تعبیر خواب سیب
خوردن سیب در فصل و یا چیدن آن از درخت و خوردنش در فصل آن نیکو و در غیر فصل، بد است. سیب سبز نشانه برکت، سیب زرد نشانه بیماری، سیب سرخ هیجان و نشاط و سیب سفید تعبیرش سود بردن است.
محمد ابن سیرین می گوید: چون سیب به خواب سبز و سرخ باشد، بیننده خواب، منفعت از پادشاه یا حاکم خواهد برد و چون سفید باشد، منفعت از بازرگان است و چون زرد باشد و به طعم ترش باشد، دلیل رنج و بیماری است. اگر ببیند که سیب سفید را به دو نیم کرد، دلیل است که با کسی که شرکت دارد از او جدا شود. اگر ببیند سیب سرخ از درخت ببرید و بخورد او را دختری آید.
ابراهیم کرمانی می گوید: سیب در خواب خبر است، از غایبی یا از کسی دور. اگر در خواب سیب ترش خورد، دلیل که خبر ناخوش شنود. اگر شیرین ببیند، خبر خوش شنود.
حضرت دانیال می گوید: سیب در خواب همت بیننده خواب در شغل و صنعت است. اگر پادشاه، سیب به خواب ببیند، تاویلش مملکت او است. اگر بازرگان ببیند، تجارت او است، اگر بزرگی این خواب را دید، حراست او است و هم بر این قیاس. اگر ببیند که سیب داشت و از آن بخورد، دلیل است که به قدر آن که خورده بود او را همت خواهد بود، در آن شغل که دارد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سیب در خواب بر هشت وجه است:
- فرزند،
- منفعت،
- بیماری،
- کنیزک یا خدمتکار،
- مال و خواسته،
- فرمانروایی،
- همت بیننده،
- خیر غایب و حاضر.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
شیراز : سلام وقت بخیر، لطفاً مخفی بمونه
فریبا هراتی
:
سلام. تا زمانی که از قبل حق خواب داشته باشید و من حق خوابتان را کسر نکرده باشم نمی توانید حق خواب جدید بخرید. شما باید از ابتدا متناسب با خوابتان حق خواب تهیه کنید چون مدت اعتبار یک ماه است و نمی توان حق خواب را برای بیشتر از یک ماه ذخیره کرد. طبق قوانین سایت که در تمام صفحات تعبیر خواب ذکر شده است هر 750 کاراکتر معادل یک حق خواب است و خواب شما شامل 1027 کاراکتر و 3 حق خواب و از حد مجاز طولانی تر است. لطفا 2 خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. نوبت شما محفوظ خواهد بود تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روح پدرتان شاد. انشالله حاجت روا شوید. تعبیر خوابتان این است که کسی به شما پیشنهاد می کند که از دعا و جادو برای رسیدن به خواسته هایتان استفاده کنید؛ ولی در صورتی که شما اینکار را بکنید، خیلی زود، ورق برمی گردد و بدبختی و بدشانسی به زندگی تان راه پیدا می کند. چون استفاده از جادو خلاف فرامین پروردگار است. در خواب دومتان که روز جمعه دیده اید، اگر شما به خدای بزرگ توکل مطلق داشته باشید و سراغ دعاهای دعانویسان و استفاده از جادو نروید، خداوند به شما عشق و برکت و سلامت و سعادت را عطا خواهد کرد. مطلقا به دعا نویسان مراجعه نکنید!! شیطان می خواهد که شما توکل تان را از خدای بزرگ قطع کنید و به او توکل کنید. دعانویسان موکلانی از جن دارند که به واسطه ی آنها می خواهند برای مردم کارهایی را انجام دهند. ولی آیه 6 سوره جن می فرماید یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمی توانند پناه آنها باشند. ( پس این کارهای دعا نویسان برای اجیر کردن اجنه برای موفقیت انسان ها در زندگی شان وعده ای دروغ و باطل است. هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست! ) ظاهر کردن جنیان و کمک گیری از آنان حرام است. سوره مومنون آیات 97 و 98 وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ و بگو: پروردگارا! من از وسوسه‌هاى شيطان‌ها به تو پناه مى‌برم. وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ و پناه مى‌برم به تو اى پروردگار! از اين كه آنان نزد من حاضر شوند. ( یعنی ظاهر شدن جنیان در نزد آدمها ). هر چه می خواهید از خداوند بخواهید و هرگز به شیاطین و یا به دعانویسانی که موکلینی از جن دارند، متوسل نشوید. هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر به اذن خدای بزرگ و هرگز هیچ جادویی بر کسانی که به خدای بزرگ ایمان کامل دارند، موثر واقع نخواهد شد. خداوند به واسطه ی جنیان ایمان و باور مردم را امتحان می کند که بداند چه کسانی به او توکل می کنند و چه کسانی به شیطان. کسانی که موکلینی از جن دارند، در ظاهر مسلمانند ولی در عمل، به حرف قرآن کریم اهمیت نمی دهند! سرکتاب باز کردن و دعانویسی در اصل توسل به جنیان و شیاطین کردن است. شما می توانید به یاری خداوند به چنان خوشبختی هایی برسید که امروز حتی درک آن برایتان مشکل است. تشکر از همراهیتون
Ahad : با سلام دختری که رابطه عاشقانه ای باهم داریم: خواب دیده دوتا سیب قرمز بهش دادم. یا به عبارتی( دختر جوانی خواب ببینه معشوقش بهش دوتا سیب قرمز میدهد چه تعبیری دارد)
فریبا هراتی
: سلام. شما شور و شوق زیادی نسبت به او در وجودتان هست. می خواهید که تعادل و آرامش، خرد و عقلانیت، شادی و نشاط و همینطور آینده ای روشن با او داشته باشید. تشکر از همراهیتون
فاطمه۱۱ : سلام وقت بخیر من خواب دیدم دقیقا نمیدونم کجا بود ولی یه نفر داشت میوه میذاشت تو ظرف میداد به بقیه، انگار که مهمونی باشه ولی اونی که میوه میداد رو ندیدم خانم بود یا آقا، یه بشقاب میوه داد به من که توش دوتا سیب قرمز بود و میوه های دیگه و حسم این بود که به جای موز به من یه سیب دیگه هم داده بهش گفتم چرا برا همه از هر میوه یکی گذاشتی و برا منو به جا موز باز سیب گذاشتی، گفت اگه میخوای عوض کنم گفتم نه همون سیب خوبه، ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که انشالله شما به ثروت و سلامتی، طول عمر و عشق و شادی خواهید رسید و خداوند حامی شماست تا نلغزید و خطا نکنید یا زحمت زیاد و مزد کم نداشته باشید. شما تمایلات غریزی تان را سرکوب می کنید ولی دانش و معرفت و مهارتهایتان زیاد خواهد بود و عشق و شور و شوق را تجربه خواهید کرد. تشکر از همراهیتون
Hoda : سلام خواب دیدم توی خیابان هستم
فریبا هراتی
