تعبیر خواب خانه
اگر کسی خود را در خانه جدیدی دید که متعلق به خود اوست، و در آن خانه وسایل رفاه و راحتی کاملی وجود داشت، به زودی ازدواج می کند و به خوشبختی و رفاه خواهد رسید. اگر شخص متاهلی این خواب را ببیند، نشانه داشتن زندگی مرفه و خوبی است. ورود به خانه نو نیز ازدواج است.
اگر دید در خانه ای بدون وسایل و تک و تنها به سر می برد، نشانه نزدیک شدن به پایان عمر است. اگر کسی ببیند خانه ای محقر و ویرانه دارد و آن خانه متعلق به خودش است، زندگی بر او تنگ خواهد شد و درآمدش کاهش خواهد یافت. چنان چه ببیند یکی از اتاقهای خانه آشفته و خراب است، بخشی از زندگی بیننده خواب دچار خرابی و ویرانی می شود و غمی و زیانی به او می رسد.
اگر ببینید که درب خانه شما آهنی است، زندگی قابل دوامی دارید و ثروتمند می شوید. اگر درب خانه شما از نقره بود، بیننده خواب گنه کار است و باید توبه کند. اگر درب نویی به خانه اش وصل کردند، بیننده خواب شغل و کار جدیدی پیدا می کند.
اگر کسی دید درب خانه خود را کند، و به دور انداخت، اگر درب کهنه و شکسته بود، و به جای آن درب نویی گذاشت، از غم و اندوه مالی خلاصی و نجات پیدا می کند و به مال و نعمت می رسد و اگر کسی دید که دیگری درب خانه او را می کند، از آن شخص خصومت خواهد دید و اگر دید درب خانه اش بزرگ شده به مقام وی افزوده می شود.
اگر کسی دید درب از خانه ی قدیمی می کند، در خیرات به رویش گشوده می شود. اگر کسی درب خانه ی خود را کوچک دید که به زحمت می توانست وارد سرای شود، به تنگدستی دچار می شود.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سرای به خواب بر هشت وجه است:
- مرد را زن و زن را شوهر،
- توانگری،
- ایمنی،
- عیش خوش،
- مال،
- ولایت،
- عزت،
- امانت.
محمد ابن سیرین می گوید: خانه مفرد درخواب، زن است. اگر ببیند خانه یا ستونهای خانه را از جای برداشت، دلیل که زن با مروتی می خواهد و به زودی زنش آبستن خواهد شد. اگر ببیند وارد خانه ای نو شد، دلیل که زنی خواهد و توانگر شود.
اگر ببیند که خانه مفرد به کنج اندوه بود و ندانست که خانه از کیست، دلیل که از دنیا رحلت کند. اگر ببیند درب خانه باز بود و او در را قفل نکرده بود و آن خانه به خانه دیگر راه داشت، دلیل که از غم و اندوه رها گردد. اگر بیمار این خواب را ببیند، شفا یابد. اگر ببیند درب خانه خود را بشکست، دلیل که از کسی او را مالی رسد.
اگر ببیند درب سرای بشکست یا بسوخت، دلیل که برای صاحب سرای مصیبت اتفاق خواهد افتاد. اگر ببیند زمین سرای او بزرگ و فراخ شد، دلیل که به قدر آن فراخی او را روزی در دنیا فراخ شود. اگر برخلاف این ببیند، روزی بر وی تنگ شود. اگر ببیند سرای او را می کندند، دلیل که راه صلاح بر خود ببندد و نماز و عبادت کم کند. اگر ببیند سرای کهن را می کند، در خیرات بر وی گشاده شود و خرم گردد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که خانه بر وی افتاد، دلیل که مالی بسیار بدو رسد. اگر ببیند که خانه بزرگ و فراخ گردید و از آن که بود بزرگتر شد، دلیل که مال و نعمت بسیار بر وی رسد. اگر ببیند درِب خانه او آهنین بود، دلیل که توانگر شود.
