کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب دوست داشتن

لوک اویتنهاو می گوید : دوست داشتن، به داشتن لحظه هایی شیرین تعبیر می شود. اگر خواب ببینید چیزی را دوست می دارید، علامت آن است که از محیط زندگی فعلی خود راضی و خرسند هستید.
اگر خواب ببینید دیگران شما را دوست می دارند، علامت آن است که امور زندگی با موفقیت به پیش خواهد رفت و شما از این موضوع رضایت خاطر خواهید داشت .

اگر خواب ببینید در عشق خود شکست می خورید، نشانه آن است که برای انتخاب راه خود در زندگی دچار سردرگمی می شوید و نمی دانید که آیا ازدواج برای بهبود اوضاع آینده مطلوب است یا تنها زیستن و ایجاد تغییر و تحولاتی در زندگی راه سعادتمند شدن است.

اگر خواب ببینید همسرتان را دوست می دارید، نشانه آن است که در زندگی خود سعادتمند خواهید شد و با همسر و فرزندانتان با شادمانی و خوشی به سر خواهید برد . اگر خواب ببینید به پدر و مادر خود عشق می ورزید، علامت آن است که مقامی بلند به دست می آورید و در کسب ثروت نیز موفق خواهید بود.
دوست داشتن حیوانات در خواب ، نشانة آن است که تا مدتی بخت به شما روی خوش نشان خواهد داد. شما همواره از آنچه دارید خرسند و راضی خواهید بود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

241 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

رز

رز : سلام وقت بخیر
یجایی بودیم تو یه خونه تقریبا شلوغ بود تو هر اتاق یه عده ادم خوابیده بودن من دراز کشیده بودم کسی که دوسش دارم روبرو دراز کشیده بود ولی موهاش بلند شده بودلبخندی بهم زد و یه پارچه کشید روصورتش خوابید یدفعه از اونجا از معازمون سر دراوردم اون اقا ماشینشو پارک کرد پن پلاک ماشینشو خوندم ۴۷ اولش بود داشتم به حافظه میسپردم نگاه ساعت کردم هفت و ده دقیقه بودمغازه یدفعه خیلی شلوع شد اون با لبخند اومد تو منم بهش لبخند زدم اما دایی ام زندایی ام (پدربزرگ خدابیامرزم)اومدن تو با اونا روبوسی کردم اون همنوجوری وایساده بود لبخند میزد اومدم بیام براش حساب کنم ینفر دیگه ازم چیزی خواست حواسم رفت پی اون یدفعه دیدم اون نیست غیب شدرفتم دنبالش که بهش بگم دوست دارم اما هرچی گشتم نبود

پاسخ
لینک۲۸ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۳۳:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. فکر شما خیلی شلوغ است و حس می کنید که هر کسی مشغول کار خودش است و حواس کسی به شما نیست. کسی که دوستش دارید مشکلات زیادی دارد و فکرش خیلی مشغول است تصمیم گرفته که از شما جدا شود. شما فکر می کنید که اوضاع به نفع او پیش می رود و شرایط خوبی دارد. فکر می کنید که وقتش رسیده که استقلال داشته باشید و بر کشمکش های درونی تان غلبه کنید. شما خواهید فهمید که مجبورید پای حرف و عمل خودتان بایستید. شما در پذیرش کمک از جانب دیگران یکدنده و مردد هستید. او تصمیم می گیرد که به شما رو بیاورد ولی احساسش این است که شما سرتان شلوغتر از آن است که بخواهید به مشکلات او پرداخته و سرگرم آنها شوید پس از زندگی تان خواهد رفت. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۳۲:۱۳
Emirhossien

