تعبیر خواب ائمه اطهار (ع)
اگر کسی در خواب ببیند که به زیارت حضرت امام رضا (ع) رفته و در حال طواف حرم است، زندگی وی با برکت و نعمت همراه خواهد شد.
اگر حضرت امام زمان (ع) را در خواب دید، و آن حضرت با خوشروئی و ملاطفت برخورد کرد، آن شخص نسبت به اعمال دینی، مراقبت های لازم را معمول می دارد. اگر خلاف آن دید، حضرت از وی ناخشنود است و در امر دین مسامحه کار است.
اگر کسی خود را در حال زیارت هر یک از امام زادگان علیم السلام دید، اگر مجرد باشد، به زودی ازدواج خواهد کرد و صاحب فرزندانی صالح خواهد شد و اگر متاهل باشد، درامر دین کوشاست. دیدن و رضایت امامان معصوم علیهم السلام، نشانه رضایت خداوند است.
تعبیر خواب امام علی (ع)
ابن سیرین می گوید: هر که در خواب حضرت امیرالمومنین علی (ع) را دید، در صورتی که خوش رو باشد، علم و کرامت و شجاعت و سخاوت خواهد یافت. اگر حضرت را زنده در شهری ببیند، انصاف و تقوی در آنجا حکمفرما باشد و ظلم و ستم از آن دیار رخت بربندد.
تعبیر خواب حضرت فاطمه (س)
اگر زنی حضرت فاطمه سلام الله علیها و یا هر یک از بانوان شاخص را در خواب دید، چنانچه آن بانوان در خواب با وی با خوشرویی و ملاطفت برخورد کردند، نشانه آن است که وی در حفظ عفت و تقوای خود کوشا است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
ammin : به نام خدا.سلام خانم هراتی عزیز. من یک بیماری لاعلاج دارم که 7ماه قبل خیلی خیلی برای شفاش دعاونذرانجام میدادم و 2تاحاجت خیلی بزرگ دیگه که همزمان واسه هرسه دعا میکردم(شفای بچه م وهدایت یک نفر)
اون زمان خواب بسیار واضحی دیدم.دیدم که روبروی من 3 مجموعه دقیقا عین هم هست یکی بالاسمت چپ یکی بالاسمت راست یکی پایین وسط (قرارگیری مانند هفت).
درهرمجموعه یک چشمه بود بالا سمت چپ ویک درخت بالاسمت راست و یک فانوس پایین وسط.(قرارگیری مانند هفت)
چشمه ها جاری نبودند ایستاده وکوچک بودند کدر نبودند ولی چندان زلال هم نبودند
درختها کوتاه و باشاخه های کم و بی هیچ برگ یا میوه یاگل بودند.البته سالم و جوان بودند.
فانوسها فانوس دستی سالم ولی خاموش بودند.فضای خوابم روشنایی عادی داشت دریک زمینه کرم روشن.
به من گفته شد ((امام جواد قراره بیان))ومن فهمیدم ازسمت چپ تصویروارد خواهندشد.
احساس خیلی خوبی به این خواب دارم و خیلی بهش فکرمیکنم
آیابشارت برآورده شدن 3تاحاجتم هست بخصوص شفا؟
بی نهایت ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. با آرزوی شفا برای شما. شما به کمال ذهنی رسیده و به معنویت بالا دست یافته اید. می خواهید که احساسات مثبت به صورتی قوی و خودجوش در زندگی تان جریان پیدا کند و هر سه آرزویتان برآورده شود. شما ناامید نیستید ولی خیلی هم امیدوار نیستید. برای خودتان و این دو نفر امیدها و آرمانهایی در دلتان هست که تازه شکل گرفته و هنوز برآورده نشده. امیدوارید که این دو نفر و شما به خرد و احساسی برسید که از درون شما تشعشع یافته و راهنمای شما در سفر زندگی باشد، اما هنوز به این آگاهی و خرد نرسیده اید. شما باید متوسل به امام جواد شوید تا ناراحتی های شما از بین برود و او مشکلاتتان را کنار بزند با دعای خیر خودش در حق شما. او بسیار بخشنده است و خواهد آمد تا حاجاتتان را به دعای خیر خودش و با توکل به خدای بزرگ، به شما ببخشد. انشالله حاجت روا می شوید. دوست من در درگاه خداوند هیچ چیز غیر ممکن نیست! تا زمانی که شما به خداوند تکیه ی کامل کنید خودش تکیه گاه و امنیت شما خواهد بود. تشکر از همراهیتون.
