تعبیر خواب علف
دیدن علف در خواب اگر سبز و تازه باشد، خوب است و اگر خشک و زرد باشد نیکو نیست و غم و رنج و ابتلا و گرفتاری تعبیر می شود. اگر ببینید علف از زمین می چینید، خیر و خوبی می یابید. اگر ببینید یک بغل علف دارید و سبز و تازه است به طوری که حتی بوی آن را استشمام می کنید خوب است و به اندازه آن سود عایدتان می گردد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
anita : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر.. من خواب دیدم موقع شام بود و خونوادم شام خوردن و به من نرسید من رفتم دم در علف سبز و تازه داشت شروع کردم به چیدن و میخواستم شام بخورم یه مقداری کندم بقیه زیاد ضخیم و درشت بودن و داشتم به اطراف نگاه میکردم که علف تازه پیدا کنم که دیدم یه سینی بزرگ چیده و دسته شدس من چن تا دسته رو برداشتم و داشتم مثل سبزی خوردن پاک میکردم یهو دیدم از دودکش خونمون دود سیاه میاد فک کردم چیزی آتیش گرفته سریع دویدم برم دم در دیدم پدرم با آرامش و یه لبخند ملایم اومد لای در ازش پرسیدم چیزی آتیش گرفته درو باز کرد و داخل رو نشونم داد و گفت نه. دوباره رفتم سراغ علفها اینبار دیدم دود سفید از دودکش میاد بیرون.. در ادامه خواب دیدم با خواهرم جایی بودیم و با ماشین خواهرم که من رانندش بودم داشتیم می رفتیم خونه یه نفر همرامون بود که انگار آقا بود به بهونه خراب شدن ماشین رفت زیر ماشین که درستش کنه بعد از در عقب دستش رو آورد بالاو میخواست منو بکشه پایین رو آسفالت و ماشین رو بدزده من مقاومت کردم زدمش فرار کرد خواهرم که ناراحت شد از ماشین پیاده شد و کتابهای توی دستش ریخت رو زمین کمکش کردم جمعشون کرد و رفتیم خونه دیدم دزد ماشین که یه خانم بود با م. های کچل شده خونمونه و زندانی ماست سعی داشت با جیغش همسایه ها رو خبر دار کنه که من با پشت دستم میزدم تو دهنش یه بچه ای هم تو خونه داشت آینه ها رو تمیز می‌کرد اینقد آب اسپری کرده بود که هوای داخل اتاق کلا مث شبنم بارون بود
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خانواده ی شما می خواهند که تجارب گذشته شان را با هم در میان بگذارند و از این طریق به همفکری و کمک و حمایت هم اقدام کنند. اما شما احساستان این است که تجارب زیادی کسب نکرده اید و یا تجارب آنها برای مسیر زندگی شما چندان کارساز نیست. در نتیجه سعی می کنید که خودتان به صورت جدی در مورد اهداف و مسیرتان در زندگی فکر کنید و مهارت های اجتماعی تان را کشف کنید و به استقلال برسید. شما ممکن است تصور کنید که خانواده تان سر مسائلی با هم توافق ندارند و ممکن است دعوا بینشان راه بیافتد ولی اینطور نیست. آنها بیشتر از اینکه با هم اختلاف عقیده داشته باشند، همفکر و همسو و هم جهت هم فکر می کنند و بین ایشان آرامش برقرار خواهد بود. شما می خواهید که زندگی تان را کنترل کنید و خواهرتان از پیشنهاد شما تبعیت می کند و اجازه می دهد که او را راهنمایی کنید ولی سختی های زندگی موجب می شود که احساس کنید که گشایش کار نیافته اید و یا دیگران شاید بخواهند شما را به خطا و اشتباه راهنمایی تان کنند. اما شما عاقلانه تصمیم می گیرید و خواهرتان را هم کمک می کنید. مشکلات مالی شما حل و فصل خواهد شد و شما همه اوضاع را تحت کنترل خواهید داشت و اجازه نمی دهید که فقر به شما رو بیاورد. تصویر ذهنی شما نسبت به آینده و زندگی امروزتان مثبت تر خواهد شد و آرامش و انرژی مثبت به زندگی تان راه می یابد. تشکر از همراهیتون.
