کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب دزد

دیدن دزد در خواب، میهمان ناخوانده غریبه یا دوست و یا مسافری است که به خواستگاری دختر خانه می آید. ترس از دزد در خواب، تعبیرش شادی و خوشحالی است که به زودی با شنیدن خبری از آن مهمان ناخوانده یا دوست یا مسافر خواهد شنید.

تعبیر خواب دزدی (تاراج، غارت، چپاول)

اگر در خواب ببینیم که دزد پول های ما را غارت و چپاول کرد، از غم و غصه رهایی می یابیم. اگر ببینیم که پول های دیگری را می دزدند، آن شخص از اندوه رهایی می یابد. اگر چپاول به جز پول، ربودن وسایل آسایش یا کار کسی باشد، رسیدن ناراحتی به آن شخص تعبیر می شود.

محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند مال و نعمت کسی را به تاراج برد، دلیل که آن کس را غم و اندوه و زیان رسد، به قدر آن که از وی برده بود.

جابر مغربی می گوید: اگر ببیند لشگر اسلام دیار کفر را غارت کردند، دلیل که کافران را مصیبت رسد. اگر بیند لشگر کفر دیار اسلام را غارت کردند، دلیل که اندوهی به اسلام رسد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن غارت به خواب بر چهار وجه است:
  1. جنگ کردن،
  2. زیان مال،
  3. غم و اندوه،
  4. نرخهای ارزان.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

667 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

رز

رز : سلام وقت بخیر
خواب دیدم یه مقدار پول مال مردم داخل یه اتاق قایمشون کرده بودن دزد اومد و رفت داخل اتاق ،داخل یه اتاق دیگه جمعیت زیادی نشسته بودن و سفره پهن بوده و مشغول خوردن شام بودن من متوجه دزد شدم با چند نفر دیگه رفتم تو اتاق که نزارم پولارو پیدا کنن چند نفر دیگه باهام بودن با دزد در گیر شدم زد تو صورتم خون اومد دقیق نمیدونم از دماغم بود یا صورتم اومدم سر سفره از خون صورتم مواظب بودم تو سفره نریزه ،دزده بلند گفت پولارو بردم اومدم بیرون خیلی منو ناراحت دید گفت نصف پولارو میخای گفتم نه بخدا واگذارت میکنم اونا مال مردمه ،اونم پولارو برد

پاسخ
لینک۲۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۰۷:۱۸:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کسی سعی می کند موفقیت مردم را بدزدد و شما چنین شخصی را به خاطر درک بالایی که دارید خواهید شناخت و او موجب می شود که استرس به وجود شما وارد شود. این شخص از سادگی مردم در محیط کار استفاده می کند و ثروتشان را می دزدد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۲:۲۱
foruzan

