تعبیر خواب خانه
اگر کسی خود را در خانه جدیدی دید که متعلق به خود اوست، و در آن خانه وسایل رفاه و راحتی کاملی وجود داشت، به زودی ازدواج می کند و به خوشبختی و رفاه خواهد رسید. اگر شخص متاهلی این خواب را ببیند، نشانه داشتن زندگی مرفه و خوبی است. ورود به خانه نو نیز ازدواج است.
اگر دید در خانه ای بدون وسایل و تک و تنها به سر می برد، نشانه نزدیک شدن به پایان عمر است. اگر کسی ببیند خانه ای محقر و ویرانه دارد و آن خانه متعلق به خودش است، زندگی بر او تنگ خواهد شد و درآمدش کاهش خواهد یافت. چنان چه ببیند یکی از اتاقهای خانه آشفته و خراب است، بخشی از زندگی بیننده خواب دچار خرابی و ویرانی می شود و غمی و زیانی به او می رسد.
اگر ببینید که درب خانه شما آهنی است، زندگی قابل دوامی دارید و ثروتمند می شوید. اگر درب خانه شما از نقره بود، بیننده خواب گنه کار است و باید توبه کند. اگر درب نویی به خانه اش وصل کردند، بیننده خواب شغل و کار جدیدی پیدا می کند.
اگر کسی دید درب خانه خود را کند، و به دور انداخت، اگر درب کهنه و شکسته بود، و به جای آن درب نویی گذاشت، از غم و اندوه مالی خلاصی و نجات پیدا می کند و به مال و نعمت می رسد و اگر کسی دید که دیگری درب خانه او را می کند، از آن شخص خصومت خواهد دید و اگر دید درب خانه اش بزرگ شده به مقام وی افزوده می شود.
اگر کسی دید درب از خانه ی قدیمی می کند، در خیرات به رویش گشوده می شود. اگر کسی درب خانه ی خود را کوچک دید که به زحمت می توانست وارد سرای شود، به تنگدستی دچار می شود.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن سرای به خواب بر هشت وجه است:
- مرد را زن و زن را شوهر،
- توانگری،
- ایمنی،
- عیش خوش،
- مال،
- ولایت،
- عزت،
- امانت.
محمد ابن سیرین می گوید: خانه مفرد درخواب، زن است. اگر ببیند خانه یا ستونهای خانه را از جای برداشت، دلیل که زن با مروتی می خواهد و به زودی زنش آبستن خواهد شد. اگر ببیند وارد خانه ای نو شد، دلیل که زنی خواهد و توانگر شود.
اگر ببیند که خانه مفرد به کنج اندوه بود و ندانست که خانه از کیست، دلیل که از دنیا رحلت کند. اگر ببیند درب خانه باز بود و او در را قفل نکرده بود و آن خانه به خانه دیگر راه داشت، دلیل که از غم و اندوه رها گردد. اگر بیمار این خواب را ببیند، شفا یابد. اگر ببیند درب خانه خود را بشکست، دلیل که از کسی او را مالی رسد.
اگر ببیند درب سرای بشکست یا بسوخت، دلیل که برای صاحب سرای مصیبت اتفاق خواهد افتاد. اگر ببیند زمین سرای او بزرگ و فراخ شد، دلیل که به قدر آن فراخی او را روزی در دنیا فراخ شود. اگر برخلاف این ببیند، روزی بر وی تنگ شود. اگر ببیند سرای او را می کندند، دلیل که راه صلاح بر خود ببندد و نماز و عبادت کم کند. اگر ببیند سرای کهن را می کند، در خیرات بر وی گشاده شود و خرم گردد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که خانه بر وی افتاد، دلیل که مالی بسیار بدو رسد. اگر ببیند که خانه بزرگ و فراخ گردید و از آن که بود بزرگتر شد، دلیل که مال و نعمت بسیار بر وی رسد. اگر ببیند درِب خانه او آهنین بود، دلیل که توانگر شود.
