تعبیر خواب مُرده
اگر خواب ببینید خود شما مرده اید یا از اقوام شما کسی مرده است، تعبیرش طول عمر شما یا آنها است. مرده دوست و مهمان است. اگر در خواب مرده ای را ببینید، دوستی را ملاقات می کنید یا مهمانی برای شما می رسد. اگر کسی ببیند که مرده بود و زنده شد، دلیل که از گناه توبه کند و عمرش دراز است. اگر ببیند که او را در تابوت نهادند و مردم از پیش و پس او می رفتند، دلیل بر بزرگی است.
اگر کسی در خواب دید که مرده ها با او به خوبی صحبت می کنند و خوشحالند، آن شخص نزد خداوند متعال وضع خوبی دارد. ولی اگر به او سخنان زشت و ناخوشایند می گویند، تعبیر آن به عکس است. اگر ببیند که درمیان گورستان بود، دلیل که با جاهلان سفر کند.
اگر مرده را در لباس خوب و چهره شاد ببینید هم برای بیننده خواب خوب است و هم این که روح مرده در آرامش به سر می برد. اگر مرده در لباس ژنده و پاره و چهره اش عبوس و گرفته باشد، غم و ناراحتی برایمان پیش خواهد آمد. اگر مرده در این حالت چیزی به شما بدهد خوب است ولی اگر چیزی از شما بگیرد و ببرد خوب نیست. اگر مرده شما را دعوت کند و شما همراه او بروید خوب نیست.
اگر در خواب ببینید کسی که مرده آمد و کنار شما نشست خوب است ولی اگر مرده شما را دعوت کرد و نزد خود نشاند خوب نیست و اگر دست بر گردن شما افکند بدتر است. اگر کسی در خواب ببیند لباس خود را به مرده می دهد خوب نیست و نشان آن است که سلامتش به خطر می افتد و زیان می بینید و به آبرویش لطمه وارد می آید. اگر بر عکس ببینید از مرده لباس می گیرید خوب است چرا که حرمت و عزت و احترام و آبرو به دست می آورید.
تعبیر خواب بوسیدن مرده
اگر کسی خواب ببیند مرده ای را می بوسد، نشانه طول عمر و دوری از مرده است. اگر ببینید که کسی که مرده پیشانی شما را بوسید، نشانه آرامش روح آن مرده است و اینکه او برای شما دعای خیر می فرستد و از افکار و رفتار شما راضی است.
تعبیر خواب هدیه گرفتن از مرده
هدیه گرفتن از مرده تعبیری نیکو داشته و به معنای افزایش رزق و روزی شما و زیاد شدن ثروت و مال شما است. اگر خواب ببینید مرده ای به شما اتومبیلی هدیه داد، کنترل زندگی تان را بهتر از قبل به دست خواهید گرفت و این خود شما خواهید بود که برای زندگی خود و روشی که دوست دارید زندگی کنید تصمیم خواهید گرفت.
تعبیر خواب غذا دادن به مرده
غذا دادن به مرده بیشتر به این معنی است که آن شخص از شما خیرات و نذورات می خواهد و اگر ببینید که به مرده ای غذا می دهید، دعای خیر شما به او رسیده و اگر او بگوید به من فلان غذا را بده، در بیداری باید برای شادی روح او، به شخص فقیری آن نوع از غذا را بدهید تا ثواب آن به روح مرده ای که در خواب دیده اید، برسد.
تعبیر خواب مرده دوباره بمیرد
اگر کسی خواب ببیند که مرده ای، دوباره مرد، امر و موردی پیش می آید که آن مرده از یاد عموم و بازماندگان خود رفته و گویا به فراموشی سپرده شده است. همچنین بازماندگان آن مرده، ممکن است دست به کاری بزنند که گناه محسوب شود و این دوباره مردن آن مرده، به معنای ناراحتی و عذاب فکری آن مرحوم است.
ابراهیم کرمانی معتقد است که اگر مرده ای در خواب دوباره بمرد، ممکن است که بیماری خطرناکی فرزند آن مرده را دربربگیرد که خطر مرگ او را تهدید کند. در این صورت باید با صدقات دفع بلا نمود.
