کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب خانه

اگر کسی خود را در خانه جدیدی دید که متعلق به خود اوست، و در آن خانه وسایل رفاه و راحتی کاملی وجود داشت، به زودی ازدواج می کند و به خوشبختی و رفاه خواهد رسید. اگر شخص متاهلی این خواب را ببیند، نشانه داشتن زندگی مرفه و خوبی است. ورود به خانه نو نیز ازدواج است.

اگر دید در خانه ای بدون وسایل و تک و تنها به سر می برد، نشانه نزدیک شدن به پایان عمر است. اگر کسی ببیند خانه ای محقر و ویرانه دارد و آن خانه متعلق به خودش است، زندگی بر او تنگ خواهد شد و درآمدش کاهش خواهد یافت. چنان چه ببیند یکی از اتاقهای خانه آشفته و خراب است، بخشی از زندگی بیننده خواب دچار خرابی و ویرانی می شود و غمی و زیانی به او می رسد.

اگر ببینید که درب خانه شما آهنی است، زندگی قابل دوامی دارید و ثروتمند می شوید. اگر درب خانه شما از نقره بود، بیننده خواب گنه کار است و باید توبه کند. اگر درب نویی به خانه اش وصل کردند، بیننده خواب شغل و کار جدیدی پیدا می کند.

اگر کسی دید درب خانه خود را کند، و به دور انداخت، اگر درب کهنه و شکسته بود، و به جای آن درب نویی گذاشت، از غم و اندوه مالی خلاصی و نجات پیدا می کند و به مال و نعمت می رسد و اگر کسی دید که دیگری درب خانه او را می کند، از آن شخص خصومت خواهد دید و اگر دید درب خانه اش بزرگ شده به مقام وی افزوده می شود.
اگر کسی دید درب از خانه ی قدیمی می کند، در خیرات به رویش گشوده می شود. اگر کسی درب خانه ی خود را کوچک دید که به زحمت می توانست وارد سرای شود، به تنگدستی دچار می شود.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سرای به خواب بر هشت وجه است:
  1. مرد را زن و زن را شوهر،
  2. توانگری،
  3. ایمنی،
  4. عیش خوش،
  5. مال،
  6. ولایت،
  7. عزت،
  8. امانت.

محمد ابن سیرین می گوید: خانه مفرد درخواب، زن است. اگر ببیند خانه یا ستونهای خانه را از جای برداشت، دلیل که زن با مروتی می خواهد و به زودی زنش آبستن خواهد شد. اگر ببیند وارد خانه ای نو شد، دلیل که زنی خواهد و توانگر شود.
اگر ببیند که خانه مفرد به کنج اندوه بود و ندانست که خانه از کیست، دلیل که از دنیا رحلت کند. اگر ببیند درب خانه باز بود و او در را قفل نکرده بود و آن خانه به خانه دیگر راه داشت، دلیل که از غم و اندوه رها گردد. اگر بیمار این خواب را ببیند، شفا یابد. اگر ببیند درب خانه خود را بشکست، دلیل که از کسی او را مالی رسد.
اگر ببیند درب سرای بشکست یا بسوخت، دلیل که برای صاحب سرای مصیبت اتفاق خواهد افتاد. اگر ببیند زمین سرای او بزرگ و فراخ شد، دلیل که به قدر آن فراخی او را روزی در دنیا فراخ شود. اگر برخلاف این ببیند، روزی بر وی تنگ شود. اگر ببیند سرای او را می کندند، دلیل که راه صلاح بر خود ببندد و نماز و عبادت کم کند. اگر ببیند سرای کهن را می کند، در خیرات بر وی گشاده شود و خرم گردد.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که خانه بر وی افتاد، دلیل که مالی بسیار بدو رسد. اگر ببیند که خانه بزرگ و فراخ گردید و از آن که بود بزرگتر شد، دلیل که مال و نعمت بسیار بر وی رسد. اگر ببیند درِب خانه او آهنین بود، دلیل که توانگر شود.
اگر درب خانه او سیمین است، دلیل که او باید از گناه و معصیت توبه کند. اگر توانگر بود، نعمتش زیادتر شود. اگر ببیند پیرامون خانه او هیچ خانه ای نبود، دلیل که حالش تباه شود. اگر ببیند که میان سرایِ نو شد، دلیل که او را دختری یا خواهری آید و هم او گوید که صفحه سرای، دلیل کند بر پدر و مادر. اگر دید صفحه سرای او نو و پاکیزه است، دلیل است بر تندرستی تن مادر و پدر.

حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند در سرای بیگانه شد و هیچکس را نشناخت و در آنجا مردگان دید، دلیل که آن سرای آخرت بود و وقت اجل وی رسیده است، اگر ببیند در آنجا شد و بیرون آمد، دلیل که بیمار شود و نزدیک هلاک باشد و شفا یابد. اگر در سرای معروف وارد شد که بنیاد آن از گل بود، دلیل که روزی حلال یابد.
اگر ببیند بنیاد سرای او از خشت پخته و گچ بود، دلیل که جوینده مال حرام است. اگر ببیند از آن بیرون آمد، دلیل که از حرام توبه کند. اگر ببیند در سرائی بزرگ و فراخ بود، دلیل که روزی بر وی فراخ شود. اگر سرای کوچکی و تنگ دید، دلیلش به خلاف این باشد.

جابرمغربی می گوید: اگر کسی دید در سرائی بزرگ و پاکیزه و نو داخل شد و دانست که آن سرای ملک او بود، دلیل که روزی بر وی فراخ و گشاد شود و عزت و جاه یابد و زن خوبروی خواهد و توانگر شود و ولایت یابد. اگر این خواب را زنی دید، شوهر توانگر بخواهد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

1443 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

ارام

ارام : قدردانم از راهنماييتون.
بله حتما، چرا كه نه؟! متاسفانه من اشنايي اي با افراد معتمد در اين زمينه ندارم. شما ايشون رو تاييد ميكنيد؟ (خانوم كلباسي) چون من نميشناسمشون.
شب خوش بانو

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۵۲:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : بله !!! هزار درصد تاییدشان می کنم. هر ماه هم خودم مبلغی برای آنان میفرستم. نرگس کلباسی اشتری به شماره حساب : 6037697450350803 ایشان خیلی خیر و مشهور هستند. شب شمام خوش

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۰۲:۴۰
ارام

ارام : بسيار ممنونم از پاسخگويي صبورانه شما. لطفا اگر جز اين، مبلغ جداگانه اي بابت صدقه براي خوابها بايد بذارم كنار، راهنماييم كنيد.

سپاس بيكران

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۱۶:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : دوست خوبم لازم به ذکر می بینم که بعضی خوابها صرفا راجع به گذشته هستند و بعضی الان و بعضی آینده. ولی من چون نمی دانم که در زندگی شما چه خبر است همه را با زمان حال می نویسم تشخیص این که این خاطره ای از گذشته است یا قرار است در آینده اتفاق بیافتد بیشتر دست خود شماست. و در این مورد که فرمودید بله به نظر من مربوط به گذشته است. اینکه گفتم با تجربه از بعد مثبتش نگفتم. منظورم این بود که لفظ بدی برای این تجربه به کار نبرم. تجربه منظورم از بعد منفی و خلاف و ماهر بودن در چاپلوسی و تملق و شیره مالیدن سر مردم است و همینطور تا حد روابط غیر متعارف جنسی. نه اینکه مجرب است یعین خوب است!! از نظر من علاوه بر کارهای خوبی که شما می کنید، باید این موضوع را باور داشته باشید که هر کار خیری که به دیگران می کنید، خداوند برکت و رحمتش را به زندگی شما اضافه می کند. کمک به حیوانات به صورت ماهانه خیلی خوب است ولی خوبتر از آن کمک به بندگان خدایی است که یک سال تمام است در زلزله کرمانشاه بی خانه مانده اند و الان زمستان رسیده! شما می توانید به آنها کمک کنید و بهترین روش آن به نظر من از طریق نرگس کلباسی است که در اینستاگرام می توانید او را به راحتی پیدا کنید. او گزارش کارهای خودش را با ذکر مدرک به مردم هم ارائه می کند. در پناه خدای بزرگ باشید.

