تعبیر خواب مُرده
اگر خواب ببینید خود شما مرده اید یا از اقوام شما کسی مرده است، تعبیرش طول عمر شما یا آنها است. مرده دوست و مهمان است. اگر در خواب مرده ای را ببینید، دوستی را ملاقات می کنید یا مهمانی برای شما می رسد. اگر کسی ببیند که مرده بود و زنده شد، دلیل که از گناه توبه کند و عمرش دراز است. اگر ببیند که او را در تابوت نهادند و مردم از پیش و پس او می رفتند، دلیل بر بزرگی است.
اگر کسی در خواب دید که مرده ها با او به خوبی صحبت می کنند و خوشحالند، آن شخص نزد خداوند متعال وضع خوبی دارد. ولی اگر به او سخنان زشت و ناخوشایند می گویند، تعبیر آن به عکس است. اگر ببیند که درمیان گورستان بود، دلیل که با جاهلان سفر کند.
اگر مرده را در لباس خوب و چهره شاد ببینید هم برای بیننده خواب خوب است و هم این که روح مرده در آرامش به سر می برد. اگر مرده در لباس ژنده و پاره و چهره اش عبوس و گرفته باشد، غم و ناراحتی برایمان پیش خواهد آمد. اگر مرده در این حالت چیزی به شما بدهد خوب است ولی اگر چیزی از شما بگیرد و ببرد خوب نیست. اگر مرده شما را دعوت کند و شما همراه او بروید خوب نیست.
اگر در خواب ببینید کسی که مرده آمد و کنار شما نشست خوب است ولی اگر مرده شما را دعوت کرد و نزد خود نشاند خوب نیست و اگر دست بر گردن شما افکند بدتر است. اگر کسی در خواب ببیند لباس خود را به مرده می دهد خوب نیست و نشان آن است که سلامتش به خطر می افتد و زیان می بینید و به آبرویش لطمه وارد می آید. اگر بر عکس ببینید از مرده لباس می گیرید خوب است چرا که حرمت و عزت و احترام و آبرو به دست می آورید.
تعبیر خواب بوسیدن مرده
اگر کسی خواب ببیند مرده ای را می بوسد، نشانه طول عمر و دوری از مرده است. اگر ببینید که کسی که مرده پیشانی شما را بوسید، نشانه آرامش روح آن مرده است و اینکه او برای شما دعای خیر می فرستد و از افکار و رفتار شما راضی است.
تعبیر خواب هدیه گرفتن از مرده
هدیه گرفتن از مرده تعبیری نیکو داشته و به معنای افزایش رزق و روزی شما و زیاد شدن ثروت و مال شما است. اگر خواب ببینید مرده ای به شما اتومبیلی هدیه داد، کنترل زندگی تان را بهتر از قبل به دست خواهید گرفت و این خود شما خواهید بود که برای زندگی خود و روشی که دوست دارید زندگی کنید تصمیم خواهید گرفت.
تعبیر خواب غذا دادن به مرده
غذا دادن به مرده بیشتر به این معنی است که آن شخص از شما خیرات و نذورات می خواهد و اگر ببینید که به مرده ای غذا می دهید، دعای خیر شما به او رسیده و اگر او بگوید به من فلان غذا را بده، در بیداری باید برای شادی روح او، به شخص فقیری آن نوع از غذا را بدهید تا ثواب آن به روح مرده ای که در خواب دیده اید، برسد.
تعبیر خواب مرده دوباره بمیرد
اگر کسی خواب ببیند که مرده ای، دوباره مرد، امر و موردی پیش می آید که آن مرده از یاد عموم و بازماندگان خود رفته و گویا به فراموشی سپرده شده است. همچنین بازماندگان آن مرده، ممکن است دست به کاری بزنند که گناه محسوب شود و این دوباره مردن آن مرده، به معنای ناراحتی و عذاب فکری آن مرحوم است.
ابراهیم کرمانی معتقد است که اگر مرده ای در خواب دوباره بمرد، ممکن است که بیماری خطرناکی فرزند آن مرده را دربربگیرد که خطر مرگ او را تهدید کند. در این صورت باید با صدقات دفع بلا نمود.
تعبیر خواب مرده را برهنه دیدن
اگر کسی خواب ببیند که مرده ای کاملا برهنه است، تعبیرآن این است که در دنیا کسانی هستند که از اعمال آن مرده راضی نبوده و از او بدگویی و غیبت می کنند و آبروی او را می برند. در این صورت برای شادی روح آن مرحوم باید خیرات و صدقات دهید تا خداوند روح او را تسلی دهد و در آرامش نگهدارد.
تعبیر خواب مردن مادر
اگر کسی خواب ببیند که مادر او مرده است، عمر مادرش دراز خواهد بود. در کل اگر خواب ببینید که کسی مرده است عمر او طولانی خواهد بود و علاوه بر این روش زندگی او به صورتی عوض می شود که گویا زندگی نو و جدیدی را آغاز خواهد کرد.
