تعبیر خواب عروس
اگر کسی در خواب دید خودش یا دیگری عروس به خانه آورده و او عروس را می شناسد، به بزرگی می رسد اما اگر عروس را نشناخت، عمر او رو به اتمام است. دیدن جشن عروسی همراه با رقص و پایکوبی مصیبت است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Elizabet : سلام وقت بخیر متاسفانه دوبار خوابم رو تعریف کردم هزینه خوابها کم شد اما متن خوابم رو نمیبینم در صفحه ی خوابهام .دوم ذی الحجه خواب دیدم عشق سابقم ک ۴ ساله عاشقشم و یک ساله ازدواج کرده باکسی دیگه و با تمام عشقی ک بهم داشت ازدواج اجباری داشتن خواب دیدم انگار ی مکانی هستم و یه سفره ی عقد میبینم با ی قران باز شده و دوتا حلقه ی طلای نگین کاری شده ی زیبا روی قران بود که خیره شده بودم به حلقه ها و قران و یه عاقد داشت عشقمو و زنشو دوباره به عقد هم در میاورد و خطبه میخوند و من بی نهایت ناراحت و غمگین بودم از اینکه اون منو نخواست و متعجب بودم چرا اینا دارن دوباره عقد میکنن مگه عقد نبودن بعد انگار مکان عقدشون تو ی حیات بزرگ بود ولی عشقم تو خواب بهم هیج توجهی نمیکرد و سرد و بی تفاوت بود بعد شنیدم میگفتن عشقم گردنبندش رو گم کرده گردننندشو اولین بار من تو مشهد ردز عید نوروز انداختم گردنش یه گردنبند نقره مردونه خیلی کلفت و زخیم که خیلی دوسش داره و تا حالا از گردنش در نیاورده بعد تو خواب من زیر دستم پیداش کردم ولی قایمش کردم و بهش ندادم و تو مشتم قایمش کردم ممنونم بدونم دلیل سند نشدن خوابام و کم شدن هزینه ها چیه با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست عزیز شما یک بار 2 خواب با هم ارسال کردید که یکی را پاسخ دادم و عرض کردم دیگری را یک روز دیگر ارسال کنید چون 2 خواب را در یک روز نمی توانید ارسال کنید. دیروز پیام دادید که خواب دومتان که قبلا فرستاده بودید را تعبیر کنم. من هم اینکار را کردم ولی چون "عین خوابتان" را دوباره ننوشته بودید، زیر جایی که قبلا کامنت گذاشته بودم که در یک روز دو خواب ننویسید تعبیر کردم که بتوانم بخوانم چه نوشته اید. این کپی خوابتان است که دیروز تعبیر کردم و شما امروز دوباره آن را ارسال کردید. ولی خواب امروزتان با خواب دیروزتان باز هم متفاوت است و دیروز از حلقه گفتید و امروز از گردنبند!! پس بخشی که عقد کرده اند را دیروز تعبیر کردم و بخش گردنبند اشاره به این دارد که او دیگر به شما فکر نمی کند و خودش را زیر بار تعهد شما نمی داند. تشکر از همراهیتون.
Elizabet
Elizabet :سلام وقت بخیر دوم ذی الحجه یه خواب عجیب دیدم من ۴ سال عاشق کسی بودم و باهم بودیم اما با اجبار والدینش با کسی دیگه ازدواج کرد و الان بعد چند وقت خواب دیدم تو ی مکانی یه عاقد داره اونا رو دوباره عقد میکنه و خطبه عقد میخونن واسشون و همش میگفتم چطور ممکنه دوباره عقدشون کنن و من فقط با ناراحتی و بغض نگاشون میکنم و یه سفره ی عقد هم گذاشته بود ک صفحه ی قران باز شده بود و دوتا حلقه ی زیبا نگین دار هم روی قران بودن و من دارم به حلقه ها نگاه میکنم انگار ازشون تو ذهنم میگفتم اگر مال من بودن از این زاویه عکس میگرفتم
پاسخلینک2 روز پیش ویرایش حذف
فریبا هراتی
فریبا هراتینویسنده یوتاب :سلام. تشکر. آنها بیشتر از قبل نسبت به هم احساس تعهد می کنند و وابستگی آنها به هم بیشتر شده است. عشق در زندگی آنها به صورت واقعی شکل گرفته است. تشکر از همراهیتون.