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۴۴:۵۸
ارام

ارام : درود مهربانو و مرسي از تعبير خواب قبل.
در ادامه ديدم كه شب شد، من به سمت خونه حركت ميكردم. رسيدم محلمون كه شبيه خونه هاي قديمي شهرستان ها بود: كوچه هاي تودرتو، حياطدار و كوچيك، با درخت و اينا توحياط. منزلمون ٢طبقه بود و سيماني.
فهميدم كه خواهرم با يه پسر قدكوتاهِ سن بالاي بي قيدوبند دوست شده و باهم رفتن انتاليا! (چنين پسري در واقعيت وجود خارجي نداره، اگرم داره من خبر ندارم. خواهرم هم قصد رفتن به اين شهر رو نداره) هاله اي از خواهرم ميديدم كه باعجله و هيجان ساكش رو بست و رفت.
تعجب كردم كه پدرم چطور چنين اجازه اي به خواهرم داده. كه مادرم گفت: بابات گفته وقتي خواهرت برگرده تو خونه راش نميده.
اخر هفته شادي رو براتون ارزومندم

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۵۴:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. متاسفانه شرایط بغرنجی برای خانواده شما پیش می آید و خواهرتان با یک آدم بی شخصیت ولی خیلی با تجربه که می خواهد سر او را کلاه بگذارد آشنا می شود و او می خواهد برای خواهرتان شر و دردسر درست کند. یا اینکه کسانی برای خواهرتان نقشه کشیده اند که کار او بسته شود و برایش مشکلاتی به وجود بیاورند. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۲۵:۵۰
elmira

elmira : سلام وقت شما بخیر.مادرم را (به رحمت خدا رفته اند )خواب دیدم که در منزل پدری بودیم. من متوجه شدم مادرم خانه را به خواهری که ارتباطی با او نداریم داده اند. خودشان خیلی ناراحت بودند و به شدت پشیمان. من به مادرم با ناراحتی می گفتم آخه شما که زنده هستید چرا این کار را کردید؟مادرم می گفتند یک مرتبه شد و خیلی ناراحت و پشیمانم. من گفتم کلید خانه را هم دادید؟با افسوس و غم گفتند بله. بعد با ناراحتی به من گفتند او گفته دو دست مبل می آورم می گذارم در خانه حالا که پول پیدا کردم(اشاره به خانه و ارث)مادرم ناراحت بودند که خجالت نمی کشد من زنده ام می گوید مبل می آورم.(متوجه بودم منظورشان این است که من زنده ام مرا در خانه خودم راه نمی دهد و اثاثیه می آورد)من برای این که از این ناراحتی ایشان را خارج کنم گفتم من الان از بیرون غذا می گیرم ساندویچ از فلان مغازه بگیرم؟بعد هم اشاره به فرشی کردم و گفتم مامان خواستیم از این خونه بریم این را ببریم مادرم گفتند بله. من گفتم تمیزش باید بکنم. مادرم گفتند من می دونم چطوری تمیز و قشنگش کنم. بعد در حیاط شال بافتنی مشکی رنگی روی طناب بود که متوجه شدیم مال فردیه که با مادرم خوب نبود و خواهرم انداخته بود روی طناب معلوم بودقدش نرسیده چون طناب بلند بود و نتوانسته بود گیره بزند اما من و مادرم به راحتی قدمان به طناب می رسید. مادرم دست زیر شال بردند و گفتند شال فلانی است و نارحت شدند. و همش پشیمان از دادن خانه به او و کارهایش داشتند.(البته در واقعیت پدر و مادرم به شدت از او ناراحت بودند اما محروم از ارث نشد)

