کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب چای

دیدن چای دم کرده در خواب محبت و دوستی است ولی چای خشک در خواب گرفتاری و اندوه برای بیننده خواب است.

تعبیر خواب چای دم کرده
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: چای دم کرده محبت و دوستی است و باز هم مقدار آن بستگی دارد به موقعیت و وضعیتی که مشاهده می‌کنیم و در عالم خواب می‌بینیم. اگر سفره ای گسترده و بساط چای را آماده کرده بودیم نشان آن است که محیطی گرم خواهیم داشت و در خانه و خانواده صاحب آرامش هستیم.

آنلی بیتون می‌گوید: اگر خواب ببینید چای درست می‌کنید، نشانه آن است که مرتکب خطایی خواهید شد و شدیداً احساس پشیمانی خواهید کرد.

تعبیر خواب استکان چای
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر کسی استکان چای به ما تعارف کرد، مورد محبت قرار می‌گیریم و چنانچه ما به کسی چای تعارف کردیم این اوست که از جانب ما محبت می‌بیند. اگر استکان چای از دستمان بیافتد و چای بریزد او ناسپاسی می‌کند ولی بستگی دارد که چای را از چه کسی گرفته باشد.

تعبیر خواب ریختن چای
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر چای روی دست و پای ما بریزد و بسوزد آرامش و راحت می‌یابیم ولی اگر چای بریزد و در خواب احساس سوزش نکنیم و هیج آسیبی به ما وارد نیاید موردی پیش می‌آید که به قدر همان سوختگی که باید باشد ناراحت می‌شویم و رنج و غصه می‌خوریم.

آنلی بیتون می‌گوید: چای ریختن در خواب، نشانه ایجاد اختلال در امور خانوادگی است.

تعبیر خواب چای بی رنگ و پر رنگ
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر چایی که می‌نوشیم رنگ نداشته باشد نشان بی حقیقتی و فریب و نیرنگ است و چنانچه کسی به ما چنین چای بی رنگی تعارف کند از جانب او بی حقیقتی مشاهده می‌کنیم. همین طور است اگر ما به کسی چای بی رنگ بدهیم. اگر چای زیاد پر رنگ باشد مبالغه است و زیاده روی در ابراز محبت که خود رنج دهنده است.

تعبیر خواب چای تلخ
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر چای تلخ باشد محبت نابجاست.

تعبیر خواب چای خوردن
آنلی بیتون می‌گوید: اگر خواب ببینید دوستانتان چای می‌نوشند، نشانه آن است که از تفریحات دست جمعی خسته می‌شوید، و سعی می‌کنید با کمک به دیگران و کاستن از غم و غصه‌های آن‌ها تغییری مطلوب در احساسات خود ایجاد کنید. اگر خواب ببینید هوس یک فنجان چای کرده‌اید، نشانه آن است که میهمانان ناخوانده شما را غافلگیر خواهند کرد.

تعبیر خواب چای خشک
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: چای خشک غم و غصه. اندوه و گرفتاری است و مقدار این غم و غصه بستگی دارد به مقدار چای خشک که در خواب می‌بینیم اگر ببینیم که یک یا چند قوطی چای از مغازه خریده‌ایم غم و غصه ای‌ای برای ما پیش می‌آید ولی اگر مانند چای فروشی‌های شمال انبوهی چای خشک مشاهده کنیم با کوهی از مصائب و مشکلات رو به رو خواهیم شد.

همین طور است اگر کسی چای خشک به ما هدیه کند یا ما به کسی بدهیم که در صورت اول غم و غصه ای برای ما می‌آفریند و در شکل دوم ما سبب ناراحتی او می‌شویم. اگر چند بسته یا مقداری چای خشک خریدیم و به خانه بردیم خانواده را نیز در ناراحتی‌های خود شریک می‌کنیم اما بر عکس اگر چای خشک را از خانه بیرون ببریم اندوه را از دل ایشان بر می‌داریم و سبب تسکین و آرامش اهل خانه می‌شویم.

