تعبیر خواب عروس
اگر کسی در خواب دید خودش یا دیگری عروس به خانه آورده و او عروس را می شناسد، به بزرگی می رسد اما اگر عروس را نشناخت، عمر او رو به اتمام است. دیدن جشن عروسی همراه با رقص و پایکوبی مصیبت است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
امیر : بعد تو هیچ جای این خواب خبری از آهنگ نبود بعد یجاییش هی به سرم میزد که چون رفیقم پول داره دختر مورد علاقه منو گرفته
فریبا هراتی
: جای نگرانی نیست حساسیت بیجا نشان ندهید.
امیر : سلام من به مدت یک سال و نیم هست که به یک نفر علاقه دارم که نتوانسم با او دوستی ایجاد کنم و هنوز هم بهش علاقه دارم یکی از دوستانم با دختر عمه اون نفر زدواج کرده چند روز بعد از عروسی دوستم خوابی عجیب دیدم که تو یک صحنه دوستمو با همسر خود دیدم که مانند شب عروسی کنار هم ایستاده اند بعد میبینم که در جایی ک نمیدانم کجاس هستم دوست من با همان کت شلوار اما دختری که لباس عروس به تن دارد همان دختر مورد علاقه من هست و من هم به شکلی در حال اوکی کردن کارهای عروسی آن ها هستم .
با تشکر فراوان
فریبا هراتی
: سلام. شما به دلیل احساسی که به او دارید و نگرانی از این بابت که چه می کند این خواب را دیده اید ولی از جهتی هم به این تعبیر می شود که دوستی مشخص و فاصله داری بین آنان برقرار خواهد بود. لباس عروس به تن این خانم نشانه این است که پاکدامن و سفید بخت هستند و به اهداف خود در زندگی خواهد رسید. شما دوست دارید آنها با هم روابط صمیمی نداشته باشند و در این راستا حساس هستید. تشکر از همراهیتون.
پري : سلام فريباجون . خاله و شوهرخاله من خارج از كشور زندگي ميكنند . ما باهاشونارتباط نداريم و ازهم بي خبريم ، من به اونها فكر هم نميكنم . اما تو همين هفته ٢ بار خواب شوهرخاله ام رو ديدم!
دفعه اول خواب ديدم شوهرخاله ام برگشته ايران و اومده منزل ما .
امروز بعدازظهر هم خواب ديدم مراسم عروسي خواهر بزرگم با شوهرخالمه !!! چه عروسي اي هم ! خيلي مجلل و درست حسابي !
من وارد تالار بزرگي شدم و خواهرم رو ديدم كه لباس عروس دكولته بلند تنش هست و خوشحاله . به من گفت : برو شنل من رو بيار (شايد هم گفت شال) خيلي قاطي كردم و گفتم چرا با شوهرخالمون اخه ؟ باهاش بحث كردم كه اين چه كاريه داره انجام ميده، خواهرم هم ناراحت شد و ديگه خوشحال نبود و جواب داد : فقط ميخواستم از اين منطقه برم . شوهرخاله ام اما خيلي شاد بود و داشت واسه مراسم اماده ميشد . كت شلوار خاكستري پوشيده بود .
از اون موقع كه بيدار شدم هنوز حالم بده بابت ديدن اين خواب . خيلي واقعي بود خوابم ، خيلي !
فریبا هراتی
: سلام. اینکه خواب آنها را دیده اید یعنی اتفاقاتی جدی در شرف وقوع است که به شما الهام شده است. به نوعی شوهر خاله شما و خواهرتان با هم مشکل اساس دارند یا پیدا می کنند و در حالیکه شوهر خاله تان سعی می کند مرموز و رازدار بافی بماند و ظاهر خود را خوب نشان داده و از اسرار درونش چیزی نگوید ولی یک اختلاف بزرگ بین آنان قرار خواهد گرفت و خشم و عصبانیت او را همه شما متوجه خواهید شد. خواهرتان در عوض به نیک نامی و رفتار صحیح شناخته خواهد شد. با توجه به وقایعی که در فامیل شما در جریان است شاید خودتان بهتر بتوانید بگویید که چه اتفاقی افتاده. به هر جهت منتظر باشید. به زودی مشخص می شود!
