کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب کتک خوردن

اگر خواب ببینید که کسی شما را کتک می زند، آن شخص در بیداری دوست شماست و از شما حمایت و دفاع خواهد کرد. اگر ببینید مرده ای شما را کتک می زند، دعای خیر او پشت سر شماست . اگر ببینید خودتان کسی را کتک می زنید و از او عصبانی هستید، در بیداری به آن شخص علاقه دارید و از او حمایت می کنید.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

108 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

آسیه

آسیه : سلام خوبید؟ بچه که بودم پسر عمه ای داشتم که چند سال ازم کوچیکتر بود ولی خیلی عصبی بود همیشه تا منو میدید کتکم میزد چند سال پیش عذرخواهی کرد و گفت اصلا تو هم هرچقدر دوست داری بزن تو سرم ولی منو ببخش که من نزدمش ولی بخشیدمش.حالا دیشب خواب دیدم همون پسر عمه ام داره کتکم میزنه منم بهش گفتم تو که گفته بودی شرمنده ای چطورت شده زنگ میزنم پلیس برات پرونده سازی میکنم که الان حقوق میخونی بعدا به عنوان وکیل قبولت نکنن و در حال تماس گرفتن و دودل بودن بودم چون نمیخواستم اذیتش کنم فقط میخواستم شرمندش کنم که دیگه دیدم نشسته گوشه دیوار سرشو گرفته پایین چیزی نمیگه فهمیدم جلو بقیه هم خجالت زده و شرمنده اس و دلم سوخت دیگه پلیس رو پیگیری نکردم. تعبیرش چیه؟

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۴:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. او می خواهد که شما تغییراتی در شخصیتتان به وجود بیاورید و پیشرفت کنید. می خواهد اگر شده نظراتش را زورکی به شما تحمیل کند، اما باعث شود که شما با زور هم که شده در زندگی تان پیشرفت کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۳۱:۵۳
بهار

بهار : با سلام،خواهرم چهار سال پیش شوهرش فوت کرده و الان یه پسر هشت ساله هم داره،دو شب پیش خواب دید که شوهرش جز خلافکارا شده و با عصبانیت باهاش حرف میزنه و در آخر یه سیلی هم بهش میزنه،دیشبم دوباره خوب دیده که بازم شوهرش جز خلافکاراست و به همه مقروضه و پلیس دنبالشه و فراریه،خواهرم دو شب پشت سرهم این خوابهارودید و خیلی ناراحته،لطفا خوابش رو تعبیر کنید،ان شاءالله که از نگرانی در بیاد

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۴۵:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. همسر او می خواهد به خواهر شما بگوید که قدر او را ندانسته و باعث ناراحتی او شده. در عین حال، او می خواهد به خواهرتان هشدار دهد که بی احتیاطی نکند و اشتباهات او را تکرار نکند. او در زمان حیاتش اشتباهات زیادی کرده و خیلی ها به گردن او حق دارند. حالا یا به کسی مقروض بوده و یا گناه کسی را شسته و یا حرف ناحقی را زده و حالا باید به خاطر اشتباهاتش مجازات شود. او می خواهد که خواهرتان به او کمک کند تا خدای بزرگ او را ببخشد و بنابراین بعد از این مدت از مرگ او، این فرصت را پیدا کرده که از خواهرتان به این واسطه تقاضای کمک کند. برای او دعای جوشن کبیر بخونید انشالله خداوند از بار گناهان او کم خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۳۶:۳۶
رخساره

رخساره : سلام وقتتون بخیر،دیشب خواب دیدم که پدرومادرم توی سالن جدااز هم خوابیده بودن،اونطرف هم مادربزرگم که به رحمت خدا رفته خوابیده بود.هرکدام جدا پتو روی خودشون انداخته بودن.من احساس کردم سردشون هست وچندتاپتوآوردم که بندازم روشون.یه پتو روی پدرم انداختم ویک پتوهم مادربزرگم خدابیامرزم ازم گرفت وروی مادربزرگم انداختم وپتوی دیگه رو میخواستم بندازم روی مادرم.پدرم ازخواب بیدارشدویه دفعه برادرم اومدوپدرم رو زد منم به طرفداری از پدرم با برادرم دعوا کردم وزدمش همه خانواده با برادرم دعوا کردن براردم را کتک زدیم.من یه چماق برداشتم وبرادرم رو زدم واون از خونه بیرون رفت من ومادرم جلوی در بودیم وبا حالت ناراحتی وبغض به برادرم میگفتم اگر رضایت پدرومادر رو نداشته باشی بهشون احترام نزاری موردغضب خداهستی ونصیحتش میکردم که از خواب بیدارشدم.برادرم لباس سیاه تنش بود.