اگر درب خانه او سیمین است، دلیل که او باید از گناه و معصیت توبه کند. اگر توانگر بود، نعمتش زیادتر شود. اگر ببیند پیرامون خانه او هیچ خانه ای نبود، دلیل که حالش تباه شود. اگر ببیند که میان سرایِ نو شد، دلیل که او را دختری یا خواهری آید و هم او گوید که صفحه سرای، دلیل کند بر پدر و مادر. اگر دید صفحه سرای او نو و پاکیزه است، دلیل است بر تندرستی تن مادر و پدر.
حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند در سرای بیگانه شد و هیچکس را نشناخت و در آنجا مردگان دید، دلیل که آن سرای آخرت بود و وقت اجل وی رسیده است، اگر ببیند در آنجا شد و بیرون آمد، دلیل که بیمار شود و نزدیک هلاک باشد و شفا یابد. اگر در سرای معروف وارد شد که بنیاد آن از گل بود، دلیل که روزی حلال یابد.
اگر ببیند بنیاد سرای او از خشت پخته و گچ بود، دلیل که جوینده مال حرام است. اگر ببیند از آن بیرون آمد، دلیل که از حرام توبه کند. اگر ببیند در سرائی بزرگ و فراخ بود، دلیل که روزی بر وی فراخ شود. اگر سرای کوچکی و تنگ دید، دلیلش به خلاف این باشد.
جابرمغربی می گوید: اگر کسی دید در سرائی بزرگ و پاکیزه و نو داخل شد و دانست که آن سرای ملک او بود، دلیل که روزی بر وی فراخ و گشاد شود و عزت و جاه یابد و زن خوبروی خواهد و توانگر شود و ولایت یابد. اگر این خواب را زنی دید، شوهر توانگر بخواهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
سارا سارایی : سلام،
خواب دیدم من و دوتا خواهرم تو خونه دوس پسر قبلیم هستیم من بردمشون اونجا رو نشونشون بدم، انگار بهشون نگفتم اینجا خونه دوس پسر قبلیمه و گفتم خونه دوستمه خونش از چیزی ک در واقعیت بود خیلی بزرگتر شده بود انگار دوطبقه بود و خواهرام داشتن خونه و اتاقاشو نگا میکردن منم نگا مبکردم همه چیز مرتب بود مثل همیشه بعد ی گلدون سفالی زرد رنگ تو حال دیدم ک سایزش متوسط بود و گل خوشگلی داشت تقریبا برگاش زرد رنگ و گرد بودن ک رنگشون با گلدونش ست بودن و گلدون رو دستم گرفتم و نگاش کردم و برگشو دست زدم دیدم خیلی سرحاله با خودم فکر کردم که حتما چند وقت یبار میاد اینو آب میده بعد فکر کردم که نکنه الان برگزده و منو اینجا ببینه در اونصورت از اونجا که الان دوست نیستیم دیگه رفتار خیلی بدی میکنه و اصلا اگه رفتار بدی هم نکنه خواهرم میفهمه اینجا خونه یه پسره بعد خیلی ترسیدم و تند تند بیرون ( راه پله و در حیاط رو ک کاملا باز بود) رو نگا میکردم ک نیاد و به خواهرم میگفتم باید بریم ولی اون با ارامش داشت گرد و خاک خونه رو میگرفت یهو گفت نگا چی پیدا کردم منم فک کردم حتما یه وسیله پسرونس ک خواهرم فهمیده اینجا خونه ی پسره ک یه دفترچه شبیه دفترچه تلفن اورد نشونم داد که نخ بهش اویزون بود منم ک ترسیده بودم اجازه ندادم حرف بزنه و گفتم فقط بریم بیرون و دفترچه رو بردم سرجاش گذاشتم وقتی گذاشتم ورقهای توش نامرتب شد مث اینکه ورقهای خود دفترچه نبودن و برگه هایی بودن ک توش گذاشته بودن ازش بیرون زد منم هول هولکی میخواستم درستش کنم ولی نشد ک بیدار شدم ( انگار تو خواب یادم بود ک دوس پسرم سربازی رفته و دیر به دیر برمیگرده رنگ زرد برا من و دوس پسرم یه رنگ قشنگ حساب میشد)
فریبا هراتی
: سلام. شما به دوست پسر قبلی تان فکر می کنید و شرایط زندگی او و روحیاتش از قبل خیلی بهتر و مدرنتر و قویتر شده است. او هنوز شما را به یاد دارد و محبت هایی که به او می کردید در قلبش هست. او حتی به فکر ارتباط با شما هم هست هر چند که دیگر به عنوان ثابت در لیست ارتباطات او قرار ندارید ولی شاید مشکلات بین شما حل و فصل شود. تشکر از همراهیتون.
