کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب خواستگار

محمد ابن سیرین در مورد فردی که خواهان ازدواج یا به قول امروزی‌ها خواستگار است می‌گوید اگر کسی در خواب ببیند که خواستار ازدواج با دختری است نشانه آن است که بزرگی و مرتبه او از بین خواهد رفت. اگر زنی در خواب ببیند که فرد مرده ای به خواستگاری او آمده و با او ازدواج کرد بیانگر این است که از مال زن کم خواهد شد.

اگر کسی در خواب ببیند که قصد ازدواج دارد ولی دختری که قصد ازدواج با او را دارد نه می‌شناسد و نه نامش را می‌داند ابن سیرین این خواب را به نزدیک بودن اجل فرد تعبیر کرده است.

ابراهیم کرمانی: اگر زن شوهر داری ببیند که همسرش با شخص دیگری ازدواج کرده و آن همسر جدید را ملاقات نکرده نشانه عزت و شرف زن خواهد بود.

    امام صادق (ع) خواستار زن داشتن را بر چهار وجه می‌دانند.
  1. بزرگی،
  2. افزایش مال،
  3. سرحالی،
  4. خرمی و شادی

تعبیر خواب خواستگاری کردن

لیلا برایت می‌گوید: اگر در خواب به شما پیشنهاد ازدواج شد، نشانه‌ی خوشبختی در زندگی می‌باشد، شوهر کردن در خواب، نشانه‌ی رفاه مالی است و طلاق گرفتن، علامت آن است که مورد تهمت دیگران قرار خواهید گرفت.

تعبیر خواب خواستگاری و ازدواج دختر جوان با پیرمرد
آنلی بیتون می‌گوید: اگر دختری خواب ببیند پیرمردی به خواستگاری او آمده و با او ازدواج می‌کند، علامت آن است که با مشکلات فراوانی روبرو خواهد شد

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

1079 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

پری

پری : با سلام ؛ من چند وقت پیش خواب خواستگار قبلیم را دیدم که در عالم رویا بهش گفتم ؛ ما از نظر روحی هنوز به هم فکر می کنیم و بهم علاقه مندیم ؛ اما چون هردوی ما ازدواج کردیم دیگه امکان اینکه بتونیم در عالم مادی به همدیگر فکر کنیم و ارتباط عاطفیمان ادامه یابد، وجود ندارد (بخاطر پایبندی به خانواده امان)

پاسخ
لینک۳۰ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۴۲:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. اگر مجرد هستید، هم شما و هم او به اهداف خود خواهید رسید و اگر متاهل هستید، کماکان گاهی هم شما و هم او به هم فکر می کنید.

