کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب یخ

دیدن یخ در فصل تابستان نیکو و در فصل زمستان غم و غصه است.

از جابر مراکشی نقل است که اگر در تابستان یخ فراوان ببینید که جمع می کنید، از غم و رنج رهایی خواهید یافت. ممکن است فصلی که در خواب می بینید زمستان باشد اما در خواب احساس گرما داشته باشید. احساسی که در خواب دارید ملاک تعبیر قرار می گیرد نه فصلی که خواب دیده اید. آب شدن یخ به معنی حل شدن مشکلات هم می تواند باشد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

43 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

آسیه

آسیه : سلام خواب دیدم من و خواهرم و مامانم و مامانبزرگم رفتیم سفر و من دارم درس میخونم و چند تا صفحه مهم از درسام رو کنده بودم و یادم نمیومد چکارش کردم.بعد که قرارشد برگردیم شهرمون مامانم گفت مامان بزرگ رو میذاریم همینجا بابا میاد میبرش خودمون بریم یکم که رفته بودیم تو جاده من گفتم مامان خیلی کار بدی کردی مادر پیرت تو این سرما میمیره من و ابجی میمونیم اونجا تا بابا بیاد تو مامان بزرگ رو برگردون و ما اومدیم جاده رو بپبچیم وبرگردیم دیگه خبری از ماشین نبود و سه تائی میدویدیم.4یا 6 تا جاده به سمت برگشت بود که مامان گفت این یکی نه بریم بعدی و ما تو جاده هاشلوغ به سختی میدوئیدیم و برگشتیم و خواهرم برف های یخ زده رو شکست و دو تا کیفمون رو برداشت منم یخ و برف دور مامانبزرگم رو شکستم و بغلش کردم اوردم بیرون و تو دهنم انگاری چندتا تیکه یخ بود که میجویدم

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۱۶:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و مادر و خواهرتان مرتکب اشتباه بزرگی می شوید. خصوصا مادرتان که به مادرش بی اعتنایی می کند و نسبت به او بی تفاوتی و احساسات سردی را نشان خواهد داد. شما اما تلاش می کنید که خردمندانه رفتار کنید و جلوی اشتباه مادرتان را بگیرید. شاید حرفهای حاکی از بی مهری از دهانتان خارج شود ولی نزدیک است که به گمراهی بروید و عقل و روحتان را مرتکب گناه و خطایی بزرگ کنید. امیدوارم در واقعیت این اتفاق نیافتد. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۳۳:۱۶
Bahar

Bahar : با سلام خدمت خانم هراتی
دیدم داخل حیاط فعلیمان که بسیار باصفا و پر از درختان سرسبز و خرم هستم در خانه مهمان های بسیار زیادی طرف مادری خاله و زن دایی ...همه جمع بودند (میانه خوبی ندارم با آنها) با خالم صحبت میکردم اون هم ناراحت داشت منو نگاه میکرد و من داشتم دستور میدادم و طبق معمول خانه و مهمانهارا مدیریت میکردم زن دایی ام گفت یخ توی چاه توالت حیاط هست من رفتم ببینم یخها را دیدم بیرون آمدم که یکباره چاه فوران کرد و مقداری بیرون پاچید من بیرون از توالت بودم یک پرده ای جلوی من آمد و نگذاشت زیاد کثیف بشم کمی پام و رختخوابم بود که لحافی با گلهای قرمز و صورتی با ملحفه ای تمیز و تشک که جلوی توالت بود کمی کثیف شد من هم می خواست تمیزش کنم(رختخواب را دارمش ) روز روشن بود من هم متعجب که این پرده از کجا آمد جلوی درب دستشویی.
باتشکر

