تعبیر خواب لباس
اگر کسی ببیند که لباسی بر تن ندارد، حرمت او بین مردم کم می شود، راز او آشکار می شود و ضعیف و هراسان خواهد شد. داشتن لباس نو و تمیز و زیبا، نشانه امنیت و بالا رفتن حرمت بیننده خواب است. اگر لباس فقیرانه ای به تن داشتید، زیان می کنید و به فقر مبتلا می شوید. اگر لباس کهنه را از تن خارج کنید، از غم و اندوه خلاص خواهید شد.
پوشیدن لباس زنانه در خواب برای مردان، رسیدن تهمت و از بین رفتن آبرو و مورد سوال و مواخذه قرار گرفتن است. پوشیدن لباس مردانه در خواب برای زنان، قبول مسئولیت ها و وظایف دشوار است. اگر ببینید چند دست لباس دارید، تکالیف و تعهدات شما زیاد خواهد شد. اگر ببینید لباس غواصی پوشیده اید، ریسک می کنید و به استقبال خطری بزرگ می روید.
پوشیدن لباس تنگ، تاویلش در فشار قرار گرفتن و لباس راحت و گشاد، فراغت خاطر یافتن از جهت اجتماعی و خانوادگی است. دیدن لباس عروسی، نشانه شرکت در کارهایی شادی بخش و هم صحبتی با دوستان صمیمی است. اگر لباس عروسی کثیف یا چروک باشد، رابطه شما با دوست صمیمی تان قطع خواهد شد. داشتن و پوشیدن لباس عزا، نشانه بد اقبالی و ناراحتی خاطر شما از جهت دوستانتان است.
تعبیر خواب آستین
لوک اويتنهاو می گوید: تعبیر خواب آستین بلند، افتخار و سرافرازی است. تعبیر خواب آستین کوتاه، ضرر و زیان است. تعبیر خواب آستین گشاد، خشم و عصبانیت است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن لباس درخواب هفت وجه است:
- دین پاک،
- توانگری،
- عز و جاه،
- منفعت،
- عیش خوش،
- عمل،
- عدل.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر دید لباس تابستان به زمستان پوشیده بود، دلیل که به قدر لباس مالش زیاده شود. اگر دید لباس زمستان به تابستان پوشیده بود، دلیل ترس است. اگر زنی به خواب دید که لباس مردان پوشیده بود، دلیل منفعت است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند در تن او لباس مهتران بود، دلیل بزرگی است. اگر ببیند لباس فاسقان داشت، دلیل معصیت است. اگر دید که لباس سلاطین پوشیده بود، دلیل که کارش به نظام گردد.
جابر مغربی می گوید: اگر لباس پادشاهان داشت، دلیل که از پادشاه منفعت یابد. اگر ببیند لباس علماء داشت، دلیل است که از علماء بهره مند گردد. اگر ببیند که لباس صوفیان داشت از دنیا دست بدارد. اگر ببیند که لباس توانگران داشت دلیل که درجمع مال حریص خواهد بود. اگر ببیند که لباس ترسایان و جهودان داشت، دلیل که بیننده میل به ایشان پیدا کند.
تعبیر لباس خواب (پیراهن خواب)
اگر کسی در خواب ببیند که لباس استراحت پوشیده، دارای همسری مهربان است و اگر در لباس خواب، پارگی یا خللی به وجود آمد، تعبیر عکس آن است. مفقود شدن لباس خواب، دلیل بر ناراحتی و بگومگو بین زن و شوهر است. داشتن لکه های کثیف بر روی لباس خواب، نشانه خیانت همسر است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن پیراهن خواب بر سه و جه است:
- زنی نیک،
- راحت و آسانی،
- رنج و اندوه و مصیبت.
تعبیر خواب لباس سفید بر تن داشتن
محمد ابن سیرین می گوید: تاویل لباس خواب، به زن بر می گردد. اگر ببیند پیراهن خواب او سفید و پاکیزه است، دلیل که عیالش دیندار است و مستور. اگر ببیند پیراهن خواب سیاه او است، دلیل که از عیالش اندوه و رنج به او رسد.
