تعبیر خواب نماز
اگر کسی در خواب ببیند که به جهتی غیر از قبله نماز می خواند، در امر دین دارای ایمانی ضعیف است و اگر نمی دانست باید به کدام طرف نماز بخواند، و قبله کدام سوی است، در کار دین حیران و سرگردان است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: نماز گذاشتن به خواب بر هفت وجه است:
- ایمنی،
- شادی،
- عز و جاه،
- مرتبت،
- رستگاری،
- یافتن مراد،
- نقصان.
-
دیدن رکوع و سجود در خواب بر پنج وجه است:
- مراد یافتن،
- جمعیت،
- نصرت،
- ظفر،
- امر حق تعالی به جای آوردن. اگر نمازگزار ببیند که نماز را تمام کرد، دلیل که دعای او مقبول است. اگر ببیند تمام نکرد به خلاف این است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند قومی را امامت کرد، دلیل که سروری کند. اگر ببیند که نماز قطع کرد یا نماز نگذارد یا بی وضو نماز کرد، دلیل که طالب چیزی است و نیابد. اگر در مدرسه یا مسجدی به امامت نماز کرد، دلیل که حاکم آن دیار مطیع او گردد. اگر ببیند که در نماز رکوع و سجود تمام کرد، دلیل که کار دنیایی او برآید.
جابر مغربی می گوید: اگر دید به خواب که نماز فریضه پیشین می گذارد، دلیل که به حق تعالی نزدیک گردد. اگر ببیند نماز پیشین می گذاشت، دلیل شادی است. اگر نماز خفتن بود، دلیل که حاجتش روا گردد. اگر ببیند که نماز صبح می کرد، دلیل که به سفر رود. اگر ببیند که نماز در باغ کرد، دلیل که توبه کند.
اگر ببیند که درکعبه نماز گذارد، دلیل که از خلیفه مرداش حاصل گردد. اگر در خواب ببیند که به تشهد نشسته بود، دلیل که از غم برهد. اگر ببیند که سلام اول به دست چپ داد، دلیل که کارش شوریده گردد. اگر ببیند که نماز نشسته می کرد، دلیل که دشمن بر وی ظفر یابد و گناهکار را مدد کند و از وی نپذیرد.
اگر ببیند که درتاریکی نماز کرد، دلیل که از غم ها فرج یابد. اگر ببیند که به پهلو خفته نماز می کرد، دلیل که بیمار گردد. اگر ببیند که نماز جمعه کرد، دلیل که به سفر رود و مال حاصل کند. اگر ببیند که در بیت المقدس نماز کرد، دلیل که میراث یابد و روزی بر وی فراخ گردد.
حضرت دانیال می گوید: دیدن نماز کردن سه نوع است. اول: فریضه. دوم: سنت. سوم: تطوع. اگر ببیند که نماز فریضه می گذارد، دلیل که حق تعالی وی را حج روزی کند. اگر بییند نماز سنت می کند، دلیل که بر مردم شفقت کند. اگر ببیند نماز تطوع بگذاشت، دلیل که راستگو است. اگر به خواب دید در ستور نماز کرد، دلیل که حق تعالی در کسب او برکت کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
زهرا : سلام . من خواب دیدم یه مرد که چادر پوشیده بود سعی داشت با حرفاش منو فریب بده . بهم گفت مادر امام زمانه ولی من تو خواب احساس می کردم نیست یه خال خیلی بزرگ وسط دو تا چشمش بود. منو مردد کرده بود ولی انگار تو خواب متوجه شدم که نباید یهش اطمینان کنم . تو خواب اول به امام رضا بعد به امام زمان توسل کردم بعد رفتن داخل یه جمع که نماز جماعت می خوندن انگار دیر رسیدم خودم شروع کردم یه نماز دو رکعتی خوندم و انگار تمومش کردم در حین نماز یه نفر ( یه دختر کوچولو ) اومد و یه مهر جلوی من گذاشت)
فریبا هراتی
