کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب پیری

اگر خواب دیدید که پیر شده اید، به ارزش اجتماعی و احترام و عزت شما افزوده می شود. اگر خواب ببینید با پیر مردی ناشناس و خوش حال حرف می زنید، شخص بزرگواری به شما محبتی می کند که انتظارش را ندارید؛ اما اگر پیرمرد ناشناسی را ملاقات کردید که رنجور و نالان و گرفته بود از جانب کسی به شما غم و اندوه می رسد که انتظارش را ندارید.

اگر کسی که پیر است در خواب ببیند که جوان شده به احترام و ارزش اجتماعی او لطمه وارد می آید و بی حرمت می شود. اگر جوانی ببیند که پیر شده و موهایش سفید گردیده، نیکو است چون محترم می شود. دیدن پیرزن تعبیرش دنیا است و رو آوردن دنیا و رسیدن مال دنیا به انسان است.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی به خواب دید پیر شده و محاسن او سفید گشته، دلیل که عز و شرف یابد. اگر پیری مجهول ببیند که خرم و شادمان است، دلیل که از دوستی مرادهای او برآید و از غم برهد. اگر او را غمگین دید، دلیلش به خلاف این است.

جابر مغربی می گوید: اگر پیری در خواب ببیند که جوان شد، دلیل که در عزت و بزرگی او نقصان باشد و در دنیا مغرور شود. اگر جوانی یا کودکی ببیند که پیر شد، دلیل که عز و بزرگی یابد و به کار آخرت مشغول شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

73 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Star

Star : سلام متن مخفی باشه

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۵۳:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که دوست شما خودش را خیلی خردمند می داند و به آنچه که هست افتخار می کند. اما در واقع و در عمل او نسبت به زندگی خودش بی دقت و بی حس و حال رفتار می کند؛ کنترل زندگی خودش را از دست می دهد و واقع گرا نیست. او تلاش می کند که خودش را جور دیگری جلوه دهد و وانمود می کند که کسی است که در واقعیت نیست. شما فکرتان را به خاطر مسائل کوچک خیلی ناراحت می کنید و به خودتان استرس وارد می کنید. از خودتان راضی نیستید و به جای اینکه روی نقاط قوت خودتان تمرکز کنید، به دنبال این هستید که نقاط ضعفتان را برای خودتان بزرگ کنید. درست بر عکس دوستتان رفتار می کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۳ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۰۵:۲۳
Am

Am : سلام وقت بخیر .دوشب پیش نزدیک اذان صبح خواب دیدم که چند نفر،از اقوام که مجهول بودند و من نمی شناختم امدن منزل ما. بین اونا پیرمردی بود که خیلی مهربون و خوش خنده بود و مدام به من نگاه میکرد و لبخند میزد من ناخوداگاه دستش رو گرفتم و باهاش خندیدم حس خوبی بهم میداد اما یه لحظه نگاه پدرم کردم و خجالت کشیدم و دست پیرمرد رو رها کردم اما ته دلم راضی نبودم از این کار مدام دستم رو به دستش میزدم و اونم مهربانانه بهم لبخند میزد.در ضمن توی خواب منزل ما یه خانه دیگه بود که انگار دو طبقه بود و حیاط داشت و انگار رنگ دیوار و پله ها طوسی بود مثل رنگ سیمان. با تشکر

پاسخ
لینک۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۰:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به دلائلی دچار تضاد و دوگانگی فکری با پدرتان شده اید و او قوانین سفت و سختی را برای زندگی تان وضع می کند و می خواهد که شما جدی باشید و به حرف او گوش و از او اطاعت کنید. از نظر پدرتان شما اینطوری در زندگی تان پیشرفت بیشتری می کنید. اما شما گشایش کار خواهید یافت. یاد می گیرید که چطور خردمندانه رفتار کنید تا به موفقیت در زندگی تان برسید و مطابق با میل خودتان رفتار کنید، البته به گونه ای که پدرتان هم نتواند از شما ایراد بگیرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۳۴:۲۷
hasta90

hasta90 : سلام خسته نباشید. سه روز پیش خواب دیدم شوهرم دروازه رو باز کرد و به سمتم اومد ولی هر چی بهم نزدیک تر میشد سنش بیشتر میشد... دیگه وقتی اومد تا نزدیکی من پیر شده بود و همه ی موهاش سفید شده بود. با تشکر

