کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب صندوق

داشتن صندوقی نو در خواب، دلالت بر همسری زیبا و عفیف و رازنگهدار است که هر که در خواب چنین صندوقی ببیند، چنین زنی نصیب او خواهد شد. به تعبیری دیگر صندوق، دوست رازدار و یک رنگ است. اگر خواب ببینید صندوقی آهنین دارید یا زنی رازدار دارید یا دوستی قابل اعتماد. اگر در خواب ببینید که در صندوقی را گشودید و از درون آن چیزی بیرون آوردید که فکر نمی کردید در صندوق باشد و از دیدن آن خوشحال شدید صاحب فرزند می شوید.

اگر در خواب ببینید صندوق نسوز بزرگی دارید، دوستی صاحب مقام و رازدار می یابید که می توانید به او مطمئن باشید. اگر دیدید صندوق چوبی و شکسته دارید به همسرتان نمی توانید اطمینان داشته باشید یا او بیمار و رنجور می شود. اگر در خواب ببینید که صندوقی داشته اید و آن را دزد برده یا گم کرده اید همسرتان یا دوستتان را از دست می دهید.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که صندوقی نو و پاکیزه داشت، دلیل که زنی خوبروی و پارسا بخواهد. اگر صندوق را کهنه ببیند، تاویل به خلاف این باشد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن صندوق به خواب بر سه وجه است:
  1. عز و جاه،
  2. بلندی،
  3. زن.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

22 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

تانیا

تانیا : با عرض سلام و ادب خانم هراتی . این خواب نقل قول هست . لطفا خواب در سایت نذارید ) .

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۱۸:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. همسر شما می خواهد که شما با ظرفیت تر و با جنبه تر و آرامبخش تر و شفا دهنده تر و دست به خیر تر باشید. او می خواهد که شما ماهیت غریزی و انگیزه های مخرب سیاستمدارانه و یا حقه بازانه را کنار بگذارید و نگذارید که جنبه های منفی درونی تان رو و مشخص شوند. او می خواهد با شما ارتباط بیشتری داشته باشد منوط به اینکه شما هم خودتان را بهتر کنید و جلوی اشتباهاتتان را بگیرید. شما برای اینکه بتوانید زندگی خوبی داشته باشید باید با محبت تر و دلسوزتر و رفیقتر باشید و شما در اصل اینطور نیستید ولی می گویید که هستید. شما شاید تمایل دارید که با همسرتان آشتی کنید و با او توافق کنید. اینکه تا چه اندازه می توانید به پای هم راه بیایید منوط به خود شما و تلاش شما برای حفظ زندگی تان است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۰۹:۳۶
فرنوش

فرنوش : سلام خانم هراتی... روزتون بخیر... خالم این خوابو دیده...
خواب دیده خاله بزرگم مهمونی گرفته و اونو دعوت نکرده، داشته میگفته چرا منو دعوت نکردی که مامانبزرگمو میبینه (فوت شدن مامانبزرگ) که دیده که کلی کوکو پخته و میگه اینارو برا بچه هام و نوه هام پختم، بعدم خالمو میبره تو اتاق، اونجا یه صندوق منبت کاری خیلی خوشگل و تر و تمیز که برق میزده بوده، مامانبزرگم میگه این برا فرنوشه، این اتاقم برا فرنوشه که بیاد و اینجا مستقل بشه.... ممنون میشم تعبیر کنین

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۶:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خاله بزرگتان نسبت به خاله ی کوچکتان خیلی احساس صمیمیت ندارد. ولی مادر بزرگتان ( روحش شاد) دعای خیرش در حق همه ی بچه ها و نوه هایش می فرستد. شما آینده ای بسیار خوب خواهید داشت و موفقیت های شما برای همه مشهود خواهد بود و خواهید درخشید. در مقطعی از زندگی تان شما به مقامی بالا خواهید رسید و استعدادهایتان شکوفا خواهند شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۵:۳۸
فهیمه فروتن

