تعبیر خواب خواستگار
محمد ابن سیرین در مورد فردی که خواهان ازدواج یا به قول امروزیها خواستگار است میگوید اگر کسی در خواب ببیند که خواستار ازدواج با دختری است نشانه آن است که بزرگی و مرتبه او از بین خواهد رفت. اگر زنی در خواب ببیند که فرد مرده ای به خواستگاری او آمده و با او ازدواج کرد بیانگر این است که از مال زن کم خواهد شد.
اگر کسی در خواب ببیند که قصد ازدواج دارد ولی دختری که قصد ازدواج با او را دارد نه میشناسد و نه نامش را میداند ابن سیرین این خواب را به نزدیک بودن اجل فرد تعبیر کرده است.
ابراهیم کرمانی: اگر زن شوهر داری ببیند که همسرش با شخص دیگری ازدواج کرده و آن همسر جدید را ملاقات نکرده نشانه عزت و شرف زن خواهد بود.
-
امام صادق (ع) خواستار زن داشتن را بر چهار وجه میدانند.
- بزرگی،
- افزایش مال،
- سرحالی،
- خرمی و شادی
تعبیر خواب خواستگاری کردن
لیلا برایت میگوید: اگر در خواب به شما پیشنهاد ازدواج شد، نشانهی خوشبختی در زندگی میباشد، شوهر کردن در خواب، نشانهی رفاه مالی است و طلاق گرفتن، علامت آن است که مورد تهمت دیگران قرار خواهید گرفت.
تعبیر خواب خواستگاری و ازدواج دختر جوان با پیرمرد
آنلی بیتون میگوید: اگر دختری خواب ببیند پیرمردی به خواستگاری او آمده و با او ازدواج میکند، علامت آن است که با مشکلات فراوانی روبرو خواهد شد
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Khatereh : سلام خسته نباشید مادر من خواستگار منو خواب دیده با خانوادش درصورتیکه توواقعیت از نزدیک اونهارو ندیده چون خواستگارم هنوز کارنداره و منتظره کارش درست شه مادرم میگه خواب خودش و خانوادش رو دیدم طوری که چندساله اونهارو میشناسم خیلی باهاشون راحت بودم همه سرحال وخوشحال بودن و خواستگارم که اسمش مجیده مامانم ازش میپرسیده مجیداین کیه میگفته این پدرم اون یکی مادرم وهمه خوشحالن و ما رفته بودیم شمال خونه خواستگارم اینا خوشحال بودیم میگفتیم میخندیدم سرحال بودیم انگار چندسال همو میشناختیم و مشکلی نبود.ممنون میشم تعبیر بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. اگر دیشب این خواب را دیده اند احتمالا برعکس است ولی اگر شب دیگری این خواب را دیده باشند روابط دوستی شما و خواستگار شما قویتر خواهد شد و ارتباط بهتری با هم خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام.من خواب دیدم .دوتا خواستگار داشتم که یکیشون توی کافه منتظر من بود تا برم جواب بهش بدم از دور نگاهش کردم دیدم دو تا کاسه گزاشته روی میز یکی خودش یکی هم طرف مقابلش که من باشم..و داشت طالبی قارچ میکرد تا واسه منم بزاره.داداشم با من اومده بود گفت تنها نمیشه بری پیشش.
پیش خودم میگفتم مگه این با همسرش که نامزد بودن یکی باهاشون میرف که تنها نباشن که حالا میخواد با من بیاد.بعد من گفتم: من این رو نمیخوام و گریه میکردم .بابام گفت زشته منتظره برو همونجا بهش جواب بده.اما من گفتم من اون یکی رو میخوام .بابام و داداشم هر دو قرارشد باهم برن به کافه و جواب منو به اون بدن
فریبا هراتی
: سلام. خواستگاری که جلوی شما کاسه طالبی گذاشته بوده می خواهد به شما بگوید که باید از بیرون سفت و سخت به نظر بیایید ولی از درون حساس و احساساتی و شیرین باشید. شما او را رد کرده اید. شما ننوشته اید که خواستگار دومتان کجا بوده ولی اولی فقط در کافه بوده و برادر و پدر شما هم می خواهند حامیان شما باشند. پس احتمالا آنها هم خواستگاری که در کافه بوده را نمی پسندند. تشکر از همراهیتون.
