کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب مُرده

اگر خواب ببینید خود شما مرده اید یا از اقوام شما کسی مرده است، تعبیرش طول عمر شما یا آنها است. مرده دوست و مهمان است. اگر در خواب مرده ای را ببینید، دوستی را ملاقات می کنید یا مهمانی برای شما می رسد. اگر کسی ببیند که مرده بود و زنده شد، دلیل که از گناه توبه کند و عمرش دراز است. اگر ببیند که او را در تابوت نهادند و مردم از پیش و پس او می رفتند، دلیل بر بزرگی است.

اگر کسی در خواب دید که مرده ها با او به خوبی صحبت می کنند و خوشحالند، آن شخص نزد خداوند متعال وضع خوبی دارد. ولی اگر به او سخنان زشت و ناخوشایند می گویند، تعبیر آن به عکس است. اگر ببیند که درمیان گورستان بود، دلیل که با جاهلان سفر کند.

اگر مرده را در لباس خوب و چهره شاد ببینید هم برای بیننده خواب خوب است و هم این که روح مرده در آرامش به سر می برد. اگر مرده در لباس ژنده و پاره و چهره اش عبوس و گرفته باشد، غم و ناراحتی برایمان پیش خواهد آمد. اگر مرده در این حالت چیزی به شما بدهد خوب است ولی اگر چیزی از شما بگیرد و ببرد خوب نیست. اگر مرده شما را دعوت کند و شما همراه او بروید خوب نیست.

اگر در خواب ببینید کسی که مرده آمد و کنار شما نشست خوب است ولی اگر مرده شما را دعوت کرد و نزد خود نشاند خوب نیست و اگر دست بر گردن شما افکند بدتر است. اگر کسی در خواب ببیند لباس خود را به مرده می دهد خوب نیست و نشان آن است که سلامتش به خطر می افتد و زیان می بینید و به آبرویش لطمه وارد می آید. اگر بر عکس ببینید از مرده لباس می گیرید خوب است چرا که حرمت و عزت و احترام و آبرو به دست می آورید.

تعبیر خواب بوسیدن مرده
اگر کسی خواب ببیند مرده ای را می بوسد، نشانه طول عمر و دوری از مرده است. اگر ببینید که کسی که مرده پیشانی شما را بوسید، نشانه آرامش روح آن مرده است و اینکه او برای شما دعای خیر می فرستد و از افکار و رفتار شما راضی است.

تعبیر خواب هدیه گرفتن از مرده
هدیه گرفتن از مرده تعبیری نیکو داشته و به معنای افزایش رزق و روزی شما و زیاد شدن ثروت و مال شما است. اگر خواب ببینید مرده ای به شما اتومبیلی هدیه داد، کنترل زندگی تان را بهتر از قبل به دست خواهید گرفت و این خود شما خواهید بود که برای زندگی خود و روشی که دوست دارید زندگی کنید تصمیم خواهید گرفت.

تعبیر خواب غذا دادن به مرده
غذا دادن به مرده بیشتر به این معنی است که آن شخص از شما خیرات و نذورات می خواهد و اگر ببینید که به مرده ای غذا می دهید، دعای خیر شما به او رسیده و اگر او بگوید به من فلان غذا را بده، در بیداری باید برای شادی روح او، به شخص فقیری آن نوع از غذا را بدهید تا ثواب آن به روح مرده ای که در خواب دیده اید، برسد.

تعبیر خواب مرده دوباره بمیرد
اگر کسی خواب ببیند که مرده ای، دوباره مرد، امر و موردی پیش می آید که آن مرده از یاد عموم و بازماندگان خود رفته و گویا به فراموشی سپرده شده است. همچنین بازماندگان آن مرده، ممکن است دست به کاری بزنند که گناه محسوب شود و این دوباره مردن آن مرده، به معنای ناراحتی و عذاب فکری آن مرحوم است. ابراهیم کرمانی معتقد است که اگر مرده ای در خواب دوباره بمرد، ممکن است که بیماری خطرناکی فرزند آن مرده را دربربگیرد که خطر مرگ او را تهدید کند. در این صورت باید با صدقات دفع بلا نمود.

تعبیر خواب مرده را برهنه دیدن
اگر کسی خواب ببیند که مرده ای کاملا برهنه است، تعبیرآن این است که در دنیا کسانی هستند که از اعمال آن مرده راضی نبوده و از او بدگویی و غیبت می کنند و آبروی او را می برند. در این صورت برای شادی روح آن مرحوم باید خیرات و صدقات دهید تا خداوند روح او را تسلی دهد و در آرامش نگهدارد.

تعبیر خواب مردن مادر
اگر کسی خواب ببیند که مادر او مرده است، عمر مادرش دراز خواهد بود. در کل اگر خواب ببینید که کسی مرده است عمر او طولانی خواهد بود و علاوه بر این روش زندگی او به صورتی عوض می شود که گویا زندگی نو و جدیدی را آغاز خواهد کرد.

تعبیر خواب دادن خبر مرگ یک زنده به او
اگر خواب ببینید که کسی به شما می گوید در فلان تاریخ شما خواهید مرد، این در تعبیر به مرگ بیننده خواب معنی نمی شود بلکه تعبیر خواب این است که بیننده خواب، در آن تاریخ و یا حوالی آن زمان، شاهد تحولاتی در زندگی خود خواهد بود که گویا زندگی نو و دوباره ای شامل حال او خواهد شد. این خواب تعبیرش چنین است که گویا بیننده خواب، کاملا زندگی نویی را آغاز خواهد کرد که کاملا با گذشته او متفاوت خواهد بود.

