کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب عقاب

اگر کسی در خواب عقابی دید که در محل زندگی او فرود آمد و خطری ایجاد نکرد، بزرگی به آنجا می آید که سودی برای اهالی آن محل دارد ولی اگر مردم محل از عقاب لطمه ای دیدند، تعبیر آن است که فروانروای آنجا خوب نیست و مردم با او دشمنی دارند. اگر دید که مردم عقاب را گرفتند و او را به طنابی بستند، دلیل بر آن است که ظالمی را در محل، دستگیر و زندانی می کنند. اگر عقابی را دید که شکاری به چنگال دارد، و او آن شکار را از عقاب گرفت، از بزرگی نیرومند، هدیه گرانبهایی دریافت می کند و یا به شغل و مقام بزرگی می رسد.
بعضی معبران گفته اند: اگر کسی ببیند عقاب داشت، دلیل که عمر او دراز خواهد بود.

حضرت دانیال می گوید: عقاب درخواب، پادشاه قوی و با هیبت و ستمگر است، چنانکه همه کس از او بترسد. اگر ببیند عقاب را فرا گرفت یا شخصی به او داد و آن فرمانبر و مطیع او بود،دلیل که در نزد پادشاه یا حاکم،خاص و مقرب شود. اگر دید عقاب او را برگرفت و بر هوا برد، دلیل که به فرمان پادشاه سفری نماید و در آن بزرگی و ناموری یابد.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر دید عقاب به کوچه فرود آمد، دلیل که پادشاه در آن کوچه فرود آید. اگر ببیند که مردم آن کوچه عقاب بکشتند، دلیل که پادشاه یا حاکم مملکت معزول یا هلاک شود. اگر ببیند عقاب وی را بگرفت، دلیل که در پناه پادشاه شود. اگر ببیند عقاب از دهان چیزی درآورد و به او داد، دلیل که بقدر آن چیز، از پادشاه عطا یابد. اگر ببیند عقاب از دست او بپرید و رشته یا چیزی دیگر در دست او بماند، دلیل که پادشاه بر وی خشم گیرد و او را از خود دور گرداند و چیزی از مال او بستاند.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که از عقاب شکار می گرفت، دلیل که مال و خزانه پادشاه در تصرف او درآید. اگر ببیند عقاب وی را به منقار یا به چنگال بِزَد، دلیل که او را از جانب پادشاه جنگ و خصومت خواهد بود. اگر ببیند عقاب بخورد یا پر او را بکند، دلیل که به قدر آن از پادشاه مال و نعمت یابد. اگر ببیند که عقاب بر سر و روی وی نشسته بود، دلیل که وی را پسری آید و پادشاه شود.

    امام صادق (ع) می فرماید: عقاب در خواب دو وجه است:
  1. پادشاه ظالم و ستمگر و خونخوار،
  2. عالم بی دیانت.
1- . 2-

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

76 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

المیرا قادری

المیرا قادری : سلام ، من نیمه شب حدود 5 صبح خواب دیدم منزل مادربزرگ هستم و آفتاب خوبی هم بود داخل منزل ، مادربزرگم 15 ساله فوت شدن ، چهار تا عقاب روی سیم برق کوجه نشستن منم پشت پنجره از پشت پرده توری سفید نگاهشون می کردم یکی شون پرواز کرد سمت پنجره نوکش آورد جلو منم با انگشت نوکش هول دادم عقب انگشتم درد گرفت و عقاب رفت .تعبیرش چیه ممنون

پاسخ
لینک۴ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۲۵:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روح مادر بزرگتان شاد. شما شخصیتی اصیل و مغرور، شجاع و با دل و جرات و آزاده و ذهنی قوی و مثبت اندیش دارید. روحیه تان از خیلی جهات شبیه مرحوم مادر بزرگتان است. سعی می کنید که اهداف و جاه طلبی هایتان را بدست بیاورید. شما اجازه نمی دهید که چیزی جلوی رسیدن شما به اهدافتان را بگیرد، یا مهارتهای ذهنی و فیزیکی تان را دست کم بگیرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۳۴:۴۰
هانا