تعبیر خواب دادن خبر مرگ یک زنده به او
اگر خواب ببینید که کسی به شما می گوید در فلان تاریخ شما خواهید مرد، این در تعبیر به مرگ بیننده خواب معنی نمی شود بلکه تعبیر خواب این است که بیننده خواب، در آن تاریخ و یا حوالی آن زمان، شاهد تحولاتی در زندگی خود خواهد بود که گویا زندگی نو و دوباره ای شامل حال او خواهد شد. این خواب تعبیرش چنین است که گویا بیننده خواب، کاملا زندگی نویی را آغاز خواهد کرد که کاملا با گذشته او متفاوت خواهد بود.
تعبیر خواب جنازه نیز دارای مطالبی مرتبط می باشد.
امام صادق (ع) می فرماید: اگر دید مرده او را در کنار گرفت، دلیل تندرستی است. اگر مرده را از اهل خود شادمانه ببیند، تاویلش به خلاف این است. اگر دید مرده از اهل او با وی مناظره کرد یا روی از وی بگردانید، دلیل است وصیتی که کرده بود به جای نیاورده باشد.
اگر ببیند که مرده خندان پیش او آمد، دلیل که کافر مرده بود. اگر دید مرده در نماز بود، دلیل که آن مرده در دنیا استغفار بسیار کرده باشد. اگر دید مرده زنده شد و معروف بود، دلیل مال است. اگر پادشاهی این خواب ببیند، دلیل که علم و حکمت آموزد و از شغلی که طمع بریده بود باز یابد.
-
دیدن کفن مرده در خواب بر سه وجه است:
- مال،
- ظاهر شدن مشکل،
- فساد دین.
محمد ابن سیرین می گوید: هر که می خواهد بداند که حال او نزد حق تعالی چگونه است، احتیاط کند که حال او نزدیک مردگان چگونه است. اگر ببیند که مردگان وی را بشارت دادند و با او سخن گفتند، دلیل که حال او نزد حق تعالی نیکو است. اگر با وی سخنان ناخوش گفتند به خلاف این است. اگر کسی مرده را دید و از او پرسید که تو مرده بودی و او گوید که من زنده ام، دلیل که احوال مرده در آن جهان مرده در آن نیکو باشد و حق از وی خشنود است.
اگر دید جامه خود به مرده داد، دلیل غم و اندوه است. اگر دید مرده ای قران یا کتاب فقه به او داد، دلیل بر توفیق یافتن طاعت است. اگر ببیند مرده ای جامه می فروخت، دلیل که از آن نوع جامه گران شود. اگر در خواب مرده را نالان دید، دلیل که آن مرده بدکردار بوده در دنیا. اگر دید مرده از درد سر می نالید، دلیل که در دنیا با مردم تکبر کرده باشد. اگر دید مرده از درد چشم می نالید، دلیل که غیبت مردم باشد. اگر دید از درد دندان می نالید، دلیل که فحش بسیار به مردم داده باشد اگر از پهلو می نالید، دلیل که با زنانِ بدکردار بوده باشد.
اگر از درد شکم می نالید، دلیل که حرام خورده باشد. اگر ببیند مرده جامه های نیک پوشیده بود، دلیل که با ایمان از دنیا رفته باشد. اگر مرده را با جامه های سفید ببیند، دلیل که در آخرت حال او نیکو است. اگر مرده را با جامه های سیاه ببیند به خلاف این است و جامه زرد و کبود، دلیل معصیت است. اگر مرده را جامه پوشانید، دلیل که اجلش نزدیک است.
جابر مغربی می گوید: دیدن مرگ در خواب، دلیل بر راحتِ مومن و عذاب کافر است و هر چند جان کندنِ خود را در خواب معتبر ببیند، دلیل که عذاب او سخت تر است. اگر ببیند که بمرد و او را بشستند، دلیل که در دین خود ثابت است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که بمرد و او را بر تابوت نهادند و خلق از پی او می رفتند، بزرگی یابد. اگر دید او مرده را بر پشت گرفته بود و می برد، دلیل مال حرام است. اگر ببیند زنده بمرد و دیگر بار زنده شد به غایت نیکو است. اگر مرده را ببیند که دوباره بمرد، دلیل که فرزندش بمیرد. اگر ببیند فرزندش بمیرد، دلیل که توانگر شود و بعضی گویند از شر دشمن ایمن شود.
اگر ببیند مادر و پدر او بمردند، دلیل که کارش نیکو شود. اگر زنی آبستن ببیند بمرد و او را بشستند، دلیل که او را پسر آید. اگر ببیند بمرد و او را بر تابوت نهادند به تاویل نیکو باشد. اگر دفنش کردند بد است. اگر پدر مرده خود را با جامه های نیکو دید و خرم، دلیل که کارش ساخته و دولتش زیاد شود. اگر زن مرده خود را ببیند، دلیل که درویش شود. اگر پسر مرده خود را دید، دلیل که از غم برهد. اگر زنی ببیند پسر مرده او زنده شد، دلیل که غایبش از سفر باز آید.