پاسخ
لینک۲۶ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۴۳:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. روحشان شاد. مادرتان از اینکه تمام توجه و روح خودش را معطوف خواهرتان کرده بود، پشیمان است. خواهرتان روش فکری جدیدی به زندگی اش وارد می کند و پایبند به اصول اخلاقی که مادرتان به آن اعتقاد داشته است، نیست. شما احساس می کنید که فشار و استرس زیادی روی شما ست و با مادرتان همدردی می کنید و به او می گویید که شما بر خلاف خواهرتان به افکار و زمینه ی فکری مادرتان معتقد و پایبند خواهید ماند. دعای خیر مادرتان پشت سر شماست و زندگی تان رو به بهبودی می رود. روح او زنده است و کنار شما زندگی می کند و فقط جسمش مرده. پس نباید او را مرده بپندارید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۰:۲۸
پری

پری : با سلام وصبح خیر ؛ خواب دیدم که در یک خانه ای بزرگ هستیم واحتمالا خانه جدید مال پدرم بود وآنجا با یکسری از اقوام مهمان بودیم که یکمرتبه بالکن خانه فرو ریخت (البته به کسی آسیبی نرسید ) اما خیلی تعجب کردم که چرا خانه جدید باید یکدفعه بدون هیچ دلیلی بالکن وکمی از سقفش فرو بریزد؟! ( ممنون هستم از اینکه وقت میگذارید برای تعبیر خواب ما)

پاسخ
لینک۲۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۳۷:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به ایده ی مهمی فکر می کنید و دمدمی مزاجی ها و عدم توانایی شما ( یا صاحب بالکن) برای اخذ تصمیم جدی در مورد یک موضوع خاص، باعث خواهد شد که پرستیژ اجتماعی یا تصویری که از شما در ذهن مردم جای گرفته فرو بریزد و از احترام و قدرت شما پیش مردم کم شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۸:۴۸
مینا

مینا : سلام روز خوش خواب دیدم تو یه روستا هستم وبایه پیرزن خوش اخلاق دارم صحبت می کنم قیافش اشنا نبود ولی بهش اعتماد داشتم پیرزن از من جدا شد یهو یه مرد حدود ۵۰ سال ودیدم که اصلا ازش خوشم نیومد یه خونه روستایی بود که بطرفش برگشتم دیدم یه حیون عجیب مثل مارمولک بزرگ که البته دم نداشت امد بطرفم. ترسیدم وباچوب زدم روش وکشتمش بعد از ترس اون اقایه به طرف خونه که تو بلندی بود رفتم ودر خونه را بستم خونه کاملا یه خونه روستایی بود کلون داشت در چوبی حتی داخلش کاملا خونه روستایی بود بعد دیدم صندلی عقب تاکسی نشستم واون اقا هم خیلی اروم کنارم نشسته بود ولی اصلا ازش خوشم نمیومد

پاسخ
لینک۲۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۵۷:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در شرایط فکری یا اجتماعی سخت تری نسبت به امروزتان قرار می گیرید. دنیا به شما رو می آورد و از لحاظ مالی مشکلی ندارید ولی از لحاظ گشایش کار، علیرغم اینکه برای انجام کاری به شما پیشنهاد می شود که آن را بپذیرید اما شما از آن کار خوشتان نخواهد آمد و به نظرتان شرایط کاری تناسبی با روحیات شما ندارد. شما سعی می کنید با سیاست رفتار کنید و دشمنانتان را با سیاست خفه کنید اما به هر حال مجبورید به صورت منفعل مطیع کسی باشید که شما را وادار به انجام آن کار می کند و کارتان وبال گردنتان است... پس انجامش دهید تا تمام شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۴۹:۵۴
مریم محقق

مریم محقق : ممنونم خانم هراتی عزیز شاید فکر کنید آدم بد جنسی هستم ولی خیلی خوشحال میشم تقاص کار بدشون رو پس بدن

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۰۸:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : نه فکر نمی کنم شما بدجنس باشید. هر کسی هر کار بدی را تعمدا انجام دهید نقاص کارش را خواهددید این وعده ی خداست.