پاسخ
لینک۱۶ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۰۶:۱۰:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. همسر شما تلاش می کند که ارتباط قویتری با شما داشته باشد و هر چه به شما نزدیک تر شود، مجرب تر و آگاه تر خواهد شد و شناخت بهتری نسبت به شما پیدا خواهد کرد. یا با ارتباط قویتر با شما، عزت و احترام او بیشتر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۶ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۳۰:۳۰
Mino

Mino : سلام درخواب به تعداد خیلی زیاد پیرزن دیدم انگار اجداد یک خاندان بودن چون همه باهم مادر و دختر بودن هم زن بودن و نوه و نتیجه اما بیشتر سن بالاها و پیرزن درجایی دیگه توسوپر مارکتی بودم یه پیرمرد جوری که صاحب مغازه نمی‌دید یک بسته نمک انداخت تو قفسه یک دونات برداشت برد بیرون قایم کرد.بعد رفت تو 3تا دونات برداشت وتو مغازه روزمین کناربخاری نشست که بخوره من باخودم گفتم منم تو کارش شریکم اگه هیچی نگم. خواستم دونات بخرم و پول اضافه بدم که پیرمرد چیزی خواست یواشکی برنداره.صاحب مغازه گفت دونات 6تا بردارقیمتش 50 تومن هم نیس گفتم باشه پول اضافه هم میدم برای این پیرمرد. و دست زدم رو پاش که پوست و استخوان بود ولاغر رو یک تکه کاغذ عدد88 رو دیدم یادم اومد این یک زن هست که 88سالشه و از غم ورنج به این حالو روز افتاده وادای پیرمردهارودرمیاره که ایمن باشه.

پاسخ
لینک۲۴ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۳۴:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما بسیار ثروتمند می شوید و در نهایت به عاقبت کار دنیا فکر می کنید. به اینکه اینهمه جنبه های پرورشی؛ مراقبت کردن و توجه به احساسات و عشق و طبیعت، این همه جنبه های مادرانه، احساسات زنانه و وسوسه ها... در نهایت به کجا خواهد رسید و عاقبت انسان چیست. شما شاید نگران هستید که آیا می توانید خرد و بینش خودتان را در زمان پیری هم حفظ کنید و به خود حقیقی تان می اندیشید. شاید شما احساس می کنید که در بخشی از زندگی تان؛ هنوز نتوانسته اید ماهیت و مفهوم زندگی را دریابید و خود حقیقی تان را بشناسید. می خواهید هدفتان را از زندگی بیابید. می خواهید رشد کنید، و پرورش دهید و از شما هم در پیری حمایت شود. شما احساس می کنید که هنوز یک فاکتور مهم و کلیدی در زندگی تان کم است و می خواهید به کمال برسید. تلاش می کنید که اهدافتان را بدست بیاورید و از نظر مادی موفق باشید ولی در عین حال، می خواهید عطوفت و مهربانی را در وجودتان تقویت کنید و برای همیشه آن را زنده نگه دارید. شما سعی می کنید که متحول شده و تولدی تازه را تجربه کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۴ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۱:۳۶
ایران

