تعبیر خواب سنجاق
سنجاق دوست مهربان یار شفیق و رفیق خوبی است که شما برای او ارزش زیاد قائل نیستید اما وجودش برای شما بسیار مغتنم است. او با وجود خردی و حقارت کارهای بزرگ انجام می دهد و در سختی ها و مشقات به یاری شما می شتابد و موثر واقع می شود.
سوزن ته گرد زنی است که هم در خانه کار می کند و هم در خارج خانه فعالیت دارد، این گونه زنان در بیرون خانه چون مردان فعال هستند و به محض بازگشت به خانه زن می شوند و مدیریت و دل سوزی خانواده را متحمل می گردند و برای فرزندانشان مادر هستند.
سنجاق سینه زنی است کاردان و در عین حال بسیار زیبا.
سنجاق قفلی زن خدمتکاری است که همه کارهای خانه با او است ولی دیده نمی شود.
سنجاق سر خانمی است مغرور و خود خواه که فقط به جاه و مقام خویش می اندیشد و هیچ هنری از او مشاهده نمی شود.
گم شدن سنجاق به معنی از دست دادن همان کسی است که تعبیر سنجاق به او بر می گردد و به معنی معلق ماندن کارهائی است که او می توانست انجام دهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Lara : سلام خانم هراتی عزیز مخفی بمونه امروز ممنونم از تعبیرتون.
فریبا هراتی
: سلام. شما مشکلاتتان تمام شده و شروعی تازه خواهید داشت. اشتباهات و نگرانی های گذشته تان را از ذهنتان شسته اید و احترام شما نسبت به گذشته بالاتر رفته و عزیزتر از قبلید. افکاری که قبلا ذهنتان را ناراحت کرده، حالا از سرتان برداشته شده و دیگر نگران مسائل گذشته نیستید. صداقت بیشتری در بیان احساساتتان دارید. دوست قدیمی شما به شما فکر می کند و نمی خواهد که شما نگران مادرتان باشید. شما برای او ارزش و احترام قائلید و از اینکه به شما کمک کرده احساس خوبی نسبت به او دارید. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام.خواب دیدم با مادرم روی صندلی راهروی بیمارستان نشستیم و حالم بده،یه خانم دکتر ناشناس که آشنا بود بالا سرم بود و یه سنجاق که باز بود ,قسمت سوزنیش گیر کرده بود لای دو دندون وسطی پایینم،هرچی تلاش کردم با دست نشد درش بیارم،چسبیده بود و خانم دکتره هم کشیدش درنیومد و متوجه شدم که توی برنامه کامپیوتر،یه گزینه جوری تنظیم شده که سنجاقه به اون دلیل چسبیده،بعد دیدم با چند نفر آشنای ناشناس میخوایم به یه ساختمون بلند بریم که طبقه آخرش مهمونیه،ولی مهمونا که دختر پسر بودن تا فهمیدن ما رسیدیم درومدن و مارو در سطح خودشون نمیدونستن.و رفتم یه مغازه همون محوطه که خوراکی زیادی مجانی گذاشته بودن میخواستم یه سیب بردارم و بشورمش ولی یه شیرینی خامه ای برداشتم و یکم شستمش زیر شیر آب اونجا.و دیدم تو یه مغازه لوازم تحریری ام بعد توی دفتر کار بودم یه دختر جوان بود با دوتا آقا که یکیش سن دار بود و من قبلا از کیفم بابت خرید چیزی دو تا پول داده بودم به خانمه که بده به آقای سندار ولی یکیشون این وسط پولمو خورده بودن و میزدن زیرش و از آقای جوان پرسیدم کی برداشته؟از پشت علامت داد که آقاهه برداشته و ادا راه رفتنشو درآورد و منم به آقاهه گفتم میگن شما پولمو برداشتی چون یادمه لنگ ۳۰ تومنم بودی،و سه تا از کیفای مشکی کوچکمم اونجا بود و تو اونا هم نبود.پولایی که برداشته بودن یه ۵۰ هزاری و یه ۳۰ هزار تومنی بوده.و به آقاهه گفتم تو برداشتی باید از پولات بهم بدی ۵۰ تومن،و همه اسکناساشو از کیف پولش ریختم رو میز ولی ۵۰ تومنی پیدا نکردم.آخرم دیدم گوشیم تو کیفم نیست.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما امیدوار هستید که زندگی تان متحول شود و به خاطر این انتظار ناموفق، فکرتان ناراحت است. شما احساس می کنید که موقعیتی که در دست داشته اید، از هم پاشیده و فکرتان را ناراحت کرده. این رابطه یا موقعیت که از دستتان خارج شده باعث شده که شما احساس کنید رابطه تان با عده ای از خانمها به هم خورده و به احساس شما لطمه وارد شده؛ احساس می کنید که مورد تقدیر واقع نشده اید و به خاطر سخت کوشی هایتان شناسایی نمی شوید. شما می خواستید که خونسرد باشید و با مردم روابط سطحی داشته باشید و به اندازه ی سهمتان هم کار کنید و به موفقیت برسید و اهدافتان برایتان محقق شده و در زندگی به پیش بروید ولی گشایش کار نیافته اید و فکر می کنید که سرتان کلاه رفته؛ اعتماد به نفستان به شدت پایین آمده و اگر توانایی رسیدن به اوج موفقیت را هم داشته باشید، باز خودتان را دست کم می گیرید. شما فقط می خواهید که شاد باشید و به خاطر زحماتی که می کشید قدرتان را بدانند؛ احساس تنهایی می کنید و کسی در فکر یا در زندگی تان نیست که بتوانید با او ارتباط مثبتی داشته باشید و باعث بهبود روحیه ی شما بشود. تشکر از همراهیتون.