پاسخ
لینک۳۱ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۰۸:۲۴
Mina

Mina : با سلام؛
من تقریبا ۹ ماه پیش یه خواستگار داشتم که تو همون جلسه ی اول، افکارمون خیلی شبیه بود و کلا مورد بدی نبود، اما به این نتیجه رسیدیم که الان هیچ‌کدوم، مخصوصا ایشون آمادگی ازدواج رو نداریم. برای همین فرداش روی تلگرام پیام دادیم و خیلی دوستانه موضوع رو تموم کردیم. من ایشون و ۲ خواهرشون رو توی اینستاگرام دارم، از همون اول برای آشنایی بیشتر به پیشنهاد پدرم همو فالو می‌کردیم و هنوزم همو داریم. اما اصلا با هم حرف نمیزنیم یا کامنت نمیذاریم و من به ایشون اصلا فکر نمی‌کنم چون فقط ۱ بار دیدمش و بعدش تموم شد. اما بارها خواب دیدم که ایشون به من پیام دادن و شروع به صحبت کردن. بعد از ۲ ماه دیشب دوباره خوابشون رو دیدم. خواب دیدم من و مادرم بعد از این که اونا اومدن، یه روز با یه دسته گل رفتیم خونشون. اما دسته گل که دست مادرم بود، همه گل های بسته و نشکفته بود. وقتی رفتیم تو فقط من و مادرم و ایشون و مادرشون بودیم. مادرشون خیلی مهربون و مهمون نواز و مشتاق بودن و خیلی زود با مادرم گرم گرفتن. با من هم همینطور اما من کمی خجالتی بودم. اما پسرشون خیلی ساکت بود و هیچی نمی گفت، البته که کلا خیلی توداره. حتی من انتظار داشتم بگن دوباره ما باهم صحبت کنیم اما هیچ اتفاقی نیوفتاد و ما مدت تقریبا طولانی اونجا بودیم و با مادرشون حرف میزدیم. خواستگاری که اومدن مادرم ایران نبودن و نمی‌تونستن بیان برای همین من و خواهرم و مادربزرگم با آقا پسر و مادرشون بودیم، چون پدرامون و پسرشون قبلا همو دیده بودن. برای همین توی خوابم مادر من و مادر ایشون خیلی حرف داشتن و کنار اومدن.
چون چهره ی اصلی مادرشون خیلی دقیق یادم نمیاد، وقتی به خوابم فکر میکنم چهره ی مادرشوهر خواهرم رو جاشون میبینم اما انگار تو ذهنم میدونم منظور مادر خواستگارم بوده.
خواستم ببینم چرا با اینکه موضوع گذشته و من به ایشون فکر نمیکنم خوابشون رو میبینم و تعبیر خوابم چی هستش.
با تشکر

پاسخ
لینک۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۰۰:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خواب شما این است که شما برای او احترام قائلید و از جهاتی او را تحسین می کنید ولی می دانید که وقت شکوفایی او نرسیده و اینکه او را در اینستاگرام دارید، یک پس زمینه ذهنی به شما می دهد که او را کاملا فراموش نکنید. گه گاهی در آنجا به شما به صورت نامحسوس سر می زند و این باعث شده شما حس کرده و خوابش را ببینید.

پاسخ
لینک۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۷:۲۴
مرتضی

مرتضی : با سلام خسته نباشید
من مدتی هست که خواب هایی رو حول محور یک موضوع میبینم که خیلی درگیرم میکنه که آخرینشون همین دیشب بوده (بامداد روز یک شنبه 26-1-97)
ابتدا کمی از شرایط خودم میگم بعد خوابم رو تعریف میکنم تا راحت تر بتونید نظر بدید راجب خوابم.
من یه پسر 25 ساله هستم سرباز هستم و شغل خاصی ندارم.تو شهر خودمون هستم و همه شب ها خونه خودمون هستم.چند سال پیش با دختری که سال ها آرزوی داشتنش رو داشتم(دختر خالم بود) یه رابطه عمیق عاشقانه رو شروع کردیم ولی بعداز مدت کوتاهی ایشون این رابطه رو تموم کردن ولی من نمی تونم با این موضوع کنار بیام و همیشه یکی از بزرگ ترین کابوس های زندگیم ازدواج ایشون با کس دیگه ست. و تو این چند سالی که جدا شدیم حول محور همین موضوع کابوس خواب های زیادی دیدم.
دیشب کمی پرخوری داشتم و اصلا فکرم مشغول این موضوع(رابطه شکست خورده ام) نبود ولی با این حال بین ساعت حدود 5 صبح تا 6 صبح داشتم خواب میدیدم. وقتی به خاطر خوابی که میدیدم از خواب پریدم ساعت 5:51 بود.
خواب دیدم شوهر خاله ام و دختر خاله بزرگم و دخترخاله کوچیکم (همون که من می خواستمش) اومدن خونه ما. و شوهر خاله ام با پدرم راجب خواستگاری که برای دختر کوچیک ش اومده صحبت میکنن. می گفت "من راضی نیستم ولی پسره ول کن نیست و هی میره و میاد و اذیت میکنه و مشکل ایجاد میکنه. تو عید براشون آجیل خریدیم بردیم و ...." . همین طوری که داشت با پدرم حرف میزد من اینو فهمیدم که پسره کارمنده و دختره هم دلش با پسره ست تو همین حین هم دخترخاله بزرگم گوشی دخترخاله کوچیکم رو اورد گفت که خراب شده یه نگاه بهش بنداز که دیدم باتری گوشیش خراب شده(اخه قبلا من تو یه گوشی فروشی کار میکردم) بعدش تو همین حین از خواب بیدار شدم. اینم بگم من خود دخترخاله کوچیکم رو تو خواب اصلا ندیدم فقط میدونستم که تو اون یکی اتاقه و اینکه اولین چیزی که بعداز بیدار شدن اومد تو ذهنم این بود که دیشب شب مبعث بوده و یکی از بهترین مناسبت ها برای خواستگاری رفتن و اینهاست و همین موضوع بیشتر نگرانم کرد و فکرمو درگیر کرد.
امیدوارم این نگرانی هام بیهوده بوده باشن. شما رو به خدا اگه براتون مقدوره کامل و مفصل راجب خوابم فکر کنید و نظر بدید. پیشاپیش عذر زحمات دارم و تشکر میکنم ازتون.