ایران : سلام سرکار خانم هراتی روزتون بخیر
دیروزصبح قبل از نمازصبح خواب دیدم باهمسر سابقم(به علت خیانت ایشون ازش جدا شدم و درحال حاضر با اون خانم به طور رسمی ازدواج کردند)تو محله پدری من درکنار هم بودیم ومیدونستم که ازهم جدا شدیم.ایشون رفتند تو یه مغازه که دوست زن جدیدش بود ومن متعجب بودم که نگران نیست مغازه دار به زنش اطلاع بده.بعد رسیدیم به چندتا خانواده که توی بلوار فرش پهن کرده بودند ونشسته بودند.همسرسابقم نشست روی یه نیمکت خالی که یکدفعه یه پیرزن چادری نشست کنارش اما زود ازسرجاش بلند شد انگارقرار بود من کنارش بنشینم امااون پیرزن نشست.من نگاه کردم دیدم یه محوطه نزدیکی هست که باچمن سبز تازه پوشیده شده من بهش گفتم پاشو بریم اونجا بشینیم.
نمیدونم خانم هراتی چرا۳شب هست پشت سرهم خواب این آقارا میبینم.دیروز هم شما زحمت کشیدین خواب شب قبلمو تعبیر کردین

پاسخ
لینک۲۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۵۳:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به خاطر اینکه او آزارتان داده به صورت ناخوداگاه مشتاق هستید که بدانید زندگی او چطور به پیش می رود و در عالم خواب روحتان از طریق تله پاتی از خیلی از شرایط او با خبر می شود. شما شخصیتی خردمند دارید و همسر سابقتان به این فکر می کند که چطور می تواند ثروتش را افزایش دهد. او در رابطه با یک زمینه ی کاری با عده ای صحبت می کند و شاید بخواهد با آنان کار کند. او منتظر نشسته که یک پولی دستش بیاید و بتواند شراکتش را با این اشخاص شروع کند ولی او به پول نمی رسد یا اگر برسد زود پولش از چنگش در خواهد رفت. اما او کم کم دوباره خواهد توانست مانند شما به رفاه و ثروت برسد. اما تا آن زمان باید صبور باشد و نمی تواند یکباره به همه ی خواسته هایش برسد. اگر دوست نداشته باشید خوابش را ببینید، کم کم از او بی خبر خواهید ماند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۲۲:۵۲
Sarah

Sarah : با سلام،10صبح دیدم که تو کافه با 2آقای ناشناس درباره دوره کارشناسیم گپ میزنم،صاحب کافه آشنا بود،کل کافه رو یهو فراخوان کردن به پشت بوم تا از نواختن تار لذت ببرن،من و یه آقا نخواستیم بریم که یکی با اسلحه الکی سرکارمون گذاش اولش ترسیدیم بعد رفتیم.پشت بوم وسیع مث استادیوم پر بود از افرادی از همه کشورها که دونه دونه پیر میشدن،حتی خوشگلترینشون،همه باهم مهربون بودن و کمک همو میکردن ولی کسی فک نمیکرد که بعد از بغل دستیش نوبتشه که پیر شه.من کنار یه خانم اهل ژاپن پیر شدم و اسم و ملیت منو که پرسید متوجه شد من یه محقق ایرانیم که سالها قبل به علم خدمت کردم گف دکتر سارا فلانی تویی!اونجا فهمیدم کی بودم تو گذشته ام.مث ماشین زمان یا آخرالزمان بود، انگار کل دنیا منتظر یه سخنرانی بزرگ بودن.اواخر خواب همه ملتفت شد به نوبت همه پیر میشن ولی مرگی در کار نبود.

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۰:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما روابط عمومی تان را با دیگران گسترش خواهید داد. شخصیتی قوی و مصمم و ثابت قدم دارید و خواهید توانست به دستاوردهای بزرگی در زندگی تان برسید. شما خواهی نخواهی به اوج موفقیت در زندگی تان خواهید رسید و شروعی تازه خواهید داشت. پیشرفت های شما در زندگی تان بسیار زیاد خواهد بود و احتمال قوی در موفقیت هایتان می درخشید. شما تجارب تان را با دیگران به اشتراک می گذارید و درکتان نسبت به دیگران خیلی بالا خواهد رفت. شما تصمیمات عاقلانه ای برای زندگی تان می گیرید و نسبت به تصمیماتتان تعصب خاصی هم خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۵۶:۲۸
Kaver

