کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب کوه

تعبیر دیدن کوه، یا کار بزرگ است یا شخصیت بزرگ. اگر در خواب ببینید از کوهی عظیم بالا می روید، کاری بزرگ در دست می گیرید. اگر دیدید که از کوه به سختی و با رنج و زحمت بالا می روید، کار شما دشوار خواهد بود و اگر آسان و سبک کوه پیمایی می کنید، به سهولت بر دشواری یا آن شخص دور از دسترس چیره می گردید.

اگر کسی دید بر نوک کوهی ایستاده، به اوج موفقیت می رسد و اگر آنجا تکبیر می گفت، آرزوی سربلندی دین و معتقدات خود را دارد. اگر آنجا اذان گفت و نماز خواند، کارش بسیار خوب و روبراه خواهد شد. سقوط از کوه، از دست دادن مال دنیا و یا ارزش معنوی او است. اگر دیدید در کوهی به غار پناه بردید امنیت می یابید یا رازی را کشف می کنید.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن کوه در خواب بر پنج وجه است:
  1. پادشاهی،
  2. دلیری،
  3. ظفر یافتن،
  4. بلندی،
  5. رئیسی.
  6. اگر ببیند بر کوه نتوانست شدن، دلیل نامرادی است.

حضرت دانیال می گوید: اگر کسی درخواب خود را بر سر کوهی ببیند، دلیل است در پناه بزرگی رود. اگر ببیند کوه از جای برکند، دلیل که بزرگی را قهر کند. اگر ببیند در کوهی مُقام بساخت، دلیل که مقرب پادشاه شود.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند بر سر کوهی بانگ نماز گفت یا نماز کرد، دلیل است کارش بالا گیرد. اگر دید که بر دامن کوهی مقام نمود و بیفتاد، دلیل غم است. اگر ببیند که در کوه پنهان شد و راه بیرون آمدن نداشت، دلیل که او را به حیله در کاری اندازند و از آن کار به دشواری خلاصی یابد.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند کوهی بجنبد، دلیل که بزرگی از آن دیار رنجور شود. اگر ببیند کوهی می کند و بر وی آسان است، دلیل که کسی چیزی به وی دهد. اگر در خواب خود را به کوه طور ببیند، دلیل است معتقد پادشاه شود. اگر دید در کوه سوراخی بود و در آنجا رفت، دلیل که از راز پادشاه آگاه شود.
اگر ببیند که از کوه سنگ برمی گرفت و از هر جا که بود می انداخت، دلیل که نامه های پراکنده نویسد. اگر ببیند از کوه بیفتاد، دلیل است مرادش برنیابد. اگر ببیند نردبانی بسته بود از کچ و او بدان نردبان بر سرکوه رفت، دلیل است مرادش زود برآید. اگر نردبان را از گل و خشت ببیند به تاویل نیکوتر است.
اگر نردبان را از مس و برنج ببیند، دلیل نامرادی است. اگر از آهن ببیند، دلیل قوت است. اگر ببیند بر سر کوهی بلند ایستاده بود، دلیل است مقرب پادشاه شود.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند کوه می کند، دلیل که با مردم حیله کند. اگر ببیند در کوهی است و بیرون نتوانست آمد، دلیل که در کاری بماند و خلاصی نیابد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

209 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

محمد

محمد :
سلام.خواب دیدم روی قله کوه دماوند هستم و هر چی فکر کردم نفهمیدم چجوری رفتم .توی خواب متوجه بودم که برای کوه نوردی باید تمرینات ورزشی و نفس گیری انجام بشه تا ادم اکسیژن کم نیاره و همش تعجب میکردم که چرا من بدون این تمرینات توی نوک قله سرگیجه ندارم و اصلا یادم نمی اومد که چجوری رفتم بالا و فقط داشتم منظره ای که شامل یکسری قله کوچکتر اطراف بود را نگاه میکردم.با تشکر