اگر ببیند کفن مرده ای معروف بکند، دلیل که در دنیا راه آن مرده را دنبال خواهد کرد، اگر عالم بوده باشد به علم، اگر مال دار به مال. اگر ببیند خواست کفن مرده بکند و مرده را در گور زنده دید، دلیل که آن مرده دیندار است. اگر ببیند مرده را کفن کرد، دلیل که از خویشان مرده یکی را کفن کند.
لوک اویتنهاو می گوید :مردن در خواب تعبیرش قولهای پوچ و واهی زیاد است. دیدن کسانی که در حال مرگ هستند تعبیرش رسیدن شادی، زنده شدن مرده تعبیرش سپری کردن نوعی زندگی بی برنامه است. تمایل به مردن تعبیرش نشانه سلامتی است.
حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند مرده او را چیزی داد از متاع دنیا، تعبیرش منفعتی است از جائی که امید ندارد. اگر دید مرده چیزی خوردنی به وی داد، دلیل که روزی حلال یابد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Elmah : سلام خانم هراتی عزیز ممنون از تعابیر عالیتون.خواب خواهر شوهرم را تعریف میکنم.خواب دیدم در یک مسجد ک زن و مرد قاطی هستند من و خواهر برادرام و مادرم که فوت شدندجمع هستیم همه ی ما زیارت عاشورا میخوندیم ولباس مشکی تنمون بود مادرم ولی یک کتاب که نوشته نداشت و سفید بود میخونداند وخیلی هم ناراحت بود و (یک برادرم ک در واقعیت دو سال هست بخاطره یک تصادف نمیتوانند راه بروند)سالم شده بود اطرافه مادرم راه میرفتند لطفاً تعبیر بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما فکرتان ناراحت خواهد شد و باید برای دفع شر زیارت عاشورا بخوانید. روح مادرتان شاد. او چیزی را می داند که شما نمی دانید ، ناراحت است و می خواهد که شما مراقب برادرتان باشید. برای سلامت برادرتان بگویید برای او یک مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا بدهید. مادرتان می خواهد بگوید که شما به طور موثر با برادرتان برخورد نمی کنید و این ممکن است برای سلامت برادرتان خطرناک باشد. تشکر از همراهیتون.
Fereshte : سلام وقتتون بخير
من خواب ديدم كه تو خونه ي پدرم هستم و من و خواهرم تنها بوديم و آرايشگر كه قرار بود من رو آماده كنه واسه عروسيم انگار ميخواستم دوباره عروسي كنم با شوهر مرحومم و يه لباس بلند مجلسي زرشكي برق برقي تنم بود و آرايش شده بودم وآرايشگر داشت روي موهام كار ميكرد و فقط جلوي موهام مونده بود و داشتم بهش پيشنهاد ميدادم چيكار كنه و با خواهرمم مشورت ميكردم و بهش ميگفتم خدا نكنه به بار سومم برسه عروسيم خلاصه آرايشگرمم يه تاج آورد كه انگار مثل تِل بود و مخملي توسي كمرنگ و روش نگين كار شده بود و باز يه ميله بهش وصل بود به سمت بالا و روي نوك ميله نگين هايي منظم آويزون بود خيلي تجملاتي بود كه حتي پيش خودم گفتم كاش يكم جمع و جورتر بود و لباس عروسمم توي كمد آويزون بود و ميخواستم برم بپوشم.
ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روح همسرتان شاد. شما فکرتان به خاطر همسرتان ناراحت است و غصه می خورید و نسبت به او احساس تعهد می کنید. سعی می کنید که در حالی که عزادار او هستید ولی رفتاری با پرستیژ و سرشار از موفقیت و خردمندانه داشته باشید که او به شما افتخار کند. سعی می کنید که افکارتان را متمرکز کنید و عقلانی فکر کنید. سعی می کنید که مهربان و مغرور و کم حرف باشید ولی بدرخشید و از افسردگی و غصه خوردن های افراطی پرهیز کنید. شما در دلتان و در رازها و افکارتان همیشه می خواهید در مقابل همسرتان بدرخشید و به او ثابت کنید که به حضورش باور دارید و می توانید جوری رفتار کنید که او نگران و دلواپس شما نباشد بلکه به شما افتخار کند. تشکر از همراهیتون.
ghasem : سلام وقت بخیر و شادی . پدرم چند ماه پیش از دنیا رفتن .چند شب پیش خواب دیدم که انگار وارد زندگی بابام در ۲۰ سال پیش میشم و ۲ هفته قراره پیشش باشم و پدرم رو ازبنظر مهمی که قراره پیش بیاد مطلع کنم . این استرس رو داشتم که پدرم توی ۲۰ سال پیش چجوریه و منو ایا میشناسه؟!