Kaver : سلام خانم هراتی عزیز
دیشب خواب دیدم محل کارم یه پیرمرد و پیرزن اومدن من وهمکارم اونجا بودیم من رفتم باذوق کارشون انجام بدم (کلا وقتی پیرمرد وپیرزن سن بالا ببینم ذوق میکنم)ولی از بس سنشون بالا بود متوجه نمیشدن چی میگفتم گفتم ای کاش کسی باهاشون میومد تا بهتر متوجه میشدن ،پیرمرد وپیرزن داشتن میرفتن یکی از فرم هاشون جا موند من برداشتمش با اینکه پیرمرد وپیرزن همونجا بودن ولی پشتشون به من بود ودور میشدن خواستم فرم بهشون بدم ولی گفتم متوجه نمیشن ولی مطمین بودم برمیگردن وکسی باهاشون میاد بعد فرم بهشون میدم
نمی دونم تعبیر داره یا نه
خیلی ممنون بابت تمام تعبیرای خوبتون

پاسخ
لینک۱۰ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۵۶:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از اشخاصی که خرد و عقلانیت زیاد و تجربه و مهارت های بالایی داشته باشند خوشتان می آید چون از آنان می توانید یاد بگیرید و سن بالا برای شما حکم گنج را دارد. منوط به اینکه فرمی که آنان پر می کردند چه محتوایی داشته؛ ممکن است همان چیز در زندگی امروز شما برایتان مهم باشد. ضمن اینکه پیرمرد در خواب نشانه ی عقلانیت و خردمندیست و پیرزن دنیا و ثروت است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۰ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۳۹:۴۴
چکاوک

چکاوک : سلام وقت بخیر من خواب دبدم به گذشته رفتم دقیقا به سی سال قبل.. البته تو هین سن خودم بودم ... اولش متوجه نشدم رفته بودم برای اسکن و جوابش رو روی یه صفحه ی فلزی چاپ کردن در حالیکه تو مطب همه کاغذ اورده بودن فهمیدم من در گذشته بودم چون بنظرم میومد اسکن تو اون سالها اینطوزی بوده و در همون حال به خانه مادربزرگم رفتم دایی بزرگم رو میدیدم که خوابیده و دقیقا سی سال جوونتره الان خیلی پیرن ..خاله بزرگم هم همینطور ایشونم جوون تر بودن اما دایی کوچیکم که سی سال پیش بیست و هشت ساله بود چاق و گنده و بد هیکل و پیر و کچل دیده میشد در واقع پیرهارو جوون میدیدم اینو که باید خیلی جوونتر میبود برعکس پیر و داغون میدیدم ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۳۹:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما شخصیت تان ثابت است و اگر در گذشته هم بدنیا می آمدید، همین طرز تفکر امروزتان را داشتید و می خواستید همیشه از واقعیتات با خبر باشید و با عزم و اراده ی قوی برای رسیدن به خواسته هایتان اقدام کنید. دایی بزرگ شما و خاله تان با زمان به پیش می روند و اطلاعات و احساساتشان را بر طبق گذر زمان عوض می کنند ولی دایی کوچک شما از اولش هم منفی باف و پول دوست و متکبر و بد رفتار و نسبت به دیگران بی تفاوت و بی خیال بوده و یا دوست داشته که تنها باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۰۹:۱۱
Shirin