تعبیر خواب جنازه نیز دارای مطالبی مرتبط می باشد.

امام صادق (ع) می فرماید: اگر دید مرده او را در کنار گرفت، دلیل تندرستی است. اگر مرده را از اهل خود شادمانه ببیند، تاویلش به خلاف این است. اگر دید مرده از اهل او با وی مناظره کرد یا روی از وی بگردانید، دلیل است وصیتی که کرده بود به جای نیاورده باشد.
اگر ببیند که مرده خندان پیش او آمد، دلیل که کافر مرده بود. اگر دید مرده در نماز بود، دلیل که آن مرده در دنیا استغفار بسیار کرده باشد. اگر دید مرده زنده شد و معروف بود، دلیل مال است. اگر پادشاهی این خواب ببیند، دلیل که علم و حکمت آموزد و از شغلی که طمع بریده بود باز یابد.

    دیدن کفن مرده در خواب بر سه وجه است:
  1. مال،
  2. ظاهر شدن مشکل،
  3. فساد دین.

محمد ابن سیرین می گوید: هر که می خواهد بداند که حال او نزد حق تعالی چگونه است، احتیاط کند که حال او نزدیک مردگان چگونه است. اگر ببیند که مردگان وی را بشارت دادند و با او سخن گفتند، دلیل که حال او نزد حق تعالی نیکو است. اگر با وی سخنان ناخوش گفتند به خلاف این است. اگر کسی مرده را دید و از او پرسید که تو مرده بودی و او گوید که من زنده ام، دلیل که احوال مرده در آن جهان مرده در آن نیکو باشد و حق از وی خشنود است.

اگر دید جامه خود به مرده داد، دلیل غم و اندوه است. اگر دید مرده ای قران یا کتاب فقه به او داد، دلیل بر توفیق یافتن طاعت است. اگر ببیند مرده ای جامه می فروخت، دلیل که از آن نوع جامه گران شود. اگر در خواب مرده را نالان دید، دلیل که آن مرده بدکردار بوده در دنیا. اگر دید مرده از درد سر می نالید، دلیل که در دنیا با مردم تکبر کرده باشد. اگر دید مرده از درد چشم می نالید، دلیل که غیبت مردم باشد. اگر دید از درد دندان می نالید، دلیل که فحش بسیار به مردم داده باشد اگر از پهلو می نالید، دلیل که با زنانِ بدکردار بوده باشد.

اگر از درد شکم می نالید، دلیل که حرام خورده باشد. اگر ببیند مرده جامه های نیک پوشیده بود، دلیل که با ایمان از دنیا رفته باشد. اگر مرده را با جامه های سفید ببیند، دلیل که در آخرت حال او نیکو است. اگر مرده را با جامه های سیاه ببیند به خلاف این است و جامه زرد و کبود، دلیل معصیت است. اگر مرده را جامه پوشانید، دلیل که اجلش نزدیک است.

جابر مغربی می گوید: دیدن مرگ در خواب، دلیل بر راحتِ مومن و عذاب کافر است و هر چند جان کندنِ خود را در خواب معتبر ببیند، دلیل که عذاب او سخت تر است. اگر ببیند که بمرد و او را بشستند، دلیل که در دین خود ثابت است.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که بمرد و او را بر تابوت نهادند و خلق از پی او می رفتند، بزرگی یابد. اگر دید او مرده را بر پشت گرفته بود و می برد، دلیل مال حرام است. اگر ببیند زنده بمرد و دیگر بار زنده شد به غایت نیکو است. اگر مرده را ببیند که دوباره بمرد، دلیل که فرزندش بمیرد. اگر ببیند فرزندش بمیرد، دلیل که توانگر شود و بعضی گویند از شر دشمن ایمن شود.

اگر ببیند مادر و پدر او بمردند، دلیل که کارش نیکو شود. اگر زنی آبستن ببیند بمرد و او را بشستند، دلیل که او را پسر آید. اگر ببیند بمرد و او را بر تابوت نهادند به تاویل نیکو باشد. اگر دفنش کردند بد است. اگر پدر مرده خود را با جامه های نیکو دید و خرم، دلیل که کارش ساخته و دولتش زیاد شود. اگر زن مرده خود را ببیند، دلیل که درویش شود. اگر پسر مرده خود را دید، دلیل که از غم برهد. اگر زنی ببیند پسر مرده او زنده شد، دلیل که غایبش از سفر باز آید.

اگر ببیند کفن مرده ای معروف بکند، دلیل که در دنیا راه آن مرده را دنبال خواهد کرد، اگر عالم بوده باشد به علم، اگر مال دار به مال. اگر ببیند خواست کفن مرده بکند و مرده را در گور زنده دید، دلیل که آن مرده دیندار است. اگر ببیند مرده را کفن کرد، دلیل که از خویشان مرده یکی را کفن کند.

لوک اویتنهاو می گوید :مردن در خواب تعبیرش قولهای پوچ و واهی زیاد است. دیدن کسانی که در حال مرگ هستند تعبیرش رسیدن شادی، زنده شدن مرده تعبیرش سپری کردن نوعی زندگی بی برنامه است. تمایل به مردن تعبیرش نشانه سلامتی است.

حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند مرده او را چیزی داد از متاع دنیا، تعبیرش منفعتی است از جائی که امید ندارد. اگر دید مرده چیزی خوردنی به وی داد، دلیل که روزی حلال یابد.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

4234 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

bahareh

bahareh : سلام خسته نباشید
برادرم خواب دیده که مادر خدا بیامرزم زبونش افت زده داسته گریه میکرده توی در ورودی خونه نشسته و درد داشته میگفته از بس خمیر دندون زدم زبونم همه افت زده برادر بزرگم اومده ارومش کنه همش باهاش صحبت میکرده که برادر کوچیکترم داد میزنه میگه مامان بسه دیگه گریه نکن میخواسته دعوا کنه که من عصبانی میشم به برادرم میگم تو حق نداری با مامان اینطور رفتار کنی سرش داد بزنی اونم میاد یه سیلی تو صورت من میزنه برادر بزرگم میاد دستشو میگیره میگه من اینجام تو نباید بی ادبی کنی برو ساکت باش که یکدفعه برادر کوچیکم اروم میشه و میخنده من هم هیچی نمیگم و کلا فضا عوض میشه و مادرم هم اروم میشه برادرم میگه چه خوب دعوا نشد تعجب میکنه که چطور من ساکتم که مادرم هم میخنده و خوشحال میشه (این خوابو دیشب دیده در حالیکه کل دیشبو من به شدت درد کشیدم بخاطر افت شدیدی که توی دهن و روی زبونم بوده)ممنون میشم اگه تعبیری داره به من بگین
با تشکر و ارزوی بهترینها برای شما

پاسخ
لینک۳ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۱۴:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. خدا رحمت کند مادرتان را او آنقدر شما را دوست دارد که دردی که شما میکشید انگار خود او کشیده است و به خاطر شما غصه می خورد. برادر شما از شما عصبانی است و معتقد است بی احتیاطی کرده اید و باعث ناراحتی همه شده اید ولی شماها همدیگر را دوست دارید و این اعتراض و دعوا هم از روی علاقه است و نه از روی عداوت و دشمنی. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۵۱:۳۸
فاطمه

فاطمه : با عرض سلام وخسته نباشیدخدمت خانم هراتی عزیز،خواب دیدم خاله مرحومم به من میگه آخرش از خواهرش جدامیشه (منظورش شوهرمه)ولی درخواب دیگه ای که شما تعبیر کرده بودید وعمه مرحومم به من گفته بود دلم برات میسوزه این از خونوادش دست نمیکشه بعددیده بودم عمه ام بادکنک شده ورفته (چون خیلی وقت پیش این خواب رودیدم آخر خوابم خوب یادم نیست انگار آخرش بادکنک خالی شده بود)شما تعبیرکرده بودید بادکنک به ناامیدی در جستجوی عشق اشاره میکنه وعمه ام امید نداره که همسرم دوباره مثبت وخوب بشه .خیلی ممنون از زحمات شما.

پاسخ
لینک۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۴:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. اموات هم مثل زنده ها با شما صحبت می کنند و نظرشان را می گویند. اینطور نیست که اگر مرده ای به شما گفت که من فکر نمی کنم همسرتان از خانواده اش دست بکشد و خاله تان بگوید من فکر می کنم از خانواده اش جدا شود، وحی منزل باشد!! اموات از همه ی آینده با خبر نیستند. منوط به شرایطی که در آن موقع وجود دارد، آنها هم نظرشان را می گویند. خاله شما روحشان شاد فکر می کند که شوهرتان از خواهرش جدا می شود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۲۱:۱۱
Yasi

Yasi : سلام خانم هراتی عزیز
روزتون بخیر
دیشب خواب میدیدم یکی از اقواممون که دو تا پسر داره و پسر اولش که تقریبا ۲۰ سالشه مرده پسر دومیش خیلی احساس تنهایی میکرد بغض کرده بود من اصلا مرگ پسرشو باور نمیکردم، پسر کوچیکشو بغل کردم خیلی تو بغل هم گریه کردیم
با تشکر

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۰:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. پسر فامیل شما روحیه اش خراب شده و اشتباهی انجام داده که خیلی بد بوده و یا اینکه به افسردگی مبتلا شده و زندگی او تحولی منفی یافته است. برای دفع شر بگویید برای او یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۸:۰۹
Maryam

Maryam : سلام وقت بخیر.من خواب دیدم به دیدن عمویم (که ۱۷ ساله فوت شده)رفتم خونشون انگار سرطانی گرفته بود که سمت چپ صورتشو عمل کرده بودن .با دست روشو گرفته بود ونمیخواست من ببینم جای عملو و منو که دید گفت چقدر وقته ندیدمت عمو خوبه اومدی منم برای دلجویی گرفتمش بغل و بوسیدمش و دستشو از سمت چپ صورتش پایین اوردم ۴بعد دیگه خجالت نکشید عوض شده بود قیافش و من دلم تنگ قیافه اصلیش شده بود و با خودم میگفتم عموم که سرطان معده داشت چرا سرش اینطور شده؟خلاصه خواهر کوچکم هم اومد بالین عموم .بهم گفت مهسا چراعینک نمیزنه؟گفتم آخه چشماشو لیزر کرده دیگه عینک احتیاج نیس .و یادم افتاد اون یکی خواهرم اینکارو کرده نه اینیکی ولی دیگه اشتباهمو تصحیح نکردم. تو فکر بابام هم بودم .دخترعموم که سال پیش فوت شده هم بالا تخت باباش بود وساکت.اومدم بیام بیرون عموم پاشد تا دم در نمیدونم چه حالی داشت ولی دوس نداشت برم ومن دلم براش میسوخت و تو دلم میگفتم کاش زمان زنده بودنش بیشتر امدورفت کرده بودم و محبت. رفتم تو بغلش و سر و گردن و صورتشو خیلی بوسیدم اونم فکر کنم چند بوسه کرد و خدافظی کردم.ممنون که زحمت تعبیر میکشید خانم هراتی عزیزم.

