تعبیر خواب چاه
اگر زنی خواب ببیند که چاه می کند، به مکر و حیله اقدامی می کند و فتنه ای در سر دارد. اگر دید در چاه افتاده، به دلیل اشتباهی که کرده، در همان فتنه ای که خودش برای دیگران تدارک دیده بود، گرفتار می شود. اگر ببیند در چاه آب وجود دارد، و او از آن آب می خورد به ثروت می رسد.
آب چاه روزی حلال است. اما اگر مردی خواب ببیند که چاه می کند، در صدد ازدواج با زنی است و اگر از چاهی که می کند، آب در آمد، از ثروت زن بهره می برد. اگر از چاهی که مرد می کند آبی بیرون نیامد، زنی فقیر اختیار می کند.
محمد ابن سیرین می گوید: تاویل چاه در اصل، زن است. اگر کسی ببیند که در جایی چاه می کند، دلیل که زن خواهد گرفت. و آب چاه در خواب مال زن است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کسی ببیند از آب چاه می خورد و آب بدطعم است، دلیل که مال زن به کراهت بستاند. اگر ببیند آب چاه گرم می خورد، دلیل که به جهت مال زن جفا یابد و به قول بعضی از معبران بیمار شود. اگر ببیند که آب چاه خنک و خوش بود، دلیل که از زن خیر و منفعت ببیند.
اگر ببیند آب چاه بسیار بود، دلیل که زن جوانمرد و سخاوتمند است. اگر ببیند آب چاه اندک است، دلیل که زن فقیر و دون است. اگر کسی ببیند دلو (آوند آبکش) در چاه کرد تا آب برآورده و دلو در چاه افتاد و ریسمان گسسته شد، دلیل که او را فرزندی ناتمام به دنیا آید.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند آب از چاه می کشید، دلیل که به مکر و حیله مال جمع کند، خاصه که چاه خود کنده باشد، اگر ببیند با سطل آب می کشید و در سبو می ریخت، دلیل که مال خود نیکو نگاه دارد. اگر ببیند آن آب را که برکشید بر زمین ریخت، دلیل که مال را نفقه کند به خیر. اگر درچاه افتاد، دلیل که در مکر و حیله افتد. اگر ببیند باغ را آب می داد، دلیل که از مالی که حاصل کرده است زن خواهد. اگر ببیند که در آن باغ میوه بود، دلیل که او را فرزندی آید.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن چاه در خواب، بر شش وجه است:
- زن،
- کنیزک،
- عالم،
- توانگری،
- مکر،
- حیله. مرد چاه کن در خواب مکر و حیله است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
roksana : سلام خانم هراتی اززبان دوستم میگم. تو خونه نشسته بودم توی اتاقی که همیشه توش میشینم یه چاهی باز شد کف اتاق،تو ذهنم حس میکنم چاه فاضلابه ومیدونستم چاه حیاطه خودمونه ومن پرت شدم توش خیلی عمیقه، ولی من اصلا خیس نشدم وتمیزم وهیچی وارد دهنم نشده ، همینجوری که دارم پایین ترپرت میشم مادرم وخواهرم رومیبینم که بالای چاه ایستادن خودشونو میزنن که وای الان میمیره خفه میشه وگریه میکنن.وقتی به ته چاه رسیدم یهو پرت شدم بالا کف اتاق نشستم وزمین هم بسته شد.شب پنحشنبه ۳ شهریور دیده.تشکراز زحماتتون
فریبا هراتی
: سلام. شما به صورت موقت به نوعی پوچی عاطفی و بی تفاوتی نسبت به خانواده تان می رسید و در عمق ضمیر ناخودآگاهتان احساس می کنید که دوستشان ندارید یا دوستتان ندارند ولی اشتباه می کنید. مادر و خواهر شما بشدت به شما و خوشبختی تان اهمیت می دهند و همین باعث می شود که شما خردمندانه فکر کرده و واقعگرا باشید و در ضمیر ناخودآگاهتان برای خودتان منفی بافی نکنید. تشکر از همراهیتون.
