کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب کودک

اگر کسی خواب ببیند کودکی را به او دادند تا او را به سرپرستی بگیرد، اگر کودک دختر باشد، وضع مالی او پیشرفت خواهد کرد و اگر پسر باشد، کار و بارش خوب خواهد شد و حمایت خواهد دید.

تعبیر خواب بچه زیبا

ابراهیم کرمانی می گوید: دیدن کودک زیبا، دلیل فرشته است و کودک زشت روی، دلیل مال است. اگر مردی در خواب ببیند کودکی را شیر می داد، دلیل است او را در زندان کنند.

تعبیر خواب کودک

تعبیر خواب کودکی

اگر کسی در خواب دید که به دوران کودکی بازگشته، وضع و حالش بد خواهد شد.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی در خواب ببیند کودک شده بود، دلیل غم و اندوه است زیرا که کودک صلاح از فساد نداند و نیز گویند کارش ضعیف خواهد بود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

125 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

roksana

roksana : سلام خانم هراتی عزیز.صبح امروز خواب دیدم تو خونه قدیمی مون هستم باچند نفرکه بعضی رو میشناسم بعضی رونه.عروس خالم بود یا خواهرش بهم میگه بیا روستامون آش نذری رو هم بزن من کمکت میکنم بدن تو زیاد هم بزنی حاجتتو بگی.ومنم زیاد دلم نمیخواد برم(چون کلا تنهایی پیش فامیلای مادری نمیرم).بعدش دیدم توخونه قدیمی مون(چندین ساله فروختیم) تنهام همه خونه روگشتم تاریک بودیه کم، ترسیدم بعددیدم خواهرم با دخترس هستن،بهم گفت من تو خونه بودم.بعدش دیدم جلوی در یه مهدکودک یا پیش دبستانی باچند قدم فاصله از درش روی یه نیمک نشستم دارم دعا میکنم یا مینویسم ارزوهامو با التماس از خدا دختربچه ها با مقعنه سفید جلوی در وداخل مهد میدیدم فک‌کنم با لباس فرم بودن فک کنم داشتن بیرون میومدن از مهد .بعدش دیدم جایی ام نمیدونم کجاس مثل مغازه بود خواهرشوهرمادرشوهرمم بودن خواهرشوهرم دختر همسایه قدیمی مون رو (که ۳۶ سالشه )میخواس ببینه باهاش حرف بزنه، که من از شیشه مغازه دیدم دختره واستاده تو خیابون بهش نشون دادم.ممنون(اصلا خواهرشوهرم اون دختره رو نمیشناسه)

پاسخ
لینک۲۲ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۵۷:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما به خاطر مسائل و مشکلات قدیمی، احساس نگرانی و ترس دارید که کسی درکتان نکند. چاره ی کار و حل مشکلاتتان این است که در یک کار خیر که برای بهبود شرایط فقرا انجام می شود، اقدامی انجام دهید و چه در عمل مثلا در پخت و پز نذری همکاری کنید و یا چه به اندازه ی وسعتان کمی در هزینه های کمک به فقرا قدمی بردارید، در اینصورت با توکل به خداوند و توسل به ائمه ی اطهار مشکلات شما حل و فصل می شوند. خواهر شما به فکر شماست و در سختی ها رازدار شماست و تنهایتان نمی گذارد. شما قلبتان پاک است و صبورانه نشسته اید تا انشالله دنیا به شما رو آورده و مشکلات اقتصادی تان حل شود و یا آرزوهای شما برآورده شود. خواهر شوهر شما مشکلات سنگینی دارد ( به احتمال قوی مشکلات مالی) و امیدوار است که موانع سر راه او برای رسیدن به موفقیت برداشته شده و او هم به خواسته هایش برسد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۳ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۰۱:۴۳
Fateme

