تعبیر خواب مجسمه
دیدن تندیس در خواب، میل و شوق ما نسبت به چیزی است که به آن خیلی علاقه و توجه داریم. اگر دیدیم مجسمه ای داریم، به فکر یافتن همسر هستیم. اگر مجسمه ای را خودمان شکاندیم، با تمایلات نفسانی مبارزه می کنیم. اگر دیدیم مجسمه ای که داریم شکسته، شکست و زیان عاطفی است.
داشتن چندین مجسمه گویای هوسبازی ما است. مجسمه در خواب غرور و خود بینی و انحراف از طریق راست نیز هست بخصوص اگر مجسمه خودمان را در خواب ببینیم یا احساس کنیم که آن مجسمه ما است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن تندیس ها در خواب بر سه وجه است:
- غم و اندوه،
- نقصان قدر و جاه،
- بی امانتی در کارها.
محمد ابن سیرین می گوید: پیکر به خواب زن است. اگر ببیند مجسمه ای دارد، دلیل که زن خواهد گرفت. اگر ببیند پیکری داشت و از وی ضایع شد یا از دست او بیفتاد و بشکست، دلیل که زن را طلاق دهد یا زنش از دنیا رحلت کند.
اگر چهره پیکر خود را به صورت دیگر ببیند، دلیل که احوالش بگردد بر آن هیات که دیده. اگر در خواب ببینیم سایه چندین تندیس بر زمین افتاده، تعبیرش غم و اندوه است، خصوصا اگر که به گونه سیاه ببینید و آن چه در دیوار نگاشته ببینید.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر پیکر خویش را به صورتی زشت ببیند، حال او متغیر گردد. اگر ببیند که به حال و صورت خود گردید، دلیل که به حال خود و به سوی خدا باز آید. اگر پیکر خویش را با شکوه ببیند، دلیل که همه روی از او بگردانند و بر وی جفا کنند.
جابر مغربی می گوید: اگر کسی ببیند پیکر آدمی با پیکر حیوانی بدل می کرد، دلیل که آن کس بد مذهب و دروغگو است یا در صفات خدای تعالی چیزی گوید. اگر ببیند که پیکر کسی به گونه دیگر، که نه از جنس او بود بگشت، دلیل که بیننده را کار سختی پدید آید و در آن متحیر بماند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Parvaneh : سلام من یه دختر مجرد هستم.خواب دیدم که جای مامانم هستم و یه مجسمه طلا که شکل فرشته بود رو از خالم گرفتم گفتم این دیگه حقه منه و فرار کردم اونم دنبالم کرد رفتم تو یه مغازه قایم شدم مرده مغازه داره ک تپل بود جا بم داد قایم شم ولی میخاس مجسمه رو ازم بگیره فرار کردم دنبالم میومد ولی بلاخره تونستم فرار کنم رفتم کنار دریا بعدش رفتم قبرستون تو قبرستون یکی رو قبر پدر بزرگ مادریم خوابیده بود بش گفتم پاشو و رفت. انگار که باز جای مامانم بودم حس میکردم او قبر قبر بابامه(یعنی پدربزگم)کلی گریه کردم. بعد یه پسر کنارم بود حرف میزد باهام میخواست باهام اشنا شه یه دختره اومد پیشم ک انگار دوستم بود بور بود اومد اونم میخواست مجسمه رو با چرب زبونی ازم بگیره ولی ندادم با پسره نشست حرف زد پسره جوری شد ک دیگه منو نمی‌خواست رف با اون منم بهشون گفتم دیگ نمی‌خوام ببینمتون. با تشکر از تعبیر خوابتون
