کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب پاسبان

چنانچه در خواب ببینید که پاسبانی به شما نزدیک می شود، امنیت و فراغت خیال می یابید و رفع نگرانی می شود. اگر با پاسبانی همراه بودید و در یک مسیر راه می رفتید، به سفر می روید. اگر پاسبان چیزی به شما داد، زیان می کنید و پول کمی را از دست می دهید.

اگر شما به پاسبان چیزی بدهید در آینده نزدیک سودی نصیب شما می شود و بهره ای می برید. اگر در خواب با پاسبان صحبت می کردید، مورد سوال قرار می گیرید و از شما بازجویی می شود. اگر کسی را با لباس پاسبانی دیدید و او آشنای شما بود، در روزهای آتی یکی از خویشاوندانتان به شما خیانت می کند و دروغ می گوید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

22 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

b

b : سلام روز بخیر و سلامتی .

خواب دیدم که به یه ایستگاه پلیس ملحق شدم که توش یک افسر پلیس مرد و یک افسر پلیس زن هست . افسر پلیس مرد میخواد بره مرخصی و عجله داره و من قراره هم جاش وایسم تا بره و برگرده و هم مشغول بکار بشم . اونو بدرقه کردم با ماشینم و ماشینش( دوتا ماشین بودیم) به خارج شهر و یه جایی بهش گفتم اگه میخوای سریعتر بری آژیرتو روشن کن . اون آژیرشو روشن کرد و از مقابل پلیس راهنمایی رانندگی گازشو گرفت و رفت و کسی هم بهش گیر نداد و من با ماشین پلیسی جداگانه زیر پای خودم بود ، برگشتم ایستگاه. اون افسر خانم توی ایستگاه رو نمیشناختم در حال دسته بندی گلاسه ی پرونده ها بود . من برگشتم و مشغول انجام کار شدیم . تا افسر مرخصی رفته برگشته و سه نفری مشغول شدیم پرونده و اینچیزا جابجا میکردیم . یه قسمت یادم میاد که یه چاه گردی بود به قطر پنج متر و ارتفاع بیشتر از پنج متر از سطح زمین که توش به ارتفاع یک متر آب بود و انگار از بالا هم دوشی داشت که اب بریزه توش . افسر خانم با طناب آویزون شد رفت ته چاه و داشت دوش میگرفت و افسر مرد هم پشتش رفت داخل. اونها

ممنونم بابت تعبیر خوبتون .

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۰۰:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما از کارهای گذشته کمی احساس گناه می کنید ولی به اخلاقیات پایبند هستید. سعی می کنید که قدرت و اختیار و کنترل خودتان را روی شرایط زندگی تان بالا ببرید و رفتار بی ملاحظه ای نداشته باشید. احساس می کنید که اقتدار بسیار بالایی دارید و می توانید چیزی را که می خواهید به دست بیاورید و تسلط شما روی کارهای زندگی تان بالاست ولی اگر به چیزی نرسیده اید اختیار و انتخاب خودتان بوده و نه نقطه ی ضعفتان. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۰۲:۱۸
امین

امین : سلام خانم هراتی عزیز
برخلاف همیشه، این بار کاملا متوجه تعبیر خواب نشدم. با توجه به اینکه من کارمند هستم و تنها از این طریق پول درمیاورم. این جمله شما را را درک نکردم، که فرمودین: "سعی می کنید که زیاد به نوع پولی که بدست می آورید توجه نکنید و روش رسیدنتان به ثروت خیلی منصفانه نیست ..."

همچنین این جمله را درک نمیکنم که فرمودین "ایده ای به ذهنتان می رسد که عطش شما را برای رسیدن به خواسته هایتان از بین می برد و می توانید پولدار شوید"
منظورتون چه نوع خواسته هایی است که من بهش عطش دارم و با برطرف شدن این عطش میتوانم پولدار شوم؟

ممنون میشم از راهنمایی بیشتر شما.