Asman : سلام من خواب دیدم تو زیرزمین خونمون تنها بودم که یک دفعه مادربزرگم رو دیدم و یک صدایی به من گفت وقتایی که شما نیستیدمادربزرگت جن میشه و چیزا رو جابهجا میکند من ترسیدم و فرار کردم و رفتم توی کوچه....... .شب بود و باران تندی می بارید همون لحظه ی برادر و خواهر دعواشون شده و برادره میخواست خواهرشو بزنه وقتی برادرش منو دید دنبالم دوید ومیخواست منو بزنه ومن ازدستش فرار کردم رو زمین خاکی کنار خونمون میدویدم باران خیلی تندی هم می بارید وقتی رسیدم در خونمون که بخوام برم داخل .دیدم خانواده پدرم عمو عمه و همون مادربزرگم همه هستن و میخواستیم در باز کنیم که بریم داخل .دیدم در خونمون بر عکس شده یعنی قفلش به داخل بود وبازکن در به کوچه بود وقتی من این وضع رو دیدم عصبانی شدم گردن مادربزرگم رو فشار دادم و بهش گفتم همش تقصیر تو هست هیچ وقت نمیبخشمت
فریبا هراتی
: سلام. مادر بزرگ شما در خفا صحبت هایی می کند که باعث می شود کارهایتان آنجور که دوست دارید پیش نرود. شما درگیر انرژی منفی می شویدو کارهایتان سخت پیش می رود. این به این دلیل است که دیگران که نباید در زندگیتان دخالت کنند، آزادی دارند که در زندگیتان دخالت کنند و شما که باید در زندگی تان نقش داشته باشید، آزادی ندارید که برای خودتان تصمیم بگیرید. پدر شما احتمالا به حرف مادرش بیشتر از شما گوش می دهد و تصمیمات او ناشی از تصمیمات مادرشان است. تشکر از همراهیتون.
Asman : یعنی زندگی من طلسم شده ؟؟؟!..بله خانم هراتی دقیقا همینطوره که شما گفتید اگه میتونید راهنمایی کنید که از این انرژی منفی خارج بشم ان شالله خدا اجرتون بده ممنون
فریبا هراتی
: من کی گفتم طلسم شده؟! گفتم اثر حرف او باعث می شود اتفاقات منفی بیافتد. من به طلسم و جادو معتقد نیستم بر اساس شواهدی از قرآن کریم که اگر بخواهید برایتان عرض خواهم کرد. انرژی منفی حرف او بستگی به اثری دارد که پدرتان از رفتار مادرش در مقایسه با رفتار شما می بیند. خودتان را به پدرتان نزدیک کنید و بیشتر به او عشق نشان دهید تا حرف شما را بیشتر بپذیرد.
