تعبیر خواب لباس
اگر کسی ببیند که لباسی بر تن ندارد، حرمت او بین مردم کم می شود، راز او آشکار می شود و ضعیف و هراسان خواهد شد. داشتن لباس نو و تمیز و زیبا، نشانه امنیت و بالا رفتن حرمت بیننده خواب است. اگر لباس فقیرانه ای به تن داشتید، زیان می کنید و به فقر مبتلا می شوید. اگر لباس کهنه را از تن خارج کنید، از غم و اندوه خلاص خواهید شد.
پوشیدن لباس زنانه در خواب برای مردان، رسیدن تهمت و از بین رفتن آبرو و مورد سوال و مواخذه قرار گرفتن است. پوشیدن لباس مردانه در خواب برای زنان، قبول مسئولیت ها و وظایف دشوار است. اگر ببینید چند دست لباس دارید، تکالیف و تعهدات شما زیاد خواهد شد. اگر ببینید لباس غواصی پوشیده اید، ریسک می کنید و به استقبال خطری بزرگ می روید.
پوشیدن لباس تنگ، تاویلش در فشار قرار گرفتن و لباس راحت و گشاد، فراغت خاطر یافتن از جهت اجتماعی و خانوادگی است. دیدن لباس عروسی، نشانه شرکت در کارهایی شادی بخش و هم صحبتی با دوستان صمیمی است. اگر لباس عروسی کثیف یا چروک باشد، رابطه شما با دوست صمیمی تان قطع خواهد شد. داشتن و پوشیدن لباس عزا، نشانه بد اقبالی و ناراحتی خاطر شما از جهت دوستانتان است.
تعبیر خواب آستین
لوک اويتنهاو می گوید: تعبیر خواب آستین بلند، افتخار و سرافرازی است. تعبیر خواب آستین کوتاه، ضرر و زیان است. تعبیر خواب آستین گشاد، خشم و عصبانیت است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن لباس درخواب هفت وجه است:
- دین پاک،
- توانگری،
- عز و جاه،
- منفعت،
- عیش خوش،
- عمل،
- عدل.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر دید لباس تابستان به زمستان پوشیده بود، دلیل که به قدر لباس مالش زیاده شود. اگر دید لباس زمستان به تابستان پوشیده بود، دلیل ترس است. اگر زنی به خواب دید که لباس مردان پوشیده بود، دلیل منفعت است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند در تن او لباس مهتران بود، دلیل بزرگی است. اگر ببیند لباس فاسقان داشت، دلیل معصیت است. اگر دید که لباس سلاطین پوشیده بود، دلیل که کارش به نظام گردد.
جابر مغربی می گوید: اگر لباس پادشاهان داشت، دلیل که از پادشاه منفعت یابد. اگر ببیند لباس علماء داشت، دلیل است که از علماء بهره مند گردد. اگر ببیند که لباس صوفیان داشت از دنیا دست بدارد. اگر ببیند که لباس توانگران داشت دلیل که درجمع مال حریص خواهد بود. اگر ببیند که لباس ترسایان و جهودان داشت، دلیل که بیننده میل به ایشان پیدا کند.
تعبیر لباس خواب (پیراهن خواب)
اگر کسی در خواب ببیند که لباس استراحت پوشیده، دارای همسری مهربان است و اگر در لباس خواب، پارگی یا خللی به وجود آمد، تعبیر عکس آن است. مفقود شدن لباس خواب، دلیل بر ناراحتی و بگومگو بین زن و شوهر است. داشتن لکه های کثیف بر روی لباس خواب، نشانه خیانت همسر است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن پیراهن خواب بر سه و جه است:
- زنی نیک،
- راحت و آسانی،
- رنج و اندوه و مصیبت.
تعبیر خواب لباس سفید بر تن داشتن
محمد ابن سیرین می گوید: تاویل لباس خواب، به زن بر می گردد. اگر ببیند پیراهن خواب او سفید و پاکیزه است، دلیل که عیالش دیندار است و مستور. اگر ببیند پیراهن خواب سیاه او است، دلیل که از عیالش اندوه و رنج به او رسد.
تعبیر خواب لباس سیاه بر تن داشتن
بعضی از معبران می گویند: لباس سیاه در خواب، برای حاکم یا پادشاه نیکو و برای رعیت، بد است. اگر لباس خواب را کبود ببیند، دلیل که او را به سبب عیال غم و اندوه و مصیبت رسد. اگر ببیند که لباس خواب اش چرکین و دریده است، دلیل که زن او چرکین و پلید و ناسازگار است. اگر ببیند لباس خواب اش بسوخت، دلیل که عیالش بمیرد.