پاسخ
لینک۲۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۰۴:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شخصیتی متمول و روشنفکر و با ایمان و امیدوار دارید و با اشخاص زیادی در زندگی تان تعامل می کنید. اما خانواده ی مادریتان که از ایشان خوشتان نمی آید، حرفهای ناگفته ی زیادی در گلویشان گیر کرده و احساسات منفی و سردی نسبت به شما دارند. آنها می خواهند با بیان این حرفهای یخ و ابراز بی عاطفه گی شان نسبت به شما، شما را ناراحت کنند. اما همین که از ایشان فاصله گرفته اید و از آنها خبر ندارید و نمی گذارید که آنها هم از شما با خبر شوند بسیار به نفع شماست. اصلا فکر نکنید که ارتباط داشتن با آنها می توانست به نفع شما باشد. آنها به آرامش و رفاه و شادی و شور و شوق و مهربانی شما حسرت می خورند. شما آینده ای روشن دارید و به همین عدم ارتباط تان با آنان بهتر است ادامه دهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۳۲:۵۳
esi

esi : با سلام
خواب دیدم در باغی هستم و برف باریده ولی زیاد نیست و به چشمم یک تکه برف دیدم که یخ زده و گرفتمش و فشار دادم تکه تکه شد و همش نگران پرتغال ها بودم چون تو این فصل اگه سرما بزنه دیگه بار خراب میشه

پاسخ
لینک۲۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۲۷:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نگران هستید که رکود اقتصادی و سختی کارها، به زندگی تان تاثیر منفی بگذارد. اما شما با عملکرد صحیح خودتان باعث می شوید که این رکود و سختی از زندگی تان برود و ثروت و سرمایه تان را حفظ می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۳۴:۰۸
D

D : سلام امیدوارم خوب باشید

لطفا خوابم نمایش نشه

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۰۷:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما شاهد این هستید که رکود اقتصادی و سردی روابط در زندگی مردم حاکم است ولی شما الحمدالله مشکلی ندارید که به خاطرش جاپای قرص و محکمی نداشته باشید و به اندازه ی خودتان توانایی دارید. در زندگی تان کم کم و به آرامی پیشرفت خواهید کرد. گشایش کار می یابید و می خواهید که در قلب حساس و مهربانتان عشق و محبت را بکارید و نیاز به حمایت و پشتیبانی دارید تا از تنهایی بیرون بیایید. زمان گذشتن از ناراحتی های قبلی رسیده و شما باید سعی کنید که شروعی تازه برای خودتان بسازید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۲ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۲۴:۱۷
رویا

رویا : سلام وقت بخیر امروز ساعت ۷.۵ صبح بیدار شدم و قبلش خواب دیدم توصف پمپ بنزین هستم ولی ماشینم جلوی پمپ بنزینه ازصف اومدم بیرونورفتم سمت ماشینم وقتی سوار ماشین شدم انگار شاسی بلند شده بود دیدم همه جا یخبندونه ماشینو روشن کردم و گذاشتم تو درایو و راه افتادم تا اون مسیر یخبندونو تا خیابون اصلی که صاف و بدون یخ بود برسم همش میترسیدم ماشین سر بخوره اما نخورد و انگار خودش میرفت از روی یخای صاف و بعضی جاها با پستی و بلندی رد شدم و راحت رسیدم به جاده اصلی ولی یچیزی که یادم میاد پای سمت راستم گیر بود جاییو کلافه شده بودم ولی بازم بسلامت از یخبندون ردشدم در ضمن احساس سرما هم نداشتم به جاده صاف اصلی و بدون یخ که رسیدم همون پایی که گیر بود و انگار سنگین شده بود باعث شد ماشین وایسه و من دیگه هر طور شد پامو از گیر بودن در اوردم و تو تقلا بودم که دوباره راه بیفتم بعد یهو دیدم شبه و تو یه قطار نسبتا خلوت هستم با مامانم قطار تو یه ایستگاه توفضای باز بیرون وایساده بود تامسافراش جابجا شن مقصدمون مطب دکتربودمامانم تلفنی داشت با دکترش صحبت میکرد انگار دکترش کنسل شد همون موقع به مامانم که ازم فاصله داشت گفتم پیاده شیم سریع تا قطار راه نیفتاده که قطار راه افتاد مامانم از قطار در حال حرکت ولی با سرعت خیلی کم چون تازه راه افتاده بود پیاده شد بسلامت منم راحت پیاده شدم از یه در دیگه ولی رو یه پله لق و بزرگ که تا زمین ارتفاع تقریبا زیادی داشت میترسیدم که پله برگرده وبیفتم پایین یکیکه انگار پسر داییم بود میخواست کمکم کنه اول موفق نشدولی من دیگه دلگرم شده بودم که میتونم راحت بیام پایین یجا تو خوابم دنبال تعبیر خواب طلا میگشتم خلاصه هرچی خوابای خاص بود دیشب تاصبح دیدم تازه همشو نگفتم ببخشید سرتونو درد اوردم