تعبیر خواب لباس سیاه بر تن داشتن
بعضی از معبران می گویند: لباس سیاه در خواب، برای حاکم یا پادشاه نیکو و برای رعیت، بد است. اگر لباس خواب را کبود ببیند، دلیل که او را به سبب عیال غم و اندوه و مصیبت رسد. اگر ببیند که لباس خواب اش چرکین و دریده است، دلیل که زن او چرکین و پلید و ناسازگار است. اگر ببیند لباس خواب اش بسوخت، دلیل که عیالش بمیرد.
تعبیر خواب لباس نظامی
اگر خواب ببینید حمایل نظامی بر لباس خود دارید، نشانه آن است که با رفتارتان تنها توجه افراد سبک سر را به خود جلب کرد. اگر خواب ببینید برای دختری حمایل نظامی خریده اید ، علامت آن است که با صداقت و رفتار معقولانه خود، شأن و مقامی به دست می آورید .
تعبیر خواب اونیفورم
درکتاب سرزمین رویاها آمده است :
خواب یك یك شخص اونیفورم پوش : شانس به شما روی خواهد آورد.
افسران اونیفورم پوش : ترفیع خواهید گرفت.
سربازان اونیفورم پوش : با مشكلات و ناراحتیهای بسیار روبرو هستید.
یكی از اعضاء خانواده تان اونیفورم پوشیده : افتخار و تشخص.
اونیفورم پوشیده اند : در قبال شجاعتتان پاداش خواهید گرفت.
اونیفورم می فروشید : دوستانتان از نفوذشان استفاده خواهند كرد تا به شما كمك كنند.
مردان كه در سر كار اونیفورم پوشیده اند : به شما پول زیادی خواهد رسید.
زنانیكه اونیفورم پوشیده اند : شما خیلی متكبرید.
زنانیكه اونیفورم نظامی بتن دارند : شما در سطحی نیستید كه بتوانید وظایفتان را انجام دهید.
خواب اونیفورم مستخدمین یا كارمندان را می بینید: دشمنانتان شكست خواهند خورد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
زینب : سلام خانم هراتی عزیزم. پریشب خواب دیدم من و خواهر کوچکم به خانه ی مادرشوهر خواهرمان رفتیم خواهرشوهر متعهل اش هم بود. خانه شان بزرگتر و بهتر از واقعیت بود. انگار کیف و روپوش خواهر کوچک مجردم آنجا جا مانده بود.
ازشون خواستیم بهمون بدنش. گشتن و سریع آنها را به ما دادن. کیف و روپوش هر دو جین و آبی تیره بودن. انگار خواهرشوهرش با نگاه بدون کلام به من اطلاع داد که تو امسال ازدواج خواهی کرد و گفت(ولی این جمله را زبانی گفت) دختر من نیز امسال مث تو ازدواج میکند!
گفتم از کجا میدانی گفت خواب دیدم!
احساس سرما کردم گفتم زمستان است باید پالتو بپوشم و میدانستم پالتو ام در خانه مادربزرگم است. با موبایلم با خاله ام تماس گرفتم و ازش خواستم کتونی و پالتو و روسری ام، که همه رنگشان آبی بود، را برایم آماده کند و دم در بیاورد. به سمت خانه مادربزرگم رفتیم شب بود و تاریک دم در که رسیدیم زنگ در را نزدیم خاله ام در حیاط منتظر بود متوجه ما شد و در را باز کرد. خالم مانتوشلوار و چادر سیاه سرش بود و صورتش هم سیاه بود. کتونی را داد پام کردم. کتونی با پاشنه ده سانت مخفی بود. که در واقعیت دارمش. پالتو هم پوشیدم آبی بود و زیرش خز سفید. ولی یک روسری زمینه کرم و حاشیه مشکی از جنس ساتن را که داد گفتم اینکه روسری من نیست! روسری من زمینه سفید حاشیه آبی ست. اینها را در دل گفتم. ولی گفتم اشکال نداره سرم کردم و با خواهرم به سمت جاده رفتیم که برویم بازار گفتم شب و دیروقت است کی بازار برویم کی برگردیم در همین فکر بودم که یکهو هوا روز شد و روشن خیلی خوشحال شدم گفتم چه خوب. دیدیم اتوبوس خط واحد ایستاده. سوار شدیم. حرکت کرد. از مسافران پرسیدیم آیا مقصدش به بازار میخورد؟
مسافرین به تمسخر خندیدن گفتن باید بدانید مقصد کجاست انگار گفتم نه دو مقصد است!