پاسخ
لینک۲۶ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۵۶:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام دوست عزیز. نکته کلیدی در خواب شما گوشی دختر خاله کوچیکه شماست که خراب شده و خواسته اند که شما تعمیرش کنید. و این به این معنی است که عدم ارتباط شما با هم، عدم حرف زدن و این دوریها، باعث شده که رابطه ای که باید داشته باشید را نداشته باشید!! شما باید سعی کنید این رابطه را دوباره بسازید. با توجه به اینکه پدر او گفته که مخالف ازدواج دخترش با آن شخص است...من به شما پیشنهاد می کنم به جای مخفی کاری و داشتن عشقی پنهانی در دل خود، موضوع را با پدرتان درمیان بگذارید به او بگویید که چقدر دختر خاله تان را دوست دارید و اجازه دهید تا امکانات شما را بررسی کنند و از طیق ارتباط بزرگترها در فامیل مشکل خود را حل کنید. در سنین کم ( که نوشته اید سالها پیش) عقل آدم به اندازه کافی درایت و آینده نگری ندارد و بنابراین خیلی پیش می آید که آدم اشتباه انتخاب می کند، اشتباه حرف می زند، احساس اشتباهی پیدا می کند.... پس با تکیه بر احساس دختر خاله تان در چند سال پیش، روی احساس امروز او حساب باز نکنید. شاید همه چیز عوض شده باشد. ضمنا مرتضی گرامی شما باید بدانید که عشق، فقط خواستن نیست. خواستن است و خواسته شدن!! زمان برده داری و کنیز خریدن گذشته و هر زندگی با دوامی، بر مبنای عشق دو جانبه پایه گذاری می شود و نه بر مبنای عشق یکجانبه و پس زدن دیگری. اگر بعد از صحبت پدرتان با پدر دختر خاله تان، موافقت کردند که دخترشان را با شما نامزد کنند تا شما کاری پیدا کنید.... و شرایطتان فراهم شود که چه بهتر. اما اگر گفتند الا و بلا به شما دختر نمی دهیم، شما به این موضوع فکر کنید که نهایت سعیتان را کردید... و قسمت شما شاید خدا بخواهد و کسی باشد خیلی بهتر از ایشان. می دانید، در طی زندگی یک انسان، گاهی اتفاقاتی می افتد که بارها و بارها شکست می خوریم و فکر می کنیم که دیگر دنیا بی معنی است. اما روزش که برسد، قسمتتان که برسد، چنان عاشق کسی خواهید شد و او چنان جواب عشق شما را با عشقی بیشتر پاسخ خواهد داد که فکرش را هم نمی توانید بکنید. اما به یک شرط!! و آن اینکه ایمان خود را از دست ندهید و باور داشته باشید که خدا شما را دوست دارد و نمی گذارد که شما عاقبت بدی داشته باشید. پس کم طاقتی نکنید و به خدایی که از همه موجودات عالم، عشقش به شما قوی تر است و حتی از مادرتان هم بیشتر دوستتان دارد، توکل کنید. هر چه خدای مهربان بخواهد همان برایتان انشالله پیش بیاید. خوش خبر باشید.