Mehrsa : سلام صبحتون بخیر و خوشی این خواب رو خواهرم دیدن : خواب دیدم خواهرام و چند تا از دخترای فامیل اومده بودن مشهد و میخواستن بر گردن خونه هاشون.بعد تو یه اتاقی بود ک میگفتن حضرت محمد ص اونجاست من رفتم تو اتاق و دیدم یه اآقایی. هستن.بهش گفتم شما واقعا حضرت محمد. ص هستین.میشه بگین برا ازدواج دخترا چ باید کنیم. و اییشون دوتا آیه از قران خوند ک گفتن آیه ۵و آیه ۳۰.من متوجه نشدم کدوم سوره بود.بعد رفتم بیرون و دوباره برگشتمم.اون. اآقا دراز کشیده بودن بهشون گفتم اگه شما واقعا حضرت محمد ص هستین اجازه بدید زیر پاتونو ببوسم.و زیر پاشونو بوسیدم و از اتاق بیرون اومدم و برادرمو دیدم گفتم بنظرت این آقا حضرت محمد ص . بودن برادرم گفت بله.بعد من اومدم از همه اونایی ک مسافر مشهد بودن خداحافظی کردم ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. من از اینکه چه آیه هایی از قرآن راجع به ازدواج است و یا به این مناسبت به کار می رود کوچکترین اطلاعی ندارم. ولی این که رسول خدا ص گفته اند آیه 5 و آیه 30 و با توجه به نام خودشان، احساس می کنم قصد ایشان این است که به شما بگویند سوره طه که 135 آیه دارد را بخوانید. روایت است که برای آسان شدن ازدواج خواندن سوره طه بسیارمجرب است . تشکر از همراهیتون.
پریماه : سلام من دختر بچه ای رو خاب میدیدم که داریم با هم راه می ریم نمیدونم کجا بود و اینکه ایشون کی هست داشتن میگفتن که غیبتت میکنن و گفتن که چی میگن بعد ناراحت از ته دل نفرین کردند فقط اینقدر یادمه که الهی لحظه ای خوشی نبینند اما بیشتر بود من حواسم نبود ایشون دختر بچه هستند و گفتم اگه راست میگی راهتو ازشو ن جدا کن خدا نگفته و..بعد دیدم اصلا کسی نیست هر چی گشتم نبودند و تازه متوجه شدم همراه من یک دختر بچه بود نه کسی دیگه من توی یه صحرا بودم بعد بی اختیار احترام گذاشتم وگفتم السلام و علیک یا حضرت رقیه بنت الحسین
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که از دیگران ایزوله شده اید و از شما حمایتی نمی شود و تنها مانده اید و ناراحتید. در اوج این تنهایی ها و زمانی که دوستان غیر واقعی شما، شما را تنها گذاشته و غیبتتان را می کنند، شما تنها نیستید و خداوند برای شما حضرت رقیه س را همدم و دوست واقعی تان قرار داده و باید به ایشان متوسل شوید تا مشکلاتتان حل شود. هر وقت ناراحت بودید نه نفرین کنید و نه شکایت ولی به خدای بزرگ بگویید خدایا تو می دانی که من سعی می کنم بنده ی خوب تو باشم ولی مورد ظلم واقع شده ام. پس با دشمنان من چنان کن که تو خواهی. اگر خواهی از آنان بگذر که تویی بخشایشگر مهربان و اگر خواهی عقوبت بد کارشان را به آنان نشان ده که تویی سخت انتقام گیرنده! تشکر از همراهیتون.