اگر درب خانه او سیمین است، دلیل که او باید از گناه و معصیت توبه کند. اگر توانگر بود، نعمتش زیادتر شود. اگر ببیند پیرامون خانه او هیچ خانه ای نبود، دلیل که حالش تباه شود. اگر ببیند که میان سرایِ نو شد، دلیل که او را دختری یا خواهری آید و هم او گوید که صفحه سرای، دلیل کند بر پدر و مادر. اگر دید صفحه سرای او نو و پاکیزه است، دلیل است بر تندرستی تن مادر و پدر.
حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند در سرای بیگانه شد و هیچکس را نشناخت و در آنجا مردگان دید، دلیل که آن سرای آخرت بود و وقت اجل وی رسیده است، اگر ببیند در آنجا شد و بیرون آمد، دلیل که بیمار شود و نزدیک هلاک باشد و شفا یابد. اگر در سرای معروف وارد شد که بنیاد آن از گل بود، دلیل که روزی حلال یابد.
اگر ببیند بنیاد سرای او از خشت پخته و گچ بود، دلیل که جوینده مال حرام است. اگر ببیند از آن بیرون آمد، دلیل که از حرام توبه کند. اگر ببیند در سرائی بزرگ و فراخ بود، دلیل که روزی بر وی فراخ شود. اگر سرای کوچکی و تنگ دید، دلیلش به خلاف این باشد.
جابرمغربی می گوید: اگر کسی دید در سرائی بزرگ و پاکیزه و نو داخل شد و دانست که آن سرای ملک او بود، دلیل که روزی بر وی فراخ و گشاد شود و عزت و جاه یابد و زن خوبروی خواهد و توانگر شود و ولایت یابد. اگر این خواب را زنی دید، شوهر توانگر بخواهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
مایا : با سلام و عرض ادب و احترام
لطفا این پست نمایش داده نشود .
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب و احترام متقابل. شما به امکانات و موقعیت های پیش رویتان نگاه می کنید و باید سعی کنید که سیاست داشته باشید. در زندگی به مولفه ها و مسائلی که کلیت زندگی تان را می سازند توجه می کنید ولی باید سعی کنید که خیلی باریک بین و نکته سنج نباشید و کلیت موضوع را در نظر بگیرید و سر چیزهای کوچک گیر ندهید. زندگی شما متحول خواهد شد و روحیه تان عوض می شود. ارزش ها و ایده های تازه ای به زندگی تان می آید و احساس امنیت خواهید کرد. باید سعی کنید که جبهه نگیرید و نسبت به مسائل بی طرفانه قضاوت کنید. انشالله ازدواج می کنید و صاحب فرزند خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
ALI : سلام
واحد طبقه پایین خانه خودم رفته بودم.یک زن و مرد آن را اجاره کرده بودند.حمام دیوارهای کوتاه داشت و اگر کسی داخل می رفت دیده می شد.گفتم این مالک چرا اینکار را کرده (در عمل تمام طبقات خانه واقعی مثل هم هستند و دیوار کامل دارد حمام آن)باید دیوار می زد.دوباره دیدم انگار سقف آنجا ل سقف سوله ها بسیار بلند است و دیوارها بلند تا پایین دارای پنجره است و تبله کرده است(آب زیر کچ یا سیمان رفته و کمی برآمده شده)و دارد باران می بارد بیرون از پنجره ها و کمی داخل می آید .نگران شدم چون حالا فکر می کردم این دیگر طبقه اول ساختمان نیست و پیلوت و قسمت مشترک ساختمان است.هفته قبل هم خواب دیگری که بخشی از آن مربوط به مشکلی در سقف پیلوت آپارتمان بود.خانم هراتی در محل کارم با سرپرست دچار مشکل شدم و در خواب قبل از شما راهنمایی خواستم گفتید ساکت باش و کارت را عوض نکن + پرداخت صدقه .چون کارتان را از دست می دهید.آیا این هم مربوط به از دست دادن کارم می شود.این روزها خیلی نگرانم و اضطراب دارم.
