تعبیر خواب سماور
کتاب تعبیر خواب مدرن می‌گوید: سماور در خواب نشان دهنده مهمان نوازی و اندیشه‌های ناب شماست. بعد از دیدن این گونه خواب‌ها مهمانی ناخوانده برای شما خواهد رسید و ارتباط با این مهمان برای شما سود آوری خواهد داشت.
ونگا می‌گوید: دیدن سماور در خواب دلالت بر وعده دوستی از طرف کسی است که در وضعیت مالی بسیار خوبی به سر می‌برد. ارتباط با این دوست به دلیل اینکه تمامی رابطه‌ها و دوستی‌های قبلی شما را از بین خواهد برد خطرناک است. اما این دوستی ارزشش دارد به خاطر اینکه شما بسیار خوشحال خواهید شد.
تعبیر خواب چای داغ سماور
کتاب تعبیر خواب مدرن می‌گوید: اگر دختری خواب چای داغی که از سماور درست شده است را ببیند مورد توجه فردی قرار می‌گیرد که به او پیشنهاد خواهد داد. در رابطه با پیشنهاد آن مرد بایستی دقت زیادی به خرج دهد زیرا او فردی است که نمی‌تواند مدت زمان زیادی در رابطه باشد.
میلر می‌گوید: سماور براق و داغ نشانه خبرهای خوب است. اگر دختر جوانی خواب سماور براق و تمیز و چایی داغ در کنار آن ببیند بیانگر رسیدن خبرهای خوبی از ازدواج با فرد مورد علاقه اوست.
تعبیر خواب آب جوش سماور
میلر می‌گوید: اگر در خواب بخارات آب جوش سماور را دیدید نشان دهنده داشتن بحث و مشاجره شدید هم در خانه و هم در محل کار است. شما مثل سماور جوش آورده و احساساتتان باعث عصبانی‌ات شما می‌گردد. اجازه افتادن این اتفاق را ندهید.
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: سماور پر از آب جوش همسر بد خلق و خشمگین است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
افسون : با سلام و عرض احترام خدمت شما .خواب ديدم با يكي از دوستانم سرمان را حنا گذاشته بوديم و به آرايشگاهي كه آرايشگر مرد جواني بود رفتيم، چون حدود ساعت ٥ صبح بود آرايشگر گفت الان ديگه كار نمي كنه و با اصرار قبول كرد كه فقط سر موهامو صاف كنه. من تصميم داشتم سرم را بشويم و بعد كوتاه كند و يكي از لباسهايم را آنجا شستم. بيرون مغازه روي ميزي ٢ تا سماور و قوري روي آنها بود.سماورها سبز تيره و به نظر سفالي مي آمد و من چيزهايي در دست داشتم و نزديك سماورها بودم كه ناگهان يكي از قوري ها كج شد كه بيفتد و من نگذاشتم و لوله ها و چيزهايي كه مربوط به سماور بود و جدا از آن ها بود و باد آنها را حركت داد و دودي بلند شد و روي زمين جرقه هايي از مواد آنها زده شد و چيزهايي از آنها را باد برد من به دنبال آنها رفتم كه ديدم انگار حرارت دارند ، خانمي آن را برداشت و من از او گرفتم . آنها تعدادي چاقوي سفيد يكبار مصرف بودند و مادرم در حالي كه تعدادي ديگر از آن چاقوها دستش بود به سمت من آمد و به من داد و گفت همه ي آنها يك بسته بوده و الان تقريبا كامل شد و ١٠ تا بوده و سر جايش بگذاريم.ولي حس مي كردم خيلي بيشتر از ١٠ تا هستند.ممنون مي شوم خوابم را تعبير كنيد.
فریبا هراتی
: سلام. عرض احترام متقابل. شما چیزی در فکرتان هست که می خواهید زندگی تان را بهتر کنید ولی ذهنتان را مشغول کرده و می خواهید که به شما نصایح عاقلانه ای بشود که در پیشبرد اهدافتان بتوانید از آنها استفاده کنید. اما وقتی که همه چیز برایتان روشن و واضح است چه نصیحتی لازم دارید؟؟ شما باید مثبت اندیش باشید و دخالت بیش از اندازه ی این و آن را از سرتان دور کنید. شما به دو منبع مالی سودآور فکر می کنید ولی سبز تیره نشانه ی مادیگرایی و خیانت و فریب است و شما در گفتگوی نظراتتان با دیگران به مشکل برخواهید خورد. دوستی کسی با شما در حال تخریب خواهد بود و شما مانع این می شوید که دل کسی بشکند و رابطه تان به کل خراب شود ولی به هر جهت ارتباطات شما با منابع کاریتان تا اندازه ای با تنش و اضطراب یا استرس همراه خواهد شد و تخریب می شود و دعوا راه می افتد. اما دنیا به شما رو می آورد و شما خواهید توانست دوستیهایتان را دوباره منسجم کنید و به دستاورد بزرگی برسید. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام باتشکر از خانم هراتی عزیز لطفا خوابم نمایش داده نشود.