پاسخ
لینک۲۲ تیر ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۲۰:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به اوج موفقیت در کارتان خواهید رسید و خودتان هم از این بابت سورپریز خواهید شد. موفقیت شما در رسیدن به اهدافتان حتمیست و بعد از آن، تصمیم خواهید گرفت که چالشهای تازه ای را برای خودتان درنظر گرفته و در همه ی این اهداف، به موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ تیر ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۰۸:۵۵
aminhoseini

aminhoseini : سلام یکساعت قبل از اذان صبح خواب دیدم به همراه خانواده‌ام بر بالای رشته کوههای کوهستانی بلندی هستیم که کوههای دور دست پر از برف بود و از ذوب شدن برفها نهرها و رودخانه‌هایی با آب بسیار بسیار زلال تشکیل شده بود و آن آب از کنار ما میگذشت و منظره به حدی زیبا بود که در تمام عمرم حتی در انیمیشن و کارتون هم منظره به این زیبایی و آب به این زلالی ندیده‌ام یعنی واقعا این زیبایی را نمیتوانم توصیف کنم مگر اینکه عکس مشابهش را به شما نشان دهم . وقتی بیدار شدم ساعت ۱ و نیم شب بود و یکساعت مانده به اذان صبح .

پاسخ
لینک۲۶ تیر ۱۴۰۱ ساعت ۰۵:۴۴:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و خانواده تان به اوج موفقیت خواهید رسید و بر چالشهای بزرگ زندگی تان غلبه خواهید کرد. از فقر و ناامیدی دور خواهید شد و کارهایتان بر طبق خواسته هایتان به پیش می رود. ثروت و فراوانی زیادی را در زندگی تان تجربه خواهید کرد و احساس مثبت و آرامش خاطر به زندگی شما راه می یابد. خلوص و عشق و صداقت را با خانواده تان تجربه خواهید کرد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۶ تیر ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۳۹:۰۹
Nili

Nili : با سلام، خانومی دو
نمایش داده نشود، ممنون.

پاسخ
لینک۵ تیر ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۵۵:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کسی که شما با او ارتباط داشتید، با چالشهای بزرگی در زندگی مواجه بوده و رکود اقتصادی یا سردی روابط و احساسات سردی بین شما حکمفرما بوده و شما او را رها کرده اید. اما همکارتان موفق خواهد شد در چالشی که پیش روی او قرار گرفته، به اتفاق دوستش، موفق باشد و ارتباط شان را با هم ادامه دهند. شما نظراتتان را به راحتی ابراز می کنید و هر چیزی که مانع رسیدن شما به موفقیت بشود را از زندگی تان خارج می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ تیر ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۰۲:۱۰
عبدالله یزدانی

عبدالله یزدانی : سلام خوبید. خواب دوستان: خواب پنجشنبه صبح. عمم در حقیقت دعا نویس هست و با آیات قرآنی دعا مینویسه. در خواب دیدم برگی که عکسهای رنگی روی ان چاپ شده را به من داد (هر عکس به عنوان یک دعا). به یک عکس که رسید با تعجب به من گفت ببین! (برای ایشان هم عجیب بود) گفتم چیه؟ گفت شما دوتا (من و خانم مورد علاقم) قرینه هستید. (عکس عبارت بود از قله کوهی پر برف که چند کوهنورد روی ان ایستاده بودند. این قله در اروپا بود). پرسیدم خب قرینه یعنی چی؟ گفت یعنی با هم و در یک جا متولد شدید. بقیه عکسها از قله ها و جاهای طبیعی بود که بیشتر انها خارج ایران و کمی داخل ایران بود. بعد به جای خالی در صفحه اشاره کرد و گفت اخر این صفحه رو تو مینویسی (مهم نیست اول خط چی بنویسند. آخرین خط مال توست). گفت: ولی دین برای زندگی با این خانم کافی نیست و باید به خوشی بپردازید. ممنون

