کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب سوسک

سوسک دشمنی ضعیف و پست، یا بیماری و ناراحتی است که موجب تکدر ذهن بیننده خواب می شود. کشتن سوسک خلاصی از ناراحتی و زحمت و پیروزی بر دشمن است ؛ اگر چه ضعیف و ناتوان باشد. دیدن سوسک های زیاد تشویش و نگرانی است به خصوص اگر در خانه خودتان باشد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

110 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

حسین

حسین : سلام من در اتاقم صندلی چرخداری دارم که روی آن می نشینم و روی میز قفسه کتاب هایم کتاب می خوانم یا روی آن میز لب تاپ می گذارم و کارهایم را انجام می دهم اواخر تابستان خواب دیدم یک سوسک تقریبا کوچک رنگارنگ روی صندلی من است اول که یهویی دیدم ترسیدم اما سریع ترسم ریخت چون هم کوچک بود هم پشت بدنش به جای رنگ های همیشگی چند خط به رنگ های گوناگون بود فکر کنم همه رنگها روشن بودند من که تا حالا سوسک رنگارنگ ندیده بودم مدتی کوتاهی به آن خیره شدم اما خوابم زود تمام شد

پاسخ
لینک۱۷ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۰۱:۲۳:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما ( در آن زمان) به ارزیابی شرایط زندگی خودتان می پردازید، سعی می کنید که آگاهی و دانشتان را بالاتر ببرید، به تمام جوانب امور در زندگی تان توجه کنید و با این وجود، می دانید که خصلت های منفی و لجاجت و سرسختی در وجود شما هست. باید سعی کنید که جنبه های اصلی زندگی تان را دوباره ارزیابی کنید و جنبه های نامطلوب خودتان را بپذیرید و باورشان کنید( کتمانشان نکنید) و تلاش کنید که آنها را عوض کنید! اینکه خصلت های منفی تان را انکار کنید، دردی از شما دوا نمی کند. اما اگر بپذیرید که اشتباهاتتان چیست و بخواهید خودتان را عوض کنید؛ می توانید در زندگی تان پیشرفت کنید. علاوه بر این، شما مانند گذشته ذهنتان تاریک و افسرده نیست و بارقه های امید در رفتارتان پدیدار شده. شما خصلت های خوبی هم دارید که می توانید به خاطرشان به خودتان افتخار کنید. باید روی خودتان خوب فکر کنید و دست به کار شده، از لجاجت و انکار حقیقت دست بردارید و جنبه های مثبت وجودتان را تقویت کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۳۱:۳۷
معصومه

معصومه : سلام وقت بخیرامروز خواب دیدم ممنونم خواب پنهان باشه

پاسخ
لینک۱۰ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۴۸:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما شاهد این هستید که در زندگی روزمره ی مردم، مشکلات زندگی را با سخت کوشی و تلاش زیاد می توان از بین برد و اشخاصی که کار زیاد می کنند و زحمت زیاد می کشند ولی این زحماتشان نادیده گرفته می شود، با اشخاصی که پلید و خبیث هستند، در تضاد هستند، و با هم مقابله و دعوا می کنند. ضمیر ناخودآگاه شما اشخاص پلید و زحمت کشان جامعه را اینطور متصور شده. شاید شما خودتان مظلوم واقع شده اید و به همین جهت این خواب را دیده اید که بدانید بعضی از کشمکش ها و دعواها بین مردم، اجتناب ناپذیر است و خودبخود، ایجاد می شود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۰ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۳۸:۱۳
الهام

الهام : سلام
امروز صبح خواب دیدم
یه سمت اتاقم که نزدیک پنجره هست یه سوسک ریز بود که اول شاخکاشو دیدم بعدخودشو اومدم بکشمش که یه جایی بین دیوارفاصله و سوراخ رفت تواون سوراخ یه پیف پاف دستم بود که خیلی توش نبود میخواستم برم یه پیف پاف پر باشه بیارم که اومدم از اتاقم خارج سمت دیگه اتاقم یه سوسک دیگه که بزرگ بود و غیر ازون جنسش خیلی محکم و سخت بود و روی سرش یه کلاه داشت یعنی از جنسش خود بدنش نه که کلاه جنس پارچه و..داشته باشه وقسمت کلاهشم یه دایره و سفت بود که قبل اینکه من بیام بیرون خودش از اتاقم رفت بیرون از حال خونه رد شد که مامانمم تو حالنشسته بود شاید داشت سبزی خوردمیکرد که مامانمم دید سوسکه چجویه و براش عجیب بود چون معمولا نسبت به سوسک و..عکس العمل نشون نمیده و سوسکه بعداز رد شدن از حال رفت تو پذیرایی مون و دیگه من نمی تونستم پیداش کنم