پاسخ
لینک۳ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۱۶:۳۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. عموی شما خودخوری و منفی بافی زیاد می کرده و حالت دلسوزی به حال خودش داشته و اینکه بعضی جاها گیر می داده و سماجت به خرج می داده و این منفی بافی او، روی روحش اثر بدی داشته که دیده اید سرطان گرفته و یعنی فکرش را به گناه منفی بافی آلوده کرده است. اینکه گفته مهسا چرا عینک نمی زند به این دلیل است که خواهر شما باید چشمانش را بیشتر باز کند و اشتباه نکند. او در قضاوت خطا می کند و عموی شما نگران اوست که مسائل را درست تشخیص دهد. دختر عمویتان هم روحش شاد، او عمخوار و دلسوز پدرش است و منفی بافی هم خودش یک جور گناه است!! که عمویتان مرتکب شده. عمر شما طولانی است و باید برای آرامش روح عمویتان بیشتر دعا کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۲۶:۴۲
Mahlamaleki

Mahlamaleki : سلام من چند شب پیش خواب دیدم که برادرم که الان ۲۰ سالی میشه فوت کرده اومده خانه اما نصف بدنش سمت راست بدنش کلا با اسید سوخته بود وصورتش خیلی بد شده بود من نگرانش بودم پرسیدم اسید ریخته رو صورتت تو چشمتم ریخته ؟ گفت نه فقط چشمم سالمه ولی بقیه بدنش دستش صورتش و پاش و کلا سمت راست بدنش سوخته بود اما سمت چپ بدنش از صورت تا کف پا سالم بود
البته من خودم چند سالیه رو گونه ام یک التهاب شدیده که همیشه قرمزه و خیلی منو نگران کرده واز زندگی انداخته خیلی دکتر رفتم که خوب نشدم اون شب تو خواب داشتم به داروهای داداشم دقت میکردم که چه دارویی دکتر بهش داده که منم بزنم به صورتم شاید صورتم خوب بشه که یک هو از خواب بیدار شدم میخواستم بدونم تعبیر خوابم چی میشه ؟ممنون

پاسخ
لینک۳ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۳:۲۲:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. برادر شما از اثرات منفی احساس تنفر و خشم و انتقام، در رفتاری که در گذشته داشته، بر روی روح می گوید و اینکه می خواهد این حالات را از وجودتان دور کنید چون او می خواهد بگوید که این سوختگی واقعی است نه آن که بر روی گونه تان دارید. خداوند انشالله همه اموات را رحمت کند و از تقصیرات آنها درگذرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۰:۴۸
Maryam

Maryam : با سلام و احترام. دیشب تا ساعت ۴ بیدار بودم و مشغول دم صبح که خوابیدم خوابهای عجیبی دیدم. پدرم تقریبا ۱۵ سال قبل فوت کردن ما ۴ تا خواهر هستیم که کوچکترینمون سال قبل ازدواج کرد. تو خوابم خواهرم هنوز مجرد بود و دانشجو (تقریبا ۸ سال قبل فارغ التحصیل شده)و خواستگاری داشت که ظاهرا بسیار علاقه مند به ایشون بوده و خیلی هم متملق بودن و چاپلوسی خواهرم رو میکردن... تو خوابم پدرم که البته خودشون رو نمیدیدیم و همش تلفنی با ایشون در ارتباط بودیم چندان رضایتی از خواستگار خواهرم نداشت و همش توصیه میکرد به هیچ وجه گول ظاهر کسی رو نخوریم و به حرفهای خواهر بزرگمون گوش بدیم و ابجی بزرگمون مسئول باشن و در ارتباط با خواستگار خواهرم اجازه ندن که کوتاهی در شناخت و تحقیقات صورت بگیره. جالب بود که من تقریبا ۱۱ سال قبل ازدواج کردم در عالم خواب انگار مجرد بودم و خواهر کوچکترم به من تلفن زد و با عصبانیت و ناراحتی پشت گوشی گفت چون تو اجازه نمیدادی نامزدت عاشقانه باهات رفتار کنه بابا داره اینکارو میکنه و بخاطر همینه که الان مجردی و .... منم گفتم این خواسته ی باباست و به منم هیچ ارتباطی نداره بعد با ناراحتی و دلخوری از دست اون قطع کردم....