تعبیر خواب لباس نظامی
اگر خواب ببینید حمایل نظامی بر لباس خود دارید، نشانه آن است که با رفتارتان تنها توجه افراد سبک سر را به خود جلب کرد. اگر خواب ببینید برای دختری حمایل نظامی خریده اید ، علامت آن است که با صداقت و رفتار معقولانه خود، شأن و مقامی به دست می آورید .
تعبیر خواب اونیفورم
درکتاب سرزمین رویاها آمده است :
خواب یك یك شخص اونیفورم پوش : شانس به شما روی خواهد آورد.
افسران اونیفورم پوش : ترفیع خواهید گرفت.
سربازان اونیفورم پوش : با مشكلات و ناراحتیهای بسیار روبرو هستید.
یكی از اعضاء خانواده تان اونیفورم پوشیده : افتخار و تشخص.
اونیفورم پوشیده اند : در قبال شجاعتتان پاداش خواهید گرفت.
اونیفورم می فروشید : دوستانتان از نفوذشان استفاده خواهند كرد تا به شما كمك كنند.
مردان كه در سر كار اونیفورم پوشیده اند : به شما پول زیادی خواهد رسید.
زنانیكه اونیفورم پوشیده اند : شما خیلی متكبرید.
زنانیكه اونیفورم نظامی بتن دارند : شما در سطحی نیستید كه بتوانید وظایفتان را انجام دهید.
خواب اونیفورم مستخدمین یا كارمندان را می بینید: دشمنانتان شكست خواهند خورد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
افسون : با سلام و عرض احترام خدمت شما . خواب ديدم مانتويي به تن داشتم نيمه ي بالاي آن عكس پرنده هاي زيادي بود . پرنده ها به رنگ سفيد و دور شكل پرنده ها مشكي بود .نيمه پايين مانتو هم به رنگ قهوه اي بود و من آن مانتو را دوست نداشتم .ممنون مي شوم خوابم را تعبير كنيد و اميدوارم سال خوب و خوشي را آغاز كرده باشيد.
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. سال نوی شمام مبارک. شما نمی خواهید رفتاری داشته باشید که مادی گرایانه باشد و نمی خواهید یک شخصیت مادی از خودتان نشان دهید. دوست ندارید همه اش به آرزوهایی فکر کنید که دست نیافتنی هستند. دلتان می خواهد که به اهداف و آرزوهای خودتان برسید و از شما حمایت شود. از منفی بافی خسته شده اید. زندگی ساده و راحتی را می خواهید که در آن خوش باشید. تشکر از همراهیتون.
fatemeh : سلام
دیشب خواب دیدم دراز کشیدم بعد صدای برادرم که چندوقته فوت کرده رو شنیدم.نشستم رو تخت دیدم مادرم و برادرم کنار هم نشستن تو اتاقم و من انگاری که از قبل یه کاری مثل تکلیف مدرسه رو سپردم به برادرم که برام انجام بده و تو خواب حس میکردم خیلی تکلیف دارم که باید انجام بدم .
من دوباره دراز کشیدم رو تخت و خودمو زدم به خواب ولی چشمام باز بود.بعد صدای در اومد متوجه شدم مادرم بیرون رفت .برادرم اومد بالا سرم با لبخند نگام کرد نگاش که کردم دیدم 13یا 14 سالش بود بهش گفتم کاری رو که گفته بودم انجام دادی.اونم گفت نه و منم گفتم خودم انجامش میدم.
بعد دیدم توی یه دشت سر سبزم و روی تپه ایستادم و مادرم و برادرم دورم حلقه زدن و فامیل های پدریم یه حلقه ی بزرگتر دور ماتشکیل داده بودن و من مرکز حلقه بودم وبقیه دورم میچرخیدن.
