تعبیر خواب خانه
اگر کسی خود را در خانه جدیدی دید که متعلق به خود اوست، و در آن خانه وسایل رفاه و راحتی کاملی وجود داشت، به زودی ازدواج می کند و به خوشبختی و رفاه خواهد رسید. اگر شخص متاهلی این خواب را ببیند، نشانه داشتن زندگی مرفه و خوبی است. ورود به خانه نو نیز ازدواج است.
اگر دید در خانه ای بدون وسایل و تک و تنها به سر می برد، نشانه نزدیک شدن به پایان عمر است. اگر کسی ببیند خانه ای محقر و ویرانه دارد و آن خانه متعلق به خودش است، زندگی بر او تنگ خواهد شد و درآمدش کاهش خواهد یافت. چنان چه ببیند یکی از اتاقهای خانه آشفته و خراب است، بخشی از زندگی بیننده خواب دچار خرابی و ویرانی می شود و غمی و زیانی به او می رسد.
اگر ببینید که درب خانه شما آهنی است، زندگی قابل دوامی دارید و ثروتمند می شوید. اگر درب خانه شما از نقره بود، بیننده خواب گنه کار است و باید توبه کند. اگر درب نویی به خانه اش وصل کردند، بیننده خواب شغل و کار جدیدی پیدا می کند.
اگر کسی دید درب خانه خود را کند، و به دور انداخت، اگر درب کهنه و شکسته بود، و به جای آن درب نویی گذاشت، از غم و اندوه مالی خلاصی و نجات پیدا می کند و به مال و نعمت می رسد و اگر کسی دید که دیگری درب خانه او را می کند، از آن شخص خصومت خواهد دید و اگر دید درب خانه اش بزرگ شده به مقام وی افزوده می شود.
اگر کسی دید درب از خانه ی قدیمی می کند، در خیرات به رویش گشوده می شود. اگر کسی درب خانه ی خود را کوچک دید که به زحمت می توانست وارد سرای شود، به تنگدستی دچار می شود.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سرای به خواب بر هشت وجه است:
- مرد را زن و زن را شوهر،
- توانگری،
- ایمنی،
- عیش خوش،
- مال،
- ولایت،
- عزت،
- امانت.
محمد ابن سیرین می گوید: خانه مفرد درخواب، زن است. اگر ببیند خانه یا ستونهای خانه را از جای برداشت، دلیل که زن با مروتی می خواهد و به زودی زنش آبستن خواهد شد. اگر ببیند وارد خانه ای نو شد، دلیل که زنی خواهد و توانگر شود.
اگر ببیند که خانه مفرد به کنج اندوه بود و ندانست که خانه از کیست، دلیل که از دنیا رحلت کند. اگر ببیند درب خانه باز بود و او در را قفل نکرده بود و آن خانه به خانه دیگر راه داشت، دلیل که از غم و اندوه رها گردد. اگر بیمار این خواب را ببیند، شفا یابد. اگر ببیند درب خانه خود را بشکست، دلیل که از کسی او را مالی رسد.
اگر ببیند درب سرای بشکست یا بسوخت، دلیل که برای صاحب سرای مصیبت اتفاق خواهد افتاد. اگر ببیند زمین سرای او بزرگ و فراخ شد، دلیل که به قدر آن فراخی او را روزی در دنیا فراخ شود. اگر برخلاف این ببیند، روزی بر وی تنگ شود. اگر ببیند سرای او را می کندند، دلیل که راه صلاح بر خود ببندد و نماز و عبادت کم کند. اگر ببیند سرای کهن را می کند، در خیرات بر وی گشاده شود و خرم گردد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که خانه بر وی افتاد، دلیل که مالی بسیار بدو رسد. اگر ببیند که خانه بزرگ و فراخ گردید و از آن که بود بزرگتر شد، دلیل که مال و نعمت بسیار بر وی رسد. اگر ببیند درِب خانه او آهنین بود، دلیل که توانگر شود.
اگر درب خانه او سیمین است، دلیل که او باید از گناه و معصیت توبه کند. اگر توانگر بود، نعمتش زیادتر شود. اگر ببیند پیرامون خانه او هیچ خانه ای نبود، دلیل که حالش تباه شود. اگر ببیند که میان سرایِ نو شد، دلیل که او را دختری یا خواهری آید و هم او گوید که صفحه سرای، دلیل کند بر پدر و مادر. اگر دید صفحه سرای او نو و پاکیزه است، دلیل است بر تندرستی تن مادر و پدر.
حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند در سرای بیگانه شد و هیچکس را نشناخت و در آنجا مردگان دید، دلیل که آن سرای آخرت بود و وقت اجل وی رسیده است، اگر ببیند در آنجا شد و بیرون آمد، دلیل که بیمار شود و نزدیک هلاک باشد و شفا یابد. اگر در سرای معروف وارد شد که بنیاد آن از گل بود، دلیل که روزی حلال یابد.
اگر ببیند بنیاد سرای او از خشت پخته و گچ بود، دلیل که جوینده مال حرام است. اگر ببیند از آن بیرون آمد، دلیل که از حرام توبه کند. اگر ببیند در سرائی بزرگ و فراخ بود، دلیل که روزی بر وی فراخ شود. اگر سرای کوچکی و تنگ دید، دلیلش به خلاف این باشد.
جابرمغربی می گوید: اگر کسی دید در سرائی بزرگ و پاکیزه و نو داخل شد و دانست که آن سرای ملک او بود، دلیل که روزی بر وی فراخ و گشاد شود و عزت و جاه یابد و زن خوبروی خواهد و توانگر شود و ولایت یابد. اگر این خواب را زنی دید، شوهر توانگر بخواهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
hoseiny : البته این را بگویم که من الان مستا جرم خانمش دیده که اسباب کشی میکنیم و به خا نه ای که خریدیم میریم خانه یک واحد در طبقه دوم یک اپارتمان است
کاظم : با سلام و عرض ادب. خواب دیدم در کنار همسر و فرزندانم صاحب خانه ای مجلل هستیم و جویی پر از آب تمیز و نسبتا زلال در آن روان است. تعدادی از خویشاوندان نزدیک گویی برای صرف ناهار دعوت شده اند و مشغول گپ و گفتگو و شادمانید. در عالم خواب تنها یک دغدغه فکری مرا آزار میدهد و آن اینکه هنوز طبقه زیر زمین تکمیل نشده و چگونه و از کجا پول و اعتبار لازم برای تکمیل آن را بدست بیاورم؟ لطفا خواب مرا تعبیر بفرمایید. با تشکر فراوان از شما
فریبا هراتی
: سلام. شما خدارو شکر زندگی خوبی دارید و دوستان خوب و رفاه لازم برایتان فراهم است ولی زیر زمین بیانگر سطح رضایتمندی شما و ضمیر ناخودآگاه شماست بیانگر غرایز و امیال شماست بیانگر افکار شماست که شما نیاز دارید آنها را مرتب کنید و روی کارهایتان فکر کنید. شما شاید گاهی احساس بی ارزش بودن و گناه می کنید. به خطاها و کم و کاستی های خودتان فکر می کنید و از این بابت ناراضی هستید که هنوز نتوانسته اید درون خودتان را کاملا بی عیب و نقص بسازید. تشکر از همراهیتون.
Mah11111 : سلام خانم هراتی. شبتون بخیر
خواب دیدم منزل خواستگار سابقم تو جمع خانوادش بودم، بعد اونها منو بردن طبقه بالا را که خالی بود و برای زندگی پسرشون درنظر گرفته بودن نشونم دادن.
(ازدواج ما مدتها قبل بخاطر مخالفت خانواده ایشون بهم خورد. زمانیکه هنوز ازدواجمون بهم نخورده بود و باهم خوب بودیم هم همینکارو کردن و مارا بردن طبقه بالای خونشون را نشون ما دادن و گفتن خونه پسرم بعد ازدواج اینجاس).
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. احتمالا آنها باز صحبت شما را کرده اند و یاد گذشته ها را مرور کرده اند. شاید از کرده های بد خودشان پشیمان هستند. تشکر از همراهیتون.
.Bahaarr : سلام وقتتون بخير
خواب ديدم تو يه خونه بزرگ چند طبقه هستيم كه مال خودمون يا درواقع مال پدرم بود و اونجا سكونت نداشتيم فقط با خانواده رفته بوديم كه خونه رو ببينيم.تعداد اتاقهاش زياد بود طوري كه تو اتاقها كه رفت و آمد ميكردم ديگه معلوم نبود اتاق قبلي كدوم بود.توي خونه يكسري وسايل مثل تخت و تلويزيون و بخاري ديدم ولي دركل زياد آماده سكونت نبود.يه اتاق بود كه توش ميزكاربود سرويس بهداشتي هم داشت و داشتيم ميگفتيم اون اتاق براي دفتركار بابا خوبه ولي ديدم كه مقداري آجر اونجا ريخته بود و اتاق نيمه كاره بود.تو يه صحنه هم من و پدرم تو ماشين بوديم و پدرم بهم گفت ماشين [پژو ١٢٠٠] بخرم خوبه؟!گفتم نميدونم چ شكليه بايد عكسشو ببينم نظرمو بگم.توي اون خونه كه بوديم تلويزيون فوتبال تيم ملي رو نشون ميداد كه آخرين لحظه هاي خوابم تيم ايران گل سوم رو زد و برنده شديم و دوتا گل رو بازيكني به اسم شريفي زد كه درواقعيت همچين بازيكني تو تيم ملي نداريم.