پاسخلینک22 ساعت پیش ویرایش حذف
Elizabet : سلام وقت بخیر دیروز دوتا خواب فرستادم و فقط یکیشو تعبیر کردید سپاسگذارم بابت تعبیر خوابم
فریبا هراتی
: استدعا میکنم.
Elizabet : سلام وقت بخیر چند روز پیش خواب دیدم تو خونمون دارم درس میخونم بعد زنِ عشق سابقم ک هنوزم دوسش دارم اومد خونمون و بی نهایت تعجب کردم ولی با خوشرویی با این همه تنفری ک تو واقعیت ازش داشتم باهاش تو خواب حرف زدم و دستاشو گرفت گفتم خب بگو از زندگیت راضی هستی و بغلم کرد و زد زیر گریه گفتم چی شده گفت خوب نیستم گفتم چی شده گفت ابوالفضل معتاد شده و من خیلی تعجب کردم و دگرون شدم از شنیدن حرفش یکه خوردم گفتمش بهت کمک میکنم ولی اگر میدونی کنارش خوشبخت نیستی تصمیم درست بگیر بعدم رفتم تو اشپزخونه دوتاچایی ریختم با قند مامانم گفت کیه گفتم دختر فلانیه بعد اومدم پیشش نشستم گفتم تو هم مثل خواهرمی برات هیج وقت ارزو خوشبختی نکردم اما امیدوارم حالت بهتر شه بعدش داداشام اومدن تو اتاق شونه زدن و با دوتا شوخی ک ختدیدم گفت داداش منپ اینجوره و کلی خندیدم کنار هم و دلشم براش سوخت ک چرا من به وجودش کنار عشقم حسادت میکنم و غصه میخورم بعد بهم گفت تو خیلی خوبی بهش گفتم من دارم روانشناسی میخونم بهت کمک میکنم ک بادردات کنار بیای و تو دلم بغض عجیبی داشتم اما با این وجود تو خواب خندوندمش گفت چقدر تو شادی چقدر تو خوبی و انرژی مثبت داری ادم کنارت حس ارامش داره نمیدنم دلیلش چیه همش خواب زن شخصی که دوست دارم رو میبینم میشه بهم بگید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. قبل از تعبیر خوابتان از شما استدعا می کنم همیشه به افعالی که در خوابتان می نویسید درست توجه کنید. ((داداشام اومدن تو اتاق شونه زدن و با دوتا شوخی ک ختدیدم گفت داداش منپ اینجوره و کلی خندیدم کنار هم و دلشم براش سوخت ))این جمله ی شما برای من مفهوم نیست! دلشم براش سوخت؟ دل کی؟ . به هر جهت خانم عشق سابق شما به شما قکر می کند. اگر او از وجود شما مطلع نیست، او به زنی که قبلا عشقتان به او توجه داشته فکر می کند. خودش را با شما مقایسه می کند و می خواهد بگوید که اگر کسی که قبلا در زندگی همسر او بوده، می دانست که چقدر این آقا وسواسی و گیر و کنترل کننده و منفی باف و بداخلاق است...آیا باز هم عاشق او می ماند یا خیر. او نیاز به راهنمایی و کمک دارد و شما به خاطر علاقه تان به روانشناسی سعی می کنید که ذهنیت او را درک کنید و حاضر نیستید در شرایط این خانم قرار بگیرید و شوهرتان مرتب شما را کنترل کند و بدبین باشد و به شما گیر دهد. او حقیقتی را در مورد شوهرش فهمیده ولی شما با رویای شوهر او خوش هستید بدون اینکه از حقیقت درونی این آقا با خبر باشید. شما از اینکه الان آزاد و مستقل و قوی هستید و می توانید زندگی تان را بسازید، باید خوشحال باشید ولی او دیگر امکانات شما را ندارد و باید بسوزد و بسازد. تشکر از همراهیتون.