پاسخ
لینک۲۶ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۸:۳۲
مرتضی

مرتضی : سلام خانوم هراتی عزیز
بسیار ممنونم از محبت بی کران تون. خدا از دهنتون بشنوه ان شاء الله

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۰۴:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام دوست خوبم. خواهش می کنم. خوشبخت باشید انشالله.

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۱۷:۰۷
نسترن

نسترن : سلام خسته نباشید
من برای ازدواج موفق نذری انجام دادم که در مدت نذر چندین خواب دیدم
خواب 1 خواب دیدم مادر دختر یکی از اقوام ما خبر موفقیت دخترشان در انتخابات مجلس با رای ۹ نفر و با حقوق درخواستی 18 میلیون را با یک جعبه شیرینی بما دادن
خواب2 خواب دیدم همین دختر خانم فروشگاه لباسی در خانه کودکیشان افتتاح کردن که من در فروشگاه یک تاپ و دامن با زمینه ترکیبی سبز تیره با چند رنگ دیگر که بیشتر سبز خودشو نشون می داد انتخاب کردم که بمن گفتن این لباس اندازه شما نیست ولی من با دیدن لباس احساس کردم بمن می خوره خواستم لباس را پرو کنم که هر بار چیزی مانعی مانع می شد که یادم نیست چی ولی مورد آخر این بود آقایی قد کوتاه از پنجره فروشگاه فامیل ما را صدا زدن که بیاید سی دی اش را که گلی شده بشورد بعد دیدم این آقا وارد فروشگاه شدن و رفتار بسیار سبک سرانه ای داشتن که من خوشم نیامد هر بارکه خواستم لباس را پرو کنم این آقا مزاحم می شد ناگهان دیدم لباس در دستم به جنس لاستیک شده به رنگ سبز پسته ای یک کلاه لاستیکی شبیه به کلاه شنا هم دارد خواستم کلاه را امتحان کنم که ناگهان مادرم را در فروشگاه دیدم که از کلاه همیجور تعریف می کرد کلاه ساده بدون هیچ مدلی بود علت تعریف مادرمم نفمیدم چون لباس دیگه نه جنس خوبی داست نه زیبایی خواستم کلاه را در بیارم دیدم که اون آقا داره سرک میکشه تو اتاق پرو من عجله کردم کلاه سوراخ شد مادرم گفت اشکال نداره من گفتم لباس دیگه بدرد نمیخوره لباس را اصلا فرصت نشد بپوشم از شدت عصبانیت دمپایی هایی که بپا داشتم بسمت اون آقا پرتاپ کردم که بهشون نخورد وقتی دیدم نشد به سمتشون حمله کردم تا توان داشتم اون آقارو کتک زدم
خواب 3 خواب دیدم مادرم برای همون دختر فامیلمون در خوابهای قبلی میخواد بره با رضایت خود دختر پسر یکی از اقوام ما را که در حال حاضر متاهل هستن خواستگاری کنن که در عالم واقع اون دختر خانم از اون آقا خوششون نمیاد من با مادرم به شدت مخالفت کردم ولی فایده ای نداشت مادرم به زور منو همراه داییم که تو خواب یه شاسی بلند مشکی خریده بود و صاحب یک جفت دوقلو پسر هم شده بود داشت میبرد خونه اون آقا برای خواستگاری یک هدیه ای هم داییم برای اون آقا و خانم خریده بود که مامانم بده بهشون که یادم نیست چی بود زن دایی ام هم با ما بود در بین راه پیاده شد گفت باید برم سر کار
برای ازدواجم چون از نذر قبلی تو مدت تعیین شده جواب نگرفتم یه توسلی دیشب کردم که دو تا خواب دیدم
خواب 1 خواب دیدم یه جوجه اردک و یه جوجه مرغ حالا نمیدونم شایدم جوجه خروس که خیلی هم کوچیک نبودن چون دیگه پر زرد هم نداشتن فکر کنم جفتشون قهو ه ای تیره بودن دارم
خواب 2 خواب دیدم در ترکیه هستم و داشتم مانتو با رنگ ترکیبی فک کنم سبز پسته ای با کرم انتخاب میکردم که یادم نیست خریدم یا نه بعد دیدم یه جایی روی نیمکت نشستم دارم استراحت میکنم که به خانم مسن ترک از کفش من خوشش اومده بود گفت از کجا خریدی من یه نگاه به پام کردم دیدم یه لنگه کفش سبز پسته ای با چرم مصنوعی اسپرت که خیلی راحت بود پام بود پای سمت چپم به خانمه گفتم از همین کشور شما گرفتم پاساژ فدائیان بعد بهش گفتم میخوای اون لنگشم بپوشم گفت آره نمیدونم یکی را صدا زدم اون لنگشم واسم اورد فقط اون لنگش یه رنگ دیگه بود نارنجی کم رنگ یا شایدم کرم کم رنگ دقیق یادم نیست یه ایرادیم داشت انگار چسب جلوی زیرش یخورده باز شده بود که با خودم گفتم عیب نداره خودم چسب میزنم کلا کفش نو قشنگ و راحتی بود ولی از تفاوت رنگش اولش جا خوردم یهو یادم اومد فروشنده گفت مدلش همینه مامانم تو خواب یهو ظاهر شد از کفشام هی تعریف می کرد
از اینکه متنم اینقدر طولانی شد واقعا شرمنده ام چون احساس کردم خوابام بهم مربوطه با هم فرستادم
با عرض شرمندگی لطفا تعبیر هر خواب را برایم جداگانه بنویسید تا معنای هر خواب را متوجه بشوم
از وقتی که برایم می گذارید بسیار سپاسگزارم