foruzan : سلام خواب میدیم که یکی از دخترای اقواممون که تا یکماه دیگه هم عروسیشه تغییر چهره داده بود و شکل مرد شده بود اومده بود خونمون دزدی که بعد از دزدیش فهمیدیم اون بوده!من از پنجره اتاقم دیدم ک از ماشینش پیاده شد و خیلی شرورانه به خونمون نگاه میکرد من مچشو گرفتم به بقیه خبر دادم اما بقیه خیلی براشون عادی بود من دزده رو خییییلی با مشت کتک زدم طوری که جون نداشت حتی دردی ک داشت رو یجورایی حس میکردم اخرسر از خونه دزدی کرد و بقیه گذاشتن ک بره اما من از پله های خونمون ک زیادن پرتش کردم پایین بعد یه جایی هم
قلبم توی دستام بود و به ششم با یه چیزی وصل بود یه حالتی بود ک انگار این قلب دومیمه! من اول خیلی ترسیده بودم اما بعد توی راه دکتر اروم شدم و دکترم نرفتم وقتی برگشتم یه مرد مو جوگندمی و حدودا ۴۸/۴۵ساله که نمیشناسمش هم روی یه صندلی بود و به من چشمک میزد اما من سریع رو برگردوندم
بعد میخواستم چیزی بدزدم یعنی سهمم از یه کیک فکر کنم یکی بود میخواستم دوتا بردارم اما دومیو گذاشتم و همین ک گذاشتمش صاحبش دید و بهم گفت ک تو دوتا برداشتی باید پولشم ۴تومنه بدی بهم.
من کنکور دارم امسال و قبل از خواب نیت کردم خوابی دراین باره ببینم اما نمیدونم چجوری تعبیرشون کنم!ممنون میشم کمکم کنید.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۴۴:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. یکی از دوستان دختر فامیل شما به خواستگاری شما می آید که شما نمی خواهید با او ازدواج کنید. شما کاملا به احساس خودتان واقف هستید و از اینکه که کسی بخواهد به شما علاقه ای یکطرفه داشته باشد و شما او را دوست نداشته باشید، احساس خفگی می کنید. مسیر زندگی شما در حال عوض شدن است و شما نمی خواهید ازدواج کنید می خواهید که فعلا دنبال درستان باشید. می خواهید که خیلی زیاد زحمت بکشید و این انتخاب شما باعث خواهد شد که در تمام زمینه های زندگی با کارهای سخت روبرو شوید و مجبور باشید که ثبات و پایداری از خودتان نشان دهید. خوابتان فقط میگوید که راهی که میروید آینده ای سخت و پر زحمت را برایتان به همراه خواهد داشت ولی از قبولی شما چیزی نمی گوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۰۲:۱۲
لادن

لادن : سلام خانم هراتی مهربان و عزیز
خواب دیدم خونه تنها هستم(خونمون توی خواب یه شکل دیگه بود)از پشت چشمی در نگاه کردم دیدم یه مرد حدود چهل چهل و پنج ساله تقریبا لاغر با موهای جوگندمی انگار داره سعی میکنه بیاد داخل،اولش مطمئن نبودم دزده وقتی مطمئن شدم خیلی ترسیدم(همش فکر میکردم میخواد بلایی سرم بیاره یا منم بدزده)،میخواستم شماره دختر همسایمونو بگیرم اونقدر ترسیده بودم نمیتونستم شمارشو پیدا کنم،شمارشو که پیدا کردم گرفتم گوشی رو برداشت اولش نمیتونستم هیچی بگم از ترسم بلاخره با تته پته گفتم کمکم کنید دزد اومده بیاید،دزده داشت با در خونه ور میرفت،یه دفعه اومد داخل،همسایه و پدرم هم رسیدن،در کتری رو برداشتم دیدم بخار بلند میشه فهمیدم آبش جوشه،کتری رو برداشتم آب جوش ریختم روی سر دزده ولی هیچیش نمیشد باز میومد نزدیکترم،آخرسر با لوله کتری روی صورتش خط انداختم که برگشت و رفت.
مچکرم

پاسخ
لینک۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۰:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. کسی از شما خواستگاری می کند که مجرب و عاقل است و می خواهد واقعا با شما ازدواج کند ولی شما او را دوست ندارید و او تحت فشار و استرس قرار نمی گیرد و خونسرد است ولی شما وجهه ی او را خراب می کنید و نظر او نسبت به شما برمی گردد و می رود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۱۸:۱۵
Mahsa

