کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب خواستگار

محمد ابن سیرین در مورد فردی که خواهان ازدواج یا به قول امروزی‌ها خواستگار است می‌گوید اگر کسی در خواب ببیند که خواستار ازدواج با دختری است نشانه آن است که بزرگی و مرتبه او از بین خواهد رفت. اگر زنی در خواب ببیند که فرد مرده ای به خواستگاری او آمده و با او ازدواج کرد بیانگر این است که از مال زن کم خواهد شد.

اگر کسی در خواب ببیند که قصد ازدواج دارد ولی دختری که قصد ازدواج با او را دارد نه می‌شناسد و نه نامش را می‌داند ابن سیرین این خواب را به نزدیک بودن اجل فرد تعبیر کرده است.

ابراهیم کرمانی: اگر زن شوهر داری ببیند که همسرش با شخص دیگری ازدواج کرده و آن همسر جدید را ملاقات نکرده نشانه عزت و شرف زن خواهد بود.

    امام صادق (ع) خواستار زن داشتن را بر چهار وجه می‌دانند.
  1. بزرگی،
  2. افزایش مال،
  3. سرحالی،
  4. خرمی و شادی

تعبیر خواب خواستگاری کردن

لیلا برایت می‌گوید: اگر در خواب به شما پیشنهاد ازدواج شد، نشانه‌ی خوشبختی در زندگی می‌باشد، شوهر کردن در خواب، نشانه‌ی رفاه مالی است و طلاق گرفتن، علامت آن است که مورد تهمت دیگران قرار خواهید گرفت.

تعبیر خواب خواستگاری و ازدواج دختر جوان با پیرمرد
آنلی بیتون می‌گوید: اگر دختری خواب ببیند پیرمردی به خواستگاری او آمده و با او ازدواج می‌کند، علامت آن است که با مشکلات فراوانی روبرو خواهد شد

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

1079 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

Hasti

Hasti : سلام من خواب دیدم پسری اومده خواستگاریم که بسیار پولداره و خوش قیافه هم هست ولی من ازش خوشم نمیاد و هی سعی میکنم ضایه اش کنم مثلا بهش میگم این تیپ و قیافس تو داری بعد همش با خودم فک میکردم که با اینکه پولداره ولی شاید چیزی که نشون میده نباشه و وقتی ازدواج کردیم خود واقعیشو نشون بده و کلا بهش اعتماد نداشتم

پاسخ
لینک۲۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۲۹:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نسبت به شرایطی که برایتان پیش می آید احساس بدبینی دارید و باور ندارید که چیزی که به چشم می بینید حقیقت باشد. بنابراین وقتی برایتان گشایش کار به وجود می آید، با منفی بافی شرایط خودتان را تضعیف می کنید. شما از آن گروه آدمهایی هستید که به همه شک دارید تا خلافش ثابت شود. شاید بهتر باشد که به هیچ کس شک نکنید مگر اینکه خلافش ثابت شود. مثبت اندیش باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۷:۵۸
khorshid

