تعبیر خواب یخ
دیدن یخ در فصل تابستان نیکو و در فصل زمستان غم و غصه است.
از جابر مراکشی نقل است که اگر در تابستان یخ فراوان ببینید که جمع می کنید، از غم و رنج رهایی خواهید یافت. ممکن است فصلی که در خواب می بینید زمستان باشد اما در خواب احساس گرما داشته باشید. احساسی که در خواب دارید ملاک تعبیر قرار می گیرد نه فصلی که خواب دیده اید. آب شدن یخ به معنی حل شدن مشکلات هم می تواند باشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
سایه : خواب دیدم ۳ تا یخچال سفید کف آشپزخونه ای بودن و من داشتم با آب می شستم ، روغن های زردی که داشتن می رفتن سوراخ فاضلاب ، یخچال ها تمیز شدن ، زن داداشم دنبال سم برای مزرعه بود
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که احساسات سرد و زننده را از زندگی تان کنار بگذارید و روابط خودتان و 2 نفر دیگر را بهبود ببخشید. می خواهید که گرمی و امنیت به زندگی تان بیاید و کینه ها و ناراحتی های گذشته را بشویید برود. فکرتان راحت خواهد شد و آرامش خاطر خواهید داشت. زن برادرتان سعی می کند که منبعد اجازه ندهد که افکار منفی روابط او را با دیگران خراب کند و اهداف او را از بین ببرد. او سعی می کند که اختلافات و ناراحتی هایی را که مانع از پیشرفت او در زندگی اش می شود را از بین ببرد. تشکر از همراهیتون.
سایه : خانم هراتی سلام یکشنبه من خواب یخچال گذاشته بودم تعبیر نشد و متن خوابم پاک شده بود
فریبا هراتی
: سلام. خوابی از شما ثبت نشده بود عزیزم. لطفا دوباره ارسال بفرمایید.
Amin : سلام خانم هراتی . خواب دیدم تو یه کوچه خاکی که زمینش ناهموار بود و چاله چوله سنگ و کلوخ داشت دارم راه میرم هوا هم تاریک بود بعد یه یخچال وسط کوچه بود ! رسیدم بش یه خانمی ناشناس درش وا کرد انگار میخاست یخچال بم نشون بده داخلش خالی بود فقط یخ زده بود.... دیگه چیزی یادم نمیات . با تشکر از شما
فریبا هراتی
: سلام. شما گزینه های محدودی دارید و باید سعی کنید که روشنفکر باشید. شما از بعضی از اهدافتان منحرف شده اید و احساس می کنید که در شرایطی بغرنج که آینده ی آن نامشخص و مبهم است قرار گرفته اید و با محدودیت ها و نارضایتی هایی در زندگی تان مواجه شده اید. شما از دنیا احساسات سردی را تجربه کرده اید که باعث شده که شما هم بالطبع شخصیت سردی از خودتان نشان دهید. خواب شما به شما می گوید که باید هدف، برنامه یا موقعیتی را نگه دارید و نگذارید از دستتان در برود چون می توانید از امکاناتی که برایتان به وجود می اید برای اینده تان استفاده کنید. تشکر از همراهیتون.