پاسخ
لینک۲۷ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۳۲:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما اشتباهات کوچک و جنبه های نامطلوبی در زندگی تان دارید که می خواهید سعی کنید که این اشتباهات و یا افکار منفی را از میان بردارید. ولی بعد متوجه می شوید که مشکل بزرگتر و اشتباه بزرگتری هم در رفتارتان هست و آن این است که سعی کنید خودتان ذهنیت اشتباه و ایرادهای رفتاری تان را از دیگران مخفی کنید! اگر شما مشکلی در زمینه ای داشته باشید و با مادرتان این مشکل را مطرح کنید، او در جهت اصلاح امور شما و حق مشکلاتتان اقدام می کند ولی اگر آن را مخفی کنید، نه تنها مشکلتان حل نمی شود بلکه فشار و ترس بیشتری هم روی ذهن شما وارد می کند. آنوقت بعدا که با دیگران تعامل کنید، آنها اشتباهاتتان را به رخ تان می کشند و حرمت تان از بین می رود!! تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۷ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۴۳:۲۸
نگار

نگار : سلام. دیشب خواب دیدم در جایی که یعنی خانه مان است (خانه پدری و یا خانه های فعلی و قبلی خودمان نبود) روی فرش نشسته ام. یکباره از یک سمت اتاق سوسک های زیادی دیده شدند و به سمتی که نشسته ام آمدند و کل اتاق را گرفتند و من از اتاق بیرون آمدم ولی آنها تعدادشان زیاد و زیادتر شد. سوسک ها کوچک و بزرگ داشتند و قهوه ای بنظرم بودند. حتی حس می کردم از لابلای فرش و از یک نقطه یکباره بحالت انفجاری تعداد زیادی شان پرتاب میشوند و حس ام این بود که قبلا بحالت نهفته بودند الان فعال شده اند. از اتاق بحالت وحشت فرار می کردم که دیدم آنقدر زیاد شده اند که از پاهایم هم بالا آمده و تا کمرم هم رسیده اند. وحشت و چندش داشتم و اینکه با دستم سعی می کردم آنها را از خودم دور کنم. مادر و خواهرانم را هم می دیدم ولی عکس العمل شان یادم نمیاید. از خواب با وحشت بیدار شدم. خانم هراتی دیشب بویژه از دیر آمدن پسرم از باشگاه ناراحت بودم و کلا برایم مساله شده - و دیگر یک قرارداد ملکی دارم ولی در محیط کار چیز خاصی فعلا نیست بعد را نمی دانم. لطفا بگویید به مسائل خانه مربوط است یا کار و یا مالی.

پاسخ
لینک۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۰۵:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در شرایط تازه ای قرار گرفته اید که روحیه تان را بشدت خراب و فکرتان را ناراحت کرده است. شما تلاش می کنید که با سرسختی، مسائل و جنبه های اصلی زندگی تان را قضاوت و ارزیابی کنید و بخش ها و جنبه های نامطلوب زندگی تان را تشخیص داده و واقعیت ها و اشتباهات خودتان و یا خانواده تان را بپذیرید و می خواهید که این اشتباهات را از بین ببرید. سوسک های خواب شما این نگرانیهای فکر شما هستند. همچنین شما تضادهای روحی را با پسرتان تجربه می کنید و دنبال راه حلی هستید که از این شرایط نجات پیدا کنید و یا اینکه خودتان را با افکار پسرتان منطبق کرده و فکرتان را تغییر دهید. همچنین تاثیرات مخربی در کار و زندگی بیداری شما وجود دارند و شما فکر می کنید که ارزشها و باورهایتان در معرض خطر هستند. مسائل کوچکی که در زندگی تان تجربه کرده اید، به گوشتان رسیده و یا از اطرافیانتان یا در جامعه مشاهده کرده اید، همه و همه این سوسک هایی هستند که روی بدن شما می خزند و فکرتان را ناراحت می کنند. اگر شما بخواهید در فاز منفی بمانید این نگرانیهای فکری بشدت زیاد می شوند و مثل خوره شما را می خورند و سلامت شما را بشدت به خطر می اندازند. لطفا سعی کنید که با منطق و آرامش با پسرتان تعامل کنید و از عشقتان به او بگویید. به او بگویید که او را درک می کنید و بگذارید که او هم از احساس شما با خبر باشد و شما را درک کند. به پسرتان اجازه بدهید که احساس کند که مرد شده و استقلال پیدا کرده ولی در عین حال اجازه دهید که احساس کند که رفیق شماست و حرفتان را بپذیرد. شب ها هم کمی عرق بهارنارنج و کمی گلاب قبل از خواب میل کنید که اعصابتان در آرامش بیشتری باشد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۳۶:۰۰
ماهی