بعد دیدم که تو خیابون بودم و میخواستم برم پیش یه اقایی و دختر اون اقارو ازدستش نجات بدم.رفتم توی یه مغازه شیرینی فروشی و با اون اقا خیلی حرف زدم که بتونم دخترشو نجات بدم(انگار که یه اجازه ای از اون اقا میخواستم)ولی اون اقا راضی نشد و رفت پشت مغازش که مثل آشپز خونه بود و صدای اب اومد که دوش میگرفت.منم با خودم گفتم حالا که اجازه نمیده خودم انجامش میدم.بعد برای اینکه اون کار رو انجام بدم تو همون مغازه شروع کردم لباس عوض کردن ولی هر کاری کردم شلوارم بالا نمیومد.یهو یه خانمی جلوم ظاهر شد خوشگل و چادری بود و من باخودم گفتم حضرت زهراست.اون خانم بهم گفت تو برو من پشتتم و هرچی هم میخوای از مغازه بردار.به خودم اومدم دیدم شلوارم خیلی راحت اومد بالا و چادر و مقنعه سرم بود.و از اون مغازه یه چیز پودری برداشتم که باهاش کیک درست کنم .از مغازه که اومدم بیرون یه ماشین آژانس جلوم نگه داشت .تو خواب حس میکردم معجزه شده که این ماشین بهم رسید...تو واقعیت خودم یه اجازه از پدرم میخواستم که بهم نداد و روز قبل صحبتی در اون مورد شد
خیلی ببخشید طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. شما از برادرتان ( روحش شاد) می خواهید که برایتان دعا کند تا در زندگی خوشبخت باشید. اما صرفا دعای برادرتان نیست که موجب خوشبختی شما می شود. شما باید آگاهانه برای رسیدن به موفقیت عمل کنید و خودتان را به خواب غفلت نزنید و صرفا از معجزه و دعا توقع رسیدن به موفقیت نداشته باشید. انتظار شما از برادرتان و از دعا برای پایان سختی ها و تغییر و تحولات مثبت در زندگی زمانی براآورده می شود که شما بر موانعی که سر راهتان هست غلبه کنید. باید استقامت کنید و سخت بکوشید و به خاطر موفق شدن و رسیدن به اهدافتان سخت تلاش کنید. شما باید با فرآیند هایی است که هر لحظه در حال تغییر است، انطباق پیدا کنید و از افراط در رسیدن به خواسته هایتان دست بردارید. شما نیاز دارید که بیشتر خویشتن داری کنید و تمرکزتان روی اهدافتان باشد. شما خودتان را مرکز توجه همه می دانید و شاید فکر می کنید که دیگران دور شما، دور باطل می زنند و مرکزیت توجه شما به خودتان است. از زندگی درس گرفته اید و باید تکالیفتان را خودتان انجام دهید و مسئولیت پذیر باشید. رفتارتان را عوض خواهید کرد و برای رسیدن به خواسته هایتان تلاش خواهید کرد تا به موفقیت برسید. از حضرت زهرا س تقاضای کمک می کنید و متوسل به ایشان می شوید تا راحت در کارهایتان بتوانید رفتاری موفقیت آمیز از خودتان بروز دهید. شما قادر خواهید بود زندگی تان را بنا به خواست خودتان پیش ببرید. تشکر از همراهیتون.
هما : سلام خانوم هراتي عزيزم❤️
خواب ديدم مادرم يه كيسه پر از پول به يكي قرض داد ولي قبلش از داخل كيسه يه النگوي نازك سفيد طلا بيرون آورد به من و من انداختم دست راستم گفتم النگوي سنگينيه به ظاهرش نمياد. بعد يه انگشتر بهم داد كه حلقه بود بالا پايينش طلاي سفيد بود وسطش يه نگين سفيد درشت اول انداختم دست راستم ديدم تنگه بعد انداختم دست چپم(انگشت حلقه)، بعد يه جا رفتيم كه انگار لباس حراج بود من كلي لباس برداشتم كه يا سنگدوز بود يا خيلي مدل هاي خاص،پرو ميكردم و ميخريدم،خيلي خوشحال بودم به مادرم ميگفتم اينا خيلي با ارزشن الان قيمت هاش خيلي عاليه شانس اورديم
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. موفقیت و کامیابی و ارزش و ثروت زیادی به زندگی تان می آید و مشکلات و نگرانیها از زندگی تان دفع می شود. به خاطر محبت هایی که مادرتان به دیگران می کند، آنها هم شما را دعا می کنند. اراده و انگیزه شما برای رسیدن به موفقیت بالاست و دستاوردهای زیادی به شما خواهد رسید. شما به همه ی اهدافتان خواهید رسید و نباید احساس کنید که آنها دست نیافتنی هستند. عشق و شور و شوق به زندگی تان می آید و هر چند که کسی که دوستش دارید از بیرون خشک و دست نیافتنی به نظر برسد اما از درون با محبت و احساساتی است. رفتاری درست و چشمگیر خواهید داشت. تشکر از همراهیتون.