فریبا هراتی
: سلام. او می خواهد که شما با او دوست شوید و خیلی برای او از خودتان مایه بگذارید. او به شما اعتبار می دهد که دوست شما باشد و می خواهد به شما بگوید که وقتش رسیده که همسر سابقتان و مشکلات سابقتان را فراموش کنید و مسائل گذشته را کنار بگذارید. بعد اگر خواستید با او بمانید اگر خواستید نمانید میل خودتان است. روحیه شما بهتر شده و خواهرتان برای روابط شما زمینه سازی می کند. ( یا دوست دارید که کسی با شما همفکری و در این رابطه کمکتان کند). شما خردمند هستید و می دانید که خیلی نباید از خودتان مایه بگذارید و خیلی نباید روی دوستی او حساب باز کنید. شما سعی می کنید که مستقل و قوی و مصمم عمل کنید و فقط او را خوب بشناسید ( مثل شناختی که یک مرد نسبت به یک مرد دیگر می خواهد پیدا کند). شما بعد از اینکه او را به خوبی بشناسید متوجه می شوید که او دلتان را می شکند، به احساس شما پشت پا می زند و تمام حمایت ها و خاطرات گذشته با شما را از ذهنش پاک می کند. اگر منظورتان این است که همکارتان در خواب با شما صحبت کرده، او درست گفته. این آقا می خواهد خوش باشد و اوضاع به نفعش باشد و زیاد رابطه ی شما را جدی نمی گیرد. شاید او خیال کند که شما الان نیاز به محبت دارید ولی باید دقت کنید که روابط تلخ پشت سر همدیگر بیشتر روحیه ی شما را خراب خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
علیزاده : سلام
یکی از اقوام که یک خانم هست من رو که آقا هستم در خواب دیده . میگفت دیدم خوشحالی و داری سماور رو پر از آب می کنی. تعبیر این خواب چیه؟
ممنون
فریبا هراتی
: سلام. اندیشه های نابی در ذهن شماست که باعث می شود شما به سود برسید. شخصیت شما اجتماعی و مهمان نواز است و خیلی راحت می توانید با دیگران دوست باشید. دلتان بزرگ است و باید خویشتندار باشید که عصبانی نشوید و جوش نیاورید. وضعیت مالی شما بهتر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
هما : سلام ظهرتون به خير
خواب ديدم خونه پدربزرگم داخل آشپزخانه هستم( پدربزرگ من چندسال فوت كردن و خونه فروخته شده) روي كابينت سماور بزرگ نقره اي پدربزرگم بود كه روش قوري بزرگ سفيد چيني بود.چندتا خانوم كه نميشناختم به عنوان مهمون اومدن.من يه سيني نقره اي برداشتم روش چندتا فنجون نعلبكي چيني كامل سفيد،استكان و ليوان شيشه اي گذاشتم و چايي ريختم.چايي غليظ و خوش رنگي بود.بعد كه به همه تعارف كردم مجدد به آشپزخونه برگشتم.انگار به مهمون ها فاميل هاي دورمون اضافه شدن. در سماور بر داشتم ديدم داخلش آب جوش ولي احساس كردم كمه،شروع كردم به آب سرد ريختن داخل سماور.خاله ام اومد گفت خوب ميكني آب ميريزي. من شروع كردم به چايي دم كردن ومجدد چايي ريختم كنار چايي ها قند گذاشتم منتهي چايي يه ليوان با بقيه فرق ميكرد مثل دمنوش نعنا بود داخل اون نبات حل كردم ميگفتم اين براي مادرمه.بعد ديدم سر يه ميز ناهار خوري ايستادم ولي ديگه خونه پدربزرگم نبود انگار خونه غريبه بود روي ميز پر از غذا و پلو و خورشت بود.شروع كردم به پلو كشيدن و خوردن و از غذام لذت ميبرد(خانوم هراتي در ضمن من تازگي ها مدام خواب خوردن پلو بخصوص غذاي نذري رو ميبينم هرجا ميرم انگار بهم غذاي نذري ميدن كه شروع به خوردن ميكنم ايا بايد خودم نذري بدم؟)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. شما شخصیتی اصیل و معتقد به فرهنگی هستید که از پدر بزرگتان به ارث گرفته اید و می خواهید امنیت و آرامش و گرمی در زندگی تان وجود داشته باشد. رفتار دوستانه و اندیشه های شما ناب است. برای شما خواستگار خواهد آمد و شما با دست و دلبازی خالصانه و ماندگاری از خواستگارتان پذیرایی خواهید کرد. فکر مادرتان آرام و خیالش راحت می شود. او شاد و شیرینکام خواهد شد. شما ازدواج خواهید کرد و از شما حمایت زیادی به عمل خواهد آمد. شما حاجتتان را می گیرید. بله باید خودتان هم نذر کنید که انشالله حاجتتان که براورده شد به اندازه ی وسعتان خودتان هم به فقرا کمک کنید و یا غذای نذری برایشان بپزید یا اینکه به صورت برنج خام و روغن و گوشت بخرید و بین چند فقیر تقسیم کنید. تشکر از همراهیتون.