تعبیر خواب مرده را برهنه دیدن
اگر کسی خواب ببیند که مرده ای کاملا برهنه است، تعبیرآن این است که در دنیا کسانی هستند که از اعمال آن مرده راضی نبوده و از او بدگویی و غیبت می کنند و آبروی او را می برند. در این صورت برای شادی روح آن مرحوم باید خیرات و صدقات دهید تا خداوند روح او را تسلی دهد و در آرامش نگهدارد.
تعبیر خواب مردن مادر
اگر کسی خواب ببیند که مادر او مرده است، عمر مادرش دراز خواهد بود. در کل اگر خواب ببینید که کسی مرده است عمر او طولانی خواهد بود و علاوه بر این روش زندگی او به صورتی عوض می شود که گویا زندگی نو و جدیدی را آغاز خواهد کرد.
تعبیر خواب دادن خبر مرگ یک زنده به او
اگر خواب ببینید که کسی به شما می گوید در فلان تاریخ شما خواهید مرد، این در تعبیر به مرگ بیننده خواب معنی نمی شود بلکه تعبیر خواب این است که بیننده خواب، در آن تاریخ و یا حوالی آن زمان، شاهد تحولاتی در زندگی خود خواهد بود که گویا زندگی نو و دوباره ای شامل حال او خواهد شد. این خواب تعبیرش چنین است که گویا بیننده خواب، کاملا زندگی نویی را آغاز خواهد کرد که کاملا با گذشته او متفاوت خواهد بود.
تعبیر خواب جنازه نیز دارای مطالبی مرتبط می باشد.
امام صادق (ع) می فرماید: اگر دید مرده او را در کنار گرفت، دلیل تندرستی است. اگر مرده را از اهل خود شادمانه ببیند، تاویلش به خلاف این است. اگر دید مرده از اهل او با وی مناظره کرد یا روی از وی بگردانید، دلیل است وصیتی که کرده بود به جای نیاورده باشد.
اگر ببیند که مرده خندان پیش او آمد، دلیل که کافر مرده بود. اگر دید مرده در نماز بود، دلیل که آن مرده در دنیا استغفار بسیار کرده باشد. اگر دید مرده زنده شد و معروف بود، دلیل مال است. اگر پادشاهی این خواب ببیند، دلیل که علم و حکمت آموزد و از شغلی که طمع بریده بود باز یابد.
-
دیدن کفن مرده در خواب بر سه وجه است:
- مال،
- ظاهر شدن مشکل،
- فساد دین.
محمد ابن سیرین می گوید: هر که می خواهد بداند که حال او نزد حق تعالی چگونه است، احتیاط کند که حال او نزدیک مردگان چگونه است. اگر ببیند که مردگان وی را بشارت دادند و با او سخن گفتند، دلیل که حال او نزد حق تعالی نیکو است. اگر با وی سخنان ناخوش گفتند به خلاف این است. اگر کسی مرده را دید و از او پرسید که تو مرده بودی و او گوید که من زنده ام، دلیل که احوال مرده در آن جهان مرده در آن نیکو باشد و حق از وی خشنود است.
اگر دید جامه خود به مرده داد، دلیل غم و اندوه است. اگر دید مرده ای قران یا کتاب فقه به او داد، دلیل بر توفیق یافتن طاعت است. اگر ببیند مرده ای جامه می فروخت، دلیل که از آن نوع جامه گران شود. اگر در خواب مرده را نالان دید، دلیل که آن مرده بدکردار بوده در دنیا. اگر دید مرده از درد سر می نالید، دلیل که در دنیا با مردم تکبر کرده باشد. اگر دید مرده از درد چشم می نالید، دلیل که غیبت مردم باشد. اگر دید از درد دندان می نالید، دلیل که فحش بسیار به مردم داده باشد اگر از پهلو می نالید، دلیل که با زنانِ بدکردار بوده باشد.
اگر از درد شکم می نالید، دلیل که حرام خورده باشد. اگر ببیند مرده جامه های نیک پوشیده بود، دلیل که با ایمان از دنیا رفته باشد. اگر مرده را با جامه های سفید ببیند، دلیل که در آخرت حال او نیکو است. اگر مرده را با جامه های سیاه ببیند به خلاف این است و جامه زرد و کبود، دلیل معصیت است. اگر مرده را جامه پوشانید، دلیل که اجلش نزدیک است.