پاسخ
لینک۱۸ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۲۰:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما شخصیتی با پرستیژ دارید و قادرید که زندگی تان را به بهترین صورت کنترل کنید ولی انرژی تان کم شده و حسابی خسته هستید. شما نیاز دارید که بخ خودتان شور و شوق و انرژی بیشتری تزریق کنید. می دانید که سردی روابط و احساسات سرد بین مردم حاکم است و رکود اقتصادی نیز باعث شده که کسی جاپای قرص و محکمی در زندگی نداشته باشد ولی شما قادر خواهید بود که کنترل زندگی تان را بخوبی در دست بگیرید. اما از لحاظ منطقی، گاهی برای شما هم مشکلاتی پیش می آید که مانع از این می شود که بتوانید آزادانه مطابق با میل و سرعتی که خودتان می خواهد به فعالیت هایتان در بیداری برسید. شما و مادرتان ( یا خرد و عقلانیت شما) نمی خواهید که در سختی ها و هنگام مقابله با مشکلات زندگی، همرنگ جماعت شوید بلکه می خواهید خودتان ابتکار عمل بخرج دهید و راه حل مشکلاتتان را پیدا کنید. شما می خواهید زندگی تان را متحول کنید ولی براز ارزیابی مجدد موقعیت تان و تعیین مسیر و اهداف زندگی تان باید کمی بیشتر وقت بگذارید تا مطمئن باشید که می خواهید با زندگی تان چه بکنید تا به موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۸ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۵۱:۳۴
Vahideh

Vahideh : سلام عزیزم.خداقوت

*بین قسمت٢و٣بیدار شدم عزیزم

پاسخ
لینک۲۱ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۵:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام خانم گل. تشکر. من تمایل دارم با شما از طریق تلگرام یوتاب تماس داشته باشم و نکاتی هست که شاید بهتر باشد با شما خصوصی در میان بگذارم. اگر تمایل به این تماس دارید با تلگرام یوتاب واحد پشتیبانی تماس بگیرید و همزمان من توضیحاتی را خدمتتان ارائه خواهم کرد. @yotaabcom آدرس تلگرام است. اما در مورد خوابتان تعبیر این است که دوست شما و همسرش به شما فکر می کنند و حرفتان را می زنند. شما نمی خواهید که مسائل خصوصی زندگی تان خیلی جلوی اینها مطرح باشد چون دوستتان غیبت تان را می کند و به خاطر همین مسائل پشتتان حرف می زند. شما سعی می کنید که با او، در حالی که با محبت هستید ولی قاطع و قوی و تا اندازه ای هم سرد برخورد کنید هر چند که او از این سردی روابط با شما خوشش نمی اید. همسر او از مسائلی بی خبر است و او لازم می داند که این مسائل را رفع و رجوع کند! شما درکتان نسبت به بعضی مسائل پایین است و در حالی که فکر می کنید خردمندانه رفتار می کنید، اما متاسفانه احساستان این است که زندگی تان با هرج و مرج مواجه شده و در حالی که فکرتان را باز نگه داشته و احترامتان بالاتر رفته و هیچ چیزی نیست که در شرایط حاضر مانعی برای رسیدن شما به موفقیت شود، ولی این تفکرات اشتباه شما، شما را از اوج موفقیت به زیر می کشاند!! شما شخصیتی قاطع و قوی داشته اید که کم کم دارد محو می شود و خودتان را محصور قوانین و مقرراتی می دانید که به شما تحمیل شده. خاطرات سخت شما و همسر سابقتان و سردی روابط با او باعث شده که شما تا اندازه ای خودتان را منزوی کنید. پدر شما عاشق شماست و مثل مادرتان نسبت به شما احساس دارد و تمایل دارد که شما را با ذهنیت و تمایل خودش به اجرای بعضی از قوانین در زندگی تان بیشتر آشنا کند هر چند که شما به این مسائل زیاد توجه نمی کنید و می خواهید که مجزا و مستقل باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۶:۴۷
mahtab