Fateme : سلام . من قبلا در یک مدرسه کار میکردم و دوستم هم معلم اونجاست ولی الان از اون مدرسه رفتم و مدیر اونجا هم عوض شده.خواب دیدم رفتم مدرسه قبلی.جمعیت زیادی اونجا جمع شده بودومدیر جدید دستور داده بود باید همه کمک کنن تانمای ساختمان مدرسه رو عوض کنن و انگار همه هم از این کار راضی بودن . بعد دوستم رو دیدم بغلش کردم چون خیلی دلم براش تنگ شده بود و اونم منو بغل کرد چند بار خواستم ازش جدا بشم ولی محکم منو در آغوش گرفته بود منم به احترامش بغل کردنمو ادامه دادم تا خودش ازم جدا بشه همینطور که همدیگه رو بغل کرده بودیم احساس کردم کمی کوچکتراز اندازه واقعیش شد.بعد صحنه عوض شدودیدم دوستم اندازه یک دختر بچه یکی دوساله شده که خیلی ناز بود.بغلش کردم و بردم گذاشتم تو کلاسش روی صندلی و کنارش ایستادم چون احساس میکردم به کمکم نیاز داره ولی مدیر جدید با یک عینک بزرگ اومد و گفت باید برم بیرون . منم رفتم سوار یک ماشین شیک شدم فکر کنم رنگش قرمز بودوبا سرعت از در کوچک مدرسه رفتم بیرون. در مدرسه خیلی تنگ بود و جلوش پر از دست انداز بود ولی من خیلی راحت و با خوشحال از اونجا رفتم بیرون یکی هم صندلی پهلوم نشسته بود ولی یادم نیست کی بود.

پاسخ
لینک۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۵۰:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شرایط در مدرسه ای که سابقا" در آنجا کار می کردید ظاهرا" خیلی بهتر از گذشته خواهد شد ولی در باطن شرایط بدتر از گذشته می شود. دوست شما به کمک و راهنمایی شما نیاز پیدا می کند و خودش از پس حمایت از خودش بر نمی آید. شما هم تا زمانی که او به کمک تان نیاز داشته باشد از کمک به او دریغ نخواهید کرد. از ارزش و اعتبار او در محیط کارش کاسته خواهد شد. مدیر جدید تمام شرایط را تحت نظر دارد و به شما اجازه ی کمک به دوستتان را در رابطه با شغلش نمی دهد و این شما را عصبانی می کند. شما احساس خواهید کرد که چقدر سخت است که آدم بخواهد در آن مدرسه کار کند و از اینکه محل کارتان را عوض کرده اید خوشحال خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۰۶:۴۵
Maede

Maede : سلام مادر شوهرم خواب دیدن که رفتیم یه باغ سرسبز بعد خودشون تنها بودن تنها که شدن دیدن این باغ تبدیل به یک مکان خیلی نورانی شده انگار که چند تا امامزاده یا مسجد شده که خیلی زیبا بوده بعد همونجا گریه کرده و دلش رفته پیش پسرش(برادرشوهرم فوت کردن بر اثر خودکشی)که خدایا پسرمو بیامرز جاشو خوب کن بعد دیده همه ماها یعنی من شوهرم و بقیه اعضای خانواده رو یه میز نشستیم و منتظرشیم که غذا بخوریم بعد دیده من کوچیک شدم یدفه گفته ا چرا کوچیک شد عروسم و اینا که چرا من دختر کوچولو شدم و چقد قشنگ شدم من اینقدری نبودم که بزرگ بودم قدم بلند بوده و اینا پیش خودشون میگفتن ولی از یه طرف نگرانن همه که من کوچولو شدمو و همه با هم دعا کردن و اینا شوهرم دعا کرده من کم کم بزرگ شدم دوباره شدم همین اندازه ای که هستم تعبیرش چیه ممنونم ازتون

پاسخ
لینک۱۴ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۳۷:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روح برادر شوهرتان شاد. مادر شوهر شما ایمانی قوی دارد و خدای مهربان با اوست. دعاهای او در حق برادر شوهرتان مستجاب می شود و خدای مهربان انشالله اشتباهات او را می بخشد. همه ی شما خانوادگی حامیان او و یکدیگر هستید. اینکه شما کوچک شده اید به این دلیل است که شاید به دلائلی اعتماد به نفس شما کم می شود، احساس خجالت می کنید و یا فکر می کنید که خیلی مهم نیستید و یا فکر می کنید که دیگران نظرات شما را نادیده می گیرند. ولی بعد متوجه می شوید که خیلی هم با ارزش و مهم هستید و همه چیز دوباره خوب خواهد شد. مضافا به اینکه برای دفع شر و قضا بلا از زندگی خودتان، باید بگویید به اندازه ی وسعتان، برای شما مرغ یا گوسفند قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۴ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۳۵:۰۳
مینا