کردیا : با سلام و درود و عرض ادب ، خدا قوت
این خواب رو پنجشنبه ۲۳ بهمن دیدم. تو خانه ایی بودم اما نمیدونم کجا بود احساس کردم خونه ما خودمونه ولی با منزل الانمون فرق داشت من رفتم اشپزخانه دوتا سماور بود یکیش سفید و قسمتی از دسته اش طلایی بود به نظر نو بود ولی استفاده نشده بود بعد اون یکی به برق بود و اب داخلش بود بعد یه اقای دزدی اومد سماور رو امتحان کرد میخواست ببره درجه اش رو زیاد کرد اب داخلش قل قل کرد بعد گفت این سماور خوبیه و کار می کنه همین رو میبرم من هم همینطوری نگاش می کردم خیلی عادی و هیچ ترسی هم ازش نداشتم . ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. تشکر. برای شما خواستگارخواهد آمد و انشالله سفید بخت و موفق خواهید شد. خواستگارتان از روی رفتار مادرتان شما را قضاوت می کند و شخصیت مادرتان را هم می پسندد. تشکر از همراهیتون.
roya : سلام،لطفا خوابم نمايش داده نشود٠متشكرم٠
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما گویای این است که اگر او بخواهد به خواستگاری شما بیاید، شما مجبور می شوید که شرایط زندگی تان را جوری عوض کنید که نگرانی هایتان کمتر شود. شاید بخواهید خودتان را ثروتمند تر از واقعیت جلوه دهید. شما و خانواده تان می خواهید نشان دهید که مهمان نواز هستید و وضعیت مالی خوبی دارید. ولی متاسفانه اینطور نیست و حرفی که شما به او احتمالا زده اید فریب و دروغی بیش نیست. شما باید نگرشهایتان را کمی تعدیل کنید و از خیره سری و لجبازی دست بردارید. شرایط مالی شما خوب نیست و قادر نخواهید بود که از او حمایت کنید. دوست شما مجبور می شود که خودش به تنهایی برای زندگی اش تصمیم بگیرد و نمی تواند انتظار داشته باشد که شما به او در این زمینه کمک کنید. شما وقتی که به خودتان بیایید و واقعیات را ببینید، از اینکه به او دروغ گفته اید و خودتان را جور دیگری جلوه داده اید خجالت خواهید کشید و او هم از این که به او اینطور در گفتن واقعیت طفره رفته اید، از شما دلخور خواهد شد. خود واقعی تان را به او نشان نداده اید ( شرایط زندگی واقعیتان). تشکر از همراهیتون.
فرشته : با سلام خواب دیدم شخص سیدی که استادم بود به خانه کودکی ام میاد و بقدری خوشحال میشم بغلش میکنم و به اشپزخانه میرم مادر و همسرم و خانواده ام بودن، یه سماور خیلی بلند بود و قدمو خیلی بلند میکنم و قوری روشو ورمیدارم و چای دم میکنم مجدد قدمو بلند میکنم تا بتونم قوریو بذارم روی سماور تا دم بکشه. مادرم هم با قوری دیگه برگهای رزماری ریخت و خواست دم کنه. گفت میخوام پونه دم کنم. خوشحال بودم . ممنون از تعبیر شما
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که به آموزه های علمی استادتان عمل کنید و مقام و ارزش خودتان را بالاتر ببرید. می خواهید شخصیت بهتری داشته باشید و روابط دوستانه ی بهتری با دیگران ایجاد کنید. مادرتان می خواهد که شما آرامش بیشتری در زندگی تان داشته باشید. سعی می کنید که بصورت دلپذیرتری صحبت کنید و اگر کسی شما را رنجانده او را خواهید بخشید. تشکر از همراهیتون.