جابر مغربی می گوید: دیدن مرگ در خواب، دلیل بر راحتِ مومن و عذاب کافر است و هر چند جان کندنِ خود را در خواب معتبر ببیند، دلیل که عذاب او سخت تر است. اگر ببیند که بمرد و او را بشستند، دلیل که در دین خود ثابت است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که بمرد و او را بر تابوت نهادند و خلق از پی او می رفتند، بزرگی یابد. اگر دید او مرده را بر پشت گرفته بود و می برد، دلیل مال حرام است. اگر ببیند زنده بمرد و دیگر بار زنده شد به غایت نیکو است. اگر مرده را ببیند که دوباره بمرد، دلیل که فرزندش بمیرد. اگر ببیند فرزندش بمیرد، دلیل که توانگر شود و بعضی گویند از شر دشمن ایمن شود.
اگر ببیند مادر و پدر او بمردند، دلیل که کارش نیکو شود. اگر زنی آبستن ببیند بمرد و او را بشستند، دلیل که او را پسر آید. اگر ببیند بمرد و او را بر تابوت نهادند به تاویل نیکو باشد. اگر دفنش کردند بد است. اگر پدر مرده خود را با جامه های نیکو دید و خرم، دلیل که کارش ساخته و دولتش زیاد شود. اگر زن مرده خود را ببیند، دلیل که درویش شود. اگر پسر مرده خود را دید، دلیل که از غم برهد. اگر زنی ببیند پسر مرده او زنده شد، دلیل که غایبش از سفر باز آید.
اگر ببیند کفن مرده ای معروف بکند، دلیل که در دنیا راه آن مرده را دنبال خواهد کرد، اگر عالم بوده باشد به علم، اگر مال دار به مال. اگر ببیند خواست کفن مرده بکند و مرده را در گور زنده دید، دلیل که آن مرده دیندار است. اگر ببیند مرده را کفن کرد، دلیل که از خویشان مرده یکی را کفن کند.
لوک اویتنهاو می گوید :مردن در خواب تعبیرش قولهای پوچ و واهی زیاد است. دیدن کسانی که در حال مرگ هستند تعبیرش رسیدن شادی، زنده شدن مرده تعبیرش سپری کردن نوعی زندگی بی برنامه است. تمایل به مردن تعبیرش نشانه سلامتی است.
حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند مرده او را چیزی داد از متاع دنیا، تعبیرش منفعتی است از جائی که امید ندارد. اگر دید مرده چیزی خوردنی به وی داد، دلیل که روزی حلال یابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
امیر : سلام..دوشب پیش شب پنج شنبه خواب دیدم خونه قدیمی مادربزرگم هستم تو اتاق نشسته بودم متوجه شدم یه نفر از پشت شیشه داره داخل اتاق و نگاه میکنه رفتم دنبالش فرار کرد رفت بالای پشت بام دیدم ۳ تا جوان تقریبا ۲۰ ساله هستن،گفتم فردا شب میگیرمشون اگه بیان..فردا شب شد کفش پوشیدم رفتم تو آشپزخانه که تو حیاط بود که اگه اومدن غافلگیرشون کنم،،همون موقع برادرم با پسر داییم اومدن خونه پشت سرشون یه میوه فروش اومد که هندوانه و انگور سفید با خودش داشت یه هندوانه برید و گذاشت جلوی من دیدم خیلی رسیده و قرمزها ولی دیدم گرون میده انگور نخریدم،،برادرم و پسر پایین رفتن تو خونه..من یکدفعه خودم و تو خیابان در حال قدم زدن دیدم..و متوجه شدم که بخوابم برده و این روح کنه که داره قدم میزنه..یه مدت گذشت نگران شدم که چرا از خواب بیدار نمیشم..فوری برگشتم خونه مادربزرگم رفتم پیش برادرم و دوستانش که حدود ۱۰ نفر بودن..