تعبیر خواب تفاله چای
آنلی بیتون: دیدن تفاله چای در خواب، نشانه آن است که در امور عاشقانه و اجتماعی با مشکلی روبرو خواهید شد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

112 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

آروینا

آروینا : با سلام واحترام، در واقعیت خواهرم قراره با یکی ازدواج کنه وبیاد خواستگاریش دیشب با هم بحثشون میشه من امروز صبح خواب دیدم اون آقا تو اتاقمون بود ومن رو خودم نمیارم که میدونم دعواشون شده واون هم به رفتارم نگاه می‌کرد که ببینه میدونم یانه وخواهرم واون آقا هر دو ناراحت بودندوخواهرم یک گوشه نشسته بود ودرسهاشو میخوند رفتم آشپزخونه پیش مادرم از رفتار مادرم متوجه شدم میدونه بحثشون شده و ورو خودش نمی‌آورد. ومن دنبال یک جفت استکان خیلی خوشگل میگشتم که براشون تو اتاق چایی ببرم چند تا استکان صورتی بود از یکیش خیلی خوشم اومد گفتم شیکه ولی دنبال جفتش میگشتم وپیدا نکرده بودم یک یخچال کوچیکی در داخل اتاق بود که درش باز بود ویک مقدارکمی، پنیر خراب شده داخل یخچال بود تو دستم گرفته بودم وگفتم باید بندازم دور ممنون میشم تعبیر بفرمایید باتشکر

پاسخ
لینک۱۵ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۱۱:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. خواستگار خواهرتان نگران است که شما از اختلافات آنان با خبر شوید. شما تلاش می کنید که روابط دوستانه ای بین آنان ایجاد کنید ولی فکر می کنید که یک کدام از آنان هنوز برای آشتی آمادگی ندارد. از این مسئله ای که بین آنان احساسات سرد و روابط سردی ایجاد کرده، کمی با خبر هستید و می خواهید آنچه را که مایه ی فساد رابطه ی آنان شده است را از بین ببرید. می خواهید از اصل و ریشه ی اختلافشان با خبر شده و کمک شان کنید تا آشتی کنند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۵ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۱۲:۵۶
آلا

آلا : سلام عرض ادب واحترام.لطفامخفی باشه ممنون

پاسخ
لینک۹ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۲۳:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض احترام متقابل. شما معنویت را در وجودتان تقویت می کنید و خیلی درست به وظائفتان می رسید. صاحب کار شما از شما در کارتان راضی خواهد بود. شما از شادی و رضایت و احترام زیاد در کارتان بهره مند می شوید و او نیز برای شما احترام قائل است. شما روابط محترمانه و سالم و تمیزی خواهید داشت و او با شما با تواضع و فروتنی رفتار خواهد کرد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۹ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۵۵:۲۵
Ommolbanin

Ommolbanin : سلام شهره هستم خواب دیدم خونه پدریم هستم یه بسته چای مرغوب هست که با بقیه چای ها فرق داره مثل حلواشکری قابل برش زدن هست و در کمی مایع نگهداری میشه درش باز موند و اطراف چای کپک سفید بست و یک طرفش خودش جدا شد و من گفتم بقیه اطراف رو با چاقو بر میدارم ولی نمی‌دونم چرا نمی خوام مادرم( مرحومه) متوجه بشه کمی اسفناج پخته بسیار تازه و سبز هم هست میذارمش فریزر و میگم دخترم خیلی ماست بورانی دوست داره دسته های پاک نشده اسفناج هم بود از دیدنشون خوشحال شدم همین موقع مادرم از بازار با کلی جعفری تازه و خوشرنگ و اسفناج و.. میاد. با بسته چای میرم داخل آشپزخونه گوشه حیاط ولی بسیار نمور و تاریک و سیاه بود میزی هم بود با خودم گفتم باید موش هم باشه برگشتم بیرون .خودم رو تو خیابون با مانتو ژاکت شیری رنگ زیبایی می بینم بازار محلی بود زن و مرد مشغول فروش نارنگی و نارنج و انواع سبزی بودن همینطور که میرفتم یادم اومد بسته چای رو درست نکردم برگشتم و با خود گفتم یک ساعت مرخصی میگیرم از کوچه ای که مغازه پدرم( مرحوم) بود و شیب بسیار تند و پله داشت بالا رفتم به نفس افتادم و حتی دستم رو به زانو زدم ولی رسیدم بالا و صاف وایسادم مغازه پدرم به کسی واگذارشده بود و از باز بودنش خوشحال بودم اما مغازه روبرو که کار داشتم بسته بود و از همانجا می خواستم برگردم که یهو دیدم هوا خیلی روشن و آفتاب و زیباست دوتا پسر جوان زیبا و خوشحال و شیک با پولور شیری رنگ بالا اومدن و با خود می گفتن اهالی اینجا چطور این مسیر سخت رو بالا میان و من هم تاییدشون کردم ساعت چهار صبح بیدار شدم.