fahime : سلام .خواب ديدم يخچالمون خونه همسايمونه(يخچال خودمون كه در واقعيت هم تازه خريديم )و توي يخچال پر از مواد عذاييي و ميوه تازه بود به جلوي در يخچال پرده زده بودن بجاي در .به همسايمون گفتم چرا درش نيست گفت درش بردن درست كنننن ميارمش و تازه چراغش هم خراب بود درستش كردن.تعبيرش را ميگين .ممنون ميشم
فریبا هراتی
: سلام. شما امکانات مالی خوبی دارید و باید سعی کنید که به کسی محبت کنید و احساسات سردتان را کنار بگذارید تا خداوند روزی تان را زیاد کند. دیگران چشم به دارایی های شما دارند و اگر انفاق نکنید و صدقه ندهید، با مشکلات مالی مواجه خواهید شد. هم شما را چشم زده اند و باید فورا صدقه بدهید و هم اینکه باید از ته قلبتان نیت کنید که از امکانات مالی تان به اشخاص بی بضاعت کمک کنید و با دیگران با بی محبتی و سردی برخورد نکنید تا به مشکلات مالی دچار نشوید. خداوند به شما رحم کرده که امیدتان را ناامید نکرده وگرنه بلایی سر خودتان هم می آمد! ( چراع تازه تعمیر شده بوده- اشاره به گذشتن خطری از سر شما دارد) پرده هم نگرانیهاییست که با صدقه باید دفع شود و در یخچال این است که سعی کنید که خیلی از داراییهاییتان جار نزنید و جلوی انظار مردم ظاهر نکنید. باید امکانات مالی تان را بیشتر بپوشانید و دل کسی را نسوزانید که فقیر است. تکرار می کنم قطعا کمک مالی بزرگی به دیگران کنید. مثلا گوسفند بکشید و درسته به فقرا ببخشید و اصلا خودتان هم نخورید. تشکر از همراهیتون.
Lia : با سلام خوابم مال قبله. خواب دیدم با همسرم و دو نفر دیگه در ترافیک هستیم همسرم رانندگی می کنه اون از ماشین پیاده میشه و میره ترکم میکنه یکی از اون ادما در اون ترافیک سنگین رانندگی میکنه میزنه گنار و توقف میکنه صحنه عوض دیدم در یک اپارتمان زندگی می کنم ما با اسانسور بالا و پایین میریم . دانشگاهه دخترعموم ی یخجال داره ما غذاهامون رو در اون قرار میدیم من یه سرخ کن دارم دخترعموم از اون استفاده کرده اما فراموش کرده خاموشش کنه من بهش نمیگم اما عصبانی میشم صحنه عوض زنگ درو میزنن یکی از اقوام پدریم میاد داخل و هی بمن دست میزنه (حس خیلی بدی داشتم)اون میگه من بزودی میمیرم (در واقعیت سرطان داره) یهو صورتش بنفش شده و میگه من می خوام ب خانواده شما ی خدمتی بکنم (در واقعیت یکی دو هفته بعد البته ایشون اومد خونمون و دوباری حرفای نیشداری بمن زد من بخودم نیاوردم و جوابشونو ندادم امیدوارم ب همین جا ختم بخیر باشه )پیشاپیش از تعابیرتون سپاسگزارم
فریبا هراتی
: سلام. همسر شما وقتی دیده که زندگی به همان روانی و آسانی که او انتظار داشته پیش نرفته و در جایی از زندگی اش گیر کرده ناامید شده و شما را رها کرده ولی شما قادر بوده اید که با بالا پایین های زندگی مقابله کنید و درکتان نسبت به مسائل بالاتر است از دختر عمویتان که خونسرد است و بی خیال. او گاهی باعث ناراحتی شما شده و به روی خودش نیاورده که حرفی که می زند تنش عصبی در شما به وجود می آورد. فامیل پدریتان هم می خواهد مهربانی کند ولی بلد نیست چطور و وجهه ی خودش را خراب می کند و البته وقتی آدم بلد نباشد که درست فکر کند، درست هم نمی تواند صحبت کند. تشکر از همراهیتون.