پاسخ
لینک۲۶ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۴۳:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. نسترن عزیز قبل از تعبیر خواب، لطفا به چند نکته اساسی توجه کنید. اول اینکه هرگز چند خواب را در یک کامنت و یکجا ننویسید. دوم این که هر خواب را باید بر طبق موضوع خواب، و در صفحه مربوط به تعبیر همان خواب ذکر کنید. مثلا اگر خواب چای دیدید در تعبیر خواب آش نباید آن را بنویسید. سوم اینکه هر کاربر طبق قوانینی که هنگام ثبت نام در سایت در کادر زرد رنگ به وضوح برایتان توضیح داده شده، فقط مجاز به ثبت 2 خواب در مدت 24 ساعت است. اگر چند روز به سایت تشریف نمی آورید، خوابهای خود را جایی یادداشت کنید که یادتان نرود و فقط روزی 2 خواب برای بنده بفرستید و نه بیشتر! این کار به دلیل حجم بالای تعداد کاربران انجام شده و اگر هر کسی قرار باشد روزی 7 خواب برای تعبیر برای من بفرستد من مجبور خواهم شد که در شبانه روز به 1000 خواب پاسخ دهم و آن را تعبیر کنم. که با وجودی که من هم انسان زنده ای هستم!! این کار انجام شدنی نیست. شما چند خواب را اینجا با هم فرستاده اید و یک خواب هم جداگانه. از شما خواهش می کنم حتی اگر خوابهای شما مربوط به هم است، هر کدام را جدا جدا برای من بفرستید. چون تعبیر بیشتر از 2 خواب، خلاف مقررات سایت است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۳۴:۱۱
نسترن