: سلام. کسی که لکه ننگی بر پیشانی اش دارد و بی آبروست در مورد امام زمان دروغ می گوید و شما با توسل به ائمه اطهار از شر آدمهای بد و دروغگو در امان خواهید ماند. شما قلبتان پاک است و می خواهید صاف و صادقانه به عبادت خدا بپردازید. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام و عرض خداقوت حضور شما خانم هراتی
من دیشب خواب دیدم که در خانه ای که متعلق به مادرشوهرم بود با دو بچه دختر و پسر بودم.درخواب حس میکردم بچه هامتعلق به برادرشوهرم هستند که البته در واقعیت ایشان اصلا ازدواج نکرده اند.خواهرشوهرم هم در آستانه در بود و ازمن خیلی ناراحت و میگفت ما حالا فهمیدیم که تو صبح عقد بجای اینکه به شوهرت برسی رفتی سرکار.و مرا ملامت میکرد که نباید با شوهرت اینکارمیکردی و در را بست و رفت و من دیدم سوار تاکسی شد پیش خودم میگفتم نکنه که بره برام جادو کنه کاش برم تعقیبش کنم.ولی من یه چادرنماز و سجاده و تسبیح برداشتم با کتاب دعا که برم خونه بغلی که انگارخونه اصلی مادرشوهرم بود نماز بخونم و دعا کنم.حس میکردم حال شوهرم مساعد روحی نیست.بچه ها هم با من اومدن.در ورودی خونهشون اون یکی خواهرشوهرم روی یه تانکر آب نشسته بود و روزنامه میخوند.من سلام کردم .جوابم را با گرمی داد و پیش خودم گفتم بازم این یکی انگار خیلی ناراحت نیست.خلاصه رفتم که از برم بالا دیدم همه دخترخاله های شوهرم دارن تو ونه رفت و آمد میکنن و انگار مجلس دعا بود یکیشونم در حالی که میوه پوست میگرفت میگفت چرا همسرت رو ناراحت کردی سرخاله من مرد خوبیه و الان از دست تو غصه داره و حال روحیش خوب نیست.اینا ناراحتن که واسه بگزاری مجلس دعای انعام تماسی نگرفتی که کمکشون کنی.منم گفتم که من در حال طلاق گرفتنم و ایشون همسرسابق من محسوب میشه.دیگه نشد که نماز بخونم اومدم بیام بیرون انگار از خجالتم بود.از پله ها پایین اومدم دیدم چادر نماز و وسایل نمازم را بالا ی پله ها جا گذاشتم.به پسر برادر شوهرم گفتم اوناروبده بهم .وفقط سجاده رو انگار داد.اومدم بیام بیرون یه پیرمرد و مرد جوانی که چشمهاشون فقط سفیدی داشت سرراهم دیدم که عصبانبی ازم بودن حس کردم جن هستن.هی به من فوت میکردن و منم بهشون فوت میکردم ودایما بسم الله الرحمن الرحیم میگفتم به سمتشون.یکی از همکارام هم که زن خوب و مهربونیه کنارم دیدم که کمکم فوت میکرد که نیروی فوت اونا بهمون نخوره .و در این حال از خواب پریدم.
ببخشید به درازا کشید.ممنون که حوصله میکنید و تعبیر.راستی من اقدام به طلاق کرده ام از شوهرم که ایشان خارج کشورن و عمده دلیلم اختلاف فرهنگ فاحشی است که بین ما است.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به روحیه و افکار مادر شوهرتان آشنا هستید. برادر شوهرتان به ثروت و گشایش کار خواهد رسید یا رسیده. روحیات مادر شوهرتان دو وجهی است و دو شخصیتی است. از یک جهت با ایمان است و مهربان از یک جهت خطرناک و حیله گر به نظر می رسد. شما سعی می کنید به وجوه مثبت او فکر کنید و زیاد منفی بافی نکنید. از خوابتان مشخص است که خانواده همسرتان شما را دوست ندارند و یکسری افکاری که بازتاب رفتار شما در بیداری است در خوابتان هم کشیده شده است. از لحاظ عقلانی عده ای شما را چشم سفید می دانند و این یعنی اینکه به محبت ها نگاه نمی کنید و بی چشم و رو هستید و شما هم همین عقیده را نسبت به آن دسته از مردم دارید. خیر پیش. تشکر ار همراهیتون.