به دوست برادرم گفتم من تو آشپز ختنه بخوابم برده برو من و بیدار کن..این رفت ولی نیومد..یه لحظه دیدم اتاق مالیه..پنجره و باز کردم به برادرم گفتم چرا من و بیدار نمیکنی..گفت با خودت چیکار کردی؟گفت مواد شوینده خوردی خیلی زیاد رفتی تو کما دکتر اینجاست میگه احتمال زیاد میمیری،سریع رفتم تو حیاط دیدم دوتا پرستار من و گذاشتن رو تخت و دارن میبرن صورتم و سرم خیلی باد کرده بود..بچه کوچیکتم اومد طرفم نتونستم بغلش کنم..با رفتن جسم یکدفعه منم دنبالش کشیده شدم داخل کوچه دیدم اون دوتا پرستار نیستن و به جاش ۳ تا پیرمردن و تخت هم تبدیل شده بع تابوت و دارن تابوت من و حمل میکنن..تابوت و گذاشتن جلوی در یکی از همسایه ها و رفتن تو خونه...دیدم دو تا تابوت دیگه هم هست و متوجه شدم که از دنیا رفتم..خیلی ترسیدم و در یک لحظه تمام بچگیم تا الان که چهل سالمه در یک لحظه از جلوی چشمان گذشت..تو همون حال گفتم خدایا یه فرصت دیگه بهم بده قول میدم توبه کنم..دیدم از توی سه تا تابوت سه تا روح بلند شدن و به اسمان نگاه کردن که یکیشونم روح من بود ..سقف آسمان باز شد و یک صدای مردانه و خیلی محکم دقیقا همین جمله و گفت....شما همگی نیاز ما هستید و ما نیاز خود را پس میگیریم...که متوجه شدم صدای خداست..از همون جایی که آسمان باز شده بود یه چیزی روح من و اون دو نفر و شروع کرد به مکیدن به طرف بالا که در یک لحظه از خواب بیدار شدم..تصاویر و صحنه های خواب به قدری باکیفیت بود که هنوزم جزییات خوابم و یادمه..اون شب تا اذان صبح خوابم نبرد ولی بعد از اذان در یه لحظه خوابم برد و این خواب و دیدم...خیلی از زحمات شما متشکرم...
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید درست فکر کنید و به اعتقادات و سنت ها ی خانوادگی تان پایبند هستید. اما نگرانی هایی دارید و دلتان شور می زند. شما نیاز به حمایت و پشتیبانی دارید و شاید احساس کنید که کسی هیجوقت شما را درک نکرده یا شاید فکر کنید که همیشه ذهن و جسم و روحتان درگیر یک سری مسائلی شده که اعصابتان را خورد کرده. شما می خواهید همیشه آماده باشید و از خودتان دفاع کنید ولی استرس زیاد شما و اینکه خیلی فکر می کنید باعث می شود که همیشه فشار مضاعف به خودتان وارد کنید. شما احساس می کنید که در شرایط بغرنجی قرار گرفته اید و با محدودیت هایی روبرو هستید. خودتان را خیلی مسئول می دانید و دارید افسرده می شوید. شما یک سری عادات و رفتاری دارید که دیگر در زندگی امروزتان کاربرد ندارند و باید سعی کنید که این عادات و رفتار را کنار بگذارید وگرنه مریض می شوید و افسردگی می گیرید. شما آدم خیلی عاقلی هستید ولی هیجان زیاد در وجود شما باعث شده که در مقابل خیلی چیزها گارد بگیرید و هیچ کسی نمی تواند به شما کمک کند جز خودتان. ادامه ی این روند دلشوره ها و جنگ اعصابهایتان خدای نکرده باعث بیماری می شود. سعی کنید که خونسرد باشید بیشتر خوش بگذرانید... خداوند به شما فرصت مجدد داده که از زندگی تان لذت ببرید پس اینقدر زندگی را به خودتان و دیگران زهر نکنید و از هر چیزی ایراد نگیرید. تشکر از همراهیتون.