فریبا هراتی
: سلام. شما به کسانی که درک پایین تری نسبت به شما داشته باشند یا مقام و رتبه ی پایین تری نسبت به شما داشته باشند فکر می کنید. آنها مجبورند کوتاه بیایند و دیگران در کارشان دخالت می کنند ( خواب هشداری به شماست که نگذارید عزت و احترامتان پایین بیاید و مثل این افراد شوید چون متعاقبا، اگر چنین شود مثل این افراد مجبورید کوتاه بیایید و همه در کارتان دخالت م یکنند. کسانی که مقام دار هستند سقف آرزوهایشان بلند است و خودشان را مالک می دانند و افکارشان را هم با کسی مطرح نمی کنند و از اینکه به آنها فشار احساسی وارد شود و دیگران در کارشان دخالت کنند قاطی می کنند !! تبله کردن سقف به شدت عصبانیت ایشان اشاره دارد. شاید خیلی ها به آنها فشار می آورند که انصاف داشته باشند. دوست عزیز بنده نمی خواهم خدای نکرده به شما بگویم که باید اجازه دهید تحقیر شوید خیر!! ولی آدم خردمند کسی است که اجازه ندهد که خشم دیگران روی او تاثیر گذار باشد. من همیشه معتقد هستم که مرده ی کسی هیچ ارزشی برای او ندارد چون جسم مرده دیگر نمی تواند به روحش کمک کند. شما به عنوان یک انسان خردمندو زیرک باید گاهی اوقات فرار کنید به جای اینکه بایستید تا کتک بخورید!! برای همین است که گفتم هیچ نگویید چون الان وقت حرف زدن نیست. باید سیاست داشته باشید و مطلقا با کسی بحث و جدل نکنید و هر چه گفتند گوش دهید. حتی مهربانی کنید. بگذارید این دوران بگذرد و اوضاع بهتر شود. تشکر از همراهیتون.
Mah11111 :
سلام خانم هراتی، روز بخیر.
من یه خواستگاری داشتم قبلا که خیلی وقت پیش ازدواج ما بهم خورد و الان چند ماهی هست مجدد به هم رجوع کردیم. ایشون الان با دوستشون مسافرت هستن.
خواب دیدم از جایی اومده بود و طبقه سوم منزل پدرم را بهش داده بودم که با یکی از دوستاش که موهای بوری داشت چند روز اونجا بمونه. مثل اینکه به پدر و مادرم نگفته بودم. گاهی میرفتم پیشش و با من شیطنت میکرد. یه بار رو تختش یه تعدادی موهای بُلند ریخته شده که معلوم بود مال خانمه را دیدم و بهش گفتم معلومه داری چیکار میکنی و حالت قهر رفتم پایین. خودش اومد و یکم توجیه کرد. رفتم با دوستش صحبت کنم بگم ببین چیکار میکنه، اومده خونه ما اونوقت با کس دیگه ارتباط داره که همون موقع خودش غیبش زد. من سریع رفتم بالا دنبالش و دیدم یه خانم و پسر نوجوانش را قایم کرده بوده که من نبینم. دستاشو انداخته بود دور گردن اون دوتا و فشارشون داده بود به خودش جوری که سرهاشون بهم چسبیده بود. من خیلی عصبانی شدم و شلوغ کردم، دلم میخواست بزنمش، میگفتم کاش میشد از پنجره پرتش کنم پایین. یه عده ادم دیگه هم جمع شده بودن اونجا و وضعیت شلوغ پلوغ و درهمی بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما الان بعد از این مدت که او برگشته به او اعتبار و جایگاه بالایی در زندگی تان داده اید و متصور هستید که درک او نسبت به گذشته بالاتر رفته. ولی هنوز خودتان در همان جایگاه فکری که در قدیم داشته اید مانده اید و گاهی فکر می کنید که او که الان ثروتی به هم زده و کار خوبی دارد نکند به شما خیانت کند. از جهتی او رفتاری اجتماعی و طبیعتی برونگرا دارد که این باعث می شود شما فکر کنید که او می تواند به راحتی با هر کسی بخواهد ارتباط داشته باشد. همانطور که از او انتظار دارید که این جدایی باعث شده باشد که حالا منطقی تر فکر کند و درک بالاتری داشته باشد خودتان هم باید همین انتظار را از خودتان داشته باشید و با حسادت های بی پایه و اساس فکرتان را ناراحت نکنید. اما در عین حال باید سعی کنید که بی گدار هم به آب نزنید . شما تجربه کسب کرده اید و باید تا از لحاظ اخلاقی او را کاملا آزمایش نکرده اید، و مطمئن نشده اید که در زندگی او تنها کسی هستید که او به آن علاقه دارد، از لحاظ عاطفی درگیر او نشوید. محبت کنید ولی دل نبندید تا زمانی که همه چیز برایتان کاملا روشن شود. شک و ابراز کردن شک، رابطه ی شما را دوباره می تواند به هم بزند. تشکر از همراهیتون.