Asman : سحر و جادو در قرآن امده.اگه میشه توضیح بدید تشکر
فریبا هراتی
: : همانطور که در قرآن آمده هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه خدا بخواهد. جادو فقط برای کسانی موثر واقع می شود که به جادو ایمان دارند و قدرت آن را بالاتر از قدرت خدا می دانند. آیه 6 سوره جن می فرماید: یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمیتوانند پناه آنها باشند. در جای دیگری در قرآن در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت دعاهایی آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد! حالا جای سوال است که مگر خدا می خواهد؟ مگر خدا دوست دارد که کسی بد بخت شود؟ حقیقت این است که اگر جنیان به خودی خود می توانستند به انسان ها آسیب برسانند، احدی بر پشت زمین باقی نمی ماند زیرا شیطان از بدو خلقت انسان با او دشمنی داشت!! خداوند انسان ها را دوست دارد و عاشق آنان است زیرا از روح خود در بدن انسان دمید. تنها کسانی اسیر جادو جنبل می شوند و آسیب می بینند، که معتقد هسنند که قدرت شیاطین از قدرت خداوند بیشتر است. معتقد هستند که خداوند مهربان نیست و حامی بنده های خود نیست. معتقد هستند که خدا نمی بیند و نمی شنود و آنان را رها کرده تا شیاطین و اجنه بتوانند آنان را اذیت کنند. این باور منفی انسانها، انرژی منفی دشمنانشان و اجنه را جذب کرده و آنان را آسیب پذیر و مغلوب می کند. اگر شما به خدای بزرگ و الرحم الراحمین ایمان داشته باشید و مطمئن باشید که عشق او شامل حال بندگانش است، هرگز آسیبی از هیچ جنی نخواهید دید. و هیچ جادویی به شما موثر نخواهد بود. دعا نویسان و کسانی که جنیان را اجیر می کننداز این رو گناهکار هستند.
محمدمهدی : خواب دیدم بایه بنگاهی من وخانمم رفتیم داخل یه خونه ویلایی خشکل شدیم چهارتا اطاق و پذیرایی بزرگ داشت. دور تا دور نورگیر داشت همجاروشن بود. ولی یه قسمت ازخونه قدیمی بود خوب درستش کرده بودن بی عیب و نقص بود. بعددیدم اون طرف حیاط یه ساختمان قدیمی هست مثل فیلمهای رومی یا یونان باستان با سنگ درست میکنندگه هنوز سالم و زیبا. کنارش یه مقبره بود رفتم نگاهش کنم. داخل مقبره یه زن ومرد بودن که زنده شدن خیلی خونسرد وآرام صحبت میکردن اول مرد زنده شد بعد زنش هم صدازد زنده شد. یه گربه هم که داشتند همراهشون تو مقبره دفن کرده بودن که زن نگاهش کردلبخندی زد گفت چجورشده وگفت ولش کن دیگه صداش نزد زنده بشه
فریبا هراتی
: سلام. شما افکاری تازه به ذهنتان می رسد و روحیات و اخلاقیات و ایده های جدیدی نسبت به زندگی پیدا می کنید. امیدهای جدیدی به زندگی تان می آید و با همه این اوصاف، شما به سنت ها و قوانینی که از قدیم برای خودتان در زندگی به عنوان معیار قرار داده اید، پایبند هستید. شما می خواهید که زندگی تان همیشه عاشقانه باشد و اهدافی که از قبل داشتید را عملی کنید. از افسردگی و ناراحتی دوری می کنید و اجازه نمی دهید که هیچ ادم بخیل و خودخواهی در زندگی شما دوباره زنده شود و نقشی در زندگی تان داشته باشد. تشکر از همراهیتون.
2020 : سلام خدمت خانم هراتی عزیز
من پریشب خواب دیدم که تو یک محیطی بودم اون محیط برام آشنا نبود، فقط یادم هست یک خانمی که دو بچه هم داشتند شوهرشون تو خانه فوت شده بود، اون خانم را انگار تو خواب میشناختم ولی آشنای نزدیک نبود ولی الان که فکر میکنم نمیدونم اصلا کی بوده، بعد یادمه که یک عده نشسته بودند یک سری چیزهایی که دقیق یادم نیست چی بود بسته بندی میکردند، فکر کنم برای مراسم شوهر آن خانم بود، من و خواهرم هم دوست داشتیم کمک کنیم ولی نگذاشتند یعنی دوست نداشتند ما دست بزنیم، بعد دیگه بقیه خوابم را یادم نیست فقط یک قسمت آخر را یادم هست که تو یک فضایی چند تا خانه خشتی و گلی بود، چند تا خانه یک طبقه و بعضیها 2 طبقه بود، خانه ما یکی از خانه ها یک طبقه بود، من رفتم دم خانه ولی فکر کنم داخل نرفتم، روی یکی از دیوارهای این خانه یک ترک خیلی عمیق داشت، ناراحت بودم رفتم توی تراس همکف یکی از خانه ها 2 طبقه نشستم و منتظر بودم پدرم بیاد، این خانه دو طبقه مال یکی از اقوام بود، بعد به پدرم گفتم من اینجا زندگی نمیکنم، اصلا این خانه اندازه یک اتاق هست، نمیشه اینجا زندگی کرد و با گریه و خواهش که انگار خانه مون را فروخته بود گفتم برگردیم گفتم این خانه ترک داره زلزله بیاد میمیریم ولی پدرم قانع نمیشد و فکر کنم از مردن ترس داشتم ...