mahtab : باسلام و عرض ادب
رضا هستم
خواب دیدم توی دفتر محل کارمون هستم و همه همکارام حضور دارن یکی از کارمندان که خانمه و شغلش منشی حسابداری هست یه سینی ملامین کوچیکی توی دستش گرفته که چند استکان و مقداری آب چایی زرد رنگ کف سینی وجود داره آب چایی داخل سینی رو ریخت کف سالن مدیر عامل و ریئس هیت مدیره که باهم برادر میشن پشت یه میز مشترک بودن (که مدیر عامل ایستاده بود و رئیس هیت مدیره نشسته بود روی صندلی) و صحنه ریختن آب چایی رو دیدن به من نگاه کردن و منظورشون این بود که سالن رو تمیز کن وقتی خواستم تمیز کنم یهو آب چایی تبدیل شد به یه موج و من وحشت کردم اما فرار نکردن و با تمام وجود تلاش میکردم تمیزش کنم همه کارمندا داشتن نگاه میکردن بعد حسابدار اصلی که یه آقاست خیلی دستمال کاغذی تا خورده داخل یه سینی گذاشت و داد به من که من باهاشون آب رو جمع کنم بعد همه کارمندا اومدن کمکم ولی یکی از افراد که کارمند شرکت ما نبود اما بواسطه پیمانکار با ما آشنایی داشت و از مخالفان ماهم هست توی سالن کنار پنجره ایستاده بود و پای راستش رو توی پنجره گذاشته بود و با حالت کینه و تحقیر به ما نگاه میکرد (جای پنجره سالن در عالم رویا تغییر کرده بود و دقیقا برعکس جای واقعی خودش بود) بعد میدیدم که همه خسته و داغون افتادن گوشه کنار سالن و آب جمع شده ولی لکه هایی از آب روی سرامیک کف سالن پیداست و دوباره رئیس هیت مدیره با نگاه از من خواست که لکه های آب رو تمیز کنم و من از سرویس بهداشتی شیلنگ آب آوردم و کف دفتر رو تمیز تمیز شُستم جوری که انگار سرامیک ها بزرگتر و درخشان بنظر می‌رسیدن بعد منم مثل بقیه خسته و کوفته شده بودم رفته سمت دیوار سالن و به دیوار تکیه دادم و خواب برد توی همین حالت از خواب پریدم خواب جوری واقعی بود که وقتی بیدار شدم تا چنددقیقه فکر میکردم توی دفتر شرکت هستم / این خواب مال چندسال پیشه و بعدا از این خواب مدیریت شرکت بهم خورد و تا امروز چندین مدیریت عوض شده اما هنوز شرکت روبه راه نشده و افراد نالایقی خواستن سنوات مدیریتی زمان ما رو زیر سوال ببرن افرادی که توی خواب من بعنوان مدیران شرکت بودن موئسسین اصلی شرکت هستند و بعداز نامردی که درحق شون شد شرکت متوقف و درگیر مشکلات شد این اواخر هم بنده که یکی از کارمندان قدیمی هستم با کمک داماد رئیس هیت مدیره قدیم دوباره شرکت رو سرپا کردیم ولی جدیدا ایشون هم آدم نا درستی از آب دراومدن و قصد دارن حق هیچکس از افراد قدیمی رو پرداخت نکنن ضمنا مدیرعامل فعلی در گذشته جزو تیم ما بود ولی اون زمان که من خواب دیدم همه افراد مربوطه توی خواب بودن اما ایشون نبودن ضمنا شغل بنده بخاطر مسئول روابط عمومی و بایگانی و اجرایی پروژه هستم شرکت ماهم یه شرکت تعاونی مسکن هست

