کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب ماست

محمد ابن سیرین می گوید: دیدن ماست شیرین، دلیل منفعت و ماست ترش، دلیل غم و اندوه است.

حضرت دانیال می گوید: دیدن ماست در خواب، مالی است که از به سفر رفتن حاصل می شود.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کسی ببیند که ماست شیرین خورد، روزی و مال حلال به دست می آورد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

30 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

الهام

الهام : سلام وقت بخیر، خواب دیدم که یه جاده ای هست سربالایی و برفی که من داشتم با دوچرخه بالا میرفتم و همسرم هم پشت دوچرخه نشسته بودن پیش خودم گفتم که خیلی سخته که این جاده رو بالا برم ولی دیدم که خیلی راحت بالا رفتم و وقتی به بالای جاده رسیدم دیگه همه جا خشک بود ، بعدش وارد یه مکانی شدم که دو نفر ناشناس آنجا بودن من رفتم دستشویی کنم که یهو مثل چاه باز شد و داخلش پر مدفوع بود لبه چاه و گرفتم و از اون دو نفر درخواست کمک کردم که یکی اش بهم خندید و من خیلی ترسیده بود ولی دومی یه کوچولو کمکم کرد و خودم و نجات دادم بعد وارد یه اتاقی شدم که همسرم هم کنارم بود و یک خانم ناشناس یه کیک خیلی بزرگ داشت میساخت که از سقف آویزون بود بعد خودش توضیح داد که با گوشت پخته درست کرده و به ما آموزش میداد و پسر ۴ ساله ام کنارم بود و بهشون گفتیم که پسرم گوشت خیلی دوست داره و خوب شد یاد گرفتم در اون مکان بودیم که پشت سرمو دیدم که یک در به بیرون داشت در آنجا پر از درختهای میوه ها بود که گلابی اش الان یادم هست مثل باغ بزرگ بود انگاری طوری بود که ما میتوانستیم از میوه اش استفاده کنیم، بعد دیدم مادر و پدرم هم اومدن و زن عمو و عمو ..... و در ان قسمت مکان بسته اش سفره پهن کردن و غذا اوردن و برای هر کس یه ظرف در بسته ای آوردن که هر کس باز میکرد از داخلش آب گاز دار بیرون میومد که پدرم ناراحت شدن که این دیگه چی هستش اصلا نمیشه خورد من برای همسرم و باز کردم دیدم از داخلش ماست بیرون اومد به مامانم گفتم عجب شانسی داره و مامانم هم با افتخار تایید کرد ، (انگاری داخل غذا سیر هم بود که احساس مزه سیر داشتم ) البته آنجا برای همه غذا نبود اونطوریکه یادم هست فقط همسرم غذا داشت میخورد و منم کمی از مال ایشون خوردم، بعدش من جایی رفتم که خاله مامانم داخل دیس بزرگ برام ماهی شکم پر آوردن و من هم نصف اونو خوردم و نصف دیگه اش داخل ظرف باقی مونده بود، یعنی از طول ماهی نصفش اش را خورده بودم و مواد داخلش هم بازم مونده بود.
عزیزم ببخشید که طولانی شد و ممنونم بابت تعبیرهای همیشه عالی شما

