کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب نماز

اگر کسی در خواب ببیند که به جهتی غیر از قبله نماز می خواند، در امر دین دارای ایمانی ضعیف است و اگر نمی دانست باید به کدام طرف نماز بخواند، و قبله کدام سوی است، در کار دین حیران و سرگردان است.

    امام صادق (ع) می فرماید: نماز گذاشتن به خواب بر هفت وجه است:
  1. ایمنی،
  2. شادی،
  3. عز و جاه،
  4. مرتبت،
  5. رستگاری،
  6. یافتن مراد،
  7. نقصان.
    دیدن رکوع و سجود در خواب بر پنج وجه است:
  1. مراد یافتن،
  2. جمعیت،
  3. نصرت،
  4. ظفر،
  5. امر حق تعالی به جای آوردن.
  6. اگر نمازگزار ببیند که نماز را تمام کرد، دلیل که دعای او مقبول است. اگر ببیند تمام نکرد به خلاف این است.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند قومی را امامت کرد، دلیل که سروری کند. اگر ببیند که نماز قطع کرد یا نماز نگذارد یا بی وضو نماز کرد، دلیل که طالب چیزی است و نیابد. اگر در مدرسه یا مسجدی به امامت نماز کرد، دلیل که حاکم آن دیار مطیع او گردد. اگر ببیند که در نماز رکوع و سجود تمام کرد، دلیل که کار دنیایی او برآید.

جابر مغربی می گوید: اگر دید به خواب که نماز فریضه پیشین می گذارد، دلیل که به حق تعالی نزدیک گردد. اگر ببیند نماز پیشین می گذاشت، دلیل شادی است. اگر نماز خفتن بود، دلیل که حاجتش روا گردد. اگر ببیند که نماز صبح می کرد، دلیل که به سفر رود. اگر ببیند که نماز در باغ کرد، دلیل که توبه کند.
اگر ببیند که درکعبه نماز گذارد، دلیل که از خلیفه مرداش حاصل گردد. اگر در خواب ببیند که به تشهد نشسته بود، دلیل که از غم برهد. اگر ببیند که سلام اول به دست چپ داد، دلیل که کارش شوریده گردد. اگر ببیند که نماز نشسته می کرد، دلیل که دشمن بر وی ظفر یابد و گناهکار را مدد کند و از وی نپذیرد.
اگر ببیند که درتاریکی نماز کرد، دلیل که از غم ها فرج یابد. اگر ببیند که به پهلو خفته نماز می کرد، دلیل که بیمار گردد. اگر ببیند که نماز جمعه کرد، دلیل که به سفر رود و مال حاصل کند. اگر ببیند که در بیت المقدس نماز کرد، دلیل که میراث یابد و روزی بر وی فراخ گردد.

حضرت دانیال می گوید: دیدن نماز کردن سه نوع است. اول: فریضه. دوم: سنت. سوم: تطوع. اگر ببیند که نماز فریضه می گذارد، دلیل که حق تعالی وی را حج روزی کند. اگر بییند نماز سنت می کند، دلیل که بر مردم شفقت کند. اگر ببیند نماز تطوع بگذاشت، دلیل که راستگو است. اگر به خواب دید در ستور نماز کرد، دلیل که حق تعالی در کسب او برکت کند.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

528 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

  افسون

افسون : ممنون از تعبير خواب تان و اينكه اينقدر و قت گذاشتيد و اينطور كامل توضيح داديد. خدا قوت.

پاسخ
لینک۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۱۵:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : خواهش میکنم. تشکر.

پاسخ
لینک۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۴۲:۲۰
  افسون

افسون : با سلام وتشكر از شما ، خواب ديدم در ي اتاقي كه تقريبا خلوت بود نشسته بودم و ي نفر جلوي من نشسته بود وقتي بلند شد رفت روبه روي ام پسري كه بهش علاقه دارم ديدم كه انگار داشت تشهد نمازش مي خوند و پيراهن آستين بلند و آبي رنگ و تميز و چها ر خونه تن اش بود . صورت اش اصلاح شده بود و مو هاش خيلي كوتاه بود مثلا يك سانت و در كل مرتب بود. وقتي نمازش تمام شد من كمي با سردي بهش سلام كردم و اونم با سردي وكمي اكراه جوابم داد . بعد انگار دو تا كاسه كوچك ماست نذري گرفتم و كتاب دفترامو جمع كردم مي خواستم برم جايي. سوار ماشين كسي شدم و عقب سوار شدم ولي ميانه راه پياده شدم و مي خواستم برگردم و لباسامو دستم گرفتم و مواظب بودم چيزي جا نزارم و وقتي پياده شدم كلي از لباس تو خونه اي هام دستم بود . ببخشيد كه طولاني شد .