Emirhossien : سلام و عرض ادب خدمت شما...من خواب دیدم که توی یه خونه ای هستم که دختر خاله ی معشوقمم همونجاست...از اونجایی که منو دخترخاله ی اون سر یه سری قضایا با هم کل کل داشتیم و آبمون توی یه جوی نمیرفت توی خواب دیدم که بر ضد من استوری توی اینستاش گذاشته و یه جورایی میخواد حال منو اساسی گرفته باشه که این باعث عصبانیت من شده بود که من اونو توی اون خونه پیداش کردمو مجبورش کردم که به معشوقم زنگ بزنه و بگه که من پسر بدی نبودم چون توی واقعیت منو معشوقم از هم جدا شدیم و من دارم خیلی رنج میبرم و همشم بخاطر وسوسه های اطرافیانش بود که ذهنشو نسبت به من خراب کردن یا حتی غرور خودش...که شمارشو توی خواب گرفت و من بهش گفتم که خودش حرف بزنه چون اگه من حرف بزنم شاید از دستم بیشتر ناراحت بشه که دیدم تلفن رو برداشت و با حالت پشیمونی و ناراحتی و به منم منم افتادن(تضرعانه) داشت یه چیزایی رو میگفت و منم از دختر خالش میخواستم که سریع جوابشو بده اما اون اینکارو نمیکرد و بی تفاوت بود و من داشتم بیشتر حرص میخوردم و یقشو گرفته بودم و میگفتم (با حالت ناراحتی و دلشوره) : که زود باش جوابشو بده که قطع میشه(با استرس و حالت دلتنگی زیاد)...توی همین حال و هوا از خواب پریدم...
صدای معشوقمم تقریبا عین پسرا بود البته من تا حالا صداشو نشنیدم...
خیلی توی خواب و توی بیداری دارم رنج و دلتنگی میبرم...ممنون میشم راهنماییم کنید...

پاسخ
لینک۱۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۲۳:۴۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به این فکر می کنید که چطور وجهه ی خودتان را پیش او مثبت کنید و احساستان این است که همه ی این احساسات منفی این خانم نسبت به شما ناشی از رفتار و تحریکات دختر خاله اش است. در حالی که اینطور نیست! دوست عزیز شما چظور می توانید عاشق کسی باشید که حتی صدایش را هم نشنیده اید که حتی هیچ شناختی روی شما ندارد که حتی عقلش به این هم قد نمی دهد که خودش تشخیص بتواند بدهد که شما انسان خوبی هستید یا خیر یا اصلا شما را نمی شناسد. این اسمش خوش آمد است و نه عشق. عشق معنی بسیار عمیقی دارد و یک رابطه دو جانبه از روی درک روحی است. انسان برای اینکه به عشق واقعی برسد گاهی مجبور می شود بارها... اشتباه بگیرد. این هم هنوز شروع نشده تمام شده. باور کنید چند سال دیگر از اینکه به او نرسیدید خوشحال هم خواهید بود. زمان همه چیز را روشن می کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۵۲:۰۱
hana

hana : سلام خسته نباشيد من پريشب تو خواب ديدم با خانواده شوهرم كه با هم قهر هستيم خارج از شهر گردش رفتيم منزلي رو كرايه كرده بوديم شنيدم در خواب خانواده خواهر شوهرم با هم تمرين زبان انگليسي ميكنند با خودم گفتم حتما ميخوان مهاجرت كنن دارن زبان ياد ميگيرن بعد من بلند شدم وبه اتاق ديگه اي رفتم پشت سر من برادر شوهرم هم وارد اتاق شد ونزديك من نشست من خودم رو جمع وجور كردم ولي اون با حس صميميت بيشتري به من نزديك ترميشد با اخم بهش گفتم چرا همچين ميكني رفتارت داره منو ناراحت ميكنه ولي اصلا توجهي نميكردبراي اينكه اونو متوجه خانواده خودش كنم گفتم همسرت هم زن خوبيه گفت اره بامن بد نيست ولي كلا اخلاق نداره (البته همسر برادر شوهرم تهمت زده كه ما همديگه رو دوست داشتيم كه كاملا توهمات خودشه ومن هيچوقت از برادر شوهرم رفتار بدي نديدم ) بلتد شدم از اتاق رفتم به طرف حياط ديدم باز پشت سرم اومد با خودم گفتم حتما همون موقع هم همين رفتارو ميكرد همه جا دنبالم بود من نميفهميدم و اين فكرارو كردن با ناراحتي زياد به طرفش برگشتم وگفتم ديگه نبينم دنبال من راه بيفتي گفت مگه دوستم نداشتي گفتم دوست داشتم ولي همونجوري كه پسرم رو دوست دارم با همون حس مادرانه از من ناراحت شد ورفت بعد ديدم داريم از صاحبخانه خداحافظي ميكنيم در طول اين مدت تو خواب حس خوبي نداشتم حس ميكردم خانواده همسرم با من سر سنگين هستن جلوي در خروجي يه جوي اب بزرگ بود كه ماشينها اون طرفش پارك بودن همه منتظر بودن اقايون بيان ماشينهارو جابجا كنه من نگاهي به حوب انداختم نسبتا جوب بزرگي بود كه اب كم عمق ورواني داشت به خودم گفتم من ميتونم از اين جوب رد بشم يه گام بزرگ برداشتم ورفتم اونطرف جوب دو طرف جوب كمي گلي بود پاي من بهش خورد ولي گلي نشد ظرفهارو از اونطرف ميگرفتنم كه بيشتر قابلمه اينا بود لابلاي ظرفها يه ظرف خيلي كوچيك كرم بود كه نميدونم توش كرم بود يا كشك توش يه زنبور گير افتاده بود بهشون ميگم در اين ظرف روببتدم زنبور توش گير كنه يا همينجوري بمونه فقط ديدم اون ظرف رو با بقيه ظرفها رو زمين گذاشته بودم ممنون ميشم خوابم رو تعبير كنيد من با اينكه خودم رو هيچوقت هم شان اونها ندونستم كه در مورد اين موضوع با اونها صحبت كنم ولي هميشه اين موضوع اذيتم ميكنه وحلالشوة نميكنم وبه خدا سپردمشون وخيلي دوست دارم خدا كمكم بكنه❤️

