تعبیر خواب ائمه اطهار (ع)
اگر کسی در خواب ببیند که به زیارت حضرت امام رضا (ع) رفته و در حال طواف حرم است، زندگی وی با برکت و نعمت همراه خواهد شد.
اگر حضرت امام زمان (ع) را در خواب دید، و آن حضرت با خوشروئی و ملاطفت برخورد کرد، آن شخص نسبت به اعمال دینی، مراقبت های لازم را معمول می دارد. اگر خلاف آن دید، حضرت از وی ناخشنود است و در امر دین مسامحه کار است.
اگر کسی خود را در حال زیارت هر یک از امام زادگان علیم السلام دید، اگر مجرد باشد، به زودی ازدواج خواهد کرد و صاحب فرزندانی صالح خواهد شد و اگر متاهل باشد، درامر دین کوشاست. دیدن و رضایت امامان معصوم علیهم السلام، نشانه رضایت خداوند است.
تعبیر خواب امام علی (ع)
ابن سیرین می گوید: هر که در خواب حضرت امیرالمومنین علی (ع) را دید، در صورتی که خوش رو باشد، علم و کرامت و شجاعت و سخاوت خواهد یافت. اگر حضرت را زنده در شهری ببیند، انصاف و تقوی در آنجا حکمفرما باشد و ظلم و ستم از آن دیار رخت بربندد.
تعبیر خواب حضرت فاطمه (س)
اگر زنی حضرت فاطمه سلام الله علیها و یا هر یک از بانوان شاخص را در خواب دید، چنانچه آن بانوان در خواب با وی با خوشرویی و ملاطفت برخورد کردند، نشانه آن است که وی در حفظ عفت و تقوای خود کوشا است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
زهرا : سلام. من خواب دیدم حضرت فاطمه بهم پیام داده یا نامه که ساعت 24 فلان روز ( توی خواب تاریخی بهم گفته شد که یادم نیست) بیا سامرا ، انگار قبرشون اونجا بود یا شایدم اونجا بودند . البته من یکی دور روز قبلش برای حاجتم بهشون توسل کرده بودم. تعبیرش چی میشه؟
فریبا هراتی
: سلام. عدد 24 سمبلی از پاداش، شادی، عشق، پول، موفقیت و خلاقیت است. به ملاحظات و تعاملات شما با مردمی با جایگاه و قدرت بالا اشاره دارد یعنی به معاشرت تان با افراد بالا دست اشاره دارد که در خوابتان این شخص با جایگاه بالا حضرت فاطمه س هستند. و خوابتان به این تعبیر است که برای رسیدن به شادی و عشق و پول و موفقیت متوسل به او شوید و او پذیرفته است که برایتان به درگاه خدای بزرگ دعا کند. خوشا به سعادتتان. انشالله حاجت روا خواهید شد. همینطور سامرا محل مرقد مطهر امام دهم و یازدهم و شهر محل تولد امام زمان ع است و شما به آنان هم باید متوسل شوید تا به همه خواسته هایتان برسید انشالله. تشکر از همراهیتون.
Ghoncheh : سلام من خواب ديدم مراسم عزاداري امام حسين هست من لباس مشكي تنم بود وبعد دلم شكست و گريه كردم و اشك هام ريخت روي زانومن كه لباس مشكي پوشيده بودم بين خواب و بيداري مي گفتم چرا من اين خواب ها رو زياد مي بينم (من خوب عزاداري امام حسين زياد مي بينم). ممنون از تعبير تون
فریبا هراتی
: سلام. امام حسین ع محب شما هستند و در دعاهایتان به ایشان متوسل شوید تا به درگاه خداوند برایتان دعا کنند. شما پیرو و دوستدار ایشان هستید و او محبت شما را درک می کند. انشالله حاجت روا خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
محمد : سلام خسته نباشید . خواهش میکنم این خواب را با دقت بخوانید
من یه جوون شدیدا افسرده هستم
دختری را دوس داشتم و جواب رد به من داد ، خیلی وقت پیش برای خواستنش از امام حسین به کربلا رفتم . دیشب نا امید از جواب نگرفتن از کربلام بعد سه ماه دو خواب متوالی دیدم. خواب اول این بود که این دختر موردعلاقم در پروفایل خود جمله ای عاشقانه از معشوق گذاشته بود. بلند شدم از خواب گریه کردم بعد خوابم برد
