تعبیر خواب مرغابی
مرغابی نعمت است و روزی. اگر ببینیم مرغابی در خانه داریم مالی به ما می رسد. اگر ببینیم مرغابی از خانه ما پرواز کرد و رفت زیان می کنیم و مالی را از دست می دهیم. اگر ببینیم مرغابیان در آسمان یا روی زمین صدا می کنند، برای ساکنان جایی که مرغابیان دیده می شوند حادثه ای اتفاق می افتد که بهتر است در خانه بیننده خواب نباشد. اگر دیدید با مرغابی حرف می زنید از زنی ثروتمند سود می برید.
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن بط سفید، مال یا زن توانگر است و بط سیاه، کنیزک است. اگر ببیند که بط بکشت و از گوشت آن بخورد، دلیل که مال زن به میراث ستاند و هزینه کند.
محمد ابن سیرین می گوید: بط در خواب دیدن، مال و نعمت است که به او رسد، خصوصا اگر که در خانه و ملک خود دیده باشد. اگر ببیند که بطان بسیار در سرا یا در کوچه او جمع شدند و صدایشان بلند است، دلیل که در آن موضع مصیبت افتد. اگر ببیند که با او سخن می گفتند، به سبب زنی توانگر سفر کند و در آن سفر حرمت و منفعت یابد.
ابراهیم کرمانی می گوید: بط در خواب مردی است بزرگ از اهل بیت با مال و حشم بسیار. اگر ببیند از اندام بط چیزی یافت، دلیل که از مردی بدین صفت که گفته شد چیزی یابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
زهرا : خانم هراتی سلام درمورد تعبیر خواب که کردی فکر کنم هشدار به خودم بود یعنی اینکه تا حالا دنبال کسی برای ازدواج بودی ولی حالا باید دنبال پولت باشی مرغابی مال خودم بود اینکه پولت را ندزدند نیز هشدار به خودم بود چون برای پول خودم مشکل بوجود اومد چون انسان هر حرفی را به کسی بزنه بر میگرده به زندگی خودش طبق قانون اول نیوتن همش مربوط به خودم بود نه رفیقم
فریبا هراتی
: خوب آدم زرنگ کسی هست که نصیحت خوب را توی هوا بقاپه!! آنچه که در مورد پرنده و دوستتان گفتید، مربوط به اوست ولی اگر عاقلانه است، چرا خودتان هم از آن استفاده نکنید؟
زهرا : سلام
خواب دیدم با دوستم یه جای خیلی خلوت وایسادیم وبعد یکی از دوستان قدیمی دیگرم میاد پیش ما بعد بالای سرش سه تا پرنده میومدندند اول فکر کردم کبوتر ولی یهویی اومدند روی زمین خالی نشستند دیدم مرغابی هستند یکیشون سفید بودوبعد به دوستم گفتم تو کبوتر داشتی حالا چرا مرعابی داری بعد گفتم ما هم قبلا یکی داشتیم خیلی باهوش بود وبهش گفتم گربه اینهارا نخوره البته دقیق یادم نیست ولی فکر کنم یه گربه هم اطراف بود وفکر کنم اطرافمون باغ خرما هم بود وبعدقدم زنان رفتیم
فریبا هراتی
: سلام. دوست شما اول دنبال عشق و عاشقی بوده ولی الان دنبال پول و ثروت است و شما به او هشدار می دهید که مال و ثروتت را ندزدند. شرایط اقتصادی همه شما در شرایط حاضر خوب است.