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید شخصیتی موفق و با ارزش مثل مادرتان داشته باشید که مثل یک فرشته از شما حمایت می کند و او را الگوی خودتان کرده اید. شما به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید و یک آدم پولدار از شما خواستگاری می کند منوط به اینکه شما مثل مادرتان نباشید و کسی بشوید که او می خواهد و شما نمی پذیرید. شما احساساتی می شوید و یاد می گیرید که باید یک سری عادات و روشهای زندگی تان را عوض کنید و درست فکر کنید. از کسانی که بخواهند نسبت به احساسات و فرهنگ خانوادگیتان بی تفاوت باشند خوشتان نمی آید. از کسانی هم که بخواهند با چرب زبانی و خوش مشربی و اجتماعی بودنشان گولتان بزنند تا بی خیال باشید و به آرمانها و اهدافتان فکر نکنید خوشتان نمی آید و اهل این هم نیستید که علافی کنید و صرفا دنبال دوستی های بیخود و خوش گذرانی های زودگذر باشید. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام.پریشب خواب دیدم که مردی به من مجسمه ایی به شکل دختری زیبا جایزه داد.و من خوشحال بودم.مجسمه را در بوفه گذاشتم.بار دوم مجسمه ایی به همان شکل به من دادن .گذاشتم کنار مجسمه ی قبلی در بوفه.ولی پاهای مجسمه دوم میتونست خم و راست بشه.خواستم نشته بزارمش توی بوفه .اما گفتم سر پا باشه قشنگ تره...ممنون خانم هراتی بخاطر تمام تعابیر زیباتون
فریبا هراتی
: سلام. از شما به عنوان یک دختر زیبا یاد می کنند و شما از این بابت خوشحال خواهید شد. این تعریف را در خاطرتان حفظ می کنید. اما شما احساس دارید و نمی خواهید که صرفا از شما بعنوان یک شیء یاد بشود بلکه دوست دارید روی پای خودتان بایستید و یک دختر زیبای مستقل باشید. تشکر از همراهیتون
ایلیار : سلام و خسته نباشید
خواب دیدم یه مجسمه انسان از گل ساختم. حدود 80سانتی مترو نسبتا چاق للبته چهره خاصی نبود و فقط هیکل انسان بود و چشم و ابرو و اینجور چیزا نداشت و بعد اونو بردم به برادرم نشون دادم. یهو متوجه شدم بدنش گوشتی شده و نرم هست. برادرم گفت این مجسمه چند سالشه؟ که دیدم مجسمه دستش رفت بالا و با انگشتاش عدد 2نشون داد.
ممنون میشم تعبیر بفرمایین.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. به احتمال قوی خانم شما حامله هستند! شما هنوز نمی دانید که این بچه دختر است یا پسر و هنوز او 2 ماهه است! اگر جز این باشد تعبیر خوابتان این است که شما می خواهید به اهدافتان برسید و خلاقیت به خرج خواهید داد و موفق هم خواهید شد که هدفی را دنبال کنید و در زندگی با خوشبختی به پیش بروید. تشکر از همراهیتون.
Mahnaz : سلام دیشب خواب دیدم با پسری که قبلا دوست بودم دارم صحبت. میکنم در هنگام صحبت کردن یک مجسمه طلا به شکل خوک تو دستم هست دارم بخدا اندازه مشت دستم دارم تمیزش میکنم بعدیهومیام اتاق دیگه پدرم که فوت شده تو اتاق دیگر دراز کشیده من ونگاه میکنه همچنین عموم که فوت شده دراز کشیده اونهم من ونگاه میکنه بعد از خواب میپرم
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون
نرجس : سلام خانم هراتی‌جان.خواب دیدم صبح جمعه هست(در واقعیت هم صبح جمعه بود)و بالای خونه ما به جای پشت بام، مسجد یا مدرسه‌ای بود که سقف داشت اما فکر کنم دیوار نداشت چون آدم های داخلش رو میدیدم که به صف ایستادن و نماز میخونن و میدونستم که امروز مراسم خوندن زیارت عاشورا برگزار میشه اونجا. البته وقت نماز صبح نبود و هوا آفتابی بود. کمی بعد انگار من هم از اون مراسم برگشتم و از نمایشگاهی که اون بالا بود یک مجسمه خریدم یا بهم دادن. مجسمه سر و گردن یک مرد تا شونه ها بود. یکدست به رنگ مشکی.قرار بود من رنگش کنم.داشتم رنگ سفید میزدم بهش اما گاهی فضای خوابم عوض میشه و انگار داشتم شمایل همون مجسمه مشکی رو روی بوم با رنگ سفید میپوشوندم.