راحله : سلام .خانم هراتي من خواب دیدم عروسيمه ولی لباس مجلسی پوشیده بودم ( لباس عروس نپوشیده بودم ) از اینکه عروسيم بود اصلا خوشحال نبودم و در ادامه دیدم که شوهرم ،شوهر خاله مه و زنشم زنده ست ،شب اول نميزاشت که شوهرش که شوهر منم میشد بیاد پیشم بخابه ،خلاصه من برگشتم خونه بابام خانوادم خیلی ناراحت و عصبی بودن ، بعدش من رفتم خونه مادر شوهرم منو گذاشتن تویک اتاق ومن عین ديوانه ها شده بودم اشک ميريختمو و بعضی وقتام بعد اشک ریختن می خندیدم . ممنون میشم تعبیر کنید ،خیلی نگران این خوابم خييلي بده .
فریبا هراتی
: سلام. شما از موردی بسیار عصبانی خواهید شد و این با شوهر خاله تان ربط مستقیم دارد. خواب شما گویای این است که ایشان در کار شما دخالت می کنند و خاله شما مرتب به او نهیب میزند که سربه سر شما نگذارد و او را نصیحت می کند. خانواده شما از شما دفاع خواهند کرد و فامیل تصمیم می گیرند که شما را به حال خود واگذارندو در کارهای شما دخالت نکنند. شما هم از این موضوع شاد می شوید و هم حرص می خورید که حالتی بی تفاوت نسبت به شما اتخاذ کرده اند.
رويا : سلام روز بخير
من ديشب خواب ديدم مراسم عروسي پسرعموي مامانم با دخترخالمه تو خونه ي ما البته خونه قبلمون الإن اون خونه رو آپارتماني ساختيم .. پسرعموي مامانم ازدواج كرده و دوتا دختر داره اما دختر خالم مجرده.. ما همه خيلي خوشحال بوديم خود پسرعموي مامانمم داشت ميخوند ميكروفن به دست و كلي شاباش جمع ميكرد من و مامانمم ميگفتيم جفد پروئه همينجوري داره شاباش جمع ميكنه.. مدامم پشت ميكروفن خواهرمو صدا ميكرد كه نميدونم بياد برقصه فك كنم.. ما تو يه حياط با مامانم از توي يه ظرف يه چيزي داشتيم ميخورديم نميدونم چي بود فقط ميدونم صورتي بود و آبكي و خيلي خوشمزه بود البته قبلش ميديدم انگار مراسم خواستگاريه و خواهر بزرگم اومد از تو ويترين يك دو تا ظرف برد بذاره رو ميز و عسليه مبلا كه خالي نباشه.. وسط جشنم خواهرم سه بسته سبزي آورد تو حياط گفت اينارو جعفر(پسرعموي مامانم)گفته واسه آش.. آخه انگار فرداش ميخواستيم بريم پيكنيك من به خواهرم ميگفتم اين نخود و اينارو كي ميپزي گفت فردا تو ماشين... همون موقع من به مامانم ميگفتم به پسرعموت بگو مژدگانيه منو بده من باعث شدم الآن عروسيش باشه و به اعظم(دخترخالم) برسه.. مامانمم ميخنديد ميگفت حتما بهش ميگم آره بايد بده..همون موقع گفتن عروس اومد كه يك دفه ديدم پسرعموي مامانم با لباس آخونداتو خيابون منتظره عروسه البته من عروسو نديدمخواهرشو ديدم كه از ماشين كه يه وانت بود پياده شد.با چادر مشكي همه خانمهايي كه پشت وانت بودن چادر مشكي سرشون بود البته اوم دخترخالم كلا چادر ميشه يني خودمم تو خواب اول گفتم وا اين چرا چادر مشكي پوشيده تو عروسي ولي بعد گفتم خوب هميشه چادر داره ديگه. پسرعموي مامانم روحاني هستن
ببخشيد طولاني شد... ممنون ميشم تعبيرشو بگيد
فریبا هراتی
: سلام. پسر عموی مادرتان با دخترخاله تان اختلاف پیدا کرده و دعوا می شود و پسر عموی مادرتان شدیدا عصبانی شده و حرص می خورد. او از خواهر شما می خواهد که به نفع او صحبت کند و شما و خواهرتان به نوعی در دعوای ایندو باعث و دخیل هستید نخود هم حرف های بد و اختلاف است . اما در نهایت حرمت پسر عموی مادرتان حفظ خواهد شد و دختر خاله تان هم عزت خود را حفظ کرده و مشکلات حل می شود.