Mahnaz : سلام خانم هراتی عزیز خواب دیدم مراسم بود خونه مامانی دعای فرج خوندیم و بعد یه خانم جوان گفت روم نمیشه بگم اما میگم از جعبه گل سینه در آورد گفت میخوام بدم به شما به لباست خیلی میاد گفتم نه باور کنید روم نمیشه بگیرم به لباس خودتونم میاد گفت نه میخوام بدم به تو بعد یه تسبیح آبی روشن خوشگل هم داد گفت این برای تو اما ما به هرکس اینو میدیم شرطش اینه بذاره جا نمازش گفتم اره حتما اسمتون چیه تو نماز دعاتون کنم گفت فائزه گفتم اهان یادم میمونه
خیره انشاءالله
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. کسی سعی می کند که در دل شما جا باز کند و عشق به زندگی تان راه می یابد. دنیا به شما رو می آورد. شادی و موفقیت و پیروزی خواهید یافت. دعای شما مستجاب می شود. صحت و سلامت و آرامش و انرژی مثبت خواهید داشت. انشالله ازدواج می کنید. تشکر از همراهیتون.
ملیکا : خواب دیدم از دختران فامیل به من سنجاق سر دادند، از من کوچیک ترند و من ازشون خوشم نمیام
فریبا هراتی
: سلام. دختر فامیل شما به شما نصیحتی می کند که فکرتان را عوض کنید و یا افکارتان را متمرکز کنید و شما این نصیحت او را نمی پسندید. تشکر از همراهیتون.
حمیده : من با پسر عمویم در ارتباط بودم و قرار ازدواج داشتیم ولی به دلیل مخالفت خانواده او این ازدواج به هم خورد و الان او با کسی دیگر نامزد کرده است من خواب دیدم که در خانه ای هستم که خانواده عمویم هم حضور دارند من در خواب می دانستم که پسر عمویم ازدواج کرده انها سر سفره غذا نشسته بودند و من به تنهایی در اتاق دیگر بودم سرم باز بود و موهایم روی شانه هایم ریخته بود انها از اتاق دیگر مرا صدا می کردند که بر سر سفره برم و من از دست انها دلخور بودم بعد به اتاقی که انها بودند رفتم و دنبال سنجاق سرم می گشتم تا موهایم را ببندم همین طور که در حال گشتن بودم ناگهان پسر عمویم با لبخند سنجاق سر مرا به من داد و من خوشحال شدم و از او تشکر کردم. بعد از اتاق خارج شدم و با شادی در خانه می گشتم و موهایم را در اطراف سرم ریخته بودم.
فریبا هراتی
: سلام. شما از اینکه حمایت خانواده ی عمویتان را از دست داده اید ناراحت هستید. افکارتان را به راحتی به دیگران نشان می دهید و دلتان می خواهد که فکرتان را مرتب کنید و به امنیت برسید. شما می خواهید که هر چیز در زندگی تان طبق برنامه پیش رفته و سر جای خودش باشد و نشان دهید که ذهنی قوی دارید و آماده اید تا خود جدیدتان را به همه نشان دهید. پسر عموی شما هم همین را در باره ی شما می خواهد که قوی باشید و نشان دهید که با این تغییرات جدیدی که در زندگی تان پیش آمده موافق هستید و با آن کنار می آیید. تشکر از همراهیتون.