Fati : سلام.روز بخیر.خواب دیدم که یه خونه تقریبا بزرگ که چندین پله میخوره بره برا مادرشوهرم ایناس و یه مهمون خاص دارن که یه خانومه که 5تا بچه قد و نیم قد داره و اسم بچه هاشم خیلی جالب و عجیب بود که یکیش یادمه اسمش غمگین بود!من نمیدونم به چه هدفی اونجا بودم ولی وقتی وارد شدم خواهر شوهرم به احترام من پا شد.وقتی هم از خونه خارج میشدیم دیدم دوست صمیمی ام هم کنار منه و با هم میریم.تو راه همون خونه یه ماشین بزرگ شبیه کامیون رد شد.بعد انگار چن روز بگذره دوستم بهم گف اون مردی اونروز از اون جاده گذشته تو رو دیده و ازت خوشش اومده میخاد بیاد خاستگاری.منم اصلا قیافه مرده یادم نبود انگار قرار شد همدیگرو ببینیم.تو یه خیابان اون مرده با دوستم برا دیدن من اومده بودم اون یه مرد تقرییا قد بلند به سیبیل کلفت با یکم شکم و سنشم از 30به بالا بودبه چشمایی وحشی و نافذ که از این طرف خیابان کاملا دیده میشد که زل زده بود به چشمای من و تمام وقت به چشمای من خیره شده بود.بعد دیدن اون به خودم گفتم دیگه چی میخای شرایط خوبی داره دوستم داره و میشه همون شرایطی که از زندگی میخاسی.به خودم گفتم باید چن جلسه باهاش صحبت کنم بعد در واقع تو خواب چندان دوسش نداشم.مادرم مخالف بود و چندان جدی نمیگرف.همین اقا با دوست من انگار قبلا دوست بودن و تو اینستاش یه پست گذاشه بود که از دوستم تشکر کنه احتمالت بخاطر واسطه شدن.اونجا بود که دوستم گف همکلاسی بوده و متولد 73هس.ولی دوستم متولد 76هست.و من یکم ناامید شدم از رابطمون و گقتم از من کوچیک تر هست در حالی که متولد 74هستم.ولی میدونسم اون همچنان به من علاقه داره.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر شوهر شما افکار جدیدی در ذهنش دارد و از لحاظ روحی الان در مود بهتری نسبت به قبل قرار دارد. از لحاظ مالی قویتر است و سعی می کند با تمام حواس پنجگانه اش در زندگی هماهنگ باشد تا با مشکلی مواجه نشود. خواهر شوهر شما مغرور است و می خواهد به شما اثبات کند که او و خانواده اش برگ برنده را در دست دارند. شما به این فکر می کنید که بار سنگینی از وظائف حالا در زندگی تان وجود دارد که باید به آنها رسیدگی کنید. دوست شما ممکن است به شما کاری را پیشنهاد بدهد که معتقد است به شما کمک می کند که اقتدار و قدرتتان بیشتر باشد و شما نباید این کار را سطحی بگیرید و از روی آن بی تفاوت بگذرید. شما باید سعی کنید که نگاه نزدیکتری به این رابطه یا موقعیت بیاندازید و همه چیز را با دقت بررسی کنید. شما باید از انفعال دست بردارید و دست به کار شوید. اگر این کار را بپذیرید زیر ذره بین هستید و باید ثابت کنید که موفق می شوید ولی مادرتان تمایلی به این ندارد که شما اینکار را بپذیرید. قبول این کار برای شما دستاورهای بزرگی را به تدریح در زندگی تان فراهم می کند. تشکر از همراهیتون.
Reza : با عرض سلام و وقت بخیر.خوابی که دیدم نزدیک به اذان صبح بود.خواب دیدم که با ی دختری دارم صحبت میکنم رسیدیم به در خونمون.دختره میخواست بهم پیشنهاد ازدواج بده که من رفتم تو خونه رو دیدم که خواهرمم اونجا بود.بعد برگشتم پیش دختره و قبول کردم که دختره گفت مدرکتون چیه که من گفتم که دیپلم دارم و من از دختره پرسیدم که گفت منم تو حوزه درس میخونم که شمارشو بهم داد و تو گفت گفت و گویی که با دختره داشتم خواهرم داشت مارو نگاه میکرد.از خواب بیدار شدم.ممنون میشم که تعبیر خوابمو بگید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به انجام کاری متعهد می شوید که برایتان ثروت به همراه خواهد آورد و شما هم اینکار را می پذیرید. روزی حلال به شما خواهد رسید و خواهرتان را هم در جریان رسیدنتان به شادی و اهدافتان قرار خواهید داد. تشکر از همراهیتون.