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۴:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. روح پدرتان شاد. خواهر کوچک شما مترصد است که به کاری مشغول شود و ظاهرا این کار خیلی هم خوب به نظر می آید ولی پدرتان برای او ناراحت است. شما نسبت به کاری به جز همسرتان، تعهد ندارید و این عدم تعهد شما یه مجرد بودن شما در خواب به تصویر کشیده شده ولی خواهرتان در نظر دارد که به کاری متعهد شود که ظاهرا برای او خوب است ولی او را به دردسر می اندازد. حالا این کار یا می تواند کاری باشد که شغل محسوب شود و یا یک فعالیت خارج از حوزه ی زندگی زناشویی او باشد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۲:۴۳
مایکل

مایکل : سلام وقت بخیر.خواب دیدم دمه درخونه برادرم بودیم بابام هم بود فقط من میدیدمش ولی بقیه نه(بابام در واقعیت از دنیا رفته)  دوست بابام که من نمیشناختمش به ما میگفت من تیم فوتبال دارم و الان دو هیچ عقب هستیم و اگه دو دو مساوی بشه میریم بالا و به جایی که بازی میکردن اشاره کرد من نگاه کردم دیدم اونجا یه خونه اس که دربش بازه و مشغوله عزاداری و سینه زنی مثه محرم هستن بعد اومدم داخل مهمان تو خونه بود سلام کردم و بامردا وپسرا دست دادم بعد بابام هم بود دس دادم باهاش و نشستیم سر سفره بابام چیزی میخورد من بهش گفتم دوستت دمه درب بودگفت اره بعد گفتم دوستت گفت اگه دو دو مساوی بشه میریم بالا بابام هم گفت اره اگه دو دو بشه میرن بالا بعد دیدم توخونه چند نفر نشستن مداحی میکنن خواستم برم بیرون که کنار مداح که رسیدم به اونایی که اطرافش بودن گفت نهج البلاغه رو بازکنید(انگارمیخواست شروع کنه به خوندن دعای اصلی)همونجارو صندلی پسردخترعموم رو دیدم(اسمش مصطفی و درواقعیت ازدنیا رفته)باهاش سلام کردم و دست دادیم ومن بهش یه شکلات دادم خواستم برم که بهش گفتم شکلات رو بده گفت چرا من گفتم تومردی میگن به مرده چیزی دادن خوب نیس بعد میخندید وخوشحال بود و گفت من که الان روبه روتم بعدش من گفتم نه من میدونم که مردی یه چیزی بهم بده اذیت نکن دس کردتوجیبش یه تخم مرغ دادوگفت ولی باید بهم برش گردونی گفتم باشه بعدرفتم که برم محل کار داداشم(محل کارش مثه واقعیت نبود) امارفتم تانیستش برگشتم برم خونه توراه یه تعویض روغنی دیدم(درواقعیت اونجا خیلی سال قبل تخم مرغ فروشی بوده)بعد به نامزدم فکرمیکردم ومیگفتم درباره ساعت دانشگاهش دروغم میداده وصبح هاهم میرفته سرکلاس ولی بهم نمیگفت(درواقعیت نامزدم ازم جدا شده و من اینوتوخواب هم میفهمیدم)بعدمن رفتم دمه درب خونمون خواستم برم داخل که گفتم مصطفی هم نیومدبرای امانتیش (اینجا من خودمومیدیدم مصطفی هم میدیدم که وایساده یه گوشه یواشکی منومیبینه ولی نمیومدپیشم برای امانتیش)بعدتودستم نگاه کردم تا تخم مرغه شده بودمثه دمه موش بعدانداختمش رفتم داخل خونه وقتی واردمیشدم تودستم قرآن بودمادرم بامهمان برادرم که یه زن وپسر بوداومدن داخل بعد رفتم تواتاق مادرم هم اومدگفت من به تعارف کردم بیان پایین قبول کردن بعد رفتم توپذیرایی دیدم زنه داخل حموم فالگوش وایساده تا منودیدجاخوردوگفت اگه راضی نیستیدمیریم بالاعیبی نداره من گفتم خیلی کارتون زشته که فالگوش وایسادیدبعد باپسره رفتن که برن بیرون دست من رو شونه هاش بودبعدپشت پاخوردم ولی نیوفتادم وگفتم این نامحرمه ودستم روبرداشتم ازروشونه هاش بعدبرگشتم تواتاق مادرم دنبال اونارفت همزمان در دوتاکمدروبازکردم وگفتم احتمالا اومده بودن برای دزدی خوابی هم که دیده بودم تعبیرش همین بودایناهم اومده بودن برای دزدی وداشتم به این فکرمیکردم که کلیدکمدا روکجا قایم کنم که بیدارشدم(من اصلاچنین خوابی که کسی بیاددزدی خونمون ندیدم ولی توخوابم میگفتم این خواب رودیدم وتعبیرش اینه که دزد میادخونمون)ممنون میشم تعبیرش رو بگید.باتشکر

پاسخ
لینک۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۳۶:۴۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روح پدرتان شاد. او اشتباهاتی کرده که با وجودی که انسان خیلی خوبیست ولی هنوز نتوانسته به آن مقام بالایی که در آخرت دوست دارد برسد و امیدوار است که اعمال خیری که انجام داده بتواند بر اشتباهاتی که داشته غلبه کند و مقام بالایی نزد خداوند پیدا کند. شما بهتر است برای شادی روح پدرتان علاوه بر قرآن خوانی متوسل به حضرت علی ع شوید و نهج البلاغه را هم بخوانید و از حضرت علی ع بخواهید که شفیع پدرتان باشد. مصطفی پسر عمویتان هم روحش شاد آدم خوبی بوده و شما برای او هم دعا فرستاده و آمرزش طلبیده اید. خیلی جالب است که احساس زیبایی در قبال علم تان به اینکه او فوت شده است را در خوابتان بیان کرده اید و به او گفته اید که به شما چیزی بدهد. یعنی خوابتان واقعی و صادقه بوده و روحتان در عالم خواب واقعا پیش آنها رفته و برگشته است. شکلاتی که شما به او داده اید هیچ تعبیر بدی ندارد و برای شما بد نیست و متضرر نخواهید شد. او هم برای شما آرزوی روزی بیشتر کرده است ولی روی زمین این روزی با این گرانی ها هیچ چیز نیست جز دم موش!! ( یا آب باریکه) شما می خواهید از مادرتان حمایت کنید و دلتان نمی خواهد که از مهربانی او سو استفاده کنند ولی مردم متاسفانه از مهربانی مادرتان سو استفاده می کنند و اگر بتوانند برای رسیدن خودشان به رفاه سر مادرتان را کلاه می گذارند و شما وظیفه خودتان می دانید که مراقب باشید که کسی به مادرتان ضرر نزند. شما روحتان هم پیش پدرتان است و حامی او هستید هم پیش مادرتان و حامی او هستید. در واقع شما درک بسیار بالایی دارید که وقایع را همانطور که هست، متوجه می شوید حتی راجع به دوست دخترتان یا نامزدتان. تشکر از خلاصه نویسی و همراهیتون.