Mohsen : سلام و خدا قوت به شما خانم هراتی روزو روزگار بر شما خوش
خواب دیدم همراه دخترم و همسر سابقم همسر گفت یخچال نو خریده رفتیم ببینیم سه تایی رفتیم داخل آپارتمانش یه سری ادم اومده بودن وسایل خونه رو بخرن میرفتن اینور و اونور خونه به چشمم خالی می اومد یخچال نوشو نشونم داد بعد تو این حین میون افرادی که اونجا بودن یه مردی بود که توجهم بهش جلب شد که بهم زیاد نگاه میکرد بع رفتیم سراغ یخچال قدیمیش که اونجا بود گفتم یخچال به این خوبی و تمیزی چرا عوضش کردی همینکه خوب بود بعد تو افراد اونجا یه خانمی هم بود که خیلی شبیه به او آقا بود انگار خواهر برادر بودن که به همسرم گفتم ببین این دوتا چقدر شبیه همن معلومه خواهر برادرن دوقلو ان
یه چیزاییس یادم نیست این وسطاش
با تشکر از شما خانم هراتی
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همینطور برای شما. همسر شما می خواهد تعییراتی در زندگی اش به وجود بیاورد و بعضی اخلاقهایش را عوض کند و زندگی اش را متحول کند. از نظر او شما شخصیتی سرد و احساساتی سرد داشته اید ( شما احساساتی هستید ولی احساساتتان را زیاد بروز نمی دهید) و خیلی روی هدف و برنامه و موقعیتی که در زندگی مشترک با او داشته اید تمرکز می کردید و هدفتان را نگه می داشتید. حالا او احتمالا با کسی آشنا شده که ممکن است بخواهد با او ازدواج کند ولی او شخصیتی مشابه شما دارد و البته پولدار، دمدمی مزاج و احساساتی هم هست. شما فکر می کنید که او خیلی شبیه به شماست پس چرا زندگی اش را با شما حفظ نکرد. شاید او دقیقا به همین دلیل این شخص را انتخاب کرده که شبیه شماست. تشکر از همراهیتون.
Samin : سلام خواب ديدم دارم ميرم خونه دوستم انگار يكي راهنما بود و زمينهاي يه زده و سر بودن و داشتيم رد ميكرديم به يه قسمت رسيديم كه بايد از يه جا شبيه درياچه يخ زده رد ميشديم اول به من گفتن رد شو اما من گفتم نازكه و ميشكنه رد نشدم اين آقا خودش پريد توي آب يخ زده شكست و نفر بعدي كه فك كنم پدرم بودن پريدن كه يه دفعه بابا علامت داد كه انگار آون آقا حالش بد شده بود ابش خيلي زلال بود ميديدمشون مثل اينكه شوك بهش وارد شده و سكته كنه اوردش كنار اب ما هم اورديمش بيرون هواي بيرون خوب و گرم بود مرده بودن منم شروع كردم بهش شوك دادن با دستم كه يه دفعه اب از دهنش اومد بيرون و زنده شدن اما همينطور كه بهش شك ميدادم تا زنده بشه يه دختر بچه ناز شدن
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به هدفی برسید و احساس می کنید که شرایط ناپایدار و لغزنده ای در راه رسیدن شما به هدفتان وجود دارد. شما نمی خواهید که اشتباه کنید و ریسک کنید و نمی خواهید که جایگاه محکم و جاپای قرص و محکمتان را از دست بدهید. پدر شما همفکر و راهنمای شماست. شما ممکن است احساس کنید که امیدتان شکست خورده و هیچ موفقیتی برایتان حاصل نمی شود. اما اگر مثبت اندیش باشید و سعی کنید که امیدتان را زنده نگه دارید، در کارتان موفق خواهید شد و به ثروت می رسید. تشکر از همراهیتون.
فرشته : با سلام و عرض خسته نباشید
چند شب پیش خواب دیدم که با پدر و مادرم داخل یک جایی شبیه استخر هستیم که آب سرد بود و روی آب یخ مثل یخچال های طبیعی بود ولی اصلا حس سرما نداشتیم. مادر بزرگم بیرون آب بودند و انگشتر بدل من را هی به سمت پدرم داخل برف های روی آب می‌انداختند که بهش نشان بدهند و هی فکر می‌کردند پدرم متوجه نشده برای همین باز به سمتش پرت می‌کردند. بعد پدرم عصبانی شد و انگشترم را برد زیر آب و انگار آب عمق بدون پایان داشت ولی من به پدرم اصرار کردم که این کار رو نکنه چون انگشتر مورد علاقم هست و با این حال انگشترم برد زیر آب و آن را پرتاب کرد تا دیگر دستم نرسد.