پاسخ
لینک۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۳:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. خانم منشی حسابداری، از مشکلات و نامردی هایی که در حق او و یا عده ای از کارمندان شده است، برای مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره، گله و شکایت کرده و این صحبت های او، تاثیر منفی و بزرگی بر جو موجود در محیط کارتان داشته است. مدیر عامل از شما خواسته که این اعتراضات و یا این مشکلات موجود را از بین ببریدو با دیگران صحبت کنید که آرام باشند، اما اعتراضات شدت گرفته. حسابدار اصلی شرکتتان پیشنهاد کرده که شرایطی به وجود بیاید که مردم به کل مشکلات گذشته را فراموش کنند و همه ی کارمندان هم با این تصمیم حسابدار اصلی موافقت کرده اند ( احتمالا با بالا بردن حقوق) ولی کسی که پای راستش را از پنجره بیرون گذاشته بوده، می خواسته که از روشهای غیر معمول این مشکلات را حل کند و با شما بنای مخالفت داشته است. بعد از این اعتراضات و ناملایمتی ها، مردم خاطرات تلخ روزهای گذشته را از یاد نبرده اند و باز مدیر عامل از شما خواسته که جوی فراهم کنید که مشکلات اصولی پاک شوند و نگرانی ها از بین برود. اینطوری کارمندان از اینکه حقوقشان خوب است و یا شرایط شرکت رو به بهبودی است، با خبر شده و آرامش گرفته اند. بعد از این مسئله شما دیگر خبری از اینکه جریانات موجود به چه صورت قرار بوده به پیش برود، نداشته اید و یا از مسائلی غافل و بی خیال شده اید. به خاطر همان جریاناتی که شما از آنها بی خبر بوده اید؛ مدریت شرکت بهم خورده و افراد نالایقی سر کار آمده اند که تا امروز هم هستند. در واقع ذهن شما در خوابتان از مشکلات گذشته برایتان یادآوری کرده و اینکه چطور شما توانستید مسائل را بخوبی حل و فصل کنید... اما مدیران جدید قادر به حل مشکلات نیستند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۰۹:۵۰
Mehri

Mehri : سلام .برادرم که در واقعیت خیلی وقته با داییم اینا ارتباط نداره در خواب دیدم که کنار داییم وایستاده و میگه دیشب زن داییم باز کلی داد و فریاد و دعوا راه انداخته بود که از شدت صداش یخچال خونشون خراب شده .با خودم میگفتم برادرم از کجا فهمیده.و داییم هم گفت یخچالی که واسه خونم خریده بودم ارزان قیمت بود به خاطر همین از صدای خانومش سقف یخچال زود نشست کرده .و منم تو خواب با خودم میگفتم حالا میفهمم چرا داییم زن داییم رو طلاق نمیده .چون پول نداره اگه پول داشت برا خونش یه یخچال خوب و گران قیمت می‌خرید(در واقعیت داییم اینا وضع مالبشون خیلی خوبه) داییم و زن داییم در واقعیت یه دوست خانم مشترکی دارن به اسم مینا که برادرم این خانومونمیشناسه .ولی برادرم در خواب می‌گفت انگار زن داییم برگشته به مینا گفته برو خودتو دار بزن هم خودت هم ما راحت شیم.

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۰۸:۰۱:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما خیلی دوست دارید که می توانستید عزم و اراده ی قویتری داشته باشید و مستقیما با دایی تان تعامل کنید و از احوالش با خبر شوید. برادر شما در خوابتان نمادی از شخصیت مصمم خود شماست. اما به هر جهت زن دایی تان با دایی دوباره دعوا کرده اند و دایی تان نمی تواند خودش را برای همیشه خونسرد نگه دارد و آرام باشد. او هم صبر و تحملی دارد و سقف تحمل او قوی نیست برای همین کنترل اعصابش را از دست داده و حسابی دعو کرده اند. دایی شما اعتبار زیادی برای موفقیت خودش در صورتی که از همسرش جدا شود؛ قائل نیست برای همین سعی می کند که صبور باشد. خانمی که دایی تان از او خوشش می آید، به خاطر دعوای دایی تان با همسرش ( اگر با خبر شود) ذوق خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۳۴:۰۳
Mehri