Hoshang : سلام.خدا قوت.تو فضای خونه پدری ام هستم.اونجا اتفاق هایی می افته که بخشی را به خاطر ندارم.اما خاطرم که برادر بزرگم در خونه پدری که برادرها و به نظر خواهران هستند ، ازدواجم با یکی از هم محله هایم که بعضا ازدواج اول و بعضا دوم است را بزرگ کرده و به عنوان خطا و ایراد من ازش داره یاد می کنه و این امر را باعث دلخوری دانسته. ولی من از اینکه این ازدواج را انجام داده ام،هم حق خودم می دونستم و هم تعجب می کردم که من اصلا با اون شخص ازدواج نکردم.(در این لحظات من ظاهرا کت و شلوار پوشیده بودم )در ادامه برادر میانی و خانمش را مبینم که خانم ایشان به نوعی از من داره دلجویی و از من می خواد که بریم خونشون ولی من قبول نمی کنم،به سمتی می رم که الان ویلایم در اون محدوده هستش.حیاط تقریبا ۳۰سال پیش که اونجا چاه آبی بود و انبار شالی.اما تمام حیاط پر از علف های سبز کم رنگ و هرز بلند بود. متعجب شدم.تصمیم گرفتم اون علف ها را درو کنم.اول می خواستم علف ها را بکنم و بعد گفتم با ماشین علف زنی کوتاه کنم ولی آخر با داس قدری را چیدم و به یک درختچه گردو رسیدم.ابتدا از وجود درختچه متعجب شدم و بعد شروع کردم به کوتاه کردن بعضی شاخه ها که زیاد بود و شکل خمیده داشتند...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. برادر شما صحبت شما را می کند و اینکه شما قبلا نسبت به کسی جنبه ی جمایتی به خودتان گرفته بودید و از او به نوعی حمایت و دفاع می کردید و خودتان را به او متعهد می دانستید. شما می خواهید که خاطرات تلخ گذشته را از بین ببرید و به آرامش برسید. اعصابتان را کنترل می کنید و ظاهرتان را حفظ می کنید. شما به وظائف خودتان خیلی فکر می کنید و عمرتان را هدر می دهید. در حالی که توانایی ها و ثروت شما زیاد است و می توانید به موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون
صغری : سلام خسته نباشید من خواب دیدم که یه علف تروتازه که اندازه۳۰ ثانت بودبین درهردوعموم رشدکرده بودفکنم گل گاوزبان بوداما بلندبود میخاستم اون چندتاشاخشوبچینم که دیدم عموی بزرگم نزاشت گفتهمشونبرولی من دوسومشوچیدم مابقی هم دوباره خاکشومرتب کردهمین ک خاستم برخیزم دیدم هردودخترعموی بزرگم کیسه نایلون برداشتن رفتن دم درمون که همون گل گاوزبان کنارلوله اب خونمون بودمیخاستن جمعش کنن منتاهاقبل اونامامانم همه گلاشوجمع کرده بوداونام فقط اون تعدادکمی ک روزمین بودنوجمع میکردن واس خودشون منم باافتخارولبخندبه لب ازکنارشو ردشدم اومدم خونه
شرمنده طولانی شده ممنون میشم تعبیرشوبگید
فریبا هراتی
: سلام. سی بیانگر سطحی بودن است. شما با احساساتتان صاف و صادق نیستید و اینکه گل گاو زبان را همه را برای خودتان برداشته اید از بیماری مصون خواهید ماند خصوصا بیماری های قلبی. اما برایتان مهم نیست که دیگران چه حقوقی دارند.
عباسی : سلام من خواب دیدم به علف سبز و تر و تازه که 1 متر از زمین فاصله داره چنگ میزنم میگیرمش میرم بالا بعد باز میفتم پایین بعد باز میرم بالا میگیرمش انگار تعادل حفظ کردن سخت میشه اون بالا، ولی به هر حال گرفتمش اون علف های تر و تازه رو.
فریبا هراتی
: سلام. اتفاق خوبی برای شما به وقوع می پیوندد ولی شما بیش از حد ذوق زده می شوید و بیش از ارزش این اتفاق، به خود می بالید به هر حال این موفقیت متعلق به شماست.