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۷:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. من خواب شما را سطر به سطر تعبیر می کنم و این حملاتی که در ابتدای خواب برایتان نوشتم در واقع بیانگر احساسات شما در مورد صحبت هایی است که با دوستانتان خواهید کرد. خوردن عرق به کسب مال حرام اشاره می کند و اینکه مثلا در دورهمی هایی ممکن است شما یا دوستانتان بگویید: ببین مردم چطوری پول در می آورند و اگر ما می خواستیم اینطوری پول در بیاوریم الان کلی ثروتمند شده بودیم ( روش هایی که منصفانه نیست و شما هم می دانید. - منظور من این است که در این موارد صحبت می کنید و نه اینکه بخواهید از این طرق پول دراورید). این جور کلمات بین همه ی اقشار مردم رد و بدل می شود و به این معنی نیست که همه می خواهند پول حرام داشته باشند!! شما مثلا می توانید فکر کنید که چطور می توان راحت به ثروت رسید و پول حرامی هم به جیب زد ولی عملا اینکار را نمی کنید!! شاید شما بارها موقعیتش را داشته اید مثلا که خدای نکرده از طریقی نامشروع ثروتمند شوید و به خواسته هایی که خیلی به آنها عظش داشتید برسید. اما اینکار را تا به حالا نکرده اید چون اعتقادات شما مانع شما برای این طرز کسب درامد است. منبعد به جای خط به خط تعبیر کردن مفهوم کلی خواب را برایتان ارسال می کنم تا سو تفاهم و سو برداشت پیش نیاید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۵۳:۵۵
امین

امین : سلام وقت بخیر
دیشب خودم را به همراه دو تا دوستانم در حال عبور ازکوچه ای دیدم،( من پسر بودم و دوستانم هم پسر بودن)
ظاهرا عرق خورده بودیم یا بطری عرق همراه داشتیم(دقیق خاطرم نیست ولی حالت مستی نداشتیم).
پلیس مارا در کوچه دید و شروع به تعقیب ما کرد، دو تا از دوستانم توسط پلیس کشته شدن، و تنها من توانستم فرار کنم،
من یک نخ سیگار هم در جیب داشتم، که ظاهرا آن هم جرم بود و من دور از چشم یکی از پلیس ها، سیگار را از جیبم بیرون انداختم. ولی پلیس متوجه شد و من را تعقیب کرد.
خلاصه در خواب خودم را در حال فرار کردن و پنهان شدن میدیدم، خودم را به مناطق بیرون شهر و حاشیه نشین رساندم که خانمی در آنجا در پشت خانه ش بمن پناه داد .
درنهایت من به خانه پدرم رفتم و در آنجا پنهان شدم و متوجه شدم که پلیس به سراغ پدر و مادرم هم رفته بود تا از طریق آنها من را پیدا کنند. (پدر و مادرم در خواب، پدر و مادر واقعی ام در بیداری نبودن)

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۲:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما برای رهایی از محدودیت ها و شرایط بغرنجی که با آن موجه هستید، سعی می کنید که زیاد به نوع پولی که بدست می آورید توجه نکنید و روش رسیدنتان به ثروت خیلی منصفانه نیست یا شاید فکر می کنید که اگر خیلی بخواهید منصفانه رفتار کنید با سختی و کمبودهایی در امور مالی تان مواجه می شوید. ایده ای به ذهنتان می رسد که عطش شما را برای رسیدن به خواسته هایتان از بین می برد و می توانید پولدار شوید ولی شما از مواجهه با سختی ها خودداری می کنید و سعی می کنید که با پیامد کارهایتان مواجه نشوید. شما سعی می کنید که روی نفس اماره تان غلبه کنید و تا حد زیادی موفق می شوید که گناه نکنید و بعد سعی می کنید که حتی غصه هم نخورید و امیدتان را از دست ندهید. گاهی به فقر فکر می کنید و اینکه خیلی ها از شما شرایط بدتری دارند و این باعث می شود که بتوانید نفس خودتان را بهتر کنترل کنید. شما می خواهید فکرتان را کار بیاندازید و روحتان ( از نظر احساسی) را بیشتر پرورش دهید تا به آرامش برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۰۹:۱۳
حمید قاسمی

حمید قاسمی : سلام.خسته نباشید
خواب دیدم که در خیابان راه میرفتم که یک خانم واقا جوان (زن وشوهر )به من نزدیک شدند .مرد مچ مراگرفت وگفت خودش هست که من گفتم اشتباه گرفتی پلیسی امد و کمی فکر کرد وشک داشت که پلیسی امد وگفت ازادش کن ومن به راه رفتن ادامه دادم.که به ذهنم امد که درمکانی باماشین از کنارم عبور کرده .که دراین فکر بودم کمی ترسیده بودم که پلیس دنبالم بیاید .وارد راهروی شدم که در دوطرف ان پراز اتاق بود.
با تشکر