Mahsa : سلام و عرض ادب.من مجردم.ماه پیش خواب دیدم رفتم خونه خواهرم ولی کسی خونشون نبودوانگار همشون رفتن مسافرت ومن تنها توی خونه بودم.(خونه ماوخواهرم توی یه کوچه هست وتقریباهمسایه ایم)ومن یه لحظه اومدم توی کوچه همسایه هامیگفتن دزداومده توی کوچه حواستون باشه وانگارمیگفتن دزدفامیل یکی ازهمسایه ها هست. بعدش من برگشتم خونه خواهرم وتنهاتوی اتاق نشسته بودم که فهمیدم دزداومده طبقه بالا.من با ترس از اتاق اومدم بیرون و دیدم دزدازپله ها داره میاد پایین.کیف و پولم هم توی اتاق بود ومن بدون اینکه وسایلم رو بردارم درخونه روبازکردم وبدون اینکه کفش بپوشم پریدم توی کوچه. پای برهنه دویدم تا خونمون وقتی اومدم توی خونمون همش نگران وسایلم بودم وبه مامانم می گفتم کیف وپولم روجاگذاشتم پیش دزدوهمش ناراحت بودم.ممنون ازتعبیرتون

پاسخ
لینک۳۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۵:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. احتمال قوی یکی از فامیل خواهرتان به خواستگاری شما می آید و او از لحاظ مالی قویتر از شماست و احتمالا اعتماد به نفستان در مقابل او کم است. او نگرانی های شما را از شما می دزدد و با او ازدواج می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۱۶:۴۰
Maryam

Maryam : سلام روزتون بخیر. دیشب خواب دیدم با همسرم جایی هستیم مثل مسافرت و ایشون همش در حال خرید کردن هستن بعد یه جایی وسایلشون و کیف پولشون رو جا میزارن و یه خانواده ای که انگار از مهمانهای هتل اونجا بودن وسیله ها و کیفشو برمیدارن بعد من که متوجه میشم دخترشون رو پیدا میکنم و بهش میگم با گوشیش زنگ به مادرش بزنه و گوشی رو از دخترش میگیرم و به مادرش میگم چیزایی رو که برداشته بیاره پس بده. اونم قبول میکنه بعد که من مشغول کاری دیگه میشم میبینم دخترشون رفته بعد هم که میرم اتاقشون میبینم کلا از اونجا رفتن. تو خوابم خیلی ناراحت بودم و دنبال پیدا کردن یه سرنخ از اینا بودم .....کندو و موم و عسل هم تو خوابم زیاد بود که یه جایی مشغول خوردنش بودم... ممنون میشم تعبیرش کنید

پاسخ
لینک۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۲۲:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و همسرتان از اینکه اجازه بدهید دیگران برایتان تصمیم بگیرند خسته شده اید و می خواهید زندگیتان را عوض کنید و شرایط را بهتر کنید و همسرتان مرتب دنبال این است که چیزهای بهتری که زندگی تان را بهبود می بخشد امتحان کند و اجتیاجات شما را برآورده کند. اما اینکه بخواهید یکباره عادات و روشهای قدیمی تان را کنار بگذارید و با آدمهای جدیدی آشنا شوید که در کارتان پیشرفت کنید این بدی را دارد که شما آدمهای جدید را نمی شناسید و نباید مثل قبل به همه زود اعتماد کنید. کسانی می خواهند سر همسرتان را کلاه بگذارند و موفقیت او را بدزدند. باید همسرتان خیلی مراقب باشد چون او تا اندازه ای ضرر مالی خواهد کرد و انشالله بعدا زندگی تان شیرین می شود و مالی را که به سختی به دست می آورید باید حفظ کنید تا سرتان کلاه نرود. برای دفع شر صدقه بدهید و اعتماد نکنید به هر کس. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۶:۴۷
سعید

سعید : سلام وقتتون بخیر
خواب دیدم یه دزد اومده بود خونمون وقتی دیدمش داشت فرار میکرد و دو تا برگه مدرک یا قولنامه بودن دستش بودن وقتی رفت رو پشت بام منم دنبالش کردم رفتم رو دیوار جوری که رو پشت بام را میدیدم ولی رو پشت بام نرفتم دیدم همسایه دو تا خونه بالاترمونه داد زدم دزد اون رسیده بود تو خونشون و از تو خونشون یه نون پرت کرد سمتم خورد به پیشونیم و افتاد جلوم و گفت من دزد نیستم شاهد داری گفتم بله و در همین حین باباش هم یه نون دیگه پرت کرد تو حیاطمون منم پیش خودم میگفتم بقیه همسایه ها شاهدن چون ما خونمون یک طبقس و بقیه همسایه ها دوطبقه و مسلط به پشت بام ما هستن
ممنون از تعبیراتون