Narjeskhatoon : سلام خانم هراتی، ممنون میشم تعبیر این خوابرو بهمبگید واقعا برام مهمه که چه اتفاقی میخواد بیافته؟
خواب دیدم یک مکانی شبیه خوابگاه یا یک اردوگاه هستم؛ تعداد زیادی زنو مرد، خانم ها همه با حجاب و لباس های تقریبا تیره رنگ بجز ۲نفر که لباسهای رنگ روشن و مو رنگ کرده و آرایشی و تقریبا بی حجاب
ازشون جدا شدم رفتم تو محوطه بیرون تو یک اتاقی شبیه نمازخانه چند زن با امامت یک مرد که از آشناهامونه لباسساشونم همه مشکی رو به قبله، رکعت آخر نمازشون بود خواستم برم توصف یهو دیدم روسریم نیستش خودمو قایم کردم به ی زنی اونجا بود گفتمروسری دارید بهم بدید؟
که تشهدو سلام نمازو گفتن تموم شد وضو داشتم گفتم اشکالی نداره میرم جای دیگه نماز میخونم یهو روسری سرم بود اومدم مکانی که مادرمو دیدم رو یک بلندی چند متری میشد یک نرده های فلزی ولی نرمی جلومو گرفته بود روسریم میخواست بهشون گیر کنه از سرم جدا بشه نذاشتم با احتیاط از این بلندی و نرده اا رد شدم رسیدم پیش مامان که چند دختر از فامیلامونو دیدم بالاتنشون لخته جلو مردم با آهنگ دارن میرقصن جلوتر رفتم خواهرمو دیدم که اونم داشت میرقصید ولی لباس بلند گلگلی تنش بود
ممنون میشم منو راهنمایی کنید اگه خبر از آینده بده بایدصدقه بدم؟نذری بدم؟
فریبا هراتی
: سلام. شما در شرایطی قرار می گیرید که همه آدمهای اطرافتان یا منفی باف هستند و یا مرموز و از بین همه اینها فقط تعداد کمی هستند که سعی می کنند مثبت اندیش باشند و خوش بین و ساده لوح و اینکه بخواهند مشکالت خودشان را قایم کنند. شما نمی خواهید تابع قوانین مردم باشید و می خواهید ایمانتان واقعی باشد. شما احساس می کنید که شاید مقام و احترامتان کم است ولی ایمان و عزت و احترامتان برقرار است و خودتان را نباید به هیچ وجه از نظر اعتقادی دست کم بگیرید. کسانی که بالا تنه شان لخت است احساسات خودشان را بروز می دهند و غرور و اعتماد به نفس ندارند. آنها برای موردی ناراحت خواهند شد و خواهر شما هم برای آنان دلسوزی می کند. برای دفع شر از فامیل صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
Mandana : باسلام خدمت خانم هراتی،بتازگی خودم و مادرم خوابای بسیار عجیبی میبینیم یسریا ب خانواده مادریم مربوط میشن و یسریاشم شبیه ب همین خوابی ک مینویسم نمیدونم اتفاقی در شرف وقوع یا خیر
دیشب خوابی خودم دیدم در خیابونی بزرگ درخت و پارکم داشت مردم نماز میکردن بصورت منسجم نبود مثلا سه نفر ی طرف ده نفر یطرف،مردم بجانب مغرب نماز میخوندن حالا نمیدونم قبله دقیقا همون سمتم بود یا خیر،اما انگاری اون سمت بود در خواب دیدم مادربزرگم شروع ب نماز خوندن کرد،من حس کردم وضو ندارم و نمازی نباید بخونم اما چون همگی نماز میخوندن گفتم منم نماز بخونم با اینکه میدونستم اون نماز اشتباهه اما خوندم چون حس کردم مادربزرگم و مردم میخونن منم ی سهمی داشته باشم خدا باید قبول کنه،نماز فریضه واجب نبود مستحب بود،ناگهان خودمو در سردابی دیدم اندازه اتاقی کوچک دیواراش سیمانی قرمز بود این دفعه نماز میخوندم با وضو،نماز مستحبی بود نمازم تموم شد،میدونستم در جایگاه امام علی(ع)نماز میخونم انقدر سرداب زیرزمین بود و کوچک گفتم قربونت برم یا امیر تو هر روز برای هرنماز اینجا ساعتا نماز میخوندی، دختر دیگری وارد شد و اونم شروع بنماز کرد،من ک نمازم تموم شده بود برگشتم دراز کشیدم نگاه ب دیوارای سیمانی میکردم، میگفتم اما این سرداب بمن انرژی خاصی نمیده راست میگن اینجا جایگاه نماز حضرته امیره یعنی اینجا خونه حضرت فاطمه اس؟تو این افکار بودم از جام بلند شدم از دالن ها عبور کردم رسیدم ب زیرزمین ک شیشه داشت و حیاط از داخل مشخص بود،اما حیاط،حیاط پدربزرگ مرحومم بود حس کردم موهام بلندتر و رنگشون طلاییه صدای پسربچه هایی رو شنیدم،سه پسر رنج سنی دوازده سال هر سه پیراهن مشکی بتن داشتن، من بی حجاب بودم اما هول نشدم بی حجابم چون دیدم بچه ان،دیدم با پرچم مشکی روی چوبی بلند ک لول شده بود پرچم وارد شدن روی پرچم یا حسین رو من میدیدم،دنبال کسی بودن از اهالی خونه پدربزرگم ک پرچم رو تحویلش بدن من گفتم نیس بدید بمن گفتن باید بخود شخص تحویل بدیم اسم شخص گفتن یادم نمیاد کی بود پدربزرگم بود یا یکی از همسایه هامون
تعبیرش چی میشه
باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. مردم غرب زده شده اند و تابع غرب هستند و شما تا اندازه ای همرنگ جماعت می شوید ولی ایمانتان بسیار قوی است در نتیجه نمازی که شما می خوانید و کاری که انجام می دهید ثوابش بسیار بالاست و انگار که در خانه حضرت علی ع نماز بخوانید. حضرت علی ع و حضرت فاطمه س محبان شما هستند. عزت شما زیاد خواهد شد و فکرتان باز و آرامش خاطر خواهید یافت. شما در حرب و گروه امام حسین ع هستید و پدر بزرگ شما هم روحشان شاد، مانند شما بسیار با ایمان بوده اند و از محبان حضرت علی ع هستند. تشکر از همراهیتون.