سوگندم : سلام فقط می خواستم اضافه کنم که ان لباسها را پسرم صدوپنجاه هزارتومان خریده بود .
سوگندم : سلام وخدا قوت ،این خواب دوستم که مجرد هست وهمسرش را از دست داده نقل می کنم .در خواب احساس می کردم می خواهد خواستگار بیاید .انجا زیورالاتی بود در جعبه جواهرات ومتعلق به دختر خواهر شوهرم بود.گوشوارهایی کوچک بود که دختر خواهر شوهرم می گفت گوشت کن من نگاه کردم شبیه گوشواره دختر بچه ها بود بعد انگشتری بود که نگین سفید داشت وزیبا بود ومن می خواستم دستم کنم برای مراسم خواستگاری که دو تا دستام رو کنار هم گذاشتم ومتوجه شدم تمام انگشتام ورم دارد وان انگشتر را می خواستم در انگشت حلقه کنم ودر ذهنم فکر می کردم که اگر داخل انگشت حلقه کنم می گویند ازدواج کرده این انگشتر انگار انگشتر نشان بود ومن ان را در انگشت کوچک دست چپم کردم در ان مجلس من بلوزی به رنگ سبز مغز پسته ایی ودامنی مشکی وکوتاه پوشیده بودم که جاریم می گفت که این لباس زیادی قشنگ است وبرازنده این مجلس نیست یعنی سر تر است.بعد انگار درقسمتی از خوابم داشتم عقد می کردم ولی دامادی ندیدم.انگار در شهر دیگری بودم وپسرم قبلا رفته بود که از مغازه چادر سفیدی بگیرد که سرم کنم برای عقد .بعد از عقد ان بسته ایی که پسرم خریده بود وداخلش چادر سفید بود لباس عروس بود که فکر می کردم سفید است ولی قرمز بود ومجلس وشیک وزیبا بدون استین وتوری وگفتم این برایم کوچک است کمرش تنگ است .می خواستم بدهم پسرم پسش بدهد بعد پشیمان شدم وگفتم که موقع عروسی می گویم چاق شدهام ولباس تنگ شده ویا اینکه لاغر می شوم تا اندازه شود .داخل ان بسته یک شورت زنانه سفید بود که انگار قسمت داخلش یک پلاستیک کوچک گرد چسبیده بود .وکفشی مشکی که انگار رنگش رفته بودوپسرم پوشید چند قدم راه رفت وگفتم درش بیار خودم باید بپوشم .من احساس می کردم به پای پسرم تنگ است ولی او با ان راحت بود.من فکر می کردم کفش عروسی باشد ولی نبود.ولی لبه این کفش بلند بود از مچ پا،من یک روسری طلایی رنگ سرم کردم من به پسرم مرتب م گفتم چرا لباس عروس قرمز است واو می گفت که نداشتند .....ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دختر خواهر شوهرتان امیدوار است که شما از تنهایی بیرون بیایید و می خواهد به شما نصایحی بکند که شما احساس می کنید که این نصایح کمی بچه گانه هستند و نمی توانید آنها را بپذیرید. شما دلتان می خواهد که عشق به زندگی تان بیاید ولی مهارتهای ذهنی و فیزیکی شما زیاد است و برایتان سخت است که با کسی که افکاری بچه گانه و یا بی تجربه دارد بخواهید زندگی کنید. شما به این فکر می کنید که می توانید مجددا اجازه دهید که تعهدی جدید به زندگی تان بیاید یا خیر. شما شخصیتی مثبت اندیش، امیدوار، سرزنده و آرام دارید ولی به اندازه ی کافی از شما حمایت نشده و زندگی و مشکلاتتان برای دیگران پوشیده نیست. شرایط زندگی شما عوض خواهد شد و دوستان جدیدی پیدا خواهید کرد. پسر شما امیدوار است که شما فکرتان آرام باشد و خوشبخت باشید ولی او به خاطر شما نگران و مضطرب است و فکر می کند نکند که کسی به زندگی تان بیاید که شما در مقابل او دستتان کوتاه باشد و نتوانید از خودتان دفاع کنید یا عرصه را از لحاظ احساسی به شما تنگ کند . شما سعی می کنید که خودتان اینگونه مسائل را با تدبیر حل و فصل کنید. پسر شما می داند که شما نیازهایی دارید که ارضا نشده اند ولی پاک هستید و هرگز برای ارضای نیازهایتان خلافی انجام نداده اید. کلا پسر شما راجع به اینکه ازدواج کنید نگران است ولی می خواهد که آدم مجربی که بتواند از شما حمایت کند به زندگی تان بیاید. کسی که بتواند با پسرتان هم راه بیاید و دوست خوبی برای او باشد. او می خواهد که شرایط سخت برایتان حل و فصل شود و مشکلاتتان خیلی زود ناپدید شود. تشکر از همراهیتون.
