کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب موز

دیدن موز در خواب، نشانه دوستی با فردی است که ظاهرا دوستی با او شیرین است ولی چندان در خور دوستی نیست. اگر خواب ببینید موز می خورید، شغلی پر دردسر را متحمل شده اید. اگر در خواب موزهایی ببینید که رو به فساد هستند، دلالت بر آن دارد که به دردسر خواهید افتاد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

62 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

0Mahin0

0Mahin0 : سلام و روز شما بخیر. خانم هراتی من دم صبح خواب دیدم که تعداد خیلی زیادی دسته موز دارم. داخل هر دسته کلی موز زرد رنگ بدون لکه بزرگ بود. من بدون اینکه موزها رو از دسته جدا کنم با کف دست یک فشار رو موزها میدم و پوست آنها را میکنم و پوست های متصل به دسته را یک جا مرتب میگذارم. چیزی که برام تعجب آور بود این بود که قسمت داخلی پوست موزها خانه بندی شده بود و توی هر قسمت سه عدد ( اعداد متفاوت بودن) نوشته شده بود. توی خواب از خودم میپرسم که این اعداد نشانه چیه ؟ (اینم عرض کنم که من قرار هست کاری رو به عهده بگیرم که تعهد و سنگینی کار کمی من را نگران کرده و دیشب قبل خواب از خدا خواستم که من را راهنمایی کنه که به دنبال کار برم و آیا عاقب خوشی داره یا نه)

پاسخ
لینک۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۳۰:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما زحمت زیاد و مزد کمی را تقبل می کنید و مجبور می شوید که با سختی زیاد کار کنید. اعدادی که دیده اید در تعبیر مهم بودند که متاسفانه ذکرشان نکرده اید. شما خیلی مراقب خواهید بود که نلغزید و اشتباه نکنید و البته هیچ خطایی هم از شما سر نخواهد زد. اما همانطور که گفتم زحمتتان زیاد خواهد بود و مزدتان کم. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۳۵:۱۳
sh

sh : با درود پسرم خواب دیده یه مقدار خیلی زیادی موز گرفته وداشته تو خیابان می رفته که کودکان کار رو می بینه از یکی از اونها هم مقداری موز می خره وپولش رو هم می ده اما او کودک میگه اونها روهم پولش رو بده یعنی اونهایی که مال پسرم بوده وبعد پسرم بهش میگه عموجون من اینها رو از جای دیگه ای خریدم وپول اینهایی رو که از شما گرفتم حساب کردم.درضمن پسرم خودش جوان است و کودک نیست.ممنون میشم راهنمایی بفرمایید واز لطفتون سپاسگزارم

پاسخ
لینک۸ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۵۳:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خواب پسرتان این است که او تمایلات زیادی دارد که سرکوبشان کرده و با سخت کوشی زیاد، به دستاوردها و پاداشی رسیده که به اندازه ی زحمتش، نیست یعنی کار سختی را تقبل کرده و مزد کمی ( به نسبت آن کار) دریافت کرده است. او می خواهد به بچه های کار کمک کند تا آنان شرایط بهتری داشته باشند ولی کسانی هم هستند که معتقدند که تمام سختی ها متعلق به آنان است و باورشان نمی شود که کسی به اندازه ی آنان زحمت بکشد و بی نصیب بماند. اما پسرتان می داند که بعضی از این بچه ها ( یا مردم فقیر) چه اندازه زندگی برایشان گران تمام می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۸ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۰۷:۵۲
گلی