پاسخ
لینک۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۳۴:۰۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در شرایطی قرار می گیرید که دست به کاری می زنید که پسری که به او علاقه دارید، با این کار شما مخالف است و شما پشت سر او و پنهانی این کار را انجام می دهید. دوست شما آدم پاکی است و به زودی از غم فارغ خواهد شد و مشکلاتش پایان می یابد. او در زندگی، چارچوب مشخص و دقیق و برنامه ریزی شده ای برای خود دارد و شما مجبور هستید به عنوان دوست او و یا کسی که می خواهد با او ازدواج کند، در این کادر و چارچوب خواسته های او عمل و رفتار کنید. خود او انسانی نیست که زیاد دوست داشته باشد و یا روابط زیادی با دوستان خود داشته باشد و اهل تظاهر هم نیست و دوست ندارد که شما هم خودنمایی کنید. بنابراین اختلافات بین شما تا حدی هر دوی شما را سرد خواهد کرد. ماست در خواب شما مایه کار و روزی است و شما تصمیم میگیرید از دوستتان جدا شوید چون فکر می کنید خیلی به شما بکن نکن می گوید و آزادی و اراده شما در چارچوب قوانین او می چرخد. اما بعد از اینکه از او فاصله گرفته اید پشیمان می شوید و متوجه می شوید که خیلی تقصیر خودتان بوده. این خواب هشداری به شما است که قبل از اینکه دیر شود، حساب خودتان را با خودتان مشخص کنید که چند چند هستید!!

پاسخ
لینک۸ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۳۲:۳۹
amir97

amir97 : سلام ، روزتون بخير
اين خواب رو من روز ١٤ شعبان ديدم و چون طولانى بود با شماره گذارى مرحله به مرحله تعريف ميكنم
١-خواب ديدم داخل مسجدى ام دارم از عقب مسجد ميرم به سمت جلو (ظهر بود ) مسجد دو تا در داشت يكى عقب يكى هم جلو

٢- روز تاسوعا بود و مردم دور تا دور مسجد نشسته بودن و تكيه داده بودن ،ولى وسط خلوت بود

٣- قسمت جلوى مسجد ، ديدم آيت الله بهاالدينى نشسته تكيه داده به يه پشتى ،ايشون دقيقا كنار ورودى آشپزخونه نشسته بودن و به يه پشتى تكيه داده بودن ، داخل آشپزخونه هم يه تعداد داشتن غذا درست ميكردن ، اون طور كه من تو ذهنم اومد اينه كه چند ساعت ديكه غذا آماده ميشه

٤- من از ديدن آيت الله بهاالدينى ذوق زده شدم ولى پيشش نرفتم ، البته كسى هم با ايشون كارى نداشت و سرش تو لاك خودش بود

٥-رفتم جلو مهر گذاشتم كه نماز بخونم ، تا رفتم وايسادم كه نماز بخونم ٢-٣ نفر اومدن پشت من كه اقتدا به من كنن ، از اين كارشون يكى دو نفر از كسايي كه تو مسجد بودن داشتن ظرف ميبردن آشپزخونه ،ناراحت شدن ( از اينكه اونا اومدن به من اقتدا كردن بدشون اومد ولى چيزى به زبون نيوردن )
منم برگشتم به اون ٢-٣ نفر گفتم به من اقتدا نكنيد ولى گوش نكردن منم بيخيال شدم و گفتم خودشون ميدونن اقتدا كنن يا نه من كه گفتم اقتدا نكنيد

٦- همون زمان كه برگشتم به اون ٣ نفر بگم به من اقتدا نكنيد ديدم مرحوم آقاى بهاالدينى هم كمى عقب تر از اونا وايستاده و امام جماعت شده

٧-تو خواب اصلا به ذهنم نيومد كه حالا كه آقاپيش نماز شده ، برم به ايشون اقتدا كنم اين سؤالى كه وقتى بيدار شدم مدام بهش فكر ميكنم چون تو واقعيت من وقتى نماز جماعت باشه و حتى اگه امام جماعت رو قبول نداشته باشم به احترام جمع ،فرادا نماز نميخونم چه برسه به اينكه امام جماعت آقاى بهاالدينى باشه و و اونم جلوتر از ايشون نماز جماعت بخونم

