کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب نعناع

اگر کسی در خواب ببیند که نعناع می کند یا می خورد، به ناراحتی دچار می شود. دیدن نعناع، خوب است و نشانه انجام کارهای لذت بخش و یا عاشق شدن است. اگر نعناع را در خواب دور بریزید، از غم رها می شوید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

7 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

 maryam19

maryam19 : با سلام امشب خواب دیدم تو محل کار قبلیم هستم (درحال حاضر بیکارم )دور ساختمون دور میزنم پشت ساختمون بسته است یعنی نمیشد کامل دور زد دوباره برمیگردم مسیرو دور میزنم یه تعدادی بودن (یکی دونفر زن و مرد )داشتن شعر تمرین میکردن بعدیه آقای تقریبا مسن دیدم پیش خودم گفتم فرد غریبه (مرد )نباید اینجا باشه گفتم بعدا میام رسیدگی میکنم میخاستم برم دستشویی، تو سالن زمین چون خیس بود کف کفشمو دم استونه در شل و گل شو تمیز کردم داخل شدم که سالن کثیف نشه،البته کف سالن یکمی جای کفش دیگرون بود اما من که راه میرفتم جا پام تمیز بود رفتم سمت دستشویی دست و صورتمو شستم فک کنم آب هم خوردم بعد اومدم که اون آقا رو بیرون کنم ولی ندیدمش یکی دیگه رو دیدم که جوونتر بودو تنومند خاستم بیرونش کنم مقاومت میکرد تا بیرون از محوطه دم در بردمش ولی بازم میخاست بیاد داخل از نگهبانی کمک خاستم ولی نگهبان که جدید بود ،خواب آلود بود ،و اون اقا دوباره میخاست بیاد داخل همین طور درگیر این موضوع بودم و کشمکش داشتیم که صحنه خوابم عوض شد تو حال خونمون بودیم که مامانبزرگم( درحال حاضر فوت شده )و دوتا دایییم هم بودن بعد داداشم دنبال پولش میگشت که گفت فک کنم پیشم افتاده پرسیدم چقد بود گفت 38000 تومن بعد مامانم یه کاسه آش برای دایی کوچیکم اورد (مثلا اون مریض بود ولی آثار مریضی نداشت )همه مون بهش گفتیم این که رنگ رو نداره، گوجه هاشو جمع کرده بود جداگونه روش ،داییم فقط یه قاشق خورد ولی خوشش نیومد خواهرم گفت بزار خودم برم یه آش سبزی بیارم (یا بخرم)تا اون وقت بفهمی خوشمزه یعنی چی ،بعد مامان بزرگم فلاکسو دید گفت این چایی داره بهش گفتم آره خودم درست کردم هنوز کسی ازش نخورده دست نزدست بزار برم استکان برات بشورم ازش پرسیدم چیز دیگه میخای باهاش بخوری گفت نعنا رفتم تو آشپزخونه یه پلاستیک نعنا خشک دیدم (پودر خرد شده )گفتم بزار اول ازمامانم یا مامانبزرگم بپرسم ببینم خودشه ،نعناست، بعد دیگه ازخواب بیدارشدم ساعت تقریبا 4:30 بود

پاسخ
لینک۲۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۵:۵۰:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به شغلی که داشتید در پس زمینه ی ذهنتان فکر می کنید و احساستان این است که مهارت هایی در آنجا کسب کردید و قدمهای درستی برای آنان برداشتید و باعث ناراحتی و شر نشدید. ( بر خلاف عده ای دیگر). اما از جهاتی قوانین را بیشتر از دیگران هم اطاعت می کردید .. برادر شما به دنبال درک بالاتر و روشنگری بیشتری در مورد چیزی است و می خواهید قدرت و توان رسیدن به آن چیز را در وجودش بالاتر ببرد. شما به او راهنمایی می کنید و مادر شما برای پیشرفت دایی تان در کارش به او راهنمایی می کند ولی هیچکدام از شما راهنمایی او را نمی پذیرید و به نظرتان پیشنهاد مادرتان شور و هیجانی به زندگی دایی تان نمی دهد. شما خیرتان به دیگران می رسد و با محبت هستید. مادر بزرگتان ( روحش شاد) می خواهد آرامش به زندگی او بیاید و شما برای او دعا می کنید و او هم دعای خیرش را برای شما می فرستد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۱۶:۰۱
نسیبه

نسیبه : سلام
خواب دیدم من با یه دختری هستم براش تعریف می کنم که مادربزرگم هیچ ارثی نگرفته و یه کم گردویی که از خونه ی برادرش اورده بود .پدربزرگم بهش گفت ما که خودمون گردو داریم گردوها رو به نیت پدر و مادرت به فرد نیازمند بده که البته قبلا تو بیداری همچین اتفاقی افتاد .بعد دو تا گلدون بزرگ به شکل مستطیل بود فک کنم رنگ گلدونا قهوه ای بودن توی یه گلدون نعناع بود که به دوستم می گم این نعناع رو پدربزرگم کاشته بود.البته یکیشون کمی خشک شده بود دقیق یادم نیست ولی فک کنم نعناع شاداب بود . پدربزرگم سالهاست که فوت کرده .