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۰۴:۲۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. عمه ی شما به شما ذهنیتی تازه می بخشد و متصور هستید که دعاهای او برای شما از شرایط پیش رو تعریف می کند. اما مطلقا به این تعاریف او باور نداشته باشید. با تمام احترامی که برای شما و خانواده تان قائلم، هیچ بشری از علم غیب خبر ندارد و اگر دعانویسی هست که می گوید از آینده با خبر است، قطعا موکلی از جنیان دارد و طبق آیه 6 سوره ی جن، هیچ جنی نمی تواند پناه انسان باشد و توسل به جنیان به همین دلیل گناه است. آنان گاهی از اخبار غیب به شما می گویند و شما که به این اخبار باور کردید؛ آنگاه شما را هدف دار، به سمتی می فرستند که خودشان تمایل دارند و ایمان شما را از شما می گیرند که باور کنید توکل به خدا برایتان کارساز نیست و توسل به جنیان و شیاطین مشکل گشای شماست. تقریبا همه ی این اشخاص از قرینه بودن و هم ستاره بودن و هم فاز بودن عشاق به هم می گویند ولی این حرفها مزخرف است! شما می خواهید به اوج موفقیت برسید و فکر می کنید که حضور این دعاها در زندگی تان است که اینطور به شما موفقیت می بخشد! اگر اینطور بود؛ و می شد با دعانویسی به خوشبختی رسید، امام حسین ع یک دعا می نوشت که شمر و معاویه سه سوته پودر شوند! حضرت محمد یک دعا می نوشت که ابوسفیان او را وادار به ترک و مهاجرت از مکه نکند! علما امروز یک دعا می نوشتند که دشمنان اسلام سه سوته پودر شوند!! این همه مذاکره و بحث و جنگ لازم نبود!! لطفا خردمند باشید. در آخر او به شما گفته که این صفحه ی آخر را تو می نویسی و این یعنی در نهایت شما هستید که سرنوشت تان را تعیین می کنید. اگر خردمند باشید تصمیم درست می گیرید و از خرافات دست برمی دارید و اگر نادان باشید، و زندگی تان را خراب کنید، مختار هستید!! هر چه که دعانویس بنویسد مهم نیست. خط آخر را شما تعیین می کنید که درست فکر کنید یا خیر. در نهایت به شما گفته که دین برای زندگی با این خانم کافی نیست و این همان است که عرض کردم!! اول شما را کمک می کنند و بعد به جهتی سوق می دهند که خودشان دوست دارند!! بی دینی! تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۴۴:۴۸
عبدالله یزدانی

عبدالله یزدانی : میدونم خانم هراتی. این پسره که نرفت برای دعا نویسی که نصیحتش کنید. خوابش تعبیر کنید. اتفاقا اونم به این چیزها اعتقادی نداره

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۴۹:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : بنده خوابش را تعبیر کردم!! کلمه به کلمه تعبیر از روی خواب ایشان است. حرف اخر را خودش می زند و حضور این خانم در زندگیش مساویست با بی دینی او. او در خواب اینها را دیده تا بداند که واقعیت ها چیست.

پاسخ
لینک۲۹ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۰۰:۳۴
N

N : سلام‌.8ربیعالثانی خواب دیدمی مختلف...**پنهان**

پاسخ
لینک۱۴ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۰۲:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تحولات تازه ای در زندگی شما در جریان است و انشالله از غم رها خواهید شد. شما نیاز به مراقبت و حمایت بیشتر مادرتان دارید. برادر شما خیلی به زندگی شما و احساساتتان کنجکاو نیست. مادر شما سعی می کند که بسیار خردمندانه رفتار کند و خانواده ی مادری تان؛ تحولات تازه ای را تجربه خواهند کرد و این تحولات مثبت هستند و می خواهند برای آینده شان برنامه ریزی کنند. شما تصویر تازه ای از خودتان بروز خواهید داد. رفتاری با کرامت و ملایم و آرام بروز می دهید و نشان می دهید که انعطاف پذیرتر از گذشته شده اید و می توانید خودتان را با شرایط و موقعیت های مختلف، منطبق کنید. شما افکارتان را از دیگران می پوشانید ولی احساساتتان را بهتر از گذشته بروز می دهید. دایی شما با چالشهای بزرگی در زندگی مواجه است و می خواهد در رابطه با احساسات، معنویت و یا همسرش، با مشکلاتی که باعث ناراحتی او شده اند، مقابله کند. مادرتان نقشه کشیده که زمینه ی حمایت از برادرش و یا زمینه ی حمایت دایی تان را از خودش فراهم کند و می خواهد نشان دهد که....