زهرا : البته من چند ماه قبل هم خواب دیدم که عروس شدم و داماد را ندیدم و یکی از دوستان قدیمی پدرم که چند سالی است اصلا رابطه ی خوبی با هم ندارند ، در شب تاریک از وسط زمین های خاکی داشت من رو می برد خونه داماد که برم پیش داماد و هیچ کس هم همرامون نبود ، فقط دوست پدرم به حالتی که عصبی و بی حوصله بود ، داشت من رو می برد . ( من در واقعیت ۶ سال پیش ازدواج کردم ) . ممنون
فریبا هراتی
: تعبیر خواب ازدواج این است که به اهداف خود خواهید رسید. شرایط خوابهای قدیم بر اساس وقایعی که در شرف رخ دادن بوده اند، برای امروز شاید قابل تعبیر نباشند. گاهی مثلا دعوایی با کسی می کنید و خوابی می بینید و 6 ماه بعد کلا موضوع عوض شده... و آن خواب برای امروز قابل تعبیر نیست.
زهرا : سلام خانم هراتی عزیز. خسته نباشید. من دیشب خواب دیدم که عروسی یکی از دوستان قدیمیم هست (در واقعیت دوستم ۵ سال قبل عروسی کرده ) . عروسی خیلی شلوغ بود ، داخل خونه و حیاط پر از مردم بود و حتی از دم در حیاط تا وسط کوچه هم خانم ها به صورت فشرده ایستاده بودند . من و مامانم و چند نفر دیگه می خواستیم بریم عروسی اما فهمیدیم که اصلا جا نیست ، بعد چندتا از فامیلای دور پدرم رو که اصلا هیچ نسبتی با دوستم ندارند دیدم که جلوی در یه خونه ای عقب تر از خونه ی عروسی ایستادند و انگار اسفند دود کرده بودند و به ما می گفتند که شما هم برید مثل بقیه جا پیدا می کنید و من همونجا با یکی از فامیلای بابام روبوسی کردم و عید رو به هم تبریک گفتیم ( مثل این که عید نوروز بود ) . بعد یه لحظه دیدم که تو خونه ی عروسی لب ایوان ایستادم . در اثر ازدحام جمعیت نزدیک بود بیفتم اما یه دختر که من در بیداری نمی شناسمش اما در خواب انگار دوستم بود ، دستم رو گرفت و من نیفتادم. در طول خواب اصلا نه عروس رو دیدم و نه چیزی از جشن و پایکوبی . بعد دیدم که تو تالارم و عروسی دختر خالم هست ، اونجا هم چیزی از جشن و پایکوبی ندیدم ، بعد از عروسی دختر خالم رو دیدم که لباس عروس نداشت و ناراحت بود و اومد داداش کوچیکش رو بوسید. با خودم گفتم شاید چون زود ازدواج کرده ناراحته اما مادرش نسبت به ناراحتی دخترش بی تفاوت بود . بلافاصله خواب دیدم با چند نفر آشنا و غریبه تو یه اتاق نشستیم . اونجا هم یه عروس بود . یه بار فکر کردم عروس دختر عمومه ، بعد شبیه دختر همسایمون شد که یه نفر که کنارش نشسته بود ، دوتا گل سر به موهاش زد . داماد و خانوادش غریبه بودند . من مقداری با داماد یا برادرش شوخی کردم . بعد در حالی که بقیه نشسته بودند ، من تصمیم گرفتم برم ، یه بقچه داشتم که فکر کنم داخلش چندتا پارچه گذاشته بودم ، یه بار بستمش ، درش محکم نشد ، دوباره محکم درش رو گره زدم و آماده ی رفتن شدم . بعد دیدم که اون عروس ، خواهرمه !!!! هربار اون عروس رو به یه شکلی می دیدم .خواهرم گفت پس آرایش من چی ؟ منم با یه سیم مفتولی نرم شکل لب درست کردم و سلفون پیچیدم به اون لب سیمی و اضافات سلفون رو چیدم و گذاشتم رو لب خواهرم و بهش گفتم که حالا خودت روی این رژ بزن و بعد که انگار چادر سفید یا رنگی داشتم ، رفتم ....