پاسخ
لینک۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۳:۵۱:۱۱
مایکل

مایکل : سلام وقت بخیر.بنده خواب دیدم که خونه برادرم هستم(درواقعیت خونه برادرم آپارتمانیه و بالای سر خونه خودمون هستن ولی من در خواب ویلایی میدیدم خونشون)و دارم با پسر برادرم بازی میکنم و یکی از دایی هام هم اونجاست و خانواده من دارن ازش تشکر میکنن(درواقعیت این داییم به ما کمک مالی کرده تو خرید خونه و خونه به اسم منه و ما داریم قسطی کمکی که کرده رو برمیگردونیم بهش) بعد پسربرادرم دست داییم رو بوسید منم دست داییم رو بوسیدم و با یکی از برادرام(اونی که خونش بودیم نه یه برادر دیگم)رفتیم بدرقه داییم تا دمه درب که یکی از دوستای بابام دمه درب بود(من اون دوست بابام رو نمیشناختم ولی تو خواب میفهمیدم دوست بابامه)بعد به ما گفت خونه مخ بلندتون رو چیکار کردید(مخ بلند اسم یه محله داخله شهر ماست و ما خیلی سال قبل اطراف اونجا خونه داشتیم و بابام فروخته بودش شاید زمانی که من دنیا نیومده بودم)من گفتم ما خونه زیاد داشتیم فروختیمشون بعد سمت راست که نگاه میکردم بابام رو میدیدم(درواقعیت بابام از دنیا رفتن)انگار فقط من میدیدمش بعد با خودم فکر میکردم که الان داییم فکر میکنه که ما پول داشتیم و الکی ازش پول گرفتیم و کلاه سرش گذاشتیم بعد دوست بابام گفت من تیم فوتبال دارم و بازی داریم و الان دو هیچ عقب هستیم و باید دو دو مساوی بشه تا بریم بالا(من احساس کردم اخرش گفت دو دو مساوی کردیم و رفتیم بالا دقیق یادم نیست اینو گفت یا نه) بعد به جایی که بازی میکردن اشاره کرد من به اونجایی که اشاره کرد نگاه کردم دیدم یه خونه است و دربش بازه و دارن عزاداری میکنن و سینه میزنن مثله عزاداری ماه محرم بعد من اومدم داخل خونه برادرم دیدم مهمان دارن دوستای زن داداشم و خانوادشون و خواهرا و برادرای زن داداشم بودن و رو زمین نشسته بودن و پدرم هم بود و رو مبل نشسته بود من سلام کردم و با مرداو پسرای مجلس دست دادم و با پدرم هم دست دادم و بعد من و پدرم رفتیم سر سفره نشستیم فقط من بودم و پدرم و بقیه انگار کنار نشسته بودن بعد من با پدرم صحبت میکردم اون داشت چیزی میخورد بعد بهش گفتم بابا دوستت دمه درب بودگفت اره بعد گفتم گفته باید دو دو مساوی بشه تا برن بالا بعد پدرم گفت اره باید دو دو مساوی بشن بعدش میرن بالا بعد من بلند شدم رفتم رو مبل نشستم کنار برادره زن داداشم و خواهر زاده زن داداشم بعد برادره زن داداشم به خواهر زادش گفت برای من یه کاری انجام بده(یادم نیست چه کاری گفت)ولی خواهر زادش گفت نه بعد برادره زن داداشم با حالت شوخی بلند شد اونو بغل کرد که ازمبل بیارتش پایین با خنده و شوخی بعد من دیدم زن داداشم داشت اون دوستش با خانوادش رو معرفی میکرد و میگفت ما داخل مدرسه آشنا شدیم بعد گفت از قبل مدرسه از داخل فنی حرفه ای آشنا شدیم بعد من دیدم دارن مداحی میکنن و یه مداح بود و چند نفر به صورت دایره ای دورش نشسته بودن من بلند شدم برم بیرون تا رسیدم کنار مداح،مداحه به اطرافیانش گفت نهج البلاغه رو باز بکنید(انگار قبلش داشت مثه اول مداحی یکم دعا میخوند و الان گفت نهج البلاغه رو باز بکنید که دعای اصلی رو بخونن)بعد من دیدم پسر دختر عموم کنار درب رو صندلی نشسته(اسم پسره مصطفی و در واقعیت از دنیا رفته و با ما خیلی صمیمی بود) بعد دیدمش باهم سلام کردیم و دست دادیم و لبخند میزدیم بعد من یه شکلات از جیبم درآوردم و بهش دادم بعد اومدم برم بهش گفتم شکلاته رو بده گفت چرا گفتم تو مردی ادم به مرده چیزی بده خوب نیست و تعبیرش بده بعد اون میخندید و انگار خوشحال بود میگفت من که الان رو به روت وایسادم (اون نشسته بود من وایساده بودم) بعد من بهش گفتم تو هم یه چیزی بهم بده زود من میدونم تو مردی یه جیزی بهم بده بعد میخندید و میگفت من که الان اینجا هستم من گفتم اذیتم نکن و یه چیزی بده بعد از جیبش یه تخم مرغ دراورد و بهم داد و گفت ولی باید بهم برش گردونیا گفتم باشه(تخم مرغ یکم با تخم مرغ های واقعی فرق داشت ولی من میفهمیدم تخم مرغه) بعد من رفتم بیرون که برم محل کار داداشم(نه اون برادرم که خونش بودیم.