Shirin : سلام روز بخیر
خواب دیدم جلو خونه ای هستم و مامانم هم هست و یهودوست پسرم با یک ماشین مدل بالای زرد رنگ نگه داشت ومن روم رو کردم به مامانم که انگارندیدمش و باباش از ماشین پیاده شدوخودش رفت.من میخواستم برم تا جایی که یک ماشین گرفتم و نم نم بارون میومد داخل ماشین که بودم دیدم پدرش هم هست و صحبت میکردوازگذشته اش می‌گفت که چه کارایی کرده من ازش پرسیدم شما مهندسی خوندین اونم واسه خودش حرف میزد (پیرتراز الانش بود و مثل پیرمردهای آلزایمر دار یاسکته ای بودودائم حرف میزدوحالش خوب نبود)دوباره دیدم نم نم بارون میاد و این پیرمرد با دوچرخه پشت ماشین که من نشستم وصله میادبهش گفتم بیان داخل بشینین (نگاه کردم تو ماشین دیدم همه صندلی ها پره یعنی چند نفر دیگه هم بودن ) و من رو صندلی که نشسته بودم خودم کوچیک نشستم تا پیرمرد جا بشه کنار من بشینه و اصرار کردم اومد نشست . بعد دیدم داخل یک مکانی هستیم(یک کشتی بود که مثل کافه بود در یک پارک سرسبز) که پدر حالش خیلی بدشد طوری که فکر کردیم مرده رفتم به دوست پسرم زنگ بزنم که بیاد چون پدرش حالش بده ولی گوشی رو برنداشت دیدم اومد بالا و گفت کار داری گفتم پدرت حالش خوب نیست (دوستم دوست نداره کسی بدونه با من دوسته چون خیلی سرشناسن و انگار که تعقیب کرده بود مارو ). بعد اومد باهاش صحبت کرد مدلی که با الزایمری ها صحبت میشه ودستش رو گرفت وبرد بهش گفتم بغلش کن ببر . گفت دلت خوشه . یه جور کلافه بود .من از اونجا اومدم بیرون و دوستم رو صدا زدم (همچین دوستی تو بیداری ندارم ) داد زدم الهام بیا . تا اومد و گفت چی شد تونستی صحبت کنی منم گفتم نه ماجرا این شد و رفت . و دیدم که ماشین مدل بالایش رو که رفت.ناراحت شدم که پدرش اینطور بود.

پاسخ
لینک۲ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۳۱:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما هدفی دارید که می خواهید به آن برسید ولی شخصیتی خردمند و مهربان دارید و اجازه نمی دهید که کسی به شما بی محلی کند و یا با شما بدرفتاری کند. دوست پسر شما شخصیتی متمول و با پرستیژ دارید ولی به خاطر مسئله ای با شما اختلاف پیدا کرده و به شما بی محلی می کند. شما هم تمایلی ندارید که پا پیش بگذارید و آشتی کنید. در عوض سعی می کنید که زندگی خودتان را بکنید. احساسات منفی ذهن دوست پسرتان را درگیر کرده و او با وجودیکه می خواهد خردمند و عاقل به نظر برسد، نخواهد توانست احساساتش را از شما مخفی کند. او یا به خاطرات قدیمی اش چسبیده و نمی خواهد آن خاطرات را فراموش کند و نگران است که شما دوباره او را ناراحت کنید و یا اینکه از موقعیت و موضعی که در زندگی اش دارد نگران است و نمی خواهد که موقعیتش تحت تاثیر تعامل با شما متزلزل شود. شاید او سعی کند که کنترل رفتارش را به صورت ساده تری بدست بگیرد و تعادلی بین کار و تفریحش ایجاد کند ولی هر قدر که تلاش کند هیچ فایده ای ندارد و عقل او برای حل این مشکل کافی نیست. او احساس افسردگی خواهد کرد و شما به دلتان برات شده که او به کلی بی عقلی خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۱۹:۲۰
Zahra