پریماه : سلام من دوشنبه صبح خاب دیدم در مسجد جامع شهر آقا امام زمان رو دیدم شال مشکی رو شونه ها لباس سورمه ای کمی بلند از پشت دویدم به طرفشون و گفتم سلام اقا ایشون برگشتند و من ودیدن خوشحال شدند وجواب سلام ودادند اما دیدم چهرشون سیاه شده و حالشون چندان خوب نیست احساس کردم سرما میخورند گفتم اقا چشونه با خودم ؛ انگار سرما خورده بودند بعد دیدم حرکت کردند ویه عده به دنبالشون گفتم چرا از مسجد جامع ظهور کردند بعد داشتند سخنرانی میکردن ومن صداشون و شنیدم واین جمله رو : بعضی ها فکر میکنن برای اینکه با ما حرف بزنند باید بین در و دیوار باشه . ممنون از راهنمایی شما
فریبا هراتی
: سلام. ایشان در بین مردم با فروتنی و البته عزتی بسیار بالا و زیاد زندگی می کنند. سرماخوردگی ایشان در خواب اشاره می کند به سردی دیدن و بی محبتی از جانب مردمی که ادعای ایمانشان می شود و خودشان را دوستان آقا معرفی می کنند اما رفتاری گناه آلود از ایشان سر می زند و دلهاشان به نور ایمان گرم نیست بلکه کافرند اما ظاهرا مسلمانند. ایشان می خواهند به شما بگویند که فاصله و حجابی بین مردم و ایشان نیست و لازم نیست که در جای خاصی باشید تا با امام زمان صحبت کنید و حتی حتما نباید شخص خاصی !!! باشید تا امام زمان صدای شما را بشنوند. همین که در قلبتان نور ایمان باشد حتی در منزل خودتان هم ایشان را صدا کنید، توجه شما را درک خواهند کرد و روح و قلب ایشان پیشتان حاضر خواهد بود. تشکر از همراهیتون.
لادن : سلام خانم هراتی عزیز،عرض ادب
من دیشب خیلی مضطرب و عصبی بودم و چندباری پشت سر کسی بد گفتم اما آخرشب متوجه اشتباهم شدم و از خدا خواستم منو ببخشه البته بعدشم همچنان عصبی بودم ولی اصلا کفر نگفتم و کلی هم باامام حسین ع صحبت و درددل کردم،ساعت سه و نیم صبح خواب بسیار عجیب و پریشونی دیدم که انشالله بخاطر ذهن آشفتم باشه و تعبیر بدی نداشته باشه.
خواب دیدم امام حسین ع اومدن جنگ و من به شدت میترسیدم و از چشم چندتا مرد پنهان شده بودم و میترسیدم پیدام کنن و کلا شهر بهم ریخته بود بعد یه دفه دیدم یجا دراز کشیدم و تو دلم میگم چقد قبلا آرامش داشتیم الان همش میترسیم بعد با مادرم رفتیم که برای خودم روسری بخریم روسریای قواره بزرگ قشنگی داشت یجا رفتیم داخل از یه روسری خوشم اومد گفتم اونو بدین مادرم میگفت نه اون نه تعجب کرده بودم که چرا نمیذاره،یه دفه دیدم حضرت ابوالفضل دارن میان و همگی با اتوبوس داریم میریم به استقبالشون و گفتن اگه دیرتر از حضرت برسین ایشون کتکتون میزنن اما خوشبختانه همزمان رسیدیم و از اتوبوس پیاده شدم و با ترس و لرز اما خندون بهشون گفتم سلام خسته نباشید خوش اومدید ایشون از رفتارام تعجب کردن(چهره و ظاهر حضرت ابوالفضل ع مثل مردم عادی بود)
بعد که از اونجا دور شدم دوستمم پشت سرم اومد یه گلدون گل دستم بود گفتم یادم رفت اینو بدم بهشون دوستم گفت بیا بریم بده گفتم نه یه گلدون گل گذاشتم پیششون اسمم هم روش نوشتم،بعد انقد ترسیده بودم گفتم بدو بریم فقط ازینجا دور شیم و دویدیم از حیاط یه خونه بریم کوچه بعدی در حال دویدن من حس بهتری داشتم و تو دلم گفتم خوبه که دوستم هست.(من ارادت زیادی به امام حسین ع و حضرت ابوالفضل ع دارم و اصلا کفرنگفتم و ناشکری نکردم نمیدونم چرا دربارشون اینطوری خواب دیدم)
سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. هر قدر آدم بی گناه تر باشد و بیشتر عاشق خدا و ائمه اطهار، اشتباه او بیشتر به او گوشزد خواهد شد و بیشتر مورد توبیخ قرار خواهد گرفت چون خداوند از انسانهای با ایمان انتظارات و توقعاتی دارد که از مردم معمولی ندارد. شما زود قضاوتی کرده اید و متوجه اشتباهتان هم شده اید برای همین دیده اید که حضرت امام حسین ع به جنگ آمده چون او می خواهد از شما در برابر افکار منفی و کفر حمایت کند و شما نباید ناامیدی و اضطراب را به خودتان راه دهید. مادر شما می خواهد طرز فکر شما به گونه ای باشد که او صلاح می داند. حضرت ابوالفضل ع هم شما را دوست دارد و شما سعی می کنید که در محبت کردن به او پیشقدم باشید و در کارهای خیر تعجیل می کنید. شما نمی خواهید که محبت آنان را از دست بدهید. تشکر از همراهیتون.
لادن : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون به خیر و خوشی
مدتیه به امام حسین برای شفای بیماریم متوسل شدم و دیشب نیت کردم که در این رابطه خواب ببینم،
خواب دیدم تو خواب دارم خواب میبینم(و آگاه بودم که دارم خواب میبینم)یه پسر حدود ده پانزده ساله دارن راه میرن و اسرای کربلا هم که دستاشون بسته بود به همدیگه پشت سر ایشون میرفتند(یه لحظه از جلو دیدم بعد دیگه از پشت داشتم میدیدم که راه میرن)اول حس کردم امام حسین ع هستند و زمزمه کردم امام حسین ولی بعد شک کردم و گفتم امام حسین که سنشون انقد کم نبود،داشتم فکر میکردم ایشون کی هستند یاد این میفتادم که به کدوم ائمه توسل کردم،حضرت علی اصغر که نوزاد بودن حضرت رقیه که دختر بودن و حضرت عباس که بلند قامت بودند و متوجه نشدم کی بودن فقط میدونستم یکی از ائمه هستند.چیزی که تو خواب خیلی نمایان بود رنگ سبز پرنور بود.ایشون و اسرا لباس سبز پوشیده بودند و دستمال سبز هم روی سرشون بود.توی خواب که بیدار شدم مادرم داشت اتاقمو گردگیری میکرد تو تاریکی.
در کل حس خوبی داشتم ولی بیدار که شدم تعجب کردم که چرا اصلا منو نگاه نکردن و متوجه من نشدن.
خوابم چند دقیقه به اذان صبح بود.
تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. با آرزوی سلامتی برای شما. شما در مورد بیماریتان به شدت نگرانید و احساس ترس دارید. بیماری شما تمام خواهد شد و شرایط سخت برایتان حل و فصل می شود. نه تنها شما بلکه هر کسی احساس کند که اسیر و مستاصل و درمانده شده و به امام حسین ع متوسل شود، انشالله شفا خواهد یافت. شما باید ایمانتان قوی باشد و نباید فکر کنید که شما تنها کسی هستید که به ایشان متوسل شده اید و حالا باید تمام هم و غم و تلاش امام حسین صرفا منحصر به شما باشد. امام حسین ع برای همه مردم دعا می کنند و شفاعت آنان را می کنند ولی درمان و شفا فقط بدستان خدای بزرگ صورت می گیرد. مادرتان هم سعی می کند که به شما آرامش برسد و نگرانی هایتان از بین برود. انشالله سلامتی تان را باز خواهید یافت. تشکر از همراهیتون.