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۸:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما دلسوز پدر و مادرتان هستید و دعای خیرتان را نثار روح مرحوم مادر بزرگتان می کنید. اما برادر شما به خاطر مسئله ای از پدرتان کینه به دل گرفته و از او بشدت عصبانیست. شما از پدر و مادرتان دفاع خواهید کرد و اجازه نمی دهید که برادرتان با آنان بدرفتاری کند. خواب دیشب راست و درست است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۴۸:۵۸
fateme

fateme : سلام لطفا متن نشان داده نشود.

پاسخ
لینک۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۲۵:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که پدر بزرگتان از شما حمایت و قدردانی نمی کند و به نحوی به شما خیانت می کند. به شما استرس وارد می کند و نظراتش را با زور به شما تحمیل می کند. پدر بزرگ شما می خواهد کنترل اوضاع را به دست داشته باشد. می خواهد حرف، حرف خودش باشد و روی نظرات او حرفی نزنید. منظق او این است که شما به کلی مطیع او باشید و در این صورت است که او خیالش راحت می شود و دیگر به شما گیر نخواهد داد. هر گونه تلاش شما برای صحبت های منطقی با او و متقاعد کردن او به اینکه روش خودش را عوض کند، بی فایده است. بنابراین شما هم باید سیاست داشته باشید. باید خونسردانه و با سیاست با او رفتار کنید. نه خشمتان را به او ابراز کنید و نه با او دعوا کنید بلکه او را واگذار به خدای بزرگ کنید که اگر در حق شما بدی کرد، خداوند خودش به مصلحت خودش او را مجازات کند یا ببخشد. هرگز او را نفرین نکنید و برایش از خدای بزرگ طلب بخشش و هدایت کنید. پدر بزرگ شما به دلائلی که شاید اصلا هم منطقی نیستند، عشق قدرت و فرمانروایی دارد. بگذارید از این عشق لذت ببرد. خداوند همه چیز را می بیند و به وقتش قضاوت خواهد کرد. اما دعوا و مبارزه ی شما فقط به ضرر خودتان است. شما در اینخصوص با خانواده تان هم مشورت می کنید. خواب شما معادل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۰۹:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که پدر بزرگتان از شما حمایت و قدردانی نمی کند و به نحوی به شما خیانت می کند. به شما استرس وارد می کند و نظراتش را با زور به شما تحمیل می کند. پدر بزرگ شما می خواهد کنترل اوضاع را به دست داشته باشد. می خواهد حرف، حرف خودش باشد و روی نظرات او حرفی نزنید. منظق او این است که شما به کلی مطیع او باشید و در این صورت است که او خیالش راحت می شود و دیگر به شما گیر نخواهد داد. هر گونه تلاش شما برای صحبت های منطقی با او و متقاعد کردن او به اینکه روش خودش را عوض کند، بی فایده است. بنابراین شما هم باید سیاست داشته باشید. باید خونسردانه و با سیاست با او رفتار کنید. نه خشمتان را به او ابراز کنید و نه با او دعوا کنید بلکه او را واگذار به خدای بزرگ کنید که اگر در حق شما بدی کرد، خداوند خودش به مصلحت خودش او را مجازات کند یا ببخشد. هرگز او را نفرین نکنید و برایش از خدای بزرگ طلب بخشش و هدایت کنید. پدر بزرگ شما به دلائلی که شاید اصلا هم منطقی نیستند، عشق قدرت و فرمانروایی دارد. بگذارید از این عشق لذت ببرد. خداوند همه چیز را می بیند و به وقتش قضاوت خواهد کرد. اما دعوا و مبارزه ی شما فقط به ضرر خودتان است. شما در اینخصوص با خانواده تان هم مشورت می کنید. خواب شما معادل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۰۹:۲۶
Vahideh