پاسخ
لینک۱۲ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۱۸:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما زندگی خوبی دارید ولی به پدر و مادرتان ( روحشان شاد) زیاد توجه نکرده اید و این در حالیست که آنها از این بی توجهی شما ناراحتند. آنها می خواهند تا شما دعایشان کنید و برایشان احترام قائل باشید. دعاهای خیر مادرتان پشت سر شماست تا دوباره انرژی بگیرید، زندگی تان شادتر و با نشاط تر باشد؛ و خوشبخت تر باشید. او می خواهید که شما به موفقیت های زیاد برسید و از شر افکار منفی و بارهای سنگینی که روی شانه هایتان سنگینی می کند راحت شوید. اما شما گاهی بی اهمیتی و بی حوصلگی تان را به مادرتان نشان داده اید. پدرتان برای شما زحمات زیادی کشیده و با موانع و مشکلات زیادی در زندگی دست و پنجه نرم کرده که شاید شما یک روز هم نمی توانستید مسئولیت های سخت او را تحمل کنید. اما با این وجود، روزهای خوب می رسند و پدر و مادرتان دوستتان دارند. برایتان دعا کرده اند که روشنایی و آرامش و گشایش کار به زندگی تان برگردد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۲ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۴۸:۱۵
محمدعلی

محمدعلی : خواب دیدم یکی از اقوام دور که مرده امد ازم چای خواست دنبال قوری بودم ندیدم گفتم قوری کجاست خود را در خانه قدیمی پدرم دیدم قوری را برداشته داشتم برمیگشتم به یک جوب اب رسیدم دو مرد و زن عریان داخل اب بودن امدن بالا من گفتم میخواهم رد بشم که اجازه دادن تشکر کردم یکی از مردان مرا داخل اب انداخت . و دیگران خندیدن امدم بیرون نمیدانم چه شد که سر از شهر اصفهان در اوردم خسته داخل یک خیابان ناشناس بودم ولی فکر میکردم خانه ام انجاست . ممنون تعبیر لطفا

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۳۱:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. او به دنبال این هست که شما برایش فاتحه ی دوستانه ای بفرستید. شما بخاطر ارتباط او با خانواده تان سعی می کنید که به این رابطه ی روحی اهمیت بدهید. متقابلا به خاطر محبت هایتان به این مرحوم، دعای خیر او پشت سر شما خواهد بود. اگر شما از ابراز احساس مثبت تان به او دریغ نکنید، خودتان هیچوقت تنها و مستاصل نخواهید شد. اما اگر نسبت به او بی تفاوت باشید و بگویید به من چه که برایش دعای خیر بفرستم، باید به این نکته توجه کنید که خیلی بد است که آدم در شرایطی قرار بگیرد که کسی را نداشته باشد و کسی برای او اهمیت قائل نباشد و احساس گم شدن داشته باشد. پس برای دفع سختی ها از زندگی خودتان به او توجه و محبت کنید تا انشالله هرگز با شما بی محبت و بی تفاوت رفتار نشود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۴:۲۰
passerby

