تعبیر خواب کلم
خوردن کلم در خواب و در فصل، سود بردن از سرمایه و ثروت یک زن است. خوردن کلم پخته در خواب بهتر از کلم خام و خریداری آن نیز مفید و سودآور است.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن کلم در خواب، دلیل منفعت است از قِبَل زنان و پخته آن به تاویل، بهتر از خام است. اگر دید که کلم خورد، دلیل است از زنش منفعت یابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Maryam : سلام و صبح بخیر خانم هراتی عزیزم
من خواب دیدم جایی بودم با شوهرم که شبیه انباریه میوه فروشی بزرگ بود.انگار یه میدون تره بار کوچک که البته رو یه جای شیب دار بود و سکو های سیمانی با شیب و دیواره خیلی کوتاه د حد یه اجر که تقسیم کننده باشه داشت جدا جدا واسه هر میوه و سبزی جدا .من مقداری کلم سر داشتم.تو دستم بود .من وایساده بودم شوهرم هم روبروم و صاحب اونجا هم که مردی جوان بود کنار شوهرم.شوهرم مثل همیشه با من کمی سرد وسرسنگین بود و اصلا حرفی نمیزد.مرده گفت این کلمها بدرد من نمیخورن برو بریزش اونا تو قسمت کلمها ی ضایعاتی .من رفتم کلمهارو ریختم کنار چندتا کلم که پلاسیده بودن.بعد اون قسمت رو جارو دستی کردم خیلی تمیز و کل کلمها و برگهاشونو و کمی خاک اون قسمت هم باهاش جمع شد.البته خاک انداز نداشتم ولی گفتم بذار یه جا جمعشون کنم تا کارگراراحتتر و زود جمعشون کنن. شوهرم و صاحب اونجا رو دیگه ندیدم انگار ررفته بودن .من تنها اونجا بودم و یه سکوی دیگه که یه ردیف بالاتر و اونورتر سکوی کلم ها بود رو تمیز جارو زدم و خاکروبه هاشو یه جا جمع کردم .بالاتر دیدم یه دختر و یه پسر جوان که ظاهرا کارگر اونجا بودن دارن میان سمت پایین. اونا انگار از بالا سطلهای اب میریختن تا اصطلاحا تمیزکنن.من به مرده گفتم اب نریزین اول این اشغالها رو که من جمع کردم یه جا رو جمع کنین بعد راحتتر و سریعتر تمیز میشن .ولی اون کارگر فقط انگار شنید وکار خودشو میکرد.و من دیدم دختره اومد یه سطل اب بزرگ ریخت از بالای اون سکویی که خاکروبه هاشو جمع کرده بودم و همه خاکروبه ها رو شست.اولش من ناراحت بودم ولی بعد دیدم چه تمیزشد. همینطور وایساده بودم تو سطح شیب دار سکوو پاهامو تو اب کم عمقی دیدم که از بالا از روی هه سکوها می امد و پایین میرفت مثل یه لایه اب تمیز و شفاف که از بالا میامد زیبا بود من به پاهام که اب از روش رد میشد نگاه کردم.انگار کار روتینشون بود.کارگر مرد رو هم دیدم رفت پایین تر تا قسمت کلمها رو هم سطل اب بریزه .و من دیگه اصراری واسه جمع کردن کلمها و خاکروبه ها قبل اب ریختن نبودم.گفتم با اب تمیز میشن به من چه زیادی شور بزنم.
ممنون میشم که با توجه به شرایط زندگانیم که میدونین زحمت بکشید تعبیر بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام. شوهر شما فکر می کند که شما به حرف پدرو مادرتان عمل می کنید و نه به اراده خودتان و نمی خواهید که سرزنشتان کنند. شما می خواهید راجع به تصمیماتتان فکر کنید و از خودتان دفاع کنید و از همسرتان جدا می شوید و مشکلات شما هم حل می شود و نگرانی هایتان شسته شده و می رود. نگران نباشید همه چیز خودش خوب حل و فصل خواهدشد. تشکر از همراهیتون.