nur :
سلام وقتتون بخیر... خواب دیدم یه قبر بزرگ که فک کنم سنگی یاسیمانی بود جلوم ظاهر شد و گل و گیاه و سبزه روش بود یکم که برگای سبز کنار زدم روش نوشته بود: بارگاه حضرت معصومه(س)و ۸۶۱ یا ۸۸۱ دقیق یادم نیست ... ممنون میشم تعبیر کنید... سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما قلبتان به حضرت معصومه س نزدیک است و ایشان به شما نظر محبت دارد. شما با توسل به او حاجت روا خواهید شد و به موفقیت های مادی و معنوی می رسید. خوشبختی به زندگی تان راه می یابد و اعتماد به نفستان به لطف خداوند یکتا بالا خواهد رفت. باید به غرایز و شهود خودتان اعتماد کنید. موفقیت با شماست. تشکر از همراهیتون.
Mona : سلام. خواب دیدم که جایی بودم پر از جمعیت پشت یه در خیلی بزرگ انگار یه جایی مثل بیابون بود همه منتظر بودن این در باز بشه تا برن تو ولی همه اجازه نداشتن برن در که باز شد من رفتم تو کنار در یه خانم با لباس سفید و صورت نورانی که حس میکردم داره لبخند میزنه به همه آب سیب شیرین میداد من رفتم جلو به من تعارف کرد استکان آب میوه رو گرفتم ولی نخوردم رفتم ببینم که از کجا میاره، آب میوه رو ولی وقتی رفتم تعجب کردم چون اونجا جز یه دیگ مسی متوسط چیزی نبود و اون دیگه به محض خالی شدن دوباره خود به خود پر میشد از آب میوه خوردم خیلی شیرین و خوشمزه بود بعد که برگشتم اون زن نورانی که تو خواب احساس کردم حضرت فاطمه است بهم گفت تو اینجا بایست و به اونای که میان تو آب میوه بده منم قبول کردم ولی جمعیت که میومد تو آنقدر سریع و با عجله جلو میرفتن که انگار باید سریعتر میرسیدن یه عده هم بیرون ایستاده بودن و با حسرت نگاه میکردن در این بین فقط مادر بزرگم و دو تا پسر جوان و یه زن و شوهر میانسال ایستادن و من از اون آب میوه دادم خوردن و بهشون گفتم باید جلو واینیستید باید جلو بهتره بعد منم پشت سر اونا رفت تا رسیدم به جایی مثل یه سکوی خیلی خیلی بزرگ که جمعیت روی اون و ایستاده بودن من ایستادم پشت سر کسی که وقتی برگشت فهمیدم امام علی هست و به یه مرد که گریه میکرد و موهای خیلی کمی داشت یه کیسه پر از انار اون شده ولی هر دونه بزرگ و شیرین بود داد یکی از اونا افتاد که من برداشتم و خوردم و خیلی شیرین و خوشمزه بود .بعد که احساس کردم اون سکوی بزرگ با اجازه امام علی بالا رفت سمت آسمون و آفتاب داشت سقوط میکرد و زمین تاریک شد ولی اون سکو روشن بود (.ببخشید اگر خیلی طولانی شد)
فریبا هراتی
: سلام. شما صحرای محشر را دیده اید و روز قیامت. شما شیعه ی حضرت علی ع و حضرت فاطمه س هستید و بعد از 120 سال که عمرتان تمام شد، حضرت فاطمه س از شما شفاعت خواهد کرد و به سلامت و امنیت و آرامش خواهید رسید. همینطور به سبب قلب پاکتان، خودتان خواهید توانست شفیع عده ای دیگر باشید و به خاطر شما گناهان آنان بخشیده خواهد شد. مثل مادر بزرگتان... در روزی که نامه ی اعمال را می دهند هر کسی که پیرو واقعی حضرت علی ع است، جایگاهی بالا خواهد داشت و گناهان و اشتباهات کوچک او بخشیده خواهد شد و شما هم اشتباهی داشته اید که بخشیده شده. در آن هنگام بندگان خوب خداوند همراه فرشتگان به سمت بهشت بالا می روند و خورشید و ستارگان فرو می ریزند و زمین تبدیل خواهد شد به صحرای محشر و جایگاهی برای عقوبت کار گناهکاران ولی بندگان خوب خداوند در این مهلکه نخواهند ماند و همانطور که در قرآن کریم وعده داده شده است نور آنان هدایتگر آنان خواهد بود و فوج فوج به هدایت فرشتگان بالا خواهند رفت و یک گروه بهشتیان کسانی هستند که نه به زبان و از روی طمع رسیدن به مال دنیا بلکه از صمیم قلب، و خالصانه پیروان حضرت علی ع هستند. تشکر از همراهیتون.
termeh : سلام خانم هراتی عزیز.