Mehri : سلام. خواب دیدم موهای سرمو دو قسمت کرده بودم و با دو تا گیره بسته بودم ولی قسمت‌هاش مساوی نبودن . گیره هارو بازشون کردم . اینبار میخواستم سه قسمت ببندم .یه قسمتشو بستم بعد متوجه شدم اون یکی گیرم نیست و کسی دزدیده .آقای x هم اونجا بود تو دلش می‌گفت: ببین چه کسی گیرتو برداشته زود پیداش کن . متوجه شدم دو تا خانم غریبه اونجا بودن که یکیشون گیره ی منو بدون اجازه برداشته و زده به موهاش . ولی من گفتم عیبی نداره بزار یه هفته استفاده کنه بعدا ازش میگیرم . خودم که یه قسمت موهامو بسته بودم و یه قسمتش باز مونده بود با خودم میگفتم حالا با این وضع چطوری برم خونه
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که افکارتان را مرتب و دسته بندی کنید ولی برایتان اینکار سخت است. مسائل مختلفی هست که باید به آنها فکر کنید و تلاش می کنید که هیچ چیزی را از یاد نبرید. کسی باعث شده که شما تمرکزتان را از دست بدهید. شاید مشکلات مالی تان باعث شود که کمی تمرکزتان کمتر شود ولی شما قادر هستید که این مشکلات را زود حل کنید. تشکر از همراهیتون
سمیرا : سلام خانم هراتی بزرگوار، وقتتون بخیر. خواب دیدم تنها سر کلاس درسم و معلمم یک خانم هستن از من به انگلیسی سوالی پرسیدن که توضیح بدم البته رشته من در واقعیت زبان هست و در حال تلاشم که بتونم ادامه تحصیل بدم. من جوابو تقریبا درست دادم ولی ایشون قبول نکردن و گفتن درست نبوده، چندبار گفتم ولی جواب دقیق نبود. خواستم برم ولی برگشتم و دست خانم رو گرفتم و گفتم حتی اگه نمره نگیرم مهم نیست و دوباره درسو با شما برمیدارم. رفتم به یه کلاس دیگه که برنامه زمانیمو برای ایشون بیارم، توی کلاس یه نقشه جهان خیلی بزرگ به دیوار بود که فکر میکردم خودم با میخ به دیوار زدم. فکر میکردم برنامه درسیم همین نقشه ست و از دیوار درآوردم که یه عالمه میخ ریخت روی سرم. از اون میون چند تا سنجاق قفلی که یکم کج شده و بسته بودن برداشتم بعدا استفاده کنم. تو خوابم نقشه و میخ مهم بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما درک درستی نسبت به بعضی از واقعیت ها ندارید و با این وجود سعی می کنید که هدفتان را با همان ذهنیتی که در باره ی آن دارید، دنبال کنید. شما مسیر زندگی تان را مشخص کرده اید و سعی می کنید که همان را هم به پیش ببرید حتی اگر با مشکلات زیادی برای رسیدن به هدفتان مواجه شوید. سنجاق قفلی های کج و بسته در خوابتان بیانگر موقعیتی است در حال از هم پاشیدن است وموجب ترس و ناراحتی شما می شود. شما بیشتر از اینکه واقعگرا باشید رویایی فکر می کنید و ادامه و وجود این هدف به هر جهت منوط به تصمیم خود شماست. تشکر از همراهیتون.
Salma : سلام خانم هراتی عزیز وقت بخیر ممنون از تعبیرتون و ممنون میشم خواب رو نمایش ندید باتشکر مجدد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به این فکر می کنید که حضور او در زندگی شما، چگونه می توانست باشد و او هم شاید به این فکر کند که اگر شما در زندگی او بودید، احساس تکامل و رضایت بیشتری از زندگی اش داشت. او برای شما آرزوی موفقیت دارد و می خواهد که شما فکرتان راحت باشد و پریشان نشوید. ولی در عین حال، این که دیده اید او به خواستگاری تان می آید بیانگر این است که امکان رسیدن شما به همدیگر نسبت به گذشته سخت تر خواهد شد و موقعیت شما برای در کنار هم بودن، بدتر از گذشته خواهد شد. خواب شما معادل 944 کاراکتر و 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.
Gandom : خانم هراتی جسارتا به خاطر مشکل پرداختی سری قبلم، ایمیل زدم به پشتیبانی سایت و باید صبر کنم تا اعتبار حسابمو اعمال کنند.
فریبا هراتی
: سلام عزیز. خواب شما فقط دو حق خواب لازم داشت. شما تا زمانی که حق خوابهایتان را کسر نکرده باشم ( که کردم) نمی توانید شارژ مجدد کنید. من خودم خوابهایتان را کسر می کنم.
Gandom : سلام خانم هراتی عزیزم، این خوابو دیشب دیدم و ساعت ۳.۳۰ از خواب پریدم و بعد مدام داشتم با خودم این بیتو زمزمه میکردم: ما بهر وصل امده این، نی بهر فصل... .