پاسخ
لینک۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۰۷:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما طبق خوابتان با خانواده همسرتان مشکل دارید و آنها خودشان را به درک نکردن صحبت های شما وادار می کنند و اینکه زبان خارجه می خواندند یعنی حرفهای شما را نمی خواهند بفهمند و به زبان نفهمی خودشان را ترغیب می کنند. شما هم نمی توانید آنها را درک کنید. شما منتظر هستید که افکار و خاطرات بد قدیمی تمام شود ولی در ذهن شما باقی مانده و فکرتان را ناراحت می کند خصوصا راجع به حرفهایی که از برادر شوهرتان و شما گفته اند. شما قادر خواهید بود این شرایط را پشت سر بگذارید و کنترل زندگیتان را دست همسرتان سپرده اید و برای رهایی از نگرانی ها قدم بزرگی برداشته اید. از غیبت و وزوز کردن هم خوشتان نمی آید و هر کسی هر ذاتی دارد، مسئول رفتار خودش است و شما کارتان را به خدا واگذار کرده اید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۰:۲۱
khorshid

khorshid : سلام.دختر مجردم. خواب آقایی رو دیدم که بهش علاقه دارم و دیگه باهم در ارتباط نیستیم، رفتم خونشون و روی تخت دراز کشیده بود منم رفتم کنارش خوابیدم باهام حرف نمیزد و محل نمیذاشت بعد رفتیم زیر ملحفه و همو از زیر ملحفه نگاه میکردیم و قیافشو عجیب غریب میکرد چشماشو درشت میکرد یا اخم میکرد و حرفی هم نمیزد بعد دیدم اون همراه با خانوادم همه تو خونه ای هستیم و داشت با داییم و بعضی از اعضای خانوادم درگوشی حرف میزد و به من نگاه میکرد انگار که داره درمورد من پرسو جو یا تحقیق میکنه با اونا.و همون لحظه من رفتم توی آشپزخونه شیر آب رو باز کردم که توی سینک چیزی مثل سبزی یا میوه بشورم دیدم از شیر آب یه موش خیلی کوچیک افتاد.بعد از هیجانم نسبت به اون آقا رفتم تو اتاق خوابیدم زیر پتو قایم شدم دیدم اومد منو بلند کرد بغل کرد و برد . ممنون

پاسخ
لینک۱۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۸:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و او به همدیگر فکر می کنید و دوست دارید حامی هم باشید. او دارد روی شما بررسی می کند و سینک دستشویی به این اشاره می کند که شما نیاز دارید مشکلات و احساسات بد گذشته را بشویید برود و ناملایمتی ها و مشکلات کوچکی که سر راه رسیدن شما به آرامش وجود دارد، و موجب شده که ارتباط احساسی شما با هم قطع شود، از لوله ی ارتباطی شما با هم بیرون آمده و این به این معنی است که شما با هم آشتی می کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۴۵:۱۵
مهشاد

مهشاد : سلام.وقت بخیر.خواب دیدم پسری که دوستم بهش علاقه داره متوجه شده دوستم میخواد بیاد سمتش و یجورایی میشه گفت خوشش اومده بود و مشتاق بود از دوستم براش تعریف کنم که دوستم زنگ زد و پسره بهم گفت بزار روی اسپیکر که صداشو بشنوم.