فرزانه : سلام تو خواب دیدم جایی هستم که تعداد زیادی خانم هم اونجا هستن بعد دیدم که سگ یه خانم به طرفم حمله کرد گفتن که اون سگ هار شده و کف دست راستم رو گاز گرفت من خیلی گریه میکردم میگفتم که منو ببرین بیمارستان و تو دستم هم خون دیدم ولی به اندازه یه نقطه بود بعد چیزهایی زیادی در خواب دیدم که یادم نمیاد بعد دیدم تو خونمون تعدادی مهمون است از فامیلا که منتظریم مامانم بیاد بریم جایی و من یه مانتو مشکی و روسری مشکی که روش کار شده بود پوشیده بودم و مامانم تو اتاق نشسته و از یه خانم فال آینده رو میگیره منم میگم مامان اینکار درست نیست بعد دیدم تو اتاق چاه بزرگی است که چاه باز شد و مامانم و اون زن داخل چاه افتادن و من و یه آقایی روحانی با هم پریدیم تو چاه و اونا رو نجات دادیم و تو چاه آبش خیلی تمیز و صاف و زلال بود و تو چاه من همه جای خونه رو میدیدم
فریبا هراتی
: سلام. کسی با شما دشمنی دارد و از شما عصبانی می شود. با شما دعوا می کند و به حالت دستوری با شما صحبت می کند. او عملکرد شما را زیر سوال می برد و شما کمی دچار استرس می شوید. شما با اشخاص زیادی تعامل خواهید داشت و سعی می کنید که رفتاری با عزت و با کرامت ولی در عین حال مشکوکانه و بدبینانه و محتاط نسبت به مردم از خودتان بروز دهید. مادر شما می خواهد از آینده بیشتر بداند تا بتواند کارها را کنترل کند ولی به خرافات رو می آورد. اینکار او اشتباه است و به ضرر ایشان و نشانه ی گمراهی اوست. اما شما سعی می کنید که با ایمانی قوی مادرتان را از اشتباهات و توسل به فال و جادو دور کنید و احساسات پاک و آرامش زیادی را به این دلیل تجربه خواهید کرد. همینطور ممکن است برای شما خواستگاری بیاید که شما و مادرتان هر دو او را می پذیرید و به خاطرش احساس خوشحالی خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Farzaneh : سلام خانم هراتی عزیز. این خواب رو دخترم که 21 سالش هست و مجرد هست دیده. خواب دیدم که توی خونه خاله ام هستم و خاله ام داره غذا می پزه منم بهش میگم من میرم دستشویی و میام ولی توی حمامشون چند تا دستشویی کنار هم بود (از اون قدیمی ها) که کل سالنش از با لا تا پایین با گل (خاک) بود و چراغی نداشت من یهو ترسیدم و بعدش چشمم خورد به یک چاهی توی حمام که تا لبه توش پر از آب بود بعدش یهویی صدای خاله ام رو توی سرم شنیدم که درباره چاه داشت توضیح میداد فکر کنم گفت این چاه ذات آدم ها رو زیبا نشون میده و بعدش یهو یک دود که شبیه صورت یک دختر بود ظاهر شد چشماش آبی کمرنگ بود بعدش من افتادم توی همون چاه و تعجب کردم که چرا چاه توش آب نیست و فقط گل بود و نور داخل اون آبی بود بعدش یهویی خوابم تغییر کرد و صدای درب خونه شنیدم رفتم و درب رو باز کردم که دیدم مادربزرگمه که بهم میگه برو آماده شو که دارن میان ببرنت. من تعجب کردم و گفتم کجا می خواهند منو ببرند؟ فکر کردم که شاید شوهرم دادن ولی همین که آماده شدم دیدم توی محل کارم هستم و یکی از دوستام که داره از مادرشوهر و شوهرش کار میکشه و شوهرش گفت لطفا به مادرم کمک کن. بعد دوستم به من گفت که وقتی مامانم اومد لباس خوب بپوش من توی خواب لبخند زدم و گفتم باشه دفعه بعدی میپوشم و ته دلم فکر کردم می خوان بیایند خواستگاری و وقتی از خواب بیدار شدم یادم اومد که مادر دوستم ۷ ماه پیش فوت کرده. با تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. خاله ی شما سعی می کند که شما را با افکار خودش آشنا کند و به نحوی تاثیری مثبت روی شما گذاشته و از شما حمایت کند. شما تلاش می کنید که نگرانیهاتان را از وجودتان تخلیه کنید و شروعی تازه داشته باشید. او حرفهای خیلی از مردم را در