بعد من هم رفتم زیر آب سرد و پدرم گفت که این کار رو نکنم ولی من رفتم و دنبال انگشترم گشتم و دیدم که زیر یخ کنار دیوار بود و اصلا تا پایین نرفته بود و آمده بود تا سطح آب دوباره و می‌گیرمش تو دستم و یهو دو تا انگشتر بابام رو که قبلا ندیده بودم دیدم و پدرم گفت لطفا نندازش تو آب و تلافی نکن و منم گفتم مگه من مثل تو ام؟ بعد انگشترش رو که شبیه حلقه بود ولی وسطش یه نگین قهوه ای داشت بهش دادم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و پدر و مادرتان راجع به مسائل احساسی با هم صحبت می کنید ولی احساس خوشایندی بین شما جریان نخواهد داشت. سردی و عدم درک متقابل در صحبت های شما به وجود می آید. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید ولی حاضر نیستید که چیزی را به شما تحمیل کنند. مادر بزرگتان می خواهد به پدرتان بگوید که شما الکی دلخوش به چیزهایی هستید که ماندگاری برایتان ندارد و نسبت به کسی تعهد دارید که رفتنی است و پدرتان هم می خواهد که شما این شخص یا این تعهد را دور بریزید. اما شما حاضر به قبول آن نیستید. پدرتان هم خودش نسبت به انجام کارهایی متعهد است که سودی برایش ندارد و دوستانی دارد که برایش ماندنی نیستند. اگر انگشتر او در انگشت حلقه اش بوده ممکن است با آدم پولداری دوست شده ولی دوستی شان به جایی ختم نمی شود که برای پدرتان سودی داشته باشد. تشکر از همراهیتون.
Sheyda : باسلام و احترام
خانم هراتی عزیزم، خواب دیدم جایی هستم و هم دانشگاهیهای قدیمم که پسر بودن هستن، یکی از اونها داشت به کفشم نگاه میکرد، کفشم مشکی و خاکی بود و انگار برام خیلی تنگ شده بود و بزور پاهام تووش رفت، خجالت کشیدم از نگاه اش. بعد همه یه جا نشستیم و یه دیگ بزرگ از یخهای کوچیک مثه یخهای تووی قالبهای یخچال، اوردیم وسط و همه شروع کردیم با قاشق به خوردن یخ مثه یه مسابقه، حس خوردنش و صدای خورد شدنشون زیره دندونامو هنوز میتونم احساس کنم.
خانم هراتی عزیزم میشه لطفا بر مبنای پسرخاله ام که توی کماست برام تعبیر کنین، شب و روزای سختی رو دارم میگذرونم، دنبال یه جواب از خدا هستم، شاید خوابهام حقیقت رو برام روشن کنن.
زنده و سلامت باشین الهی.
دوستون دارم.
فریبا هراتی
: سلام. درک شما بالاست و هر کسی هم که درکش بالاست می داند که شما تحت فشار زندگی کدورت های زیادی را متحمل شده اید و عرصه به شما تنگ شده و به شما سخت گذشته است. دیدن یخ در خوابتان به این اشاره می کند که شما هیچ ایده و فکری ندارید که حال پسرخاله تان چطور خواهد شد و شرایط او در آینده چطور پیش می رود و خوردن یخ به این اشاره می کند که شما و دیگران باید سعی کنید که خونسرد باشید و همدیگر را تشویق کنید که خونسرد باشند و توکل به خداوند کنید. استرس داشتن برای هیچ کدام از شما خوب نیست و خدای نکرده باعث بیماری و افسردگی شما خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Sorakhorshid : سلام خانم هراتی عزیز. خواب دیدم اتاقم.بزرگتر از واقعیت شده و پر اثاثیه است. یک یخچال بزرگ سفید داشتم که پدر و مادرم بهم داده بودن. یخچال رو باز کردم پر خوراکی بود که همه برای خودم بودن. و نان و دو ظرف پر ازموز جلب توجهم کرد. موزها رو.توی خواب میدونستم که مدتی هست دست نزده مونده ولی سالم و تازه و سفت بودن. توی یک ظرف علاوه بر موزهای تکی یک.