پاسخ
لینک۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۴۰:۵۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما سعی می کنید که با موانع سرد و سختی های زندگی مقابله کنید و تعادلتان را در زندگی حفظ کرده و پیشرفت کنید. همسرتان از روش شما تبعیت می کند و شما موفق به پیشبرد اهدافتان خواهید بود. در مقطعی از زندگی تان شما احساس می کنید که به شما بی مهری می شود و می خواهید نگرانی هایتان را دفع کنید و با کسی درددل کنید. شما شاید محبور شوید از مشاوره ی دو نفر استفاده کنید و راه حل مشکلاتتان را از آنها بخواهید. در این رابطه باید سعی کنید که خیلی احساساتی نشوید و منطقتان را همیشه همراه داشته باشید. شما باید سعی کنید که پخته و قوی برخورد کنید و شرایط معلق زندگی تان را با تقسیم وظائف بین خودتان و همسرتان سروسامان ببخشید. نباید با هم با سردی رفتار کنید و باید به فکر پسرتان باشید. شما یاد خاطرات گذشته تان می افتید و زمانی که او را حامله بودید و به فرصت هایی که با زحمت بدست آورده بودید فکر می کنید. خانواده ی شما می خواستند که از شما حمایت کنند و به زندگی شما نشاط و شادی تزریق کنند و پدر شما از اینکه الکی خوش باشید خوشش نمی آمده. همسر شما باید یاد بگیرد که در شرایط مختلف درست رفتار کند و عقلانی فکر کند و عملگرا باشد ( یا اینطور هست) و شما هم سعی می کنید که مثل همسرتان فکر کنید. همسر شما امنیت را به عشق ترجیح می دهد. مادر شما نگرش های تازه ای را به شما القا کرده و دلش به خاطر بعضی مسائل پر است و حرفهای زیادی برای گفتن داردو شما بخشی از حرفهای مادرتان را تصدیق و او را درک می کنید. اما چیز مهمی که در زندگی تان باید به آن دقت کنید این است که شما بعد از ازدواج، هم تیمی همسرتان محسوب می شوید و اولویت شما باید آرامش خودتان و پسرتان و همسرتان باشد. پدر و مادر و خانواده در مرحله ی بعدی قرار می گیرند و حفظ تعادل در زندگی یعنی همین. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۲:۵۵
Fatemeh

Fatemeh : سلام روزبخیر.(دخترم درواقعیت باپدرش زندگی میکنه من طلاق گرفتم ۶سال داره ومن بیتابشم باباش اجازه حرف زدنم نمیده بهم)دیشب خواب دیدم بادوستم ودخترم توکوچه محلمون بودیم توراه خونه سیدابراهیم (ازهم محلیمون هست)رادیدم وایسادم درزدم دخترم گذاشتم پشت درگفتم الان بازمیکنه بروداخل بشین تامن کارام انجام بدم بیام دنبالت.من بادوستم دیگه رفتیم خونشون ویه دبی ماست حدود۳کیلوبودبهم دادبعدگفتم من بایدزودبرم دخترمو بردارم شایددروبازکنه بره گم بشه اونامتوجه نشن توراه براش شیرواناناس وخوردنی ازسوپری هم گرفتم حدودا۷۰هزارتومانی خریدم براش واومدم باهمون دوستم خونه سیددرزدم دروبازکردگفت دخترت خیلی گریه کرد نبودی رفتم داخل به اصرارشون نشستم به دخترم گفتم بیابریم گفت نمیام دارم با بچه هاش بازی میکنم یکم بشینیم بعدبریم منم نشستم یهودیدم پدرشوهرومادرشوهرسابقم اونجاهستن وناراحت شدم چون قهریم.پدرشوهرسابقم گفت من اومدم اینجاحواسم به دخترت بوده بعدخیلی گرم گرفت بامن واحوال پرسی میکرد منم جوابش میدادم البته کوتاه وباسردی.من الان درواقعیت ازدواج مجددکردم.بهم گفت خوشبختی گفتم اره گفت من که دلم به طلاق شمانبودحالادیگه شد پسرم رفت زودی اون خانمو گرفت بعدطلاقتون منم راضی نبودم توهم که بعدیکسال بااصرارای خواستگارت اخرجواب مثبت دادی ورفتی حالازن پسرم هم بدنیست خیلی رعایت میکنه زن خوبی باشه.خداکنه خوشبخت بشین همتون.سیدابراهیم گفت ما یه خانواده میشناسیم طلاق گرفتن یکیشون که ازدواج کردخوشبخت شداون یکی نه.مادرشوهرقبلیم یه سینی شکلات وچای اوردم جلوم امازودی ردشدونمیخواست من بردارم مال خودش نبودامازن سیدخیلی اصرارکردبردارم گذشت کنارم من توفکربودم بعدابنبات بردارم.دیگه اش رشته هم اوردن من روم نشدبخورم دخترم وبرداشتم رفتم