دلش نگه داشته و دلسوز دیگران است. خاله تان شخصیتی مهربان دارد و با افرادی سرو کار دارد که خیلی احساساتشان را در قید و بند نگه داشته اند و حرف دلشان را نزده اند. شما خیلی احساساتی هستید و باید دلتان برای خودتان بسوزد و اشتباهات گذشته را تکرار نکنید. باید حرفتان را بزنید و اجازه ندهید که این حرفهای ناگفته در گلویتان بماند. اگر مشکلی در زندگی تان هست، یا پیش بیاید، باید کاملا صادقانه راجع به آن صحبت کنید و سعی کنید که این مشکلات را رفع کنیدو نباید مثل مردم قدیمی مرتب غصه بخورید و اجازه بدهید که آزارتان دهند. شما سعی می کنید که خردمندانه رفتار کنید. دوست شما بعنوان یک شخص امروزی، وارونه ی گذشتگان رفتار می کند و حاضر نیست ظلم را به جانش بخرد. حالا اوست که دارد ظلم می کند و این البته صحیح نیست. افراط و تفریط در هر کاری ناپسند و ناشایست است. شما باید خردمند باشید. روح مادر دوستتان شاد. شما دوستتان را الگوی خودتان قرار نمی دهید و منصفانه رفتار خواهید کرد. تصویر تازه ای از خودتان بروز می دهید و خردمندانه تر از دوستتان و با فرهنگ تر و اصیل تر از او، رفتار خواهید کرد. تشکر از همراهیتون
فرشته مهرجو : با سلام .مادرم دیشب ساعت دو شب ۲۹آذر خواب دیده که من و او باهم در یک کویر هستیم و یهو من در یک چاه کم عمق اما پهن که تهش تقریبا آب صاف و توی آب چن تا کف و حباب بوده میفتم و یهو تا زیر آب میرم و آب تا بالای سرم رو میگیره و داد و فریاد میزنم که مامان نجاتم بده .در همین حین مادرم آشفته امامان و اعمه رو صدا میزده که یهو میبینه داییم از دور با کلنگ داره میاد و یهو تو دلش میگه این داره میاد کمک و یهو داخل چاه رو که نگاه میکنه میبینه من یکم بالاتر اومدم و سرم بالا اومده و دیواره های چاه رو گرفتم اما پاهام همچنان در آبه و به مادرم میگم منو بیار بیرون و کمک میخام . و مادرم میگه یهو انگار از غیب بهم گفتن داد نزن نجاتش میدیم و مادرم بیدار میشه .ایا این خواب وقوع اتفاق بدی در اینده من هست؟ ما هردو نگرانیم که چی قراره بشه؟
فریبا هراتی
: سلام. شما و مادرتان ممکن است که احساس تنهایی و ایزولگی داشته باشید و شما درگیر یک مسئله ی احساسی کوتاه مدت خواهید شد. خواب شما به شما هشدار می دهد که وقتی تنها هستید، به هر کسی که به شما ابراز عشق می کند باور نکنید و زود گول نخورید و برای خودتان دردسر درست نکنید. شما مدت کوتاهی منطق تان را از دست می دهید و با سر به درون احساسات اشتباه غوطه ور می شوید ولی کم کم خودتان متوجه می شوید که اگر با کسی که هم سو با معیارهای منطقی شما برای ازدواج نیست، رابطه داشته باشید، خوشبخت نخواهید شد. هرگز از سر تنهایی به هر کسی که ادعای عاشقی می کند، بله نگویید. شخصیت با فرهنگ و اصیل و با ایمان شما و مادرتان شما را از سختی ها نجات می دهد. حتی ممکن است هرگز این اتفاقات بد نیافتد اگر هشدار خوابتان را جدی بگیرید و گول مردم را نخورید. تشکر از همراهیتون
فرشته مهرجو : اتفاقا اصلا اینطور نیست و من یک نامزد بسیار با اصالت و متمدن دارم که دقیقا همسو با معیار های منطقی من و خانوادمه و تو سن پختگی هم انتخابش کردم و هرگز از سر تنهایی به هرکسی که ادعای عشق کرد بله نگفتم . شما از این تعبیر مطمنید؟
فریبا هراتی
: اینکه در کویر راه می روید بیانگر فقدان، از دست رفتگی و بدشانسی است. شما ممکن است ازین رنج ببرید که به آبروی شما حمله می شود. بیابان، ممکن است استعاره ای ازین باشد که از نظر حسی، احساس خشک و خالی بودن می کنید و احساس می کنید که کنار گذاشته شده اید. اگر با شرایط امروز شما تطبیق ندارد شاید خواب مربوط به گذشته باشد. اما هیچ تعبیر دیگری ندارد.