ایلیار : سلام و خسته نباشید
پریروز خواب دیدم با پسرم که 11ماه قبل فوت کرده در یه جایی سرسبز نشستیم و با هم حرف میزنیم و انگار مجلسی بود که به مناسبت بهبودی حال پدر باجاناقم بر گذار شده که در واقعیت شدیدا بد حال هستش. و منو پسرم یه گوشه زیر چند تا درخت با هم حرف میزدیم و پسرم میگفت من اصلا نمیدونستم شما منو انقدر دوست دارین و از این حرفها. ولی دو نکته توو خوب جلب توجه میکرد یکی اینکه دیدم پاهاش لاغر شده و یکی اینکه یهویی یه سیگار درآورد و به من تعرف کرد. که من گفتم نمیکشم اوون سیگارها چیزای دیگه قاطی میکنن ضررش زیاده. چون رنگ سیگار نظرمو جلب کرد که قهوه ای بود و توو خواب فهمیدم که از اوون سیگارهای با طعم نعناع و مارک مور هستش. البته من در عالم واقعیت سیگاری هستم.ولی توو خواب نکشیدم ولی پسرم سیگارو روشن کرد و کشید.
ممنون میشم تعبیر بفرمایین.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. او نمی خواهد که شما به خاطر ناراحتی از نبود او سیگار بکشید چون هر وقت شما پکی به سیگارتان می زنید و یاد او می افتید و غصه می خورید، او این را احساس می کند و پا به پای شما غصه می خورد که با فوتش شما دارید لحظه به لحظه غصه می خورید. او می داند که شما خیلی دوستش دارید ولی احساس می کند که استقلال و توانایی او دارد از بین می رود و به حدی ناراحت می شود که انگار دیگر نمی تواند خودش را کنترل کند و روی پای خودش بایستد!!! و نیاز به کمک دارد. پس اگر او را دوست دارید سلامتی خودتان را حفظکنید چون او می بیند که شما دارید بیمار می شوید و کاری از دستش بر نمی آید برای همین احساس عجز و ناتوانی یا همان عدم استقلال و استیصال را دارد. تشکر از همراهیتون.
معصومه : سلام من دیشب خواب مادربزرگم که چندماه پیش فوت کرده رادیدم خونه خودشان بودند وچندتا از دخترهاشونم بودن بعد من تو خواب اینجوری فکر میکردم که مادربزرگم زنده شده یعنی می دونستم فوت شده و تو خواب اینجوری بود که ایشون زنده شده وزنده هستن ومثل قبل تو خونه خودشون وروی صندلی خودشون نشسته بودن ومن تو خواب قشنگ باورم شده بود( ایشون زندن طوری که واقعا دیگه فکر نمی کردم ایشون فوت شده حتی بعداز بیدارشدن بعد از مدتی یادم اومد که ایشون فوت شده یعنی خیلی واقعی حس میکردم زندن ولی تو خواب اینجوری بود که انگار فوت شده بعد دوباره زنده شدن)بعد تو خواب چون واقعا فکر می کردم ایشون زندن و خوشحال بودم از یکی از خاله هام پرسیدم الان بیداریم دیگه خواب نمی بینیم که مامانجون زنده هست (یعنی تو خواب مطمئن بودم خواب نیست وبیداریم واز شدت خوشحالی وبه شوخی از خاله ام اینجوری پرسیدم)بعد همینجوری داشتم برا خودم خونه مامانجونم راه میرفتم یه دفعه به ذهنم رسید برم پیش مامانجونم بشینم پیششون باشم تو خواب فکر می کردم ممکنه یه موقع فوت کنه دوباره بعد دیگه همش رفتم پیش ایشون نشستم (چون ایشون قبل فوتشون مریض بودن وحال ندار وتوخواب بعد ازفوتشون زنده شده بودن من میگفتم هرلحظه ممکنه فوت کنه چون من برام عجیب بود که چطور بعدازفوت زنده شده ولی هی میترسیدم فوت کنه ولی خود مامان بزرگم حالش خوب بود یعنی مثل قبل فوتش ضعیف نبود این احساس من بودکه ممکنه دوباره فوت کنه)تو خواب میگفتم شاید دوباره فوت کنه برم پیشش بشینم آخه من قبل از فوتشون خیلی وقت بود از نزدیک ندیده بودمشون وبه خاطر همین ناراحتم ویه قسمت خواب هم یادم نیست چی بود فقط دندونهای جلوشون سفید و یه مقدار بزرگ تر از دندونهاب خودشون بود خودشون دندونهای جلوشون ازبین رفته بود وقتی زنده بودن،من دیشب قبل از خوابم در مورد موضوعی بامادربزرگم صحبت کردم وگفتم درباره فلان کار این کارو انجام بده برام آیا تعبیر خوابم ربطی به جواب من داره در مورد چیزی که ازشون خواستم یاارتباط به اون نداره ممنون میشم خوابمو تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. روح او واقعا زنده است و پیش شما در رفت و آمد است و از همه چیز هم با خبر است. او فقط جسمش مرده نه کلیت وجود او. گناهان او آمرزیده شده و واقعا دیگر مرگی برای او نخواهد بود. حال و روز او از قبل بسیار بهتر است و از شرایطی که دارد راضی است. دعای خیر او هم پشت سر شماست. او به خوابتان آمده که به شما نشان دهد که حرفهایتان را می شنود و کنار شماست. لطفا سعی کنید که خوابتان را خیلی کوتاه بنویسید 16 خط خواب نوشته اید که می توانستید همین را 2 خط کنید. تشکر از همراهیتون.