اون یکی برادرم که باهاش رفته بودیم بدرقه داییم) بعد من تومسیر داشتم میرفتم(مسیر دقیقا مسیر خونه یکی از دایی هام(اونی که پول کمکون کرده نه یه دایی دیگم) به سمت خونه خاله مادرم بود) بعد من رسیدم دیدم دقیقا رو به رو خونه خاله مادرم تو خیابون یه میز گذاشتن و یه دفتر روشه و اونجا محل کار داداشم بود و یه دختر و یه پسر هم همکارش بودن و من از یکم فاصله دیدم داداشم نیست و برگشتم وقتی برگشتم سمت چپ نگاه کردم که یه مغازه بود و تعمیرگاه بود انگار تعویض روغنی بود(این مغازه در واقعیت خیلی سال پیش تخم مرغ فروشی بوده الان هم تعطیله و چیزی داخلش نیست) بعد مسیر رو برمیگشتم که برم خونمون(در واقعیت خونه ما تو اون مسیر نیست) و تو راه به نامزدم و فکر میکردم و با خودم میگفتم که درباره ساعت دانشگاهش دروغ میداده و صبح ها هم میرفته سرکلاس ولی به من نمیگفته (در واقعیت نامزدم از من جدا شده و من تو خواب میفهمیدم که ازم جدا شده ولی بهش فکر میکردم و اون حرفا رو با خودم میگفتم)بعد رسیدم دمه درب خونمون(دقیقا درب خونه ای که تو واقعیت داخلش ساکن هستیم)من کلید درآوردم که درب رو باز بکنم و با خودم میگفتم که مصطفی هم نیومد واسه امانتیش(مصطفی پسر دخترعموم که از دنیا رفته)بعدش  من هم تصویر خودم رو میدیدم که دمه درب وایسادم و هم مصطفی رو میدیدم که یواشکی گوشه دیوار وایساده و منو نگاه میکنه بعد از این تصویر عادی شد و من خواستم به تخم مرغه نگاه کنم که دیدم شده مثه دمه موش(من احساس میکردم دمه موشه) بعدش انداختمش کنار درب خونمون و رفتم داخل و وقتی وارد خونه شدم یه کتاب قرآن تو دستم بود(یا کتاب دعا بود یا قرآن من احساس میکردم کتاب قرآنه) موقع وارد شدنه من همزمان مادرم و یه زن و یه پسر از مهمان های زن داداشم از درب راه پله اومدن تو خونه بعد من و مامانم رفتیم تو اتاق و مامانم یواش میگفت من تعارف کردم بیان پایین و اونا هم قبول کردن(انگار مامانم زیاد راضی نبود و از رو خجالت تعارف کرده) بعد من رفتم سمت پذیرایی دیدم زنه یواشکی رفته تو حموم و داره به حرفای ما گوش میده تا زنه منو دید جا خورد و خواست دست پیش رو بگیره گفت خب وقتی راضی نیستید ما میریم بالا عیبی نداره همزمان که اینو میگفت با پسره میرفت سمت درب راه پله که برن بالا منم بهش گفتم خیلی کارتون زشته که فالگوش وایسادید و دستم رو شونه هاش بود که راهنماییشون کنم به سمت بیرون که پشت پا خوردم ولی نیوفتادم بعد گفتم نامحرمه و دستم رو برداشتم از روشونه هاش و برگشتم سمت یه اتاق دیگه ولی مادرم پشت سر اونا میرفت سمته درب راه پله من رفتم تو اتاق همزمان با دوتا دستم در دوتا کمد دیواری رو باز کردم و با خودم میگفتم احتمالا اینا اومده بودن واسه دزدی و باید کلیدا رو بردارم و قایم کنم خوابی هم که دیدم تعبیرش همین بود که دزد میاد و اینا هم اومده بودن واسه دزدی(در واقعیت من این خواب رو ندیدم ولی تو خواب میگفتم که این خواب رو دیدم و تعبیرش اینه)بعد داشتم دنبال جا میگشتم که کلیدا رو کجا بزارم که بیدارشدم.ممنون میشم تعبیرش رو بگید.با تشکر

پاسخ
لینک۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۴:۰۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام دوست عزیز خواب شما بسیار طولانیست و به اندازه 10 کاربر خواندن و تعبیر آن وقت گیر است. من نه می توانم همه خوابتان را هنگام تعبیر یکجا مشاهده کنم و نه می توانم وقتی در باکس تعبیر می خواهم پاسخ تان را بنویسم خوابتان را مشاهده کنم. لطفا خوابتان را خلاصه و مختصر بنویسید. خواب را 5-6 خط می نویسند نه 50 خط!!! صدها نفر در صف تعبیر منتظر هستند و صحیح نیست که شما انتظار داشته باشید که همه ی وقتم را برای شما اختصاص دهم. این خواب به هیچ وجه با این متن طولانی تعبیر نخواهد شد. حق خواب هم از شما کسر نشد.