٨- تعداد نفراتى كه پشت آقاى بهاالدينى وايستادن هم خيلى كم بودن شايد ٥ نفر
پس من جلو وايستادم ٣ نفر به من اقتدا كردن ، كمى عقب تر هم آيت الله بهاالدينى امام جماعت بود و ٣-٤ نفر هم به ايشون اقتدا كردن ، الباقى مردم يا مشغول صحبت كردن بودن يا داشتن برا آشپزخونه كمك ميكردن
در جلويي مسجد نسبت به محل نماز يه ١.٥ مترى پايين تر بود و باز بود و مدام برا آشپزخونه از اون در ظرف و ظروف ... ميوردن

٩- نماز آيت الله بهاالدينى زودتر از من تموم شد وقتى من نمازم تموم شد برگشتم عقب ديدم ايشون دوباره رفته سر جاى اولشون ( كنار ورودى آشپزخونه ) نشسته

١٠- آقاى بهاالدينى يكى يا دو تا سرفه خيلى آروم كرد و يه دستمال پارچه اى دستشون بود كه وقت سرفه گرفتن جلوى دهنشون ، من تو ذهنم خودم گفتم اين دستمال چه ارزشى پيدا كرد وقتى كه نفس آقا بهش خورده ،

١١- من با يكى از اون نفراتى كه به من اقتدا كرده بود از مسجد اومديم بيرون

١٢- من با ذوق و شوق داشتم بهش ميگفتم ميدونى ايشون كى بود ايشون آيت الله بهاالدينى بود ايشون خيلى آدم بزرگى هستن و اون آقا هم خيلى معمولى گفتن بله ايشون رو ميشناسم
بعد گفتن كه آيت الله بهاالدينى تو همين محل ميشينن دو تا كوچه بالاتر از مسجد
بعد گفت علامه عسگرى هم تو همين محل ميشينه ، من پرسيدم علامه خونش كجاست گفت ٢-٣ تا كوچه پايين تر از مسجد ( من تو اون محل غريب بودم)

١٣- من تو ذهن خودم داشتم به خدا ميگفتم به اين محله چقدر نعمت دادى مردم حسرت يكى از اينا رو ميكشن بعد اينجا ٢ تا ٢ تا (اونم چه كسايي آقاى بهاالدينى و علامه عسگرى) نعمت دادى

١٤- به اون آقا گفتم قدر اين محلتون رو بدون اينجا خيلى محله خوبى ايه به خاطر آيت الله بهاالدينى و علامه عسگرى كفتم البته محليت اونجا هم خوب بود ولى من به خاطر اون دو نفر گفتم محله خوبى داريد ( تموم خونه هاى محل ويلايي قديم ساخت بودن و بعضا درخت ٣٠-٤٠ساله توش بود و كوچه هاش هم تقريبا ٨ متر عرضشون بود )

١٥- يه نون بربرى تازه دستمون بود رفتيم سر كوچه اون آقا رو زمين نشستيم شروع كرديم به خوردن

١٦- ما داشتيم بربرى ميخورديم ٢ نفر از آشناهاى اون آقا اومدن با ما سلام و احوالپرسى كردن و ما هم به احترام اونا وايستاديم

١٧- يكى از اون دو نفر بعد سلام و..، به اون آقا گفت بيا كارت دارم و اونم باهاش يه چند قدمى از ما دور شدن كه ببينه چيكارش داره

١٨-اون يكى ديكه از آشناهاشون كنار من بود ، به كنايه به اون يكى گفت زياد وقتشون رو نگير دارن غذا ميل ميكنن ، به كنايه گفت دارن بربرى ميخورن ، بعد گفت همه جا دارن نذرى ميدن ( روز تاسوعا بود ) شما اومديد نشستيد بربرى ميخوريد !
منم از اين كنايه خندم گرفت ، بعد تو ذهنم اومد راست ميگه تا الان غذا مسجد آماده شده چرا ما اومديم اينجا نون ميخوريم ! يه نگاه به نون كردم ديدم حدود ٣٠ درصدش رو خورديم .
به اون آقا گفتم بربريش خوشمزه بود داريم ميخوريم بعدش ميريم مسجد غذا بخوريم بعد تو ذهنم اومد كه مگه آدم چقدر غذا ميخوره ؟ هم نون بخورى هم غذاى مسجد !
بعد پيش خودم گفتم اين بربرى سهم جسم ، اون غذائي هم كه مسجد ميدن سهم روح