passerby : سلام، من،پسرم و مادرم در مدرسه ای بودیم پسر عمه مادرم از مسئولین یا مدیرمدرسه بود(سالهاقبل فوت کردندولی کارشان معلمی نبود) مادرم ازافتخارات پسرم میگفتند پسرعمه مادرم پسرم را برای تحسین محکم بغل کرده آفرین آفرین می‌گفت خواستیم برویم پسرعمه گفت خدمه گفتم برایتان چای بیاورند سه تا چای خوشرنگ آوردند همه به من گفتند اول شما بردار کسان دیگری هم بودند مادرم منتظر بود آن ها بردارند من اول یک فنجان شیشه ای برداشتم و داخلش چند نبات ریختم و درحال همزدن بودم دیدم فنجان تبدیل به کاسه و سینی طلایی بزرگی شده(رنگ طلایی بود جنس یا طلا بود یا برنج نامعلوم) و چای لبالب پر شده و داخل سینی هم ریخته رفتم کنار تا بقیه هم نبات بردارند دنبال جا برای نشستن بودم از جوی آبی پریدم (مثل جوی روان باغ ها) ملخی به سمتم پرید با دستم کنار زدم چای را روی یه تپه کوچک خاکی گذاشتم تا روی صندلی چوبی بشینم یک خروس از چای من خورد و چیز سفیدی از چای من برداشت من چندشم شد گفتم این چای دیگه دهنی شده نمی تونم بخورم انگار خروس حرف می زد گفت چای نخوردم آشغالشو برداشتم ولی بازم چندشم شد هم از دهنی شدنش هم از این که داخل کاسه و سینی ریخته شده بود می گفتم کاش همون داخل فنجان بود راحت تر می شد خورد ولی یادم نیست خوردم یا نخوردم. سپاسگزارم

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۲۲:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که از زندگی تان درسهایی بیاموزید و خردمندانه رفتار کنید تا پسرتان هم از شما بیاموزد و باعث افتخار شما و مادرتان شود. روح پسر عمه ی مادرتان شاد. شما راجع به این مرحوم در جایی صحبت می کنید. او از شما بدی ندیده و دعاگوی شماست و ظاهری خوشرفتار با شما داشته. شما در ابتدا راجع باو، سعی می کنید که صحبت های نیکو و با محبت و دوستانه ای را مطرح کنید و نکات اخلاقی مثبت و شیرینی را راجع به او بازگو کنید ولی بعد، یاد اشتباهات رفتاری او می افتید و سعی می کنید که علیرغم آزادی عمل و استقلالی که در بیان این اشتباهات دارید، از بیان ایراهای رفتاری آن مرحوم صرف نظر کنید و جایگاه سیاستمدارانه ی خوب خودتان را حفظ کنید. اما بالاخره از دستتان در می رود و نمی توانید به تعهد خودتان راجع به سکوت در باره ی اشتباهات او، ادامه دهید و جلوی کسی از آقایان راجع به او صحبت می کنید. این شخص هم اشتباهات صحبت های شما را تصحیح می کند و بعد شما ازاینکه حقایقی را راجع به فرهنگ خانوادگی مادرتان یا راجع به مرحوم پسرعموی مادرتان؛ بیان کرده اید؛ پشیمان می شوید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۴۲:۲۵
Atena

Atena : سلام
دیشب خواب دیدم میرم سوپری نزدیک خونمون ولی میز و صندلی گذاشته بود نشستم اونجا صبحونه خوردم زیاد هم فرداش دوباره با دختر خواهرم اومدم بیرون کار داشتم که اونجا هم رفتیم ولی کیفمو نبرده بودم خیلی هم گرسنه م بود فروشنده خانم آشنا بود نشستم خیلی نون و چای خوردم ولی سیر نشدم اینقدم خوشمزه بودن. هردقیقه یه خانم فروشنده دیگه میومد منم ازشون مشخصاتشون می‌پرسیدم دخترا خوبی بودن بعضیاشون هم میشناختم شمردمشون ۶ یا ۷ نفر بودن نشسته بودن رو موکت رو زمین با هم حرف میزدن تا کارشون شروع شه منم بالا سرشون مشغول نون وچای خوردن ولی بهاشون حرف هم میزدم یه لحظه رئیسشون که یه آقایی بود اومد نگام کرد رد شد گفتم چقد اینجا بزرگه که اینهمه کارگر نیاز داره بیشتر شبیه غذاخوری هتل بود رو میز یکم آب و چای ریخته بود پر وسیله هم بود یکم مرتبش کردم انگشتر دست چپم و ساعتم در آورده بودم گذاشتم داخل سینی خیلیا میومدن وسیله ور میداشتن ورشون داشتم دوباره دیدم گذاشتن همونجا که ورداشتم گذاشتم تو جیبم یکم خیس شده بودن که با لباسم خشکشون کردم دیدم سیر نمیشم کیفم هم نیاوردم گفتم خب با گوشی براشون انتقال میدم به یکیشون گفتم برام پنیر و گردو بیارن فلاکس همونجا بود یه چای دیگه ریختم در ظرف باز کردم گفتم اا پنیر بود که چرا گفتم بیارن دیدم نه خامه س درشو بستم باز شروع کردم به نون و چای شیرین خوردن نوناش خیلی خوشمزه بودن یه لحظه دختر خواهرم اومد پیشم و رفت منم مشغول خوردن و با دخترا حرف زدن البته چند کلمه ای فقط