ماهی : سلام خانم هراتی عزیز
خواب میدیدم با نامزدم رفته بودم خرید. اونجا یه کامپیوتر بود که از طریق اون وارد سایت میشدی،مشخصات ظاهری تو میزدی بعد میگفت چه لباسی بهت میاد.من میخواستم اطلاعاتمو وارد کنم یه آقایی اونجا بود هی سعی میکرد ماوس رو از من بگیره و بزنه به یه کامپیوتر دیگه تا خودش کار کنه.انقد این کشمکش طول کشید تا نامزدم لای در وایساد و گفت داره با یکی از همکارهای خانمم(نامزدم اصلا اون خانم رو ندیده)میره پیاده روی،منم وقتی کارم تموم شد برم دنبالش.هوای بیرون برفی بود.
انقد اون آقا مزاحم شد تا آخر نتونستم اطلاعاتمو وارد کنم.یهو صحنه عوض شد دیدم تو خونه مادر نامزدم هستم.یه سوسک بزرگ قهوه ای ولی بیحال داشت روی سقف راه میرفت.من هی گفتم مامان سوسک یهو انگار یه دادی سر سوسکه بزنه سوسکه افتاد و چسبید کف پای راست من.کامل له شده بود.من جیغ میکشیدم هیچکس نمیومد از کف پام جداش کنه، دیگه آخراش ناله میکردم.آخر سر مادر نامزدم با یه چاقو از کف پام جداش کرد، سوسکه زنده شد و رفت.هرچی گفتم مامان بکشش فقط ادای کشتنشو دراورد تا سوسکه فرار کرد.
بقایای سوسکه کف پام چسبیده بود، هیچکس کمکم نمیکرد حتی مامانم آخر سر خودم با کبریت پامو سوزوندم که اونا بیفته و یه ذره خواهر نامزدم کمکم کرد.
همزمان که داشتم پامو میسوزوندم همه گفتن این نشونه پایان مشکلاتته و شروع کرده بودن به شادی کردن مث کل کشیدن و فک کنم دست زدن، صدای کل و دست همسایه هاشونم میومد.فضای کل خواب تیره بود.
لطفا تعبیر کنید.
در ضمن میخواستم از تعبیرهای خوبتون تشکر کنم. دقیقا چند ماه بعد از خواب کفشی که برای من و خواهرم تعبیر کردید برای جفتمون خواستگار اومد و نامزد کردیم.
ممنونم

پاسخ
لینک۲۴ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۵۳:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما گاهی احساس می کنید که خوب است در شبکه اجتماعی و سایت ما وارد بشوید و راهنمایی بگیرید که در شرایط مختلف منوط به خوابی که می بینید، چه رفتاری باید داشته باشید. اما کارهایی برایتان پیش می آید که اختیار و کنترل افکارتان را از شما سلب کرده و شما نوعی سردرگمی را در این رابطه احساس می کنید. نامزدتان احتمالا می خواهد که شما نسبت به اینجور مسائل مانند تعبیر خواب بی تفاوت باشید و همانطور که از اول به شما فکر می کرد، دور از باورهایی که برای شما اثبات شده اند، رفتار کنید. او با شما سرد و بی احساس برخورد خواهد کرد و شما نمی توانید هر وقت دوست داشتید آزادانه از این امکاناتی که قبلا در اختیارتان بوده ( احتمالا سایت ما) برخوردار شوید. مادر نامزدتان هم می خواهد که شما روی افکارتان تجدید نظر کنید و روی باورهایتان پا بگذارید. او به صورتی جدی، با افکار شما مخالفت خواهد کرد و شما مجبور می شوید که بعضی از باورهایتان را عوض کنید تا آنان شما را قبول کنند و اگر شما احساس کنید که اینکار برایتان سخت است، آنها ناراحت می شوند و دعوا و اختلاف بین شما ایجاد می شود. احتمالا خوابتان به شما هشدار می دهد که نامزدتان و خانواده اش با بعضی از باورهای شما، ( احتمالا تعابیر - نه اینکه قطعا تعابیر مد نظرشان باشد) مخالفند. برای نامزدی تان تبریک عرض می کنم. خوشبخت باشید انشالله. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۴ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۵۲:۰۷
ریحانه