khorshid : سلام.دختر مجردم.خواب ديدم خيابون همراه با خانوادم تو ماشين بوديم و آقايي جوان ناشناس با ماشين مشکي شاسي بلند اومد کنارمون و ميخواست مارو خونه اي ببره که ميگفت تا حالا همچين منطقه اي نرفتيد و اون منطقه خيلي اعياني است و گفت براي همچين جايي رفتن بايد پنج تا هزاري ياپنج تا پنج هزار تومن بهش بديم و پدرم غر غر ميکرد که داره گرون ميگيره تا ببرتمون و يادم نيست دقيقا کدوم مبلغ شايد پنج تا اسکناس هزاري بهش داديم تا مارو برد اون خونه.و رفتيم داخل اون خونه و خونه اي بزرگ و مجلل و دوبلکس بود و چندتا آدماي غريبه و چندنفر از خانواده و فاميل هم اونجا بودن و خونه مال خانم و آقايي جوان بود که انگار زن و شوهر بودن و همه داشتن تلويزيون ميديدن و صحنه هاي بدي داشت نشون ميداد که مناسب خانواده نبود و بچه هم داشت ميديد و همه خجالت ميکشيديم بعد آقاي خونه که مرد جوان و قد بلند و بوري بود و من از قيافش خوشم نميومد اومد نشست پيشم و منو بغل ميکردو از لبام و گردنم ميبوسيد توي جمع و همه هم نگاهم ميکردن بابام با تعجب نگام ميکرد و من خجالت زده شده بودم و اون آقا وقتي بوسم ميکرد حالم ازش بهم ميخورد.بعد بلند شدم که برم حاضر بشم که بريم و رفتم طبقه بالاي خونه تو اتاق خواب،دختر خالمم که 12 سالشه پيشم بود ديدم سينه هاشو درآورده و بالا تنش لخته و اون آقاي خونه هم داشت نگاهش ميکرد منم عصباني شدم دعواش کردم و گفتم الان اين مرده داره ميبينتت و خالمو صدا زدم که بياد دعواش کنه.و بعدش ديدم خونه بودم مامانم گفت بيا خواستگار اومده ولي من اصلا آماده نبودم و ظاهرم مناسب نبود و آرايش نداشتم و مشتاق نبودم که برم ولي رفتم ديدم دو سه نفر خواستگار خانم غريبه نشستن و يه لحظه صحنه رو توي بيمارستان ديدم و دوباره توي خونه شد و خانمي به همراه دخترش خونمون بود و انگار من نقاش بودم و قسمتي از خونه تابلوهاي بزرگ نقاشي رو ديوارو ميز بود که خودم کشيده بودم و اون خانم اومده بود که تابلوهارو ببينه و بهم گفت ميدوني چيه تو خيلي دختر خوبي هستيا خيلي،و انقدر با اشتياق و لبخند گفت من اولش فکر کردم داره به مسخره ميگه ولي اين نظرش بودورفت.ممنون

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۵۶:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما دوست ندارید که برای رسیدن به زندگی لوکس و اعیانی دست به هر کاری بزنید و از مال حرام و رفتار های بی پروا در زندگی دوری می کنید. دختر خاله شما اما به خاطر اینکه بچه است تمایلات خود را نسبت به اینکه زندگی لوکس داشته باشد و پز ثروت و دارایی اش را بدهد، ابراز می کند که شما با او مخالفت می کنید. شما می خواهید شما را به خاطر فکرتان و نبوغ و ایده های عالی که دارید دوست داشته باشند. برای رسیدن به خواسته هایتان به خدای بزرگ رو می آورید و در نهایت دنیا به شما رو می آورد و قدرتان را خواهند دانست. احتمال دارد حتی در واقعیت به زودی خواستگار هم برایتان بیاید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۵۲:۴۳
Nedaroz

Nedaroz : سلام ودرود خدا بر شما خانم هراتی نازنین،بنده دیشب خواب دیدم یه پسر تو اینستاگرام بهم پیشنهاد داد و انگار صفحشو باز کرده بود من ببینم وبشناسمش یه کلیپ گذاشته بود تو صفحش و خودشو کل اعضای خانوادشو معرفی کرده بود پسره وکیل بود و من تو خواب مردد بودم که ارتباط از طریق صفحات مجازی به صلاحه یا نه من چهرشو واضح نمیدیدم اما حسش میکردم و احساس میکردم خیلی خواهان منه صحنه عوض شد واون اقا سر کوچمون پیش پدرم ایستاده بود تقریبا هم قد پدرم بود وبلند قد داشت میگفت خونمون فلان جاست ونگاهش به من بود منم با یه حالتی گفتم خونه ما هم ده قدمی اونجاست بعد پیش خودم گفتم ای وای ببین ادرس دادم هم محلیم، بعد اومدم بپیچم تو کوچمون دیدم یه اهو نشسته بود تو جدول کوچمون رو به کوچه خیلی اروم بعد انگار یه خط کش تو سرش بود صحنه عوض شد ومن وارد اسانسور شدم و میخواستم برم طبقه 2 نمیدونم کجا بود چون خونمون اسانسور نداره.ممنون از وقتی که میذارید.