مینا : سلام روز خوش خواب دیدم انگار با خواهرام با دو تا از دوستای هنرمندش قرار داریم که جای شیکی بود بعد رفتیم تو یه مغازه مثل کافه بود تو دستمون سینی سفارش بود ولی وقتی خواستم بشینم دیدم صندلیهای چوبی خیلی داغون بودن و چند تا بچه مثل بچه های کار روی صندلیها دراز کشیده بودن انگار خواب آلوده بودن از کافه امدم بیرون دیدم زیر اتاق کافه یه حفره ایی وجود داره که انگار مال فا ضلاب بود و بچه های کوچیک که مثل شخصیتهای کارتونی بودن دور حفره بودن یه بوی شدید بنزین هم میومد اول رد شدم بعد دلم طاقت نیاورد و به شوهرم گفتم جریان حفره و بچه هارو بعد دیدم صدای خواهر کوچیک داره از داخل حفره میاد که داره پیداش و صدا می کنه با عجله دویدم به سمت پایین یه جایی مثل زیر زمین دیدم شوهرم دوتا بچه ها رو را از داخل آب فاضلاب کشیده بیرون و خودشم خیس آبه و یه ملافه ایی تو دسته که دوتا پا از توش بیرون بود وقتی ملافه رو کشید دیدم خود خواهرمه که داشت حرف می زد بعد دیدم خونه پدرم هستیم و مادرم خدابیامرز تختش نشسته وبا یه لبخندی داره ما سه تارو که داشتیم با هم تعریف می کردیم نگاه می کنه انگار هنوز زندست

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۰۸:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خواهر شما سعی می کند که با اشخاصی تعامل کند که بتواند با کمک آنان خودش را در زندگی بالا ببرد ولی این اشخاص، نه تنها دوستان واقعی خواهرتان محسوب نمی شوند بلکه دوگانگی ها و تضادهایی در رفتار آنان وجود دارد و برای خواهرتان نقش بازی می کنند. آنها فریبکار، بی عاطفه و دروغگو هستند و فقط بلدند که مردم را "سر کار" گذاشته و از آنان سو استفاده کنند. از سادگی خواهرتان می خواهند استفاده کنند تا حسابی از او کار بکشند ولی در نهایت، به جایگاه خفت و خواری و سختی در زندگی او را هدایت کنند. احساسات منفی به زندگی خواهرتان راه خواهد یافت و خواهرتان به شدت خسته خواهد شد و چیزی عاید او نخواهد شد جز روحیه ای خراب و خشمی زیاد. بنابراین شما و همسرتان باید سعی کنید که او را از ارتکاب به اشتباهش و از تعامل با این اشخاص، دور کنید. روح مادرتان شاد. او از اینکه شما و همسرتان دوستان واقعی و حامیان خواهرتان هستید بشدت خوشحال خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۱۷:۳۲
علیرضا

علیرضا : سلام،
لطفا خوابم نمایش داده نشود.

پاسخ
لینک۳ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۳۳:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خاله ی شما به ثروت و سرمایه ای می رسد که بخاطر آن خوشحال خواهد شد. دختر خاله ی شما، به شما علاقمند است ولی از نظر شما، او عقلش درست نمی رسد و بچه گانه رفتار می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۰۷:۲۵
Pareii

Pareii : سلام من تو خواب صورت پسرمو کبود دیدم فقط که توایی خواب خیلی ترسیدم که چرا صورتش کبود شده

پاسخ
لینک۹ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۲۹:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. پسر شما دچار استرس و فشار زیادی شده و نگران است که وجهه ی بدی پیش دیگران داشته باشد و یا نتواند به موفقیت در کارش برسد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۹ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۱۳:۳۰
سارا

سارا : سلام
خواب دیدم نگار ایران نیستیم باخواهرام تو یه مغازه

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۰۵:۳۲:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خوابتان ناقص ثبت شده. جملات خوابتان را در خطوط طولانی بنویسید. خطوط نصفه نیمه مانع از ثبت خوابتان می شود. تشکر.