Mobina : سلام.من فقط یک تکه از خوابمو یادمه به پنج صبح مونده بود. ،که یک دختری ایرانی رو با یک پسر خارجی تو یک آپارتمانی دیدم که اپارتمانه ایران نبود من اونجا بیننده بودم فقط اما اونا منو نمیدیدم که یک صدایی میگفت اینها آنقدر عاشق هم اند و همو دوست دارند منم گفتم خوشبحالشون یعنی چطور ی عشقشون دوام آورده و آشنا شدن با خودم گفتم بعد صحنه عوض شده دختره لباس عروس و پسره کت شلوارپوشیده و همو میبوسن تو آپارتمان دیگه بود اما درعین حال همون دختره تو بیرون با دسته گل و آواز دهل و ایستاده بودنن برن کلیسا برای ازدواج (هر دو دختره یکی بودند)
باز صداهه گفت اینا الان جدا شدن و خیلی ناراحتن ،منم ناراحت شدم و با خودم گفتم کاش میشد آشتیشون داد خیلی حیف ان یعنی میشه آشتی کنند.
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما به شما می گوید که صرفا نباید بدون اینکه از ماجرای زندگی کسی درک درستی داشته باشید، آنها را قضاوت کنید و یا حسرتشان را بخورید. نه عشق های مردم و نه جدایی هایشان را قضاوت نکنید. چیزی که شما عشق می نامیدش ممکن است صرفا یه خوشامد ساده و یا یک هوس باشد و عدم درک انسان از یک موضوع می تواند خیلی راحت منجر به جدایی ها و ناراحتی ها شود. تشکر از همراهیتون.
مهنا : :با سلام. من خواب دیدم عروسی مامانم هست رقصی در کار نبود ولی هرچی فکر میکنم یادم نمیاد داماد کی بود.توی خوابم بابام داماد نبود بعد از عروس برون گل میریختم روی سر مامانم و خیلی خوشحال بودم تعبیرشو میخواستم.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما فکرش ناراحت است و می خواهد در کارهایی که در دست دارد موفق عمل کند. او متعهد است که وظائفش را بخوبی اجرا کند و شما به مادرتان ابراز عشق خواهید کرد. با این وجود بهتر است برای دفع شر بگویید برای سلامت مادرتان یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید تا انشالله بیماری و نگرانی از ذهن مادرتان و وجود او دور باشد. تشکر از همراهیتون.
مهسا محمدی : سلام من مجرد هستم، خواهرم همچین خوابی رو دیدن:
در خواب دیدم که تو بدون اجازه خانواده و تنها با مردی که از خودت خیلی بزرگتر هست ولی پیر نیست عقد کردی خیلی خوشحالی
هیچکس از خانواده در مراسم عقدت حضور ندارن و ناراضی هستن.
اما تو این کارو انجام دادی و بسیار بسیار خوشحالی
و به حرف و نظر بقیه اهمیتی نمیدی
_ حدود ۱۲ سال پیش هم دوستم مشابه این خواب رو برام دیده بود
فریبا هراتی
: سلام. شما به انجام کاری متعهد می شوید که لازمه ی اجرای آن این است که مجرب و خردمند باشید و این کار مسئولیت پذیری برای شما محسوب می شود. گشایش کار خواهید یافت و سعی می کنید که بسیار خردمندانه و مستقل عمل کنید. شما اقدام به کارهای بزرگی می کنید که خانواده تان باور ندارند که بتوانید در انجامشان موفق باشید. تشکر از همراهیتون.