فریبا هراتی
: سلام. شما با خواهرتان مشکلی پیدا می کنید و احساس می کنید که به شما دروغ می گوید و او ازدواج خواهد کرد و به مسافرت می رود. از هم دلخور خواهید شد.
زهرا : سلام . خیلی ممنون از شما . بقیه ی قسمت های خوابم هیچ تعبیری نداشت ؟
فریبا هراتی
: خیر عزیزم.
سارا : با سلام وخسته نباشید خدمت شما خانم هراتی عزیز.دردوران عقدیم وچیزی به عروسی نمونده تو خواب هم دیدم در تب وتاب خرید کردنیم من چن جور لباس میخوام که هرمراسمی بپوشم!برا همشونم نمیدونم چرا پارچه هاشون تقریبا شبیه به هم بود فکر کنم ترکیبی از رنگهای کرمی وقرمز.من ازاین بابت تو خواب ناراحتم باخودم میگم یکی از اونارو واسه حنابندون میپوشم واسه بقیش کاش لباسهای رنگی دیگه میگرفتم دلم میخواست پارچه هارو برگردونم فقط یکیش بمونه نامزدمم میگف من برمیگردونم میشه ولی میگفتیم نمیشه .تو خواب اعضای خانواده من بودن و کسی از اعضای شوهرم نبود واسه خرید به شوهرم تو خواب گفتن برامون نوشیدنی بگیر اونم رفته بود بگیره ما توخواب تو پاساژ سر میرفتیم یه بچه ایم اونجا بود نزدیک ما چسبیده بود به جایی منم گفتم اینجا نچسب برو اون یکی نرده بچسب اسکیت برو (اون داش اسکیت میرف)بعدم رفتیم من چن تا چیزای تزئینی مثل جاکلید اینا میدیدم خوشم میومد تو خواب انگار اونارو واسم رایگان داده بودن (من تو واقعیت از اونا دارم وخیلی دنبالش بودم و خوشگلشو گرفتم)تو خواب می گفتم مال من قشنگتره وفلان.خلاصه رفتیم گشتیم بعد بابام به نامزدم میگف برا اینکه خوابت بپره میبرمت جایی(تو واقعیت شب کلی گشت وگزار کردیم چون همسرم قرار بود صبح زود بره سرکار همه نگران بودن خوابالونباشه)
شوهرمم میگف من رفتم دوش گرفتم خوابم پریده ولی با بابامم میرفتن بعد انگار یه چیز ماجراجویانه بود من سر درنمیاوردم یه چیزایی میگفتن درمورد یه دختر دیگه منم حرص میخوردم بعد همسرم گف داشتیم توروامتحان میکردیم عکس العملتو ببینیم دیگه بقیه خوابو ندیدم واسه نماز بیدارشدم
فریبا هراتی
: سلام. سلامت باشید. همه خواب شما بر اساس واقعیات زندگی روزمره تان به صورت رویا تصویر شده و تعبیری ندارد جز قسمت آخر خوابتان که به این معنی است که شوهر شما بسیار ثروتمند خواهد شد.
صبا : سلام خواهر وبرادرم هردوشون توخواب عروسی دیدن همه میگن احتمالا پسر عمم ازدواج خواهدکرد چون چندوقته خواستگاری میره ولی من یه ترسی اومده تو دلم تعبیر خواب عروسی دیدن همیشه مصیبت هس؟
داداشم دیده فامیلای شوهرم و همینطور شوهر عمه ی خودم تو عروسی دیده میشدن
فریبا هراتی
: خیر دوست عزیز. جشن بزن و برقص و بکوب مصیبت است . جشن عروسی ارام رسیدن به هدف و موفقیت در کارهاست.
مهلقا : سلام من خواب دیدم عروس شده ام ولی اصلا احساس خوبی ندارم....
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز با صرف گفتن احساس خوب نداشتن شما من نمی توانم بگویم که چه خواهد شد ولی طبیعتا مشکلی دارید که برای آن ناراحتید.