فرشته مهرجو : خانم هراتی مادر من خیلی ضربه های روحی به من زد و هیچوقت مادر خوبی برام نبود و همیشه احساس تنهایی میکردم و حمایتم نکرد و من نسبت به خانواده خودم غریبی رو حس میکردم که براش مهم نیستم و از لحاظ عاطفی کمبود محبت از جانب مادرم داشتم .منو خورد کرد غرورمو شکست و هیچوقت همراهم نبود .لطفا با این اطلاعات خواب من رو بازنگری کنید .
فریبا هراتی
: سلام مجدد. شاید خوابتان اشاره ای به همین موضوع داشته باشد که شما احساس تنهایی می کرده اید ( در گذشته). شما باید به هر جهت همیشه خردمند باشید و به هیچ بشری 100 درصد اعتماد نکنید. برای دفع شر صدقه بدهید. انشالله خدای مهربان همراه شماست. چون خواب را خودتان ندیده اید و مادرتان دیده پس شاید خوابتان گویای احساس او نسبت به شما و ترسهای او از این باشد که اتفاقی برایتان بیافتد. در خوابشان هم گفته که به خاطر ایمان و شخصیت اصیلتان از نگرانی ها دور خواهید بود. لطفا به خدای بزرگ توکل کنید و نگران نباشید. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام لطفاخواب پنهان شود
فریبا هراتی
: سلام. فامیل حرف شما را می زنند. زمینه ی روابط فامیلی در ظاهر سفت و سخت است ولی با حرفهای ناگفته ای که روی دل شما و خواهر شوهر تان مانده، اشکالات و ایرادات زیادی به این روابط وارد شده و شما هر قدمی که بردارید در معرض خطر هستید که صحبتی از گذشته مطرح شود و دوباره شر به پا شود. یکی از فامیل، به خاطر قضاوت اشتباه، درگیر یکی از این مسائل بین شما و خواهر شوهر تان می شود و شوهر شما سعی می کند که او را متقاعد کند که اشتباه می کند. ولی هر چه بیشتر او از حرفهای گذشته می شنود، بیشتر استرس و ناراحتی روی نظرات و دیدگاه های او نسبت به شما تاثیر منفی می گذارد؛ تا جایی که شما او را به حال خودش می گذارید که هر چه دوست دارد؛ فکر کند! اما در نهایت او هم متوجه ی اشتباه خودش خواهد شد. خواهر شوهر شما رفتاری با سیاست ولی در باطن، خشک و بی احساس با دیگران دارد ولی سعی می کند که باورهای روحی خودش را عوض کرده و درک و دانشش را بالاتر ببرد هر چند که اینکار به او استرس می بخشد. شما دوباره به قهرتان ادامه می دهید. تشکر از همراهیتون.