پاسخ
لینک۱۵ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۰۵:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خواب شما گویای این است که دختر شما به شرایطی که دارد عادت کرده و نبود شما برای او خیلی سخت نیست. شما هم علیرغم میل باطنی تان، شاید اگر دخترتان پیشتان بود، شاید نمی توانستید به این راحتی ازدواج کنید. شما البته بخوبی بلد هستید که در شرایط مختلف، درست رفتار کنید و انشالله شرایط مالی تان هم بهتر خواهد شد. شما دلسوز و غمخوار دخترتان هستید و می خواهید که او اعتماد به نفسش بالا باشد، موفق باشد و اگر بتوانید با او تعامل کنید، با خوشرویی و مهربانی با او رفتار خواهید کرد. عدد 70 بیانگر کامل بودن و کمال است. شما هر کاری که لازم باشد انجام می دهید تا دخترتان از زندگی لذت ببرد. شما نباید نگران دخترتان باشید چون به هر جهت پدر و مادر شوهر سابقتان اجازه نمی دهند که نوه شان به خاطر همسر جدید پسرشان تحت فشار باشد. شما حق دارید که خوشبخت باشید و همیشه اوضاع اینطور نخواهد ماند. هر چند که بسیار عجیب است که همسرتان به شما اجازه نمی دهد که دخترتان را ببینید! این منع همسرتان غیر قانونی است و هم در درگاه خدای بزرگ همسرتان مقصر است و هم در حضور قانون. اما برای آرامش فرزندتان متاسفانه شما سکوت کرده اید و این سکوت محاسن و معایب خودش را هم دارد. مادر شوهر سابقتان از شما خوشش نمی آید ولی پدر شوهرتان متاسف است که شما جدا شده اید. بخش هایی از خوابتان به خاطر اینکه شب 20 ماه خوابتان را دیده اید، غیر واقعی هستند و تعبیری برایشان وجود ندارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۳:۱۸
عبدالله یزدانی

عبدالله یزدانی : سلام خانم هراتی. نماز روزه قبول حق. دوستم خواب دیدند با آب ماست یا ماست وضو گرفتند. ممنون

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۱۰:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. دوست شما می خواهد اشتباهات گذشته اش را پاک کند و شروعی تازه داشته باشد. او باید یاد بگیرد که در شرایط مختلف، موقعیت های مختلف و حالت های متنوعی که با آن موجه می شود، درست رفتار کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۳۵:۲۰
Mina

Mina : سلام حالتون خوبه من یک خواب رو دوبار دیدم چند وقت پیش خواب دیدم مادرم آمده ویک نوزاد پسر کوچک برای من آورد من خیلی شوک شدم چون خودم دوقلو دارم واز خواب پریدم ولی این خواب رو دوباره دیدم خواب دیدم مادرم دوباره بایک نوزاد پسر آمده این بار پسر رو آورد در خانه ورفته بودم نوزاد رو که پی پی کرده بود بشورم که نبود دنبالش می گشتم همین که برگشتم تو پذیرایی دیدم پسر بزرگ شده تقریبا یک دوسال از پسر ودخترم که هشت سالشونه کوچک تر وداشت با بچه ها بازی می کرد تو خوابم خیلی زیبا وقوی بود این پسر بچه ومن تصمیم گرفتم ببرم مدرسه پسرم به عنوان داداشه پسرثبت نام کنم که بیدار شدم دیکه

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۳۳:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. مادر شما ( یا خرد و عقلانیت شما) باعث می شود که شما کار و هدفی را که به شما پیشنهاد می شود را بپذیرید و به واسطه ی پیشبرد این کار به ثروت خواهید رسید. این کار خیلی زود پیشرفت خواهد کرد و باعث افتخار شما خواهد بود که این کار را قبول کردید. شما می خواهید به همه یاد بدهید که چطور مثل شما موفق باشند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۵۲:۵۶
Mitra

Mitra : سلام خواب دیدم اسباب کشی داریم همه خونواده م بودن و اونا جلوتر رفتن(هیچ اسبابی ندیدم فقط تو ذهنم میدونستم داریم اسباب کشی میکنیم)منم همراه برادرم سوار ماشینش بودم تو مسیر رسیدیم به جایی که انگار چند تا پسر(اگه اشتباه نکنم ۳تا بودن)و دانشجو داشتن اسباب کشی میکردن در عین حال در حال شوخی با هم بودنو در مورد تعداد پتوهاشون صحبت میکردن که یکیشون یه چیز شبیه حوله در آورد گفت همه مدت من اینم داشتم نمی دونم چرا ایستادیم و من به تنهایی رفتم تو خونه پسرا(داداشم تو ماشین موند منم داشتم تو خونه رو نگاه میکردم یه آپارتمان بود که تقریبا قدیمی بود داشتم به این فکر میکردم که چه جوری همه شون تو یه خونه تک خوابن ولی بعد متوجه شدم تک خواب نیست و اینکه حس کردم تو خونه یه پیرمرد بیمار و یه دختر جوون هست ولی هیچکدومو ندیدم فقط حس میکردم بعدم یه سطل ماست دیدم و نشستم همونجا با نون خوردم و تقریبا تمومش کردم تمام مدتم کسی تو خونه نبود وقتی اومدم بیرون به این فکر میکردم چرا داداشم اجازه داد من برم داخل و چرا من بدون اجازه ماست خوردم(یه اسم به نام فرهاد تو ذهنم مرور میشد)هیچوقت آدمی به این اسم نمیشناسم(ولی هر از گاهی تو خوابم اسمش تو ذهنمه)