پاسخ
لینک۲۸ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۷:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روح امواتتان شاد. شما بابت بعضی مسائل از پدر بزرگتان کمی ناراحتید ولی زمان آن رسیده که آرامش و شادی به زندگی تان بیاید و از زندگی تان لذت می برید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۰۴:۰۴
nazanin

nazanin : سلام..در خواب دیدم...‌روی صندلی نشسته بودم، چند تا دختر از طرف دبستان غیر انتفاعی اومدند بهم بستنی تعارف کردند. به عنوان اینکه قرارداد ما بسته شده دیگه ( برای تحصیل من در دبستان عیر انتفاعی)،و با این بستنی هم دیگه مدیون مایی...من از بستنی در رنگهای مختلفش برداشتم .. بعد از دیگران سوال کردم برای مدرسه ابتدایی خوبه غیر انتفاعی برم (توخواب انگار قرار بو برم دبستان)..گفتند هزینه زیاد و خیلی هم نیاز نیست، مدرسه عادی کافیه..با خودم گفتم پس فردا پول بستنیشونو بهشون میدم و نمیرم. در همین حال حواسم نبود داخل بستنیم نعناع خشک قاطی کرده بودم و طعم بستنی رو دیگه دوست نداشتم ولی با این حال می خوردمش...بعد در یه صحنه دیگه با مردی که شبیه عزت الله انتظامی بود و دیگران نشسته بودیم.. ان مرد به من می گفت..یادمه شما کلاس اول ابتدایی می رفتی خیلی کثیف بود ظاهرت و هی تکرار می کرد.. منم بدم می یومد و در آخر سرش فریاد زدم و یه چیزی بهش گفتم که یادم نیست... تشکر

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۰۳:۵۱:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما اشتباهی را انجام می دهید که به شما می گویند راجع به آن صبحت نکن و اشتباهت را سرکوب کن و مرتب اشتباهاتتان را به رخ می کشند که تازه اول راهی و تجربه نداری و ناوارد هستی و شما حرص و جوش می خورید. احساس می کنید انگار بخواهند از شما باج بگیرند که رازتان را نگه دارند و شما می گویید من کاری نکرده ام که به خاطرش بخواهم خجالت بکشم و خودم را پنهان کنم. تصمیم میگیرید از خودتان حمایت کنید و اجازه ندهید که اعتماد به نفستان را خورد کنند و اشتباهاتتان را به رختان بکشند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۸:۰۵
Shamim

Shamim : سلام وقت بخیر
دیشب خانم همسایمون خواب دیده که اومده بوده خونه ی ما و برادرم که فوت شده تو خونمون بوده و مادرم هر جایی که میرفته برادرم دنبال مادرم میرفته مثلا اگه مادرم میرفته تو حیاط یا اتاق برادرم هم دنبالش میرفته و یک بشقاب تو دست داداشم بوده و از تو بشقاب چیزی میخورده .
بعد خانومه با خودش میگه نگاه کن اعظم هرجایی میره احمدم دنبالشه .
بعد خانومه از مامانم میپرسم احمد چی داره میخوره ،مامانم هم میگه نعنا خشکه دوست داره خشک کردم بخوره (در صورتی که در واقعیت علاقه به نعنا خشک نداشت)
بعد توی یک صحنه ی دیگه ی خواب میبینه ،داره برا یه شخصی تعریف میکنه که دیده برادرم دنبال مادرم تو خونه راه میرفته ،بعد اون شخص هم جواب میده احمد میخواد از مادرش حلالیت بطلبه که دنبالش راه میرفته.
ممنون.

پاسخ
لینک۲۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۴۰:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. برادرتان همانطور که گفتم روحش زنده است و می خواهد مادرتان بداند که او تنها نیست. او مشکلات را از زندگی مادرتان برمی دارد و روحش در آرامش کامل است. او به شما می گوید که تسکین پیدا کرده و زمان اصلاح زندگی تان فرا رسیده و باید از عزاداری و او را مرده پنداشتن دست بردارید. برادرتان نگران است که مادرتان غصه بخورد برای همین پیش اوست و می خواهد از اینکه ناخواسته موجب ناراحتی مادرتان شده، مادرتان او را ببخشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۳۷:۰۴

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.