Mahsa : سلام.خسته نباشین.من مجردم.ماه پیش خواب دیدم واسمون داره مهمان میاد ولی سرزده.اونم یه مینی بوس من یهوغافلگیرشدم قبل ازاینکه وارد خونه بشن دویدم طبقه بالاتوی اتاقم که لباسموعوض کنم.اتاقم پرلباس بود ومن تنم یه بلوزقرمزحریربودکه نازک بودومیخاستم لباس مناسب واسه مهمان ها بپوشم که یهودخترداییم که یکی ازمهمانهابودوارداتاقم شدسرزده.وروی کمدم یه لباس مجلسی بودکه دخترداییم آوردش پایین وبهم گفت چقدلباست خوشکله.لباس مجلسیم پرازنگین براق بود و رنگ مشکی بودوخواهرم بهم هدیه داده بود .ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. برای شما خواستگار می آید و کسانی به خواستگاریتان می آیند که به خانواده و حمایت اعضای خانواده از یکدیگر خیلی اهمیت می دهند. شما می خواهید افکار و اعمال روزمره و شادتان را از غریبه ها بپوشانید و سنگین رنگین برخورد کنید. خواهر شما به شما یاد داده که چطور با وقار و با پرستیژ و درخشنده رفتار کنید و دختر دایی تان از رفتار شما، تحسینتان می کند. تشکر از همراهیتون.
mehrnaz : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر.قسمت مهم خوابم توی ذهنم مونده اینکه دیدم خونه مادر بزرگم بودم و تعداد زیادی آدم داشتن میومدن تو خونه و همه لباس مشکی پوشیده بودند، فقط من بودم که یه مانتو با گلهای برجسته طلایی رنگ تنم بود و گوشه اتاق نشسته بودم و بقیه کنارم نشسته بودن.یکی از خانم ها اومد در گوشم گفت برو لباس مشکی بپوش بعد از اون مادر بزرگم اومد در گوشم همینو گفت و من احساس معذب بودن کردم وداشتم میگفتم کوله پشتی منو بیارید تا مانتومو عوض کنم ولی مادر که کنارم نشسته بود گفت نه اینکار نکن و لازم نیست همین لباست خیلیم خوبه.یه آقایی هم یکم اونطرفتر نشسته بودو داشت با من حرف میزد ولی من متوجه نمیشدم چون لحجه ترکی داشت و به مامانم گفتم ببینه چی میگه.در همون گیرو دار بودم که یک لحظه چشمم به پسری که دوستش دارم خورد.اون هم با فاصله خیلی کم آنطرف اتاق نشسته بود و داشته منو نگاه میکرده و من اصلا حواسم نبوده و ندیده بودمش.یک لحظه جا خوردم و کاملا چشم تو چشم شدیم. ولی اون لباس مشکی نپوشیده بود و لباسش روشن بود.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و کسی که دوستش دارید، با انرژی و روحیه ی مثبت هستید. شما می درخشید و در کارتان موفق هستید. باقی مردم افسرده و ناراحت هستند و سعی می کنند مرموزانه رفتار کنند تا در چشم نباشند. اما موفقیت شما به گونه ای است که می درخشید و مادرتان می خواهد شما برجسته و موفق به نظر بیایید. شرایط به گونه ای پیش می رود که به شما حسادت می کنند و می خواهند ناراحتتان کنند ولی برایتان این نباید مهم باشد. توجه کسی که دوستش دارید هم به شماست. تشکر از همراهیتون.
