تعبیر خواب لاغر شدن
اگر کسی خواب دید که لاغر شده، از ثروت و مالش کم می شود و اگر همراه لاغری ضعف هم داشت، ابتلای به غم و اندوه است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
الناز : سلام روزتون بخیر. خسته نباشید. من خواب دیدم که در یک مجلس فامیلی بودیم که همه دور هم جمع بودیم. در کناری دختر دایی خودم را دیدم که روی تخت دراز کشیده و بسیار لاغر شده به طوری که او را نشناختم. من نزدیک او رفتم و به اطرافیان گفتم که چرا اینقدر لاغر شده و همانجا مادرش را هم دیدم که لاغر شده و من متعجب شدم که آنها چرا لاغر شده اند. بعد دیدم که دختر دایی ام زیر پتوی خود نوزادی داشت که در حال خواباندن او بود ولی نوزاد را از زیر پتو بیرون نمی آورد.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر عزیزم. دختر دایی شما به کار و پروژه ای جدید مشغول است که بسیار او را خسته کرده و فکرش درگیر آن موضوع است مادرش هم برای او نگران است. اما آنها تمایلی ندارند راجع به این موضوع با کسی صحبت کنند. تشکر از همراهیتون.
Golnaz : البته خانم هراتی صورتش پر بودا ولی تا بغل کردیم همو لاغریشو حس کردم
Golnaz : سلام خانم هراتی عزیز من خواب شخصیو دیدم که 3 ماهه جدا شدیم از هم خواستگارم بودن و اللن قهرن با من تو خواب همدیگرو بغل کردیم اون تو صورتش غم بود بعد دیدم پیراهن تنش نیست انگار و لاغر شده بود پوست رو استخون. تمام استخوانشو زیر دستم حس میکردم انگار گفتم چرا لاغر شدی فقط یه لبخندی که از ناراحتی بود زد
فریبا هراتی
: سلام. کسی که از او جدا شده اید به ظاهر خودش را خوب نشان می دهد اما خیلی از نبود شما غصه می خورد و احساس می کند تنهاست و حامی اش را از دست داده. تشکر از همراهیتون.
Golnaz : ممنونم خانم هراتی همیشه پاسخ گوی من بودین. اجرتون با امام حسین
Missmoon : سلام خانم هراتی وقت شما بخیر. خواب دیدم مردی را که به تازگی از او جدا شدم (دوست پسرم)البته با وجود اینکه از هم جدا شدیم هنوز به هم علاقه مندیم.... نامه ای برایم نوشته و من حضورا رفتم پیشش تا نامه را از او بگیرم. وقتی دیدمش متوجه شدم خیلی لاغر شده. مردی که قد ۱۸۸ و وزن ۱۲۰ دارد حالا قدش به زور ۱۶۰ و وزنش به ۶۰ میرسید. نامه و یادگاری که شبیه دستنبند های سنگی (سنگ های ارزشمند) دست ساز که خودش برام ساخته بود رو ازش گرفتم. کمی صحبت کردیم. همدیگه رو در آغوش گرفتیم. مادرش را هم دیدم که آمد در ظاهر با من مهربان بود ولی موقع خداحافظی رفتم پیش دوست سابقم که چیزی بخوام که دیدم هنوز در خواستم رو نگفتم میگه نه مزخرف نگو مهشید نمیشه.گفتم من که هنوز چیزی نگفتم. گفت مادرم بهم گفت چیزی بهش گفتی. در صورتی که من چیزی از مادرش نخواسته بودم. بعد اصرار کردم و خواسته را گفتم و متوجه شد مادرش دروغ گفته. و من احساس کردم مادرش میخواسته منو بد جلوه بده پیش دوست سابقم. موقع خداحافظی به دوستم گفتم محمد کمی به خودت برس و چاق تر شو وگرنه کسی اینجوری همسرت نخواهد شد. همین.