محمد : ضمنا مکان قبرش جایی نبود که در واقعیت هست ؛ یعنی به شکل دیگر و جای دیگری بود !
محمد : سلام و درود. فراموش کردم بگم. دقیقا قبل از این خوابم، خواب دیدم رفتم سر قبر مادرم به همراه مادر بزرگم و دقیقا بعد ازین این خوابم ( خوابی که چند ساعت قبل براتون بازگو شد ) خواب دیدم در همان فضای سبز کنار مادرم نشستم و صحبت میکنم. این شد سه تا خواب به ترتیب پشت سر هم. این ها را گفتم که شاید مفید واقع باشه یا ربط داشته باشن برای تعبیر خواب اصلی. ضمنا فکر کنم رنگ اون اسب سفید بود. با تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم طبق قوانین سایت شما فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت هستیدو تخطی از قوانین برای بنده هم شرعا جایز نیست. لطفا چنانچه تمایل دارید که قطعا تعبیر اینها را بدانید بعدا ارسالشان کنید. تشکر از همراهیتون.
محمد : سلام و درود خانوم. بگذارید. متشکرم.
فریبا هراتی
: سلام. شما دوست ندارید که افکارتان را خیلی با برادرهایتان مطرح کنید. گاهی حوصله شان را ندارید و می خواهید که حریم خصوصی داشته باشید. اما در همان حال که تنها هستید، احساس می کنید که مادرتان تنها کسی است که می توانید بدون هیچ پرده و فاصله ای با او در ارتباط باشید و با او صحبت کنید. در واقع شما ارتباطتان را با مادرتان هرگز از دست نداده اید. دلتان می خواست زمان به عقب برمیگشت و همه چیز مثل قبل خوب بود ولی مادر شما نه تنها نمرده و تمام نشده ( فقط جسمش فوت شده) بلکه توانایی ها و قابلیت ها و وظائف دیگری هم در دست دارد که شما از آن با خبر نیستید. او به عنوان روح می تواند پیش همه ی شما حضور داشته باشد، از همه ی افکارتان با خبر باشد، از همه کسانی که می شناسد خبر داشته باشد حتی اگر آنها به او فکر نکنند، او قادر است هر لحظه هر کاری که دوست دارد را انجام دهد چون روحش پاک و آرام است. او هم دلش می خواست که می توانست زمان را به عقب برگرداند تا شما غصه نخورید ولی او با این واقعیت کنار آمده و نه تنها کنار آمده بلکه مسلط به وقایع هم هست و احساس قدرت و سربلندی می کند. او دقیقا حالتی را دارد که دلش می خواست داشته باشید و مسلط بر اوضاع است. او برای شما دعای خیر فرستاده و شما یا به ثروتی می رسید و یا گشایش کار پیدا می کنید که اوضاع دقیقا بر وفق مرادتان پیش خواهد رفت. روح محدودیت ندارد. نه از لحاظ زمان نه از لحاظ مکان. ضمنا لطفا توجه داشته باشید که با وجود صدها خوابی که هر روز ارسال می شوند و هزاران خوابی که هر هفته..... بنده متاسفانه قادر نیستم تمام خوابهای کاربران محترم را به یاد بیاورم و اصلا کوچکترین خاطره ای از اینکه خواب شما راجع به دایی تان چه بوده در ذهنم نیست که بخواهم این خواب را به آن ارجاع دهم. تشکر از همراهیتون.