مریم محقق : سلام دوست عزیزم
من خواب دیدم یکی از دوستای نزدیکم که الان چندسالی هست دیگه نخواستم باهاش درارتباط باشم تو خوابم از پشت میبینمش یه مانتو خیلی شیک و خوش دوخت و جنس عالی و رنگ مشکی تنش هست ولی وقتی برمیگرده روبه من میبینم جلو مانتوش جنس بی کیفیته و اصلا شیک وقشنگ نیست و یه جورایی به سنش هم نمیخوره و خوشم نیومد و داشتم به یکی از دوستام میگفتم فک کردم مانتوش قشنگه ولی نه خوشم نیومد
ممنونم از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. رفتار دوستتان برای کسانی که با او مواجه نشده اند بسیار شیک و امروزی و موجه و عالی است ولی از نزدیک که با او برخورد می کنند، می بینند که او بی ادب است و رفتار قشنگی ندارد و بچه گانه یا نابخردانه برخورد می کند. تشکر از همراهیتون
مریم محقق : سلام دوست عزیزم خانم هراتی گل
من خواب دیدم با پدرخدابیامرزم داخل ماشین برادرم هستیم و دخترای برادرهام و دختر من هم بودن ومسیری رو میرفتیم که یک ماشین کنارمون جوری رانندگی کرد که برادرم مجبورشد کنارخیابون بره و بایسته افرادداخل ماشین خندان بودن و ما که پیاده شدیم به بچه ها گفتم آروم باشیددعوا نکنیدببینیم چرااینکارو کردن که متوجه شدیم دوست پدرم هستن و چون پدرم نمیخواسته دعوت شامشون رو قبول کنه با این حرکت مارو متوقف کردن و تعارف میکردن که همه رفتن ولی من نپذیرفتم و اومدم سوار ماشین برادرم شدم و رفتم جایی که بنگاه یا دفترخونه بود ولی مثل خونه بود و زن و مرد نشسته بودن و من نشستم متوجه شدم که همسر سابقم بغلم نشسته انگارخودم گذاشتمش بغلم وپشتش به من هست ومن بادستهام گرفتمش که وقتی به خودم اومدم خجالت کشیدم و گفتم من چرا اینو بغل کردم و بلند شدم زنهایی که تو مجلس بودن و مردی که طرف معامله ما بود ومن انگاربراامضا رفته بودم شروع به شوخی و خنده کردن من درحین ایستادن دیدم مانتو سفید کرپ گشاد که پایینش تورسفید وخوشگل داره تنم هست درحالیکه کمر مانتو رو محکم میکردم و تورپایین مانتوم که حالا چیچ چینی شده بودونگاه میکردم با خودم گفتم این چه مانتوییه من پوشیدم اینو که تو مجالس عروسی میپوشن وبعد اومدم بیرون سوار ماشین برادرم شدم در مسیری برای دورزدن دنده عقب رفتم دیدم که چه راحت و سریع و بدون برخوردبامانع عقب میرم و جایی خواستم دیگه دوربزنم دیدم ترمز نگرفت و به تیربرق برخوردکردم و جلو ماشین فرو رفت اینرو هم بگم که درحین رانندگی متوجه میشدم که ترمز خیلی خوب نمیگیره وماشین خیلی درکنترل من نیست بعدش که پیاده شدم ببینم ماشین چی شده و خیلی تو فکربودم که به برادرم جواب چی بدم دیدم ماشین سالمه واصلا کاپوت جلو تورفتگی پیدانکرده و حتی سپرهم ترک نخورده و خوشحال شدم وبرگشتم خونه یاقصد برگشت داشتم که بیدارشدم ضمنا مسیرهای رانندگی هم داخل شهربود
ببخشیدطولانی شد دوست گلم همیشه به یادتونم و دوستون دارم.
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. روح پدرتان شاد. دوست او از او یاد می کند و همه خانواده ی شما را دوست دارد و می خواهد روابط خوبی با شما داشته باشد. شما زیاد تمایلی به برقراری رابطه با او ندارید و می خواهید زندگی تان را خودتان کنترل کنید و در حد ارتباط با برادرتان و خانواده تان معاشرت داشته باشید و نه با دوستان آنها. موردی موردی پیش می آید که شما دلسوزی و محبت زیاد از خودتان نشان می دهید و بعد متوجه می شوید که همین دلسوزیهای زیاد بود که شرایط شما را پر ماجرا کرد و نمی خواهید دوباره برای خودتان دردسر بخرید. شما کاری نمی کنید که به نفع همسرتان تمام شود- هر چند که وسوسه می شوید که اینکار را بکنید- شما سعی می کنید از انجام کاری که در فکرش بودید و می توانست به ضرر شما و به نفع همسر سابقتان تمام شود، پشیمان خواهید شد و سعی می کنید که خیلی زود از تصمیمتان بگردید. بی فکر عمل می کنید و به همان سرعت که تصمیم گرفتید به همان سرعت هم از تصمیمتان پشیمان می شوید و این باعث می شود که برای خودتان دردسر بخرید ولی به خیر می گذرد و به وجهه ی شما و برادرتان هیچ آسیبی وارد نمی شود. عجله در تصمیم گیریهایتان قطعا به ضرر شماست و این خواب هشداری است که آرامش خودتان را حفظ کنید و به برادرتان ثابت کنید که می توانید روی پای خودتان بایستید و به کمک دیگران احتیاج ندارید. تشکر از همراهیتون.