پاسخ
لینک۲۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۵:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. درود متقابل. شما باید سعی کنید که اگر از چیزی اطلاع کافی ندارید، غرورتان را کنار بگذارید و از کسی که علم کافی دارد درخواست کمک کنید و راهنمایی بگیرید. پدر شما هم برای حل مشکلاتش باید از کسی که خبره است راهنمایی بگیرد تا مشکلاتش به راحتی حل شود. خصوصا اگر در زندگی بیداریتان درگیر مسئله ی قانونی باشید نباید خودسرانه و بدون مشورت کاری را انجام دهید. شما حس می کنید که خودتان به اندازه کافی عقلتان می رسد و از کسی چیزی کم ندارید. شما شخصیتی ساده و بی شیله پیله و مهربان دارید ولی باید حساب هر چیز را داشته باشید و ارزش و قدر هر چیز را بدانید و بی حساب کتاب کاری را انجام ندهید. شما می خواهید نصیحیت بنده را گوش کنید ولی مانده اید که با نظر خودتان تضاد دارد قبول کنید یا نه! جهان ساخته شده از دوگانگی ها و تضادها و برای دور شدن از ضعف مطلق و قوی شدن مضاعف باید راهنمایی کافی داشته باشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۰۶:۲۰
Mona

Mona : سلام.خسته نباشید من تو دوره دبیرستان خواب دیدم که تو اتاق تو خونه بابام منتظر بودم صدام کنن لباسم هم آبی بود بعد بابام من رو صدا کرد منم رفتم دیدم وضو گرفته و یکم عصبی بود و داره با پسر عموم صحبت میکنن بهش که رسیدن گفت برو توپذیرایی چون تو پذیرایی مثل اینکه برام خواستگار امده بود ولی من میخواستم سمت پسر عموم برم پسر عموم همین رو میخواست ولی بابام گفت دیگه نه نباید بهش اعتماد کنی و باید از اون ردشی بری منم رفتم دیدم پسرخالم و خالم امده بودن خواستگاری سلام کردم و نشستم که احساس کردم حلقه ازدواج دستم بود البته بگم من الان ازدواج کردم با همون پسر عموم که گفتم و به خواست خود بابام بود و حلقه که اون موقع دیدم دقیقا مثل حلقه ازدواج الانم است و تو خواب میخواستم اون رو به دور چشم خواستگارام دربیارم ازدستم.مرسی از تعبیرتون.

پاسخ
لینک۲۵ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۳۳:۳۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما شخصیتی خردمند، از خود گذشته، آرام و وفادار دارید. پدر شما می خواسته که خیالش از بابت شما راحت شود و می خواسته که شما خودتان را بپذیرید و قبول داشته باشید. روی جنبه های مختلف خودتان کار کنید و نه اینکه صرفا به پسر عمویتان و قابلیت های او اعتماد کنید. پدرتان می خواسته به شما بگوید که کسی که در زندگی به او اعتماد می کنی و بر اساس آن اعتماد زندگی را می سازی خودتان هستید!! و نه پسر عمویتان. اعتماد داشتن البته شرط اول زندگی کردن است ولی اعتماد به خود داشتن از همه چیز مهمتر است. اینکه شما بدانید که کارهایتان و رفتارتان درست است و به خودتان شک نکنید تا شخصیت بالایی داشته باشید. پسرخاله تان هم احتمالا کاری کرده که روابطش با شما خراب شده و شرایط برای شما خوب پیش نرفته است. شما می خواهید به خودتان متعهد باشید و به توانایی های خودتان بیشتر از هر کسی دیگر باور دارید. این تکیه نکردن به دیگران و استقلال فکری شرط اول موفقیت است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۶:۱۱
سوگندم

سوگندم : سلام وعرض ادب این خواب را به نقل ازدختر خاله ام تعریف می کنم ممنون از زحمتی که می کشید

پاسخ
لینک۲۳ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۲۵:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به تربیت و اصول اخلاقی که با آن بزرگ شدید پایبند هستید و این اصول اخلاقی به شما احساس امنیت می دهد. می خواهید شروعی تازه داشته باشید. روابط شما با خواهر شوهرتان مثبت است. روح همسرتان شاد. خیال همسر خواهر شوهرتان راحت است واحساس آرامش دارد. شاید خانواده همسرتان می خواهند که مجددا شما ازدواج کنید و برایتان خواستگار می فرستند. شما هم می خواهید که مسائل را بهتر و دقیقتر بررسی کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۳ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۴۶:۱۲
Sara

Sara : می بخشید من گفتم از مادر شوهرم دل خوشی ندارم ولی فکر نکنم تعبیرش این باشه که کارهایی رو به من پیشنهاد میده که به صلاح من نباشه و خواستگار در خواب یه چالشه نه تمایلات به نظرم خوب تعبیرش نکردید ممنون