نسترن : سلام خانم هراتی من همسرم که باباش پارسال فوت شدن،خواب دیده که یه کت مشکی رنگ خریده و به باباش هدیه می داده و تو خواب از سر خوشحالی اینکه باباش رو می بینه زنده اس گریه اش گرفته بوده .ممنون میشم تعبیر کنید.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. همسر شما برای حمایت از پدرش، و برای اینکه به او گرمی و امنیت ببخشد، کارهای خیری انجام می دهد و از جمله اینکه او به زندگی کسی سر و سامان می دهد تا او به امنیت و گرمی برسد و ثوابش را تقدیم روح پدرش می کند. البته که پدر همسرتان زنده است. روح هرگز نمی میرد. او فقط جسمش را از دست داده ولی روحش مثل قبل در کنار شماست و ناظر و شاهد بر کارهای شماست. اگر برای شادی ارواح عزیزانتان هر کاری بکنید آنها می بینند و دعای خیر برایتان می فرستند. تشکر از همراهیتون.
Fatima : بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.وقت بخیر. خواب دیدم با خواهرم وارد یک سالن بزرگ شبیه استخر شدیم که متروکه بود ولی تمیز و حوضچه ها پر از آب تازه بود. گفتم چه حیف که استفاده نمیشه کاش میشد شنا کنم. آب استخرخیلی صاف و زلال بود پابرهنه بودم شلوارمو بالا زدمو تو آب راه میرفتم.یهو انگارخواهرم دست بچیزی زد و صدای روشن شدن یه دستگاه اومد و ما با شیطنت و بازیگوشی از داخل سالن فرار کردیم. بیرون تاریک شده بود جایی رو نمیدیدم اما علفهای روی زمینو که از بارون خیس شده بود حس میکردم.دست خواهرمو گرفتم گفتم بابا کجاس گفت خونس گفتم پس ماهم بریم. پابرهنه روی این علفای خیس میرفتیم که دوتا سگ اومدن دنبالمون میکردن اما ازشون نمیترسیدم شرو کردیم به دویدن تو یه سرپایینی که تعدادشون زیاد شد حین دویدن به خواهرم گفتم نخندی بهم ولی فک کنم سگه که پرید سمتم دکمه شلوارمو کند و دیدم که کمر شلوارمو گرفتمو میدوم. بجایی رسیدیم که سگ ها دورمون کردن زیاد شده بود ظاهر کفتار و گرگ داشتن اما چنگ و دندون نشون نمیدادن گیر افتاده بودیم که پدربزرگ مرحومم اومد یه خیز سمتشون برداشت و همهشون اول حالت دفاعی گرفتن و بعد فرار کردن.رفتم بغلش کردمو همو بوسیدیم گفتم اقاجون ببخشید. انگار شرمنده بودم که بهش سر نزدم.با یه لباس روشن و صورت اصلاح کرده.بازوهاش رو شونه هام بود،حرف نمیزد اما تارف کرد بیا تو خونه رفتم همه خانوادم بودن. برادرم گفت برا سلامتی اقاجون همه دعای فرج بخونیم. دعا میخوندیم که بیدار شدم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما و خواهرتان دلتان می خواهد راجع به مسائل احساسی با هم صحبت کنید و روح شما تمیز و پاک است. برای شما احساسات پاک و شفاف و سرو کار داشتن با آنها خوشایند است ولی نمی خواهید که کسی از افکارتان سر دربیاورد. اما مادامی که این افکار فقط در ذهن شما هستند خوب است و هیچ جای نگرانی نیست. اما در دنیای واقعی، مسائل احساسی همیشه با موفقیت و پاکی یکی نیستندو تاریکی ها و مسائل خطرناک، عدم شناخت و مسائل گنگ و نامشخصی هم وجود دارند که شما از آن خبر ندارید. اعتماد به نفس شما در حال حاضر کم است و خوش دل و بی خیال هستید اما کسانی که به بهانه ی دوستی می خواهند به شما نزدیک شوند قصد استفاده ی جنسی از شما را دارند و ذلشان برای قلب شما نمی بپد. اینها می خواهند از شما سو استفاده کنند و آبزیرکاه و خشن و خودخواه هستند. دعای خیر پدر بزرگتان پشت سر شماست ( روحشان شاد) او برایتان دعا کرده که گیر آدمهای بد نیافتید و شما هم باید بیشتر یاد او کنید و برایش قرآن بخوانید. تشکر از همراهیتون.