Mahpishoni : سلام خدمت خانم هراتی بزرگوار.
تو دهه محرم خواب دیدم نامزد سابقم که رابطمون به هم خورده و از هم جداییم
دوباره با همه خانواده اش اومده بودن خونمون خواستگاری تو جلسه خواستگاری همه چیز خوب بود و مشکلات قبلمون حل شد و به توافق رسیدیم برای عقدو ازدواج بعد دیدم من و برادرم سوار ماشین پدرم هستم داشتیم می رفتیم بعد خواستگارم با ماشین خودش بود اونم داشت دنبالمون می اومد بعد یه جا وایسادیم من از ماشین پیاده نشدم بعد برادرم یه چک به خواستگارم داد و من هم خوشحال بودم از اینکه اومده دوباره خواستگاری و دوباره همه چیز حل شد و می خوایم ازدواج کنیم.
سپاس از تعبیرتون.
فریبا هراتی
: سلام. احساس واقعی خواستگار شما نسبت به شرایطی که پیش آمده برایتان مشخص خواهد شد و شما هم خود واقعی تان را رک و بی پرده مطرح خواهید کرد. در ابتدا به نظر می آید که موقعیت شما بدتر شود و شما و برادرتان از پدرتان تبعیت می کنید و هر چه که او صلاح بداند همان را انجام خواهید داد. خواستگار شما اما اختیار زندگی خودش را دارد و در همه ی زمینه ها تابع پدر شما نیست اما چشمش دنبال شماست. برادر شما برای خواستگارتان اعتبار قائل می شود یا مشکلات مالی فی مابین حل می شود و یا اعتبار او را پس می زند و او را رد می کند ( منوط به اینکه چک به نفع چه کسی بوده) و شما توافقی مجدد خواهید داشت که نسبت به آن متعهد می مانید. انشالله شما و نامزدتان شانس مجددی به خودتان خواهید داد. تشکر از همراهیتون.
shamim : سلام خانم هراتی خسته نباشید. خواب دیدم که در خانه ای هستم که معماری و دکور و چیدمان متفاوتی با منزل ما داشت ولی توی خواب خونه ما بود انگار تازه اونجا رفته بودیم. همه چیز خیلی شیک و گرانقیمت بود من داشتم به خونه و وسایلها نگاه میکردم یه پرده به ورودی هالمون اویزون بود . یه میخ بزرگ به دیوار ورودی هال کوبیده شده بود و برای نگه داشتن پرده ورودی هال وقتی که کنار میزنیم، بود. این میخ توجه منو جلب کرد. یه پارچه توری و طلایی رنگ پیدا کردم و دور میخ گره خیلی محکم به شکل گل و یا روبان زدم که میخ زیاد پیدا نشه. اینجا وایساده بودم که یکی یه برگه بهم داد که اسم چند تا دختر توش نوشته شده بود(مثل لیست حضور غیاب مدرسه و دانشگاه) من در واقعیت دخترم و مجرد ولی اینجا دراین قسمت خواب احساس کردم که پسرم و خواستگار یکی ازین دخترها هستم. البته دختری رو ندیدم فقط صداشو می شنیدم و یا انگارحسی دریافت میکردم. انگار که من به خودم حق میدادم که باید بیشتر بررسی کنم ولی انگار دختره عجله و تاکید داشت که هر چه زودتر اقدام به خواستگاری کنم . من پیش خودم فکر میکردم که اون میترسه که نظرم به دخترای دیگه که اسمشون تو لیسته باشه. ولی من مدنظرم فقط همون دختر بود.من بالاخره تصمیم گرفتم که یه برگه ای رو امضا کنم که به معنی تعهدم نسبت به اون دختره بود. خودکار توی دستم قرمز رنگ بود. وقتی که برگه ای که خواستم امضا کنم رو دیدم، یکی از مفاد قرارداد که دختره نوشته بود به زبان انگلیسی بود و ترجمه اش چیزی با این مضمون بود که، منظور از واژه ی عفت همون تعریفی هست که اولین بار گفتی. امضا کردنم رو ندیدم ولی قصدش رو داشتم.البته الان در واقعیت دارم زبان انگلیسی یاد میگیرم. ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شرایط روحی شما عوض می شود و زندگی تان تحولی مثبت خواهد داشت. شما از آینده تان چیزی نمی دانید ولی می خواهید که امنیت داشته باشید و شرایط برایتان محکم و ثابت باشد. امیدوار هستید که به ثروت برسید و تعهدی یا توافقی نسبت به موضوعی خواهید داشت که برای شما ثروت به همراه می آورد. شما بین چند برنامه متفاوت و راههایی که می تواند برایتان سود مالی داشته باشد یکی را انتخاب می کنید که بیشتر از همه به درستی آن اعتماد دارید. تشکر از همراهیتون.