پاسخ
لینک۲۹ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۰۲:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما اعتماد به نفستان خیلی زیاد نیست هرچند که گناهی نکرده اید ولی گاهی احساس می کنید پیش پررو بازی های دیگران کم می آورید. شما باید یاد بگیرید که در مسیر زندگی تان گزینه های زیادی پیش رو دارید و با شرایط زیادی مواجه خواهید شد و باید سعی کنید که این اعتماد به نفستان را قوی کنید و رشد احساسی و رشد روحی تان را بالا ببرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۴۳:۴۲
khorshid

khorshid : سلام.خواب دیدم توی محیط کارم هستم(جایی مشغول به کارم که راضی نیستم)و یهو یه خانم پلیس اومد منو خوابوند زمین و دستبند زد به یه دستم و از ترس زبونم بند اومده بود و پرسید اینجا سیستمش کدوم ازین دو گزینه اس،منم یکیشو شانسی گفتم که به نفعمون شد و دیگه رفت.و دیدم که همچنان دارم دنبال کار میگردم و فرم پر میکنم توی محیط کاری که قبلا در واقعیت اونجا رفتم و یا اونجا یا یه محیط دیگه بود که آدمای زیادی بودن و یه دختر پسر جوون بودن که انگار میشناختمشون و به رابطشون غبطه میخوردم و پیش خودم میگفتم واقعا دختره خوشگله و حس خوبی اونجا نداشتم حس میکردم کسی منو نمیخواد.و دیدم خونه مادربزرگمم و رفتم آشپزخونه یه چیزی خوردم مثل عسل یا مایع زولبیا بامیه که همیشه ته ظرفشه و زیادی شیرین بود انقدر دلمو زد که حالم بد شد و رفتم توی حال دیدم دختر عمم و دختر عموم ساکت نشستن کنار تلویزیون گفتم بیاید فیلم ترسناک نگاه کنیم.ممنون

پاسخ
لینک۶ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۱:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که بر خلاف میلتان در محیط کاری جدید، رفتاری داشته باشید که از شما ایرادی نتوانند بگیرند و هیچ اشتباهی انجام ندهید. شما به کار سابقتان علاقه ی بیشتری داشتید و شاید فکر کنید که حقوق آن بهتر بود یا نوع کارش برای شما خوشایند تر بود. اما اگر عاقلانه فکر کنید، الان به این بیشتر توجه می کنید که سود بیشتری به دست بیاورید و دوست دارید که حرف دلتان را هم بتوانید به راحتی بزنید ولی توجه داشته باشید که شما سخنران نیستید!!! شما کارمند هستید و بدون درامد هیج حرفی مفت هم نمی ارزد. پس شغلتان را حفظ کنید. دختر عمه و عموی شما زندگی بی ماجرا و ساکنی دارند شاید بیکار هستند و شما دوست دارید از نگرانی ها و ترسهایتان برای آنان تعریف کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۱۶:۳۲
khorshid

khorshid : سلام دختر مجردم.خواب ديدم منو يه مردي سن بالا که بازيگر معروف سينمايي بود زنداني کرده توي يه اتاق گروگان گرفته و مردي رو گذاشته بود تا ازم مراقبت کنه و يه جاي قديمي و کثيف بود مثل زيرزمين منم تا ديدم هيچکس نيست و همه درها بازه فرار کردم از پله ها رفتم بالا و ميدويدم و رفتم رسيدم خيابون و کلانتري پيش پليس و خانوادمم بودن اونجا داشتم براي پليسا توضيح ميدادم که مکاني که منو زنداني کرده بودن خارج از شهر بود همون سه راهي که سه تا روستا تابلوهاش هست انگار جاي معروفي بود منو به يکي ازون روستاها برده بودن و ميگفتم منو شکنجه دادن و زخمي کردن پليس گفت نشونش بده ببينم بليزمو دادم بالا ديدم روي شکمم از بالا تا پايينش تا سر دنده هام جاي زخمهاي خشک صورتي رنگ باريکو بلندي هست يعني خط خطي بود مثل جاي چنگ زدن بود.و پدرمم اونجا بود وقتي جريان رو گفتم هيچ دلسوزي برام نکرد و حتي منو مقصر نشون داد و طرف اون مرد خلافکار رو گرفت و پدرم خيلي بدو بدجنس شده بود باهم دعوامون شد و بلند داد ميزدم روبه روش ميگفتم من همچين پدري رو نميخوام .و به پليس ميگفتم ممکنه اون مرد دوباره منو بگيره من چکار کنم انگار تو يه صحنه اون مرد بهم گفته بود دوباره ميگيرمت و داشتم اينو به يه پليس جوان ديگه اي ميگفتم و فقط گوش ميکرد چيزي نميگفت.بعد يکي از دوستامو ديدم که در واقعيت باهم قطع رابطه کرديم،ديدم دوباره همو ديديم و خيلي باهم خوب بوديم و آشتي کرديمو قرار بيرون رفتن ميذاشتيم .و ديدم دختر فاميلمون خونمون مهمون بود انگار از غذايي که خورده بوديم دوباره يکمي برداشته بود که ببره منم زورم گرفته بود سيب زميني سرخ کرده بود توي يه ظرفي که روي گاز گذاشته بود ميخواست گرمش کنه. ممنون