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۴۶:۵۳
مریم محقق

مریم محقق : سلام خانم هراتی عزیزم
خواب دیدم جایی مثل هتل هستم و رفتم حیاط صبونه خوردم اومدم پذیرش هتل دیدم اقایی که پذیرش محل کارم هست اونجاست و گفت دخترت رفت برا صبونه منم رفتم دوباره تو حیاط دیدم داره صبونه میخوره خواستم برم جلو برا آشتی دادزد منم بی اعتنا به فریادش رفتم بغلش کردم بعد اومدم خواستم برم بالا دیدم خونه قبلیمه (تو خواب اصلا شبیهش نبود)از طبقه اول صدای مادرشوهر و پدر شوهر سابقم میومد که بدگوییمو میکردن من از پله هایی شبیه موقت و آهنی بالا رفتم و سر پاگرد رسیدم که بچرخم دیدم دستامو گرفتم به میله آهنی که نقش پله داره و میله های قبلی که ازش اومدم بالا جابجا شد دیگه نمیتونستم بیام پایین به شدت ترسیده بودم و باخودم میگفتم چقد به (شوهر سابقم)گفتم این پله هارو درست حسابی و مطمئن درست کن ولی هیچوقت بهم گوش نداد یه قسمت رو هم دیدم مثل پل که دو قسمت ساختمونو بهم وصل میکه و نرده نداشت و تو فکرم بود که چقدسهل انگاربود وحتی اینو نرده نکرد ،از ترس دخترمو صدا کردم پیش بابا بزرگش اینا بود گفت بله ولی هرچی منتظر شدم نیومد کمکم یه لحظه دیدم زیر پام خالی نیست و اگرهم بیوفتم شاید ۲۰سانت فاصله تا تکیه گاه هست بعد جرات کردم و بقیه پله رو رفتم بالا خواهرشوهرمو بچه ش تو راهرو بزرگی که ورودی خونه بود ،بودن منم رفتم داخل و بهش گله میکردم که دیدی برادر و پدرو مادرت چه ظلمی بهم کردن به خدا سپردمشون یعنی خدا نمیبینه این وضعو ؟گفتم خودت میدونی با چه سختی من زندگی کردمو خونه و وسایلشو خریدم اونم تایید میکرد و میگفت منم بهشون گفتم همینو،من داخل خونه بودم میدیدم سه یا چهارتا فرش پهن بود که درواقع فرشای من نبودن ولی توی خواب حس میکردم تقریبا همه چی سرجاشه با اینکه بجز فرشا چیز دیگه ای ندیدم ، ورودی اپارتمان یه قسمت از پله ها کنده شده بود گفتم این چرا اینجور شده پسرم گفت من ماست ریختم اینجوری شد،
ممنونم از تعبیر های زیبا و حوصله و وقتی که برای ما میزارید همیشه پاینده باشید.

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۳۷:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. حالت ذهنی شما تازه می شود و در هویتتان تغییر ایجاد می شود. زندگی تان متحول می شود و طرز فکر قدیمی را رها می کنید. شما احساس می کنید که دخترتان را در زندگی تان کم دارید. می خواهید مرحله جدیدی را در زندگی شروع کنید و با دخترتان دوست شوید. روحیات دختر شما در زندگی قبلی تان گیر کرده و مثل شما با شرایط جدید خو نکرده است. شما از این که به فاز جدید زندگی بروید می ترسید و می دانید که راه برگشتی هم نیست. دخترتان هم حرفهای مادر و پدر شوهرتان رویش خیلی تاثیر گذاشته ولی نهایتا بر ترس خودتان غلبه می کنید. زمینه ی زندگی آنان عوض خواهد شد و تقاص کارهای بدشان را خواهند دید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۰۶:۲۷
رعنا