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۲۸:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خواستگار در خواب شما پیشنهاد به انجام تعهداتی است که او احساس می کند که خوب است انجام دهید ولی به صلاح شما نیست. اینکه عرض کردم به تمایلات شما اشاره می کند منظورم این است که شما احساس می کنید تمایل ندارید یا تمایل دارید که کاری را انجام دهید. منظورم این نبود که او شما را به راه بد خدای نکرده هدایت می کند. شما منظور من را بد برداشت کردید. ضمن اینکه اگر شما تعبیر خوابتان را بلد هستید برای چه برای بنده ارسال می کنید و هزینه می کنید؟ حیف پول شما نیست که حرامش کنید؟

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۴:۰۱
Sara

Sara : با عرض سلام
بنده خواب دیدم مادر شوهرم برای من یک خواستگار اورده و من را در اتاق برد تا ببینمش من با خواستگار شروع به صحبت کردم و دودل بودم که بپذیرم یا نه رفتم دم پنجره دیدم چند تا از روسریهام افتاده تو حیاط همسایه برگشتم گفتم ببخشید من می رم روسری هام و جمع کنم بیام یهو در همین حین قیافه خواستگارو دیدم که تغییر کرد و صورتش خیلی زشت شد و من به خودم اومدم و یقین پیدا کردم که نمی خوام از اتاق اومدم بیرون مادر شوهرم پرسید نظرت چی بود منم محکم گفتم نه ممنون من نمی خوام مورد قبولم واقع نشد. در همین حین رفتم پیش همسرم و گفتم عجب مادری داری این دیگه چه ادمیه می دونه که من با تو ازدواج کردم برای من خواستگار اورده خوب شد متوجه شدم و گولش رو نخوردم. ممنون میشم تعبیر خوابم رو بگید در ضمن من از مادر شوهرم دل خوشی ندارم ممکنه در خواب به صورت شیطان ظاهر شده باشه که بخواد گولم بزنه .متشکرم

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۰۷:۴۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خواستگار در خواب شما به تمایلات شما اشاره می کند و مادرشوهرتان می خواهد شما را امتحان کند و پیشنهاد انجام کارهایی را می دهد که اصلا به نفعتان نیست. اینکه روسریهایتان منزل همسایه افتاده در اصل اشاره به این موضوع دارد که اگر افکارتان را با همسایه ها در میان بگذارید، شاید آنان به ظاهر با شما خوب باشند و همدلی کنند ولی هر چه می دانند به مادرشوهرتان انتقال می دهند و او با شما بیشتر بد رفتار می شود. بنابراین سعی می کند که به شما پیشنهاد انجام کارهایی را بدهد که در ظاهر موجه هستند ولی اگر انجامشان بدهید حرمت و احترامتان کم می شود. شما باید مراقب باشید و از خصوصیات منفی مادرشوهرتان برای کسی نگویید. احترام و ادب را حفظ کنید و سعی کنید که سیاستمدارانه رفتار خودتان را با او خوب کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۷:۴۳
shamim

shamim : ببخشید این رو یادم رفت بگم که یکم انگار مادر خواستگاره لب و لوچه اش اویزون بود

پاسخ
لینک۲۶ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۰۵:۳۲
shamim

shamim : سلام و خسته نباشید. من دیشب خواب دیدم که یک سمت جدیدی در یک محیط کار جدیدی دارم(انگار مدیریت یک ساختمان بر عهده من گذاشته شده بود)در انجا یکی از همکارهای عالم واقعیتم داشت راه و روش این کارجدید را به من یاد میداد،برای شروع زنگ ایفون خانه ای را زد که به او خبر دهد عکس برادرش را که روی ایفون چسبانده بود افتاده ، باهم به زبان انگلیسی صحبت می کردند چون صاحبخانه خارجی بود ، در ابتدا من فکر کردم به یک زبان محلی صحبت می کنند همکارم انتظار داشت من حرف های ان ها را متوجه شوم ولی من فقط از روی بعضی کلمات و همین واقعیتی که می دانستم(افتادن عکس) متوجه کلی مکالمات شدم. اخرین جمله ای که همکارم به او گفت این بود که:"your brother is guide" ولی من متوجه متوجه معنی guide نشده بودم. در ادامه در صحنه ای دیگر دیدم که مادرم به مادر خواستگارم( در عالم واقعیت یکی از همکارانم غیر از اینکه در خواب دیدم برای برادرش از من خواستگاری کرده. لازم به ذکره که هردوی همکارانم اقا هستند و این فرد صاحبخانه عالم خواب هم همینطور) که در حال تحقیق بود گفت که اگر تصمیم گرفتید بیایید خواستگاری یک روز کاری بیایید نه در یک روز تعطیل.ممنون از تعبیرتون.