فریبا هراتی
: سلام. لطفا صدقه بدهید تا دفع شر بشود. چون خوابتان به خوبی یادتان نیست قسمت اول را نمی توان به درستی تعبیر کرد و احتمال خطا در تعبیر زیاد است ولی قسمت دوم خوابتان می گوید که شما مشکلات زیادی دارید و از لحاظ اقتصادی شرایط مناسبی ندارید. فکر پدرتان هم خیلی معقول نبوده و روحیاتی را در سر دارد که با صلاح شما مغایرت دارد. شما از تکان های اجتماعی و تشویش ها و نگرانی هایی که در دل دارید، احساس استرس می کنید ولی پدرتان نمی تواند شما را درک کند. شاید ایشان کار اشتباهی را انجام داده که شما نمی توانید آن را بپذیرید. تشکر از همراهیتون.
سمانه : ممنون از اینکه وقت گذاشتید خانم هراتی
سپاسگذارم
سمانه : سلام خانم هراتی روزتون بخیر
من سوالی داشتم از خدمتتون. آیا اتفاقهای خواب هایی که در مکان های که در گذشته اونجا زندگی کردیم مثل خونه قدیمی یا دانشگاهی که قبلا درس خوندیم به گذشته و حقایق اون مربوط میشه یا اینکه در آینده تعبیر پیدا میکند?
ممنون از راهنمایتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. هر دو حالت ممکن است وجود داشته باشد یعنی هم مربوط به گذشته باشد و هم مربوط به آینده. دیدن خانه ی قدیمی الزاما به این معنی نیست که اتفاق مربوط به گذشته است بلکه می تواند به این معنی باشد که شما به عقاید و روحیات زمان قدیم خود هنوز وابسته و پایبند هستید. تشکر از همراهیتون.
Pardis : با سلام و عرض ادب خدمت شما خانم هراتي عزيز، خواب ديدم كه با همسرم و پسرم داخل خونه اي هستيم كه انگار همين خانه اي هست كه الان درش زندگي مي كنيم، ولي خونه مون خيلي بزرگ شده بود و سالن خيلي بزرگي داشت. داخل خونه هم تا چشم كار مي كرد پر از فرش بود و هيچ وسيله ديگه اي نبود. ديوار ها هم انگار با فرش ها ست شده بودن و كاغذ ديوارى خيلي قشنگي داشتن كه توش گل هاي رنگي قشنگى داشت. يكمي دور كه زدم در خونه رو هم ديدم كه بزرگتر از درفعلي مون بود و مثل همين در از جنس چوب بود. داخل راهرو رو هم ديدم كه مثل راهروهاي هتل ها كفش موكت بود. ممنون مي شم تعبير بفرمايين
فریبا هراتی
: سلام. روحیه شما و همسرو پسرتان قویتر می شود و ایده های خیلی خوبی به ذهن شما می رسد. زمینه ی زندگی تان سرشار از ثروت و رفاه خواهد شد. شادی و ثروت از زندگی شما می بارد. سیاست شما بیشتر خواهد شد و با مردم بیشتر مدارا خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Atena : باسلام شبتون بخير