مهسا : با سلام
بنده خواب دیدم که من و مادرم که چند سال پیش فوت شده اند در خانه ای وارد شدیم دو پله به سمت پایین داشت یعنی زیر همکف بود، و فقط دو اتاق بزرگ تو در تو داشت
انگار اونجا خونه من بود و خیلی وقت بود که به اونجا نيومده بودم، خانه متروکه شده بود و خیلی خیلی کثیف بود پر از خاک و کثیفی حتی بعضی از دیوارها هم زرد شده بودند، انگار شیرابه زباله بودند که روی آن پاشیده شده بود، در اتاق دوم روی سینک ظرفشویی چند پرنده بودند که یکی از آنها شبیه به کرکسی کوچک بود، و جلوي همه آنها یک ظرف پر از گوشت های فاسد بود که داشتند آن ها رو میخوردند، همچنین در جاهای ديگه خانه موجودات عجیب غریب کوچک بودند که به خاطر کثیفی بود، من خیلی ناراحت بودم و به مادرم گفتم چون خیلی وقته به این خونه نيومدم اینطور شده، حالا همه جا رو تمیز خواهم کرد و به وضع این خونه رسیدگی میکنم
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شما در زندگی تان مرتکب اشتباهاتی شده اید و باید سعی کنید که خطاهایتان را جبران کنید. بینش و شهود شما بالاتر خواهد رفت و درک بیشتری نسبت به مسائل پیدا می کنید. شما متاسفانه فرصت طلبانه رفتار کرده اید و از کسی سو استفاده کرده اید یا اشتباه مردم را زود گرفته اید و خطایشان را به رخشان کشیده اید. شما گناهان ریز و درشت زیادی کرده اید که رابطه تان را با مردم سرد کرده و بین شما و عده ای جدایی افتاده است. ادامه ی این روند باعث می شود که شما در آخرت جایگاه بدی داشته باشید. خداوند دارد به شما فرصتی دوباره می دهد که اشتباهاتتان را جبران کنید و شخصیت تان را از نو و دوباره خوبتر بسازید. مادر شما خانه ی آخرت شما را که سرشار از گناه است به شما نشان داده . این خواب را شوخی نگیرید و اشتباهاتتان را جبران کنید. تشکر از همراهیتون.
majinaz : سلام خانم هراتی عزیز . وقت بخیر
ممنون میشم متن خواب مخفی شود.
فریبا هراتی
: سلام. پدر بزرگ شما روحی بزرگ دارد و سقف آرزوهایش بلند است. او خودش را به خاطر سختی ها نباخته و شخصیتی تمیز و با کرامت دارد. کار و پروژه ای که برایشان سود دهی داشته باشد، قرار است در زمینه ی زندگی آنها به وجود بیاید. کسی برای خاله ی شما احترام زیادی قائل نیست و اکثرا او را محکوم می کنند که به خاطر روابط جنسی و زناشویی است که با شوهرش مانده. عملکرد او برای دیگران مشخص است و نگرش و رویکردی نسبت به زندگی ندارد و بی هدف است. شما امیدوارتر و خوشبین تر از قبل شده اید و می خواهید کوشا و با عزت باشید. شما نمی خواهید که نظرات شما را آدمهای نالایق که هیچ شایستگی ندارند به اسم خودشان تمام کنند. شما سعی می کنید که اهدافتان را برای خودتان نگه دارید. روابط اجتماعی شما با فامیل قویتر خواهد شد و دنیا به شما رو می آورد. به شما گفته بودم که باید صبر کنید تا خودش به سمت شما تمایل پیدا کند!! بار اول گوش نکردید شما را پس زد. اینبار هم آرام باشید بگذارید او حس کند که شما قیمتی تر از آنید که بخواهد شما را کنار بزند. چراغ زندگی مادر بزرگتان انشالله گرم خواهد ماند و فکرشان آرام می شود. شما به ایشان کمک می کنید که آرامششان را حفظ کنند. تشکر از همراهیتون.