فهیمه فروتن : سلام وقتتون بخیر خانم هراتی عزیز
من دم صبح خواب دیدم که با ینفر که یادم نیست کی بود رفتم بازار و مشغول گشتن بودیم که دوتا مرد میانسال در حال شعار دادن بودن و میگفتن شما هم شعار بدید که ما سربازهایی هستیم که با اتش زدن خود تا اخر مانده ایم بعد من زیرلب تکرار کردم و امدیم خانه همراه من که یادم نیس کی بود با یه بچه. تقریبایکساله امد و گف یکی از همون مردها این بچه را امانت داده که بیاد بگیرتش
من هم بچه را بغل کردم و خابوندمش و روش پتو کشیدم چقدر بچه خوشگل بود

پاسخ
لینک۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۷:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست عزیز قبل از تعبیر خوابتان لازم به ذکر می دانم که همانطور که قبلا به شما اطلاع رسانی شده شما باید خوابتان را منوط به محتوای خوابتان و کلمات کلیدی در آن ، در صفحه ی تعبیر خواب مربوط به خودش ثبت کنید. الان اینجا صفحه ی تعبیر خواب صندوق است که اصلا ربطی به خواب شما ندارد. بی توجهی به قوانین سایت مانع از تعبیر خواب شما در صورت تکرار خواهد شد. تعبیر خواب شما این است که شما ایده های تازه ای به ذهنتان می رسد که عملی شان کنید و به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید. شما احساس می کنید که برای رسیدن به موفقیت باید با نظم و دیسیپلین شدید کار کنید و خودتان را به آب و آتش بزنید و به خودتان استرس بدهید تا به موفقیت برسید. شما هدفتان را مشخص می کنید و سعی می کنید که برای پیشبرد این هدف نهایت سعی و تلاشتان را بکنید و اگر بچه پسر بوده کارهایتان به خوبی پیش خواهد رفت. اما اگر بچه دختر بوده به ثروت و سرمایه ای می رسید که برای زیاد شدن آن تلاش خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۵۳:۲۵
کیمیا

کیمیا : سلام،خواب دیدم با دوست پسرم یه جایی مثل تفریح گاه هستیم،خواستم از اونور رد بشم که همیشه رد میشدیم یه اقا گفت از اونجا نرو چون دست تعمیره، من بهش گفتم نه از وسط سنگها رد میشم میرم، رفتم دیدم نمیشه رفت و برگشتم به دوستم گفتم دستمو بگیر بیام بالا(حدود یه متر بود)،اومد دستمو گرفت ولی نتونست بکشه بالا و یه آقا اومد دستمو گرفت بالا کشید و پشت دوستم رفتم به یه کوه یا غار بود رسیدیم و گفت بریم داخل کسی نبینه، رفتیم و پشت خاکها یه گاوصندوق بود اونو وا کرد و از داخلش دو تا چیزی شبیه سیگار داد و یکیرو خودش روشن کرد و یکیرو من روشن کردم و یکی از پشت سر اومد و داد زدم به دوستم گفتم یکی اومد، گفت اشناست بذار بیاد و خواستم سیگارو بکشم که بهم خندیدن و حس کردم اشتباه روشن کردم(شبیه پیپ یا سیگار بود)دوستم میکشید و دودشو میدیدم ولی مسخره کردن من نتونستم بکشم

پاسخ
لینک۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۲:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست پسر شما باید روی ذهن و جسمش کار کند و رفتار و اشتباهاتش را اصلاح کند. شما به او اعتماد می کنید ولی اشتباه می کنید. شما باید روی رابطه تان کار کنید و به عادات و رفتار گذشته تان ادامه ندهید. وگرنه شما در سختی می مانید و این شما هستید که متضرر می شوید و نه دوست پسرتان. در دنباله ی خواب هم دوست پسر شما به انجام کاری دست می زند که باز شما غصه می خورید و ناراحت می شوید. مخفی کاری های دوست پسرتان به ضرر شماست. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۰۰:۴۰
 Reyhan

Reyhan : سلام خانم هراتی عزیز

من 4 سال پیش کتاب.ممنون از این همه بزرگواری که این مدت در مورد راهنمایی من داشتین خدا خیرتون بده.