بعد پدرم با گوسفنداش دیدم تعداد زیادی گوسفند چاق و خوب که قهوه ای و سیاه بودن داشت .( پدرم تو روستامون به گوسفند علاقه داشت و تعداد زیادیم داشت ) . خلاصه اونو دیدم که لباس تقریبا چوپانی و کهنه داشت بهشسلام کردم و منو شناخت و زود گفت کمک بده گوسفندا رو ببریم چرا . گفت ببین چنتاشون دارن میزان .
و دیدم بنظر چنتاشون قراره بزودی بزان و یه گوسفند سیاه اماده میشد که بچه شو بدنیا بیاره .
با تشکر از تعبیرتون .
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون
ایلیار : با سلام و خسته نباشید
خواب دیدم با دو تا از دوستان دوران دبیرستان به اتفاق همسرهاشون و همسر من قدم میزنیم. و یادم هست کنار دیوار بیمارستان اصلی شهرمون که پیاوه رو یکی از خیابونها هست رد میشدیم خانووم یکی از دوستام که در عالم واقعیت بچه ندارن و دکتر گفته بنا به دلایل پزشکی نباید بچه دار بشین داشت منو نصیحت میکرد که نباید بزاری خانومت بچه دار بشه و خطر داره براش و سنش زیاده و اینجور حرفها. و و حتی یه فایل صوتی داشت برام پخش میکرد از حرفهای یه دکتر..حواسمون به صحبت بود یادمون رفت اوون دستگاهش که پخش میکرد موند سر راه. سی یا چهل قدم دور شده بودیم و دوباره برگشتیم و برداشتیم. در عالم واقعیت ما ارتباطی با هم نداریم و صرفا اگه دوستمو اتفاقی ببینم یه سلام علیکی میکنیم. بعد وارد یه جایی مثل یه خوابگاه دانشجویی شدیم و در یه اتاقو باز کردیم که داخل بشیم و دیدم پسرم که نوزده ماه قبل فوت کرده نشسته داره درس میخونه.
بعد دیدم با همسرم و مادرم عراق هستیم. یکی از شهرهای زیازتی. همسرم گفت دیگه راه بیوفتیم بریم کربلا. منم یه حسابی کردم و گفتم خوبه دو یا سه ساعته میرسیم. با خودم گفتم بزار یه زنگ به پسرم بزنم انگار دوازده شب بود. تصویرشو میدیدم که با گوشیش ور میره. خواستم زنگ بزنم یکم سربه سرش بزارم و حالی بپرسم. یهو با خودم گفتم اگه پسرم زنده هست پس کی مرده بود؟ و یاد دخترم افتادم که نکنه اوون مرده و از خواب بیدار شدم
فکر کنم با عرض شرمندگی خوابم باز دو قسمت شد. اگه اینطور هست لطفا از حسذب کسر کنید تا مدیون زحمات شما و همکاران محترم نشم.
ممنون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما نگران سلامت خانمتان در این روزهای کرونایی هستید و فکر می کنید که مبادا در سن بالا برای او حاملگی اش خطراتی داشته باشد و این نگرانی در غالب صحبت این خانم در ذهنتان خطور کرده. ضمن این که شما فکر می کنید که اگر نمی خواستید خانمتان حامله شود، باید قبلا فکرش را می کردید و الان دیگر دیر شده است. پسر شما به این اشاره می کند که دانش و خردتان را بالا ببرید و به هر حرفی که می شنوید، باور نکنید تا نگرانی هایتان کمتر شود. ( روحش شاد). شما و همسرتان و مادرتان نگران هستید و دلتان شور می زند. متوسل به امام حسین ع می شوید که انشالله همه چیز به خیر بگذرد. حضور پسر شما در زندگی تان اثبات شده است و شما او را به هیچ وجه مرده نمی دانید ولی خوابتان گویای این است که به دخترتان که حی و حاضر جلوی چشمتان است فکر کنید و نگذارید که او احساس کند که به او بی توجه هستید و با شما غریبه شود! مراقب احساسات دخترتان باشید. تشکر از همراهیتون.