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۸:۱۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس بی قدرتی می کنید و حس می کنید که انتخاب های زیادی در زندگی تان ندارید و با محدودیت های زیادی مواجهید و یا احساس می کنید که قربانی آدمهای حیله گر و طماعی شده اید که از سادگی شما سو استفاده کرده اند. شما هنوز نظر خودتان را به صورت کامل به دیگران ابراز نکرده اید و از لحاظ فیزیکی هم شاید طاقتتان برای تحمل شرایط سخت کم است. اما شما تصمیم می گیرید که از شر افکار منفی خودتان را رها کنید و از تنهایی و ایزوله شدن بیرون بیایید. شما به خاطر مسائل احساسی بسیار تحت فشار بوده اید و استرس زیادی به شما وارد شده. شما احساس می کنید که نمی توانید با پدرتان درددل کنید و از او راهنمایی و مشورت بخواهید چون می ترسید که او شما را مقصر جلوه دهد و نتواند احساس شما را درک کند. شما شخصیتی مهربان و ساده دل دارید و حاضرید برای رهایی از فشار عصبی با کسانی صحبت کنید و درددل کنید که تجارب خوبی ندارند یا به اندازه کافی دلسوز شما نیستند. همه ی اینها را از درددل کردن با پدرتان بهتر می دانید. ولی همینکه تصمیم گرفته اید که منفی بافی نکنید و خودتان را نسبت به آینده امیدوار کرده اید قطعا در زندگی با شانس و خوشبختی های بیشتری روبرو خواهید شد. به خدا امید داشته باشید و خیلی احساساتی رفتار نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۰۷:۱۲
الهام

الهام : سلام امروز صبح خواب دیدم یه جایی بودم فکر کنم قتلی انجام شده بودوپلیس دنبال قاتل یامقصر میگشت انگارمن مقصر بودم( وقبل ازامدن پلیس داشتم توکاغذ برای خدا ۲تا نامه مینوشتم راجع به کاری که کرده بودم توضیح دادم ازخدامیخواستم که کمک کنه کسی نفهمه)پلیس اومدخواستم نامه رو ازبین ببرم که لونرم ولی گفتم الان اگه یه دفعه بخوام تکون بخورم ممکنه بهم شک کنن وهیچ کاری نکردم فکرکنم بعدش منو گرفتن و من قبلش میخواستم برم دستشویی ونامه روتوفاضلاب بندازم یه دستشویی نسبتا بزرگ بود و عده ای مردم داخل دستشویی بالای سرمن بودن نمیرفتن بیرون که درتوالت رو ببندم بعدشویادم نیست بعداون تویه ماشینی بودم فکر کنم منو بازداشت کرده بودن جلوم هم وانتی بود که سیفون دستشویی و..داخلش بوددوست صمیمیم کنارم بود گفتم ایناچیه گفتن مثلا گفتن اگه به امام زمان نامه نوشته باشی(راجع به این جرم)آوردن که بگردن پیداکنن بعدش بعداینکه توماشین بودم خونه خودمون اومده بودم وسیفونه هم بود اولش به ذهنم نرسیدولی بعد گفتم بگذار حالا که سیفونه اینجاست نامه رو ازتوش دربیارم وازانتهای لوله عمودی سیفون یکی از دوتا نامه هاموپیداکردم ولی جنس کاغذش پارچه ای بودمجبورشدم باقیچی نوشته هامو ببرم توخواب قتل یاجرم مربوط به زنعموم که چندساله جداشده از عموم بود ولی هنوز برای من دردسرایجادمیکنه توواقعیت تصمیم گرفتم باش مبارزه کنم جلوی آزارشو بگیرم توخاب انگار فهمیده بودن کاری که میخوام توواقعیت باش بکنم رو وانقدرترسیدم که ازخواب بیدارشدم ساعت ۴:۱۰صبح بود ویک قسمتی هم تو خوابم عموم شوهرزنعموم داشت بامامانم باهم حرف میزدن ویک قسمت دستشوزیرسرش گذاشته بودودازکشیده بودمیگفت نمایندگی فلان شرکت گرفتم آماده شه میخوام کار کنم.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۳۷:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به عادات قدیمی تان پایان داده و هویت خودتان را عوض می کنید. شاید در گذشته به افسردگی و ناراحتی دچار شده اید ولی می خواهید که طرز فکر قدیمی تان را عوض کنید. شما می خواهید با خدای بزرگ درددل کنید و دوست ندارید که حریم خصوصی تان شکسته شود. شما سعی می کنید که روی خودتان کنترل داشته باشید و خویشتندار باشید. شما مسئولیت کارهایتان را می پذیرید و می خواهید که نگرانی هایتان را دور بریزید. شما می خواهید پای زن عمویتان را هم به کلی از زندگی تان حذف کنید. عموی شما روی حل مشکلاتش فکر می کند و می خواهد کارهایش را بخوبی مدیریت کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۱۶:۴۵
محسنم