رعنا : صبح بخير خانوم هراتي. مزاحم هميشگي از راه رسيد! ديشب خواب خييييييلي عجيبي ديدم كه انشالله خيره (با تعابير انديشمندانه شما)
برگشته بوديم منزل قبليمون كه تعداد كمي وسيله توش داشتيم. در خواب طوري بود كه انگار بين اون منزل و ايني كه ساكن هستيم رفت و امد ميكنيم و جفتش رو داريم. باخانوادم اونجا بوديم و علتش به خاطر علاقه مادرم بود گويا.
شب اول من يه حركت اكروباتيك زدم كه يه كوچولو از شكمم پاره شد(قسمت پايين ناف) بااينكه پوستِ به اون ضحامت رو ميديدم كه بلند شده اما چيزيم نشد. شب دوم يه كار ديگه كردم كه باعث شد اين شكاف تجديد و بيشتر بشه. انتظار داشتم بميرم و خودمو براي مرگ اماده كرده بودم، اما چون زنده موندم تصميم گرفتم برم دكتر.
خانوم هراتي جانم اين شكافِ عميق، بالا و پايين ناف بود كه مدام پيشروي ميكرد و بالاتر مي اومد؛ و من اگر پوست رو بلند ميكردم ميتونستم روده ها و محتويات شكمم رو ببينم! لازم به ذكره كه از ابتدا هيچ خونريزي اي مشاهده نكردم.
شب بود و با پدرم و خواهرام رفتيم دكتر، اونهارو گم كردم، هرچي به بابام زنگ زدم جواب نميداد. ميخواستم كارتش رو بده تا پول ويزيت و اينارو حساب كنه.
خودم وارد يه اتاقي شدم. خانومي چاق و قدبلند و خوش برخورد با روپوش سپيد كه خانوم ديكه اي هم همراهيش ميكرد بهم خوش امد گفت و گفت: اينجا دراز بكش تا امپولتو بزنم. گفتم اما من هنوز پذيرش نشدم. گفت: ولي الان دقيقا يك ماه از اخرين امپولت گذشته و نوبت دوميه، مگه نيومدي كه امپول تنظيم عادت ماهانتو تزريق كني؟
يهو يادم افتاد كه راست ميگه، جواب دادم: افرين به حافظه شما ، اما الان كار مهمتري دارم و اگه بخيه نزنم ميميرم. (خانوم هراتي عزيزم، در واقعيت به علت كيست، عادت ماهانه من نامنظم هست. اما امپولي براش نميزنم)
ازونجا پاشدم و برگشتم تو حياط. ديدم ٣بار به بابام زنگ زدم كه فقط دفعه اول شماره رو درست گرفتم! دو دفعه بعد رو به افراد ديگه زنگ زده بودم. پدرم رو ديدم كه دور ايستاده بود (جوونتر و هيكلي تر و خوشتيپ تر شده بود) اما زياد دل نميسوزوند برام. باهم رسيديم به اتاقي كه ميخواستيم، دم درش با خواهرام دعوام شد (بچه تر و كوچيكتر شده بودن، تاجاييكه يادمه بي حجاب بودن و شكل بچگياشون. سويي شرت تنشون بود) رفتم توو، درحاليكه چاك شكمم خيلي زياد شده بود. و من خيلي مراقب بودم كه چيزي ازش نيفته بيرون. جالبه كه توش چلوكباب بود!!! چلو كبابه ميزد بيرون و من به صورت عمودي جاش ميدادم توي شكمم. مادربزركمم اونجا بود، اين صحنه رو بهش نشون ميدادم و خوشمزگي ميكردم براش. منتظر بودم نوبتم بشه واسه بخيه كه صحنه خوابم عوض شد.
كلا در خوابم هيچكس نگرانم نبود، حتا خودم فقط اولش ترسيده بودم. خييييلي طولاني شد، واقعا عذرخواهي ميكنم. اميدوارم تعبير خوبي داشته باشه. بسيار سپاس از وقت و حوصله شما