این بار در خواب دیدم در جایی دارم زیر دست و پای جماعتی لگد میشوم. من میگم کاروان حسین الان از راه میرسد. یهو جماعت محو میشوند . بلند میشوم . یک اسب سفید امام حسین سمت من میاید. دو بار گریه میکنم . اجازه سوارشدن به روی ان را به من نمیدهد. ولی بار سوم که شدید گریه میکنم و التماس میکنم به اسب که از امام بخواه این دختر را به من بدهد. در حالیکه چشمانم را میبندد مرا به جایی میبرد که امام حسین با اصحابش در حال سخنرانی است. چهره های بسیار مومن و خوشرو اونجا بودند . من متی چهره مبارک امام را دیدم . التماس کردم که سال بعد باز هم میام خدمتت . صد تا نذر براشون کردم .به زائراتون خدمت میکنم .فقط من رو به این دختر برسون. با لبخندی به من میگوید باشه فقط چند تقویم بخر بین مردم پخش کن . بعد باز مزا بیهوش میکند و اسبش مرا به جای اول برمیگرداند. من هنوز باور نکردم چنین خوابی دیدم
تعبیر این خواب چیست؟ به خصوص انکه دختر مورد علاقم جواب سلام من را هم اخرین بار نداد
منظور از تقویم چیست؟
چرا خواب اول پروفایل با دیدن خواب دوم این قد تفاوت دارد
از دیشب دیوونه شدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تقویم در خواب بیانگر گذر زمان و اتفاقات گذشته است. اینکه به شما گفته اند که تقویم بخر و بین مردم پخش کن، یعنی از شرایط زندگی تان بعدا برای مردم بگویید که لطف خدای بزرگ به واسطه محبت امام حسین ع نسبت به شما، شامل حالتان شد و اینکه چنین خوابی دیده اید که نشان دهنده ی حادثه ای بزرگ و ملاقات خاص شما و امام حسین ع است و این خواب تاریخ مهمی در زندگی شماست. شما خوشحال می شوید و شادی به زندگی تان می آید و اخبار خوشتان را با دیگران تقسیم خواهید کرد. دختر مورد علاقه تان از شما خوشش خواهد آمد. امااینکه شما سوار اسب سفید شده اید یعنی خوشبختی دنیا و اخرت شما و رسیدن به حاجاتتان تنها به واسطه ی امام حسین ع صورت می پذیرد. اسب شما را به جای اولیتان برگردانده و پیاده کرده. شما به حاجتتان می رسید ولی دقت داشته باشید که اگر خوشبختی دارید به خاطر توسل به امام حسین ع است . هرگاه شما به خاطر این دختر خانم، مجبور شوید کاری انجام دهید که امام حسین ع از کار شما راضی نباشند، حمایت او را دیگر نخواهید داشت!! عشق اول شما باید خدا باشد و نه این دختر خانم. حمایتتان را از امام حسین دارید و نه این دختر خانم. کسی که توکل به خدای مهربان می کند هرگز افسرده و ناامید نمی شود. اما خدای نکرده انسانها به آدم بد می کنند!! مبادا در قلبتان عشق این دختر را بالاتر از عشق خداوند قرار دهید، که در این صورت دیگر نمی توانید حمایت امام حسین ع را داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
Leili : ممنون از اینکه وقت میگذارید.
Leili : سلام خانم هراتی عزیزامیدوارم حالتون خوب باشه. چند سال پیش برای قضیه ازدواج مدام به حضرت امام حسین ع متوسل میشدم وزیارت عاشورا میخوندم مادرم هم همینطورخیلی شرایط سختی بود وبخاطر رفت وآمد خواستگارا واینکه حل نمیشد خیلی اذیت میشدیم مدتها بود متوسل میشدم اما حاجتم داده نمیشد والبته هنوزم بهش نرسیدم یک شب خواب دیدم من ومادرم توی یک زندانی هستیم که خیلی شرایط سختی داشت من ومادرم گوشه ای ایستاده بودیم در حالیکه زنبیلی در دست من بود اونجا کسانی بودن که همدیگه رااذیت میکردن این زندان تاریک بود ودرهای آهنی بزرگی داشت من سعی میکردم درها را باز کنم تا آزادبشیم دوتا در را به زحمت بسیار زیاد بازکردم وقتی در اول باز کردم فکر نمیکردم در دیگه ای جلو من باشه هر دری که باز میشد در دیگه ای هم بود خلاصه من وقتی دیدم اینطوریه از تلاش کردن نا امید شدم احساس کردم آزاد شدن از این زندان وباز شدنش از من ساخته نیست به مامانم گفتم فقط امام حسین ع هستن که میتونن مارا نجات بدهند توی همین لحظه یک آقایی با اسب سفید وعبای مشکی ودستار سبز ظاهر شدن ومارا دریک چشم بهم زدن من ومادرم را سوار اسب کردن وبطور معجزه آسایی نجات دادن ومن درحالیکه یک زنبیل تو دستم بود پشت ایشون روی اسب نشسته بودم.