پاسخ
لینک۲۶ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۳۸:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. به شما کاری واگذار می شود یا به موضوعی جدید فکر می کنید ولی برای موفقیت در این کار یا اتخاذ یک تصمیم درست برای آینده تان شما باید توانایی درک دیگران را داشته باشید و آنان نیز باید بتوانند شما را درک کنند. اگر دو نفر از لحاظ فکری در یک رده نباشند هر قدر هم که از لحاظ ظاهر خوب باشند یا از لحاظ مالی قوی باشند نمی توانند همدیگر را به خوبی درک کنند. همکاری که دیده اید خارجی صحبت می کرد، با شما آبش در یک جوب نمی رود و قادر به درک یکدیگر نیستید. مادر شما از امیدوار است که مادر خواستگارتان واقعا زمانی به خواستگاری شما بیاید که بخواهند کاری انجام دهند و واقعی بخواهند خواستگاری کنند نه اینکه همتشان ضعیف باشد و مغزشان کار نکند و از بیخ و بن تعطیل باشند!! مادرتان امیدوار است که یک آدم با اراده و مصمم به خواستگاری شما بیاید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۶ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۷:۰۰
ta

ta : سلام خواب دیدم مامانم دوستی داشت که برای پسرش اومدن خواستگاری من روی تخت تواتاق دراز شده بودم که پسرشون سرزده وارد شد وشروع کرد به صحبت کردن و خیلی سرحال و پر جنب جوش بود من فرصت نکرده بودم بلند بشم و همون حالت بودم که پسره حرفاش زد و رفت ولی نمیدونم چرا باور نمیکردم این پسر قاضی باشه با مامانم تصمیم گرفتیم بریم خونه دوستش و بیشتر آشنا بشیم من گردنبند و انگشتر نگین دار طلایی داشتم انداختم ورفتیم, خانوادشون منتظرمابودن من وپسرشون نشستیم صحبت کنیم دخترخواهرش که7یا8ساله بودباشیطنتاش اجازه نمیدادصحبت کنیم منم ناراحت شدم که نیم ساعت معطل شدم و اومدم بیرون. مامانه گردنبند طلای سنگینی برای من گرفته بود که جواب مثبت دادم بهم هدیه بده ولی من انگشتر خودمم که تو انگشتحلقه گذاشته بودم درآوردم و به مامانم دادم و گفتیم بریم خوشم نیومد توراه برگشت مامانم ندیدم وقتی دنبالش رفتم دیدم خونه خواستگارم بود چون مامان پسر فوت شده بود دخترای مرحومه گریه میکردن که چرا جواب بله رو زودتر ندادی مامانمون خوشحال از دنیا بره منم که عذاب وجدان داشتم گفتم ترسیدم بگین ذوق زده شد زود جواب مثبت داد. اون لحظه که خونه پسره بودم مطمئن شدم که پلیس امنیته. در واقعیت مامانم دوستی که پسرش به سن ازدواج رسیده باشه نداره یا اصلا خوستگار من باشه

پاسخ
لینک۲۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۰:۲۹:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید که در زندگی گشایش کار پیدا کنید و به آرامش زیاد برسید ولی حاضر نیستید که با هر کسی که فکر می کند می تواند روی شما قضاوت کند، هم صحبت شده یا به او متعهد شوید. شما خودتان تعهد و عشق را بهتر از هر کسی درک می کنید و نمی خواهید که دیگران شما را به بازی بگیرند و به خاطر مسائل بچه گانه وقتتان را حرام کنند . شما به اینکه دیگران روحتان را درک کنند بیشتر اهمیت می دهید تا اینکه بخواهند جیبتان را پر کنند ولی مادر شما نظر برعکس دارد و معتقد است که رفاه مالی شما بسیار مهمتر است از عشق. او می خواهد که شما به امنیت مالی برسید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۷:۴۱
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.