سارا : با عرض سلام خدمت خانم هراتی گرامی
خواب دیدم پسر جوانم در گوشه ی کلاسی توی مدرسه ی ابتدایی طرح یاد بود خوابیده بود.من و شوهرم در مدرسه را با قفل بستیم که به جایی برویم چند قدم رفته بودیم نگران شدم اگه پسرم بیدار بشه کلید نداره شوهرم ی دسته کلید خیلی بزرگ داد کنار قفل بگذارم بازم دلم راضی نشد در مدرسه را باز کردم یا به او خبر دهم که می رویم یا کلید را بهش بدهم. صحنه عوض شد.من معلم دانش آموزان کلاس دوم همان مدرسه بودم .آخر سال بود غروب وبه شب زمانی نمانده بود.یکی دو صفحه از کتاب مانده بود باید درس می دادم ودرس ومدرسه را جمع می کردیم از بچه ها خواستم برای تدریس آن چند صفحه به همراه من از مدرسه بیرون بیایند. از راهی می رفتیم چند خانم جوان منتظر خیلی عذر می خواهم اولین تجربه با شوهرشان بودن دو زن که لباس کامل تنشان بود ولی شلوار پاره بود ومن آنجا یشان را دیدم.با بچه ها رد شدیم رسیدیم به ی چاه که دهانه ی بزرگی داشت ویک متر از سطح زمین یایین تر بود .به یکباره دیدم درست لبه ی چاه هستم بچه ها دور چاه روی سطح زمین بودن در خطر نبودن .من از لبه به طرف دیگر پریدم که خودم را نجات بدهم نشد افتادم. سریع لبه را گرفتم ته چاه را ندیدم .بدون هیچ داد وفریادی دیدم اقایی البته این آقا از معلمان بسیار نجیب وشریف وخوب شهرمان است دستش را پایین اورد ومحکم دستم را گرفت ومن خیلی خوشحال محکم دست او را گرفتم ومرا بالا کشید.نشسته بود ومن هم در کنارش نشسته بودم از شوهرم برایش میگفتم جملات یادم نیست اما انگار چیزهایی که می گفتم خیلی واقعی نبودن وشایدم کمی خنده دار به نظر می رسید. با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما و همسرتان به این فکر می کنید که باید از ابتدا به فرزندتان اجازه دهید که مانند بزرگسالان فکر و رفتار کند و واقعیت های زندگی را از او مخفی نکنید. اگر امروز به فرزندتان بیاموزید که در واقعیت در دنیا چه خبر است، خیلی به نفع اوست تا اینکه او را در جهالت و خواب غفلت نگه دارید. شما می خواهید هم به فرزندتان و هم به اشخاصی که از شما کمک و راهنمایی می خواهند، بیاموزید که به زودی تحولات تازه ای در راه هستند و باید همه بنشینند و به عمق مطالب توجه کنند، تفکر کنند و شرایط موجود را ارزیابی کنند. می خواهید که فرزندتان و بچه های دیگر، استعدادهای خودشان را کشف کنند و راجع به احساس شان صحبت کنند. ولی خودتان ممکن است کنترل احساساتتان را از دست بدهید و یا به پوچی عاطفی دچار شوید ولی؛ خدای مهربان به شما کمک می کند تا از این معضل رها شوید. در واقع خوابتان به شما می گوید همین که قدمی در راه آگاه کردن مردم بر می دارید، خداوند هم شما را از گرفتاری در پوچی و نگرانی و مواجهه با مشکلات بزرگ، ایمن خواهد داشت. تشکر از همراهیتون
شیما : سلام خانوم هراتی
من امروز خواب دیدم، خواهر و دوتا بچه های عمم دارن در حیاط قدیمی خونه ی پدر پدربزرگم گل بازی میکنن. من و عمم اونها رو تماشا میکردیم.( تو خواب تو دوران کودکی بودن ولی الان خواهرم ۱۷-۱۸ سالشه).