: سلام. شما دوست دارید که بتوانید در مسیر زندگیتان شخصیتی قوی و مستقل و خودمختار از خودتان بسازید و به همه نشان دهید که می توانید استقلال خودتان را حفظ کرده و روی پای خودتان بایستید و از خودتان حمایت کنید. وقتی که خردمندانه به آرزوهایتان فکر می کنید، به این درک می رسید که نباید صرفا ظاهر ماجرا را برای خودتان مد نظر بگیرید بلکه باید به عمق مطالب هم توجه کنید. چه ازدواج و یا چه کارهای اقتصادی، برای شما هم موفقیت و خوشبختی را بهمراه می آورد و هم ممکن است مشکلات اقتصادی را برایتان به همراه بیاورد. زندگی، خوب و بد را با هم در خود نهفته و هرگز اینطور نیست که همیشه خوش باشید یا همیشه غصه بخورید. تشکر از همراهیتون
عبدالله یزدانی : سلام امروز جمعه صبح ممنونم مخفی کنید
فریبا هراتی
: سلام. اقوام این خانم می خواهند که شما همیشه به او فکر کنید؛ در رویای او باشید و نسبت به او متعهد باشید. آنقدر به او فکر کنید که او ملکه ی ذهن شما و تبدیل به آرزوی شما شود. تشکر از همراهیتون
N : در همین شب ۲۴ام خواب دوم:ظاهرا ی مراسم بودشاید مربوط ب ختم،من و مامانم و مردم داشتیم میرفتیم اونجا،مراسم جای بالایی بود و راهش پله میخورد و بالا میرفت (فضای باز بود و مسیر سر بالایی باید میرفتیم ک راه با پله های عریض مشکی رنگ ب بالادست میرسید البته معماریش اینطوری بود ک پله ها تکیه گاهی زیرشون نداشت اطراف و زیر پله ها فضای آزاد بود ولی مشکلی نداشت و مسیر عادی ای بود.مث اینکه ب سمت آسمون پیش میرفت البته در نهایت خیلی زیاد زیاد از زمین فاصله نداشت و برای توصیف جهتش میگم ب طرف اسمون).در مسیر یکی از همکلاسی های دبیرستانمو دیدم ک خسته شد و رو یکی از پله ها نشست و همو دیدیم سلام کردیم و ی کم زیاد آرایش کرده بود.بعد همینطور ک میرفتیم بالاتر تو قسمت صافش(بعد از تعدادی پله مسیر صاف یکی دومتری بود و باز پله و..)از روب رو ب جهت برگشت، معلم دینی دوران راهنماییم میومد پ صدام زد و من نگاه کردم دیدم اونه و بلافاصله سیب زردی ک از وسط نصفش کرده بود(یا همونجا نصفش کرد)ی نصفش رو داد بهم و من هم ازش گاز زدم و خوردم وبعد از گرفتنش فورا داشتم ب راهم ادامه میدادم ک گفت قضیه سیبو یادته؟و اشاره ای کرد ب دوران راهنمایی ک مثل الان بهم سیب داده بود و من وقتی گفت یادم افتاد و چیزی ک یادم اومد دقیق نمیدونم ولی شاید ی مشکلی بین من و همکلاسی ایم بود و با سیب دادن بهمون حل شده بود(هیچ کدوم از قضیه سیب در واقعیت وجود نداشته)و ادامه راهو رفتم.تقریبا رسیده بودیم ک پشت سرم ی همکلاسی دانشگاهم ک‌پسره رو دیدم اما دیگه برنگشتم(تو خواب مث واقعیت دوس ندارم باهاش ارتباطی داشته باشم)و از پشت سر شنیدم،ب یکی میگفت خاله و انگار خالش از کربلا اومده بود و واسه اون اومده بود و تو خواب لباس با ظاهر مذهبی پوشیده بود(در واقعیت معمولی میپوشه)و فک کنم فهمید دیدمش و خودمو ب اون راه زدم پس اونم همین کارو کرد.نمیدونم اینجای خواب بود یا قبلترش،ی خانم خودکار میخواست و من تو کوله پشتیم ۳تا دراوردم ،دوتاش بی کیفیت و ی کم ظاهر داغونی داشت،و یکی روان نویس خوب بود،رواننویسو برداشت و تستش کرد و دیدم عالیه،ته دلم نمیخواستم اونو بهش بدم و گفت میخوای یکی از اینا رو بردار اما همونو برداشت و منم تو رودرواسی هیچی نگفتم و با خودم گفتم برای خدائه ک اشکال نداره خوبه رو ببره.و میدونستم دیگه برنمیگردونه.