پاسخ
لینک۱۴ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۱:۳۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. احتمال قوی او هم از دوست شما خوشش می آید و می خواهد که راجع به او بیشتر بداند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۲۰:۳۶
Fatima

Fatima : سلام.خسته نباشید.خواب دیدم که من و دوستم به یک جا شبیه باغ یا سفره خونه رفتیم بعد به طور اتفاقی من پسری که دوست دارم را دیدم که به سمت دوستش حرکت میکنه. ما متوجه شدیم که اونجا یک مراسم مذهبی خاصی برگزار میشه من و دوستم رفتیم چادر سر کنیم و توی مراسم شرکت کنیم البته چادر هامون شبیه چادر نماز و سفید بودن بعد از شرکت توی مراسم من به دوستم گفتم که بریم نزدیک اون دو پسر بنشینیم دوست منم عاشق دوست اون پسر بود.بعد از مراسم همه رفتن فقط دوستم،من،پسر مورد علاقه ام و کارکنای اونجا موندن. من خواستم به سمت در حرکت کنم که متوجه حضور اون پسر شدم به طور اتفاقی بهش برخورد کردم اون لحظه یه حس خیلی عجیبی به وجود اومد انگار اون پسر هم یه حس خوبی نسبت به من داشت و همش به من خیره شده بود ما یکم با هم حرف زدیم بعدش که منو دوستم به سمت خونه حرکت میکردیم خیلی دوست داشتم که یبار دیگه اون پسرو ببینم. منو اون پسر تو دنیای واقعی همدیگرو ملاقات نکردیم اما من اونو از طریق یکی از دوستام میشناسم ولی اون پسر منو نمیشناسه تعبیر این خواب چی میتونه باشه؟ممنون میشم اگه جواب بدین

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۷:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما دلتان می خواهد که با کسی راجع به عشقتان به این پسر صحبت کنید و از کسی حمایت روحی دریافت کنید. احساستان هم این است که باید برای رسیدن به این پسر به خدا توکل کنید و به ائمه متوسل شوید ولی کل خوابتان به جز این دو قسمت که عرض کردم، رویاهای شما و آرزوی شما برای ارتباط با اوست و ساخته پرداخته ی ذهن شماست و کاملا باطل است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۹ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۰۴:۰۵
Atena

Atena : مرسي
ولي خانم هراتي عزيز من اصلا زن اونو نديدم و نه ميبينم كه بدونم چه كارايي انجام ميده كه خوب باشن يا زشت يه بچه هم بيشتر نداره هيچوقت هم من دنبال اون نرفتم و اصلا به خوشبختي و بدبختيش فكر هم نميكنم اينقد هم كه اون دنبال من هست و توجه ميكنه بخدا من نيستم چون تموم شده ميدونمش

پاسخ
لینک۲۲ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۰۵:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : دوست گلم من علم غیب ندارم و خوابتان را بر حسب چیزی که می گویید تعبیر می کنم. اما این مسئله را به یاد داشته باشید که مردی که زنی را نخواهد با او نمی ماند. اما اگر با او ماند و خواست هم از توبره بخورد و هم از آخور، این شخص قابل اعتماد نیست!

پاسخ
لینک۲۲ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۴:۱۷
Atena

Atena : سلام صبح بخير
ديشب خواب ديدم تو اتاق خواب اونيكه دوستش داشتم خوابيدم با ٢ تا دخترا خواهرم كه كوچيكن يهويي كه بيدار شدم ديدم اونجام شوكه شدم دوستم كه كارمند اونم هست اومد پيشم يكم با هم حرف زديم خنديديم اون پيش زنش نشسته بود ناراحت هم بود ولي تمام حواسش پيش ما بود بعد با زن و دخترش رو تخت خوابيدن ما پايين خواب بوديم دوستم هم خداحافظي كرد رفت تا دم در هم رسوندمش يه راهرور خيلي خوشگل با ميز و صندليا پادشاهي اينقد وسايل اونجا خوشگل بودن فقط محو تماشاشون ميشدي حتي يه كولر بسته بود كه كاور فوق العاده زيبا روش بود باز اروم برگشتم موهام خيلي بلند بود (البته تو واقعيت هم)روسري سرم بودم ولي اره بيرون مشخص بودن گفتم الان كه برم بخوابم ميبينه زود رفتم دراز كشيدم ولي خوابم نبرد تمام حواسم پيش اون بود زنش هم يه گوشه تخت خيلي بد(برعكس) خوابيده بود دخترش هم پيشش بود پسره هم خواب خواب بود بعدش تا صبح بچه ش نخوابيد مادره هم هركاري ميكرد فايده نداشت بچه هه فقط گريه ميكرد باوجوديكه منو ميديد ولي هيچي هم نميگفت كه برا چي ما بايد اونجا باشيم ديگه منم اصلا نخوابيدم