یا مهدی عج : سلام علیکم،خوابی که خدمتتان ارسال میشود بسیار برای بنده مهم است . خانم هستم مجرد و ۲۱ سال سن دارم . بخاطر مشکل ازدواج نماز استغاثه حضرت زهرا (س) را در شب قدر در مسجد خواندم و آن شب در خواب کلید مشکلم را زیارت عاشورا انکار بود.چهل روز خواندم ،بدون اینکه محاسبه کنم کی چهل روز تمام می شود ،دقیقا شب چهلم که مطابق با ۱۷ تیرماه و ۴ ذی القعده بود ،قبل از اذان صبح خواب دیدم در مکانی که شبیه به محوطه کتابخانه ای بود که در نزدیک خانه مان است ، شهیدی آمدند که میشناختمشان (ولی توی زندگیم برخورد نزدیک نداشتم با ایشان و اینترنتی دربارشون اطلاعات داشتم)(قبل دیدن خواب اصلا فکراین شهید در ذهنم نبود)شهید در آن محوطه آمدند و به نوعی با کمک کسی دیگری داشتند شرایط را برای ملاقات با بنده فراهم میکردند به نوعی انگار میخواستن مقدمه خواستگاری از بنده را فراهم کنند و بعد دیدم که در یک آلاچیق با شهید هستیم و مادرم آمد و نظرشان را در خصوص شهید پرسیدم گفتن آدم خوبی است و مادرم روی سر هر دوی ما شکلات ریخت و شهید لبخندی زد ، بعد در جای دیگری بودیم و انگار قرار گذاشته بودیم برای دیدار در یک سالنی که انگار مراسمی مثل نمایش برگزار میشد آنجا و آن سالن در یک باغ بود و شب هم بود ، من وقتی رسیدم نزدیک سالن دیدم شهید زودتر از من نشسته است و قبل ورود به سالن انگار از دور برایم دست بلند کرد که آنجاست ،وارد سالن شدم و چند صندلی عقب تر از صندلی شهید نشستم ، یک لحظه خانمی در سالن بود که حجابش مناسب نبود و با خود گفتم فکر نمیکنم شهید در چنین مکانی باشد چون نامحرم اینطوری حضور دارد ،نگاه کردم دیدم شهید توی سالن نیست و خارج شده ، من هم آمدم بیرون و همینطور راه رفتم در آن محوطه و مادر و خواهر شهید را دیدم که روی صندلی در آخر باغ نشسته اند و انگار همه منتظر شهید بودیم (مادر و خواهر شهید در واقعیت هم همان شکل در خوابم را دارند)من هم پیش آنان رفتم .که دیگر محیط خواب عوض شد و خودم و شهید را دیدم ،و من به یک ستاره دنباله دار در آسمان اشاره کردم که شهید ستاره را ببیند ، و یک دفعه دیدم فقط یک ستاره نیست بلکه آسمان غرق در نور شده بود و حالتی مثل یک انفجار نورانی و جرقه های نورانی زیاد رخ داد که من خوشحال بودم و شگفت زده از این منظره ولی به شهید که نگاه کردم دیدم در فکر رفته است و مثل من شگفت زده نیست. خواب به اتمام رسید و من درست در همان زمان اذان صبح و با صدای شروع اذان از خواب بیدار شدم ،همان یک سوم آخر شب فکر میکنم خواب دیدم . ببخشید طولانی شد ولی چون تعبیر خواب برایم بسیار اهمیت داردواز آن موقع در فکر این خوابم،لازم دانستم کامل بگویم.با تشکر فراوان .منتظر تعبیر خوابم هستم .