پاسخ
لینک۲۸ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱۱:۲۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما ایده های زیادی در سر دارید و به انتخابهای پیش رویتان نگاه می کنید. می خواهید شروعی تازه داشته باشید و جایگاه خوبی در زندگی پیدا کنید. شما نیاز به حمایت و پشتیبانی فکری دارید و شرایط مالی تان بهبود خواهد یافت. به موفقیت های زیاد و سعادت خانوادگی خواهید رسید. شما سعی می کنید که به کارهایتان یا به کسانی که دوستشان دارید متعهد باقی بمانید و شاید بصورت موقت به رفتار یا عاداتی که دارید پایان دهید و هویت تازه ای از خودتان بروز دهید. دوستی هایتان را با دیگران گسترش خواهید داد و ارزش و اعتبارتان بالاتر خواهد رفت. انشالله مرفه تر و متمول تر از گذشته خواهید شد و شرایط مالی تان به مرور بهتر از قبل می شود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۸ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۱۱:۴۷
سحرم

سحرم : سلام خانم هراتی عزیز متنم مخفی بشه

پاسخ
لینک۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۰۴:۰۵:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مدیر شما تمایل دارد که زود با کسی وارد رابطه شود و خانمی که تازه به شرکت آمده هم برای اینکه وارد رابطه ی دوستانه ای با مدیرتان شود آماده است. شما از توجه مدیرتان به این خانم ناراحت هستید ( در حالی که باید خوشحال باشید که ذات او را می شناسید). مدیر شما نمی خواهد که بدون اینکه شناخت کافی از او داشته باشد، زود با او دوست شده و احترام خودش را پیش دیگران از دست بدهد. لبخند پدر او به شما یعنی شما باید خردمندانه تر فکر کنید! تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۱۰:۲۰
سانی

سانی : سلام لطفن مخفی شه،

پاسخ
لینک۲۴ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۲۳:۳۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما، دختر عمویتان و همکارتان می خواهید روی جنبه هایی از زندگی تان کار کرده و ذهن و جسم بهتری برای خودتان بسازید. شما به این فکر می کنید که چطور می توانید همدیگر را راهنمایی و حمایت کنید. شما سعی می کنید که رابطه ای دوستانه با همکار و دختر عمویتان بسازید. شما به خودتان فشار می آورید، کارهای پر زحمت و سخت را بعهده می گیرید و به بعضی از مشکلات بی توجهی کرده و از آنها چشم پوشی می کنید تا بتوانید وظائفتان را بخوبی انجام دهید ولی گاهی فشار و استرس زیادی به شما دست می دهد. اما این فقط شما هستید که از خودتان برای دوستان و صبا مایه می گذارید و آنان مثل شما نیستند. شما به خاطر رفتار صبا و خونسردی او نسبت به عملی کردن ایده ای که در ابتدا تصمیم به اجرایش داشتید، اشتیاق خودتان را برای پیشبرد کارهایتان از دست می دهید. اما امیدوارید که همکارتان بتواند موجب شادی و رضایت شما از زندگی تان شود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۴ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۴۵:۰۴
Sara83