مطمئن نبودم حتما به بازار میرسیم ولی بیشتر احتمال دادیم بازار میرود. پیاده نشدیم.
ببخشید طولانی شد.
فریبا هراتی
: سلام. مادر شوهر خواهرتان از خواهر کوچکتان خوشش می آید و یا خواهر کوچکتان از مردی در فامیل شوهر خواهرتان خوشش می آید ولی ازدواج خواهر کوچکتان با فامیل خواهرتان که متاهل است صورت نخواهد گرفت. خواهر شوهر خواهرتان قصد دارد دخترش را شوهر دهد و احتمال دارد شما هم امسال ازدواج کنید. شما باورتان نمی شود که سردی و نگرانی از زندگی تان برود و می خواهید احساس امنیت به زندگی تان بیاید. صورت سیاه خاله تان متوجه نشدم برای این بود که شب بوده یا سیاه پوست منظورتان است. شرایط برای شما به یکباره مثبت خواهد شد و شما می خواهید به انتخاب های پیش رویتان نگاه کنید و بهترین را انتخاب کنید. اما باید بدانید که دقیقا چه می خواهید. شاید دو خواسته دارید که منتظرید که به آنها برسید. تشکر از همراهیتون.
fateme : سلام خسته نباشید. پوشیدن لباس سفید در مجلس عزا تعبیرش چیه؟ ممنون
فریبا هراتی
: سلام. سفید بیانگر خلوص، کمال، صلح، بی گناهی، کرامت، پاکی، آگاهی و شروع های تازه است. سفید به لوحی تمیز و خالی اشاره دارد. یا ممکن است به پوشاندن احساس اشاره کند. شما ممکن است یک رستاخیز را تجربه می کنید یا یک نگاه تازه به زندگی دارید. در برخی فرهنگ های شرقی، سفید مربوط به مرگ و عزاداری است. تشکر از همراهیتون.
Yasi : سلام وقتتون بخیر
دیشب خواب میدیدم یه مغازه پیدا کردم که مانتو و روسری و کفشهاش ست و همرنگ واز پارچه های مرغوب و زیبا دوخته شده بود رنگ سبز و آبی تیره که نزدیک به رنگ سرمه ای بود نظر منو خیلی جلب کرده بود گفتم باز فکر کنم و مشورت کنم که کدومشو بگیرم بعد داماد خواهرمو دیدم که موهاشو رنگ روشن کرده بود بهش آدرس دادم گفتم اگر خانمت خواست مانتو بخره ببرش اونجا بعدش دوست پسر سابقمو دیدم که الان ازدواج کرده و خانمش یه بیماری داره که نمی تونه بچه دار بشه ولی تو خواب بهم گفت خانمش بارداره و من خیلی تعجب کردم که با اون بیماری چجوری بچه دار شده وجایی که بودیم پر از مغازه های اسباب بازی فروشی بود پیش خودم میگفتم الان برای این بچه چه سیسمونی بگیرن در ضمن شهرستان زندگی میکنن قبلا هر وقت سفر هوایی داشتن باید میومدن تهران تو خواب گفت فرودگاه اینجا درست شده و دیگه برای سفر از شهر خودشون میرن و من تو خواب میگفتم پس دیگه هیچ وقت نمیبینمش البته الان تو بیداری هم نمیبینمش و رابطه ای نداریم ولی خیلی دوست داشت با من حرف بزنه منم همینطور ولی تنها نبودیم رفت بیرون منم رفتم دنبالش که باهاش حرف بزنم ولی پیداش نکردم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به انتخاب های پیش رویتان نگاه می کنید که چطور رفتار و عمل کنید که شایسته و درست باشد. دلتان می خواهد که مثبت اندیش باشید و منیت نداشته باشید و در صلح و آرامش زندگی کنید. داماد خواهرتان فکرش ناراحت است ولی وانمود می کند که طوری نیست و شما می خواهید به او بگویید که خانم او هم باید سعی کند که مثبت اندیش باشید و منیت نداشته باشد. دوست پسر سابق شما، به خاطر اینکه خانمش نمی تواند بچه دار شود - و به این خاطر خیلی غصه می خورد- ناراحت است و خانم او به خدای بزرگ توکل کرده و مرتب دست به دعا برداشته تا شرایطی ایجاد شود که آنها بتوانند بچه دار شوند. او شاید به شما هم فکر بکند ولی به هیچ وجه ارتباطی با هم نخواهید داشت چون او تمام و کمال حواسش به زندگی اش و حفظ آن است. تشکر از همراهیتون.