احترام : با سلام فراوان دوستم برادر درگذشته اش را بخواب دیده که در قبر نشسته و دودستش در اطراف قبر بوده و بصورت متعجب به دوستم زل زده موهایش ژولیده و ریش بلند داشته به رنگ سیاه درصورتیکه وقتی فوت کرده سرو ریشش سفید بوده. لطفا بفرمائید تعبیرش جیست خیلی نگران است ممنونم.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. او می خواهد بگوید که چیزهایی که از آخرت می گفتند صحت دارد و اینکه دو دستش را در اطراف قبر گذاشته می خواهد بگوید فشار قبر را حس می کند. ( فشار روحی نه اینکه قبر به او فشار بیاورد) و نگران است و نمی داند چطور باید نگرانی اش را برطرف کند. رنگ سیاه ریش او اشاره به این دارد که او رازهایی را متوجه شده که اجازه بیان آنها را ندارد و نباید حرفی از آنجا بزند برای همین سکوت کرده و فقط نگاه می کرده. نگاه او اشاره به این دارد که شما باید برای رهایی او از نگرانی ها و رفع فشار قبر او خیلی برایش صدقات و رد مظالم بدهید و قرآن بخوانید. آدم هیچوقت فکر نمی کند که یک سری گناهان بعدا چطور می تواند باعث نگرانی او در آخرت شود. تشکر از همراهیتون.
Hoshang : سلام شهره هستم
خواب دیدم با یکی از برادرهایم که الان رابطه کمی باهاش دارم و چندسالی میشه ندیدمش ( وضع سلامتی و اخلاقی خوبی نداره) داریم راجع به مامانم( به رحمت خدا رفتن) صحبت می کنیم . برادرم خطاب به من می گه از وقتی که پیش مامانم و تو اتاق مامانم باهاش زندگی کردم چونبهش سخت می گذشت و اتاقش کوچک شده بود مامانم تصمیم به خودکشی گرفته بود. ( یعنی من مقصر بودم و باعث ناراحتی مامانم شدم) بعد از من می پرسه مامان کجاست و من می گم رفته بود حموم والان تو اتاقش هست، از آن حرف داداش ناراحت میشم و بلند میشم یه سری به مادرم بزنم. اتاق مامانم تو یکی از مغازه های یه پاساژ هست می بینم دمپایی مامان جلو در مغازه هست ولی داخل مغازه اصلا معلوم نیست در رو باز می کنم میرم تو . مامانم رو فرش روی زمین که تمیز بود خوابیده بود پتو تمیز و نویی رویش بود روسری نو سرش ولی کمی موی طلایی صاف داره روی پیشانی مرتب و قشنگ. و خیلی تمیز ، من دراز می کشم وبدون اینکه حرفی بزنم از ناحیه شکم ( شکم بزرگی داشت) بغلش می کنم و بیدار میشه و می گه خوابش میاد چشماش باز نمیشه، به من میگه بذار م بخوابه و من با کمی فاصله کنارش دراز کشیده و نگاهش می کنم( گویا از حموم خسته شده بود و خواب داشت بهش لذت میداد) ساعت ۷ صبح از خواب بیدار میشم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. مادر شما از اینکه شما با هم قهر هستید احساس خوبی ندارد و برادر شما با تمام اشتباهاتی که دارد خیلی وقتها با مادرتان صحبت می کند و یا به او فکر می کند و یا به او سر می زند و برایش دعا می کند. مادر شما کاری از دستش برای او و ترمیم رابطه ی او با شما بر نمی آید و بنابراین به او سخت می گذرد. ولی عشق او به برادرتان و ارتباط روحی قوی آنها باعث شده که مادرتان کمی آرامش بیشتری داشته باشد. او گناهی ندارد و پاک است و خدای بزرگ با آرامشی که به او عطا کرده، او احساس می کند که خواب است و خیلی در جریات امور زندگی شما قرار ندارد ولی شکم بزرگ او از احساسات شدیدی می گوید که او در وجودش نگه داشته و گویای نگرانی های اوست. تشکر از همراهیتون.