پاسخ
لینک۲۲ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۴۸:۴۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به کسی که دوستش دارید فکر می کنید و شاید راجع به او با دختران خواهرتان هم صحبت کنید. ( شاید هم مثل دختر خواهرانتان کمتر از سنی که دارید فکر می کنید و ساده دلی به خرج می دهید). شما تمام فکرتان پی این است که او خوشبخت است یا خیر. به شما فکر می کند یا خیر. در حالی که او زندگی خوبی دارد و خونسرد است و تمرکز او پی زن و بچه اش است. شما کارهای زن او به نظرتان زشت می اید و اینکه آرامش او با بچه هایش سلب شده و مانده اید که شما که اینقدر او را دوست دارید چرا او به شما توجهی نمی کند که انگار که نیستید! ولی به این نکته هم فکر کنید که شما شوهر داشته باشید و کسی بیاید و بخواهد شوهرتان را از چنگتان در آورد! قلبتان بلرزد و ته دلتان خالی شود!! خداوند همه چیز را می بیند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۶:۵۱
Atena

Atena : سلام شبتون بخير
عصر خواب ديدم خونه بابابزرگم هستيم اونيكه دوستش دارم زنگ ميزنه ميگه ميام دنبالت بيا بريم بيرون كارت دارم منم بهاش ميرم خيابون بهش ميگم جلو اينهمه ادم الان منو ميبينن زشته جلو هم نشستم ماشين هم تابلويه(شاسي بلند سفيد خوشگل) پشت چراغ قرمز كه وايميسته سرمو برگردوندم يهو ديدم يه زنه پشت شيشه س اينقد ترسيدم شيشه رو كشيد بالا يه كاري كرد كه از بيرون منو نبينن(مث موقعي كه هوا خيلي سرده شيشه ها بخار ميكنن...)گفت اي گدايه پول ميخواد راست هم ميگفت قيافش مث خودشون بود منو رسوند خونه ولي تو حياط بغليشون منو پياده كرد كه كسي منو نبينه اينقد ماشين بزرگ و تابلو بود داييم از اون يكي خونشون كه داشت گلها باغچشونو آب ميداد ديد منو ولي به رو خودش نياورد چيزي بهم نگفت خيلي خجالت كشيدم داشتم ميرفتم داخل يكي يكي اومده بودن بيرون نگو يكي ديگه از خانما اين ور هم منو ديده بود كه پياده شدم از ماشينش ديگه متوجه شده بودن مامانم هم بود بيشتر از اون ميترسيدم خجالت ميكشيدم ولي خالم اينا خوشحال بودن گفتن رفتي بيرون حرفاتونو زدين من اصلا نميدونستم چي بگم گفتم آبروم رفت اينا ديدن منو حالا چي بگم بهشون

پاسخ
لینک۸ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۲۶:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما احساس می کنید که می توانید در کنار کسی که دوستش دارید خوشبخت و سفید بخت شوید اما در عین حال هنوز به اندازه ی کافی روی او شناخت ندارید و اطمینان ندارید که از هر جهت برای شما مناسب است. احساسی که شما در واقعیت نسبت به اینکه با هم دیده شوید دارید، در خواب هم به ذهنتان آمده و موازی احساس شما در خواب است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۹ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۲:۴۷
Reza

Reza : با عرض سلام و وقت بخیر.خواب دیدم که تو خونه ی یکی از همسایه هامون هستم ولی اونا منو نمیبینن.دختر بزرگش گفت که از من خوشش میاد ولی پدرش برگشت گفت که اخه دختر این پسر نه پولی داره نه مدرکی داره و ی دفعه دیدم که خواهر کوچکترش چپ چپ نگاه میکنه که از خواب بیدار شدم.ممنون میشم که خوابمو تعبیر کنید.

پاسخ
لینک۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۲۲:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما به دختر همسایه تان فکر می کنید. احساس شما این است که دختر بزرگ همسایه تان از شما خوشش می آید ولی به خاطر شرایط زندگی امروزتان پدر او احتمالا از اینکه شما دامادش شوید خوشش نمی آید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۳۷:۳۹
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.