پاسخ
لینک۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۶:۲۷
نیما

نیما : با سلام و وقت خوش خانم هراتی، امسال عید 1 فروردین که رفتیم شمال دیدیم خونمونو دزد زد و چند تکه وسیله برده بود، 4 ام عید پدرم برگشت تهران بره سر کار درحالیه که قرار بود من و مادرم اون چند روزو بریم خونه پدربزرگم و تنها نمونیم ، اما با مخالفت من و پدرم موندیم خونه و نرفتیم؛ شب همون روز سیاه پدربزرگم برای اینکه منو مادرم تنها نمونیم از ترس اینکه دزد دوباره نیاد و آسیبی به ما نزنه درحالی که داشت میومد منزل ما متاسفانه ماشین بهشون زد و فوت کردن، حالا دو شب متوالی نزدیک صبح خواب شونو میبینم :1-شب اول خواب دیدم که منزلشون بودیم داشتم وارد پذیرایی میشدم خانواده هم بودن ولی چهره شون واضح نبود که ناگهانی پدرم گفت:نیما آقاجونو دیدی؟، من تعجب کردم که زنده شدن، دیدم سرشون و دست و پاشون باند پیچی شده ولی میگفتن و میخندیدن ، که من درحالی که گریه میکردم باهاشون روبوسی کردم و از خواب پریدم ،2-شب دوم خواب دیدم، که من دم در خونمون بودم دیدم پدربزرگم درحالی که یه مقدار پاشون میلنگید(که توخواب فکر میکردم از عوارض تصادفه)و چند کیسه میوه دستشون بود دارن میان سمت خونمون که وقتی رسید در زدن و رفتن داخل خونه و من گریه میکردم و میگفتم آقاجون منو ببخش ،درو باز کردن ودر حالی که میخندیدن با من روبوسی کردن که یهو از خواب پریدم ،لطفا تعبیرشو بفرمایید سرکارخانم هراتی ..

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۱:۴۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. واقعا متاسفم. روحشان شاد. دوست خوبم قبلا از تعبیر خوابتان خواهش می کنم لطفا به این نکته ی مهم توجه بفرمایید که طبق قوانین سایت هر کاربر فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت است و این یعنی شما در یک کامنت هم مجاز به ثبت چندین خواب نیستید حتی اگر در یک شب خوابها را دیده باشید. بنابراین به استثنای امشب ، لطفا برای دفعات بعد به این قانون احترام بگذارید و در نظر داشته باشید که بنده هم اجازه ندارم بین کاربران تفاوتی قائل شوم. اما با توجه به اینکه مضمون هر دو خواب شما یکیست تعبیرش را خدمتتان عرض می کنم و آن این است که شما باید بدانید که کسی که فوت می کند، درست مثل زمانی که می خوابد، جسمش روی زمین است و روحش در هر جا که خدای بزرگ به او اجازه دهد پرواز می کند و روح همیشه زنده است حتی وقتی که جسم فوت شده باشد. برای پدر بزرگ شما که شخصیتی مهربان و با ایمان داشته و آمرزیده شده است، مرگ معنایی ندارد. روح او زنده است و پیش شماست و مراقب شماست و مخصوصا شما این خوابها را می بینید تا او را مرده و تمام شده فرض نکنید! پدر بزرگ شما می خواهد به شما بگوید که در کنار شما حضور دارد و وقتی با او صحبت می کنید او می شنود و شما را می بیند و احساستان را درک می کند. این خواسته ی او باعث تسلی شما خواهد شد چون متوجه می شوید که در واقع او را از دست نداده اید. وقتی شما ناخنتان را می گیرید و دور می اندازید نسبت به ناخنتان احساس ندارید و آن ناخن هم روح ندارد. برای کسی که فوت می کند جسم او به منزله ی همان ناخن است که از او جدا شده. آن جسم روح ندارد و روح نسبت به آن جسم احساس ندارد. اما بدون جسم هم کامل است! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۰۹:۴۳
Shiva

Shiva : با سلام خواب دیدم پدر مرحومم بیمار بود و در تخت خوابیده بود ( البته ایشان در واقعیت بیمار بودند اما نه اینکه همیشه در تخت باشند) و بسیار به من وابسته بود با اینکه دیگران هم در کنارش بودند اما برای اینکه آرامش بگیرد میخواست که من در کنارش باشم وقتی به دستشویی میرفتم نگران میشد که شیوا رفته و من برمیگشتم و میگفتم من اینجام ...با تشکر

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۳۶:۵۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. او نیاز به دعای خیر شما دارد و اینکه مرتب از او یاد کنید و از شما می خواهد که برایش خیلی دعا کنید و قرآن بخوانید تا خدای مهربان گناهان او را بیامرزد و خیالش راحت شود. ضمن اینکه شما باید مراقب خودتان باشید چون این خواب یا به گناه پدرتان اشاره دارد و یا به این اشاره دارد که پدرتان نگران شماست و خطر یا گناهی شما را تهدید می کند که او دلش شور می زند. برای دفع شر و نگرانی هم بگویید یک مرغ برای شما قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۴ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۱۰:۵۵
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.