فریبا هراتی
: سلام. شما هرگز با تلاش خودتان نمی توانید به خواسته تان برسید. ولی حالا که به امام حسین ع متوسل شده اید، به شما خبر داده اند که به زودی حاجت روا خواهید شد. خواستگار دلخواه شما پیدا می شود و شما شوهر می کنید و به امنیت مالی خواهید رسید. تمام نگرانی ها و شرایط طولانی که خودتان را به ناچار در این شرایط می بینید تمام خواههد شد. سفید بخت می شوید و به همه آرزوهایتان می رسید. مبارک است. تشکر از همراهیتون.
robina : با سلام و عرض ادب
من دیشب قبل از اذان صبح خواب دیدم بهمراه بعضی از اقوام تو صحن امام رضا هستم، دیدم شب از نیمه گذشت و من به خواهرم گفتم الان حرم خلوته بریم زیارت، من کل راه دلم شکسته بود و گریه میکردم، تا رسیدیم به خود حرم، البته اصلا شبیه حرم الان امام رضا نبود خیلی قدیمیتر بود و بیشتر به حرم امامزاده شبیه بود ولی من تو خواب میدونستم حرم امام رضا هست، تو کل مسیر که داشتیم میرفتیم خیلی خلوت بود انگار فقط من و خواهرم بودیم ولی نزدیک حرم چند نفر داشتن نماز میخوندن و دعا میکردن، دیدم در مقبره بازه ، کارمون که اونجا تموم شد من خواستم داخل مقبره رو ببینم که دیدم صورت و بدن حضرت کاملا بیرون قبر،داشتم به این فکر میکردم که بدنشون کاملا سالمه، یهو دیدم سرش رو بلند کردن و میخوان از اونجا بلند شن ، من از ترس با خواهرم فرار کردم (خواهرم اصلا چیزی ندیده بود و من بهش گفتم)ولی وسط راه دیدم کفشام رو جا گذاشتم به خواهرم گفتم برو برام بیار اون گفت من میترسم، دیدم مامانم رفت که بیاره، منم از کنجکاوی دوباره رفتم که دیدم امام رضا دارن کفشهای مردم رو مرتب میکنن، ولی انگار فقط خودم میدیدمشون و کسی دیگری متوجه ایشون نبود، من از ترس گفتم یا حسین زهرا( تکه کلام همیشگی من )، که دیدم امام رضا برگشت بهم گفت از اینجا برو تو جهنمی شدی، خواستم دلیلش رو بپرسم از خواب پریدم.
ممنون میشم تعبیر خوابم رو بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. تعبیر خواب شما این است که شما برای حاجت روایی تان و به خاطر اینکه دلتان شکسته به امام رضا ع متوسل شده اید و او آنقدر به شما محبت داشته که علایق واقعی خود را به شما نشان داده. از نظر امام رضا ع زیور آلات و آینه و طلا به درد نمی خورد. او می خواهد همان حرم ساده ی قدیمی خودش را داشته باشد اما مردمی که به زیارتش می آیند، به عشق او بیایند و از دوستان واقعی او باشند. حتی اینقدر به شما محبت داشته که حال و روز و روح خودش را هم به شما نشان داده شما چشمتان به جمال مبارک حضرت امام رضا ع آشنا شده ولی عوض اینکه ذوق کنید از او ترسیده اید!! این آرزوی هر مسلمان شیعه است که حتی یک لحظه صورت مهربان امام رضا ع را زیارت کند. که نگاه مهربان او را ببیند و با او صحبت کند شما از او فرار کرده اید!! آدم از امام رضا بترسد واقعا خجالت ندارد؟؟؟ امام رضا ع اینقدر رئوف هستند که حاجات مردم را برایشان از درگاه خدای بزرگ طلب می کنند و شما دیده اید که او کفش ها را مرتب می کند و این یعنی زندگی مردم را مرتب می کند و به آنها محبت می کند و اعتماد به نفس می بخشد. شما از او ترسیده اید!! به همین دلیل اگر از خدای مهربان به خاطر این نعمت که او را دیده اید شاکر نیستید بلکه فراری هستید.... قطعا حضرت را ناراحت کرده اید. لطفا سریعا از ایشان مغذرت خواهی کنید و صد بار زیارتشان را بخوانید شاید شما را ببخشند. دیدن او به مومنان آرامش می بخشد و شیاطین از وجود او فراری هستند. کارتان خیلی زشت بوده. خلوص قلبی تان به او کجا رفته؟ اصلا او را دوست دارید؟ از خداوند طلب بخشش کنید. تشکراز همراهیتون.