ریحانه : سلام، خواب دیدم سوسکی سیاه و بزرگی را کشته و با آن گردنبند درس کردم و به گردنم انداختم تعبیرشو بفرمایید ممنون

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۰۱:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما تمایل دارید که جنبه های منفی و نامطلوب زندگی تان را از بین ببرید و نشان دهید که این نهایت خواست شماست که این جنبه ها نابود شوند و یا تمایل دارید که کسی را که دشمن خودتان می دانید را شکست دهید و دوست دارید از اینکه بر بدیها و مشکلات غلبه کرده اید، همیشه به خودتان افتخار کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۴۹:۳۹
رضا

رضا : در بخش دوم خوابم روی تخت خوابم خوابیده بودم، بیدار شدم متوجه حضور چندتا بچه سوسک در اتاقم شدم، ما اصلا سوسک در خانه مان نداشتیم(در واقعیت هم اصلا سوسک نداریم) نمیدانم چه چیزی را به خانه آورده بودم که لابد از طریق آن وارد خانه شده اند. یکی از آنها را با دمپایی کشتم، ۲ تای دیگر را با دستمال کاغذی گرفتم و فشار دادم اما نمیمردند و آنها را هم با دمپایی کشتم، فکر میکردم فقط همین ها هستند، ردشان را گرفتم متوجه شدم تعداد بسیار زیادی سوسک در انواع مختلف در اتاقم هستند، هر گونه از آنها شکل و وظیفه مخصوص به خودش را داشت. دیدم در طول ضلع دیوار اتاقم، سه، چهارتا مجموعه از آنها وجود دارد، هر مجموعه به شکلی دایره وار تشکیل شده بود، که هر کدام سوسک هایش شکل و اندازه شان فرق میکرد، هر مجموعه وظیفه مربوط به خودش را داشت و در کل یک سیستم را تشکیل داده بودند. من امیدوار بودم وقتی برای مثال تمام سوسک های یک مجموعه را نابود کنم عملکرد کل سیستم مختل بشود و نهایتا منقرض بشوند. تا میتوانستم انها را کشتم. یک مجموعه سوسک نبود، بلکه فقط یک گیاه خاصی بود که وظیفه اش صرفا حفظ امنیت سوسک ها بود. در سر ساقه هایش گلی بسیار شبیه به گل گیاه پرنده بهشتی که در گل فروشی ها زیاد میبینیم داشت(در واقعیت مادرم یکی از آنها را در اتاقش دارد که یک بار یه گل داد) گل هایی خاص و کشیده که دارای تیغ های تیزی بودند. یکی از ساقه هایی که کنده بودم وقتی گلش را نزدیک صورتم آوردم، تیزی تیغ هایش را روی صورتم احساس کردم. با کمال تعجب ساقه های آن گیاه بقدر زیادی هم افزایش طول میدادند و هم به اطراف حرکت میکردند، بقدری که مجبور شدم از اتاقم بیرون بروم و از کنار در با دمپایی و به سختی ساقه هایش را بکشم و بکنم. همه شاخه هایش غیر از یکی را با دمپایی کندم. دو مجموعه سوسکی که سمت راست آن گیاه بود را کشتم یا اکثرشان را کشتم اما مجموعه سوسکی که سمت چپ ان گیاه بود و سوسک های خاصی داشت متاسفانه زنده ماندند. دقیقا یادم نمیاد ولی تمام سوسک های یک یا دو مجموعه را کاملا کشتم تا بلکی سیستمشان نهایتا مختل شود.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۰۶:۰۳:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : شما در خلوت و تنهایی خودتان به تمام مسائل و مشکلاتی که در زندگی تان تجربه کرده اید و خاطرتان را ناراحت کرده است، فکر می کنید. سعی می کنید که این مسائل را بی اهمیت جلوه دهید و اصلا به آن توجه نکنید ولی باز نمی توانید خونسرد و بی خیال باشید. سعی می کنید که اشتباهات گذشته تان را از زندگی تان پاک کنید و خونسرد بشید. شما همه ی جنبه های نامطلوب و مشکلاتی که در زندگی تان وجود داشته اند را مرتبا ارزیابی می کنید. دوست دارید که مشکلاتتان را ریشه یابی کنید و دلیل اصلی شان را دریابید. مادرتان هم گاهی می خواهد به شما محبت و کمک کند و نظراتی را برای آرامش و خوشبختی شما مطرح می کند که برای شما خوشایند نیست و در این صورت شما سعی می کنید که از او فاصله بگیرید و یا به نظراتش بی توجه باشید. شما نسبت به اشتباهاتی که کرده اید، یا اشتباهاتی که در حق شما دیگران مرتکب شده اند، می توانید خردمندانه فکر کرده و این ناراحتی ها را از ذهنتان خارج کنید ولی نسبت به مسائلی که احساسات شما را جریحه دار کرده اند، نمی توانید به راحتی پشت پا بزنید و آنها را فراموش کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۳۹:۱۷
رضا