در آخر مجسمه سفید شده رو گذاشتم کنار دیوار که خشک بشه کنار مجسمه های رنگ شده ی دیگه که یادم نیست چه شمایلی داشتن.با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما درک بالاتری نسبت به مسائل پیدا خواهید کرد و درسهایی از زندگی تان خواهید آموخت. مردم و شما همگی خواسته هایی دارید و انتظارات بالایی هم از زندگی ندارید. نیاز به حمایت و پشتیبانی دارید و همه از کار هم با خبر هستند. همه می دانند که شرایط به چه صورت است و کمابیش زندگی و مشکلات هیچ کسی برای دیگری مخفی نیست و همه دست به دعا برداشته و متوسل به امام حسین ع خواهند شد که خدای بزرگ گشایش کاری برای مردم پیدا کند. شما از قبول بعضی از واقعیت ها سرباز می زنید و نمی خواهید بپذیرید که حقیقت چیست. اما حس نوعدوستی در شما قویست و شرایط را بهتر درک خواهید کرد. شما دعا می کنید که ظلم از بین برود و روشنایی و پاکی و عدالت جای آن را بگیرد. شما خوشبین هستید که خدای مهربان به مردم کمک می کند و عدالت برقرار خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
یاشار : با سلام و عرض ادب و خسته نباشید خدمت شما .. والا من یه خوابی دیدم که خونه ما و خونه دختر مورد علاقم دیوار به دیواره و لای بلوکای دیوار درز داره و انگاری منو داره میپاد و زیر نظرم داره ... گاهی خودش و گاهی پدرش .. منم از عمد کارایی میکنم که حرصشون در بیاد .... چون تو واقعیت شش ماه پیش جواب رد داده بودن بهم منم تو خواب با همین ذهنیت اذیتشون میکنم.. آهنگ با صدای بلند گوش میدم و یه سری کارا که درست یادم نیست و موقعی که برق خاموش کردم که بخوابم دیدم از لای درز دیوار داره منو میپاد ، انگاری منو میخواد ولی غرورش اجازه نمیده بهم بگه ، هم خودش و هم خونوادش .. پدرش خیلی از دست من کفری بود انگار ... بعد من تو اون خونه که خوابیدم خواب دیدم دچار بلایی بد شدم و صبح بلند شدم دیدم یکی از دوستان منو صدا زد رفتم دم در گفتگو می کردیم که اون دوستم اسم دختری رو آورد و گفت برو باهاش چت کن که در واقعیت منو میخواد و باهام چت میکنه ولی من تو واقعیت تردید دارم برم سمتش ... بعد توی خواب انگار بابای دختره اسم اون دختر رو شنید خیلی ناراحت شد .. انگار روزش عاشورا بود و همه مردم جمع میشیم میریم محله قدیمی ما اونجا رفتیم سر قبور افرادی که در واقع قبرشون اونجا نیست و فاتحه خوندیم .. خیلی خیلی شلوغ بود .. بعد یه لحظه انگار مراسم تبدیل شد به مراسم پسرعموی خدابیامرز من که تازگی فوت کردن .. بعد اون محل قدیمی ما انگار جایی بود با تاریخ خیلی قدیمی و آثار باستانی دوهزار ساله .. من یه مجسمه ای تاریخ دیدم کنار افتاده رفتم بردارم دیدم گیر کرده ، کشیدم که گردنش به حالت نیمه شکسته در اومد که رهاش کردم .. بعد از صحنه دور شدم .. دوباره با جمعیت عزادار که مراسم پسرعموی من بود اومدم از اونجا رد بشم اون مجسمه گلی رو برداشتم گذاشتم سر جایش و گردنش رو تکون دادم و گفتم اینو کی شکسته .. بعد همه جوری از شکسته شدنش ناراحت بودن که انگار خیلی مهم بودش و گناهی نا بخوشدنی.. بعد دختر عموم زار و بیزار می کرد که ای خدا تو مراسم داداشش این اتفاق افتاده و مسیولیتش به عهده ما بوده .. منم می دیدم حساسیت روی اون مجسمه خیلی بالاست از سوی مردم و همه