نسترن : سلام از اشتباه پیش آمده عذر می خواهم الان این کامنت من پاسخ داده نمی شود بعدا دوباره تکی تکی ارسال کنم

پاسخ
لینک۲۶ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۱۸:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : بله لطفا. تشکر

پاسخ
لینک۲۶ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۰۲:۵۳
nazanin

nazanin : سلام..خواب دیدم یه مرد با خواهرش اومده بودند خونمون خواستگاری من، من با چادر سفید و روسری صورتی وارد شدم و نشستم روی مبل..خواهر اون فرد چهرمو دید و حس خوشایندی به چهرش گرفت..خواهرام هم اومدند ولی بی حجاب، روسری سرشون نکرده بودند. ما همه رو مبل بودیم. یکی از خواهرایم رفت نزدیک خواستگارا روی زمین نشست. من با خودم می گفتن چرا اینا روسری سرشون نمی کنند! خواهرم هی با اونا حاضر جوابی میکرد..به طوریکه خواستگارم زیاد خوشش نیومد از رفتار خواهرام..من در واقعیت چشمام صعیفه ولی بیرون و مهمانی لنز می زنم..توی این صحنه خوابم من عینکم دستم بود..خواهرش گفت بده عینکتو ببینم به شیشه اش دست بزنم( که مثلا ببینه کلفتیش جقدر و چشمام جقدر ضعیفه) یه دفه اون خواهرم که زمین نشسته بود گفت عینک مال منه و منم نمی خوام کسی به شیشه اش دست بزنه..منم رو به خواستگارا کردم گفتم ادم خوبه در مورد چیزی که می خواد پرس و جو کنه اما بهتر غیر مستقیم بگه تا اینطور مستقیم بگه...یه زنی که بغل اقای خواستگار بود رو به اون کرد و حرف منو تایید کرد....بعد یه دفه پسر خواهر خواستگارم افتاد زمین و شروع کرد به تکون خوردن و گفت یکی می خواد اینجا بمیره..خواهر خواستگارم گفت هر کی می خواد بمیره، این پسرش می فهمه و اینجوری میشه...با تشکر

پاسخ
لینک۲۹ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۲۵:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواستگاری در خواب شما نشانه خوشبختی شما در زندگی آینده تان است و انشالله عشقی پاک خواهید داشت و سفید بخت خواهید بود. احتمال قوی شما زودتر از خواهرانتان ازدواج می کنید چون روسری و حجاب به بخت تعریف می شود و آنها بی حجاب بوده اند. شما از نظر دیگران به تیزبینی و هوش شهرت پیدا می کنید و رفتار شما سیاستمدارانه و مورد قبول مردم واقع خواهد شد. کسی عاشق شما می شود که زندگی اش با وجود شما متحول خواهد شد و آدمی دیگر می شود. او بعد از دیدن شما گویی کاری از دستش بر نمی آید جز مست شدن برای شما. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۳۶:۵۴
روژان

روژان : سلام روزتون بخیر. خانم هراتی عزیز از اونجایی ک تعبیر هاتون دقیق هستند من خوابهایی ک در این چند ماه دیده ام و برایم مهم بودند رو فرستادم ک تقریبا همه حول یک موضوع بودند. از زمانی ک مسئله ای ک صحبت کردم پیش آمد این خوابها رو میبینم ک البته دو خوابی ک دیروز تعبیر کردید آخرین خوابها در این رابطه بود و این خواب امروز قدیمیتر ومربوط ب چند ماه پیش است. مطمئنم این خوابها ارتباطی با هم دارند و حتما چیزی بری گفتن دارند. شبی خواب دیدم ک همون آقا ب خانه ما آمدند و ب من گفتند ک بریم چیزی برای مادرت بخریم. انگار. در خواب نامزد هم بودیدم. من خواستم برم لباس بپوشم. اول مانتویی ب رنگ فکر میکنم توسی با سر آستین سورمه ای یا آبی پوشیدم (رنگ مانتو مات بود زشت و بدقواره نبود مسأله این بود ک رنگ توسی یا خاکستری یا همچین چیزی بود)بعد دیدم ک مانتوی قرمز تنم هست ک خیلی هم قشنگ بود یعنی مانتویی ک پوشیده بودم یکباره تغییر کرده بود. ممنون از تعبیرهای دقیق و خوبتون