جهانتاب : باسلام
من صبح خواب مرحوم داییم رو دیدم که سه ماه پیش به رحمت خدا رفتن که ایشون در حیاتشون پادرد داشتن در یکی از پاها و تند راه نمیرفتن و قبل از فوت هم پاشونو قطع کردن و با من خیلی صمیمی بودن، لذا دیدم ایشون دارن تندتند راه میرن و ازم جلوترن که پیش خودم گفتم اااا دایی که پادرد داشت تند نمیرفت و در همون لحظه گفتن که رایتی پاشو قطع کرده بودن که نگاه کردم و دیدم جفت پاهای خودشن و سالم که بیدارشدم، فکرم مشغول این خواب بودم که بعدازظهر خوابیدم و خواب ایشون رو دیدم که توی یه طبقه ی بالای یه برج هستیم پرده ای نیست و ضلع شمال و سمت راستش پنجره داشت و هوا فوق العاده تمیز و آفتابی بود دیدم دایی مرحومم داره هی قدم میزنه، البته تو فکره، بهش گفتم دایی چقدر راه میری و تو فکری میخوای بریم بیرون باهم قدمی بزنیم؟ راستی صبح هم خوابت رو دیدم....گفت اره فکر بدی نیست منتها قبلش یه پیچ گوشتی بیار این پیچ فریم پنجره باز شده ببندمش...پنجره رو نصفه باز کرد....گفتم نمیخواد بعد رفتم با دست پیچ رو جا انداختم و بستمش و محکم کردم که بیدار شدم میشه راهنمایی بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. دایی شما روحشان زنده و آمرزیده شده و بسیار احساس آرامش و موفقیت در دنیای باقی دارد. او احساس می کند که از شما در خوشبختی جلو زده ( چون زندگی آخرت او بسیار موفق تر از زندگی دنیایی شماست). من خواب دومتان را هم به خاطر اینکه دایی تان می خواهد که شما نظر او را بدانید، برایتان تعبیر می کنم ولی شما فقط در حالت عادی، مجاز به ثبت یک خواب در هر کامنت هستید و نه بیشتر. پس لطفا دفعه ی بعد که در سایت ثبت نام کردید توجه داشته باشید که یک حق خواب به سایت بدهکار هستید و بفرمایید که از شما کسر کنم تا خدای نکرده مدیون سایت و کارمندان آن نباشید. تعبیر خواب دومتان این است که شما به اوج موفقیت و درک و دانش و ثروت می رسید ( یا رسیده اید) و دایی شما بی پرده و به صورت واضح از تمام جوانب زندگی شما با خبر است و مشکلاتتان را می داند. شما باید منطقی فکر کنید و به موفقیت خودتان چشم انداز مثبتی داشته باشید. شرایط موفقیت شما بسیار مهیا است و احساس مثبت در زندگی شما در جریان است ولی باز دایی شما فکرش نگران شماست. او می خواهد که شما ارتباط تق و لق خودتان را با خانمتان وصل کنید و با او آشتی کنید. او می خواهد که شما نشاطتان را از دست ندهید و امیدتان را از دست ندهید. تشکر از همراهیتون.
ملیکا : سلام وقتتون بخیر
خواب دیدم با دوستم داشتم کیک میپختم یه اقایی که فکر میکنم پدرم بودن اومدن دنبالم و گفتن همراشون برم ، رفتم و به یک سوراخ خیلی کوچک رسیدیم و اون اقا خم شد و چهار دست و پا رفت توی سوراخ منم پشتش رفتم توی سوراخ ، رسیدیم به یجایی که که زمینش سفید بود و اسمون سیاه و ترسناک بود اون اقا دیگه نبود ، من داشتم اونجا رو نگاه میکردم و همونجوری چهار دست و پا روی زمین بودم که یهو یه خانوم زیر بغلم رو گرفت و منو از زمین بلند کرد و همراه خودش برد ، من هی به خانومه میگفتم کجا میبرین منو؟ ولی خانومه فقط نگام میکرد و جوابمو نمیداد ، توی دل خودم گفتم من دارم میمیرم منو دارن میبرن ، بعد به خانومه گفتم بذارین برای اخرین بار خواهر کوچکمو ببینم التماس میکردم ولی خانومه محلم نداد یهو رو کردم به اسمون با گریه به خدا گفتم خدایا من خواهرمو میخوام ، که دیدم خواهر کوچکم جلوم وایساده با گوشیش توی دستش ، دویدم سمتش و گفتم منو دارن میبرن تروخدا اینجا خیلی سیاهه من میترسم از تاریکی همرام بیا گریه میکردم و ازش میخواستم بیاد همرام ، ولی خواهرم گفتن نمیتونه بیاد ولی جایی میری مامان (که یکساله مادرم فوت شدن ) اونجا هست و از گوشیش یه عکس از مامانم بهم نشون داد و گفت مامان همینجوری با همین لباسا اونجاست ، گفتم به جای مامان تو بیا گفت من نمیتونم بیام ولی داداشمون و خواهر بزرگمونم اونجا هست ، گفتم من دلم میخواد فقط تو باشی ، دستمو گرفت برد کنار یک ماشین توی ماشین داداشم پشت فرمون بودن و خواهر بزرگم کنارش جلو نشسته بودن، خواهر کوچکم در عقب رو باز کرد و گفت برو تو و منو سوار کرد و خودش رفت من که داشتم گریه میکردم که نرو و بمون یهو دیدم سمت چپم مامانم با همون لباسایی توی عکس بهم نشون داده بود نشسته بود ، من یه حمد و سه قل هو الله توی صورت مامانم خوندم و پف کردم ، مامانم پشت سر داداشم (راننده) عقب نشسته بودن داداشم از توی ایینه به مامانم نگاه کردن و گفتن مامان دلت واسه ما تنگ شده مامانم گفتن اره ، داداشم گفت خیلی دلتنگتیم اگه بخواییم بخاطر ما برمیگردی مادرم گفتن نه ، داداشم گفتن پس خیلی اونجا بهت خوش میگذره مامانم لبشونو گاز گرفتن و گفتن اره نمیتونم دروغ بگم خوش میگذره بهم ، بعد من پرسیدم از مامانم کیا پیشتن خاله هم هستن (خالم در قید حیاتن) ؟؟
مامانم گفتن نه خالت نیس ولی داییم( که فوت شدن) هست و یکی از اقواممون (که اوشونم فوت شدن ) و پسر خالم (ولی پسر خالم در قید حیاتن)
بعد مامانم زدن به پای من و به من گفتن باید شبا باهم ازین به بعد فیلم و سریال ببینیم همش.