خواب دیدم تو یه پارکینگ زیرزمینی بودم و انگار عروس کشونی بود و کلی ماشین داشتند ویراژ میدادند. بعد رفتم یه راهرویی که برم طبقه بالا. منتظر وایسادم تا داییم اومد، این حین یه اقای جوونی که انگار میشناختمش اومد یه چیز گفت (یادم نیست چی) و یه کارتی بهم داد و انگار داشت میرف مراسم نامزدی خودش. از پله ها که داشتم میرفتم بالا یک سری پسر دیدم که مثلا همکلاسی دانشگام بودند و گفتند که داییت در مورد ما چی گفت و من گفتم: "گفته چه همکلاسیهای زشتی داری" بعد دائم عذاب وجدان داشتم که حالا به خاطر این گناهم خدا ارزومو براورده نمیکنه.
بعد رفتم تو یه اتاقی که مشخص بود طبقه های خیلی بالای یه آپارتمان هست و از پنجره متوجه شدم که اتاق بغلیم خواهر دوستم هست (که تو واقعیت دیشب نامزدیش بود) و داشت از پنجره لباس زیرایی که با شوهرش خریدنو به یه نفر پایین ساختمون نشون میداد. بعد انگار تصمیم داشتم یه چیزیو بدوزم ، رفتم از کشو سوزن و نخ بردارم، که یه دسته سنجاق سر (از این سیاها) اما به رنگ سبز که دورشون نخ مشکی پیچیده بود دیدم. که نخو که برداشتم انگار بسته باز شد و کلی سوزن یا سنجاق هم از بسته جدا شد و ریخت تو کشو. (انگار میخواستم با نخ ته دو تا سنجاق سرو به هم وصل کنم اما مطمین نیستم) (خانم هراتی من در واقعیت چند ماهی هست که نماز از ته دل میخونم و گناه کردن برام سختتر شده، قبلش خیلی تو روابط ازادتر بودم، و هر روز سوره یاسین و الرحمان میخوندم، اما دیشب از نا امیدی نخوندم و به خدا گفتم یه نشون بهم بده که فایده داره خوندنشون) ممنونم از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما فکرتان ناراحت است و می خواهید به آرامش برسید و مطابق با فرهنگ خانوادگی تان رفتار کنید. شما می دانید که برای رسیدن به راحتی و آرامش چه چیزی در زندگی تان کم دارید و هیچ کسی مطابق با خواسته ها و میلتان نیست جز همان کسی که دوستش دارید. شما به اوج موفقیت و ثروت رسیده اید و درکتان بالاست. خواهر دوستتان می خواهد راجع به امیال و غرایز زنانه اش به دیگران پز بدهد و رابطه اش با شوهرش را بزرگ نمایی کند. او خودش را برتر و خوشبخت تر از همه می داند و شما هم می خواهید که راجع به روابط تان برنامه ریزی کنید و به این فکر می کنید که چطور می توانید به خواسته تان برسید. ارتباط شما و خداوند راز موفقیت شماست. اگر نتوانید این ارتباط را برقرار کنید، ذهنتان مشوش خواهد شد و افکارتان درهم برهم شده و افسردگی می گیرید. اما توکل به خداوند و البته اینکه راضی به رضای او باشید و هیچ چیزی را زور زورکی نخواهید، راز موفقیت شماست. به خدای بزرگ بگویید من می دانم که تو تنها کسی هستی که شایسته ی این هستی که عاشقش باشم و باید باقی مردم را دوست داشته باشم اما عشق فقط متعلق به ذات پاک توست. پس خودم را به تو می سپارم که به خاطر عشقی که در وجودت نسبت به من داری، کسی را به زندگی من بیاوری که تو صلاح می دانی و اگر این آقایی که من دوستش دارم همان است، در کارمان تسهیلاتی به وجود بیاوری که به آسانی به هم برسیم. هرگز خدا را برای رسیدن به کسی نپرستید!!! خدا را به خاطر رسیدن به خودش بپرستید. عشق اول شما باید او باشد و بس!! به هر کسی که جز او توکل کنید قطعا شکست خواهید خورد. اما عاشق خدا باشید تا او احتیاجات دنیایی تان را به بهترین شکل برایتان فراهم کند. تو برای وصل کردن آمدی - نی برای فصل کردن آمدی. این بیتی از شعر مناجات موسی با خداست. هر چیزی که در زندگی شما هست، باید شما را یاد خداوند بیاندازد نه اینکه شما به خاطر چیزی، از یاد خداوند غافل شوید!! تشکر از همراهیتون.