کل حباط رو یه چیزی شبیبه خاک اره پوشونده بود خواهرم خاکهای یه قسمتی رو کمی کنار زد ما متوجه بودیم که زیرش یه حوض یا چاه قدیمی هست، یه پیچ مانندی کف حوض بود خواهرم اونو باز کرد و یه چاه باز شد. من یهو خواهرم رو دیدم لب چاه وایساده و همینکه که میخوام به پدرم بگم که مانعش بشه خواهرم میفته تو چاه. من و عمم جیغ و داد زدیم، من تو چاه رو نگاه کردم خیلی عمیق بود ولی در عمق خیلی زیاد اب داست اما خواهرم رو ندیدم، خودم خواستم برم تو چاه ولی سرش خیلی تنگ بود و نمیشد. خیلی نگران بودم و گریه میکردم و جیغ میزدم انگار همون موقع بارون میومد ولی خیلی شدید نبود من زنگ زدم ۱۲۵ کسی تلفن برنداشت و بعد زنگ زدم ۱۱۵ گفتن نمیتونن کمک کنن. خودم رفتم تو خیابون گریه میکردم. میگفتم چاه کن میخوام طناب میخواستم. از ائمه کمک میخواسنم. یه اقای پیر که ظاهرا مسافر بود و پیدا کردم و ازش کمک خواستم و تو مسیر برگشتم با اون اقا از یکی دوتا اقای پیر دیگه که تو مغازه نشسته بودن دستشونو گرفتم و گریه کردم خواستم دعا کنن.
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما و بچه های عمه تان دارند مرتکب اشتباهی می شوند که برایشان دردسر آفرین خواهد شد. خواهرتان کم عقلی و بی تدبیری از خودش بروز می دهد. متاسفانه به شما دروغ می گویند و صادقانه با شما رفتار نمی کنند. خواهرتان با کسی مرتبط می شود که اگر به ارتباط با او ادامه دهد، شکست بزرگی خواهد خورد و گول می خورد. یک مسئله ی احساسی مطرح است و شما باید مراقب باشید که خواهرتان از اشتباهش دست بکشد. زمان گذشتن از یک مسئله یا موضوع برای او فرا رسیده و باید سعی کنید مشکلاتش را حل کنید چون کسی جز شما نمی تواند اینکار را بکند. باید خرد و عقلانیت تان را بکار بگیرید و مراقب باشید که بلایی سر خواهرتان نیاید. یک مرغ قربانی کنید و گوشتش را به فقرا ببخشید. باید کاملا مراقب خواهرتان باشید از او پرسجو کنید و دوستانه با او تعامل کنید که از شما نترسد و از شما مخفی نکند. ادامه ی اشتباه او برایش خیلی گران تمام خواهد شد. تشکر از همراهیتون
شیما : ببخشید تو خواب بچه های عمم ظاهرشون شبیه خود واقعیشون نبود ولی من حس میکردم که بچه های عمم هستن ولی عمم خودش بود.
تو تعبیر تاثیری داره؟
برام دعا کنید خانوم هراتی
فریبا هراتی
: سلام. بچه های عمه تان مثل خواهرتان حقیقت را نمی گویند. چشم . در پناه خدای بزرگ باشید.
شکوفه : سلام.خواب دیدم یک چاه تاریک عمیق در سرازیری خانه قدیمی پدرم بود که چاه آب نبود و بچه ای که در ابتدا جنسیت آن را نمیدانستم در آن افتاده بود من و مادرم بسیار نگران نجات او بودیم ولی با هرجا تماس میگرفتیم اتشنشانی و اورژانس پاسخگو نبودند گوبا روز تعطیل بود مادرم گفت اگر این کودک نجات یابد اورا به فرزندی به تو میدهیم(من خودم یک فرزند پسر دارم) از نجات او بسیار نا امید بودم و بعد در خواب دیدم که کودک دختری هست که از ناحیه پیشانی کمی برجستگی دارد که (پسرم موقع تولد کمی برجستگی در سرش داشت که برای اصلاح آن از کلاه اصلاح سر استفاده میکنیم) با خود گفتم برای این هم کلاه میگیریم چون کلاه پسرم مخصوص خودش است( ینی به اصلاح فرم سرش امید داشتم) ولی نمیدانم بچه واقعا نجات یافته بود یا ان دختر تصورات من بود
فریبا هراتی