خوشه موز بود و توی ظرف طبقه بالا علاوه بر تکی ها یک موز دایره ای بزرگ بود. با خودم فکر کردم ازشون بخورم یکی از ظرفها رو بدم به خانواده ام. یک تنه درخت با شاخ و برگهاش با وجودیکه یخچالم طبقه بندی بود اما محکم ایستاده بود و من از شاخه هاش به عنوان جای ظروف خوراکی استفاده می کردم. یخچالم اب میداد. تنه درخت رو دراوردم دیدم در اتاقم رو زمانیکه اومدم بخوابم یادم رفته ببندم و تنم به لرزه افتاد. در اتاق شبیه در گاراژ شده بود و رو به کوچه باز بود. دست به همه کلیدهای اتاقم زدم اما هیچ لامپی روشن نشد. نور یخچال بهم امید می داد. تنه درخت رو برداشتم اومدن بیرون. دیدم برقای خونمون.رفته و خونه مون مثل واقعیت نبود شاید قشنگتر و چند تا فرش هم که در واقعیت چنین فرشایی ندارسن برای شستن.توی حیاط بود. بابام اومده بود برقا رو درست کنه که لامپا روشن بشن و غر میزد که از دست تون.راحتی ندارم. چند تا از لامپا روشن شد و ما خوشحال شدیم ولی بیشتر اونا.درست نشدن. رفتیم توی کوچه روز روشنی بود تنه درخت رو به مادرم نشون دادم که پایین اون در اثر ندونم کاری خودم شکسته بود. مامانم گفت اشکال نداره بزارش توی یخچالت. ولی من می دونستم از عهده فیکس موندنش توی یخچال برنمیام. یک موتور کهنه که معلوم نبود صاحبش کیه و ما تنه رو روی اون برداشتیم تو کوچه بود و دیدم آل پاچینو بازیگر بدون اینکه براش مهم باشه برای کیه اومد برش داشت و برد برا خودش. مرسی از تعبیرتون. من مجردم و کار و زحمتم توی خونه زیاده.
فریبا هراتی
: سلام. شرایط شما متحول و مثبت خواهد شد و امکانات شما افزایش می یابد. شما قابلیت های زیادی دست نخورده ای در وجودتان دارید که باید از آنها برای آینده تان استفاده کنید. نسبت به بعضی مسائل احساسات سردی از خودتان نشان می دهید و آرزوهایتان را می خواهید عملی کنید و از رکود و زندگی یخ زده بیرون بیایید. وقتش رسیده است که شما زندگی کنید. شما خیلی تمایلات خودتان را در مورد جنس مخالف سرکوب کرده اید و دیگر وقت آن رسیده که بخواهید ازدواج کنید. حس تنهایی و نبود عشق در زندگی تان باعث ناراحتی شما شده است. خانواده تان هم می خواهند زندگی شان را متحول و مثبت کنند. می خواهند زمینه ی زندگی شان از مشکلات و آلودگی ها پاک شود. ناامیدی ها را کنار می گذارند و پدرتان سعی می کند که تا جایی که از دستش بر می اید کاری کند که امیدو روشنی و خوشبختی به زندگی تان راه پیدا کند. شما باید مراقب باشید که حالا که می خواهید به احساسات خودتان در مورد جنس مخالف و ازدواج فکر کنید، اشتباه نکنید و بی گدار به آب نزنید! شما تنه ی درخت آرزوهایتان را روی موتور بی صاحبی که یک هنرپیشه ی خارجی آن را برداشته گذاشته اید. این یعنی اینکه کسی که شما نمی توانید او را درک کنید و برایتان نقش بازی می کند به شما وعده ی سرخرمن می دهد و می گوید که خیلی زود شما را به اهدافتان خواهد رساند و می خواهد امید شما را به ناامیدی تبدیل کند. دوست عزیز سادگی را کنار بگذارید و به هر بی سروپایی که به زندگی تان می آید و می خواهد با شما ارتباط برقرار کند سه سوته پاسخ مثبت ندهید! مراقب باشید که عجله باعث خواهد شد تمام آرزوهایتان نقش بر اب شود. تشکر از همراهیتون.