robina : ممنون، اینکه من ترسیدم قطعا دست خودم نبوده و در عالم خواب اتفاق افتاده، من قبلا هم بارها خواب این دردانه ها رو دیده ام. مطمئنا ترس و فرار من آن هم در عالم خواب ،امام رئوف را ناراحت نکرده و نمیکند و ایشان به معنای واقعی بزرگوارن. من فقط برایم سوال بود که امامی تا این درجه مهربان، مرا از درگاهش راند و گفت تو جهنمی شدی و برو، آیا بابد به عنوان یه هشدار تلقی کنم این فرموده ایشان را؟ یا اینکه تعبیر دیگری دارد؟
فریبا هراتی
: دوست خوبم این اتفاق دقیقا راجع به پدرم نسبت به من افتاد. من روح پدرم را در بیداری دیدم و ایشان تازه فوت شده بودند و من انتظار نداشتم که روحشان را با چشمان بیدار ببینم. با وجودی که عاشق پدرم هستم؛ آن لحظه شوکه شدم و ترسیدم. ته دلم حس ترس و فرار داشتم. 10 سال پدرم به خوابم نیامد. بعد از آن ایشان را دیدم که گریه می کردند و گفتند: آدم از پدرش می ترسد؟!! خیلی با او صحبت کردم تا از دلش بیرون آورم. بعد متوجه شدم این ترس در واقع ترس از پدرم نبود، نگرانی و ضعف روحیه من بود که باعث شده بود نتوانم درست فکر کنم. شما هم ترستان در خواب دست خودتان نبوده ولی ضعف روحیه تان را نمی توانید منکر شوید. چیزی هست که شما را نگران کرده و این نگرانی نشان دهنده ی این است که شما به صورت صد در صد احساس آرامش ندارید و امام رضا ع انتظار دارند که شما نگرانی هایتان را در برابر ایشان به دور بریزید!! خودتان را جمع و جور کنید به اعصابتان مسلط باشید و کاملا در کنار او آرامش داشته باشید چون او بسیار بسیار شما را دوست دارد و این که تو جهنمی شدی نهایت انزجارش را از ترس شما رسانده. مثل پدر من که عاشقم بود ولی از من به شدت دلگیر شد. الان روحیه من قوی است و اگر دوباره این اتفاق بیافتد خوشحال می شوم. اگر در وجود شما آرامش خاطر باشد، در خواب هم مضطرب نمی شوید. نگرانی هایتان را دور بریزید و به ایشان توسل جویید.
Asayesh : سلام .نمیدونستم دقیق چه آیتی خواب رو بنویسم..ممنون از شما.دیشب خواب دیدم خونه یکی از اقوام خانم هستن(.البته الان فوتدشدن یک سال )ایشون هر سال تو خونه 10 روز محرم مراسم میگرفتن.حالا دیشب خواب دیدم انگار شب اول محرم هست و همه اعضا خانواده اش میخوان مراسم رو انجام بدن.بعد میبینم سفره پهن میکند و حالا مراسم سینی قاسم و گهواره علی اصغر .شروع میکنن خود دخترا و نوه هاش حالت تعزیه خوانی.من هم بلند میشم میرم پیش سفره پارچه ایی سبزی که انداختن وسط .سرم میزارم و گریه و گریه و تو دلم خواسته و حاجتم میگم .اونقدر که دخترش میگه از نیت اینجور اشک میریزی یا ناراحتی ..اروم اروم ولی گریه میکنما جوری که اشک میرزیم بعد یه هو انگار من هم برا ادامه تعزیه یا اون حالت روزه خوانی امادهدبودم.بلند میشم و قسمتیش اجرا میکنم.و هی تو دلم موقع اجرا حاجت میخوام .ممنون تعبیر کنید انشاللهذکه خیر باشه
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شما باید متوسل به حضرت علی اصغر ع شوید و نذر کنید در این مراسم که در خانه آن مرحوم برگزار می شود ( یا جای دیگر) خدمت کنید و یا در خرج آن کمک کنید و حاجاتتان را طلب کنید که انشالله حاجت روا خواهید شد ولی دقت کنید که به عشق خود حضرت امام حسین ع و فرزندانش خدمت کنید نه به خاطر اینکه صرفا به حاجاتتان برسید. تشکر از همراهیتون.