فریبا هراتی
: سلام. بنده متولد 17 تیرماه هستم و در این مکان که در خوابتان، شبیه به محوطه ی کتابخانه ای است که در نزدیک خانه شماست ( شبکه اینترنت) به خدمت گذاری شما حاظر هستم و دارم به شما کمک می کنم که شرایط ملاقات او با شما برایتان فرهم شود . شما باید در باره ی زندگی این شهید مطالعه کنید و سعی کنید که آرمانهای او را بشناسید و نسبت به انجام آرمانهایی که او در سرش داشته متعهد باشید. سعی کنید که زندگی تان را از روی رفتار او الگو برداری کنید. باید بپذیرید که با کسی زندگی کنید که از لحاظ پاکی روح مثل این شهید باشد. مادر شما راضی به عقد شما با کسی است که خصلت های ایمانی مشابه او را داشته باشد. اما از اینجای تحقیقاتتان به بعد را باید خودتان جستجو کنید و در باره ی او تحقیق کنید چون خداوند می خواهد که شما با شخصی صالح ازدواج کنید. دیدن ستاره دنباله دار در خوابتان بیانگر این است که شما باید به سمت جلو حرکت کنید و خودتان را از قید و بند بارهای عاطفی و فیزیکی برهانید. زندگی تان باید در راه خداوند باشد. دیدن نور شدید به این اشاره می کند که شما باید ارادت خودتان را به یک فرد یا موقعیت مهم نشان دهید. ( به خداوند و خواست های او). باید به سطح بالاتری از آگاهی و احساس برسید. نورانی شدن آسمان به معنویت بالا و آگاهی بیشتر شما اشاره می کند. شما آرمانهای روحانی یا حماسی در سر دارید. انشالله که در پناه خداوند بزرگ در سلامت و خوشبختی زندگی کنید. تشکر از همراهیتون.
Zeynab : سلام
من چند روز پیش خواب دیدم که در مدت ۱۸روز آینده با کسی که آرزوی ازدواج با چنین شخصی رو دارم ازدواج خواهم کرد بهم توی خواب گفته شده بود که به کسی اینو نگم ولی من توی همون خوابم این مطلب رو به خانوادم گفتم و بعد گفتن این موضوع یه فشاری بهم اومد که نباید میگفتی در این حال از خواب پریدم.
میشه لطفاً تعبیرشو کنین، ممنون
فریبا هراتی
: سلام. 18 نمادی از کشمکش بین مادی گرایی و معنویت است. همچنین هشداری از خیانت، فریب، دروغ و خودخواهی است. تعبیر دیگر این است که ۱۸ به معنی دروازه ورود شما به بزرگسالی و مسئولیت هایی است که در پی آن می آید. خواب شما به شما می گوید که شما هر وقتی توانستید خیلی مادیگرایانه فکر نکنید و از ته دلتان کسی را به خاطر خودش دوست داشته باشید، هر وقت توانستید احساس کنید که کاملا مسئولیت پذیر و بزرگسالانه، مسئول زندگی خودتان هستید و بدون دخالت دیگران می توانید زندگی تان را کنترل کنید، هر وقتی که راست را از دروغ تشخیص دادید، توانستید متوجه شوید که کسی صادق است یا خائن و هر وقتی توانستید برای رسیدن به آرزوهایتان خودخواهی را کنار بگذارید و با تمام وجود از خودتان مایه بگذارید، در این شرایط شما می توانید با کسی که دوست دارید ازدواج کنید. شما در خوابتان هم نتوانستید این حالت بزرگسالانه و مسئولیت پذیری و تعهد نسب به خواسته ی کسی که در خواب با شما حرف می زده را تحمل کنید و حرفتان را به خانواده تان گفتید. چطور می خواهید در عالم بیداری اینگونه که عرض کردم رفتار کنید؟ شما باید قبل از ازدواج تمرین کنید و مسئولیت پذیر و عاقلانه رفتار کنید تا زمان ازدواجتان برسد. تشکر از همراهیتون.