Mehri : سلام. اینکه آخر خواب گفتید دایی اعتبار زیادی برای موفقیتش بعد جدایی قاعل نیست . منظورتون اینکه داییم فقط با وجود زن داییم هستش که به داشته ها و موفقیت خودش افتخار میکنه یا اینکه نه چون فکر می‌کنه بعد جدا شدن باید اموالش رو به عنوان مهریه به همسرش بده دیگه نمیتونه آدم موفقی باشه ؟
و یکی هم گفته بودید مینا خانم اگه بفهمه این دو تا دعوا کردن ذوق می‌کنه . ایشون اصلا همچین آدمی نیستن و همیشه خوبیه این دو تا رو می‌خوان .می‌تونه تعبیر دیگه ای داشته باشه؟

پاسخ
لینک۲۳ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۰۸:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. من نظر خودم را عرض نکردم تعبیر خوابتان را عرض کردم که شما گفتید چون دایی پول نداره برای خودش یخچال نمی خرد. این در تعبیر، یعنی اعتباری برای موفقیت خودش قائل نیست. حالا چرا اعتبار قائل نیست از خودش بپرسید. من فقط خواب شما را معنی کردم. در مورد مینا خانم من اشتباه کردم منظورم خانمی بود که دایی تان از او خوشش می آید و گفتید مطلقه هست.

پاسخ
لینک۲۳ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۲۴:۴۴
Rose

Rose : سلام وقتتون بخیر مادرم وقتی از خواب بیدار شدن ۵دقیقه ی بعدش اذان صبح شده،خواب دیدن که مادربزرگمو رو حموم میکنن که همه جاشو کیسه کشیدن و فقط یه پاش مونده(۱۵ماهه فوت شدن)بعدمتوجه نمیشن که از حموم درش آوردن یانه فقط در ادامه میبینن که شبه و مادربزرگم خونه ی ماست وپنجره باز مونده و با خودشون میگن کی این پنجره رو باز گذاشته اگه گرمم باشه بذار ببندم تا دزد نیادکه متوجه میشن چراغ خیاط روشن شد و میگن کی روشن کرد؟ و بچگی های من (۸سالگیم) و خواهرم(۱۲) میبیننن( با اینکه من الان 30سالمه و خواهرم 34 که هردو مجردیم ) که تو حیاط بازی میکنیم و شبه و یکم هم برف باریده بوده که به یه نظرهم میبیننن که روزه و خودشونم توی حیاط در حال شستن یه چیزی بودن و هرچی تاکید کردن بریم خونه انگاری من قبول نمیکردم که عصبانی شدن و میگن که من و خواهرم موقعی که دیگه میرفتیم تو خونه از عصبانیت این که من حرف گوش نکردم یه مشت برف برمیدارن که حس میکنن توش یه تیکه یخم بوده و پرت میکنن و میخوره به پشت من و حس میکننن من دردم اومده و خودشون ناراحت میشن بخاطر ناراحتی شون میخواستن بیان تو خونه  ببیننن چیزیم شده یانه که میبیننن من گریه کردم و از اینجا به بعد دیگه بزرگسالی منو میبین نه همون۸سالگی ویه بچه روی پاهای منه و من نشستم و میگن که با صدای گریه هات بیدارش کردی راحت شدی (بچه بنظرشون بچه ی خود مامانمه و پرسیدم که پسر بود یا دختر گفتن اینو نمیدونن) که من در جوابش گفتم خودش بیدار شد و بچه به من نگاه میکرده و بچه بخاطر گریه و ناراحتی من ناراحت بوده که مامانمم هم ناراحت بوده