Asayesh : ممنون از شما.من تو امور خیریه مشعولم .میشه به جا شرکت تو مراسم به نیت آقا علی اصغر کمک کنم؟
فریبا هراتی
: بله البته هدف نذر برای انجام کار خیر است که به فقرا کمک کنید ثوابش هم بیشتر است.. در ضمن لازم به تذکر می دانم که همانطور که در هنگام ثبت نام در سایت به شما اطلاع رسانی شد، هر سه کامنت شما برای شما حکم یک خواب را دارد. شما قبلا 2 بار در تعبیر خواب پل و یکبار اینجا کامنت ارسال کرده اید و بنابر این یک حق خواب از شما کسر می شود. تشکر از همراهیتون.
Sayeh : سلام دیشب قبل از اذان صبح بد صدای گریه شدید شوهرم از خواب پریدمو به زور ایشون رو بیدار کردم.در حالیکه بعد از خوار هم گریه ایشون قطع نمیشد. امروز که حالشون خوب شد گفتند دیشب خواب دیدند در روستای قدیمی شون هستند ومادر شوهرم به شوهرم زمینی رو میدهتد و میگویند که این زمین برای تو باشد قابل ذکره که تو این زمین یک اطاق هم بوده.و همون لحظه یه اطاق دیگه ای کنار ابن زمین بوده که مادرشوهرم میگفته این همسایه زمینت اطاقش رو تو رمین تو ساخته در اصل اون اطاق هم برای تو هست. در همین لحظه یه مردی با لباس سفید و شلوار مشکی با ریش و سبیل می ایند سر زمین شوهرم و مرد حدو ۳۷ تا ۳۸ سال داشته. تو ذهن شوهرم میاد که این مرد امام زمانه و شوهرم خیلی به اون آقا میگفته پیش من بمون ولی اون آقا نمیمونده.از شدت ناراحتی شوهرمن گریه میکرده والتماس میکرده که امشب پیش ما بمون ولی اون آقا برگشته به شوهرم گفته شما آسایش برای من نمیذارید چه جوری بمونم پیشتون... ومن شوهرم رو از شدت گریه بیدار کردم.. تنها کاری که متاسفانه شوهرم دو سه ماهیه انجام میده اینه که به نمازش بی تفاوت شده و خیلی وقتا نمیخونه در حالیکه قبلا مرتب نماز میخوند ...البته فک نمیکنم به نماز خوندنشون ربطی داشته باشه
فریبا هراتی
: سلام. مادر شوهرتان از شوهرتان می خواهد که اصالت بیشتری داشته باشد و واقع گرا باشد. او باید در فکرش ثبات داشته باشد و عقاید دینی اش را پشت پا نیاندازد. همسرتان نسبت به مسائل دینی بی تفاوت شده و امنیت خودش را از نماز نمی بیند. زمینه ی فکری او مثل قبل ثبات ندارد. اینکه دیده اند که اتاقی در زمین ایشان ساخته شده که اتاق او نیست ولی در اصل ملکش مال اوست به این تعبیر است که او در ذهن خودش جایگاهی برای امام زمان ع قائل بوده که دیگر الان به آن جایگاه پایبند نیست. چطور می توان از امام زمان ع انتظار داشت که جایی زندگی کند و در قلب کسی باشد که به او و فرامینش اعتقادی ندارد؟ خود شما هم اعتقاداتان ضعیف است و فکر می کنید که این نماز انقدر ها هم مسئله مهمی نیست که به خاطرش امام زمان ع از همسرتان ناراحت باشد. نماز ریشه ی تمام ایمان یک انسان است. رابطه قلبی او و خداست. ابراز عشق یک انسان به خداست. شما مرتب در نماز می گویید که فقط تو را می پرستم و فقط به تو رو می آورم و از تو کمک می خواهم ولا غیر. خدای مهربان را بارها می خوانید و با او خلوت می کنید. شما فرض کنید که همسرتان شما را دوست داشته باشد ولی اصلا به زبان نیاورد که دوستتان دارد. به خاطرتان از خوابش هم نزند و هر وقت صدایش کردید بگوید الان میایم ولی نیاید. یا بگوید حوصله ات را ندارم. یا بگوید جقدر با تو حرف بزنم اه!! این هم شد زندگی، همه اش تو؟ و شما مرتب برایش کار کنید غذا بپزید غصه اش را بخورید ولی وقتی با او حرف می زنید بگوید چی گفتی؟ حواسم اصلا نبود اصلا نشنیدم..... دلتان می شکند یا خیر؟ اگر اعتراض کنید و کسی بگوید فکر نمی کنم که این بی محلی های شوهرتان به شما دلیل دوست نداشتن شما باشد چه حسی پیدا می کنید؟ مضافا به اینکه همه چیز از بی نمازی شروع می شود. دروغ، بی توجهی به پاکی، .... و همه چیز ...