١٩- من تو كل زمانى كه بيرون مسجد بوديم فكر و ذكرم آقاى بهاالدينى بود و كل صحبت ما حول ايشون بود

پ ن: من هيچ وقت اين دو عزيز رو از نزديك نديدم و سالها بعد از مرحوم شدنشون هم حتى اسمشون رو نشنيده بودم
پ ن ٢: من اين دو عزيز رو در خواب در قيد حيات ميديدم و اصلا يادم نبود كه به رحمت خدا رفتن

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۲۰:۰۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. فرصت های جدیدی به شما رو می آورد تا با ایده ها و مفاهیم جدیدی آشنا شوید و به امنیت و حاجت روایی خواهید رسید. شما به مقامی خواهید رسید و بزرگان دینی شهر شما، شما را محترم خواهند شمرد. اما تا حدودی شیفته رسیدن به مقام خواهید شد و بنابراین روح شخصی مانند آیت الله بهاءالدینی این کار شما را تایید نخواهد کرد. اینکه ایشان در گوشه ای نشسته و قرآن می خواندند به معنی این است که عبادت صحیح عبادتی است که در خلوت و با حضور قلبی برای عشق خداوند باشد و نه اینکه به ذوق شهرت دینی یافتن یا محبوب حاکمان و بزرگان وقت حاضر شدن!! خواب شما نهیبی به شماست که افرادی هم هستند که مانند شما فکر می کنند و در عین اینکه قلبشان خالصانه و صاف به ذوق امام حسین ع یا به تبعیت از شیعه بودن حضرت علی ع می تپد، اما در عمل جوری رفتار می کنند که گویی هدفشان کسب جاه و مقام و پیشرفت زندگی در این زمینه است و نه صرفا عبادت محض خدا. خوردن نان بربری در روز تاسوعا هم دقیقا به همین مورد اشاره می کند. شما روزی زیاد می خواهید از خدا و به آن خواهید رسید ولی حواستان هست که این روزی، چیزی نیست که در راه امام حسین ع به آن رسیده باشید!! (غذای نذری) بلکه در نتیجه تلاش خودتان در راه کسب قدرت به آن رسیده اید. شما انسان خیلی خوب و معتقد و پاکی هستید. می دانید که عده ای حول مسائل مذهبی خود را از لحاظ مالی قوی می کنند و تکیه دادن به دیوارهای مسحد در خواب شما یعنی تکیه کردن به قدرت الهی جهت رسیدن به آرزوها در حالی که وسط مسجد خالی بوده و فضای بازی که بتوان به عبادت پرداخت هست اما مردم عبادتی که با تکیه بر آن بتوانند به آرزوهایشان برسند را ترجیح می دهند به عبادت صرف و محض برای رضای خدا بدون اینکه تکیه به چیزی بزنند که خستگی نرسیدن به آمال و آرزوهایشان را از آنان رفع کند!! از آنجاییکه خدای بزرگ به شما خیلی محبت و عطوفت دارد، شما را در خوابتان با بزرگان دینی در یک محل (ارزش) قرار داده ولی دارد به شما نهیب می زند که مواظب کارهایتان باشید. فکر آشپز خانه مسجد ( حاجات دنیوی) یا تکیه زدن بر دیوارها( حاجت روایی های مردم با کمک حکام و مقامات بزرگ) را نمی کنید و به نماز مشغولید اما زیاده خواهی نکنید و آوازه شهرت و محبوبیت شما را اغفال نکند که در این صورت از مریدان حضرت حق و ارواح بزرگانی مانند آیت الله بهاءالدینی و حتی سید الشهدا ع نخواهید بود!! خیر پیش و دست حق به همراهتان.

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۵۳:۱۱
Aref

Aref : اما شاید هم بشه گفت خواب درسته اما تعبیرش اینه که او نسبت به من کم کاری کرده و فضیلتش کمتره

پاسخ
لینک۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۵:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : تشخیص این امر از عهده بنده خارج است. ولی معمولا بی توجهی در حد کوچک که گناه محسوب نشود، باعث زشت به نظر آمدن کسی یا سیرت بد او نمی شود مگر اینکه گناهی بزرگ باشد. انشالله خیر است.