ممنون میشم تعبیرش رو برام بگین
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. او از جدایی شما بسیار ناراحت است و احساس می کند که شکست خورده و اینکه هیچ چیزی ندارد! او دوست دارد شما به او متعهد شوید و واقعا به او چیزی گفته اند که صحت نداشته و او از این بابت شکسته است. شاید بهتر است با هم تماس بگیرید و مجددا سعی کنید سو تفاهمات را از بین ببرید. تشکر از همراهیتون.
همسفر : با سلام و تشکر از راهنمایی و تعبیر خواب زیبایتان
همسفر : سلام خانم هراتی عزیز، خواب دیدم انگار مثلا روستایی بود آشنا ولی نمی‌دونم کجا داخل اتاقی بودم فکر کنم دیوارهای بیرونش بلوکی بودند بعد درش باز بود و حیاط هم سیمانی بود و دیده میشد، من و آقام و فکر کنم تعداد ی اقوام داخل نشسته بودیم، دختر عموی آقام دو تا بچه داره آمد در اتاق از روی حیاط وایستاد و خیلی لاغر شده بود خصوصا پاهاش بسیار لاغر شده بود و صورتش به طوری که زشت شده بود و نگاه آقام میکرد، متوجه نشدم ولی فکر کنم تو چشمام غم بود من آمدم جلوی نگاه کردنش به آقام وایستادم بعد یادمه خونه که خلوت شد آقام با لحن آروم بهم گفت زشت شد نمی بایست این کارو کنی(یعنی می‌گفت طرف منظور کارتو فهمید)(وایستادن جلوی دختر عموی آقام تا بتونه آقامون نگاه کنه)
فریبا هراتی
: سلام. شرایط بد و سختی پیش می آید که دختر عموی همسرتان احتیاج به کمک دارد و نمی تواند روی پای خودش بایستد و وجهه ی بدی پیدا می کند و او از همسرتان کمک می خواهد و شما از این کار او ممانعت می کنید. کارتان هم درست است. اگر او کمکی می خواست باید به شما بگوید و شما و همسرتان با هم توافقی تصمیم بگیرید که به او کمک کنید یا نکنید. هرگز اجازه ندهید که یک خانم غریبه برای شما تعیین تکلیف کند که زندگی تان به چه منوال پیش برود. حتی اگر برای کمک هم که شده. اگر همسرتان بعدا این مورد پیش آمد و خواست به شما بگوید که نظرش چیست، این صحبت بنده را انتقال دهید به ایشان. شما یک تیم هستید و باید مثل یک تیم هم رفتار کنید. نه اینکه هر کسی از راه می رسد فکر کند که شما کاره ای نیستید و بخواهد که همسرتان را فقط مهم نشان دهد. تشکر از همراهیتون.
Pardis : با سلام و عرض ادب خدمت شما خانم هراتى عزيز، خواب يكى از آشنايان رو در دفتر كارش ديدم كه خيلي شلوغ پلوغ بود. پشت ميزش نشسته بود ولي بيش از حد لاغر بود. صورت، بدن همه جا خيلي لاغر و استخونى بود. من انگار رفته بودم بهش سر بزنم . يه چيز كوچيكى انگار براش بردم مثل غذا و وقتي داشتم برمى گشتم ديدم كيف دستى خودم رو هم انگار بهش دادم. توى كيف پر از پول خورد و صدقه بود. ممنون مى شم تعبيرش رو بفرمايين
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. ایشان شرایط کاری اش بسیار بغرنج و درهم برهم است و او را ارزیابی کرده اند و ممکن است بیکار شود و خیلی غصه می خورد و نیاز به کمک شما خواهد داشت. تشکر از همراهیتون.
reyhane : سلام . خواب دیدم ی عالمه دختر ی جاییی واستادن همینجور صف بود و شلوغ دخترا هم بیشتر دبیرستانی میزدن خیلی بودن شاید سیصدتا یا بیشتر هوا هم تاربک بود همینجور که رفتم و رفتم یهو دیدم ته همه اونا عشق قبلیبم تو قایق نشسته ولی صورتش ب شدتتتت لاغر بود که از دید من خیلی زشت شده بود اخه خیلی لاغر بود صورتش تو خوابم ب نظرم گفتم چرا ناراحته بره با همینا خوش باشه ولی مطمن نیستم اینو کفتم با خودم تو خواب یا ن
فریبا هراتی
: سلام. اعتماد به نفس دوست قبلی تان زیاد است ولی مسیر زندگی گناه آلود و سختی را برای خودش انتخاب کرده است و فقط به پول و ثروت فکر می کند. وجهه ی او پیش شما خراب شده است و گناهکار است. جاپای او قرص نیست و زیربنای محکمی برای موفقیت نساخته است. تشکر از همراهیتون.