داشتن نفرین می کردن .. منم نگران بودم کسی نفهمه کار من بود مخصوصاً خانواده دختر مورد علاقم .. بعد بالا سرمو نگاه میکردم که دوربین مدار بسته نباشه و می گفتم اینجا که آنتن نداره بخواد دوربین کنترل از راه دور بزارن ولی با یه نگاه عمیق دیدم توی میدان دید من چهار پنج تا دکل مخابراتی بود ولی دوربین مداربسته نبود .. منم احساس میکردم نفرین مردم داره منو میگیره و خواب من که دچار مریضی بدی میشم داره به وقوع پیدا می کنه تو همین گیرو دار بودم که برم خودمو معرفی کنم ولی از بی آبرویی میترسیدم .. بعد بیدار شدم و تو بیداری مغزم پنج دقیقه هنگ بود روی قضیه که مجسمه را چه جوری حل کنم که متوجه شدم خواب بوده و نفس راحتی کشیدم .. ببخشید طولانی شد .. وقتی بیدار شدم ساعت ۳ نصف شب بود... من تب داشتم دیشب ممکنه فقط درگیری ذهنی باشه و بدون تعبیر یا تعبیر خاصی داره .. با تشکر از شما
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. تشکر. شما فکرتان پیش هم است و حواستان به هم است. او و پدرش می خواهند از کارهای شما سر دربیاورند و مطمئن باشند که پاسخ درستی به شما داده اند. می خواهند در کارتان موشکافی کنند و از شما ایرادی پیدا کنند. شما از پاسخ او به شدت ناراحت شده اید و او این را فهمیده است و از داشتنش ناامید شده اید. پدر او از اینکه دخترش به شما احساس مثبت دارد عصبانیست. شما می خواهید ناراحتی های گذشته را پشت سر بگذارید و شروعی تازه داشته باشید. گاهی فکر می کنید که شاید بهتر است با شخص جدیدی ارتباط برقرار کنید. اما می ترسید که با کسی ارتباط برقرار کنید و دختری که دوستش دارید و ته دلتان شک دارید که احساس مثبتی به شما داشته باشد، از شما به کل قطع امید کند. شما می خواهید مسائل قدیمی را از زندگی تان بیرون کنید و شروعی تازه داشته باشید. شما شخصیتی اصیل دارید و با این وجود که می دانید لیاقتتان بالاتر از این حرفهاست که شما را دست کم بگیرند، اما از نظر احساسی الان احساس گیر کردن دارید و عقلتان به جایی قد نمی دهد و کنترلی بر زندگی تان ندارید. به پسر عمویتان فکر می کنید که چطور جوانی اش را از دست داد و نمی خواهید که شما جوانی تان را از دست بدهید. نمی خواهید که غصه بخورید. شما دارید از اینکه به آرمانها و اهدافتان برسید ناامید می شوید و نمی خواهید که شما را به عنوان یک آدم شکست خورده و ناامید متصور شوند. شما احساس می کنید که لیاقت تان کم است و خودتان را دارید دست کم می گیرید. فکر می کنید که همه ی چشمها روی شماست . البته تب هم می تواند باعث شود که شما به صورتی قویتر از معمول افکار منفی را در ذهنتان تشدید کنید و خودتان را مقصر بدانید. اما در واقعیت، نباید اینطور فکر کنید. شما این دختر را برای خودتان نباید بت کنید! او شما را نخواسته حالا به هر دلیل... شما باید زندگی تان را با سربلندی و افتخار ادامه دهید و اجازه دهید که کسی به زندگی تان بیاید که شما را درک کند و به شما افتخار کند نه با کسی که بخواهد از شما ایرادی پیدا کند و بخودش بقبولاند که "دیدی گفتم این آدم حسابی نیست!! "عشق را گدایی نکنید و تا فکرتان آرام نشده هم با کسی جدید رابطه برقرار نکنید. اول به خودتان کاملا مسلط شوید بعد وگرنه قوز بالا قوز می شود و دردسرهایتان مضاعف خواهند شد. تشکر از همراهیتون.