پاسخ
لینک۱۴ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۴۹:۴۸
Mahy

Mahy : سلام خانم هراتی عزیز. ... دم دمای صبح ۵ شنبه خواب دیدم شوهر و مادر شوهرم منزل ما یعنی پدرم هستن. پدر و مادرم برام توی خواب تعریف میکردن که پلیس شوهرمو با دستبند و پابند و غل و زنجیر و گردنبندبه گردن اورده بودن تو محله ما و ما نبودیم همسایه ها به پدرم اینا خبر میدن ک بیاید دامادتون گیر رضایت شماست ک پلیس اینا رو ازش باز کنه. بعد پدرومادرمم خودشونو رسونده بودن و شوهرمو آزاد کرده بودن. بعدشم شوهرم و مادرش موندن خونه ی ما. بعد دیدم سیزده به در شده و ما سر یک کوه خیلی خیلی بلند هستیم. به طوریکه من پایین کوه رو نمی دیدم دشت وسیعی روی قله بود و من کوههای اطراف رو هم میدیدم. مثل اینکه روی یک رشته کوه وایساده بودم. یک ذره برف روی کوه های دیگه دیده میشد. ما اونجا روی قله سفره انداخته بودیم و همگی از جمله شوهر و مادرش هم حضور داشتن. منم داشتم ب مادرم میگفتم مادر شوهرم همیشه دروغ ب همه میگه رفتم مسافرت بعد میاد ده پونزده روز مهمونی خونه این و اون. مث الان ک سیزده روز عیدو خونه ما موندن و اونروز ک سر کوه بودیم سیزده بدر بود. بعدش رفتم پای سفره لم دادم. ی موکت کرم قهوه ای زیرمون بود و سفره سفید بزرگی روش پهن کرده بودیم. ممنون

پاسخ
لینک۲۸ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۲:۴۳:۳۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. با آرزوی موفقیت برای شما، تعبیر خوابتان این است که شوهر و مادرشوهر شما، تمام مدت به شما فکر می کنند و خودشان می دانند که مرتکب یک گناه بزرگ شده اند و عذاب وجدان هم دارند. ولی می خواهند که همزمان شما هم عملی انجام دهید که آنان هم منتفع شوند. مثالی هست که می گویند اگر گوش کسی را بگیری و دور دنیا بچرخانی، خودت هم باید پا به پای او دور دنیا بچرخی!! بنابراین سود شما در این نیست که بیش از حد او را بچرخانید، بگذارید برود شرش کم شود. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید. تغییر و تحولات بزرگی در زندگی شما در جریان است و شما قادر خواهید بود که بر موانع سر راهتان غلبه کرده و به یک موفقیت بزرگ برسید. شما باید استقامت و سخت کوشی کافی را از خودتان بروز دهید ولی در عین حال، موفقیت شما ضامن موفقیت همسرتان هم هست. یعنی اینطور نیست که یکی از شما به اوج موفقیت برسد و دیگری بدبخت باشد. هر دوی شما تا اندازه ای از نظر مالی منتفع می شوید و به خاطر مسئله ای به یک اندازه سود می کنید. مادر شوهر شما هرگز از نظر شخصیتی عوض نمی شود و به منافع خودش همیشه فکر می کند. در نهایت خودتان هم از شرایط منتفع می شوید. خوش خبر باشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۸ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۳۲:۳۸
Golnesa

Golnesa : سلام. وقتتون بخیر. دوشنبه موقع اذان صبح خواب دیدم انگار کنار شهر مشهد بودیم و شب بود و چراغ های شهر روشن بود بعد یه کوهی بود که بابام گفت اگه بریم بالای این کوه شهر مشهد قشنگ پیداست. من و خواهرم با بابام شروع کردیم رفتن بالای کوه. یه جایی که رسیدیم به نظرم خیلی سخت میومد که بابام دست من و خواهرم رو به هم قلاب کرد و دست ما رو گرفت و برد بالا. خیلی راحت بالا رفتیم که دیگه آخراش بود که بیدار شدم. قبلشم یه جایی از خوابم داشتم یکی از صحن های حرم امام رضا رو از بالا میدیدم و به یکی میگفتم ببین این صحن حرم هست. در واقعیت به خاطر یه حاجتی طبق تعبیری که شما از یکی از خوابهام گفتید به امام رضا هم متوسل شدم که برام دعا کنند اگر صلاحم هست برآورده بشه. ممنون از تعابیر خوبتون

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۴۸:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما با چالش بزرگی در زندگی تان مواجه شده اید و علیرغم موانع و مشکلات زیادی که سر راه رسیدن به اهدافتان وجود دارد، دلتان روشن است که این مشکلات با توسل به امام رضا ع، پایان خواهند یافت. پدر شما ( یا خرد و عقلانیت شما) به شما می گوید که با همکاری با خواهرتان و حمایت تان از همدیگر، می توانید به همه ی سختی ها غلبه پیدا کنید ( یا برای رسیدن به موفقیت باید همت و اراده تان را تقویت کنید). انشالله از دعاهای خیر امام رضا ع بهره مند خواهید شد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۶ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۲۱:۳۴
ندا نقدی

ندا نقدی : با سلام, مرسی برای تعبیری که داشتید. خانم هراتی عزیز, من این خواب رو مابین ساعت پنج و شش صبح در روز اول آبان (۲۶ ربیع الاول) دیدم. آیا تعبیر خوابم همینگونه خواهد بود ؟

پاسخ
لینک۴ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۴۷:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خیر. همه ی خوابها در شبهایی که می گویند خواب برعکس است، برعکس نیست بلکه احتمال برعکس بودن بعضی از خوابها هست. تعبیر همان است که عرض کردم.