ممنون از تعبيرتون
فریبا هراتی
: سلام. پدر شما روح بزرگی دارند و ایده های زیادی به فکرشان می رسد که هنوز عملی شان نکرده است و این ایده ها را با شما مطرح می کند. مواضع و شرایط متفاوتی را برای شما در نظر می گیرد و راجع به آن صحبت می کنید. پدرتان این ایده ها را هنوز به مرحله عمل نرسانده است و صرفا در حد نقشه و پروژه مانده و او با شما راجع به کنترل زندگی و چگونگی آن مشورت می کند. تصویر ذهنی شما این است که زندگی تان را باید در نهایت قدرت و مقاومت و رقابتی چشم گیر انجام دهید و اینکه زندگی تان باید بر مبنایی شرافتمندانه به پیش برود تا احساس موفقیت کنید. تشکر از همراهیتون.
مینا : سلام و عرض ادب
خواب دیدم تو یه ساختمون که انگاراپارتمان بود همه با هم می خوایم تو اشپزخونه تغییرات بدیم من به سرایدارمون گفتم چندروز طول می کشه گفت تو هفته دیگه گفتم پس من هفته دیگه کامل خونم تمام همسایه ها با بچه هاشون امده بودن تو جلسه ساختمون تو همون واحد که من بودم خیلی شلوغ بود انگار من مدیر ساختمون بودم وبه همه تذکر می دادم که همکاری کنن تا تعمیرات به خوبی انجام بشه وبه بچه ها که مشغول شلدغ کاری بودن هم می گفتم اشپزخونه ها پراز خاک میشه سمت اشپزخونه نرید تا تعمیرات تموم بشه صندلیهایی که اورده بورن خیلی مدلش قدیمی بود وهیچ کس خوشش نیومده بود مخصوصا از پایه های صندلی .سرایدار به من گفت می دونی لیمو رو چطوری باید بخوری گفتم چه طور گفت یه طرفش و با دست بکن بزار تو اب جوش بپزه بعد به شکل خیلی قشنگی در میاد بعد دیدم مادرشوهرم وبرادر شوهرم امدن پیشمون گفتم تهران نمیای گفت چرا میام می خوام تجارت کنم گفتم چه تجارتی گفت همین اینا که میرن جنس میارن بعد دیدم مادرشوهرم هم بهم گفت می دونی لیمو رو چطوری می خورن گفتم اره همون که یه طرفش و می کنیم اره می دونمفکر کنم منظور لیمو ترش بزرگا بود
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید گرمی و امنیت بیشتری به زندگی تان راه پیدا کند و احساس شما این است که همکاری همه مردم ذینفع برای ساختن جامعه ای که در آن امنیت و رفاه کافی وجود داشته باشد لازم است و این کارها بچه بازی نیست که سرسری گرفته شوند. شما می دانید که برای هر سازندگی، مشکلاتی پیش می آید که باید با آنها کنار آمد و از اینکه به قوانین قدیمی موجود تکیه بزنید احساس نارضایتی می کنید. شما سعی می کنید که مشکلات را با آب و تاب و هیجان زیاد مطرح کنید و از سوخته شدن عمرتان و تمام شدن موقعیت های مثبت زندگی سخن بگویید تا دیگران بیشتر متاثر شوند و بخواهند که جامعه شان را بهتر بسازند. مادر شوهرتان هم می خواهند که از شما در تهران یاد بگیرند که چطور می توانند زندگی شان را عوض کنندو یاد گرفته اند که باید در زمینه ی گفتگو در باره مسائل، هیجان و شورو شوق از خودشان نشان دهند و با احساس کامل نظریاتشان را بگویند. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام وقت بخیر
«قبل از بیان خواب این را بدانید که مستاجر می باشیم»
پدرم در خواب دیدند که خانه ای اجاره کرده اند و به آن خانه نقل مکان کردیم از داخل خانه بیرون آمدند و متوجه شدند که خانه حیاط دارد ولی هیچ گونه حصار بندی و دربی ندارد بگونه ای که هر کس به راحتی می توانست به خانه وارد شود پدرم تعجب کرد و به خود گفت چرا زمانی که این خانه را اجاره کردم متوجه این موضوع نشدم
«نکته ی دیگر اینکه پدرم این خواب را در طی یک ماه دو مرتبه دیده فقط خانه و مکان خواب متفاوت است ولی اصل خواب یکی می باشد»
باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما متحول خواهد شد. شاید کاری را قبول می کنید و ایده ای را می پذیرید و هدف شما این است که استقلالتان بیشتر باشد ولی اینطور نخواهد شد و خیلی ها هستند که در کار شما دخالت می کنند و هیچ حد و مرزی برایشان تعیین نشده است. تشکر از همراهیتون.