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۰۳:۳۰:۴۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. در انجام کارهای جدید محتاط باشید. کسی ممکن است بخواهد سرتان را کلاه بگذارد، موفقیت شما را بدزدد یا چیزی را ارزانتر از قیمت واقعی اش از شما بخرد. ولی در ازای آن شما هم به موفقیت و ثروتی خواهید رسید که از نظرتان ناکافی است. اینکه نان را به پیشانی تان زده یعنی شما قضاوت غلط و اشتباهی می کنید که بعدا از آن پشیمان می شوید. احتمالا شما ریسک می کنید چون لبه پشت بام بودید و جاپایتان قرص نیست. این خواب را به منزله هشداری در نظر بگیرید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۱۷:۳۹
Sara

Sara : سلام روزتون بخیر
(خونه ما دو طبقه است که طبقه پایین واسه مهمانامون بود و طبقه بالا اتاق خوابها هستن)
مادرم دیشب خواب دیده که از توی پنجره به بیرون نگاه میکنه و دوتا دزد رو میبینه که داشتن میومدن تو هرچی میخواد داد بزنه نمیتونه و صداش اصلا درنمیاد، بابام داشت راه پله رو جارو میزد و خاک و آشغالا رو میریخت پایین، مامانم بهش میگه درو باز نکنی دوتا دزد دارن میان تو بابام میگه خودم با جارو میزنمشون و جلوشونو میگیرم ولی نمیتونه و دزدا میان تو، میان بالا میشینن و زنگ میزنن به خانوادشون و همه خانوادشون میان توی خونه ما حدود ۱۴-۱۵ نفر بچه و بزرگ و پیر میان، به مامانم میگن شام آمادست مامانم میگه نه دارم حاضر میکنم، مامانم میره که زنگ بزنه به ۱۱۰ ولی هرکاری میکنه نمیتونه شماره رو بگیره، شب که میخواستن بخوابن دوتا دزده میان بالا به بابام میگن میخوایم بخوابیم واسمون زن آماده کن که با ما بخوابن، مامانم خیلی میترسه و از خواب بیدار میشه

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۵:۰۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. برای شما و اگر خواهر دارید خواهرتان دو خواستگار سمج و خیلی جدی خواهد آمد که نگرانی ها از زندگی پدر و مادرتان بیرون خواهد رفت. مادر شما نمی تواند به آنها نه بگوید و قسمت است که اینها بیایند! او نمی تواند خواستگاران شما را کنترل کند و با آنها به توافق می رسد و به شرط تساوی و برابری و ناحق نگفتنشان شما ازدواج می کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۰۷:۱۰
زهرااااا