ناری : سلام وقت بخیر
خواب دیدم برادرم لباس گشاد به رنگ نارنجی کم رنگ در محیط اداره شون پوشیده. تعبیرش چیه.
فریبا هراتی
: سلام. برادر شما سعی می کند که شخصیتی اجتماعی، سرزنده و برونگرا از خودش نشان دهد و رفتاری دوستانه، متواضعانه، سخاوتمندانه و امیدوار از خودش نشان می دهد اما او در عین حال، خودش را کوچک می بیند و خیلی متواضع رفتار می کند. او احتمالا در مقابل همکاران یا در محیط کاری اش اعتماد به نفس کافی ندارد و خودش را به اندازه ی کافی قوی حس نمی کند. تشکر از همراهیتون.
negar : باعرض سلام و ادب و احترام خدمت خانم هراتی نازنین.باتشکر از زحمات جنابعالی
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. روحشان شاد. من متوجه نشدم که بچه های دختر دایی شما هم فوت شده اند یا فقط خانم دایی و دخترشان. اما اینکه شما طلا گرفته اید بعنی آنها برای شما دعای خیر می فرستند و آمرزیده شده و شرایط خوبی در آخرت دارند. شما به موفقیت های بسیاری خواهید رسید. اما پسر دایی شما از دایی تان راضی نیست و گویا او توجه زیادی به ایشان ندارد و سرش فقط به زندگی خودش گرم است. اگر درست متوجه شده باشم، خانم دایی تان هنوز هم امیدوار است که شما و پسر دایی تان ازدواج کنید. از نظر خانم دایی تان شما تنها عامل و برگ برنده ی زندگی پسرش هستید. تشکر از همراهیتون.
Sahar : سلام خسته نباشید
دیشب خواب دیدم رفتم یه فروشگاه خیلی برگ یه مانتوی سفید تنم کردم با نوارای باریک مشکی خیلی خوشم اومد مانتوی مشکی خودمو در اوردم بعد میخواستم حساب کنم صاحب فروشگاه از من خیلی خوشش اومد در حالیکه صندوقدار داشت حساب میکرد شمارشو گذاشت روی دسته ی مبل اشاره زد که من برش دارم تو دلم گفتم چه کار چیپی با اینکه از پسره بدم نیومد ولی برش نداشتم از فروشگاه اومدم با همون مانتوی سفیدی که خریدم تنم بود یدفعه متوجه شدم مانتو مشکی خودمو برنداشتم دوباره برگشتم به فروشگاه رفتم طبقه بالاش گفتم مانتوی مشکی من جا موند فروشنده گفت ا مال شما بود؟ ۳۵۰ ۴۰۰فروختیمش گفتم آخه چطور ممکنه من اونو خیلی دوست داشتم گفت پولشو بهت میدیم گفتم آخه اون مانتو معلوم بود که استفاده شدس(تو دلم داشتم به این فکرمیکردم که انقدر نمیرزید) گفتم بحث پولش نیست من اونو خیلی دوست داشتم واقعنم خیلی دوست داشتم بعد آقای صاحب فروشگاهم اومد بالا دعواشون کرد و گفت من خیلی خوشم اومد ازت لطفا پیشنهادمو قبول کن بعد آروم رو گونمو بوسید من نگاهش نمیکردم ولی اون محو تماشای من بود خجالت کشیدمو ازفروشگاه اومدم بیرون تو آینه خودمو برانداز میکردم با مانتو سفیده خیلی خوشتیپ شده بودم بیخیال از مانتوم از فروشگاه اومدم بیرون دیدم یه خانومی از ماشین پیاده شده شاکی ازینکه مانتو خریدش استفاده شده بوده منم خوشحال شدمفکر کردم مانتو منه بازش کرد دیدم نه رنگیه فکر کنم صورتی بود..