من عذرخواهی می کنم خوابی که دیدم رو می خواستم در صفحه ای که مربوط به دیدن سید در خواب باشه بنویسم اما چنین صفحه ای وجود نداشت برای همین اینجا نوشتم.
خواب ایت الله خامنه ای رهبرمون رو دیدم که بر دست ایشون بوسه میزدم و گریه می کردم یادمه که یه انگشتر عقیق هم در انگشتشون داشتن و ایشون هم با خوشرویی داشتن اسم من رو می پرسیدن.
این رو هم بگم که من کلا ادم مقیدی هستم و به ائمه معصوم خیلی ارادت دارم و عاشقشون هستم اما اصلا به رهبر و این چیزا فکر نمی کنم چون ایشون هم یک انسان عادی هستن اما به عنوان رهبر واقعا برام قابل احترام هستن و دوسشون دارم ولی خیلی برام دیدن همچین خوابی عجیبه تاحالا همچین خوابی ندیده بودم.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما به مقام بالایی خواهید رسید و گشایش کار پیدا می کنید. می خواهید کاری را انجام دهید که احساس می کنید درست است و نسبت به قوانین موجود احترام قائلید. ایمانتان قویتر می شود و روزیتان زیاد می شود. راهنمای معنوی شما جد ایشان است که پیرو او هستید ولی نسبت به شخصیت آیت الله خامنه ای هم احترام زیادی قائل هستید. تشکر از همراهیتون.
یاش گین : سلام. خوابی دیدم یکم عجیب. خواب دیدم همراه با مادرم و خواهرم وارد امامزاده ای میشیم. نمدونم بگم امام یا امامزاده واقعا نمیشناختم. وقتی که وارد شدیم مردم پشت ضریح ها تجمع کرده بودن و دعا میکردن. اما ما که رسیدیم واسمون در های ضریح باز کردن. ما هم با گریه و فریادو هیجان میدویدیم داخل. خدام در باز کردن واسمون همشون هم زن بودن. با آرامش نگاهمون میکردن ما هم انگار گفته بودن از قسمت سر قبل دعا کنید. از قسمت سر قبرها که فکر کنم ۳ تا بودن دعا و التماس میکردیم. مردم بیرون بودن فقط به ما ۳ تا اجازه ورود دادن. بعد از اونجا که دراومدیم. رفتیم تو خونه قدیمی پدربزرگ و مادربزرگم. که الان دیگه تقریبا مخروبه شده تو روستا. عموم تو یه اتاق خواب بود. شوهر خواهرم و برادرش هم داشتن واسه یه کمد تو پذیرایی چوب لباسی میزدن. انگار داشتن واسه اون خونه تعمیرات میکردم. ما هم از اینکارشون خوشحال شدیم. تعبیرش چیه خانم هراتی؟
فریبا هراتی
: سلام. شما برای رسیدن به خواسته هایتان متوسل به ائمه ع می شوید و قطعا حاجت روا خواهید شد چون از تمام قلبتان با ایمان هستید و خدا را فقط به خاطر حوائجتان نمی پرستید. دنیا به شما رو می آورد و باید سعی کنید که منطقی فکر کنید و دنبال هوی و هوس نفسانی نروید. شما می خواهید به امنیت برسید و به اعتقادات قدیمی خودتان هم پایبند هستید. عموی شما در دنیای خودش زندگی می کند و کاری به کار دیگران ندارد و شوهر خواهرتان و برادرش رازهای خودشان را حفظ می کنندو سعی می کنند روح و جسمشان را بهتر کنند و درست بیاندیشند. می خواهند زندگی هایشان را بهتر کنند. تشکر از همراهیتون.