Shamim : سلام شب بخیر
زن عموم دیشب خواب دیده که تو خواب میدونسته ما برای داداشم (فوت شده) خونه خریدیم ولی این خونه ای که تو واقعیت هست نبوده و خانواده عموم اومده بودن خونه رو نگاه کنن بعد زن عموم با خودش میگفته این خونه چقدر بزرگه چقدر اتاق داره الان دیگه کدوم خونه ای این جور هست ،این خونه رو از کجا پیدا کردن چقدر اتاق داره،بعد هرچی جلو میرفتن هی اتاق بوده و تعداد اتاق ها زیاد و غیر قابل شمارش بود و اون خونه یک ساختمان دو طبقه بوده.
بعد تو یک صحنه ی دیگه خواب میبینه که برادرم شش یا هفت سال داشته ومادرم انگار از قبل گفته احمد نمیاد تو کوچه بازی کنه (زن عموم از قبل این موضوع تو ذهنش بوده)
بعد میبینه احمد با شوق و ذوق خیلی زیادی داشته با بچه ها بگو بخند و بازی میکرده
و زن عموم تو خواب به مادرم میگفته اعظم ببین احمد چه خوشحاله و چه شوقی میکنه و اومده با بچه ها بازی کنه و مادرم هم جواب میده که آره انقدر ذوق داشته که دمپایی هاشو لنگه به لنگه پوشیده و مادرم خیلی خوشحال بوده از این حال برادرم!
ممنون
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. جایگاه برادر شما در آن دنیا بسیار خوب و عالی است و مقام بالایی دارد و روحش شاد و آزاد است. احتمالا قبر برادرتان دو طبقه است و یا اینکه از لحاظ آگاهی برادرتان درکشان الان نسبت به شما بسیار قویتر و بالاتر است. درست است که برادرتان نتوانسته در دنیا به اهدافش برسد ولی روحش مثل یک بچه پاک و آمرزیده و شاد است و آخرت خوبی دارد. تشکر از همراهیتون.
تینا : سلام روزتون بخیر
خواب دیدم با پدرم و مارم به خونه کسی رفتیم انگار مدرم اون رو میشناخت من ساکت کنار مادرم نشسته بودم و فکر کنم به دختر کوچیک هم حدود ۴ ساله روی پام نشسته بود که با ما بود.پدرم از توانمندیهای من صحبت میکرد و اینکه چه کمکی به اونها بکنم گفت و بعدش هم خداحافظی کردیم و من هم اون دختر رو گرفتم و با ماشین پدرم رفتیم به یه خونه بزرگ . انگار خونه اجاره ای بود که من و پدر و مادرم زندگی میکردیم . بعد توی ذهنم اومد که این خونه رو خریدیم و الان دیگه اون مال خودمون هست و با خوشحالی به برادرم میگم که این خونع دیگه مال خودمونه
ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. شما ایده ها و باورهای روحی جدیدی را کشف می کنید و افکاری به ذهنتان می رسد و این ایده ها از جانب مادرتان مطرح می شود. شما ثروت و سرمایه ای در دست دارید که آن را برای پیشرفت و عملی ساختن این ایده به کار خواهید برد. بعد از مدتی زندگی شما کاملا متحول خواهد شد و به فاز مثبتی وارد می شود. شما این ایده ای را که زمانی از جایی گرفته بودید، حالا مال خودتان می کنید و کاری را عملی می کنید که به سود زیادی خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