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۳۴:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اولا که تمام عمر تقوی و عبادت یک نفر با مزخرفاتی که پشت سر او می گویند باطل نمی شود و دوما شما تا کتابی را مطالعه نکنید از افکار نویسنده با خبر نمی شوید. صرف اینکه انسان به رفتار بد کسی اعتراض کند و مخالفت خودش را ابراز کند، دلیل بر این نمی شود که بگوییم او مسیرش را اشتباه رفته و نباید کتابهایش را مطالعه کنی. این حرفها بوی منطق نمی دهد و بنده از قضاوت ناحق در مورد انسانهایی که زندگی شان را وقف عشق به خداوند و انصاف در زندگی کرده اند و صریح و واضح گفته اند که دزدی نکنید، به شدت منزجر هستم. روح او البته زنده و آمرزیده است و امام رضا ع هم شفیع و یاور اوست. دختر شما هم شخصیتی با ایمان و برجسته خواهد داشت و هر کسی که ایمانش قلبی باشد البته از یاران امام زمان ع است و یار امام زمان بودن "ژن خوب" نمی خواهد بلکه معرفت و دانش و ایمان می خواهد. روحشان شاد و شما هم انشالله مورد بخشش خداوند قرار می گیرید و منبعد به حرف هر کسی که خودش را تافته ی جدا بافته می داند و جرات می کند ایمان مردم را زیر سوال ببرد گوش نکنید و خودتان را به گناه آلوده نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۱:۴۴
نیلوفر

نیلوفر : سلام. من ۶ ماهه بودم خاله ام فوت شدن خاطره ندارم ازشون، اسم من رو ایشون با گشودن قرآن از روی قرآن انتخاب کردن،۵ سال پیش خواب دیدم در اتاقی هستیم و خاله ام بلوز و دامن مشکی پوشیده و روبروی من ایستاده و بمن گفت باید با من بیای جایی تا من چیزی رو بتو نشون بدم و بعد راه افتاد من دنبالش رفتم از یه حیاط رد شد خانه قدیمی بود دورتادور اتاق و درگاهی داشت انتهای حیاط از پله ها رفت زیرزمین من پشت سرش میرفتم زیرزمین تاریک بود نور کمی میومد یه سکو اونجا بود و یه صندوقچه روش که ازون صندوق یسری کاغذ درآورد و اسمم رو صدا زد و گفت: من میخوام رازی رو بتو در مورد پدرت بگم فقط بمن قول بده که گریه نمیکنی اگر گریه کنی بهت نمیگم، همینجا من انگار خودبخود از راز خبردار شدم و شدید گریه کردم او فقط نگاهم میکرد انگار شاکی بود ازینکه گریه کردم و من بیدار شدم. راز رو هم نمیدونم چی بود. ایشون دختر بودن که فوت شدن و انسان پاکی بودن و من همیشه احساس نزدیکی روحی شدیدی باهاشون دارم و خودمو دختر ایشون هم میدونم و انجام وظیفه میکنم. ممنونم.

پاسخ
لینک۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۶:۱۶:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. دیدن یک دسته کاغذ در خواب بیانگر مسئولیت ها و استرس هایی است که شما باید با آنها کنار بیآیید . پدر شما باعث ناراحتی ایشان شده بوده و او را ترسانده بوده است. خاله تان از پدرتان در آن زمان هنوز عصبانی بوده و کینه به دل داشته است. شاید او می خواهد که شما از پدرتان خیلی حمایت نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۱۳:۴۱
Zahra

Zahra : با عرض سلام خدمت خانم هراتی گل عصرتون بخیر باشه وخسته نباشیدمحبتتون،ایام بکام‌‌.