پريشب خواب ديدم خونه قديميمون هستيم اونيكه دوستش دارم هم بود خونه شلوغ بود چندتا از دوستام و آشناها هم بودن اتاقم بهم ريخته بود اونم رفت تو همون اتاق تو واقعيت (خيلي حساسه به تميزي...) سريع خودمو رسوندم كه جمع و جور كنم ديدم هيچي نگفت تعجب كردم خودش هم داشت پتوها رو جمع ميكرد منم رفتم كمكش اينقد دوس داشتم دستاشو بگيرم جلو بقيه دستاشو مي گرفتم ولي جلو خونواده خودم نه يكم شلخته جمعشون ميكرد گفتم اصلا نميخواد بذا خودمون جمع ميكنيم ديگه شروع كردم به جمع كردن پتوها ولي خيلي قشنگتر و مرتب تر از اون گفتم بعدش بقيه وسايل هم جمع ميكنم...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس می کنید که نگرانی ها و ناراحتی ها و آشفتگی های فکریتان با وجود کسی که دوستش دارید از بین می رود و او هم شما را درک می کند و سعی می کند که به شما آرامش ببخشد. اما شما در واقع رفتاری ملایم تر از او دارید و شما هستید که کوتاه می آیید و به او آرامش می بخشید. تشکر از همراهیتون.
ساره : سلام خانم هراتی عزیز این خواب یکی از دوستامه که خارج از ایران با دو تا همخونه خانم زندگی می کنه. ممنون می شم خوابش رو تعبیر کنید.
من در یکساختمان دانشجویی و در واحدی کوچک با دو هم خانه زندگی میکنم که فقطی اتاق داره دیشب خواب دیدم تو همین ساختمان ولی در واحدی زنذگیمیکنم که ۷ تا اتاق داره و در حالی بود که زمان اجاره به من گفته بودن فقط یک اتاق داره و من که تو خونه بودم وهی میچرخیدم از تعداد زیاد اتاق ها هی تعجب میکردم و با خودم میگفتم به من گفتن این واحد یک اتاق داره چرا ۷ تا داره وبه برادرم وپسر داییم(که در واقعیت ایرانن) و تو خواب هم خونه ام بودن یا نمیدونم امده بودن به من کمک کنند هی اینو میگفتم.
بعد دیدم روی کابینتها پر از ظرف ولیوان و قوریه ! همه تمیز نه کثیف ! بعد با خودم گفتمیکی از قوری ها روبدم به مریم یکی از دوستام ، که میخواست قوری بخره! من که این همه قوری دارم !
با خودم گفتم لیوان ها روتو کابینت جا بدم ! نشستم که لیوان هارو بزارم تو کابینت دیدم ی سری لیوان ها اب داره ! لیوان هارو ک دراوردم دیدم توش ماهیه ! تو هر لیوانی ی ماهی بود حدودا ۵ تا یا ۷ تا دقیق یادم نیست ! همه لیوان های ماهی ها رودراوردم با خودم گفتماینجا تاریک و هوا نیست تو کابینت و گذاشتمشون رویکابینت !
بعد ی دسته گل توی گلدون هم بود ! ی دسته گلی که از خریدش دو روزمیگذشت نه بیشتر ! اونو هم گذاشتم رو کابینت !
بعد یکی از دوستام که در ساختمان همسایه ایم امد خونم و به اونم گفتم میبینی خونه ام ۷ تا اتاق داره!
بعد داشتم بد رقه اش میکردم دم در ، دیدم ی دختری ک یادمنمیاد کی بود ، فکر کنم امده بود کمکم تو اسباب کشی. دیدم کفش ها رو داره مرتب میکنه ولی بعضی هاشو پرت میکنه بیرون از خونه! بعد تا امدم بهش بگم این کارونکنکفش های منم پرت کرد !
بهش گفتم ببین اونا ک پرت کردی کفش های من بود ، برو بیار بزارشون اینجا ...
دیگه یادم نیست اورد یا نه ولی من ازش خواستم ک بیاره.