زهرااااا : سلام خانم هراتی ...صبحتون بخیر و نیکی
امروز صبح خوابی طولانی دیدم که سعی میکنم خلاصش کنم ..
خواب دیدم دختر یکی از فامیلامون ی کاسه آش بهم داد خوردم .آش رشته بود .خودم شوریش رو حس نکردم اما خواهرم میگفت ی مقدار شوره ...خونه قدیممون بودیم .دشمنم هم اونجا بود ( همون که جریانش قبلا براتون گفتم ) توی ی اتاقی بودم پر از کتاب .یکی از دوستای خوبم اومد پیشم ..بهم گفت دشمنت داره از خونتون دزدی میکنه ...چندین بار اینکارو کرده ...وقتی اسمش اوردم ترسید ..گفت مبادا بفهمه من بهت گفتم که آبروم میبره .جلو دهنم گرفت و گفت اسمش نیار ...گفت هر دفعه که خواسته دزدی کنه پسر خالت مچش گرفته و حسابی کتکش زده ..من خوشحال شدم ....خونه قدیممون .پر از کتاب بود ..هم کتاب هم پتو ..همت جاش هم پشت بوم .هم بالکن هم حیات پر از کتاب و پتو بود ...اون میخواسته از اونا دزدی کنه که گرفتنش ...بعد من رفتم طبقه ی بالا پیش مامانم اینا ببینم جریان چیه .دیدم خ‌واهرم گفت ...همت کتابا و پتو ها ماله خودشه ( مال دشمنم ) و میخواسته از اموالش محافظت کنه .بعد برای اینکه مالش رو دزد نبره ی ماشین بزرگ ( خاور ) گرفت تا ببره بزاره همه رو تو ی انبار ...همه جمع شده بودند و داشتن نگاه میکردن .( تعدادی از آشنایان و فامیل ) ..از بین کتابها ی مقدارش مال من بود و از بین پتو ها هم چند تاش مال من بود ...خلاصه همه ی کتابا و پتو های خودش رو به جز اونایی کت ما ل من بود پشت ماشین جمع کردو خودش ( دشمنم ) هم روی پتو ها سوارشد که بره بزاره انبار ...کلید انبار دست ی آقای جوان بود که نمیشناختم ..گفت از انبار محافظت میکنه ...وقتی که ماشین داشت میرفت همت خوشحال بودن و انکار میدونستن که جریان چیه و من از همه چی بی خبر بود م ...ی دفعه ی پیرزن ناشناس از بین جمع برای اینکه من متوجه بشم گفت دارن میبرنش که اعدامش کنن )( یعنی دشمنم رو ) همه خوشحال بود ن و اشک شوق میریختن ..من از شدت خوشحالی رفتم پیر زنرو بوس کردم و گفتم الحمدالله که میخوان اعدامش کنن ...خانم هراتی ممنونم از زحمات شما ..تشکرررر فراااوان

پاسخ
لینک۲۵ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۰۵:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما گشایش کار پیدا می کنید و رشته کار دستتان می آید. خواهرتان یاد یک خاطره سخت و دردناک می افتد. علم شما الان نسبت به قبل بیشتر شده و درکتان بالاتر رفته. تجارب زیادی دارید. کسی که دشمن شماست هنوز هم می خواهد از اطلاعات و موفقیت شما کم کند و مخفی کاری می کند. شما حامیان زیادی دارید و معلومات و درکتان هم بالاست. دنیا به شما رو می آورد و تمام خاطرات و حمایت های قلابی و تصنعی که دشمنتان به ظاهر نسبت به شما داشته و دردسرهایی که درست می کرده همه از زندگی تان دفع خواهد شد. دشمن شما با باری از مشکلات خودش از زندگی تان خواهد رفت و شرش از سرتان کنده می شود. پای او از زندگی شما بریده خواهد شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۵ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۱۳:۱۰
Zeinab

Zeinab : سلام خانم هراتی عزیز من ساکن خرمشهرم و خانواده شوهرم ساکن مشهد اما یک ماه دیگه قرار است به خرمشهر نقل مکان کنند چند شب پیش خواب دیدم انگار خانواده شوهرم تمام اسباب و اثاثیه خودشون رو فرستاده بودن و توی پارکینگ بودن و دوتا نگهبان مرد که انگار از همکاران سابق پدر شوهرم (قبلا اداره مخابرات بودن) استخدام کرده بودن اما انگار خبردار شدیم یکی از نگهبان ها یه مقدار از اسباب هارو دزدیده و فرار کرده همسرم به من گفت احتمال داره امروز یا فردا پدرش بیاد و انگار همون روز پدرشوهرم خودشو رسوند اما در خواب جوانتر بودن و مثل روزای جوانیشون عینک طبی زده بودن(الان نمیزنن) و با ماشین خارجی و مشکی رنگ اومدن (الان ماشین ندارن)و گفت که من میدونم چیکار کنم