ندا : سلام .من نمیدونم خوابمو چه ساعتی دیدم ولی فکر کنم ۵ ۶ صبح به بعد دیدم .. خواب دیدم عروسیمه و رفتم آرایشگاه با مامانم و از مدل موهامو راضی نبودم انگار آرایشگاه خیلی خوبی نبود .. لباسمم انگار مامانم خریده بود و خیلی باب میلم نبود جلوش یکم کوتاه بود و ساق پام معلوم میشد و پشتش بلند و رو زمین افتاده بود ..تور هم برام نخریده بود .. و موهای زاید بامم یکم در اومده بود ..انگار عروسیم هول هولکی بود .. من داشتم با دوست پسرم که الان زابطهمون تموم شده و از ازدواج بدش میومد و نمیخواست ازدواج کنیم ،توی خواب داشتم یا اون ازدواج میکردم یکم استرس داشتم ولی خوشحال بودم .اومدم بیرون بابامم جلو آرایشگاه بود انگار رفته بودیم شمال عروسی گرفته بودیم .. یا شاید یه شهرسنان دیگه .. فهمیدیم که کفش عروسی منو جا گذاشتن و من یکی از کفشای سفید مامانمو که اونم خوشگل نبود مجبور شدم پام کنم .. بعد گفتم امیرعلی(دوست پسرم که داماد بود) کجاست .بابام گفت اون ور خیابونه . بارونم گرفته بود ک من عصبی دنبال ماشینش بودم .. انقدر تا انتهای خیابون رفتم که دیدم فامیلامون وایسادن دست جمعی اونجا و دارن جلوم میرقصن. یکی از دختر عمه هام که از من ۵ سال بزرگتره و اونم مجرده اومد پیشم و اونم رقصید بهش گفتم موهامو چقدر بد شده .گفت آره بد شده .منم پشت موهامو باز کردم .موهامو بلند بود .. بعد یهو دستمو گرفت و دویید .به دختر عمهم گفتم کجا منو میبری و حس کردم داره میبره پیش داماد .یهو حلو یه تالار باغ وایساد رفتیم تو .. داماد منو سوپرایز کرده بود یه جا رو پر بادکنک و دیزاین کرده بود .یهو وارد شد من حس دوست پسرمو داشتم بعش انگار دوست پسرم بود حتی به اسم دوست پسرم صداش کردم ولی قیافهش یه نرد دیگه بود .اینو البته تو خواب متوجه نشدم وقتی بیدار شدم متوجه شدم .تو خواب انگار همون دوست پسرم بود برام .یهو بغلم کردم گردنمو بوسید گفت خوشگل شدی .. کلی عشق بازی کردیم . فکر کنم اینجا از خواب پریدم دیگه .منو دوست پسرم جدا شدیم ولی هنوز در ارتباط خیلی خیلی کمرنگ هستیم
فریبا هراتی
: تعبیرش را مجددا ارسال کردم عزیزم. زیر خواب اولتان مشاهده بفرمایید.
ندا : سلام .من نمیدونم خوابمو چه ساعتی دیدم ولی فکر کنم ۵ ۶ صبح به بعد دیدم .. خواب دیدم عروسیمه و رفتم آرایشگاه با مامانم و از مدل موهامو راضی نبودم انگار آرایشگاه خیلی خوبی نبود .. لباسمم انگار مامانم خریده بود و خیلی باب میلم نبود جلوش یکم کوتاه بود و ساق پام معلوم میشد و پشتش بلند و رو زمین افتاده بود ..تور هم برام نخریده بود .. و موهای زاید بامم یکم در اومده بود ..انگار عروسیم هول هولکی بود .. من داشتم با دوست پسرم که الان زابطهمون تموم شده و از ازدواج بدش میومد و نمیخواست ازدواج کنیم ،توی خواب داشتم یا اون ازدواج میکردم یکم استرس داشتم ولی خوشحال بودم .اومدم بیرون بابامم جلو آرایشگاه بود انگار رفته بودیم شمال عروسی گرفته بودیم .. یا شاید یه شهرسنان دیگه .. فهمیدیم که کفش عروسی منو جا گذاشتن و من یکی از کفشای سفید مامانمو که اونم خوشگل نبود مجبور شدم پام کنم .. بعد گفتم امیرعلی(دوست پسرم که داماد بود) کجاست .بابام گفت اون ور خیابونه . بارونم گرفته بود ک من عصبی دنبال ماشینش بودم .. انقدر تا انتهای خیابون رفتم که دیدم فامیلامون وایسادن دست جمعی اونجا و دارن جلوم میرقصن . یکی از دختر عمه هام که از من ۵ سال بزرگتره و اونم مجرده اومد پیشم و اونم رقصید بهش گفتم موهامو چقدر بد شده .گفت آره بد شده .منم پشت موهامو باز کردم .موهامو بلند بود .. بعد یهو دستمو گرفت و دویید .به دختر عمهم گفتم کجا منو میبری و حس کردم داره میبره پیش داماد .یهو حلو یه تالار باغ وایساد رفتیم تو .. داماد منو سوپرایز کرده بود یه جا رو پر بادکنک و دیزاین کرده بود .یهو وارد شد من حس دوست پسرمو داشتم بعش انگار دوست پسرم بود حتی به اسم دوست پسرم صداش کردم ولی قیافهش یه نرد دیگه بود .اینو البته تو خواب متوجه نشدم وقتی بیدار شدم متوجه شدم .تو خواب انگار همون دوست پسرم بود برام .یهو بغلم کردم گردنمو بوسید گفت خوشگل شدی .. کلی عشق بازی کردیم . فکر کنم اینجا از خواب پریدم دیگه .منو دوست پسرم جدا شدیم ولی هنوز در ارتباط خیلی خیلی کمرنگ هستیم