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که تحولات مثبت تازه ای در زندگی تان ایجاد کنید. می خواهید به عادات گذشته تان پایان داده و شروعی موفقیت آمیز را پیش بگیرید. شما از تجارب گذشته تان در زندگی استفاده می کنید و نمی خواهید مثل دوست قدیمی تان که افسردگی و ناامیدی به او غلبه کرده و غصه می خورد، رفتار کنید. شما از تجارب و آموزه های قدیمی تان استفاده می کنید و دانش و مهارت ها و ایمانتان را تقویت می کنید. می دانید که وقتی برای رسیدن به خواسته هایتان قدم برمی دارید؛ باید سعی خودتان را بکنید و باقی را به خدای بزرگ واگذار کنید. شما سعی می کنید که تاثیری مثبت روی زندگی و دنیا بگذارید و از عمرتان در جهتی مثبت استفاده کنید تا خیر شما به دیگران برسد. نه اینکه صرفا به فکر منافع خودتان باشید. همکلاسی شما هم تدریجا ایمانش قویتر خواهد شد ولی شما آینده ای با هم ندارید. تشکر از همراهیتون
maleke : سلام.در واقعیت من مستاجرم و صاحب ملکم یه مرد هست که پسری داره.و از طرفی هم اینکه قبلا خاستگاری به نام علی داشتم که الان ارتباطی باهاش ندارم اما در یک محل کاریم.۹جمادی ثانی خواب دیدم:تو اتاق کار علی بودم و انگار علی پسر دوم صاحب ملکم بود(در صورتی که در واقعیت نسبتی با هم ندارن) و صاحب ملکم آمد دنبالش که بروند ملکی که به من اجاره دادن رو تکمیل کنند(انکار هنوز تکمیل نبود).من تو دلم گفتم که علی،پسر کوچکتر صاحب ملکم هست پس چرا چهره اش، از پسر اولش بزرگتر نشون میده.همینکه رفتن من دو تا کارتون دیدم که وسایل علی توش بود.یواشکی یکی رو باز کردم فقط کتاب بود.دومی رو باز کردم اولش کتاب بود ولی زیر کتابها پودر ژله و چیزای شیرین (شایدمثل نان برنجی )بود.تو خواب میدونستم که علی این خوراکیا رو برای من قایم کرده و میخاد سورپرایزم کنه و سریع کتابها رو روش گذاشتم که نبینه بازش کردم( مثل حالت اولش چیدمشون).و سریع برگشتم پشت سرمو نگاه کردم که یوقت نبینه که وسایلشو گشتم و سورپرایزشو دیدم.توی صحنه دیگه دیدم حیاط ما و همسایمون پر از درخت سیب بود و سیب قرمز زیادی رو درختا بود و من کلی سیب چیدم و انگار هسته سیبی میخاستم که بکارم و منم درخت داشته باشم اما انگار به همون سیبهایی که چیدم بسنده کردم.