پاسخ
لینک۲۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۲:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. زندگی شما متحول خواهد شد و اهداف و روحیات جدیدی خواهید داشت. شما از خانواده تان و خصوصا برادرتان تبعیت می کنید. شما گشایش کار می یابید و باید حواستان باشد که درسهایی در زندگی پیش رو دارید که اگر دقت کنید با موفقیت و اگر بی دقتی کنید به ضرر شما تمام خواهد شد. باید سعی کنید که خردمندانه رفتار کنید و بدبین نباشید و ثروتتان را حرام نکنید. شما باید یاد بگیرید در موقعیت های مختلف درست رفتار کنید و همه ی منابع تان را یکباره تمام نکنید. برادر شما می خواهد که شما خودتان راجع به تصمیمی که برای زندگی تان می گیرید، مستقل باشید و حق انتخاب داشته باشید. فرهاد می تواند اشاره به این داشته باشد که شما باید سخت کوش باشید تا بتوانید به هدفتان برسید و یا می تواند اشاره به کسی داشته باشد که بعدا به زندگی تان راه می یابد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۴۰:۲۸
Narges

Narges : سلام خانوم هراتی.من دیشب خواب دیدم تووی یه جمع شاد هستم در شمال که اکثراشون غریبه ان.سفره پهن کردیم غذا خوردیم درحال جمع کردن سفره متوجه توجه یه مرد جذاب شدم.کمکم کرد توو سفره جمع کردن.در حین کمک ماست ریخت رو زمین اومد پاکش کن خودشم کثیف شد.من می خندیدم.
بعد دونات آوردن من یواشکی یکیشو خوردم،بازم می خندیدم.
فرداش مامامانم گفت پدر اون آقا زنگ زده و منو خواستگاری کرده،گفته یه خونه و یه ماشین به نامم می خرن،کلی پول توو حسابم و گرین کارت آمریکا(من هیچ وقت توو فکر مهاجرت نبودم)ولی صیغه نه عقد دائم،انگار مرده قبلا ازدواج کرده بود و یه دختر داشت(منم قبلا ازدواج کردم و طلاق گرفتم)مامانم اصرار داشت قبول کنم ولی من گریه می کردم و می گفتم من فقط عقد دائم می کنم صیغه نمی کنم.بعد مامانم زنگ زد جواب رد داد.من ناراحت بودم برای از دست دادن این موقعیت، عمه ام فهمید گفت الان زنگ میزنم درستش می کنم.
ببخشید طولانی شد،خیلی چیزارو.هم نگفتم ولی باز طولانی شد.
ممنون از شما

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۵۶:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به موفقیت می رسید و گشایش کار می یابید. ثروت و شادی به زندگی تان می آید و باید سعی کنید که در موقعیت های مختلفی که در آن قرار می گیرید تجربه کسب کنید و درست رفتار کنید. زندگی شما شیرین خواهد شد. احساس می کنید که یک فاکتور کلیدی در زندگی تان کم است و به نیازهای بدنی تان فکر می کنید ( میل جنسی). شما بیشتر از هر چیز به عشق و تعهدی پایدار در زندگی تان نیاز دارید و به خاطر خوشی های سطحی روحتان ارضا نمی شود. باید ببینیم خوابتان صادقه هست یا خیر... ولی خبرهای خوش در راه دارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۲۶:۰۵
ناری