Vahideh : سلام عزیزم
(لطفامخفی باشه)

پاسخ
لینک۷ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۶:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. آن دو نفر گاهی در خلوت خودشان به هم فکر می کنند. رفتار این آقا گویای افکار کثیف قدیمی اوست که رنگ و رویی پیش شما ندارد و فقط سعی می کند با غرورش، و نشان دادن غرور کاذب، اشتباهات خودش را بپوشاند. شما نسبت به آنها بدبین شده اید و کینه به دل گرفته اید و نفر سوم، سعی می کند که با کرامت و آرام زندگی کند ( اما دلیل نمی شود که به گذشته فکر نکند یا کارهای این آقا را فراموش کرده باشد) مادر شما معتقد است که هیچکدام از شما و پدرتان و خودش با هم همفکر نیستید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۳۰:۲۸
Vahideh

Vahideh : سلام عزیزم
پریشب میدیدم خونه قبلی هستیم.طبقه۴بود.من با لباس‌ها وکاپشن سفید از درواحد اومدم بیرون.متوجه شدم رو پاگرد پشت‌بوم،طاها نشسته(همون سن٩سال بود)رفتم نازش کنم یهو دیدم علی هم کنارش نشسته و پاشو آویزون کرده پایین ومنتظره منه که برگردم بهش!سریع برگشتم داخل درو بستم.نمیدونم چطور اومد تو.هیچ حس بد و کینه‌ای نداشت،صرفا میخواست باپدر ومادرم صحبت کنه و بگه رفتارش باعث سوءتفاهم شده.اما تنش ایجاد شد. مادرم عصبانی شد و تلفنو برداشت که به داداشم زنگ بزنه!میدونستم بیاد دعوا میشه.گفتم مامان زنگ نزن،قطع کن.یا من تلفونو گرفتم یاخودش قطع کرد اما خبرو دادو داداشم مشکی‌پوش اومد.سر وصداش رفت بالا و یه دونه کوبید تو صورت و چونه علی!اون کاری نکرد(انگار بخواد بگه حق داری،امامن برای دعوا نیومدم و...)پدر و مادرم تقریبا سفید و علی خاکستری تنش بود.

پاسخ
لینک۳۰ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۳:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. علی دوست دارد از طه استفاده کند تا به شما برسد. او احساس بی یاوری می کند و برادرتان دوست دارد نظرات خودش را به او تحمیل کند تا علی خودش را عوض کند. مادر شما از هر اقدام علی در این رابطه عصبانی می شود و برادرتان از او کینه به دل گرفته. پدر و مادر شما در رفتارشان صداقت و پاکی دارند ولی علی موذیست!! ظاهر او آرام است و در خفا، بیمارگونه رفتار می کند و احساس سردرگمی و ترس و وحشت دارد. حرف حرف خودش است و از نظر احساسی خودش را با دیگران قاطی نمی کند و متکبر و مغرور است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۵۴:۵۵
طاهره

طاهره : سلام خانم هراتی عزیز..... خواب دیدم ؛شوهر دوستم ،که کت وشلواربه تن داشت پسرم را بلند کرده و سیلی میزند،من ناراحت بودم وپشتم را به انها کرده بودم ومیگفتم براش پدری کنید( این اقا قبل طلاق من رو بخاطر صبرومقاومتم تحسین کرد،ببخشید نگران شدم گفتم شاید این دوخواب بهم ربط داشته باشد ،شرمنده عزیزم هرطور صلاح میدانید حق خواب کسر کنید اگر لازم هست بفرمایید تا دوباره شارژ کنم.))ممنونم از تعابیر دقیق وراه گشایتان