پاسخ
لینک۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۴۶:۱۲
Aref

Aref : سلام شبی خواب دیدم جایی نماز جماعت برپابود بعد یکی از پیشوایان بزرگ دین امام جماعتش بود که نمیتونم بگم کی بود همه مردم به او اقتدا کردند اما من رفتم او رو دیدم خیلی زشت تر از چهره ی واقعی خودش بود و بی شباهت و من به او اقتدا نکردم حالا تعبیر رو تقریبا میدونم اما میخواستم بپرسم اینکه من چهرش رو زشت دیدم چه تعبیری دارد حال آنکه خوب بودن ایشون مثل روز روشن هست و زشت بودن به بیماری هم تعبیر نمیشه چون ایشون سالمه

پاسخ
لینک۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۵:۳۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. زشت بودن یک شخص در بیداری نشان دهنده جنبه های زشت رفتاری او و حالت های انزجار آفرینی است که از خود نشان داده. زشتی یک شخص به گناه او برمی گردد و اینکه سیرت او زشت است. اینکه شما به او اقتدا نکرده اید یعنی در قلب خود انسانی درستکار هستید. اگر قلبا او را می شناسید و مطمئن هستید که آدم خوبی است خوابتان باطل است.

پاسخ
لینک۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۵:۰۳
Behnaz

Behnaz : سلام خانم هراتي عزيز،اين كه كسي خواب ببينه خانمي باردار كه اصلا نميدونه كيه مرده است و پدر اون خانم هم كه نميشناخت اصرار داره همه پشت سر دخترش نماز ميت بخونن و دوست من هم نماز خوند ولي ادامس شيريني توي دهانش بود كه دلش نميومد به خاطر طعمش شيرينش ادامس رو بندازه

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۴۱:۱۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دوست شما آدم دروغگویی است که حرف های بی جا و باطل زیادی می زند و در مورد کسانی که بعد از مدت ها سختی مشکلاتشان حل شده و زندگی شان متحول می شود هم از غیبت و حرف اضافه دریغ نمی کند!! گویی غیبت و دروغگویی به دهانش شیرین می آید!

پاسخ
لینک۶ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۵:۰۴
Asman

Asman : سلام صبح تان بخیر و شادی .من خواب دیدم در جمعی دارم نماز میخونم نمازم را شمرده شمرده وآرام میخونم و تموم کردم ولی در حالی که نماز میخونم همه ی افراد توی جمع منو مسخره می‌کردند.چه تعبیری دارد ؟ممنون

پاسخ
لینک۳۱ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۲:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. صبح شمام عالی باشه. شما به عزت و ایمنی و خوشبختی و حاجت روایی خواهید رسید و شما حس می کنید قربانی شرایطی هستید که افرادی که دورو بر شما هستند، مسبب آن شرایط بوده اند. شما باید اعتماد به نفس خود را بالا ببرید و برایتان مهم نباشد که دیگران روی شما چه فکری می کنند چون در نهایت دیگران شما را تحسین خواهند کرد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۳۱ فروردین ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۷:۰۸
رقیه السادات

رقیه السادات : سلام و تشکر از شما، خواب دیدم من و یکی از ارباب رجوعینم و مادر بزرگ مامانم که فوت کرده اند در خانه ی مادربزرگ منامانم هستیم و لباس مشکی پوشیده بودیم و خانه ی مادر بزرگم پارچه های مشکی زده بودیم و انگار محرم هست و مشکی پوشیدن ما به خاطر عزاداری امام حسین (ع) هست و ارباب رجوعم که اسمش هادی است نماز ظهر را خواند و منتظر بود که اذان عصر بگویند و نماز عصر هم بخواند و سر او پایین بود و برای امام حسین (ع) بسیار ناراحت بود و فقط زیرلب ذکر می گفت و اصلا نگاه نمی کرد و من به او گفتم لازم نیست منتظر بمانی و نماز عصر بخونی الان بخون مادربزرگم گفت ثوابش بیشتر است و او همچنان مشغول ذکر گفتن بود و سربه زیر.

پاسخ
لینک۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۵۵:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و مادرتان برای ایام محرم و برای عشق به امام حسین ع کار خیری انجام خواهید داد و ثواب آن را هدیه به مادر بزرگ مادرتان می کنید. ارباب رجوعی که دارید، شخصی بسیار با ایمان و چشم پاک است و رفتار او بر حسب عشق به خدای بزرگ برنامه ریزی شده است و بسیار مهربان است.