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر جدایی از دوست پسرتان فکرتان ناراحت است. نمی توانید افکارتان را به خوبی متمرکز کنید. نمی توانید نقش بازی کنید و احساستان را بخوبی مخفی کنید. مادر شما از شما می خواهد به شیوه ی خاصی رفتار کنید که شما آن را نمی پسندید. شما جبهه گرفته اید و تندخویی می کنید و نمی توانید این رفتارتان را از دیگران مخفی کنید - لااقل برای نزدیکانتان مخفی نمی کنید. اصلا نمی دانید که چرا اینطوری به این سرعت اوضاع رو به وخامت رفت. شما می خواستید که به دوست پسرتان متعهد باشید. از اینکه به او متعهد باقی بمانید احساس خوبی داشتید. وقتی که خردمندانه فکر می کنید می دانید که با رفتن او شاید موفقیت های بیشتری به زندگی تان بیاید و یا چشم انداز تازه ای نسبت به مسائل و زندگی پیدا کنید. مادر تان می خواهد که شما مثل او درست فکر کنید ولی شما افکار مادرتان را نمی پسندید و با او هم عقیده نیستید. شما از فاصله ای که بین شما و دوستتان قرار گرفته احساساتی و عصبی شده اید. فامیلتان هم به خاطر شما ناراحت هستند ( یا اگر بدانند ناراحت خواهند شد- فامیل شما به فرهنگ و روابط خانوادگی تان اشاره می کند و نه به یکی یکی اعضای فامیل). شما می خواهید فکرتان راحت و باز باشد. دوست پسرتان نسبت به شما اشتباه فکر کرده و جاه طلبانه به خودش متکبر و مغرور شده بوده است. اما شما باورتان نمی شد که اینطور با شما رفتار کند. او از این که شما از خودتان دفاع کرده اید، در ته دلش به شما حق می دهد و به شما علاقه دارد ولی فعلا بین شما جدایی قرار گرفته است و مشخص نیست که دوباره با هم ارتباط قوی خواهید داشت یا خیر. تشکر از همراهیتون.
ندا : خیلی خیلی ممنون
سیما : سلام خانوم هراتی عزیز خسته نباشید لطفا متن خوابمو نشون داده نشه ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. به احتمال قوی شما و دوست پسرتان با هم آشتی خواهید کرد و نسبت به هم رفتاری متعهدانه نشان خواهید داد. شما با هم دوباره ارتباط خواهید داشت و شما خوشحال شده وجهه ی خوبی پیدا می کنید. احترامتان بالاتر می رود و جاپای قرص و محکمی در رابطه با موقعیتتان بدست خواهید آورد. سفید بخت شده و فکرتان راحت خواهد شد. شما نگرش درستی خواهید داشت و رازدار هم خواهید بود. احساسات مثبتی به زندگی تان راه می یابد و شاید بخواهید دوباره از اول بذر محبت را در قلبتان بکارید و کنار هم بمانید. تشکر از همراهیتون.
پرنیان : سلام خانم هراتی عزیز، مادرم نه سال که به رحمت خدا رفتن دیشب خواب دیدم توی خونه ی دوران کودکیم نشسته بودم روی زمین ک مادرم اومدن دور تا دور من شروع به رقصیدن کردن و گفتن تو با فلانی(اسم دوست پسرم گفتن)عقد میکنی و با برادرم شروع ب رقص و شادی کردن من گفتم زیاد مطمعن نیستم ک بخام باهاش ازدواج کنم مادرم گفتن دیگه وقت واسه این حرفا نیس عقد میان شما بسته شده
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. انشالله خبر خوش خواهید شنید و اخباری که مادرتان به شما داده اند به احتمال قوی محقق خواهد شد. صحت خوابتان را می توانید از زندگی برادرتان بیشتر مطمئن شوید. اگر برادرتان در بیداری خوشحال و راحت است خواب تعبیر درست دارد وگرنه تعبیر آن برعکس است. اما به صورت معمول اخباری که اموات خصوصا در شب عید به شما بدهند صحت دارد. تشکر از همراهیتون.