رضا : اما آن مرد در ماشینش منتظرم بود، سوار ماشینش شدیم تا برویم به خانه خاله ام، آنجا مهمانی برقرار بود ولی من دعوت نبودم. پشت در خانه رسیدیم، دیدم وسایل قلیان در نایلونی یا کارتونی پشت در افتاده است، آن را برداشتم تا برویم قلیانی بزنیم. خاله در را باز کرد از من استقبالی نکرد، به شوخی گفتم مهمان ناخوانده نمیخوای! آنجا میز نسبتا بزرگ بیضوی شکلی بود که مردم دورش نشسته بودند، خانم کشفی هم بود، میخواستم زانوبند را به او بدهم. با خاله صحبت میکردم، او هم زانودرد داشت، تو رودربایستی زانوبند را به او دادم. در ذهنم بود که بعدا آن یکی زانوبندم که برای زانوی چپ بود را به خانم کشفی بدهم. سَم (شوهر قبلی خاله که اهل هلند بود الان شوهر دیگری دارد) هم آنجا بود. خاله بلد نبود زانوبند را درست ببندد و شل میبست. به او توضیح دادم که انرا دور زانو و روی کشکک محکم ببندد تا اثری داشته باشد. سم هم به زبان خارجی حرف میزد، گفتم منظورش همان کشکک زانو است. من همراه خاله و سم در اتاقی کنار هم خوابیده بودیم. هرچقدر فکر میکنم یادم نمی آید که بینشان بودم یا نه. زانو و ساق پای خاله روی قسمت شرمگاهی من بود(من لباس تنم بود) و چون نمیخواست من تحریک بشوم، زانو و ساقش را بالاتر روی شکم و قفسه سینم آورد.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۰۶:۰۳:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : شما همچنان مترصد بودید که با قدرت و اقتدار در زندگی تان به پیش بروید و نشان دهید که اصیل و با فرهنگ هستید. خاله ی شما ویژگی های اخلاقی خاصی دارد که با خصلت های اخلاقی شما یکسان نیست. شما از این بابت احساس خوبی ندارید ولی شکایتی هم نمی کنید. او فکر می کند که شما بخواهید از او سو استفاده کنید. او مردم را با روحیات خودش قضاوت می کند. خصلت های اخلاقی او به مادر فروزان شبیه است و خاله تان هم از نظر احساسی نیاز به حمایت و پشتیبانی دارد و ضربه ی عاطفی به او وارد شده. او هنوز نتوانسته با مشکلاتی که با سم داشته کنار بیاید. شما اما تمایل دارید که به او کمک کنید و دوست ندارید که ناراحتی خاله تان را ببینید. هر چند که شما درک درستی از شخصیت سم ندارید ولی به خاله تان و مشکلاتش با سم فکر کرده اید. رفتار خاله تان احساسات شما را جریحه دار کرده ولی او از احساسات واقعی شما و مشکلات و تمایلات روحی شما بی خبر است و یا تمایلی به این ندارد که خودش را درگیر مسائل و مشکلات روحی و تمایلات غریزی شما کند.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۳۴:۰۰
رضا