"ممنون و خسته نباشید..."
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم مسئله ای برای شما وجود دارد که اگر به آن رسیدگی نکنید، از کنترلتان خارج شده و برایتان شر و دردسر به وجود خواهد آورد. شما شاید برایتان سخت باشد که بخواهید بپذیرید چه خطر بزرگی شما را تهدید می کند. اما کیک پختن شما اشاره به این دارد که شما کاری در دست دارید که می خواهید به خاطر حمایت از دیگران بخشی از این کار را به عهده بگیرید که این مسئولیت پذیری شما برای شما یک تهدید بزرگ محسوب می شود. لطفا این خواب را اصلا شوخی نگیرید و برای خودتان صدقه بدهید و یا بگویید برای خودتان و خانواده تان قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید. پولش را هم بدهید کسی دیگری قربانی کند کافیست. از خودتان مراقبت کنید که خدای نکرده بیمار نشوید. این خواب هشدار خطر جانی برای شماست ولی به این معنی نیست که قطعا دور از جان خواهید مرد!! بلکه مادر شما به شما دارد در این خواب هشدار می دهد که ادامه ی این روند کاری برادرتان و تبعیت شما از او باعث می شود که جانتان به خطر بیافتد. روح مادرتان شاد. فیلم سینمایی شبهای او همین است که به خواب زنده ها می آید و از زندگی آنان به ایشان خبر می دهد و در جریان کارهای آنان است. همه ی فامیلتان کرونا را جدی بگیرید. تشکر از همراهیتون.
Saryna : سلام وخسته نباشید سال نو مبارک این خواب خواهرمجردمه یکم طولانیه اگه میدونید و۲تا حساب کنید ممنون بابام هشت ماهه به رحمت خدا رفتن.دیدم خونه مادربزرگم هستیم و من در آشپزخانه بودم معذرت میخوام بابت گفتنش دو قطعه از مدفوع من کف آشپزخانه بود و من اومدم باسطل آب بریزم که افتادن اونطرف تر،مجبور شدم بادست برشون دارم بندازم سطل آشغال حواسم بود مامان بابام نبینن و باقی موندشو جمع کردم بردم تو فاضلاب حیاط بندازم،وارد حیاط که شدم دیدم زمین خیس بود و انگار از قبل بارون اومده و حیاط پراز برگای پاییزی بود و صحنه قشنگی داشت.بابام اومد بیرون و خواستیم باهم عکس بگیریم.یدفعه خودمو بابا رو دیدم که پای کوه نشسته بودیم و من دستمو دور گردنش انداختم و بابام گوشیش دستش بود که عکس سلفی بگیره،دیدم سختشه من گوشی گرفتم که بگیرم.درهمون حین که من داشتم تنظیمش میکردم انگار یه نیرویی مارو میبرد (من پایین دیدم که مامانم تنها تو ماشین نشسته )و تا من عکس گرفتم توقف کردیم و از اون بالاهای کوه به پایین نگاه کردم گفتم حالا چطوری بریم پایین!کوه خیلی بلندی بود و ما یه مقداریشو بالا رفته بودیم
بعد دیدم منو مامانم یه جایی بودیم که روی زمین تعداد زیادی قرآن بود و عده ای اونجا بودن،قرآنا همه کهنه بودند.من یه قرآن میخواستم که مامانم میگفت سفید بردار و یه جورایی سفید توشدن نبود.یه پیر مردی قرآن سفید دستش بود انگار از خودش بود و میخواست بذاره اونجا و داد به ما ولی یه قسمتش کنده شده بودو نبود من گرفتم و مامانم گفت سوره نور بخون،سوره رو پیدا کردم و پرسیدم قبله کدوم طرفه و روبه قبله شروع کردم به خوندن.