خانم هراتی ایا تعبیرخوابم ممکنه این باشه که علی دوباره بیاد طرفم و ازم خواستگاری کنه و من سورپرایز بشم؟ممنون میشم تعبیر دقیقش رو بگید
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که پسر صاحب ملک شما از همان شیوه های علی برای دوست شدن با شما استفاده خواهد کرد با این فرق که علی از او خردمندتر است و پسر صاحب ملکتان نادانتر و ساده تر از اوست. علی سعی می کند که همه ی کارهایش را با استفاده از تجارب و دانشش به پیش ببرد و شخصیتی خردمند دارد ولی زیر این ظاهر خردمند؛ او وجهه ی متقلبی هم دارد که شما را با حرفهای شیرین گول زده و دلتان را برده ولی این رابطه ی شیرینی که او می سازد، آسیب پذیر و غیر قابل اعتماد است. علی قبلا اینکار را کرده و ممکن است دوباره هم اینکار را بکند. شما باید دانش و خردتان را راجع به عشق و روابط احساسی بالاتر ببرید تا بتوانید به آرمانهای خودتان دست پیدا کنید و زندگی شادی برای خودتان بسازید. شما نگاهی خوشبینانه نسبت به اینده دارید. تشکر از همراهیتون
مینا : سلام وقت بخیر پنهان باشد.دیدم
فریبا هراتی
: سلام. احساس مثبتی به زندگی تان جریان می یابد. شما در یک دوره ی ریکاوری بعد از یک شکست در کارتان به سر می برید. می خواهید به رفاه و ثروت برسید و خیالتان راحت باشد. شانس تازه ای برای رسیدن به موفقیت و سعادت بدست خواهید آورد. شما باید با دل و جرات بیشتری برای رسیدن به خواسته هایتان اقدام کنید و منبعد تمام حواستان را جمع کنید و از ته دلتان برای رسیدن به موفقیت تلاش کنید و انسانیت را در اعمالتان بیشتر اعمال کنید تا مسیر زندگی تان به سمت موفقیت تغییر کند. تشکر از همراهیتون
Negar : سلام.خواب دیدم از دوستپسرم یه طراحی سیب که انجام داده بود رو قرض میخواستم اونم داد.خیلی قشنگ کشیده بود.در واقعیت هم استاد طراحی هستن.بعد خالم از من طراحی سیب میخواست ببره به دوستاش نشون بده و چون کار دوستپسرم از کارای من خوبه ،طراحی دوستپسرمو به خالم دادم گفتم کاره منه و اونم برد.بعد در روستایی که پدر و مادرم به دنیا اومدن بودم.خالم با ماشین با دوستاش برگشتن روستاشون.از ماشین که همشون پیاده شدن دیدم دوستپسرم هم پیاده شد و یه پیراهن صورتی پوشیده بود.خیلی جا خوردم.دوستپسرم اومد پیشم با خنده گفت راستشو بگو به اینا گفته بودی طراحی مال خودته؟و من انکار کردم گفتم نه همچین حرفی نزدم.بعد دوتایی با هم می‌خواستیم برگردیم شهر.یه سماور در روستا بود که یه نوشیدنی گرم سبز کمرنگ داشت برا دوستپسرم ریختم بخوره.قد دوستپسرم یه وجب اینا کوتاه‌تر شده بود
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید بدانید که نظر دوست پسرتان راجع به عشق و سلامت و آگاهی و خرد و عقلانیت چیست و ایده آلهای او کدام است. شما نظرات دوست پسرتان را راجع به زندگی به خاله تان انتقال می دهید. شما ممکن است بتوانید حرفهای دوست پسرتان را بعنوان نظرات خودتان به دیگران انتقال دهید ولی خود دوست پسر شما که رفتاری سرشار از محبت و سادگی از خودش بروز می دهد، از این رفتار شما خوشش نخواهد آمد. شما شاید فکر کنید که دوست پسرتان ساده دلانه حرفتان را باور می کند ولی در عمل، با اینکار، شما از احترام و اعتبار او پیش خانواده تان کم می کنید. تشکر از همراهیتون
طاهره صادقی : سلام و وقت بخیر…من چند وقت پیش خواب دیدم که یه جلسه سخنرانی مذهبی که شلوغ بود، نشسته بودم و آقایی داشتند صحبت میکردند و منم با علاقه گوش میکردم (یادم نمیاد حرفاشونو). تو همون مجلس، چشمم به پدرم افتاد که با فاصله روبروی من بود و داشت با علاقه گوش میکرد و لبخند رو صورتش بود. (پدرم پارسال فوت شدن). بعد یه مدت انگار اومدن دنبال ما. من و خواهرم بلند شدیم بریم بیرون که دم در اون سالن جلسه خواهرم یه دیس شیرینی که خودش پخته بود رو تعارف کرد و من چند تا برداشتم و خوردم (یعنی اول یکی برداشتم خوشم اومد از مزه اش و چندتا دیگه خوردم) با خودم میگفتم من که شیرینی نارگیلی دوس ندارم ولی از اینا خوشم اومده. مزه اش رو کاملا حس میکردم. بعد یه نفر از اون سالن جلسه اومد و گفت که باباتون تو جلسه مونده طولانی میشه نکنه قندش بیفته . چی بخوره؟ گفتم از همون شیرینیهایی که تو جلسه دارن پخش میکنن بخوره اشکال نداره یه بار. اون شیرینیها با اونی که من خوردم فرق داشت. (فقط اینکه بابام دیابت داشت و اون خواب رو من بعد شرکت در دعای عرفه و شب عیدقربان بود دیدم و وقتی هم از خواب بلند شدم حس خوبی داشتم که پدرم رو خوشحال دیدم)
چند وقت بعدش هم خواب میدیدم که با خواهرم رفتیم زیارت امام رضا، جوری که دستمون به ضریح میرسید و یادمه که من خیلی ذوق کردم و بعد زیارت اشک از چشمم میومد که دوس نداشتم کسی ببینه.