رضا : سلام وقتتان بخیر‌. خواب دیدم که سوار ماشین مردی شدم، او بنزی داشت که میگفت از پورشه گرانتر است، به او گفتم معمولا پورشه ها گرانتر هستند و لیست گرانترین ماشین ها را چند وقت پیش خوانده ام(در واقعیت مقاله ای را خوانده بودم که لیست گران قیمت ترین ماشین ها را نوشته بود). او از افرادی بود که به خانه خاله ام رفت و آمد داشتند، به او گفتم از افراد جدیدی که به خانه خاله می آیند خوشم نمی آید، آنها پایه تفریح نیستند و هر کسی ساز خودش را میزند. متوجه شدم قبلا که او همراه ۲ دوست دیگرش در رستورانی دورهم بودند، من را هم دعوت کرده بوده اما من چون وقت نداشتم نرفته بودم. در ادامه خانم کشفی(مادر فروزان از دوستان قدیمی که دیگر رابطه ای با او ندارم) سوار همان ماشین شد. او و آن آقا جلو بودند، من هم عقب. خانم کشفی زانوی چپش درد میکرد، به او گفتم من زانوبند زیاد دارم، برویم سمت خانه ام تا یکی اش را برایتان بیاورم. خانم کشفی عجله داشت. با آن ماشین رفتیم سمت خانه ام(خانه قبلی مان در واقعیت) من رفتم داخل خانه و آنها در کوچه در ماشین منتظر ماندند. همانطور که عرض کرده بودم در خانه زانوبند زیاد داشتم اما همه برای زانوی راست بود و فقط ۲ تا برای زانوی چپ. اونیکه ظاهر بهتری داشت را برداشتم تا به خانم کشفی بدهم. اگرچه سعی داشتم زود برگردم اما در خانه کارم کمی طول کشید، از خانه خارج شدم به در خروجی که در حیاط بود رسیدم متوجه شدم خانم کشفی پشت در خروجی، تکه پلاستیکی را به دیوار آنجا که سنگی بود با میخ زده است. آن فقط یک تکه پلاستیک بی رنگ بود(مثل نایلون) حاوی نوشته ای نبود. او نتوانسته بود صبر کند و رفته بود، شاید میخواسته با آن اطلاع بدهد که رفته است.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۰۶:۰۳:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما در ضمیر ناخودآگاهتان سبک زندگی اصیل و با فرهنگ و رفتار مودبانه را به سبک زندگی مدرن ولی سرکشانه و لجبازانه و رقابتی، ترجیح می دهید. دوست دارید که با کسانی درددل و مشورت کنید که باعث شوند که شما در زندگی تان بالاتر بروید و احساس قدرت مضاعفی به شما دست بدهد، ولی در عمل، از مشاوره با دیگران زیاد استقبال نمی کنید. شما سعی می کنید که فلسفه ی فکری و رفتارهای احساسی و عاطفی دوست سابقتان را درک کنید. می دانید که فروزان از نظر احساسی آسیب دیده است و شاید او هم به کمک شما نیاز داشته ولی در عین حال، که شما تلاش کرده اید که از او حمایت کنید ولی او معتقد است که شما زیاده از حد منطقی رفتار کرده اید و به فکر منافع خودتان بوده اید. او باور نداشته که شما به او اهمیت زیادی بدهید ولی تمایل داشته که شما یاد بگیرید که بارها و مسئولیت های دیگری را هم در زندگی تان تقبل کنید و تمرین کنید که روی بخش های عاطفی زندگی تان کنترل بیشتری داشته باشید. فروزان منطق شما را درک نکرده و شما به احساس او توجه نکرده اید.

پاسخ
لینک۱۲ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۲۵:۴۰
zahra

zahra : سلام.وقت بخیر. چهارشنبه لطفا نمایش داده نشه.ممنون

پاسخ
لینک۱۲ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۵۲:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید و به سنت ها و فرهنگتان پایبند باقی بمانید. خواهر شما از نظر فکری به دختر عمه تان شباهت دارد و شما در تقابل و تضاد با او هستید. شما نگران هستید که رفتار و تفکرات خواهرتان تاثیرات مخربی روی زندگی شما و او بگذارد. نگران هستید که ارزش ها و باورهایتان در معرض خطر باشد. اما خواهر شما باور ندارد که مسائل کوچکی که می شنود و یا تجاربی که در اجتماع کسب کرده است، خطرناک باشند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۲ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۴۷:۰۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.