ناری : سلام روز بخیر
خواب دیدم استادم ی کاسه ماست خیار ب من داده داخل ی کاسه چینی بریزم کاسه رو شستم براش ماست ریختم داخل سینی گذاشتم و بهش دادم
در ادامه لباس و شلوار ی دست گل گلی با گلهای قرمز تن م بود. روسری هم سرم نبود دنبال روسری م میگشتم.
با سپاس

پاسخ
لینک۷ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۵۶:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. استادتان می خواهد که شما یاد بگیرید که در شرایط مختلف درست رفتار کنید تا بهبودی و بازیابی و رفاه بیشتری به زندگی تان بیاید و بهترین رفتار را داشته باشید. شما رفتاری بسیار مهربان و شاد از خودتان بروز می دهید و افکارتان را صریح مطرح می کنید و او می تواند از افکار شما با خبر باشد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۷ دی ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۳۱:۳۶
ناری

ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم در حال مکالمه رو ی تخت دراز کشیده بودم.در واقعیت دوتا خواستگارام ک باهم دوست هستن اومد روی تخت نشستن. یکی شون نزدیک من نشسته بود و لبخند میزد و گوش میداد ب مکالمه م و لبخند میزد و خواستگار دیگر پایین تخت نشسته بودن و کاملا عادی. خجالت کشیدم و از حالت دراز کش ب حالت نشسته روی تخت قرار گرفتم. در ادامه از تخت اومدم پایین دو ظرف ماست دیدم. دستم ب ماستها اغشته شده بود.
با سپاس

پاسخ
لینک۲۲ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۰۶:۳۴:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خواستگاران شما به شما فکر می کنند و شما شاید با یکی از اینها راحت تر برخورد کنید و خودتان را از نفر دوم بالاتر بدانید. اما خوابتان به شما هشدار می دهد که باید یاد بگیرید که در موقعیت های مختلف درست رفتار کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۳۶:۵۰
nariman

nariman : سلام خواب دیدم داشتم میرفتم خونه ی عمه ام و میدیدم یه مزرعه بزرگ گندم هست که گندم ها درو شده بودن و یه جایی انباشه شده بودن و جلوی در خونه ی عمم هم همینطور بود بعدش کشاورزا این خوشه های به جا مانده از مزرعه را آتش میزندند و من نگران بودم که آتش بخوره به گندم ها ...بعد وارد خونه میشدم عموم و پسر عموم و من رو یک سفره نشسته بودیم و برام یه کاسه ماست با نون خورد شده توش می اوردن و منم میخوردمش بعدش پسر عموم تو دستش گردو بود میگفتم به منم بده و اونم یکی به من میداد و وقتی بهش نگاه میکردم میدیدم فندق هست و با عموم نصفش میکردیم

پاسخ
لینک۵ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۵۳:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به ثروت زیاد خواهید رسید و فرصت ها و درهای جدیدی از ثروت و وفور به روی شما باز می شود. شما در مسیر دستیابی به اهدافتان هستید. نگرانی ها تمام خواهد شد. عموی شما از شما حمایت خواهد کرد و شما یاد می گیرید که در شرایط مختلف چگونه باید رفتار کنید. شما و پسرعمویتان رویابافی نخواهید کرد بلکه رسیدن شما به صلح و هماهنگی و انجام سرمایه گذاریهای سود آور، در واقعیت، باعث خواهد شد تا شما به موفقیت برسید. دوستی و رابطه شما با او صادقانه و خالصانه است و شما هیچ شک و تردید یا بی اعتمادی نسبت به رابطه تان با او و عمویتان نخواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۲۲:۱۰:۳۳
چکاوک