Molly : خواب دیدم با فامیل دور و نزدیکم در منطقه تفریحی هستیم،از مادربزرگم شنیدم تو این منطقه یکی از پادشاهان قدیم گنج پنهان کرده و کسی نمیدونه کجاس،داخل خونه ای که کرایه کرده بودیم بعد از باز کردن در یخچال برف و بارون و تگرگ برای لحظه ای شروع ب باریدن کرد،بچه هایی رو متعلق به فامیل میدیدم که اصلا در واقعیت وجود ندارن.چند نفر که بمن نزدیک میشدن میگفتن صدای گریه شنیدیم اومدیم سمتت درصورتیکه من گریه نمیکردم و صدایی نمیشنیدم ولی ترس از یک اهریمن نامرئی داشتم،
یک در آبی حیاط پیدا کردیم که کلید هم داشتیم ،در که باز شد پشت در یک خونه روستایی بود ،همه فکر کردیم این همون خونه است که گنج داخلشه،داخل خونه سوراخهای بزرگی تو دیوار بود که درختهای بزرگی از ریشه در اورده بودن و داخل سوراخهای دیوار گذاشته بودن و میگفتن این سوراخا پر از مارهای سیاه هست،اطراف خونه ی عده مرد تجمع کرده بودن ک نباید این خونه خراب بشه و مرد شروری میدم که سعی میکرد اذیت کنه و ما طوری وانمود کردیم ک قصد استراحت و اسکان تو اون خونه رو داریم و دنبال تخریب و گنج نیستیم،داخل خونه وارد راهرویی شدم سمت راست ی جایی شبیه مطبخ های قدیمی و ی آتیش رو زمین سنگی روشن بود و ی کتری روی اتیش و تو خواب بنظرم عجیب بود که آتیش چرا روشنه !کی این آتیش رو روشن کرده و ما که نکردیم،همینطور فامیلم رو در رفت و آمد میدیدم ،از اونجا مسیرم رو ادامه دادم ناگهان پنجره عظیمی پر از نور و رنگ و شیشه های رنگی و خیلی زیبا برای لحظه ای دیدم مثل اینکه اون پشت ی سالن بزرگ غرق نور با اون پنجره عظیم بود ،همه رو صدا زدم بیاین ببینن اما به سختی میتونستیم اون منظره ای که من دیدم رو دوباره کامل و با عظمت دید و فقط ی گوشه اش دیده میشد ،رفتم سمت راست با یکی از خاله هام داخل یک اتاق و از پنجره اونجا بیرون نگاه کردم ی رودخونه زیبا بود و طرف مقابل ما کلی خونه بود و من تعجب کردم چطور صاحب خونه های رو به رو این خونه رو ندیدن و مخفی مونده،همه جا داخل خونه شلوغ و پر از آدم بود ،دیدم خونه تاریک شد انگار آفتاب رفت ،داییم اومد سمتم گفت این شماره تلفن بگیر و قبل اینکه اینکارو کنم ی نفر با صدای ترسناک فریاد زد نه من جشن تولد میخام و من بشدت میترسیدم و مطمئن بودم این خونه شیطانی هست و پر از دعا و جادو،ب سرعت رفتم سمت یکی از اتاقا و اونجا خاله و دختر خاله و ...خاب بودن بیدار کردم و گفتم فرار کنین و فقط برین بیرون از خونه،خاله ام گفت نه من خاب دیدم بیرون منتظرن ک اذیتمون کنن ولی من هرکسی رو میدیدم فریاد میزدم برین بیرون از این خونه،ی دفعه دختر خاله ام که خاب بود سرش به شدت تکون میخورد و میچرخید انگار ی نیروی شیطانی داخلش بود و من سریع سرش گرفتم و گفتم بسم الله به اسم الله و فریاد میزدم و تکرار میکردم و از خاب پریدم
فریبا هراتی