Maryam : سلام و عرض صبح بخیر حضور خانم هراتی عزیز
من خواب دیدم خونه الان مون از حالت آپارتمانی شده دو طبقه و ما تو طبقه اول ساکنیم و البته خیلی کوچک بود کل خونه .و اتاق من هم یک در مستقیم به سمت باغی که پشت خونمونه داره .تو اتاقم بودم که شوهرم شبیه یه جوان حدد 20 ساله اومد تو اتاق از باغ .یادم نیست چی گفتیم ولی یه صحبت کوتاهی با هم داشتیم .بعد اون از در اتاقم رفت تو باغ .بعد من در اتاق رو باز کردم دیدم تو باغ که خیلی قشنگ و سرسبزه داره بارون میاد و دیدم که شوهرم تبدیل شده بود به یه مرغابی کوچولو .کنار یه مرغابی بزرگترو یه کوچکتر تو باغ کنار یه درخت تنومندکه نزدیک در اتاقم بود تو علفها بودن.تعجب کردم اون اومد (به حالت مرغابی که شده بود) بیاد تو اتاق و من راهش دادم .بعد اون مرغابی چاقتر و بزرگتر و مرغابی دیگه (که کم سمتر از اولی بود)و حس میکردم هردو ماده هستند اومدن بیان تو که من نذاشتم و در رو بستم .در اتاقم چوبی بود و دستگیره نداشت ولی من به سختی چفتی از ریسمان بهش زدم که البته کمی بین در باز بود ولی خیالمراحت بود که اون دوتا نمیتونن از درز باز بیان تو اتاق .شوهرم رو دیگه ندیدم ولی احساس میکردم تو اتاقم هست به همون حالت مرغابی شده.رفتم تو هال و اشپزخونه .دیدم هال خونمون خیلی کوچک بود .باباو مامانم و خواهر بزرگم هم بودن ورفتم تو اشپزخونه که پشت اتاق من بود کمی برانداز کردم اومدم تو هال و به پاسیو یی که کنار هال بود نگاه کردم به مامانم گفتم مامان برو به همسایه بالا بگو اگه دیوار اشپزخونه دیوار اصلی نیست و این ستون پاسیو هم اصلی نیست و روشون دیوار نیست ما اینو خراب کنیم کمی از فضای اشپزخونه رو با پاسیو بندازیم جزیی از هال و هال خونمون بزرگتر بشه و فضا خیلی خوب میشه و باز رفتم تو اشپزخونه تا فضا رو تجسم کنم.بابا و خواهرم هم گوش میدادند.
سپاسگزارم که زحمت تعبیر رو میکشید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما اختیارات و محدوده خصوصی تان را بیشتر خواهید کرد و با هر کسی صحبت نمی کنید. سعی می کنید به اصول پایه اعتقادی تان، استوار و معتقد بمانید. شما در خفا و در خلوت خودتان غصه می خورید و همسرتان کاملا رفتاری بی تجربه و حاکی از کم عقلی از خودش نشان می دهد. شوهر شما ثروت مختصری دارد و شما هم فکرتان محدودتر از قبل شده و نمی دانید دقیقا که چه کاری بهتر است. شما حاضر نیستید با خانواده شوهرتان صحبت کنید یا دوست ندارید به آنها فکر کنید. هر چند که همیشه جانب احترام سیاستمدارانه ای را نگه می دارید و رفتار بد از خودتان نشان نمی دهید. شما در صدد هستید که با امکانات مالی که احیانا از جانب شوهرتان به شما می رسد، گرمی و رفاه بیشتری برای خانواده تان تدارک ببینید و بتوانید زندگی تان را بهتر کنید. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام.دختر مجردی هستم.خواب دیدم توی مکان ناشناسی بودم مثل دفتر کاری و چندجا هفت سین عید دیدم و میگفتم من عاشق هفت سینم و بعدش دیدم خونمون بودیم ولی ظاهرش عوض شده بود و شبیه خونمون نبود و گوشه اتاق من یه هفت سین کوچیک روی میز بود که توش یه مرغابی سفید نشسته بود انگار اونم قسمتی از سفره هفت سین بود ولی مرغابی قسمت پشت سر نداشت انگار نصفی از پشت سرش کنده شده بود و داشت غذا میخورد انگار مثل برنج بود من رفتم سمتش و غذاشو برداشتم انگار میخواستم اذیتش کنم ولی اون اردک یهو وحشی شد و اومد دنبالم توی همون اتاق و میخواست منو گیر بندازه و جلوم قرار میگرفت منم فرار میکردم و بلاخره تونستم خودمو برسونم توی قسمت حال خونه که پدر مادرم اونجا نشسته بودن و دیگه دنبالم نکرد و رفت حالا یادم نمیاد غذاشو پس دادم یا اومدم توی حال دیگه نیومد دنبالم.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما به کمال ذهنی و تکامل و هماهنگی و هارمونی در زندگی تان خواهید رسید. شما شخصیتی انطباق پذیر دارید و با شرایط مختلف به راحتی خودتان را وفق می دهید و ثروت و خوشبختی به زندگی تان راه می یابد. ولی باید فکرتان را بیشتر به کار بیاندازید و از خودتان حمایت روحی کنید و خودتان را دست کم نگیرید. اعتماد به نفستان را باید بالا ببرید و به کمک مادر و پدرتان خواهید توانست خودتان را قویتر حس کنید و به موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون.