پاسخ
لینک۲۱ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۰۷:۵۳:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روح مادر بزرگتان شاد. دعاهای خیر مادر شما در حق مادر بزرگتان باعث شده که خداوند بیشتر گناهان او را ببخشد و فقط کمی از اشتباهات او هست که هنوز نیازمند دعاهای خیر مادرتان است. روح مادر بزرگتان زنده و آزاد است و در کنار شما در تعامل است و او فقط حضور فیزیکی اش را در دنیا در کنار شما از دست داده است. مادر شما به آینده و چشم اندازی که پیش روی او و شماو خواهرتان است فکر می کند. او نسبت به شما شخصیتی به شدت حمایتگرایانه دارد و فکر می کند که شما را باید خیلی خیلی حمایت کند تا به موفقیت برسید و خواهرتان و شما را علاوه بر اینکه به خدای بزرگ می سپارد اما دلش می خواهد که شما در روابط عمومی تان با مردم مراقب باشید که سختی روابط یا احساسات سرد و بی مهری دیگران، باعث نشود که روحیه ی شما خراب شود و یا افسرده شوید. او حتی مراقب است که رکود و سختی اقتصادی دامن شما را فرا نگیرد. اما با این وجود، گاهی شما به نصایح او توجه نمی کنید و این باعث عصبانیت مادرتان می شود. و او که می خواهد شما را از شر دیگران حفظ کند، خودش با شما بدرفتاری می کند و پشت سرتان بد وبیراه می گوید و این شما را ناراحت می کند. او وقتی که جای شما امن و در کنار خودش باشد، خیالش راحت است که شما بزرگسال هستید ولی وقتی دور از او هستید و با مردم تعامل می کنید مرتب نگران شماست. او می خواهد که شما با کودک درونتان هماهنگ باشید و شاد باشید و نه اینکه خشک و بی روح رفتار کنید ولی در عین حال، تمایل دارد که شما به کودک درونتان خیلی هم توجه نکنید و شخصیتی به شدت خردمند از خودتان نشان دهید. انشالله خداوند مادرتان را برایتان حفظ کند و تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۲۵:۵۳
smamb

smamb : با سلام و خسته نباشید.دیروز موضوعی در مورد نامزدم برام روشن شد بحث کردیم.خواب دیدم نامزدم اومده خونه ما و بالا تنش لخته و فقط شورت تنش بود و لباساش دستش بود.خواهرم اومد نامزدمو بردم تو یخچال قایمش کردم.یخچالمون تاریک بود.خواهرم میاره آب گوشت ژله مانند بذاره تو یخچال که با ترس و اصرار ازش میگیرم خودم میذارم تو یخچال.به نامزدم میگم نترس منم.یخچال دستشويي خونمون شد.بابام اومد بره دستشویی نذاشتم رفت اونور دستاشو بشوره به نامزدم گفتم زود بیا بیرون از سمتی که بابام نیست فرار کن نبینتت.بعد با ناراحتی و شرم اومد بیرون لباساش دستش بود انگار شورتش که قرمز بود رو سرش بود گفت زشت نیست اینجوری برم تو محلتون آبروت نمیره؟ گفتم نه زود بپوشی چیزی نمیگن.حین رفتن تو کوچه لباساشو میپوشید.موقع رفتن قدش کوتاه شده بود و اعتماد به نفسش کم بود. ممنون از تعبیرتون

پاسخ
لینک۱۵ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۲۸:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. نامزدتان احساس می کند که شما او را دوست ندارید و از او حمایت کافی نمی کنید. اما او گناهی را مرتکب نشده و با شما صداقت دارد. او رک و پوست کنده احساس خودش را با شما مطرح می کند. شما نمی خواهید که چیزی در رابطه با او را با خواهرتان مطرح کنید و حرفی نمی زنید اما نسبت به نامزدتان سردی احساس و روابط از خودتان نشان می دهید و او را ناامید می کنید. حتی نمی گذارید که او برایتان درددل کند و خودش را از لحاظ احساسی سبک کند، و اینجا نقش خردمند به خودتان می گیرید و می خواهید که او از زندگی تان برود بدون اینکه به او حق بدهید که بخواهد شروعی تازه با شما داشته باشد. او به شدت استرس گرفته و فکرش دچار نگرانی شده است. احترام و مقام او پیش شما پایین امده و اعتماد به نفسش از دست رفته است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۵ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۲۹:۲۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.