: سلام. قبل از تعبیر خوابتان از شما خواهش می کنم سعی کنید خوابتان را کوتاه بنویسید. با توجه به حجم بالای تعابیر و کاربران، خوابهای طولانی منبعد به هیچ وجه تعبیر نخواهند شد. شما و فامیلتان تمایل دارید که مهارتها و استعدادهای پنهانی خودتان را کشف کنید و راجع به این صحبت می کنید که اگر مثلا قابلیت های کشف نشده ی درون وجودتان را پیدا می کردید می توانستید از منابع درونی تان استفاده کنید. از مثلا نیروهای ماورایی و غیر طبیعی تان یا اینکه با این نیروها می توانستید در تماس باشید. ولی به این نکته توجه نمی کنید که استفاده از این قابلیت ها و نیروهای ماورایی همیشه به صلاح آدم نیست که مثلا با استفاده از آن نیروها، کارهای شما ختم به خیر شود. خیلی نیروها هستند که شر آفرین هستند و باعث خانمانسوزی و ریشه کنی زندگی های انسان ها می شود. استفاده از جادو جنبل بعنوان مثال همیشه خوشبختی آفرینی نمی کند و خیلی وقتها هست که باعث شر می شود. این کارها استرس آفرین است و استفاده از این کارها باعث می شود که زیبایی زندگی محو شود و تماما نیروهای شیطانی ذهن و زندگی انسان را پر کنند. دختر خاله ی شما خیلی علاقه دارد که بتواند از این نیروها داشته باشد ولی به محض اینکه او سعی کند با استفاده از جادو به خواسته هایش برسد، شیاطین او را تسخیر خواهند کرد و روانی و دیوانه و مضطرب خواهد شد. سراغ این کارها نروید. نرمال زندگی کنید. ارتباط با جنیان و شیاطین دنیا و آخرتتان را خراب می کند. به حرف مادربزرگتان هم که فکر می کند استفاده از جادو باعث خوشبختی تان می شود گوش نکنید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خانم هراتی عزیزم. خواب دیدم چادر سر کرده و به خانه قدیمی پدربزرگ مرحومم رفته بودم خیلی یهویی و سرزده وارد شدم.خانه تقریبا تاریک بود و نور خیلی کمی داشت. وسایل ها کهنه و قدیمی و تشکیل شده بود از چند اتاق تقریبا کوچک که هر اتاق متعلق به کسی بود.حتی عروس بزرگ پدربزرگم که چندسال پیش فوت شدن زنده بود و اونجا اتاق داشت. دائی ها و عروس ها هرکدام یک اتاق. در صورتی که همه شون مستقل زندگی میکنند. به یکی از اتاق ها رفتم یک پیرزن هرزه بدکاره در اتاق یکی از دایی هایم بود. تعجب کردم آیا اورا صیغه کرده یا رابطه نامشروع داره و چرا با پیرزن بدکاره؟ چرا جوان نیاورده. پیرزن به من حمله کرد و گلومو گرفت قدش کوتاه تر از من بود و زورش زیاد نمیرسید. من به تهدید چیزی بهش گفتم و گفتم اگه اذیت کنه کاری میکنم که پرتش کنن بیرون از خونه. در صورتی که میدونستم چنین قدرتی ندارم. ترسید ولم کرد رفت تو گوشه اتاق نشست. اومدم بیرون زن یکی از دائی ها رو دیدم نشسته که موهاش بر اثر رنگ و لایت بسیار آسیب دیده بود و سوخته و پوک بود. با حسرت دست میکشید به موهاش و توی دستاش پودر میشد صحنه چندشی بود. زیر لب میگفت گول خوردم کاش رنگ نمیکردم. کودکش (دخترش)پیشش نبود،گفتم کجاس گفت تو یکی از اتاقها خوابیده گفتم خیلی بهت وابسته بود چرا پیشت نیست گفت پدرش ازش نگهداری میکنه. انگار از دخترش فاصله گرفته بود. خاله کوچیکم با لباس سیاه و چهره سیاه یکم اونطرف تر نشسته بود. پدربزرگم انگار زنده بود و درازکشیده بود رفتم پیشش دست و صورتش از شدت آفتاب سوختگی کامل سوخته بود و قهوه ایی سوخته شده بود و زبر. انگار میدونستم زیر آفتاب زندگی میکنه. بدون سقف.