پاسخ
لینک۳۰ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۱۵:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. تبریک عرض می کنم!! کسی پشت سر شما حرف می زند و می خواهد به دیگران بگوید که شما شخصیت حمایتگرایانه نسبت به بچه هایتان ندارید. از نظر شما او فقط یک آدم بی مغز ساده لوح احمق است که هیچ تفکر نمی کند و فقط می خورد و می چرد و حرف اضافه می زند. همسر سابق شما حالا وقتی می خواهد ادای تجدد و با شخصیت بودن را دراورد، و قدرت خودش را به همه اثبات کند، با پسرتان سخت می گیرد و اسمش را می گذارد حمایت از فرزند. او در واقع سعی کرده که مثلا خصلت هایی از دوستش را در خودش پرورش دهد. شما نباید به این مسائل توجه کنید. هر بار که او سر پسرتان داد و فریاد راه بیاندازد، وجدان خودش هم خورد می شود، کینه ی پسرتان به او زیاد می شود، عشق پسرتان به شما زیاد می شود و همیشه پسرتان پسر بچه باقی نمی ماند!!! از قدیم گفته اند، ای کشته چرا کشتی تا کشته شوی زار!!؟ تا باز کجا کشته شود آنکه تو را کشت!! همانطور که پسرتان پسر شماست پسر همسرتان هم هست. صبور باشید و نقطه ضعف نشان ندهید. برای دفع شر همسرتان از سر بچه هایتان مداومت کنید به خواندن سوره ی تبت! که بسیار مجرب است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۰ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۲۳:۴۳
mehr

mehr : سلام، من خواب دیدم دیر وقت بود از بیرون میومدم رفتم خونه مادربزرگم (که الان چند ساله فوت شده و خیلی زندگی ما رو به هم ریخت زمانی که زنده بود) چند نفر مرد غریبه هم بودن اونجا شبیه ارازل اوباش ها بودن. منم بین اون مرد ها ایستاده بودم ولی کاری به من نداشتن. مادربزرگم منو دید ولی انگار نشناخت، رفت یه چیزی شبیه گیتارهای عربی بود آورد که با اون محکم بزنه تو سر من،انگار به قصد کشت میخواست منو بزنه. منم هی تو خواب داد میزدم فلانی ام نزن منو، ولی صدامو نمیشنید. آخر سر واقعی داد زدم جوری که از صدای فریاد خودم بیدار شدم

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۰۶:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما از مادر بزرگتان بدتان می آید و او را مورد خطاب و الفاظ بد قرار می دهید یا او را نفرین می کنید و او روحش از اینکارهای شما با خبر است. او هم متقابلا به خاطر اینکه به اینکه او دستش از دنیا کوتاه است و نمی تواند از خودش دفاع کند، توجهی نمی کنید و احساس بدی که نسبت به او دارید را به زبان می آورید، برایتان آرزو می کند که آرامش شما مختل شود و هارمونی و هماهنگی از زندگی تان برود. همه ی انسانها اشتباه می کنند ولی بخشش از بزرگان است. او را حلال کنید تا نفرین او هم در حق شما مستجاب نشود. بخشنده باشید تا خداوند هم گناهان شما را بیامرزد. در حق هم مهربان باشید تا روزی که عاجز شدید و دستتان از دنیا کوتاه بود، خداوند با شما مهربان باشد. همه را به خدای بزرگ واگذار کنید و به عدل خداوند اعتماد کنید ولی خودتان نه برای کسی بد بخواهید و نه کسی را نفرین کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۴۱:۲۷
salarian

salarian : سلام وقت بخیر
من خواب دیدم مادرم که حدودا ۷ ماه پیش فوت شده در بیمارستان بستریه ومن پیش هستم وهمش با اب و جارو همه جا رو تمیز می کنم دیدم به برادر بزگم میگه که من کتکش زدم ومن به خواهرم گفتم تو چرا نگفتی که من ازش پرستاری کردم واین کارو نکردم