پاسخ
لینک۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۰۹:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما در گذشته ایده ها و برنامه هایی برای زندگی تان داشتید که آن را از دیگران مخفی نگه می داشتید و می خواستید که به موفقیت های زیاد برسید و خیلی خردمندانه رفتار کنید و رازدار خودتان باشید و با کسی از نقشه هایتان راجع به اهدافتان حرف نزنید، می خواستید به ثروت زیاد برسید و اعتبارتان بالا باشد. شما می توانستید به خیلی چیزها برسید. شما به این استعدادها و توانایی هایی که برای رسیدن به ثروت داشتید فکر می کنید و احساساتتان جریحه دار می شود. عده ای هستند که می خواهند موفقیت های شما را از شما بدزدند و هر چه کسب کرده اید و توانایی هایتان را از شما بگیرند. شما تعمدا خودتان را نادان جلوه می دهید ولی باز هم رازهایتان را مخفی می کنید و نشان نمی دهید که عقلتان کار می کند تا آن آدمهای بد از سرتان دست بردارند و وانمود می کنید که خوشی شما زودگذر بوده و موفقیت هایتان ناچیز بوده. شاید بخواهید برای از بین بردن دشمنانتان وانمود کنید که از خود آنها هستید و همان اعتقادات قدیمتان را دارید تا آنها به شما باور کنند و بعد از آن آنها گیر بیافتند یا محدود شوند. شما تصمیم می گیرید با کسانی زندگی کنید که ساده لوح هستند و توانایی آنان برای قضاوت در باره ی شما کم است و مثل خود آنها در بین آنها زندگی کنید و از دردسر بیشتر در زندگیتان اجتناب کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۴۳:۱۱
نیوشا