هانا : سلام .من تقریبا بعد از اذان صبح نزدیکای ساعت ۵ خواب دیدم توی کوهی توی منطقه خودمون هستم برف رو کوه نشسته ولی سنگین نیست به خواهرم میگم تا بابابام بریم کوهنوردی انگار در همین حین دارم با گوشیم از راه رفتنم تو کوهه فیلم میگیرم ولی انگار فیلم که میگیرم تو سرازیری قبرستون منطقمون هستم با خواهرم که یه عقاب بزرگ میاد رو سرمون ولی بعد از اینکه نتونست خواهرم رو برداره من رو میگیره من هم با چوب کشتمش خونش سیاه بود ریخت همونجا دست منم خونی شد انگار خونش که سیاه بود ریخته بود تو همون قبرستون و ما ناراحت بودیم انگار نحس بود و بابام میگفت شانس ما رو ببین بعد بابام عقاب رو برداشت و با یه گوسفند مرده که نمیدونم ما کشته بودیمش یا ...گذاشت تو یه پلاستیک زباله که با هم ببریمشون یه جای دور و یا دفنشون کنیم ولی خون سیاهش رو زمین بود و من ترسیده بودم از نحس

پاسخ
لینک۹ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۰۶:۲۳:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما با چالشی در زندگی تان مواجه می شوید و احساس عدم ثبات و نبود کنترل خواهید داشت. شما شخصیتی جاه طلب، مغرور و قوی دارید. اصیل و باهوش و با دل و جرات هستید. اما باید به یک عادت و رفتاری پایان دهید. خطری شما را تهدید می کند و باید برای دفع شر بگویید برایتان یک گوسفند قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. انشالله خطرات و ناامیدی ها از زندگی تان دفع خواهند شد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۹ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۵۹:۵۹
Ommolbanin

Ommolbanin : سلام.هوشنگ هستم.تو یک صحنه ایی مادر خانمم که چند سال پیش مرحوم شده را می بینم که انگار تازه مرده و یا اتفاق جدیدی روی داده و جنازه اش را پسرش برای دفن داره مرتب می کنه .انگار یک بخشی از کتف یا دست مادر خانمم نیست.(مادر خانم چند سال آخر عمر با همین پسر مجردش زندگی می کرد)بعد صحنه عوض می شه،من در جایی هستم،یکی از رفیق های قدیمی اونجا است.بعد یک جوانی با من حرفش میشه و بعد،انگاری یا عقاب های آموزشی یا پهبادهای آموزشی هستند که در بالای سر آدم ها به پرواز در می آیند، آدم‌ ها خیلی می دوند که از دست این عقاب یا اشیا در امان باشند،چرا که اونها قصد دارند آدم ها را شکار کنند،دختر کوجکم همراهم است،ما از مسیر بر می گردیم ،خیلی تلاش می کنیم که از دست اونها در بریم ،اونها نزدیک می شند،خدا خدا می کردیم که با ما کاری نداشته باشند و کسان دیگر را شکار کنن

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۳۳:۱۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. خطری زندگی یکی از اقوام خانمتان را تهدید می کند و مرحوم مادر خانمتان نگران اوست. شما همیشه امیدوار بوده اید که در سختی ها و بلایا، خطرات از شما دور باشد و شما مایه ی عبرت دیگران نشوید. برای دفع شر باید بگویید برای خودتان و خانواده تان یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید و اصلا از آن نخورید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۱۱:۲۷
Mehrnika

Mehrnika : با عرض سلام و احترام عیدتون مبارک
تو خونه پدری و اتاق خواهرم دراز کشیده بودم سرم به سمت پنجره بود و میتونستم اسمون رو ببیننم اسمون ابی بل تکه های ابر سفید پنبه ای بود حس خیلی خوبی داشت به خواهرم گفتم چقدر از اینجا اسمون قشتگه ولی از پنجره خونه ما اینطور دیده نمیشه و بعد با خودم گفتم ده ونک و بلندتر به خواهرم گفتم ده دیگه خونمون اونجاس(در واقعیت نیست) و بعد دیدم دو تا عقاب تو اسمون پرواز میکنند اوج میگیرند و میچرخند خیلی زیبا و با شکوه بودندبه خواهرم گفتم میبینی چقدر قشنگن ،ولی اون ندید باز هم به اسمون نگاه کردم بچه هام مثل عقابها داشتن پرواز میکردن اوج میگرفتن و میچرخیدن خولستم به خواهرم بگم ببین بچه هامم مثل عقاب دارن پرواز میکنن ،ولی دیدم این بخششو خوابم و هرچی تو خواب زور میزنم حرف بزنم نمیشه صداهای نامفهومی داشتم شاید ا خواهرم بشنوه و بیدارم کنه اما به هیچ وجه متوجه من نبود من تو دو حالت بودم یکی که رو زمین دراز کشیده و خوابه و دیگری اونیکه داره این صحنه رو میبینه
بی نهایت از شما سپاسگزارم