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. نقشی که شما در زندگی تان دارید، در حال تغییر است و می خواهید که متناسب با نقش جدیدی که می گیرید رفتارتان را عوض کنید. شما شخصیتی موفق، با کرامت، پاک، کامل، آرام و آگاه از خودتان نشان می دهید و وقت آن رسیده که شرایط قبلی تان را کاملا عوض کنید. دور دور شماست و اوضاع به نفع شماست. با افراد ثروتمند و با نفوذ در ارتباط خواهید بود و آنها برای شما احترام زیادی قائل می شوید. شما سعی می کنید که خیلی درست و موقر رفتار کنید و در مقابل کسانی که مقام بالاتری دارند اعتماد به نفستان را حفظ کرده و خودتان را قوی نشان دهید. تشکر از همراهیتون.
Raha : سلام خانم هراتی عزیز
خواب دیدم جایی می خوام برم کمک کنم به خانواده ای، بعد از اینکه در حال رفتن بودم.ماشین خودم یه جایی نزدیک انگار توی یه باغ کوچیک رو ارتفاع بود پارک کردم بعد به خودم گفتم برم از خالم که ماشین مدل بالایی داره بگیرم برم که کم نباشم نه اینکه پز بدما اصلا. ماشین گرفتم، رفتم دم خانه اون ادم رسیدم یه حیاط باصفایی داشت که دیدم یه کیسه پر از گل دستمه دارم اونجا رو گل ریزون میکنم حیاط رو اب و جارو کرده بودن همینکه گل به هوا میریختم انگار اونا هم یه اکلیلی میپاچیدن ولی تنهایی دستامو بردم بالا حالت دعا دور خوردم میچرخیدم یا رقص سماع انگار یه مانتو سبز تنم بود روش گلابتون کاری طلایی شبیه لباس پادشاها همینجوری دور خودم دور میزدم لباس خیلی زیبا بود وقتی خواستم بیام بیرون دیدم اون خانم گفت ما هم میرسونی من گفتم باشه ولی با ماشین خودم دیدم که یه بچه فلج داره میاره گفت حالا چی میشه با اون ماشین بریم منم بچه رو دیدم نه نگفتم ولی دلشوره داشتم اون ماشین رو تکون بدم گفتم دست فرمون من خوبه و بردمشون.
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید به کسی کمک کنید و از خاله تان هم کمک می گیرید که بیشتر مفید واقع شوید و بهتر بتوانید به این شخص کمک کنید. شما روحی پاک و والا دارید و از کمک به دیگران احساس آرامش می کنید و زندگی تان به هارمونی و هماهنگی می رسد. برای پیشبرد شرایط زندگی کسی، خاله شما به شما این اجازه را می دهد که از کمک او بهره مند شوید و شما هم سعی می کنید که خیلی برای خاله تان زحمت فراهم نکنید. انشالله همینطور که خیرتان به دیگران می رسد خداوند هم اعمال شما را به بهترین وجه به خودتان بر می گرداند و خوشبختی به زندگی تان راه می یابد. تشکر از همراهیتون.
سیمین : سلام خانم هراتی عزیز.خسته نباشید.راستش دیشب خواب دیدم مدل عروس آرایشگری شدم.ارایشگر رو میشناسم.خیلی خوب درستم کرد، البته هنوز کارش تموم نشده بود ولی از اینکه دید چقدر قشنگتر شدم تعجب کرد فکر نمیکرد ک اینقدر خوب بشه آرایشم.لباسم رنگش تقریبا شکلاتی خیلی خیلی کمرنگ بود با ی لباس برنگ قرمز
و مشکی ک مثه کت بود روی لباسم.یلحظه خودمو تو آینه دیدم.موهام شینیون داشت و تماما مشکی درحالیکه موهام رنگ و مش روشنه.قیافممم دخترونه شده بود قیافه ی الآنم نبود.الان ک فکر میکنم اصن قیافم تغییر کرده بود.منتظر بقیه آرایش بودم رفتم تو حیاط دیدم بارونه.انتظارم طول کشید لباس عروسم روی سینه و دنبالش خیس شد.ب شینیونکارم گفتم شما معطل کردین لباسم خیس شد.ممنونم بابت تعبیرهای خوبتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید جایی بنشینید و نظراتشان را به شما تحمیل کنند و از آنها یاد بگیرید که چطور سیاست داشته باشید و چطور فکرتان را جمع کنید و چطور خودتان را جور دیگری جلوه دهید که برگ برنده را به دست بیاورید. شما سعی می کنید که مرموزانه رفتار کنید و شور و شوق بیشتری از خودتان نشان دهید و گرم و با حرارت و صمیمی باشید و محافظه کار باشید و عملگرا باشید و به سعادت خانوادگی تان بیاندیشید و شخصیتی مادی و پولدوست داشته باشید و به فکر خودتان باشید.... اما همه ی اینها تا زمانی کار می کند که فقط حرف است!! پای عمل که مطرح شود و وقتی در جریان احساسی قرار بگیرید، داشتن تمرکز برای انجام تمام چیزهایی که یاد گرفته ایدو نشان دادن رفتاری معقول بسیار سخت است. تشکر از همراهیتون.