نیوشا : سلام خانم هراتی خسته نباشید من دیشب یه خواب طولانی دیدم و «صندوق» قسمتی از اون بود و چون خوابم پیوسته بود نمیتونم تیکه تیکه بنویسم ولی چون خوابم طولانیه شما چند تا خواب از من کم کنید و من امروز دوباره شارژ میکنم.من جدیدا توی محیط کار اقایی بهم علاقه من شد و من هم از ایشون خوشم اومد و به ایشون علاقه من شدم.و ما تنها ارتباطمون با نگاه کردن و سلام کردنه وحرف دیگه ای نمیزنیم اما جدیدا چند روزه که این اقا خیلی سرد شده و خیلی کم نگام میکنه و من علتشم نمیدونم چون کاری نکردم و اصلا باهم صحبتی نمیکنیم و من خیلی نگرانم چون ایشون رو خیلی دوست دارم.دیشب خواب دیدم اول من یه لیوان دستمه که نو بود و من توش اب ریخته بودم و اب میخوردم و بعد رفتم حمام و دیدم یک لیوان خیلی خیلی بزرگ داخل حمامه که به بغل خوابیده بود بعد من برا اینکه پرش کنم با شلنگ اب میگرفتم و چون دمر بود اب ها برمیگشتن و چون اندازش زیاد بود خیلی باحال بود و خوشم اومده بودو بعدقرار شد با خانوادم بریم سفر خارجی و رفتیم توی یکی از بهترین هتل ها و اونجا من از شیشه منظره ی فوق العاده ی شهر رو تماشا میکردم و لذت میبردم و به خاله ام گفتم که او هم بیاد و بیینه بعد رفتیم خرید و من اونجا برای نوه ی خالم که دختر بچس و خیلی دوسش دارم یک کلاه قشنگ دیدم و خواستم بخرم اما انقد جنس ها زیاد بود گمش کردم و یکدفعه محیط فروشگاه تغیر کرد و شد عین یه خونه ولی خونه ی ما نبود و من یک صندوق چوبی دیدم و رفتم سراغ صندوق تا اون کلاهی ک دنبالش بودم رو پیدا کنم اما یک نفر توی خونه ک انگار فامیل دورمون بود هعی چراغ رو کم میکرد و من عصبانی شدم و با چراغ قوه دنبال کلاه بودم تو صندوق و اخر کلافه شدم و رفتم چراغو روشن کردم وناسزا گفتم ب کسی که چراغو کم میکرد و پدرم هم از من عصبی شد بعد دوباره مشغول گشتن توی صندوق شدم و چیز های مختلفی پیدا میکردم ک مال فامیلمون بود مثل دوتا ساعت مچی و گذاشتمشون سر جاش و رفتم توی یکی از اتاق ها و توی اینه خودمو نگاه میکردم و دیدم موهام بلند تر از حالت معمولیش ده (موهای من در واقعیت پسرونس )ولی دیدم موهام خیلی بلند تر شده و بعد دیدم یک سگ قهوه ای ارام اونجاس و شروع کردم ب بغل کردنش و باهاش حرف میزدم و اونم با من صحبت میکرد و میگفت ک ترسیده منم بغلش کردم و باهاش دوست شده بودم بعد اومد بیرون و از پنجره دیدم پدر یکی از همسایه ها ک نمیشناسمش دو تا دختر بچه رو بالای یک میله ی فلزی با دستبند بسته و بچه ها ی مظلوم نه غذا داشتند و کثیف بودند و من خیلی ناراحت شدم و دلم میخواست کمکشون کنم و ب مادرم گفتم باید بچه هارو نجات بدیم و مامانم موافقت کرد فقط میترسیدیم ک بابای ظالم بچه ها ب خاطر اینکار مارو اذیت کنن و یهو دیدم مامانم ب پلیس و اتشنشانی زنگ زده و مادر پدر بچه ها ترسیده بودند وفرار میکردن و من دیدم مامورا با بالابر رفتن بچه هارو میارن و منم سریعا رفتم کمک بچه ها و اونارو اوردم و دیدم کثیف شدن و سریع فرستادمشون حموم و براشون لباس و کفش و جوراب نو اوردم و تنشون کردم بعد بع خونشون رفتم دیدم خیلی قدیمی و کثیفه رفتم بالا نردبون و پردهای کثیفشون رو دراوردم تا پرده نو بزنم و کابینت رو باز کردم تا تمیز کنمو از تو کابینتشون پر بود از شمع های نو و خوش رنگ و همه روگذاشتم داخل کیسه و بعد دیدم چند پاکت پوله و دادم بهشون و صد تا پاکت نامه نو بود و من شروع کردم به تمیزی و مادر بچه ها کلی تشکر میکرد و میگفت پدر ظالمشون نمیذاره ما کاری کنیم

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۱۳:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اینکه رابطه همکارتان با شما سرد شده به این دلیل است که احتمالا شما به هم جوری نگاه کرده اید که باقی همکارها متوجه شده اند و به او گفته اند که شما هم از او خوشتان می آید و برای اینکه در اداره حرف نپیچد و پشت سر شما و یا او بد نگویند و آبروی او نرود، او تصمیم گرفته که به شما رفتاری سرد نشان دهد. من قبلا هم به شما عرض کردم که شما نباید پا به پای او خودتان را مشتاق نشان دهید چون در این صورت او نسبت به شما بی توجه خواهد شد ولی شما گوش ندادید. مضافا به اینکه شما شناخت کافی از هم ندارید و فقط این یک خوشامد ساده است و اسمش عشق نیست. شما و خانواده تان با هم مشکلاتی دارید و احساس می کنید که نیاز به تغییر چشم اندار و تغییر عادات و اخلاقیات قدیمی تان را دارید و سعی می کنید که مشکلاتتان را حل کنید. شما می خواهید طرز فکر جدیدی داشته باشید که از نگرانی ها ایمن باشید ولی نمی دانید چگونه باید فکر کنید که برایتان دردسر به وجود نیاید. شما نمی خواهید که زندگی کسی را به هم بزنید و دوستی های دیگران را خراب کنید بلکه فقط آرامش خودتان را می خواهید. شما می خواهید فکرتان باز باشد و احترامتان بیشتر شود. شما شخصیتی وفادار و مهربان دارید که تا اندازه ای مادیگرا و محافظه کار هستید و به سعادت خانوادگی تان فکر می کنید. دلتان می خواهد که دستتان باز باشد و از مشکلات خانوادگی دور باشید و مادر شما می تواند همراه و همدم و دوست شما باشد و در این رابطه شما را خیلی کمک کند. شما سعی می کنید که دمدمی مزاج نباشید، شروعی تازه داشته باشید، افکارتان را تروتمیز کنید و امیدهای جدیدی به زندگی تان بیاورید. شما افکار جدید و شروعی تازه خواهید داشت و از اینکه از خودتان مراقبت می کنید و حواستان پی خودتان هست و اجازه نمی دهید که کسی به شما ظلم کند خیلی هم خوشحال هستید و قدر خودتان را می دانید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۴:۰۹
Roya