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۰۴:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روز شمام به خیر. خواهش می کنم. مانتوی طوسی یعنی شخصیتی دارای مقام و بزرگی و رازداری همراه با غرور و معاشرت کم. این یعنی اول خود را اینگونه به او معرفی کرده اید و یا او از شما توقع داشته که چنین رفتاری از خود نشان دهید. اما بعد شما نشان داده اید که شخصیتی شاد و شنگول و خوشحال دارید. بنابراین او شوک شده و از شما به همین دلیل، احتمالا کنار کشیده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۴۲:۴۲
روژان

روژان : اینکه میخواستن برای مادرم چیزی بگیرن معنیش چیه. دلیل اینکه این جدایی پیش آمد متأسفانه این بود ک ایشون احتمال میدادن ک پاسخ ما منفی باشه. ب قولی دست پیش گرفتند ک پس نیافتند. و البته من در زمانی ک با ایشان صحبت کردم متوجه شدم از کار خودشون پشیمان شدن برای کنار کشیدن و تمایل داشتن ک ادامه بدن ولی کاری بود ک شده بود و نمیتونستن حرف زده شده رو پس بگیرن. من از خوابهایی ک میبینم اینجور برداشت کردم ک ایشون قصد دارن برگردن و این کار رو هم انجام خواهند داد.

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۲۹:۵۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : روژان عزیز اینکه میخواستند برای مادرتان چیزی بگیرند به این تعبیر است که ایشان به اعتبار مادرتان و اصالت ایشان می خواستند با شما ازدواج کنند. از قدیم گفته اند مادر را ببین، دختر را بگیر!! اینکه شما جه برداشت می کنید، یک موضوع است و تعابیر خواب ها موضوع دیگر. بعدا در طی خواب های آینده بیشتر مشخص خواهد شد.

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۱۶:۰۷
روژان

روژان : البته برداشت من در مورد این موضوع بر اساس تعبیر دو خواب قبلی هست ک شما تعبیر فرمودید. خیلی ممنون از اینکه وقتتون رو در اختیارم قرار دادید .

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۲۶:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خواهش می کنم.

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۴۶:۰۵
روژان

روژان : و شبی دیگه هم خواب دیدم ک اون آقا ب همراه یک خانومی ک ب نظرم از اعضای خانواده شان بود آمدن خانه . چیز زیادی خاطرم.نیست از محتوای خوابم فقط این قسمت در ذهنم مانده ک وقت رفتن برادرم سوار ماشینشان شده با آنها می رود در حالیکه. برادرم به پشت سرش ک ما بودیم نگاه میکرد.

پاسخ
لینک۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۳۴:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : حتی شرایط به گونه ای است که ممکن است این اقا برای حل و فصل اختلافات یا از بین بردن سوتفاهمات به منزل شما بیاید. اینکه برادرتان سوار ماشین اینها شده و با آن ها رفته به این تعبیر می شود که برادر شما اعتقاد دارد که آنها آدمهای خوبی هستند. ولی او دلش با شماست و می خواهد خواهرش خوشبخت باشد. چرا از برادرتان کمک نمی خواهید که پرس و جو کند و نظر آن آقا را از خودش جویا شود؟

پاسخ
لینک۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۰۷:۵۴
روژان

روژان : بله برادرم با وجود اینکه برای ازدواجم سختگیره ولی با ایشون موافق بودن.