پاسخ
لینک۲ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۰۷:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. همینطور برای شما. شما به صلح درونی و آرامش روحی می رسید. آرمانها و اهداف بلندی برای خودتان در نظر گرفته اید و فکر می کنید که شاید خواهرتان از شما شرایط بهتری دارد. فرزندان شما خواهند توانست با غرور و تسلط زیاد و شجاعانه برای رسیدن به اهداف و جاه طلبی هایشان اقدام کنند. آنها توانایی های ذهنی قوی و بینشی قوی دارند و می توانند بسیار با دل و جرات باشند و اصیل و آزاده و با هوش هستند. شما خودتان را به خاطر اینکه می توانستید مثل بچه هایتان آزادانه به خواسته هایتان برسید؛ ولی در حق خودتان کوتاهی کرده اید و از باورها و ارزش های خودتان گذشته و با شرایط موجود سازش کرده اید؛ سرزنش می کنید و احساس گناه می کنید ولی شاید نمی توانید منظورتان را بگویید یا فکر می کنید که درکتان نمی کنند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۰۹:۴۲
Mino

Mino : دراتاقک کوچک با سقفی. زندگیتون پرازبرکت

پاسخ
لینک۱۵ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۰۰:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما ذهنتان خسته است و احساسات منفی زیادی به ذهنتان راه پیدا کرده. راه نجات شما ایمانیست که دارید و توکلی که به پروردگار می کنید. شما دلتان شکسته است و سعی می کنید که نگرانی ها و ناراحتی هایتان را از مردم مخفی کنید. نمی دانید که در آینده چه اتفاقی می افتد و تصویر واضحی از آنچه که در پیش است ندارید. شوهر شما شخصیتی قوی و مقتدر دارد و با دل و جرات است و معنویت او قویست ولی نقش مقتدری که او روی زندگی شما و پسرتان دارد باعث می شود که پسرتان احساس کند که نمی تواند اهدافش را عملی کند و شوهرتان حق و اجازه ی محقق شدن رویاهای او را از او سلب کرده. اما همسرتان که خودش هم می داند که چه تاثیری روی شما دارد، سعی می کند که خودش را کنترل کند و عصبانی نشود. شاید این هم به خاطر این است که او هم احساس استیصال می کند و نمی تواند به راحتی خواسته هایش را عملی کند. دست او بسته است و اجازه رشد و پیشرفت از او سلب شده. شما شخصیتی گرم و با احساس دارید و سعی می کنید که با عشق و با رفتاری سیاست مدارانه زندگی و همسر و فرزندتان را دور خودتان جمع کرده و از آنان حمایت کنید. پسر شما خواهد توانست آرمانهایش را عملی کند و امکانات مالی شما قوی خواهد شد. همسرتان خیلی سعی می کند که این اخلاق تندش را کنار بگذارد و خردمندانه رفتار کند. شما و خانمهای دیگر فامیل نگران هستید و با هم از مشکلات مالی و محافظه کاریهایتان صحبت می کنید. عموی شما می خواهد وعده ی رسیدن به ثروت و رفاه را به خانمش بدهد تا شاید او روحیه ی منفی اش را عوض کند و تحولی مثبت در زندگی اش بوجود بیاید. با پوزش از تاخیری که بعلت قطع برق در تعبیر شما به وجود آمد. خوابتان معادل 1850 کاراکتر و 3 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۲۴:۲۱
محمدعلی