محسنم : سلام خسته نباشید
من امروز صبح خواب دیدم که با دوتا از دوستام رفتیم داخل ی مغازه.
شخصی ک داخل مغازه بود،مواد فروش بود
بعد چند دقیقه فرمانده زندان شهر رو دیدیم دم در و اومد داخل . بعد زنگ زد ب 110 و آمار مارو داد
من بهش گفتم ک ما کاری نکردیم و اون هم راه حل جلوی پای من میذاشت ک رفتیم اداره پلیس چی بگیم و دیگ از خواب بیدار شدم

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۲۲:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. کسی سعی می کند برای شما دردسر درست کند و می خواهد که شما خودتان را دست کم بگیرید. شما شاید مجبور شوید که تسلط تان را در زمینه ی خاصی قویتر کنید تا بتوانید تعادل تان را در زندگی حفظ کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۵۸:۱۷
رزیتا

رزیتا : سلام. وقت بخیر. خواب دیدم شب بود وداخل یه محله که در عالم خواب خونه خودم ومادرم وخواهرام بود، پلیس تفنگ به دست پاسبانی میکرد وبه من گفت یه دزد توی این محل پنهان شده منتظریم بگیریمیش، منم داخل کوچه پیش اون پلیس بودم وگفتم اگه دزد تواین محله پنهان شده من میترسم تنهایی برم توی خونم شاید اونجا باشه وهمونجا پیش پلیس توی کوچه موندم. اون پلیس یه زخم روی پیشانیش داشت که خون آلود بود وبه گفته خودش در در گیری با دزد اینجورشده بود. من به پلیس گفتم از کجا مطمئنی دزد هنوز تواین محله باشه، حتما رفته تا حالا ولی اون حرفمو قبول نداشت وهمچنان بود.با تشکر از لطفتون

پاسخ
لینک۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۱۳:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. الان زمانی است که باید مراقب باشید تا سرتان کلاه نرود. دوره ای است که متاسفانه گناه و حیله و بدخواهی زیاد شده و ممکن است احساس کنید که محدودیت ها و امکانات کمی که دارید شرایط بغرنجی را برایتان به وجود آورده است. شما نگران هستید که آسیب های موجود دامن شما را هم بگیرد. اما شما به امنیت خواهید رسید و نگرانی هایتان از بین می رود. با این حال باید سعی کنید از تجارب خودتان استفاده کنید و فکرتان را به کار ببرید و یادتان باشد که قبلا چطور از شما سو استفاده شد یا نقاط ضعفتان چه بود که مجددا کسی نتواند از همان طریق به شما آسیب بزند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۵۷:۰۸
Sahar