پاسخ
لینک۲۷ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۵:۳۱
Masooda

Masooda : سلام خانم هراتی هفته قبل خواب دیدم یک کودک ۲ سا له فکر کنم پسر خواهرم بود در بغلم است باهم بازی می‌کنیم دوست پسرم که همرایش کات کردم هم است همانجا جنپر سفید دارد میگه پسرک زیاد شوخ است ومن بسیار دوستش دارم و قربان و صدقش میشوم بعد من از خانه بیرون رفتم فکرکنم خانه خواهرم بود میخواستم فرار کنم در راه بوت های بدون پاشنه است میپوشم پسرک هم در آغوشم بود و دوست پسرم از پوشتم می‌آید همرای یک خانم بدفوکس چاق (در حالکه ار دخترهای چاق و بدفوکس خوشش نمی آید) و یک هم پسر شاید ۵ساله باشد همراهشان بود من میگویم خانه خود میرم نزدیک است دو دقیقه برمیگردم پیراهن سیاه دارم. خانمش میگه تو چقدر از این دختر تعریف کردی این چقدر بی ادب است بعدش نمیدان چی میشه یک بار میبینم پدم که فوت شده دال استخر میشو من هم در استخرداخل میشوم آب بازی می‌کنم شیرجه میزنم آب صاف آبی رنگ کم عمق است برادرم که فوت شد و برادم که حیظ دارد هم بودن در بیرون استخر .

پاسخ
لینک۱۲ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۶:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. لطفا همیشه قبل از ارسال خوابتان یک بار آن را بخوانید و غلطهای املایی تان را اصلاح کنید چون من بعضی از جاهای خوابتان را نفهمیدم که اصلا منظورتان چیست. مثلا خط آخر برادرم که حیظ دارد! یا دختر بدفوکس یعنی چه؟ به هر جهت تعبیر خوابتان این است که شما تمایل دارید که مثل خواهرتان گشایش کار پیدا کنید و به هدفتان برسید. دوست پسر شما شرایط مالی خوبی دارد و جدیست و شما می خواهید از خودتان بخوبی حمایت کنید ولی شرایط مالی تان عالی نیست. دوست پسر شما متمول و مرفه است و هر چه که تمایل داشته باشد را بدست می آورد. شما نسبت به او کینه به دل گرفته اید یا به او بدبین هستید. روح پدر و برادرتان شاد. شما می خواهید اشتباهات گذشته تان را پاک کنید و شروعی تازه داشته باشید. پدر و برادرتان به شما فکر می کنند ( روحشان زنده است) و احساس شما را درک می کنند. دعاهای خیر آنان پشت سر شماست. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۳ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱۹:۴۷
 Shoka

Shoka : سلام .یک ماه بعد از فوت پدر مرحومم خواهرم خواب دیده درمنزل پدرم برادرم کودک شده مثل این بوده برادرم کودک میشده و آن کودک انگار پسر من بوده (پسرم پنج سالشه)همه ما دم در خانه بودیم برادر بزرگترم گم شده بود و دنبالش میگشتیم و پدرم میگفته مادرم نفهمد گم شده که نگران میشده در یک صحنه هم دیده یک جز از قرآن در حیاط خانه افتاده بود

پاسخ
لینک۲۰ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۰۳:۴۴:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۰:۴۰
Yeki1399

Yeki1399 : سلام خواب دیدم یه جایی مثل میز ناهارخوری یا تخت بلند بود که ۷_۸تا نوزاد روش خوابیده بودن .من و یه اقایی که چهره اش یادم نیست داشتیم به این بچه هارسیدگی میکردیم بچه هامون بودن .ظاهرا به ترتیب کوچک به بزرگی خوابونده بودیمشون و اینقدر شبیه هم بودن که میگفتم اگر قاطی بشن نمیتونیم دوباره مرتب بزاریمشون ممنون میشم تعبیر بفرمایید

پاسخ
لینک۱۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۴۴:۲۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما گشایش کار خواهید یافت و در عملی کردن اهدافتان موفق خواهید شد. شما صبورانه نشسته اید تا پروژه ها و کارهایی که در دست دارید، به سرانجامی نیکو و موفق برسند و باید هر کار را به نوبت خودش انجام دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۳۰:۲۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.