پاسخ
لینک۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۴۷:۲۰
روژان

روژان : در این مدت ب شکل های مختلف خواب های متفاوتی در رابطه با ایشون میبینم. خیلی دوست داشتم ارتباط این خوابها رو بدونم. از محبت بسیارتون ممنونم. خوابهای دیگری هم دیدم ک باز هم در فرصت بعدی میفرستم

پاسخ
لینک۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۴۹:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خواهش می کنم عزیزم. انشالله. <3

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۰۶:۱۱
روژان

روژان : وقتتون بخیر. خواستگاری داشتم ک ب دلایل بعضی سوءتفاهم ها موضوع ب سر انجام نرسید. و البته من با خانواده ام در مورد آنچه پیش آمد صحبتی نکردم و موصوع را پیش خودم نگه دااشتم.شبی خواب دیدم ک خواهر ایشان با من در خیابان نزدیک خانه مان قدم میزند و ب من گفت ک برادرم گفته ک شما از موضوع پیش آمده ب خانواده تان چیزی نگفته ای و میخوام اگر ممکنه دوباره ب خواستگاری بیایم و من هم پذیرفتم و گفتم مجدد صحبت کنید. تعبیرش چیه. ممنون از لطفتون

پاسخ
لینک۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۳۳:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : وقت شمام به خیر. ذهنیت شما از این که این موضوع را مخفی نگه داشته اید، مطمئن نیستید که کار درستی کرده اید و خواستگارتان هم هم نظر با شماست که این کار مبنای درستی نداشته. شاید او واقعا بخواهد اینکار را دوباره بکند و به خواستگاری شما بیاید. اما خوب این بستگی به خودتان دارد که نظر خود را به او برسانید یا نرسانید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۰۴:۵۶
روژان

روژان : البته من در این مدت چند باری خواب ایشان را ب شکل های مختلف دیدم. شبی خواب دیدم ک ایشان ب خانه ما آمدند و ب من گفتند ک بریم چیزی برای مادرت بخریم. من خواستم برم لباس بپوشم. اول مانتویی ب رنگ فکر میکنم توسی با سر آستین سورمه ای پوشیدم بعد دیدم ک مانتوی قرمز تنم هست ک خیلی هم قشنگ بود

پاسخ
لینک۲۵ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۰۲:۲۱:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خواب خود را مجددا ارسال کنید. این هفتمین خواب ارسالی شماست!!!!

پاسخ
لینک۲۵ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۵:۱۱
katayun

katayun : باسلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم به خاطر پرونده ای که در واقعیت سه ساله درگیرشم و دوسالی راکد مونده دادگاهم و سه تا پسر هم که مربوط بودن به این پرونده و من نمیشناختم اونجا بودن خودمو بهشون نزدیک میکردم بفهمم اینا واسه چی اومدن اونام یه جورایی بودن تو همون حال پر از ترس و اضطراب یکی از اونا از من خواستگاری کرد و من خیلی لجم گرفت که این چطوری به خودش اجازه داده به من پیشنهاد ازدواج بده از سالن هایی که تو دادگاه بود اومدم بیرون منتظر بودم صدا بزنن برم پیش قاضی که دیدم دریا اونطرف پنجره معلومه رفتم و چادر مشکی سرمو با اب دریا شستم و پهن کردم تا خشک بشه وقتی خشک شد نگاه کردم تمیز شده باشه دیدم خوبه سرم کردم و دوباره رفتم تو سالن منتظر که دیدم اون سه تا پسر با حال خوبی از دادگاه خارج شدن

پاسخ
لینک۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۴۳:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. مرد غریبه گشایش کار است و اینکه چادرتان را شسته اید، انشالله رای به حقانیت شما خواهند داد و در دادگاه موفق اعلام می شوید.

پاسخ
لینک۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۰۷:۳۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.