sara : سلام روزتون بخیر
من با پسری دوست هستم ..خواب دیدم سوپر مارکت سماور گذاشته منم با کتری تمیز و نو رفتم آب داغ گرفتم (آبش جوش نبود و بخار نداشت)بردم خونه اون پسر اولین بار فقط خودش و باباش بودن رفتار خوبی داشتن باهام..دفه بعدی داشتم میبرم دیدم مامانش نشسته با همسایه شون راجع ب من حرف میزنه ک دختره میاد خونه مون همینجوری و...منم کتری رو دادم دستش و گفتم فقط خواستم اینو بیارم براتون بعد اومدم خونمون رو تختم نشسته بودم ک پسره اومد از تو کمد من ی شورت و زیرپیراهن سفید و نو برداشت پوشید گفتم اونجوری نرو جلوی بابام زشته اما گوش نکرد رفت با بابام حرف زد بابام هم برخورد بدی نشون نداد.همون موقع رفتم تو پذیرایی دیدم دو تا میز غذاخوری رو چیدن و مهمون اومده برامون مامان پسره هم بود.سه تا هم برادر داشتم (در واقعیت برادر ندارم)از خواب پریدم،دوباره خوابیدم حس کردم ادامه ش رو دیدم..اندفعه روی زمین سفره پهن کرده بودیم خانواده هردومون نشسته بودن دور سفره..منم برای مادرش لیموشیرین پوست میکندم نکتارش رو درمیاوردم ک راحت بخوره.توی پیش دستیش هم لیمو گذاشتم هم ی مقدار ماهی خرد شده..مامانش گفت خانومی ک آبجوش میفروشه پولش رو بعنوان صدقه میگیره(پول کمی میگرفت ازم فکر میکنم ۲ تومن)ببخشید طولانی شد..خیلی خلاصه ش کردم :)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به دوستی با این آقا فکر می کنید و اینکه احساس شما نسبت به او آتشین مزاج نیست ولی بی تفاوت هم نیستید و می خواهید که رابطه ی خوبی با او داشته باشید. پدر او و خودش از اینکه احساسات گرمی به او نشان دهید خوششتان می آید ولی مادر او از این کار خوشش نمی آید و نمی خواهد که شما صمیمانه با پسرش در ارتباط باشید. این آقا از شما خواستگاری خواهد کرد و می خواهد با شما ازدواج کند. رابطه ی خانوادگی شما دوستانه خواهد بود و از روابطی صمیمی و احساساتی مثبت با هم گفتگو خواهید کرد. شما هم باید صدقه بدهید که روابط شما خراب و تند نشود و همیشه خوب باقی بماند. تشکر از همراهیتون.
smamb : با سلام و خسته نباشيد.خواب دیدم دوتا از همسایه های نامزدم که آقا هستن تو آپارتمان نامزدم به حالت لم دادن روبروی نامزدم نشستن.انگار نامزدم نگاهشون نمیکرد اصلا کاری باهاشون نداشت و خوشحال بود.اینا نامزدمو نگاه میکردن.از حسادت زیرلبی یه چیزی راجبه من به نامزدم تیکه انداختن نامزدم به شدت عصبانی شد و یه سماور بزرگ پراز آب جوش داشت که آورد ریخت روی پسره.اونیکیم انگار فلج شدو موند رو زمین نتونست فرار کنه انگار لال شده بودو صداهای عجیب درمیاورد.من رفتم کشون کشون بردمش بیرون که نامزدم اونو شکنجه نده.ميخواستم صدای زجر کشیدن اون آقارو نشنوم که داشت زجه میزد.یه اتفاقی برای منو نامزدم افتاده بود که این دوتا آقا فقط نظاره گر بودن.دو شب بعدش من این خوابو دیدم.ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. نامزد شما از این اشخاص به شدت عصبانی و ناراحت است و دوست ندارد که آنها از کارهای او سردربیاورند و به خودشان این راحتی را بدهند که در مورد شما و روابط تان با همدیگر، از او سوال کنند. شما هم تمایلی ندارید که نامزدتان با کسانی که اعصابش را خورد می کنند ارتباطی داشته باشد. تشکر از همراهیتون.