محمدعلی : خواب دیدم صدای جیغی میاد نگاه کردم بچه عقاب بود من پشت بام بودم به گوشه بام نگاه کردم عقابی سقید سیاه دیدم بزرگ فکر کنم با عقاب بزرگ حرف زدم رفتم یک چیز بیارم عقاب کوچک را بگیرم یک پرده برداشتم برم طرف عقاب بچه دیدم عقابی قهوای رنگ داره دنبالم میگرده یکهو دیدم حممله کرد بهم ترسیده بودم سریع حمله میکرد بهش گفتم داشتم میزفتم بجای من درب زد و محکم در را باز کرد رفتم داخل نگاه کردم مردی جوان داره با دو عقاب حرف میزنه بعد خودم را همانجا کننار یک تخت دیدم زن و شوهری با فرزندشان بودن یک عقاب دیگر رفت تو تخت انها و عشوه امد برای جوان عقاب را در هیبت یک دختر دیدم که عاشق فرد بود در همان حین خود را کنار دو نفر دیدم و یک دختر امد و غیبت ان جوان را کرد که با دو عقاب حرف میزد من گفتم او با عقابها حرف زد و بچه عقاب را به انها نداد به فلانی

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۰۷:۱۹:۰۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شخصیتی اصیل و مغرور و با دل و جرات دارید. توانایی ذهنی شما قویست و می خواهید بینش خودتان را قویتر کنید. شما سعی می کنید که خودتان را محدودتر کنید و روی نفس اماره تان تسلط بیشتری داشته باشید ولی علاقه ی شما به مادیات باعث می شود که گاهی افسار از دستتان خارج شود و کنترل و خویشتنداری تان را از دست بدهید. این شخصیت شجاع و بینش قوی شما باعث می شود راه های تازه ای به سمت موفقیت به روی شما باز شود. شاید پدر و مادر شما هم مانند شما با دل و جرات و از نظر معنوی قوی هستند و شما تمایل دارید که با کسی زندگی کنید که از نظر فکری شبیه خودتان باشد. پدر و مادر شما برای شما آرزوهایی دارند که تمایل به براورده شدنشان دارند و احتمالا به شما اجازه نمی دهند که هر کسی را به زندگی تان راه دهید. آنان می خواهد کسی مثل خودتان بلند پرواز و قوی و جاه طلب را برای زندگی تان انتخاب کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۱۰:۳۲
Samane

Samane : سلام. دیشب بعد از ۲ ماه که تو رابطه نبودم با دوست پسرم آشتی کردم و کنارم موند و خواب دیدم که توی همون اتاق که خوابیدیم انگار که خواب نبود و بیداری بود یه عقاب خیلی خیلی بزرگ با بالهای باز پشت پنجره اناق توی پاسیو هست و می خواد بیاد تو من دوست پسرم رو بیدار کردم و گفتم عقاب داره میاد تو اتاق بیا بریم بیرون. عقاب آروم بود ولی تلاش میکرد بیاد تو اتاق ما رفتیم بیرون از اتاق و من در اتاق رو بستم که عقاب توی اناق حبس بشه. عقاب وارد اتاق شد و دستگیره در رو برای اینکه بازش کنه تکون داد.این اخرین صحنه خواب بود و من کمی ترسیده بودم.

پاسخ
لینک۲۰ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۰۱:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست پسر شما شخصیتی اصیل، وحشی، مغرور، آزاد و با دل و جرات دارد. توانایی های ذهنی او قویست و برای رسیدن به اهدافش هر کاری لازم باشد انجام می دهد. الان او به شما برگشته و شما تلاش می کنید که او را در زندگی تان نگه دارید. ولی دقت داشته باشید که او نباید احساس خفگی و محدود شدن داشته باشد. اگر می خواهید رابطه تان با او قوی باشد، زیاد به او گیر ندهید و اجازه دهید که خودش با پای خودش، به سمت شما بیاید و برایتان تلاش کند. اگر بخواهید محدودش کنید، و بدون اینکه به او اعتماد کنید از او مرتب سوال و جواب کنید، رابطه تان شاید خراب شود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۱ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۵۳:۴۳
ارغوان بهاری