پاسخ
لینک۴ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۵۱:۲۵
ندا نقدی

ندا نقدی : من, دخترم و مردی غرببه با دوربین عکاسی حرفه ای,از کوهی که جاده کمی خاکی پهن داشت تا انتها بالا رفتیم,هوا تاریک بود,آن مرد به نرده های آهنی تکیه داد و شروع کرد به عکاسی از این منظره: نمیدانم چاله بزرگ بود یا دره بسیارعمیق وسط کوه بود یا چی! قسمت روبرو غبارآلود بود,دخترم بازی میکرد,با کوله پشتی بردوش, نزدیک شدم تا آنجا را ببینم که چگونه است,ولی عمق این چاله عمیق آنقدر زیاد وترسناک بود که سرم گیج رفت(درخواب چرخش سرم رو حس کردم) پاهام بیحس،سست شدن و من از ترس نشستم روی زمین و بدون اینکه به اطراف نگاه کنم آرام آرام خود را به دیوار یکی از خانه های اطراف رساندم و تکیه دادم.به حدی ترسناک بود که وقتی بیدار شدم همان حس پاهام از ترس رو داشتم.

پاسخ
لینک۳ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۴۰:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خطری سلامت شما و دخترتان را تهدید می کند. شما با چالشهای بزرگی روبرو هستید که در ظاهر به نظر خیلی سخت نیست و می خواهید در زندگی تان پیشرفت کنید و برای رسیدن به موفقیت تلاش کنید. شما نمی دانید که عاقبت کار چه خواهد شد. خطر مرگ سلامت شما و دخترتان را تهدید می کند و دخترتان زیاد متوجه ی این خطرات نیست. باید برای سلامتی خودتان صدقه بدهید و همینطور به اندازه ی وسعتان مرغ یا گوسفند قربانی کنید و همه ی گوشتش را به فقرا ببخشید. باید محتاطانه رفتار کنید. انشالله قضا بلا از شما دفع خواهد شد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۵۰:۲۶
Kaver

Kaver : سلام خانم هراتی عزیز
دیشب خواب دیدم با چندین مرد با اسلحه در جنگم البته بیشتر خودشون ندیدم فقط انگاری سایه بودن در حین جنگ من اسلحه یکیشون گرفتم ومقابلش وايستاديم واسلحم گرفتم سمتش و شلیک کردم ولی اون مرد غریبه شروع کرد به خندیدن اسلحه به دست من اسباب بازی بود ولی داخل دست اونا واقعی بود اسلحه رو گرفتن وشروع به شلیک کردو من فرار کردم هیچکدوم از تیرها با فاصله نزدیک به من نمی خوردن تعجب کردم در حین فرار به يه خونه رسیدم يه پیرزنی بود دستم گرفتم درهای خونه رو یکی یکی باز میکرد برام که فرار کنم بعد بهم گفت تو از اینجا برو تا من اينا رو معطل کنم ومن انگاری مسیر بلد نبود ولی هر اتاقی ميرفتم يه دری بود ومن متوجه ميشدم این مسیر، از خونه بیرون بودم دوتا مرداسلحه گرفتن سمتم دوتایی ديگه از راه رسیدن واوناروکشتن انگاری کمکی من بودن (نمی شناختمشون )یکیشون اومد سمتم وخوشحال بود به خونه اشاره کردم که برن کمک اون پیرزن اون خونه ازبیرون پرازمرد بودن با اسلحه با پیرزن در جنگ بودن اون دوتا مرد رفتن کمک پیرزن ومن بهشون گفتم منتظرتون میمونم يه لحظه نگاه کردم در مقابلم رشته کوههای بلند وسر به فلک کشیده دیدم يه آه سردی کشیدم وگفتم چند ماه طول میکشه تا از اينا رد بشيم با وجود اون دوتا مرد خودم تنها دیدم
تشکر عزیزم