: سلام. خوابتان 2 تعبیر می تواند داشته باشد. اول اینکه در زندگی پدر شما در گذشته، نوعی عدم ثبات و یا پوچی عاطفی وجود داشته که باعث می شده مادرتان احساس کند که زندگی برایش مفهوم ندارد و کنترل احساساتش را از دست داده است. تعبیر دوم این است که پدر شما قبلا در زمان سختی های زندگی، با مشکلات مالی مواجه شده و در اثر بی عاطفگی عده ای بخشی از ثروتش را از او گرفته اند. حالا مادر شما سعی می کند که به خاطر همین مسئله، به نیازهای شما بیشتر از نیازهای خودش توجه کند و یا مراقب است که شما از نظر مالی چیزی کم نداشته باشید. او می خواهد هر جور شده شما را کمک کند که به آرامش برسید و البته در نهایت، مادر تان موفق خواهد شد که ثروت و سرمایه ای را که از دست داده است دوباره بدست بیاورد هر چند که به خاطر قضاوت غلط و اشتباه عده ای، بخشی از زندگی او با استرس و نگرانی همراه بوده است. شما هم سعی می کنید که این ثروت را از دیگران مخفی کنید و راجع به چگونگی کسب آن، با کسی صحبت نکنید. تشکر از همراهیتون
بیاتی : با سلام ، مادر من دیشب خواب چاهی رو دیدن که پر از آب بوده و آب هم کاملا زلال بوده و درهمین حین دوتا بچه بودن( نمیشناخته بچه ها کی بودن) داخل یک قفس مانندی و مادرم سعی داشته این بچه هارو نجات بده قفس بچه ها رو تا بالا میکشه و یک لحظه طناب رو دست من میده که نگه دارم که طناب از دست من رها میشه و بچه ها ته چاه میفتن و میگن ک آب کاملا زلال و پاک بوده و چاه تا لبه پر از آب بعد از این خواب یهو بیدار میشن و دوباره میخوابن که دوباره داخل حیاط خودمون میبینن چاهی لبه سکو حیاط هست و آبی هم داخلش نیست ( یک چاه فاضلاب در واقعیت ما لبه سکو داریم) در همین حین مادرمم اون ور حیاط ایستاده بودن که میبینند مادربزرگم(مادرِ مادرم. که چندسالی هست فوت کردن به همراه خالم ک در قید حیاط هستن میان و از کنار چاه رد میشن، مادربزرگم اصلا نگاهی به مادرم نمیکنن، و یهو از خواب بیدار میشن، ممنون میشم تعبیرش رو بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خواب مادرتان این است که او می داند که شما توانایی ها و استعدادهای نهفته ی زیادی دارید که باید سعی کنید که این توانایی هایتان را به سطح کشیده و به همه نشان دهید که چقدر با احساس و با استعداد هستید و شاید شما خودتان را دست کم می گیرید و استعدادهایتان را سرکوب می کنید. روح مادر بزرگتان شاد. او مراقب است که خاله ی شما به پوچی عاطفی دچار نشود. مادر بزرگ شما از درون احساس خالی بودن می کند و تمایل دارد که مادرتان بیشتر به او و خاله تان اهمیت بدهد. برای او بیشتر دعا کند و بیشتر از گذشته هوای خاله تان را داشته باشد. تشکر از همراهیتون
neshat : با سلام و عرض احترام
نزدیک به ۱۵ سال است که بنا به دلایل خانوادگی با دایی ام قطع رابطه کرده ام
من یک خونه کوچیک دارم که در یک آپارتمان شیک و نوساز است
میخوام به زودی کرایه بدم و اصلا چاهی در کنار اون نیست
دیشب خواب دیدم که بهم میگن دایی ام از چاه کنار توالت خانه ما سقوط کرده و فوت کرده
خیلی ناراحت شدم
خواهشمندم واسم تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. دایی شما به خاطر گناهی که در حق شما مرتکب شده و دلتان را شکسته، تقاص خواهد دید و زندگی او دستخوش تغییراتی منفی خواهد شد. تعبیر دوم این است که او از اینکه شما را ناراحت کرده پشیمان است و اندوهگین شده. ولی احتمالا تعبیر اول صحیح تر است.