تینا : سلام روزتون بخیر و ممنونم از زحماتتون
یکی از دوستانم خوابی در مورد من دیدند
خواب دید که چادر مشکی که همیشه موقع بیرون رفتن میپوشم به سر دارم و به او میگویم خوبم حالا برم و او هم به من میگه بله حالا برو و وقتی پشت به او میکنم او با خودش میگوید که من چقدر لاغر شدم و در مسیر من یک دیوار و یک میز روبه روی هم هستند که مسیر را تنگ کرده روی میز یک بشقاب خوردنی است و روی میز یکی از همکاران مرد من هم روی آن نشسته (این آقا گاهی اوقات به من ابراز علاقه میکرد) ولی من از میان دیوار و میز رد میشم و میرم که دوستم به من میگوید مگه قهری .
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما همان عزت و احترام سابقتان را دارید ولی از بابت مسئله ای ناراحت به نظر می رسید. سد راه شما قضاوت های بی جا و ارزیابی هایی است که مردم روی شما دارند و شما سعی می کنید از بین این موانع و پیش قضاوتی ها رد شده و زندگی تان را بکنید و از اینکه دوستتان مرتب شما را مورد بازجویی و بررسی قرار دهد و در کارتان تفحص و جستجو کند خوشتان نمی آید.
Tiyana : با سلام و عرض ادب من خواب جاری ام رو دیدم که دم خونه ی مادر شوهرم بود ،شوهرش با ماشين مدل بالا که تازه خريده بود آمدن به خانه و گفتن که یه ویلا هم خریدن، بعد که از آسانسور بالا می رفتیم تو آسانسور جاريم گفت فردا باید ازمايش بدم ببینم که سومين بچم رو اگه باردار نباشم طلاق میگیرم البته آروم گفت رسيديم به خونه ی مادر شوهرم که دیدم دوستاي همین برادرشوهرم اومدن برای عرض تسليت پيش مادر شوهرم من تو خواب نفهميدم چه کسی فوت شده فقط داشتم فکر ميکردم که کاش برادرمم میومد برای عرض تسليت، مادر شوهرم لباس مشکي تنش بودوخرما روی ميز ،مهمونا تو پذيرايي بودن که آمد تو اتاق پيشم روی تخت خوابيدو گفت من از اینا خوشم نمیاد به شدت هم لاغر شده بود، پوستش داغون بود، مهمونا که رفتن من دم پنجره ديدم که داره برف میاد به جاريم نشون دادم گفت اشتباه ميکني جلوتر اومد و دید که درسته، تو خواب برادرم هم ديدم که بچه دار شده بود و من قربون صدقه ی بچش میرفتم، البته اين خواب بچه دار شدن برادرم رو خاله ام نیز ديده، ببخشيد زياده گويي کردم،ممنون ميشم از تعبیر خوابتون
فریبا هراتی
: سلام. جاری شما ایده های جدید در فکرش است و زندگی او به سمت مثبت متحول خواهد شد و او خیلی اهداف دارد که اصرار دارد شوهرش حتما او را برای رسیدن به خواسته هایش حمایت کند. مادر شوهر شما از مسئله ای فکرش ناراحت است و روحیه اش خراب شده و قادر نیست که ظاهرسازی کند و احساسش به شما نزدیک است. درک شما از جاریتان بیشتر است و برادرتان به کاری جدید دست زده و هدفی جدید در سرش هست که گشایش کار می یابد و خیلی موفق خواهد شد و شما به خاطر او ذوق می کنید. تشکر از همراهیتون.