پاسخ
لینک۲۶ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۲۰:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام عزیزم. مادر شما بیشتر از همه شما به عقاید و سنت ها و افکاری که از قبل به آن پایبند بوده اید اعتقاد دارد. شما تمایل دارید که زندگی تان متعادل تر شود و یک سری ترسها، باعث می شود تا شما نتوانید به راحتی به اهدافتان برسید. احساسات شما آسیب پذیر هستند و برایتان سخت است که بتوانید مثل قدیم راحت به مردم اعتماد کنید. شما می خواهید به خواهرانتان کمک کنید تا مشکلات فکری شان کم شود ولی می ترسید که همه چیز را راحت با پدرتان در میان بگذارید. فکر می کنید که ارتباط برقرار کردن با او سخت است چون درک فکری شما و پدرتان در یک سطح برابر نیست.برای شما حفظ یک موقعیت یا رابطه ای که از قبل داشته اید و باورها و اعتقاداتتان مهمترین هدفتان است و اینکه شما با پدرتان کمی در ارتباط برقرار کردن مشکل دارید در اصل تقصیر خودتان است که او را خوب نشناخته اید و یاد نگرفته اید که چطور می توانید او را راضی و متقاعد کنید ( نرم کنید). پدر شما از نظرتان انسان کامل و روشنفکری است اما شما نمی توانید تقصیر کارهایتان را گردن او بیاندازید. از نظر شما خواهرانتان کم عقلی می کنند و حرفشان را بی فکر می زنند و بی فکر کار می کنند. می دانید که مشکلی ندارید و خیالتان راحت است اما باز دلتان شور می زند که نکند رابطه تان با پدرتان خوب نشود و یا افکار قدیم و جدیدتان با هم متناقض عمل کنند از ترسها و تضادهای فکری خودتان بیشتر از ترس و تضاد فکری با پدرتان نگرانید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۰۹:۳۴
Shah57

Shah57 : با سلام
خواب دیدم در خونه یک اشنا که یک مادر و دو دختر هستن اما در خواب یک دخترش نبود و خونشون عوض شده بود و در یه اپارتمان بودن چندتا از این جوان‌های علاف محل اومدن و به اینها گفتن ما شبها چون تا دیروقت بیدار شدیم میام خونه شما میشینیم اینها هم اصلا مخالفتی نکردن. من با تعجب گفتم این دوتا زن تنها چطور ۴ مرد غریبه راحت راه میدن. خونشون. اونها هم خاکستر سیگار مخلوط با اب ریخته بودن رو قالی و با بی‌خیالی دراز کشیده بودن رو قالی جلو تلویزیون. در همین حین یه زلزله هم اومد اما تخریبی نبود.
با سپاس

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۵۶:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مادر و دختری که در خوابتان دیده اید، آشفتگی های احساسی و مالی در زندگی شان دارند. آنان نیاز دارند تا با تلاش و دقت عمل در کارشان پیش بروند چون زندگی سختی دارند. آنان حمایتی ندارند و صدمات زیادی از جنبه های مادی و ثبات و پایداری در زندگی شان متحمل شده اند. آنها از گذشته خاطرات تلخی دارند که در زمینه ی زندگی شان نقش بسته است و فقط نشسته اند و تماشا می کنند که دنیا برایشان چه چیزی تدارک دیده. تنش ها و نگرانی هایی در زندگی آنان هست که مخرب و شدید به نظر می آید اما ایشان با این تنشها آسیبی نمی بینند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۱۲:۴۸
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.