چکاوک : سلام روزتون بخیر خانم هراتی ...لزفا این خواب رو تعبیر بفرمایید .....من سالها پیش با آقایی آشنا شدم ولی ایشون اونزمان به کسی قول ازدواج داده بودن .و هیچ خواستگاری هم نرفته بودن..با اشنایی با من از ازدواج با اون خانم منصرف شد که البته من از این ارتباط خبر نداشتم ...اون خانم با نقشه از وجود من باخبر شد و با تهدید و زور اونو واردار به ازدواج با خودش کرد که بعد مدتی من فهمیدم و خیلی ضربه خوردم ...و ارتباطم رو قطع کردم ...سالها گذشت تا مدتی قبل این آقا منو تو اینستا پیدا کرد و کل قضیه رو تعریف کرد زندگی بسیار بدی داشتن و یه بچه هم داشتن ...هر روز دعوا ...نمیدونم این ازدواج واقعا ارزش داشت که اون زن با اصرار مجبورش کرد ...چی واقعا بدست اورد ...من بازم ارتباطم رو با این اقا قطع کردم چون خوابی دیدم شما تعبیر کردید که هشداره فاصله بگیر ...البته خوابم نمیدیدم من ادم رابطه با متاهل نیستم ....این آقا خیییلی ناراحت شد ...دیروز صبح خوابشو دیدم که روی صفحه ای نقاشی رنگ روغن کشیدم انگار طرحش دریا بود ...و این آقا میخواد کمک کنه که بفروشمش ....کنار ساحل داشتیم با هم قدم میزدیم لب ساحل یه طنابی کشیده بودن که به من گفت صفحه نقاشی رو به اون بچسبونم که بتونم بفروشم منم انجام دادم کنار هم بودیم اما اون قیافه ش خییییلی گرفته و ناراحت بود ...کمی جلوتر رفتیم زنش رو دیدم دلخور شدم انگار فروشنده اون بود ناراحت شدم که چرا منو جایی اورده که زنش هست و یجورایی کار منو به اون مربوط کرده ...ولی جالبه همش کنار من بود با وجودیکه همچنان قیافش ناراحت بود و با زنش اصلا حرف نمیزد.....زنش داشت اماده میشد ماست بفروشه همون لب دریا ....جای دیگه دختر خالم رو دیدم که انگار از این خانم خرید کرده بود یا برخوردی باهاش داشت و میگفت چه زن خوبیه پریسا خانم ...(البته اسمش این نیست ...و دختر خالمم اینارو نمیشناسه) ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۰:۳۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. دوست خوبم شما نیاز دارید که خودتان را بیان کنید و احساسات درونی تان را بگویید. شما بسیار احساساتی شده اید و این آقا می خواهد که احساس شما را به رخ همسرش بکشد. احتمالا او می خواهد به زنش بگوید که کسی هست که خیلی بیشتر از تو مرا دوست دارد. زن او سعی می کند که در شرایط مختلف درست رفتار کند و احساسات مثبتی به همسرش نشان دهد. او سعی می کند مهربان باشد و واقعا زن بدی نیست. اما به خاطر اینکه شما اینطور احساساتی شده اید، اجازه دهید توجه شما را به نکته ای جلب کنم. شما فرض کنید دختر اولی باشید که این آقا به شما قول ازدواج داده و مسئله را از نقطه نظر خودتان بسنجید. الکی که کسی به کسی قول ازدواج نمی دهد!! باید این خانم با او مراوده و ارتباط زیادی داشته باشد و احساس زیادی بین ایشان رد وبدل شده باشد. این خانم تمام قلبش را به خاطر این " قول" به این آقا بخشیده. حالا آقا رفته عاشق کسی دیگر شده و با وجودی که اگر این خانم آدم بدی بود، محال ممکنات بود که کائنات را هم سر این آقا خراب کنند، او با این ازدواج موافقت می کرد. این آقا به این خانم خیانت کرده با شما دوست شده و حالا هم باز می خواهد به او خیانت کند و با شما ارتباط برقرار کند. باز شما به او نه گفته اید و او همچنان اینطور رفتار می کند. این خانم اصلا شانس نیاورده که با این آقا ازدواج کرده ولی او نمی دانسته که ذات این آقا چیست. اما شما این شانس را دارید که ذات او را بدانید. فکر می کنید که او به شما وفادار می ماند؟؟؟ به سابقه ی او نگاه کنید. شما نوشته اید با تهدیدو زور او را وادار به ازدواج با خودش کرده!! تفنگ گذاشته روی شقیقه ی او؟؟ الان این آقا می تواند شما را با تهدید وادار به ازدواج با خودش کند؟ ساده نباشید خانم. تازه او خانم هم نیست !! که به زور او را به عقد کسی دراورند. به هر جهت از نظر من این آقا می خواهد با احساسات شما بازی کند و اگر عاقل باشید به او بها نمی دهید. دختر خاله ی شما فرهنگ و اصالت شماست و اشاره به دختر خاله ی واقعی تان نمی کند. اصالت شما قبول نمی کند که ناحق بگویید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۴۴:۰۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.