ساناز : سلام روزبخیر،خواب دیدم من و مادرم رفتیم خانه ی خاله ی مرحومم. مادرم برای خاله ام یک سماور بزرگ نو(درداخل جعبه) به عنوان هدیه برده بود. بعد مادرم یک شیشه عطر کوچک هم به خاله ام هدیه داد. من به اتاق خاله ام نگاه کردم دیدم که درسقف اتاق کاسه ی دستشویی طبقه بالا دیده می شود یک دفعه دختر خاله ام گفت که این دستشویی خشک است ما و همسایه دستشوییمان را از جلوی خانه به پشت خانه منتقل کردیم توی خواب با خودم می گفتم حالا منتقل هم کردند ولی این منظره خیلی زشت و تهوع آوری دارد. انگار برای ناهار رفته بودیم که یک دفعه دختر داییم و دخترش هم آنجا(خانه خاله ام)آمدند با خودشون می گفتند که ساعت دو باید بریم فلان جا.خواهرم به آنها گفت که شما برای ناهار آمده ایید حالا ناهار را نخورده میخواهید بروید خیلی زشته.دختر داییم به خواهرم گفت پس تو با دخترم برو. درحین صحبت آنها دیدم مانتو تنم است و روی مانتو یه پانچوی قلاب بافی خیلی ظریف پوشیدم(به رنگ مشگی).خواهرم گفت ما می خواهیم بریم برای دختر دایی پارچه بخریم تو هم بیا من گفتم جوراب پایم نیست شایدکفشم(کفش نو)پایم را بزنه.بعد دیدم جوراب پایم کردم که البته جوراب هم قلاب بافی ظریفی بود.آمدم کفشم را پایم کنم دیدم جلوی در یه بچه گربه روی کفشهای جلوی در بود.دختر خاله ام می گفت این بچه گربه است اما در خواب من می دیدم که این بچه گربه نیست بچه ببر بود که اندازه ی کف دست بود. بچه ببر را کنار زدم وکفشم را پوشیدم. بعد بیرون رفتم محله خیلی قدیمی بود دوستم را دیدم که بدون حجاب سوار یه دوچرخه رکاب میزند با خودم گفتم که توی این محله سنتی چرا با چرخ است چرا با ماشینش نیست. بعد رفتم داخل یک ساختمان باستانی که پر از گرد و خاک بود از پله ها بالا رفتم. پسری(در واقعیت ایشون را می شناسم و یه ارتباط کوچک کاری داشتیم اما در حال حاضر ارتباطی ندارم) را دیدم که انگار کار دیگری مثل یک پروژه بزرگ فیلمبرداری در دست داشت. آن پسر دمپایی به پا داشت و با همکارهایش به خنده می گفت که اگه کسی منو با این قیافه ببینه می خندند. بعد متوجه من شد من سریع از پله ها پایین آمدم با خودم می گفتم که الان منو می بینه و پیش خودش میگه که چه آدمی هست که بدون اجازه اینجا آمده. هر کاری کردم راه خروج را پیدا نکردم تصمیم گرفتم خودم را به غش بزنم. خودم را روی زمین انداختم کلی گرد وخاک بلند شد. شرررررمنده که طولانی شد. با سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. دوست خوبم لطفا خوابهایتان را با توجه به صدها کاربری که هر روز خواب ارسال می کنند کوتاه ارسال کنید و از ذکر جزئیاتی که در تعبیر مهم نیستند و صرفا نظر خودتان هستند خودداری کنید. مثلا این که شما با خودتان فکر کردید که چرا با چرخ است و نه با ماشین.... یا خوابتان را بخش بخش کنید. مادر شما برای خاله تان داغدار است و از او خیلی تعریف مثبت می کند و به خوبی یاد می کند. دختر خاله تان مرتب بالای سر خاله تان می ایستد و برای او درددل می کند. شما در زندگی تان به امنیت و آرامش و گرمی رسیده اید و احساس آزادی می کنید. دختر دایی تان مشکلی دارد که نیاز به نصیحت و کمک دارد. دختر خاله تان یا شما سعی می کنید که قوی و مهربان و قاطع رفتار کنید. دوست شما می خواهد در زندگی اش به تعادل برسد و آرامش کافی ندارد. احساس او این است که تضادهای فکری زیادی بین او و خانواده یا دوستانش وجود دارد که نمی تواند به راحتی کنترل زندگی اش را در دست بگیرد. پسری که او را می شناسید شرایط خوبی در حال حاضر ندارد و جاپایش قرص نیست. شما احساس می کنید که هیچ تناسبی با او ندارید و ارتباط شما با او یک بن بست است. تشکر از همراهیتون.