Shahrzad : با سلام مادرم خواب دیده خاله کوچکم که مجرد هست یک مانتوی ابی نو مونجوق دوزی شده تنش هست و بعد مادرم به من میگه تو هم برو مانتوی جدیدتو بپوش و من هم با یک مانتوی سبز نو مونجوق دوزی شده اومدم و با خالم میخواستیم بریم بیرون.
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما شخصیتی عاقل، درستکار، از خود گذشته، آرام، وفادار و مهربان از خود بروز خواهد داد که رفتاری چشمگیر داشته و دیگران جذب او می شوند . شما هم شخصیتی مثبت، سالم، قوی، امیدوار، سرزنده، سرشار از صلح و آرامش از خودتان نشان می دهید که به واسطه ی رفتار خوبتان خواهید درخشید. تشکر از همراهیتون.
xanum : خیلی ممنون بله همینطوره
xanum : سلام بانوی عزیز...خواب دیدم یه مکانی هست دوتا مغازه داره بغل هم که صاحبش یه نفره تو یکیش لباس میفروشه تو یکی دیگه غذا...اونجا از یه ژاکت چرمی سیاه خوشم اومده بود همسرمو با خودم بردم تا بپسنده ولی به جا ژاکت سیاه، ژاکت آبی لی(جین) تنم کردم اندازه شد و خیلیم خوشم اومد(تو واقعیت یکی پروب کرده بودم چند روز پیش اما خوشم نیومده بود ولی تو خواب خوشم اومد)همونجور با خودم میگفتم اخه من سیاه چرمی میخواستم اینو چرا تنم کردم ولی باز حرفی نمیزدم همونو خریدم اولش قیمتشو ۱۵۰هزار تومان گفته بود ولی وقتی خریدم انگار چندتا مخلفات اضافی هم گذاشته بود توش ۱۸۵ هزار تومن خریدم...موقع برگشتن توی خیابون دانشگاه شهرمون همسرم اونور خیابون من اینور خیابون وسط درختا قایم شدیم نمیدونم ترقه بود چی بود شلیک میکردیم چند نفر کنار اون چند نفرم کنار من بودن(اصلا از ترقه خوشم نمیاد)بعد که همه جا امن شد من از خیابون رد شدم رفتم پیش همسرم باهم داشتیم میرفتیم که یه خانم ناشناسی هم کنارمون بود همسرم، هم از دست من گرفته بود هم از دست اون، بعد من یواش یواش دستمو جدا کردم جلوتر راه رفتم شب شد رسیدیم به یه محله ای به اسم ۲۰متر اونجا مامانمو با داداشم دیدیم مامانم گفت برین غذا بخرین از همون مغازه هه منم گفتم من نمیتونم برم، چون تو دلم نگران بودم اون خانومه مخ شوهرمو بزنه میگفتم با شوهرم میرم شوهرمم میگفت من میل ندارم شما برین بخورین بیاین.اخرش نمیدونم چی شد همه باهم رفتیم سفارش دادیم.
فریبا هراتی
: سلام. شما نیاز به کمک روحی دارید و می خواهید بدانید بهترین رفتار برای یک شرایط خاص چگونه می تواند باشد. شما دلتان می خواهد که به ثروت برسید و عزتتان زیاد شود ولی متوجه هستید که برای رسیدن به گرمی و امنیت در زندگی باید سخت کار کنید. شما می خواهید که شرایط سخت حل و فصل شود و مشکلاتتان خیلی زود پایان یابد. در ذهن شما بین مادیگرایی و معنویت کشمکشی به وجود می آید و شما نباید مانند کسانی باشید که دروغ می گویید یا کسی را فریب داده یا خودخواه هستند. شما برای موفقیت بایدمسئولیت کارهایتان را به عهده بگیرید و خیلی قوی و پررنگ عمل کرده و مسیر زندگیتان را تغییر دهید. شوهر شما سعی می کند به ثروت زیادی برسد و سخت کار کند. به همین جهت شما احساس می کنید که او شما را کنار گذاشته و یا خودتان را ایزوله حس می کنید و نیاز به حمایت دارید. مادر شما می خواهد که شما از لحاظ روحی همدیگر را حمایت کنید. تشکر از همراهیتون.