تینا : سلام وقتتون بخیر
خواب دیدم به لباس فروشی دوستم رفتم تا بهش کمک کنم یه خانم خیلی چاق با سینه های بزرگ میاد یه لباس رو امتحان میکنه و با ناراحتی میگهاینا خیلی چاق ترم میکنه قراره برام خواستگار بیاد . بعدش یه لباس پوشیده مشکی و قرمز میپوشه همه بهش میگن وای چقدر خوشکل شدی منم بهش میگم و حتی میگم انگار نصف بدنتوتو تراشیدن اون هم خیلی خوشحال میشه صاحب لباس فروشی به من میگن با وجود تو فروشمون بهتر میشه ولی من میدونم که زیاد نمیتونم اونحا بمونم .
و برمیگردم به همون دختر چاق نگاه میکنم.
در واقعیت من چنین دوستی ندارم.
ممنون از زحمات شما.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید به دیگران کمک کنید که مثبت اندیش باشند و رفتار شایسته ای از خودشان نشان دهند. می خواهید که آدمهای متفاوت بتوانند همدیگر را بهتر درک کنند و رفتاری داشته باشند که احترام و عزتشان پیش دیگران بالاتر برود و شما فکر می کنید که این کار می تواند باعث شود که دیگران احساس شادی و خوشبختی بیشتری داشته باشند. تشکر از همراهیتون.
زیبا : سلام خانم روز بخیر
دیشب خواب میدیدم خونه مادرم هستیم و مهمان هم داشتیم مادرم کلی لباس نشسته جمع کرده بود و میگفت لبا سشویی خرابه. همه رو برد تا در آب رود بشوره بیاره بعد از یکساعت یک سبد پر از لباس شسته داده بود دست یکی از بچه ها آورد خونه و منم شروع کردم به پهن کردن لباسها هر چی پهن میکردم تمومی نداشت با خودم میگفتم چقدر زیادن تازه هنوز مامان نیومده پس بازم هست لابد. دلم براش میسوخت
لباسها را رو دوتا بند رخت حیاط پهن کردم و بعد بقیه رو بردم تو خونه پهن کردم و دوباره که برگشتم حیاط دیدم دوتا بند رخت خالی هست گفتم وای چرا من لباسا رو تو خونه پهن کردم اینجا که هنوز جا هست. دوباره برگشتم از تو خونه چندتا لباس برداشتم بردم تو حیاط گفتم تو آفتاب باشه بهتره. تا پهن کردم بارون شروع کرد به باریدن با خودم گفتم ای وای شانس منو ببین باز باید جمع کنم ببرم تو...
ممنون میشم تعبیرشو بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر شما کینه ها و ناراحتی های زیادی از رفتار مردمی که در گذشته او را آزار داده اند در دلش نگه داشته ولی دیگر احساس می کند که باید گذشته را رها کند برود و قلبش را از کینه ها بشوید. او می خواهد برای آینده برنامه ریزی کند، مسائل گذشته را حل کند و شروعی تازه برای خودش بسازد. او خوشبین است که خداوند او را در این راه کمک کند. او با خداوند راز و نیاز می کند. اما مادرتان هم که رفتار بد مردم را ببخشد، خدا می بیند و به اندازه ای که او را آزار داده اند، به حساب آنان رسیدگی خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.