Sahar : سلام خواب دیدم پیش دوست پسرم دراز کشیدم دوست پسرم صبح میره حموم تو این مدتی که میره حموم قفل گوشیشو باز میکنم رمزش ۱۲۳۴ بود بعد میبینم چتش با دختریو که دوست خانوادگیشونه و دوست صمیمی خودش(دختر خوبیم نیست،کلا موش میدوونه) میبینم کلی کلیپ سکسی فرستادن برا همو انگار قبلا با هم رابطه داشتن تو یکی از این کلیپا دوست پسرم میگه من با دیدن این عاشق سکس شدم! تو این بین ۲تا از دوستامون زنگ میزنن انگار قرار یود بریم پیششون من میس کالشونو پاک میکنم بعد انگار از موقعی که من اومدم رابطه ای ندارن بعد من خیلی ناراحت میشمو سعی میکنم به روی خودم نیارم مامانمم وارد اتاق میشه سعی میکنم گوشیش که قابش درومده بود جمع و جور کنم بزارم سر جاش برا مامانم داستانو تعریف میکنم میگه نه مهم نیست تو که با این تفاسیر دوسش داری یک دفعه درو که وا میکنم پشت در گوش وایساده بود گفت تو که دوسم داری.. با اینکه میدونستم دوست پسرمه ولی چهره پدرمو دیدم پشت در! تو راه خونه انگار مغزم هنگ شده بود انگار از ماشین پیاده شده بودمو ماشین برا خودش داشت میرفت یهو یه ۴۰۵ رنگ بژ اومد گاز داد و رفت بعد یهو دیدم ماشین نیست خیلی استرس گرفتم گفتم الان پلاک ماشینو که بلد نیستم چطوری به پلیس بگم ماشینو تازه خریدم بعد اومدم خونه انگار دیگه ماجرای دزدی عوض شده بود انگار لپتاپ توی ماشینو دزدیده بودن کیف لپتاپ خالی بود انگار ،ساعت ۳ شب رسیدم خونه گیج بودم زنگ زدم ۱۱۰ گفتم لپتاپم گم شده یه ۴۰۵ بژ.. پلیس اومد تو خونمون اومد نشونیارو ازم گرفت دوست نداشتم خواهرم قضیه رو بفهمه‌پلیسو راهنمایی کردم که بره پلیس شمارمو ازم خواست بهش گفتم‌ انگار دوست داشت تیک و تاک بزنه میانسال بود موقعی که داشت میرفت یقه لباسش توجهمو جلب کرد که موهای بدنش پیدا بود بعد میام میبینم که لپتاپم رو تخته!! باز شک میکنم لپتاپ منه یا برادرم
اینم یادم رفت بگم که موقعی که قضیه دزدی پیش اومد گفتم به دوست پسرم بگم که دردیو دوا نمیکنه..

پاسخ
لینک۲۷ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۰۲:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست پسر شما می خواهد که اشتباهات گذشته اش را از بین ببرد و شروعی تازه داشته باشد. او قدرت معنوی بالا و شعور و درک بالایی دارد، شخصیتی با پشتکار و خردمند دارد که از اشتباهات گذشته اش درس گرفته است. شما می خواهید از ارتباطات او با دیگران با خبر باشید و او از کسی که در موبایل با او عکس داشته، عصبانیست و از او خوشش نمی اید. او وقتی به این دختر فکر می کند از هر چه زن است حالش به هم می خورد. شما دوست ندارید با کسی به جز او در ارتباط باشید و وانمود می کنید که اصلا به دیگران هیچ توجهی ندارید. شما راجع به شک هایتان با مادرتان صحبت می کنید و نه تنها دوست پسرتن بلکه پدرتان و همه ی مردهای عاقل هم می توانند احساس شما را از نگاه یا رفتارتان و یا از سکوتتان درک کنند بدون اینکه شما نظرتان را بیان کنید. مادر شما خردمندانه شما را از این شک ها برحذر می دارد ولی او از اینکه شما به او شک کنید شدیدا بدش می آید. شما هم از اینکه او از افکارتان سر دربیاورد و از شک های شما با خبر باشد، وحشت دارید و کنترل اعصابتان را از دست می دهید. حس می کنید که خوشبختی دارد از دستتان می رود ( به خاطر قضاوت های عجولانه تان). به این فکر می کنید که کسی دیگر دل دوست پسرتان را بدزدد. می ترسید که رابطه تان با او قطع شود. شما نه تنها به دوست پسرتان کلا به کسی اعتماد ندارید و اگر کسی بخواهد به خود شما هم نزدیک شود می گویید می خواهد لاس بزند چه برسد که کسی با دوست پسرتان نزدیک شود. این رفتار شما باعث می شود که مردم با شما بد باشند و علیه شما جبهه بگیرند و خدا هم خوشش نمی آید که برای خودتان آسمان و ریسمان ببافید و به کسی ظن و گمان بد داشته باشید. شما مشکل دارید... بروید مشکلتان را حل کنید روی خودتان کار کنید بد بینی و سوء ظن زیاده از حد فردا شما را تبدیل می کند به یک آدم بد اخلاق که هیچ کسی او را نمی خواهد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ تیر ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۴۶:۱۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.