ارغوان بهاری : سلام این خوابو خواهرم دیده: امروز خواب دیدم،خونم خیلی بزرگ شده و چنتا از فامیلامون سرزده واسه ناهار اومدن مشغول غذا پختن بودیم که یک عقاب خیلی بزرگ حنایی رنگ وارد خونه شد و شرو به حرف زدن کرد و گفت خیلی گرسنمه و از راه خیلی دوری اومدم مادرم نمیخواست بهش غذا بده اما من بهش نون دادم و بعد خوردنش گفت من نمک گیرت شدم هرچی از من میخوای بگو بهت بدم مامان گف من قبلا ازت فرزند پسر خواستمو ندادی (مادرم فرزند ذکور ندارد)عقاب دوباره گفت یه چیزی ازم بخوا برات برآورده کنم بعد من به خواهر مجردم اشاره کردم که یک شوهر مناسب خودش به این زودی براش پیدا کن عقاب خندید و گفت اون راهش بازه نگرانش نباش و عجله نکن اگر خیلی مشتاقی همین الان روبروی درمانگاهه!گقتم شغل آزاده گفت آره. بعدش پرزد و ناپدید شدبیدار شدم صب ساعت ۷ بود.

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۰۶:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شرایط زندگی شما ( بیننده خواب) خیلی بهتر از گذشته خواهد شد. زندگی تان تحولی مثبت پیدا می کند و روحیه تان تقویت می شود. شما ممکن است فکر کنید که دیگران می خواهند از موقعیت شما سو استفاده کنند و از شما کمک بگیرند. شما از اصالت خانوادگی و توانایی ذهنی بالایی برخوردار هستید. بینش شما قویست، با ایمان هستید و برای رسیدن به خواسته هایتان تمام سعی و تلاشتان را می کنید. مادر شما هم بینشی قوی دارد و شاید فکر می کند که اگر شما پسر بودید، می توانستید تمام خواسته هایتان را با استفاده از شخصیت جاه طلبتان و دل و جراتی که دارید؛ بدست بیاورید. خواهر شما هم انشالله ازدواجی موفق خواهد داشت و کسی به زندگی او می آید که باعث آرامش و تسکین خاطر او خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۳۱:۴۶
Mina

Mina : سلام‌خانم. دیشب از کل خوابی که دیدم چیز زیادی یادم نیست فقط یادمه در فضایی که ،اطرافش کوه بود و یک جاده، بودم که پای دامنه یک کوه سه تا اتاقک چوبی کوچک شبیه آشیانه پرنده قراررداشت و۳تا پرنده که به نظرم‌عقاب بودن دیدم. بعد چند لحظه متوجه شدم که پرنده ها پروازنمیکنن یکهو نجاری که سازنده اون‌اتاقک هابود رودیدم که میگفت این پرنده هاوقتی میتونن پرواز کنن که لانشونو ببرن. درهمین حین اون سه عقاب یک اشیانه رو با چنگال گرفتنو پرواز کردنو رفتن که صحنه بعدمن توی ی اتوبوس در حال حرکت توی اون جاده نشسته بودم و داشتم پرواز اون سه عقابو تماشا میکردم و به آسمون‌خیره بودم.

پاسخ
لینک۲۶ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۴۱:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما با چالشی در زندگی تان مواجه هستید و می خواهید مسیر زندگی تان را به سمت موفقیت ادامه دهید. شما شخصیتی بلند پرواز و قوی، مغرور و با اعتماد به نفس دارید. توانایی های ذهنی قدرتمندی دارید و حاضرید برای رسیدن به اهداف و بهبود زندگی تان تا اخرین نفس بجنگید. شما می خواهید به اوج موفقیت صعود کنید و آرمانها و اهدافتان را زنده نگه می دارید. وقتی حساس موفقیت می کنید که آرمانهایتان را عملی کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۵۱:۲۸
ونوس

ونوس : سلام خانوم هراتی عزیزم.متن پیام نمایش داده نشه لطفا.

پاسخ
لینک۲۰ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۲۸:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. دیدن ققنوس در خواب ایشان، نمادی از تحول، جاودانگی و تجدید حیات است. زن عموی شما به سمت فاز جدیدی در زندگی حرکت می کند. او مانند ققنوس که می سوزد و خاکستر می شود ولی دوباره سر از خاکسترش بر می آورد، بعد از این سختیها، شفا خواهد یافت و به اوضاع مسلط خواهد شد. زن عموی شما شخصیتی اصیل، مغرور، آزاد، شجاع و توانایی ذهنی قدرتمندی دارد. معنویت در او تقویت خواهد شد و او با تمام وجود با بیماری می جنگد تا سلامتی اش را انشالله بدست بیاورد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۲۴:۵۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.