Sara : سلام روزتون بخیر
خواب دیدم مادربزرگم(که زنده نیست) مرده بود توی مراسم بودیم و شلوغ بود همه بودن من رفتم تو اتاق دوتا تندیس پیدا کردم ولی یکی از اون تندیس ها من بودم
من اومدم اون تندیسی که من بودم رو براش سرمه کشیدم ببینم چه شکلی میشم خیلی زیادتر از حد معمول سرمه کشیدم براش و خوشکل شده بود خواستم به مامان نشونش بدم بگم چقد سرمه بهم میاد رفتم مامان رو اوردم دیدم خواهرم تندیس منو شکونده باش دعوا کردم گفتم چرا شکوندی اینهمه سرمه کشیدم میخواستم به مامان نشون بدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. سنت ها و اخلاقیات مادربزرگ شما در بین شما دیگر زنده نیست و رفتار های شما با اخلاقیات او مغایرت دارد. شما می خواهید تصویر خوبی از خودتان ارائه کنید و به دیگران نشان دهید که بینش شما قوی است و توجه و تمرکز خوبی روی یک مسئله دارید و خواهرتان مخالف این است که شما خودتان را دقیق و زیرک جلوه دهید. تشکر از همراهیتون.
atefeh : سلام خانوم هراتی عزیزم،خواب دیدم از کسی که دوسش دارم و ماههاست ارتباطی نداریم یه مجسمه بزرگ اندازه خودش یا کمی بزرگتر در حالت دویدن در جایی نصب شده بود و برادر دوقلوش کنار مجسمه اون ایستاده بود و سعی میکرد ژست ایستادن مجسمه رو تقلید کنه،ممنونم از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما ننوشته اید که در بیداری هم برادر دوقلو دارد یا خیر. ولی شما توانایی های او را دست کم می گیرید و در پس زمینه ی ذهنتان اینطور به نظر می رسد که او می خواهد خودش را خیلی مصمم به فعالیت و حرکت نشان دهد در حالی که فکر می کنید که عملا ثابت ایستاده و هیچ کاری برای بهبود شرایط انجام نمی دهد.شما احساس می کنید که رابطه ی شما ثابت است و به جایی نمی رسد ولی شما او را برای خودتان الگو کرده اید و ایده آلش می پندارید و تحسینش می کنید. اگر برادر دوقلو در بیداری ندارد، احساس شما این است که او دمدمی مزاج و با احساساتش صادق نیست. هم می خواهد کاری را انجام دهد هم در عین حال نمی خواهد!! و برایش سخت است که تصمیم بگیرد که کاری را بکند یا نکند و تمام مدت دو دل است. اگر برادر دوقلو دارد، برادرش هم همفکر اوست. تشکر از همراهیتون.
atefeh : ممنونم خانم هراتی عزیزم
برادر دوقلو واقعا داره و ممنونم از تعبیرتون
Seyamak : با سلام.
در خوابم درسالنی که انگار برای مسابقه آثار هنری است یک تابلو و مجسمه نشسته بوعلی سینا هست. به خواهرم می گویم این مجسمه کار من است و منتظر نظر داوران هستم. یک نفر هم در گوشی تلفن در حال ضبط فیلم خودش هست که نظرش رو در مورد مجسمه می گوید و انگار از روی شیطنت نظر خوبی نمی گوید.
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی خلاق دارید و بر موانع کارتان غلبه خواهید کرد. شما سعی می کنید که به اهدافتان برسید و مشکلات کاری تان را به صورت ریشه ای و خردمندانه رفع و رجوع و حل و فصل کنید. کسی که به شما ایراد گرفته نسبت به شما حالت حسادت دارد. تشکر از همراهیتون.
shirin : سلام خسته نباشید میشه این خواب رو تعبیر بفرمایید
دیشب خواب دیدم انگار دو قبیله عرب با هم سر نزاع داشتند. یکی از آنها لباسهای سفید و دیگری لباسهای سیاه بر تن داشتند. یکی از آنها که یادم نیست کدام بود مجسمه یا بتی به اندازه طبیعی یک انسان داشت. مذکر بود. البته سر نداشت. در خواب فکر کردم پیغمبر بود که البته حالا که فکر میکنم آن بت یا مجسمه یا چیزی شبیه به آن بود. حجر الاسود هم در آن میان بود. من آن را دیدم و یقین کردم که حجر الاسود است.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. بین اعراب جنگ و نزاعی صورت می گیرد که عده ای از آنان درستکار و عده ای گناهکار هستند. کسی هست که از خرد و عقلانیت خودش در کارها استفاده نمی کند و صرفا سعی می کند که رسول خدا را برای خودش الگو کند اما در عمل خلاف این رفتار می کند و مرتکب گناه می شود. ( مثل شاهزاده عربستان) که به اسم سردمداری مکه، کاهل دین است و به مردم ظلم می کند. تشکر از همراهیتون.