بعد دیدم با یکی ازخواهرام تو یه فروشگاه بزرگ دنبال بابا مامانم میگشتیم من گفتم من میرم یه قسمتی رو میگردم توام یه جا دیگه و اگه گوشیامون خط نداد همینجا برمیگردیم تا همو گم نکنیم.من رفتم تو فروشگاه و پیداشون نکردم برگشتم همون نزدیکی ولی خواهرم نبود و من منتظر نموندم و رفتم تو خیابون دنبالشون،فقط ریموت ماشین تو دستم بود ولی نمیدونستم کجاست و هیچ چیز دیگه همراهم نبود.بعد خودمو دیدم که تو پیاده رو خیابون میرفتم که حالت سربالایی داشت و همه مردم داشتند تو سرازیری میرفتن و تو خیابون هم هیچ ماشینی نبود.یدفعه تو مسیر چنتا پسرو دیدم که خلاف من میرفتن و یکیشون لباس سفید داشت و اومد و روی دست چپم یکاری کرد که یه قسمت کوچیکش باد کرد و منو گرفته بود و میخواست با خودش ببره و من نمیخواستم برم،زورش زیاد بود و من داشتم تلاش میکردم از دستش خلاص شم و آخر سر موفق شدم و پرتش کردم رو زمین و بسختی به راهم ادامه دادم،انرژی زیادی ازدست داده بودم تو مسیر یکی از دوستامو دیدم که اونم مثل بقیه داشت مسیر سرازیری میرفت بهش گفتم بیا باهم بریم و اومد کمکم.از مسیری که داشتم میرفتم دم در مجللی رو دیدم که پر از کفش بود و انگار مال مقامات دولتی و خارجی بود،من به راهم ادامه دادم و از اون طرف تو مسیرم به اونجایی که همه مقاما بودن رسیدم و دیدم تو شرایط خوب نشستن.من چشمام اشک آلود بود و حال خوبی نداشتم و میشنیدم که میگفتن اره صداشو ماهم شنیدیم و داشتن راجب ماجرای من و اون پسر حرف میزدن و انگار صدای گلوله شنیده بودن و دنبال اون فرد بودن و من اشکامو پاک کردم که کسی نفهمه و به راهم ادامه دادم،به یه جایی رسیدم که انگار مسجد بود و زنا همشون چادر مشکی سرشون بود،اون بین خواهرمو دیدم و ازش پرسیدم مامانم کجاست و گفت طبقه بالاست من سراسیمه رفتم بالا دیدم مامانم تنها نشسته به دیوار تکیه داده و سریع دویدم سمتش و فک کردم حالش بده،چادر از صورتش کشیدم و تا منو دید خودشو رو زمین دراز کرد و گفت حوصلم سر رفته ،منم تو همون حال بغلش کردم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. سال نوی شما هم مبارک. روحشان شاد. قبل از تعبیر لازم به ذکر می دانم که نهایتا هر 10 خط خواب یک حق خواب محسوب می شود و شما الان 2 حق خواب خریده اید ولی خوابتان 30 خط است. لذا شما 1 حق خواب به سایت بدهکار هستید. لطفا برای پرداخت بدهی تان حق خواب مجدد خریده و ذکر بفرمایید که بدهکار به سایت هستید تا خدای نکرده مدیون سایت و همکاران آن نشوید. صحیح نیست که یک نفر 3 خط خواب ارسال کند و همانقدر از او کسر شود که یک نفر 30 خط خواب!!! تعبیر خواب شما این است که شما نگرانی هایی از جمله نگرانی مالی دارید که نمی خواهید آن را مطرح کنید و علاوه بر مادر شما، روح پدرتان هم زنده است و کنار شماست و شما هرگز نباید او را مرده بپندارید. آدمهای خوب بعد از مرگشان هم روحشان آزاد است که کنار خانواده هایشان زندگی کنند. شما به درک بسیار بالایی خواهید رسید و تصویر ذهنی شما اینطور برایتان ثبت خواهد شد که پدر شما مقام بالایی دارد و در کنار شماست. باور مادرتان شاید نسبت به این مسائل از شما کمتر باشد و درک شما از ایشان هم بالاتر خواهد رفت. خرد و دانش شما زیاد خواهد شد و جنبه های تازه ای از اطلاعات و بینش بدست خواهید آورد. شما مدتی ممکن است حس کنید که جهتتان را در زندگی گم کرده اید و از مسیر خارج می شوید ولی سعی می کنید که به آهستگی درک بیشتری پیدا کنید. طرز فکر شما کاملا مغایر بیشتری مردم، پیشرفت خواهد کرد. یک ماجرای عشقی یا احساسی خواهید داشت که به آن اهمیت نخواهید داد. نگرش های تازه و رویکردهای تازه ای در زندگی تان خواهید داشت و خاطرات تلخ گذشته کمی خاطراتان را مکدر خواهد کرد ولی مانع پیشرفت شما در زندگی تان نخواهد شد. شما از لحاظ احساسی همیشه مراقب مادرتان خواهید بود و اولویت های خودتان را به اولویت های او ترجیح نخواهید داد. مادر شما شخصیتی قوی و روشنفکر دارد. تشکر از همراهیتون.