گلی : سلام۲۳ ذیحجه ساعت ۹:۸از خواب پریدم خواب دیدم صاب کار قبلی من که ۵ ساله از هم دوریم ولی گاهی تو خیابون اینور اونور میبینمش ولی خودمو میزنم به اونور اینورپیشش نمیرم(به دلایلی چون با قهر از سرکار اومدم بیرون دیگه نرفتم )میبینم اومده تو اشپزخونمون داره شیر موز میگیره من میبینمش اما پیشش نمیرم (فروشگاه داره درواقعیت تو مسیر رفت امد خانه ما میبینمش اما پیشش نمیرم)بعد میبینم خیلی منتظره من برم تو اشپزخونه نمیرم بعد من تو اتاق پشتی (خونمون)دراز کشیدم جلوش راحت (شاید وقتی بیدار شدم گفتم یا تو خواب چه راحت دراز کشیدم جلوش نمیدونم انگار یه شلوار راحتی خوشگلم تنم بود گل گلی دخترانه) در واقع اتاق که من اتاق دیگه ایه این نیست میبینم میاد پیشم میگه من هی منتظرم خودت بیای نمیای حالا من اومدم شاید یه سینی شیرموزم دستش بود نمیدونم بعد گفتم منم هی دارم با خودم فک میکنم این چطور اینقدر میمونه سر پا شیر موز درست میکنه لبخند میزنه و نگام میکنه بعد صحنه بعدی میبینم دارم یه دختر که مال یه خانمیه نمیدونم آشنا بود یا نه دارم میخوابونمش و خوابید خیلی بزرگ بود سنی انگار نوجوان و سنگین (اما انگار نوزاد) اما من بغلش کردم و خوابوندم بعد به کسایی که اونجا بودن انگار چن تا خانم بودن شایدم خانواده ام گفتم دیدی چه راحت بغل من خوابید همه گفتن اره سرشو گذاشت رو شونه ام و خوابوندمش رو بالشی رو زمین بعد حس کردم سریع بیدار شد دیگه مادرش کنارش بود از اتاق اومدم بیرون دیدم خواهرم داره تی وی تماشا میکنه تو جمع ما نبود شاید بهش گفتم کمش کن بعد صحنه بعدی یه آقایی هممون رو دعوت کرد به پیتزا نمیدونم رستوران بود یا خونه اما یه چندتا میز مجلل بود قرار بود اونجا پیتزا بخوریم من از تو حیاط میبینمشون باز چندتا دختر و همون آقا شمردم گفتم اون یکی اونجا بشینه اون اونجا اون یکی اونجا منم اونجا باید زود برم و اون آقا داشت میزو مرتب میکرد چیزای اضافی برمیداشت تا غذا بیادش دستامو میشستم پیش لوله تو حیاطمون نوک انگشتام یکم لیز بود گفتم دستم چی خورده بهش اینقدر لیز شده و اون میز و آقا و خانمها رو نگاه میکردم که زودی بشورم دستامو و برم پیششون غذا بخورم خانم هراتی تعبیر کنید تا شارژ کنم

پاسخ
لینک۲ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۴۶:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. او هم گاهی شما را می بیند و به این فکر می کند که شما از نظر اقتصادی در شرایط حاضر چه شرایطی دارید. او می خواهد که روابط خودش را با شما قویتر کند و مهربانتر و دوستانه تر با شما رفتار کند. شما به او نشان می دهید که وابستگی مالی به او ندارید و همینطور که الان دارید زندگی می کنید، خیلی هم راحت هستید و شاد و سلامت هستید و آرامشتان پابرجاست. او احتمالا قبلا به شما پاداش کمی می داده و با وجودیکه سخت کار میکردید ولی مزد کمی دریافت می کرده اید. شما از نظر اقتصادی وابستگی به کسی ندارید و خودتان شرایط مالی خوبی دارید و ثروت تان را برای کسی جار نمی زنید و ادعای تمول هم ندارید. خواهر شما سرگرم مسائل زندگی روزمره ی خودش است و زیاد به زندگی و مسائلی که در فکر شماست توجهی نمی کند. شما هم نمی خواهید خودتان را درگیر مشکلات او کنید. شما گشایش کار پیدا می کنید و از شما بخوبی حمایت خواهد شد. شرایط مالی تان بهتر می شود و به فراوانی و کمال و ثروت بیشتر خواهید رسید. شما از اشتباهات گذشته تان دست می کشید و شروعی تازه را آغاز می کنید. سعی می کنید که منبعد در تعاملاتتان با دیگران قویتر رفتار کنید و مهارت های ذهنی و فیزیکی خودتان را با دقت بیشتری به دیگران اثبات کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۵۹:۰۷
الی

الی : سلام خسته نباشید من ۱۹شوال همین امسال به تاریخ خودمون دهم خواب دیدم که ازخونه پدر بزرگم همراه خالم بیرون میام و دم در خونه یه چیزی حالت کالسکه با پارچه های سبزیاحسین تزئین شده و وقتی از خالم پرسیدم برای چیه گفت امشب تولد امام حسینه ،و درهمین حین ما داشتیم چنتا میده توی ماشین میذاشتیم که خالم یه دسته موز سالم دستش بود و من چشمم روی همین دسته موز ثابت بود تا چند ثانیه و بعد از خواب بیدار شدم ممنون میشم تعبیرش کنید