اینم بگم فک کنم یه هفته بعد از فوت پدرم، برادرزاده ام که دختربچه اس خواب دیده بود من و پدرم داریم سوار هواپیم میشم بریم مشهد.
همین خواهرم خواب دیده بوده من از دنیا رفتم و از بیمارستان بهش زنگ زدم که تموم کردم....
ممنون از وقتی که میزارید. ببخشید طولانی شد .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. قبل از تعبیر خوابتان باید یادآوری کنم که شما باید خوابتان را در صفحه ی مرتبط با خودش ثبت کنید. خوابتان را در صفحه ی سیب نوشته اید و اصلا ربطی به خواب شما نداشت!!! از روی حروف الفبا در صفحه ی اول یوتاب، کلمه ی کلیدی مربوط به خوابتان را پیدا کنید و در صفحه ی مرتبط با خودش خوابتان را ثبت کنید تا خوابتان گم نشود. روح پدرتان شاد. تعبیر خوابتان این است که شما دوست دارید که به کسی از ائمه ی اطهار ع متوسل شوید تا او احساسات درونی شما را درک کند و به دعاهای خیر شما در حق پدر و خواهرتان پاسخ مثبت دهد و برای ایشان دعاهای خیر بفرستد. پدر شما از اینکه شما به ائمه ی اطهار متوسل شوید احساس آرامش می کند چون ثواب کارهای خیر شما به او می رسد. همینطور خواهر شما به صورت غیر منتظره ای که برایتان سورپرایز است در کارش موفق خواهد شد و شما اول از همه از موفقیت او با خبر می شوید و برایش خوشحال می شوید. پدرتان برای خواهرتان هم خوشحال می شود. دعاهای شما مستجاب شده و ثوبش نثار روح پدرتان شده است. خواب اولتان معادل دو حق خواب بود. در خواب چند وقت بعد که با خواهرتان به زیارت امام رضا ع رفته اید؛ شما و خواهرتان هر دو حاجت روا می شوید و باز ثواب زیارت تان را نثار روح پدرتان می کنید. روح پدرتان زنده است و در کالبد روح در کنار شما در تعامل است. شما در مجموع 3 حق خواب شارژ کرده اید و در هر کامنت هم فقط مجاز به ثبت یک خواب هستید و نه بیشتر. ولی من هر دو خواب شما را تعبیر کردم چون مربوط به مرحوم پدرتان بود و تمایل داشتم که از این بابت به آرامش برسید. ولی برای خواب سومتان که خواهرتان دیده؛ نه حق خواب تهیه کرده اید و نه مجاز به ثبت آن بوده اید چون ربطی به خواب اول و دوم شما ندارد. از یک کاراکتر تا 750 کاراکتر در یک خواب، یک حق خواب محسوب می شود. ولی خواب اولتان 1000 کاراکتر بود که معادل 2 حق خواب بود و در مجموع این دو خوابتان معادل 3 حق خواب است. تشکر از همراهیتون