Zeinab : سلام وقت بخیر خواب دیدم من و همسرم و پسر۴ سالم برای خرید خونه جدید رفته بودیم خونه ببینیم انگار بنگاه دار میخواست بهمون آپارتمان نشون بده طبقه همکفش یه واحد بزرگ بود که خیلی قدیمی و از مد افتاده بود و واحدهای بالا میتونستن اونو ببینن انگار بنگاه دار گفت بریم واحدهای بالارو ببینیم ولی من و همسرم حس کردیم خونه های کوچیکی هستن گفتیم نه همین واحد همکف رو ببینیم رفتیم توی هال پذیراییش ایستادیم بزرگ بود آشپزخونش کابینتای قدیمی داشت و دیواراش پتینه بود یعنی گچ برجسته با رنگ طلایی تیره که خیلی زشت بود من توی دلم گفتم چقد اینا بی سلیقه هستن از افراد اون خونه بیشتر مرد اون خونه برام واضح بود بنظرم اومد خیلی زرنگ ولی با ظاهرسادست یعنی سرش پایینه اما منو زیر نظر داشت بعدش حس کردم به توافق رسیده بودیم و انگار منو پسرم شب موندیم خونشون ولی شوهرم رفته بود صبحش که بیدار شدم دیدم روی گل میز یه عطر مردونه هست رفتم بوش کردم خوشم اومدتوی دلم گفتم چه جالب عطرش شیرینه ولی مردونه ست بعدش پسرم بیدارشد رفتم کلی بغلش کردم و بوسیدمش و قربون صدقش رفتم تو همین حین دیدم در اتاق خواب صاحبخونه بازه و روی تختشون خواب بودن اما من فقط دست راست مرده رو دیدم که یه سیگار روشن دستش بود خوشم نیومد گفتم نکنه تو همه این مدت منو می دید.
فریبا هراتی
: سلام. در نوبت هستید لطفا صبور باشید.
Zeinab : سلام وقت بخیر خواب دیدم من و همسرم و پسر۴ سالم برای خرید خونه جدید رفته بودیم خونه ببینیم انگار بنگاه دار میخواست بهمون آپارتمان نشون بده طبقه همکفش یه واحد بزرگ بود که خیلی قدیمی و از مد افتاده بود و واحدهای بالا میتونستن اونو ببینن انگار بنگاه دار گفت بریم واحدهای بالارو ببینیم ولی من و همسرم حس کردیم خونه های کوچیکی هستن گفتیم نه همین واحد همکف رو ببینیم رفتیم توی هال پذیراییش ایستادیم بزرگ بود آشپزخونش کابینتای قدیمی داشت و دیواراش پتینه بود یعنی گچ برجسته با رنگ طلایی تیره که خیلی زشت بود من توی دلم گفتم چقد اینا بی سلیقه هستن از افراد اون خونه بیشتر مرد اون خونه برام واضح بود بنظرم اومد خیلی زرنگ ولی با ظاهرسادست یعنی سرش پایینه اما منو زیر نظر داشت بعدش حس کردم به توافق رسیده بودیم و انگار منو پسرم شب موندیم خونشون ولی شوهرم رفته بود صبحش که بیدار شدم دیدم روی گل میز یه عطر مردونه هست رفتم بوش کردم خوشم اومدتوی دلم گفتم چه جالب عطرش شیرینه ولی مردونه ست بعدش پسرم بیدارشد رفتم کلی بغلش کردم و بوسیدمش و قربون صدقش رفتم تو همین حین دیدم در اتاق خواب صاحبخونه بازه و روی تختشون خواب بودن اما من فقط دست راست مرده رو دیدم که یه سیگار روشن دستش بود خوشم نیومد گفتم نکنه تو همه این مدت منو می دید.
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما و همسرتان متحول خواهد شد و ایده ها و افکار جدیدی به زندگی تان راه می یابد. شما می خواهید به اصول اعتقادی و بنیادین خودتان پایبند باشید و مجبور هستید که خیلی از اخلاقیات و رفتارهای گذشته را در زندگی تان به کار ببرید که به نظر شما دیگر این رفتار در زندگی امروزه کاربرد زیادی ندارد. همسر شما با شما سر یک سری مسائل توافق فکری ندارد و مثل شما فکر نمی کند. شما شاید ظاهر قضایا را می بینید و از اینکه از دیگران تعریف می شود، به آنها اعتماد می کنید در حالی که این فقط ظاهر قضیه است و همه مردم موذی بازیهای خودشان و مشکلات خودشان را دارند اما شما از این زندگی آنان با خبر نیستید و فقط ظاهر قضیه را می بینید و اگر با همسرتان اختلاف عقیده پیدا کنید و راه خودتان را بروید قطعا متوجه خواهید شدکه سرتان کلاه می رود و تنها می مانید! مدرنیته به این نیست که یک سری ظواهر امر را باور کنید. تشکر از همراهیتون.