Sheema : سلام. پدر بزرگ و مادربزرگ پدريم حدود ٢٠ ساله كه فوت كردند. من و عمه و عموزاده ها و خانواده اين روزها ماسك و گان خيريه مى دوزيم و آماده مى كنيم براي پرسنل درمان. نمى دونم اصلا ربطي داره به خواب يا نه. چند روز پيش سالشون بود و ثواب كار اون روزمون رو بهشون تقديم كرديم. ديشب خواب ديدم تو خونه اشون هستم انگار بعد از مدت ها رفتم ديدنشون بر خلاف باقي افراد خانواده كه انگار هميشه اون جا بودند. ولي آقاجون بسيار كج خلق و ناراحت بود ( خيلي شوخ طبع بودند) رفتن زير پتو و خوابيده بودن. رفتم پيششون و گفتم آقاجون بغلتون كجاست؟! در حالي كه سرشون رو روى دستشون گرفته بودند با بي حوصلگي گفتن گورم همين جاست منم اعتنا نكردم و رفتم پيششون تو بغلشون دلم خيلي تنگ شده بود بعد از اون خيلي مهربون شدند و با بقيه كج خلقي كردند اما به من با محبت نگاه مى كردند و حتي جمله اي كه يادم نيس گفتن با اين مضمون كه همين اين فقط خوبه يا خوبه اين اينجاست يه چنين چيزي.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. افرین بر شما. پدر بزرگ شما با مهربانی به شما این مسئله را تاکید کرده اند که الان همه ی خانواده به خاطر این همه مدت که ایشان فوت شده اند، آنها را مرده می پندارند و حضورشان را در زندگی تان باور ندارند. کسی به آنها فکر نمی کند و این کار شما باعث شده که او احساس آرامش کند و می گوید که همین ثواب کارتان است که برای او مفید باقی می ماند. تشکر از همراهیتون.
شیوا طاهری : سلام این خواب دوستمه که شوهرش یک ساله فوت شده و برادرشوهرش تازگی ازش خواستگاری کرده:
خواب دیدم تو حسینیه مراسم شام بود همه بودن..شوهرمم بود منو اونو پسرمون نشسته بودیم تو ماشین.شوهرم ساکت بود و مارو نگاه میکرد من حرف میزدم باهاش... اون هی به برادرش نگاه میکرد اخه برادرش رفته بود یه گوشه با تلفن حرف میزد..من بهش گفتم بریم تو مجلس دیگه،اون یهو دنده عقب که میاد حواسش به برادرش بود ماشین افتاد تویه چاله بزرگ.. بهش گفتم چکار میکنی حواست کجاس.. گفت تو میدونی علی(برادرش) چکار میکنه کجاها هس.
متشکرم
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. شوهر شما روحش زنده و آزاد است و در کنار شماست. او از شرایط شما و خواستگاری برادرش با خبر است ولی دوست ندارد که شما به او پاسخ مثبت دهید و دعا می کند که برادرش با شما ازدواج نکند. برادر او روابطی دارد که شما از آن با خبر نیستید و احتمالا با کسی در ارتباط است و از این جهت شوهرتان نمی خواهد که شما به درخواست ازدواج او بله بگویید. تشکر از همراهیتون.
Hoshang : سلام.خدا قوت.تو فضایی شبیه خوابگاه دوره دانشجویی هستم،من در خواست یک اتاق تک نفره را دارم،می کن اتاق تکی نیست.یک اتاقی را می بینم که یک تخت توش بود و می گم پس اون را به من بدید.بعد متوجه می شم اونجا ظاهرا یک تخت بود ولی یک سالن عمومی که خیلی ها توش هستند.بعد فضا عوض می شه،شبیه خونه باجناقم هست.من تو خواب و لحاف کشیده بودم که از خواب به خاطر بوی نامطبوعی که از مادر خانم مرحومم خارح می شه بیدار می شم.متوجه می شم که مادر خانمم نیز از خواب بیدار شده و به خاطر کارش داره می خنده،همان قیافه آخر عمری اش را داشت و موهای سرش معلوم ولباسش از جنس نامرغوب بود و سمت دیگه خواهر خانم بزرگم خوابیده بود که اون هم از خواب بیدار شده بود و قدری قیافه اش تکیده بود.بعد تو همان اتاق مثل اینکه چند نفری هم خواب بودن،خونه باجناقم اون زیبایی قدیم را نداشت و قدری کهنه و به ریخته بود.از اوان خونه بیرون می آم، کنار یک درخت انجیر هستم ،نمی دانم دختر بزرگم یا خواهر کوچکم که مایلند با من ارتباط داشته باشند،بعد من می گم باشه صبر کن تا چند تا از انجیر ها را بخورم و انجیر ها را می خورم و بعد دیگه خاطرم نیست.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما ارزش زیادی برای دانش قائل هستید و مدام در حال یادگیری هستید. خیلی ها در شرایط امروز شما هستند و از زندگی شان تجربه کسب می کنند. مادر خانم شما ( روحش شاد) از شرایطی که امروز پیش آمده و شما از خانواده تان جدا زندگی می کنید ناراحت است. فکر باجناق شما هم بسیار ناراحت است. اما شرایط برای شما به شکل مثبتی تغییر خواهد کرد و به خانواده تان هم انرژی مثبت خواهید بخشید. تشکر از همراهیتون.