xanum : ممنون برا تک تک تعبیراتتون خانوم هراتی عزیز
فریبا هراتی
: خواهش میکنم.
xanum : سلام فریبا خانوم گل
آدم لذت میبره خواباشو تعریف کنه تعبیراتون چقدر منطقی و خوبه و چقدر راهنمایی خوبی میکنین ادم با خیال راحت خواباشو میتونه تعریف بکنه...تقریبا سه ماه پیش بود اذر ماه.دیدم تو یه استخری هستیم (که اون استخر رو دوس دارم تو واقعیت)من و مامان و مامانبزرگم و خاله و دخترخاله ی مامانم و داداشم...اونجا بهم گفتن خوشبحالت اسمت برا مشهد مقدس درومده میری مشهد مامانم میگفت کاش مامانبزرگت یا داداشتم باهات بیاد تنها نرو،منم خیلی ته دلم دوس داشتم تنها برم اما گفتم اشکال نداره داداشمو میبرم...
بعدش یهو تو یه جایی شبیه موزه ظاهر شدیم که مربع بود تقریبا به اندازه ۵در۵ و کاه گلی بود و روی دیوار تابلوهایی از سکه ها زده بودن که روی یکیش شکل ملخ حک شده بود مامانم گفت اینم با خودت ببر گفتم سکه ی ملخ به چه دردم میخوره،که یهو چشمم به حوض آب تر تمیز افتاد که پیاله ی مسی تمیز بهش وصل بود با یه زنجیر طلایی رنگ نازک...کسی که مارو برده بود موزه گفت این آب از جبل الطارق میاد و امام جعفر صادق ع همیشه از این آب میخوردن،منم بمامانم گفتم بیا بخوریم تبرکه مامانم گفت تو بخور ما میریم زود برگرد من یه پیاله خوردم دومی رم خوردم دیدم دیر کردم خواستم برگردم گفتم حیفه سومی رو نخورم خواستم با دستم بخورم که گفتم دستم احتمال داره کثیف باشه آبم کثیف کنه با همون پیاله سر کشیدم اب از گوشه لبم زد بیرون از بس با عجله خوردم..بعد بدو بدو برگشتم سمت ماشینمون راننده ماشینمون بابام بود بعد انگار کتاب ادبیات دبیرستانمم بود به بابام گفتم اونو برداشتین گفتن اره بیدارشدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما راجع به شرایط احساسی خاصی با خانواده تان صحبت می کنید و کار خیری انجام می دهید که برایتان ثواب زیارت امام رضا ع را می نویسند. شما به برکت این ثوابی که انجام داده اید، اجرتان را با خانواده تان تقسیم می کنید و از خدای مهربان می خواهید که به یمن این کار خوبتان، آرزوها و خواسته های خانواده تان خصوصا برادرتان را برآورده کند. شما احساس می کنید که زمانش رسیده که شرایط و تجارب تلخ و سخت گذشته را رها کنید و با ماهیتی جسورانه و پررنگ مسیر زندگی تان، که تا حالا طی می کردید را تغییر دهید. شما در زندگی تان خاطرات و استعداد ها و ارزش هایی را در ذهنتان حفظ کرده اید و موفقیت هایی کسب کرده اید که می خواهید آنها را به یاد داشته باشید. اما دوست ندارید خاطرات تلخ را به همراه خودتان به آینده ببرید بلکه می خواهید احساسات مثبت گذشته را همیشه به یاد داشته باشید. شما می خواهید همان سیره و روش امام جعفر صادق ع را در زندگی پیش بگیرید و بر مبنای علمی و با احساس مثبت، در زندگی به پیش بروید. شما در زندگی به تبعیت از پدرتان به پیش می روید و سعی می کنید همیشه مودب و خوش رفتار باشید. تشکر از همراهیتون.