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. کسی زیاد برای پدر بزرگتان فاتحه نمی فرستد و به او ابراز عشق و محبت نمی کند. او از اینکه دیگران دوستش داشته باشند ناامید شده. همینطور در مورد عروس بزرگ پدر بزرگتان- که تقریبا کسی از او یاد نمی کند. دایی ها و عروسهای پدر بزرگتان هر کدام پی زندگی های خودشان رفته اند ولی پدربزرگتان همه ی آنها را دوست دارد و به آنها فکر می کند. یکی از دایی های شما خیلی ثروتمند است. شما از لحاظ درک اجتماعی بسیار بالاتر از دایی تان هستید ولی ثروت او از شما بیشتر است. زن دایی دیگرتان فکرش خیلی ناراحت است و احساس می کند که زندگی خوبی ندارد. دایی شما دختر او را علیه او تحریک می کند و او احساس تنهایی می کند. خاله کوچکتان رفتاری کینه توزانه و یا افسرده دارد. پدر بزرگ شما نیاز به توجه و محبت خانواده اش دارد و شما تنها کسی هستید که به او فکر می کنید و از او به خوبی یاد می کنید. تشکر از همراهیتون.
Sheyda : باسلام و احترام
خانم هراتی عزیزم، عمه ی مجردم خواب دیده که پدر فوت شده اشون یعنی پدربزرگم یه خونه خیلی قشنگ ساخته، خیلی لوکس بوده، بالکن بزرگ، مثه قصر بوده یه خونه ی رویایی. عمه ام واسه خونه خیلی ذوق داشت. عمه ام به پدربزرگم گفته یه جاهایی باید درست شه و نرده زده شه و...
عمه ام یه مارمولک دید و گفت من از مارمولک بدم میاد هرجا میرم هست!
بعدش ناهار همه خونه ی ما بودن، توو خونمون یه جشن خوشحالی بود، من به عمه ام گفتم میخوام همه بفهمند من دیگه از طلاقم ناراحت نیستم و این جشن رو گرفتم که بگم مرحله زیبا زندگیم شروع شد و خیلی زیبا شده بودم.
مادرم کلی گیاه بادمجون و گوجه و. ..داد که عمه ام توو حیاط بکاره، عمه امم که یه باغچه مرتب داشته شروع کرد به کاشتن و روو بمن گفت بعد از کاشتنم آماده میشم و میام.
برای اماده شدن عمه ام دید که من فرصت نمیکنم آرایشش کنم بهم گفت خودم میکنم.
ممنون میشم برای تعبیرش راهنماییم کنید.
سپاسگزارم.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. پدر بزرگ شما جایگاه خوبی در آخرت ساخته و مقام او نزد خداوند بالاست. او گناهان کوچکی داشته که خداوند آن گناهان را پوشیده و پنهان کرده و بخشیده است. عمه ی شما به پیشنهادی فکر می کند و پاسخ او بله است. می خواهد به ازدواج یا کاری بله بگوید. شما زندگی تان متحول شده و نگرانیهایتان را کنار گذاشته اید. امید ها و آرزوهای جدیدی برای ثروت و سلامت خواهید داشت و عمه ی شما نیاز به راهنمایی شما ندارد. به اندازه ی کافی مجرب و با سیاست هست که بتواند زندگی اش را اداره کند. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : با سلام و عرض ادب و احترام ...!