Roya : سلام، خواب دیدم در حیاط منزل
(خواب، نشان داده نشود)

پاسخ
لینک۱۳ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۰۱:۱۲:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شخصیتی اجتماعی دارید و با افراد زیادی در تعامل هستید. خانواده تان خیر و نیکوکار هستند. شما از تعامل با نامزدتان تجاربی کسب کرده اید و همینطور برادرتان هم تجارب خودش را دارد و رقیب شما مراقب است که شما چه حس و نظراتی نسبت به گذشته و خاطراتتان از نامزدتان دارید. او عزم و اراده اش را جزم کرده که با شما رقابت کند همانطور که شما عزم تان را جزم کرده اید که در رابطه با نامزدتان به تمام زوایای امر بخوبی نگاه کنید. نامزد شما هم به خاطر مسائلی که در گذشته اتفاق افتاده است، فکرش ناراحت است و سلامت عاطفی او در خطر است. مسئله ای در گذشته باعث شده که او، نتواند امروز به خوبی استقلال عمل داشته باشد یا روی پای خودش بایستد. او از نظر احساسی، نوعی پوچی و خستگی زیاد را احساس می کند و ناراحت است که هنوز به خواسته هایش نرسیده است. او می خواهد دوباره اهدافش را ارزیابی کند و مسیر جدید یا متفاوتی را در زندگیش پیش بگیرد. شاید شما از روابط گذشته ی نامزدتان و رقیب عشقی تان ناراحتید. گذشته ها مربوط به گذشته هستند و باید به آینده فکر کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۳ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۵۱:۰۱
مینو

مینو : با سلام خواب دیدم کلید گاو صندوق بانک مرکزی رو بمن دادن و گاو صندوق کمی قدش بلند هست و درون اتاقی هست و من مسئول نگهداری اون هستم.کلید عادی نبود یه میله با انتهای چهار سو بود ازین کلید های جدید.در اتاقی دوستم با استادم بحث میکنه که کلیدو به اون محول کنن اما استادم میگه نه و کلیدو بمن دادن .در این میان یه فردی میاد ظاهرا چشم دوخته بوده به گاوصندوق اما بهش اطمینان خاطر میدم که تا من نگهبان هستم به هیچ وجه نمیتونه دستش به اون برسه.ممنونم

پاسخ
لینک۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۹:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما ارزش خودتان را می دانید و برای امنیت خودتان بهای زیادی قائلید. شما فرصت و دانش کافی را برای پیشبرد اهدافتان دارید و مسئولیت پذیر هستید. فرصت و جایگاه خوبی را هم در زندگی تان پیدا می کنید که قدرت خودتان را به دیگران اثبات کنید. شما راه حل یک مشکل را پیدا می کنید و یا کنترل یک موقعیت مهم و استراتژیک را به عهده می گیرید. می خواهید امنیت مالی داشته باشید و امانتدار خوبی هستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۳۸:۰۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.