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما به هارمونی و هماهنگی خواهد رسید. ذهنتان به کمال رسیده و آرامش پیدا می کنید. برادرتان و پسر دایی تان به شما فکر می کنند و از لحاظ روحی هم عقیده ی شما هستند و روحیه شما قوی خواهد شد. ایده ها و مفاهیم و نگرش های جدیدی به ذهنتان می رسد. شما در زندگیتان نهایت سعیتان را می کنید و بهترین تاثیر را روی موقعیت های مختلف خواهید گذاشت. شما در مسائل دنیوی زندگی، از بعضی چیزها چشم پوشی می کنید و سعی می کنید که خسیس و حسابگر نباشید. دوستان زیادی هم خواهید داشت. کسانی که به شما احساس محبت می کنند و احساسشان را به شما بیان می کند. سعی می کنید که اجتماعی باشید و با دوستانتان روابط خوبی داشته باشید. مهربانی و محبت شما گل می کند و یاد می گیرید که با مردم خیلی خوش برخورد باشید. دوست شما متوجه تحول فکری شما خواهد شد. به ثروت می رسید و امور مالیتان هم قوی می شود. بعضی از رویکردهایتان به زندگی را دور می اندازید و جور دیگری عمل خواهید کرد. ولی اینقدر این عوض کردن رویکرد شما ادامه پیدا می کند تا اعتماد به نفستان را از دست می دهید و همه اش می خواهید ببینید که دیگران چکار می کنند تا مثل آنها باشید و خودتان می دانید که اینکار غلط است پس سعی می کنید که شخصیت اصلی خودتان را حفظ کنید. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : با سلام ....
خواب دیدم من و مادرم در خانه ای نسبتا بزرگ و نو هستیم که متعلق به خودمان بود .ان خانه در یکمجتمع بزرگ بود ...یک خانمی اومد دم در خونه ومارو به حیاط برد .یکیش یکی از همکارای قدیمیم بود که مشکل روانی داشت و من حالش پرسیدم .چند نفر دیگه هم بودن ...به مادرم میگفتن اومدیم براتون تو دادگاه شهادت بدیم ( دقیقا نفهمیدم شهادت برای چی اما فکر کنم به خاطر ظلمهایی که دشمنم در حق مون کرده بود ) ...بعد من دوتا کلید خونه تو جیبم بود ..خواستم از حیاط برم خونه .رفتم اما چون مجتمع بزرگ بود وما تازه رفته بودیم اونجا خونمون پیدا نکردم.رفتم از نگهبانی راهنمایی بگیرم که اون به جای راهنمایی ی نایلون بهم داد که توش دوتا بستنی بود ..مادرم اومد دنبالم که خونه رو نشونم بده . با هم رفتیم بالا از پله ها ..به ی سالن بزرگ رسیدیم که خونه های زیادی تو اون سالن بود که یکی از خونه ها مال ما بود ..خواستم با کلید درو باز کنم که دیدیدم در بازه رفتیم داخل .دیدیم لامپداره تکون میخوره . حس کردیم ی نفر بدون اجازه وارد خونه شده و داشتیم خونه رو وارسی میکردیم تا ببینیم کسی خونست یا نه ...من به مادرم گفتم ببین طلاهامو نبردن ...در همین حین بود که بیدار شدم ...تشکرررر
فریبا هراتی
: سلام. افکار شما و مادرتان تازه تر و بهتر خواهد شد. روابط اجتماعی تان با مردم قوی تر می شود. همه شهادت می دهند که شما انسان خوبی هستید. انشالله گشایش کار خواهید یافت. شما ممکن است به صورت موقت نسبت به رسیدن به هدفتان سست شده و انگیزه تان را از دست بدهید یا اعتماد به نفستان کم شود. ولی خوبتان می گوید که باید خونسرد باشید. مادر شما به شما کمک خواهد کرد که روحیه ای قوی داشته باشید و به هدفتان برسید. شما به خواسته هایتان خواهید رسید و باید قلبتان محکم باشد و اجازه ندهید که کسی امید شما را به بازی بگیرد یا باعث شود از ارزش و اعتبارتان کم شود. تشکر از همراهیتون.