پاسخ
لینک۱۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۰:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. مادر شما نیاز به دعاهای خیر شما دارد تا به شفای روحی و آرامش بیشتری برسد. شما با دعاهای خیرتان به مادرتان کمک می کنید تا خدای مهربان از اشتباهات و گناهان گذشته ی او درگذرد. اگر منظورتان این است که مادرتان به برادرتان گفته که شما او را کتک زده اید، منظور مادرتان این است که او شرمنده ی محبت های شماست و اینکه شما او را با انجام کارهای خیری که برایش کرده اید، حمایتش کرده اید و او را شرمنده کرده و وادارش کرده اید که از سختی ها بیرون بیاید و به آرامش برسد. شما با زور هم که شده، مادرتان را به سمت بهشت هول داده اید! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۴۶:۳۱
Sara

Sara : سلام دوستم دختره خواب دیده در باره من اینو بگم مادر شوهر من تازه فوت کردن و چاق بودن اما سنشون مسن بودن حس میکنم اتفاقاتی که در خواب افتاده به مادر شوهرم مرتبط باشه چون شب قبلش راجب اون باهاش صحبت میکردم ولی فقط گفتم فوت کردن چیز دیگه ای نگفتم بقیه خوابی ک تعریف میشه صحبت نشده. دیده در یک محوطه مانند حیاط دانشگاه خیلی از دختران دور هم نشستن همه زیبا و ارایش کرده او هم میگفته کاش مثل اینها باشم دختر ها غریب بودن ولی دوستم باهاشون حرف میزده بغیر از من که کامل میشناخته در خوابش یک زن که چاق اما جوانتر مادر شوهرم سریع دنبال من میدوید و وقتی من را گیر می اورد بدجور کتک میزد مثل دیوانه ها، خیلی ها از دور جمع میشدن تا خود دوستم می امده نزدیک دعوا تمام میشده و همه از ترس اینکه ان زن انها را هم بزند یا نارنج پرتاب کند خود را مشغول صحبت حتی خودشون رو به خواب میزدن و خواب ترسناکی بوده دوستم همش میگفته برای چه اینطور میکند خود من هم همش از ان زن میپرسیدم و دنبالش راه می افتادم چیکار کردم هیچ دفاعیم از خودم نمیکردم اون زن محکم منو میزده چند نفر که دورهم بودن به دوستم گفتن که من در حق دختر ان زن بدی کردم دوستم اولش فکر کرده دخترش کی هس توی ذهنش ی دختر اومده، تا اینکه سه بار کتکم زده بار اخر دوستم دیده ان زن دختری که ۳۵ سال اینها داشته و عقب افتاده روی ویلچر بوده با خود از حیاط بیرون میبرده دوستم در ذهنش انگار یک نفر میگه در حق این دختر بدی شده لابد و اون دختری ک فکر میکرد میشناخته نبود اینی ک رو ویلچر بود تابحال ندیده من پشت سرشان میرفتم بدون اینکه ازش بترسم میگفتم چیکار کردم اونم هیچ توضیحی نمیداده حتی کمی توی کوچه پشتش رفتم که دوستم میگفته برگرد باز میزنتت که دیگه از خواب بیدار شده

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳۳:۲۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. شما در زندگی اجتماعی تان سعی می کنید که درک خودتان را نسبت به مسائل بالاتر ببرید. می خواهید پیشرفت کنید، برونگرا و اجتماعی باشید ولی آرایش این دختران در تعبیر گویای عدم صداقت اکثر آدمهایی است که اطراف شما هستند! و شما نادانسته، می خواهید که مثل اینها باشید و خودتان را دست کم می گیرید. مادر شوهر شما می خواهد به شما بگوید که سعی کنید که خودتان را عوض کنید. روشی که شما زندگی می کنید، به ضرر شماست. او می خواهد شما را فراتر از موقعیتی که امروز در آن قرار گرفته اید هول بدهد و به جلو ببرد. شاید شما برای مسیرتان برنامه ریزی کرده اید و راه را تنظیم کرده اید چون احساس می کنید که در زندگی تان در بیداری تعادل و هارمونی وجود ندارد. اما ذهنتان اشتباه است!! ظاهر بین نباشید. او می خواهد از شما دفاع کند و نظراتش را به شما القا کند که به حرفش گوش بدهید و نصایح اکثر آدمهایی که دوروبرتان هستند و شما حسرت می خورید که مثل آنان باشید را باور نکنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۲۱:۳۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.