Sara83 : سلام وقت بخیر، شب 29 خواب دیدم که توخونمون بابام که فوت شدن و خانم یکی از همسایگان و مامانم بودن زمانیکه من اومدم تو خونه مامانم نبود بابام یه لیوان استیل داد و گفت برام چای بریز که مشخص بود قبلش تو اون لیوان چای خورده بود که من متعجب بودم که بابا چطوری تو این لیوان چای داغ خورده و مامان چرا تو این لیوان برای بابا چای ریخته . رفتم چای بریزم تو لیوان یا استکان شیشه ای نه لیوان استیل دیدم چای خیلی کم رنگ و هر چی چای داخل لیوان ها را جابه جا کردم دیدم کم رنگ و فقط برای بابا می شه ریخت وگفتم اگر فقط برای بابا ببرم که بد می شه و با خودم گفتم که چای کمرنگ نیست و تو اینطوری فکر می کنی و انگار دوباره خواستم چای بریزم دیدم چای خیلی پررنگ و خوشرنگ بود که یه دفعه خودمو جلوی در حیاط دیدم که دست برادرزادمو که 4 ماهشه و دختر گرفتم و دارم راهش می برم نزدیک در حیاط از داخل و بیرون روی زمین قیر ریخته بود کم و سیاه بود انگار برای کف حیاط بود . و همیجور که داشتم برادرزادمو راه می بردم و از در حیاط بیرون می اومدیم لباس برادرزادم ( قسمت کف جوراب، کمر و باسنش) قیری شد هر چی دست کشدم نرفت . خانمم برادرم گفت لباسش قیری شده گفتم اره ولی پاک می شه و همش با خودم می گفتم چطوری قیر رو لباسش پاک می شه. ممنون از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲۱:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روح پدرتان شاد. عزم و اراده ی شما و خانواده تان برای حمایت از پدرتان زیاد است و دوست ندارید که از روی تظاهر به پدرتان محبت کنید بلکه محبت شما به او عمیق و واقعیست. خانم همسایه هم برای پدرتان دعای خیر می کند. ولی دعاهای شما پر رنگتر و واقعی تر است. شما به ثروت و رفاه زیادتری خواهید رسید و دیگران، از در و همسایه تا غریبه ها، به شما حسادت می کنند و ممکن است بچه برادرتان را چشم بزنند. شما باید برای سلامتی او اگر گوسفند عقیقه نکرده اید، بگویید که گوسفند عقیقه کنند و اگر کرده اید، برای سلامتی او بگویید که یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. مردم به شما حسادت می کنند و شر نگاه های آنان مانند موقعیتی چسبنده دامنگیر بچه برادرتان می شود مگر اینکه قربانی را انجام دهید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۵۶:۰۶
Kaver

Kaver : سلام خانم هراتی عزیزم
بابت تمام راهنمایی و تعبیرهای خوبتون سپاسگزارم
این خواب پنج شنبه شب دیدم ، خواب دیدم صبح از خواب بلند شدم وداشتم کاپوچینو می خوردم جوري کاپوچینو می خوردم که دهنم و دندونام کثیف شده بودن انگاری يه جای ایستاده بودم که خودم نظاره گر خودم بودم از اينجور خوردن تعجب کردم وگفتم چرا صبح به این زودي کاپوچینو خوردم چرا این شکلی کاپوچینو می خورم؟ چرا قبلش مسواک نزدم؟ بعدش گفتم اشکال نداره الان که کاپوچینوم رو خودم بعدش میرم مسواک میزنم دندونام تمیز شه
در واقعیت چند روز قبل ذهنم مشغول خریدن کاپوچینو بود و ديگه فراموش کرده بودم ،وبه هیچ عنوان کاپوچینو رو صبح اونم قبل صبحونه نمی خورم.
ممنون بی صبرانه منتظر تعبیر و راهنمایی هستم

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۰۱:۳۳:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. استدعا می کنم. علاوه بر اینکه ممکن است خوابتان بازتاب افکار شما در بیداری باشد، تعبیر این است که شما می خواهید که نسبت به مسئله ای خیلی زود عکس العمل نشان بدهید و اجازه ندهید که فرصت از دستتان برود. ولی درستش این است که قبل از هر عکس العملی، اول بینش و دانش کافی نسبت به آن مسئله بدست بیاورید و شتاب زده عمل نکنید. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید و دوست دارید که از خودتان دفاع کنید. می خواهید عصبانیت تان را خالی کنید، پرخاشگری کنید و فکر می کنید که موقعیت تان متزلزل است ولی این به نفع شما نیست! گذشته از مسئله ی خواب، کاپوچینو خوردن ناشتا، اصلا هم بد نیست و در واقع این کاریست که من خیلی روزها انجام می دهم تا بیدار شده و خوابها را بهتر درک کنم. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۵۳:۳۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.