خانم هراتی گلم یکی دو روز پیش خواب دیدم منو خواهر بزرگم در خانه ی قدیممان هستیم ،آن خانه در واقعیت خانه ای کوچک و خشت و گلی ست و ما سالهاست انجا را ترک کرده ایم .در خواب نیز به همان گونه بود .وضعمان خراب بود و مثل انچه در گذشته مان بوده ،خانه خرابتر هم شده بود و وسایل درست و حسابی هم نداشت. .داشتیم با هم صحبت میکردبم که چه کنیم .ممکن است خانه بر سرمان خراب شود( این اتفاق نیافتاد) .ی لحظه خودم را در پشت بام خانه دیدم .به خانه همسایه نگاه کردم و دیدم خانه شان بزرگ و مرتب بود و کلی خوارکی ها و غذاهای خوشمزه بر روی بالکن چیده بودند برای خوردن و بی توجه به ما بودند.در حالیکه ما غذای انچنانی برای خوردن نداشتیم ..بعد دیدم یکی از همکارانم که مرد محترمی ست با تعدادی مرد دیگر به خانه ما امدند و تاسف میخوردند و انگار ی جورایی میخواستند به وضعمان رسیدگی کنند ..بعد از ان دیدم منو خواهرم به ی خانه ی بزرگتر و بهتر ( ی خانه ی متوسط و معمولی و مرتب که خیلی بهتر بود ) نقل مکان کردیم .خواهرم گفت برو از خونه قبلی وسایل حمام مثل لیف که در انجا جا مانده بود را بیاور .من رفتم اما بر خلاف واقعیت حمام خانه قدیممان خیلی بزرگ بود ،به اندازه یک اتاق و کف ان سرامیک سفید بود .من برای برداشتن لیف داخل حمام به حالت تفریح در داخل حمام سر خوردم .بعد یهو دیدم کف پای چپم ( قسمت پایین تر از انگشتانم ) به واسطه ی تیزی لبه ی سرامیک به اندازه ی چند سانتی متر و تا حدودی عمیق بریده شد و مقداری درد هم داشت .مقداری خون امد .خونش را شستم و خونش بند امد و برگشتم به همان خانه ی جدید ... با سپاس فراوان ♡♡♡
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب و احترام متقابل. شما به شرایط منفی و تلخ قدیمی تان فکر می کنید و خوشحال هستید که آن شرایط عوض شده و دیگران برای شما دلسوزی و ترحم نمی کنند. امروز شما مستقل و بهتر از قبل زندگی می کنید و حتی فکر شرایط لغزنده ی قدیمی ، می تواند مانع استقلال شما شود و افکار منفی را به ذهنتان جاری می کند. شما باید بشویید این خاطرات تلخ قدیم را برود پی کارش! باید شروعی تازه داشته باشید. فکر گذشته ها را هم نکنید... شما چیزهای خیلی بهتری دارید که کم کم تمام ذهنتان را به خودش اختصاص خواهد داد. تشکر از همراهیتون.
zia : سلام خواب دیدم نقل مکان کردیم به یک خانه بزرگ و هنوز اسباب ها رو جا نداده بودیم کامل و من داشتم با یکی از دوستان تخته نرد بازی میکردم یک دفعه متوجه شدم زیرپیراهنی که تنم هست مقداری در رفتگی و نخ کش شده گفتم نمیدونم لباسام کجا هست تو این اسباب کشی که بخوام عوض کنم این و تعبیر کنید ممنون میشم .
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما متحول خواهد شد و افکار و ایده ها و روحیات تازه و بهتری نسبت به قبل خواهید داشت. یک مهمان ناخوانده یا عشق به زندگی شما می آید. شما در مقابل این شخص راحت نیستید و احساس بی کفایتی دارید و خودتان را کمتر از او می دانید و از خودتان در رابطه با او انتقاد می کنید. شما سعی می کنید که تصویر بهتری از خودتان به این تازه وارد زندگی تان نشان دهید. تشکر از همراهیتون.