پاسخ
لینک۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۳۳:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. انشالله شما خردمندانه رفتار می کنید به اعتقادات و باورهایتان پایبند خواهید بود، متوسل به امام حسین ع می شوید، سخت می کوشید و اهدافتان را بدست خواهید آورد. با سخت کوشی به هدفتان می رسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۱۶:۲۹
Mehr

Mehr : سلام. داییم که متاهل هستش رو در خواب می‌دیدم که رفته بود خونه یکی از خانم های فامیل .اولش داییم خیلی خوب و مودب نشسته بود. ‌برادر این خانم کلی میوه خریده بود و این خانم آورد همشونو بچینه در پیش دستی .به هر بشقاب دو تا موز یه خیار و نارنگی گذاشته بود که بعضی خیارها کج بودن .که مادرش دعواش کرد گفت برا هر بشقاب فقط یه موز بزار قراره بقیه بچه ها هم بیان که به اونا هم برسه .بعد این خانم از رفتار مادرش ناراحت شد که چرا پیش دایی من اونو دعواش کرد .بعد بقیه خواهر برادرای این خانم اومدن و همگی نشستن رو مبل ها .جوری که دیگه برا دایی من جایی نمونده بود که بشینه و داییم داشت برا خودش تو خونشون میگشت و می‌رفت بالکن اینا .بعد این خانم به برادرش گفت آخه زشته از جات پاشو این آقا بشینه ناسلامتی مهمون ماست .بعد برادر این خانم از جاش بلند شد و دایی من اومد نشست که بعد اون، داییم شروع کرد رفتارهای سبکی از خودش نشون داد .مثلا گفت من آبمیوه می‌خوام برام آبمیوه بیارید.و اینکه می‌گفت اینجا چقدر تنگه جام خوب نیست .چون جلو پاش هم یه چیزی مثل حصار بود.نمیشد راحت حرکت کرد .و این خانم به داییم گفت چایی بیارم .داییم گفت نه آبمیوه می‌خوام .و این خانم که رفتارهای سبک دایی منو دیده بود کم کم داشت از ازدواج با دایی من منصرف میشد

پاسخ
لینک۲۶ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۰۶:۲۷:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. این خانم شخصیتی برونگرا و با انرژی و زنده دل دارد و دایی شما که در ابتدا احساساتش را به راحتی بروز نمی داده؛ بعد از مشاهده ی رفتار این خانم و انرژی او به این فکر افتاده که دوست دارد از تعامل با این خانم به خودش خوش بگذراند و انرژی و زنده دلی بگیرد و به دوستی ساده با او اکتفا نمی کند. دایی تان دوست دارد آزاد باشد و هر جور دوست داشت رفتار کند و این خانم هم نشان می دهد که تمایلات جنسی زیادی در وجودش هست، می خواهد اوضاع زندگی اش بهبود پیدا کند و مشکلات گذشته ی او از بین بروند. او می خواهد که خیلی سریع و ساده انرژی بگیرد. این خانم خانواده ی بزرگی دارد و همه در کار هم دخالت کرده از زندگی هم با خبرند و اینکه دایی تان صرفا بخواهد خوش باشد و برود، با روحیات او سازگار نیست. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۶ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۴۳:۱۹
Vahideh

Vahideh : سلام عزیزم
لطفا مخفی باشه

پاسخ
لینک۱ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۵۸:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام خانم گل. شما در خلوت خیال خودتان، خلاقیت به خرج می دهید و می خواهید آینده تان را بسازید. علی به شما فکر می کند و البته نه اینکه به رضایت شما در رابطه با خودش فکر کند بلکه به این فکر می کند که چطور می تواند از شما منتفع شود و راضی باشد. شما به طاها و فاطیما که در این تحولات تازه، احساس می کنند که آینده ی روشنی ندارند؛ فکر می کنید. آنها حمایت ناکامل پدرشان را دریافت می کنند و سعی می کنند که این را درک کنند که فقط پدر دارند. طاها به داشتن یک رابطه ی مادرانه نیازمند است و احساسات او امروز مانند قبل نیست. برونگراتر و مثبت اندیشتر و اجتماعی تر و آرامتر از گذشته شده و فاطیما هم رفتارهای سرخوشانه و بچه گانه ای از خودش بروز می دهد و کم عقلی می کند. علی دیوانه ایست که فکر می کند شما نشسته اید که او بیاید دنبالتان و حالا دارد برایتان ناز می کند که دیگر نمی تواند صبور باشد و اگر نجنبید می رود ازدواج می کند. بدبخت زنی که در صف این ملعون منتظر نشسته باشد تا عذاب وجود او را در زندگی خودش تجربه کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱ دی ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۳۲:۱۱
mahsa9923