محمد اسماعیل کیانفر : سلام روزتون بخیر
خواب دیدم که با یکی از دوستای صمیمیم بودم که همینجور که داشتیم می رفتیم و شبم بود دو تا غاز دیدیم که رنگشون هم سبز بود گفتیم که بگیریمشون و اونارو ببریم واسه خودمون، تا اینکه افتادیم دنبالشون و یکی از اونارو دوستم گرفت و دومی هم به خودم می گفتم که اینو من می گیرم تا اینکه فرار کرد رفت توی یه جایی که قایم شد و بیرونم نیومد تا اینکه قیدشو زدیم و نتونستیم بگیریمش و داشتیم که می رفتیم یکی دیدمون و گفت که کار زشتی دارین می کنین که می خواین اونارو بگیرین، دیگه منم رفتم واسش توضیح بدم که اینا ازاد هستند و مال کسی نیستند/باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و دوستتان به فکر می افتید که با 2 خانم آشنا شوید و برای خودتان همدم مادام العمر بیاورید. غاز نمادی از باروری و عشق مادرانه است. شاید هم تصمیمتان این باشد که 2 خانم که قبلا ازدواج کرده اند را به عقد خودتان در آورید و می گویید که اینها آزاد هستند و خودشان تصمیم می گیرند. دوستتان به اینکار موفق می شود ولی شما خیر. تشکراز همراهیتون.
termeh : سلام خانم هراتی عزیز.
خواب دیدم یه جایی بودم مثل حالت کنار برکه یا یه همچین چیزی و کنارش هم بوته و درخت و این چیزا بود کلی پرنده هم اونجا بود یه مرغابی دیدم رفتم گرفتمش خیلی زیبا بود سرش سبز بود و دمش رنگی بود و یه نگین های رنگی خیلی زیبایی روی دمش داشت اونقدر خوشکل بود که مرتب سرش رو میبوسیدم و از زیباییش به وجد اومده بودم و اون مرغابی خیلی اروم بود.
با تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. شما روحتان آزاد و بزرگ است و می توانید خودتان را با دیگران و با شرایط سخت منطبق کنید. رفتارتان درست است و دانا هستید. ایده های بلندی دارید و به داشته های خودتان راضی هستید. امیدوار هستید و مثبت اندیشید. تشکر از همراهیتون.
تبسم : سلام
خواب دیدم یه جای خیلی سرسبز بودم یه مرغابی دیدم بهم نگاه کرد انگار میخواست یه چیزی بهم بگه! بعد خودش پرید اومد جایی که من ایستاده بودم جلوم نشست و من خیلی دوسش داشتم و دست میکشیدم بهش و دوسش داشتم میشه بگید تعبیرش چیه
فریبا هراتی
: سلام. به مال و ثروت زیادی خواهید رسد که حق مسلم شماست.
روشنک :
خواب دیدم شوهر خاله ی خانمم که هشت ماه پیش فوت کردن داشت به سمت مرغابی هایی که توآسمون پروازمیکردن شلیک میکرد.یکدفعه گلوله به یکی ازمرغابی ها که سفیدبود خورد ومرغابی سفید ازبالا به زمین افتاد.نزدیک که رفتم دیدم مرغابی به یه بچه تبدیل شده واون بچه پسردخترخاله ی خانممه.یعنی نوه ی باجناقش.نه نوه ی خودش.تیربه گلوش خورده بود وازش خون میومد.تو خواب یه خونه بود که مال من بود وهمین آقا وخانوادش به زور تصاحبش کرده بودن.ومن تو خواب میگفتم این خونه غصبیه که توش هستین ومال منه
فریبا هراتی
: اینکه شوهر خاله خانمتان از باجناق خود مالی را طلب دارد و اگر آن حق را پرداخت نکنند، اتفاقات بدی ممکن است خدای ناکرده برای پسر خاله خانمتان بیافتد. ولی اینکه از گلوی بچه خون می آمد به این تعبیر می شود که پدر و مادر او، بدهی و دینی را که شوهر خاله خانمتان از آنان دارد را پرداخت می کنند. اینطور که مشخص است پدر و مادر این بچه حتی حقی را از شما سلب کرده اند و شما این کار آنان را ظلم می پندارید و راضی نیستید.
علیرضا : سلام.تشکر از زحمتتون.خواب دیدم یه محله از شهرمون رو اردک‌ها زندگی میکنند.انقد زیاد بودن که خونه های اون محله رو خالی کرده بودن تا اونا بتونن زندگی کنند.یجورایی ازشون حفاظت میکردن.مردم هم میرفتن و تماشاشون میکردن.همه جاش پر از اردک بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر از همراهیتون. مال و ثروت زیادی به شهر شما خواهد رسید یا آدم خیلی پولدار و بداخلاق و ثروتمند و مهمی در آنجا سکنی خواهد گزید.