یادمه که در هوا معلق بودم که یهو از خواب پریدم و دقیقاً همون حسی رو موقع سقوط بهم دست داده بودو داشتم بدنم ثابت بود فقط قلبم تند میزد با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. کسی شما را گول می زند و به شما می گوید که اگر درکت بالا باشد و عقل کافی داشته باشی، می فهمی که مهاجرت جقدر به نفعت است. شما هم می خواهید این را امتحان کنید. تمام مدتی که او از امکانات پیشرفت در زندگی در خارج از کشور می گوید شما احساس آرامش و شعف و پیروزی و امیدواری پیدا می کنید ولی در عمل، وقتی که پای واقعیت در میان باشد، شما می فهمید که او به دروغ به شما حرفی زده که درکی در واقعیت از آن نداشته و برایتان نقش بازی می کرده است. شما اگر به حرف او گوش کنید و دنبال این باشید که مهاجرت کنید، چنان در زندگی تان ضربه خواهید خورد و اعصابتان خورد خواهد شد که احساس می کنید بلاتکلیف هستید و وسط زمین و هوا نه راه پس دارید و نه راه پیش!! مهاجرت همیشه آن داستانهایی نیست که شما می شنوید. تشکر از همراهیتون.
smamb : با سلام و خسته نباشید.خواب دیدم شب جلو در خونمون نشستم و با دوستم که تو خونه برادرمه طبقه دوم از پنجره حرف میزنم.یک آقا از اقوام که متاهله تو کوچه قدم میزنه با کنجکاوی اطرافو دید میزنه ببینه با کی صحبت میکنم.منم چند بار دوستمو صدا میکنم که خودشو نشون بده اون آقا ببینه با پسر صحبت نمیکنم.دوستم سرشو از پنجره آورد بیرون منو ببینه.روسری سفید با طرح طوسی روشن سرش بود که از بالای سرش گره زده بود یعنی گردنش باز بودو کاملا موهاش تو بود.یک بلوز بنفش تنش بود که سقوط کرد افتاد خیلی ترسیدم همین که رسید نزدیک زمین با پشت دست زدم بهش چرخید با باسن و ضربه کمتری افتاد تو پارکینگ و صدای ضربه ای که بهش وارد شدو شنیدم.اینکارم باعث شد کمتر آسیب ببینه.انگار نمیتونست راه بره ولی میگفت خوبم.بغلش کردم کوچک و سبک بود از پله ها بردم طبقه بالا خونه خودم.موهاش باز بود.مامانم تو راه پله با طعنه یه چیزی گفت که چرا بهش کمک میکنی.مامانم از دوستم خوشش نمیاد.خودمم در واقعیت از دوستم خوشم نمیاد و نمیدونم چرا داشتم کمکش میگردم.یه نیشگون از لای پاهای مامانم گرفتم که نگو میشنوه.ولی حس کردم شنید.دیدم عمم تو پذیراییه خونمه.دوستمو بردمش تو اتاق خواب دیدم مرحوم مادره پدرم که هیچ‌وقت ندیدمش تو اتاق خوابم روی تشک سفید که مال منه خوابیده و یک ملافه سفید کشیده سرش.مامانمم تو اتاقم با حالت طعنه آمیز به من که چرا دوستمو بردم اونجا و کمکش میکنم داره اتاق و کمدمو میگرده.دیدم کلی لحاف تشک رو زمینه که واسه خونه منه و دنبال یک لحاف تشک بودم که دوستمو که مصدوم بود بذارم روش. خانم هراتی دوستم با همسر و خانواده همسرش مشکل داره و این اواخر سومین باره که میبینم دوستم از جایی میفته و استخوناش میشکنه.ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست شما ظاهرا زندگی خوبی دارد ولی روی زندگی اش کنترل ندارد. او احساس عدم امنیت می کند و کسی از او حمایت نمی کند. او سعی می کند که افکارش را از دیگران بپوشاند ولی احساس او برای دیگران مشهود است. او سعی می کند که مهربان باشد و نشان دهد که از خود گذشته و دلسوز است. او نمی تواند زندگی اش را طبق برنامه ی خودش پیش ببرد. اهداف او و دیدگاه کسی دیگر در تضاد با هم هستند و او خودش را تحت فشار می بیند. شما دلتان برای او می سوزد و نمی خواهید که زندگی اش خراب شود. او برای شما درددل خواهد کرد. شما از او برای مادرتان هم تعریف خواهید کرد. روح مادر بزرگتان شاد. او خیالش راحت است که شما خوشبخت هستید و روحش از زندگی شما با خبر است. مادر شما نمی خواهد که شما از رازهایتان برای دوستتان چیزی بگویید. تشکر از همراهیتون.
Ziba ebrahimi : سلام وقت بخیر ، امروز نزدیک طلوع آفتاب خواب دیدم سوار ماشین پدرم هستم همراه خانواده ، اما فقط حضور خودم و پدر رو حس میکردم بقیه مشخص نبودند( با پدرم بخاطر اسیبهای فراوانی که بهم رسونده به توصیه روانشناس و عالم دینی قطع ارتباط هستیم) دیدم تو یک مسیر مارپیچ در ارتفاع هستیم (جاده کوهی باریک بود، ارتفاع و مارپیچ بودنش شبیه ترن هوایی بود) پدرم با سرعت بسیار بالا رانندگی میکرد و هر پیچ رو با خطر بالایی رد میکرد، من همزمان خیلی ترسیده بودم از طرفی هم از اینکه چند تا پیچ را به سلامت رد کرد متعجب بودم اما میدونستم که بالاخره یکجایی کنترل از دستش خارج میشه، این مسیر سر پایینی بود و بالاخره سر یک پیچ ماشین از جاده خارج شد و در حال سقوط بود،سقوط خیلی به آرومی بود من در این حین که میدونستم احتمالا خواهیم مرد اما مدام ائمه رو صدا میکردم و مدد میگرفتم و در عین نگرانی دلم آرام بود بخاطر توسلی که داشتم، در پایان ضربه یا صدمه ای از سقوط حس نکردم و انگار آسیبی نرسیده بود، بعد بیدار شدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به تبع رفتار پدرتان نسبت به خودتان، تحت فشار و استرس زیاد قرار گرفته اید. جاده ی پیچ در پیچ، بازتابی از پریشانی و ناهماهنگی احساسی شماست. پدر شما رفتاری عجولانه و بی ملاحظه از خودش نشان می دهد و سعی می کند که کنترل کارها را بدست بگیرد. بعد از مدتی شما بی ثباتی و نبود کنترل در زندگی تان را به خاطر عملکرد پدرتان احساس می کنید. رابطه ی شما و پدرتان تدریجا در حال شکست و سقوط است ولی شما دلخوش به دعاهای ائمه ی اطهار هستید و به خدای بزرگ توکل کرده اید. پس خداوند شما را از غیر از خودش بی نیاز می کند و هیچ آسیبی به شما وارد نخواهد شد. تشکر از همراهیتون.