mahsa9923 : سلام مهربانو، وقت بخیر
شب 23خـواب دیدم سوار ماشین بودیم با خواهرم، دیدیم خواهر کسیکه دوستش دارم یه چمدون دستشه،تیپش مشکی بود،ازوضعیت واقعیش تپل تر بود،انگار دعوتمون کرد خونه مادرش که همسایمونه، توخواب منومادر وخواهرام خونه شون بودیم، با یه سینی پر از موزو شکلات کاکائوی گرد خوشمزه و شیرین از ما پذیرایی کرد،در واقعیت ایشون یه جفت دوقلو هفت ساله ناهمسان پسر داره که یکیشون شبیه مهدی، اونکه شبیه مهدی باهاش بازی میکردم وحسابی میخندید، طوریکه صدای بلندخندشو قشنگ تو خواب درک میکردم، باهم اخت شدیم، اما اون یکی قل، تحویلم نمیگرفت، تو یه صحنه دیگه منو مهدی در کنار هم بودیم، انگار زن و شوهر بودیم، تو یه آشپزخونه که متعلق ب شخص دیگه ای بود من داشتم ظرفهایی رو با اسکاج و پودر تاید تمیز میشستم، یه جا دیگه با اسکوتر تو خیابونا میرفتم
متشکرم بابت تعبیر.

پاسخ
لینک۱۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۳۳:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خواهر او شخصیتی مجرب دارد ولی نسبت به مردم سوءظن دارد و خیلی زود به صداقت آدمها باور نمی کند. نسبت به شما هم او تا اندازه ای دو دل است و شاید رفتاری دمدمی مزاج از خودش نسبت به شما بروز دهد. هم از شما خوشش می آید و هم به شما شک دارد. هم فکر می کند که برای ازدواج با مهدی مناسب هستید و هم روی شما هنوز مطمئن نیست. شما و مهدی نسبت به هم احساس تعهد می کنید و شما سعی می کنید که مشکلات زندگی را از بین ببرید و نگرش های دیگران را نسبت به خودتان بهتر کنید. شما برای آینده تان برنامه ریزی می کنید و احساس قدرت می کنید. کارها برایتان روان به پیش می روند و از موقعیتی که در آن هستید، لذت خواهید برد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۸:۴۱
سحر

سحر : سلام خواب دیدم میخواستم با دوستم بریم تو یه کافه بشینم یه کلاب که مشروب هم سرو میکردن ولی دیدم همه آقایون نشستن جرات نمیکردم برم بعد دیدم یکی از دوستای قدیمیم با یه نفر دیگه اومدن تو همون کافه تو صندلی های بیرون کافه نشستن منم سریع رفتم باهاشون احوالپرسی کردم گفتم میتونم کنارتون بشینم اونام گفتن آره ما کل میز رو گرفتیم که پسرا نیان بشینن و بعدش میخواستیم مشروب سفارش بدیم صاحب بار اومد سفارش بگیره نمیدونم چی شد کجا رفتم و برگشتم که وقتی برگشتم صاحب بار گفت چون شما تازه کار هستین و اولین دفعه س میخواید مشروب بخورید فقط میتونید یه لیوان بزرگ آب جو که توش پر از موزهای حلقه شده(دایره ای حلقه حلقه شده بود) هست از اینا بگیرید که گفتم اکی بعد گفت اگه فردا اومدین میتونین مشروب ۶۰ درصد بخورین فقط ناهار نخورین که بعد مشروب اگه حالتون بد شد بالا نیارید

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۵۸:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید ارتباطات قویتری با مردم ایجاد کنید تا بتوانید به رفاه و ثروت بیشتری برسید. شاید در نظر دارید که جایی تقاضای کار بدهید. شما به غنی و ثروت هم خواهید رسید منوط به اینکه کارتان را درست انجام دهید و باید بدانید که مجبور می شوید سخت بکوشید زیاد کار کنید ولی پاداش کمی بگیرید تا تدریجا اگر کارتان خوب بود و خواستند که شما در ادامه هم به کارتان ادامه دهید، بتوانید به سعادت و تعادل در زندگی تان برسید. از شما خواهند خواست که شغل دوم نداشته باشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۶ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۵۶:۲۶
Shima11