Zahra : سلام و احترام. خواب دیدم که با دختر یکی از اقوام دور که رفت و آمد نداریم، رفتیم حرم عبدالعظیم، شب بود و توی یکی از صحن ها روی یه سکویی نشستیم.
من داشتم با خودم فکر می کردم ای کاش دعایی بود که می خوندم و وقتی چشمام رو باز می کردم اون آدمی که می پسندم برای ازدواج رو جلوم ببینم، یادم نیست چه دعایی بود که خوندم و وقتی چشمام رو باز کردم دیدم یه آقای جوون قدبلند و چهارشونه با پیراهن مشکی پشت به من ایستادن روبروم و می خوان نماز بخونن، خوشحال بودم خیلی، تو دلم گفتم بالاخره آرزوم برآورده شد. ایشون سرشون رو برگردوندن و من رو نگاه کردن، چشمای خیلی درشتی داشتن. بخش دیگر خوابم با خاله هام داخل خونه ای بودیم که انگار روضه بود، البته روضه خون و یا سر و صدایی نبود هنوز، فقط خاله هام و مادرم بودیم و من و یه خانم پیر(ناشناس)، که چادر مشکی بدون روسری سرشون بود و رنگ موهاشون ۴ سانتی عقب رفته بود، خوش لباس بودن، چهره ی مهربونی نداشتن، من یه روسری آبی حریر سرم بود با چادر مشکی(مُحرم بود فکر می کنم، بخش ابتدای خواب هم همین طور).
که یه مقدار از روسری نخ کش شده بود. این خانم یکدفعه از چیزی ناراحت شدن و رفتن داخل یه اتاق، یکی از خاله های من دنبالشون رفتن که جویای حالشون باشن، بعد که خالم از اتاق اومدن گفتن که اون خانم پیر دارن گریه می کنن و می گن که اگر پسرم بود الان این خانم(منظورشون من بودم)، عروس من بود. انگار پسر جوونشون سال ها قبل، درست یادم نیست یا خودکشی کرده بود و یا رفته بود به سفری و دیگه برنگشته بود.
بعد اون خانم پیر از اتاق اومدن بیرون و دستشون ۴ تا ساندویچ کوچیک الویه بود و یه قرآن کوچیک با جلد قهوه ای، قرآن رو دادن به همون خالم، یه ساندویچ برای خودشون برداشتن و سه تای دیگه رو به خالم دادن، که می دونستم یکیش هم مال منه، بعد داشتن خداحافظی می کردن برن، برگشتن به من گفتن که دوسِت دارم و من هم لبخند زدم و گفتم من هم شما رو و ایشون رفتن. من و خالم اینها خیلی براشون دلمون سوخت و خالم به من گفتن که خیلی از تو خوشش اومده بود.
بعد داخل حیاط منزل مون بودیم و مهمونی بود که پدرم با صدای بلند و ناراحتی گفتن: این سه تا دارن شوهر می کنن و ما می مونیم دست تنها(ما دو تا خواهر مجرد هستیم،نمی دونم نفر سوم کی بود).من ازاین حرفشون تعجب کردم چون معمولا پدرم اهل زدن این مدل حرف ها در جمع نیستن. ممنون از شما

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۳:۴۶:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما باید نذر امام حسین ع یا حضرت عباس ع کنید که انشالله بخت خوبی به زندگی تان راه پیدا کند و زیارت ایشان و حضرت عبد العظیم ع را بخوانید. حضرت عبد العظیم ع را قسمشان دهید به امام حسین ع که برایتان دعا کنند تا انشالله بخت خوبی پیدا کنید. کسی که با ایمان باشد، بینشی قوی داشته باشد و عشق به خدای بزرگ، برای او از عشق به شما هم اولویت بیشتری داشته باشد ( شخصی که عاشق خدا باشد هرگز به گناه مرتکب نمی شود و دل کسی را نمی سوزاند). انشالله شما حاجت روا خواهید شد. دنیا به شما رو می آورد و به خواسته تان می رسید ولی ممکن است که همسر آینده ی شما مشکلات مالی داشته باشد و مجبور باشد که سخت بکوشد و زیاد کار کند ولی شما می توانید با مهربانی و مثبت اندیشی، با او زندگی کنید و زندگی آرام و خوبی برای خودتان بسازید. هر چند که کسی که با شما ازدواج می کند، به خاطر بی لیاقتی خودش نیست که شرایط مالی قوی ندارد و بسیار آدم خوبیست که متاسفانه به خاطر سختی های دنیا ممکن است که از لحاظ مالی قوی نباشد. شما و خواهرتان ازدواج خواهید کرد و مادر شما تمام هم و غم خودش را صرف توجه به خوشبختی شما می کند و متعهد به رفاه و راحتی شما می شود تا جایی که پدرتان احساس می کند که توجه مادرتان به او کمتر شده و حسودی خواهد کرد. ( مادرتان باید سعی کند که توجه اش را از پدرتان کمتر نکند تا او احساس تنهایی نکند). تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۴۲:۲۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.