پاسخ
لینک۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۰:۲۶
Somayeh

Somayeh : سلام وقت شما بخیر ، خواب دیدم دوستم و همسرش اومده خونه ما موقع نماز شد همه مون برای نماز تو اتاق وایسادیم، شوهر دوستم قبل از اذان شروع ب نماز خوندن کردن من پیش خودم گفتم اینکه اصلا اهل نماز نیست خونه ما مجبور نیست نماز بخونه دیدم پیش خانم ها وایساده گفتم اینجوری نمازش باطل، اذانو دادن ما همه نمازمونو خوندیم ، من دیدم شوهر دوستم در حین نماز خوندن اینور اونورو نگاه میکنه ببینه کسی نگاش میکنه یا ن

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۵۹:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. وقت شمام به خیر. شوهر دوست شما آرزویی دارد که برای رسیدن به آن بسیار مشتاق است ولی او منتظر نمی ماند تا شرایط رسیدن به آرزویش فراهم شود و خیلی زودتر از زمان مناسب اقدام می کند و با اشخاص درست و از جایگاه درست مذاکره نمی کند و سیاست کاری ندارد. تمرکزی هم روی کارش ندارد و بنابر این شانس موفقیت او در این کار بسیار کم است.

پاسخ
لینک۲۱ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۳۲:۲۰
یاس

یاس : سلام صبح بخیر
خواب دیدم که یه دست بلوز شلوار نو و خنک و راحتی تنم بود و خونه خالم دراز کشیده بودم ولی چیزی سرم نبود پسر خالم فک میکرد خابم ولی من میدیدمش که لبخند میزد و بهم نگا میکرد بعد هممون شب اونجا خوابیدیم وقتی بیدار شدم دیدم آفتاب طلوع کرده و زده تو خونشون و گفتم نمازم قضا شده و ناراحت بودم رفتم وضو بگیرم که قضاشو بخونم اول آب ریختم دست چپم میدونستم اشتباهه ولی نمیدونم چرا الکی این کارو کردم دختر خالمم کنارم بود داشت نگام میکرد بعد از اول وضومو درست گرفتم و رفتم پایین پسر خالم که هنوز خواب بود به سرش نگا کردم دیدم بعضی موهاش سفید شده بعد خالم دو تا چادر تمیز و نو داد به منو مامانم تا نماز بخونیم ولی من بجا قضای صبح قضای ظهر و عصر خوندم بدشم چادرو را تا زدیم دادیم بهش .چن روز بعدم دیدم که منو خالم وضو گرفتیم بریم مسجد چادر مشکی هم پوشیدیم خالم گفت اول باید اذانو بگن رفتیم تو کوچه پرنده ها رو سیم برق بودن یه دفعه یه گنجشک منقارش بزرگ شد و شروع به اذان گفتن کرد اذانش خیلی نرم و لطیف بود یه جوری بود که انگار کل هوا رو گرفته و تا بحال این صدا رو نشنیده بودم .منو پسر خالم پارسال قرار بود ازدواج کنیم ولی بهم خورده بود.ببخشید طولانی شد.

پاسخ
لینک۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۰۲:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در آرامش به سر می برید و زندگی راحتی دارید ولی مجرد بودن شما مورد توجه پسر خاله تان است و از این بابت ناراحت است. او به شما محبت دارد و شما فکر می کنید که برای جبران کارش دیر شده !! و انتظار داشتید که به موقع عمل می کرد. بنابراین با او لج می کنید و خودتان هم میدانید که کارتان درست نیست ولی بعد او را خواهید بخشید. متوجه می شوید که او مجرب تر و عاقلتر شده و انشالله روابط خاله تان با شما و مادرتان بهبود خواهد یافت. شما هم سعی می کنید که بیشتر از آنچه که قرار بود، به آنها محبت کنید. و اظهار علاقه و شوق برای ازدواج با پسرخاله تان از خودتان نشان نمی دهید. انشالله حاجت روا خواهید شد و روابط شما با خاله تان خوب خواهد شد و دوباره فرصت های جدیدی پیش می آید که اشتباهات گذشته را جبران کنید..همه شما. آرامش و امنیت خواهید یافت و خوشحالی به زندگی شما خواهد آمد.

پاسخ
لینک۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۹:۰۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.