پاسخ
لینک۸ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۴۴:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما سعی می کنید که از تمام ویژگی های منفی که در وجود خودتان یا دیگران قرار دارد، فرار کنید. همیشه در حالت دفاعی قرار گرفته اید و می خواهید از قدرت و غرور خودتان دفاع کنید و اجازه ندهید که به حقوقتان تجاوز شود یا به نحوی مورد ظلم قرار بگیرید. شما به دنبا حمایت و پناهی هستید که از حقوقتان دفاع کنید. می دانید که نمی توانید در این رابطه قوی عمل کنید و زورتان به آدمهای بد نمی رسد. حتی در مقابل نفس اماره ی خودتان گاهی کم می آورید و جلوی اشتباهات خودتان را هم شاید نتوانید بگیرید. اما در بیداری تان نوعی مواجهه را تجربه می کنید. سعی می کنید که از کوره در نروید و اوضاع از کنترل تان خارج نشود. هر چند که خودتان مراقب رفتارتان هستید ولی دیگران با شما بدرفتاری می کنند. شما حس می کنید که در یک موقعیتی در زندگی تان قربانی شرایط شده و نمی توانید از خودتان دفاع کنید. اما دنیا به شما رو می آورد. خداوند با شماست و نیروهای غیبی خودش را به کمک شما می فرستد. شما به تنهایی هرگز قادر نیستید که با چالشهای بزرگ زندگی تان مقابله کنید و باید همیشه سعی کنید که ارتباط تان را با پروردگار، خوب و قوی نگه دارید تا حمایت او را از دست ندهید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۹ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۱۴:۲۹
 Shoka

Shoka : سلام خوب هستین .تو خوابم به همراه همسرو بچهام رفته بودیم تو طبیعت ی کشور اروپایی انگار روی یک تپه نشسته بودیم خواهرشوهرم کنارمون نشسته بود اونجا خیلی سرسبزو زیبا بود و روبه رومون سلسله کوهای خیلی زیباآبی رنگ که روی قله ش برف بود. به خواهرشوهرم میگفتم ببین چقدراینجا قشنگه تا حالا دیدی توچله تابستون اینقدرجایی سبز باشه و به سبزها که تقریبا یک وجب بلند بوددست میکشیدم(سبزها سبز بودندولی مقدارخیلی کم زرد داشت خیلی کم) و اونم لبخندی ملایم بهم میزدمن اونجا حس خوبی داشتم و خواهرشوهرم انگار اومده بود ببینه. یک دریاچه بزرگ و عمیق مثل دریا با آب شفاف کنارمون بود همه به نوبت توش شنا کردیم من موقع شنا میترسیدم غرق بشم میخاستم ازهمسرم کمک بگیرم .که دیدم پشت سرم یک تپه سنگ بزرگ تودریاچه هست که جلو قسمت عمیق اب رو گرفته خیالم راحت شد گفتم این سنگ نمیذاره به قسمت عمیق برم و غرق بشم و همون قسمت اول دریاچه شنا کردم.صحنه بعد روبه روی کوهای بزرگی از برف ایستاده بودم دوتازن جوان و خوشرو بامن بودند و میخاستندمنو ببرند بالای کوه برفی ولی خواهرشوهرم گفت من نمیتونم بیام پولش هم ندارم بیام بالای کوه من زیاد برام مهم نبود اون زنها هم بیشترتوجه به من داشتند که منو ببرند بالای کوه .بعد دیدم روی یکی از کوها بچهای زیادی برف بازی میکنند و پسربچه ی که سوار ماشین بودوبه حالت بازی از کوه با ماشین میومد پایین .متشکرم

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۲:۱۷:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما شخصیتی با فرهنگ دارید و به سنت های خودتان خیلی پایبند هستید. شما تمایل دارید که نظرات خودتان را بیشتر و آزادانه تر ابراز کنید و وقت بیشتری را برای خودتان صرف کنید و به جنبه های هنری زندگی بیشتر توجه می کنید. احساس مثبتی در زندگی شما جریان می یابد و با چالشهای تازه ای در زندگی تان مواجه می شوید. شما می خواهید که آرامش و امنیت داشته باشید و احساس تان را خرج هر کسی نکنید. سعی می کنید که روابط خودتان را با دیگران محدودتر کنید و به منافع خودتان فکر می کنید. شما به اوج موفقیت در زندگی تان خواهید رسید و اعتبار زیادی هم برای موفقیت خودتان قائلید. خواهر شوهر شما مانند شما خودش را قوی نمی داند. فرصت های تازه ای برای شادتر زندگی کردن در اختیار شما قرار می گیرد و به خواسته هایتان می رسید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۴۵:۲۷
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.