Shima11 : سلام لطفا حق خوابمو باز کنید که شارژ کنم.خوب هستین عزیزم.دیشب خواب دیدم با پسر خالم(در واقعیت متاهل) خونه پدربزرگم هستم. بهم گفت الان مراسم خواستگاری علی( در واقعیت علی، شوهر خواهر زن عمومه و زن دوم گرفته)برو بعد از تمام شدن مراسم بیا گفتم باشه برام از مراسم خوراکی کنار بزار.رفتم بعد مراسم اومدم گفتم چیشد گفت جواب بله دادن و پدر دختره دعانویسه و چند تا دعا واسه دخترش نوشته و دعاهاش خیلی قوی و زن اول علی دیگه کاری از دستش برنمیاد و نمیتونه علی رو پشیمان کنه.ی صحنه دیگه دیدم من و پدر دختره( که عمامشو رو سرش گذاشت)و دختره تو اتاق بودیم پدرش قران رو باز کرد استخاره گرفت بد اومد تو دلم گفتم چرا میخاد باهاش ازدواج کنه وقتی جوابش بد اومده که دختره گفت اینو به نیت یکی از همسایه ها گرفتی دوباره استخاره گرفت بد اومد دوباره دختره گفت اینم واسه یکی از همسایه هاس واستخاره منو قبلن گرفتی و خوب در اومده.پسرخالم از مراسم ی موز متوسط برام نگه داشته بود موز
رو بهم داد و منم بازش کردم و نصفشو به یکی از پسر بچه های فامیل که تقریبا۵سالش بود دادم و نصف دیگشو برای اون یکی پسر بچه فامیل که سفید و خوشگل بود و تقریبا۲ سالش بود و خیلی دوسش داشتم گرفتم که بخوره و خیلی زیاد از نحوه خوردن بچه لذت میبردم و کیف میکردم( در واقعیت اون بچه ها رو نمیشناسم)

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۰۹:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. همسر دوم علی معتقد است که با استفاده از جادو و دعا می تواند محبت علی را جلب کند. ولی در کاری که هیچ حمایتی از جانب خداوند نداشته باشند، قطعا موفق و خوشبخت نخواهند شد. خداوند از توسل به جنیان در قرآن کریم نهی کرده و هر کسی خلاف دستور خداوند عمل کند، خداوند از او پشتیبانی نخواهد کرد و عاقبت به خیر نخواهند شد. پسر خاله تان شاید به شما پیشنهاد کند که شما هم ازدواج کنید و به تمایلاتتان برسید. ولی شما شخصیتی با احساس دارید و حاضر نیستید که بی عاطفه و بی روح با زندگی کسی بازی کنید و بخواهید تعادل زندگی کسی را بهم بزنید. شما داشته هایتان را خرج محبت و حفظ آرامش در زندگی خودتان و دیگران می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۳:۳۸
ونوس

ونوس : سلام خانوم هراتی عزیزم.متن پیام نمایش داده نشه لطفا.

پاسخ
لینک۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۱۵:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. شما به صورت ناخودآگاه به علی فکر می کنید و او به صورت ناخودآگاه، فکر شما و ثمره ی این رابطه را درک می کند و دوست دارد که شما به او فکر می کنید. دوست شما در خوابتان وجهه ی دیگری از خودتان است و از اینکه به علی فکر کنید اصلا خوشتان هم نمی آید و دوست ندارید که علی بداند که نگاه مثبتی به او دارید، چون می دانید که علی در کار و زندگیش اقلا در ظاهر موفق است. اما چرا علی از این توجه شما به خودش خوشحال است؟ شما می دانید که فریده به رفاه و گرمی و امنیت مالی زندگی شان خیلی توجه می کند ولی علی مثل فریده نیست. علی از ذهنیت شما با خبر است ولی فریده از ذهنیت تان خبر ندارد. علی از ارتباط جنسی با فریده خوشحال نیست و این ارتباط او را راضی نمی کند. ضمن اینکه او نمی خواهد که سخت بکوشد و دستاورد کمی دریافت کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۲۰:۰۴
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.