پاسخ
لینک۱۷ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۰:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. نقل مکان پدر شوهرتان به خرمشهر اشتباه بزرگی است که او مرتکب آن خواهد شد. پدر شوهرتان خیالشان راحت است و متوجه نیستند و باید از این خامی و بی تجربگی نشان دادن، خودداری کنند. ایشان لازم است دید وسیعتری نسبت به موضوع داشته باشند و با دقت بیشتری شرایط را بررسی کنند. هم روابط شما بعد از نقل مکان آنان به خرمشهر بدتر خواهد شد و هم ضرر مالی خواهند کرد. از نظر کنترل زندگی شان، ایشان جوری رفتار خواهند کرد که هر چند با پرستیژ تر از امروز خواهند شد ولی سرشان کلاه خواهد رفت و سوء تفاهماتی در تعامل با جامعه برایشان پیش می آید که خاطرشان مکدر می شود. آنوقت او می ماند و استیصال و ندانم کاری!!

پاسخ
لینک۱۷ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۳۰:۲۴
ریحانه

ریحانه : سلام خانم هراتی جان، اعیاد شعبانیه مبارک
من دیشب خواب دیدم که دارم توی خیابون میرم و یه مرد غریبه با موتور یهو میاد و کیفم رو میدزده که توش پول داشتم و اون پول رو بابام بهم عیدی داده بود، منم کلی داد و بیداد کردم و به هرکی اونجا بود میگفتم بگیریدش دزد رو ولی کسی دنبالش نکرد، جلو که میرفت همه وسایلم مثل ندارک رو از کیف درآورد و می ریخت بیرون و فقط پولامو برد، من خیلی ترسیده بودم و امودم خونه با گریه برای شوهرم تعریف کردم که کیفم رو دزدیدن، بعد ادامه خوابم این بود که ما خوابیده بودیم و یهو صبح خیلی زود داداش بزرگم اومده بود خونه ما و گفت که موتوورم خراب شده و اومده بود موتور شوهر منو بگیره و من با حالت عصبانی باهاش دعوا کردم که چرا این وقت صبح اومدی ما رو بدخواب کردی؟ و موتور رو نمیخواد ببری چون دوباره میای ما رو بدخواب میکنی، البته من کلیتش رو گفتم جزئیات دیگه هم داشت مثل اینکه بابام یه عالمه بسته های بزرگ آدامس تریدنت خریده بود بهم گفت برای خودت بردار منم رفتم بزرگترین بسته ش رو جدا رکدم برای خودم و یه بسته هم برای داداشم اوردم
ممنون از محبتتون

پاسخ
لینک۲۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۴۱:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عید شما هم مبارک. شما از فقدان چیزی در زندگی تان رنج می برید و کسی سعی می کند به شما ضرر مالی بزند. کسی هست که می خواهد موفقیت شما را بدزدد و اعتبار کاری را که انجام داده اید از شما بگیرد. شما حس می کنید که با شما ناعادلانه رفتار شده است. اما نهایتا فقط مشکلات شما کم خواهد شد و شما چیزی را از دست نمی دهید. پدر شما مسئله ای را مطرح می کند که شما و برادرتان باید آن را هضم کنید ولی قادر به درکش نیستید. شما احساس می کنید که در موقعیتی چسبنده و دست و پاگیر اسیر شده اید. شاید او به شما دروغ می گوید. برادرتان می خواهد بی خیال باشد و مسئولیتی نداشته باشد و این آزادی او را گرفته اند و از شما کمک می خواهد و با شما مشکلاتش را مطرح می کند و شما از این کار او خوشتان نمی آید و فکرتان به خاطر او خراب می شود. تشکر ازهمراهیتون.

پاسخ
لینک۲۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۹:۳۰
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.