Zohre : سلام
خواب دیدم وقت نماز صبح ، من خیلی خسته ام با خستگی تمام نماز خوندم ولی به جای دو رکعت 4 رکعت ؛ تمام رکوع و سجود ها رو هم به طور کامل دیدم . بعداز اینکه نمازم تموم شد باخودم گفتم من که حال نداشتم چرا 4 رکعت خوندم بعد گفتم خیلی خسته ام دیگه نمیتونم نماز دو رکعتی بخونم.در ضمن بعد از اینکه نمازم تموم شد دو نفر رو دیدم روبه روم و پشت به من نشستند انگار اونها هم نمازشون رو خونده بودند اسم یکیشون ملک هست و اسم دیگری صغری ، که صغری برگشت به سمت من نگاه کرد.
باتشکر از لطفتون
فریبا هراتی
: سلام. شما بنده ی خوب خداوند هستید و خدای مهربان فرشتگان چپ و راست شما را به شما نشان داده که با شما نماز می خوانند همیشه باید به یاد داشته باشید که هیچوقت تنها نیستید و آنها ناظر بر کارهای شما هستند. عشق و ایمان شما به خداوند کامل است و انشالله حاجت روا خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Seyavash : سلام وعرض احترام.
درخوابم در محلی که انگار شهردار شهری را انتخاب کرده اند و قبلا آنجا کارمی کردم مشاور شهردارهستم . عده ای سعی دارند ببینند که من چقدر شهردار را می شناسم . در جلسه یکی از اعضا در کنارم یک قرص (قرص گیاهی کاهش چربی کبد)می خورد. متوجه شدم یک اسم آشنا فوت کرده و مراسم نماز میت در حال انجام هست.
با عجله خودم را به صف آخر رساندم و به نماز ایستادم.
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که کمبود حمایت و قدرت دارید و باید شما را از منبعی بالاتر راهنمایی کنند. شما متوجه می شوید که اشخاصی در اطراف شما هستند که خوبی همدیگر را نمی خواهند و می خواهند ثروت دیگری را از دستش بیرون بکشند. حتی یک نفر را می شناسید که زندگی اش متحول شده و شکست خورده است. سعی می کنید که خیلی در چشم نباشید و به آرامی کارتان را بکنید تا موفق شوید. تشکر از همراهیتون.
شعله : شما مثل یه فرشته هستین نه تنها برا من بلکه برای همه ی کاربراتون.چون همیشه غیرازتعبیرخواب هم مشاوره میکنید هم راهنماییهای دینی .امیدوارم همیشه در پناه خدا محفوظ باشید.ببخشید چندتا پیام فرستادم سعی میکنم دیگه تکرار نکنم.خیلی خیلی سپاسگزارم.
فریبا هراتی
: شما هم خیلی خوبید که منو امین خودتون دونستید. از خدای مهربونم براتون طلب عشق و سربلندی کردم. خوشحالی شما و عشقتون به خدا، پاداش منم هست. تشکر از همراهیتون.
شعله : خانم هراتی من شرمنده ام که این حرفا میزنم ولی من نمیدونم چطوری باید عاشق خداباشم اصلا بلد نیستم من تو همه ی رابطه هام خیلی احساس تنهایی دارم همیشه کمبود محبت شدیدی داشتم ازطرف همه.احساس پوچی میکنم .بااین حال بهم بگین باوجود اینکه دوست دارم عاشقش باشم ولی نمیتونم.باید چیکار کنم.میدونم وظیفه ی شما نیست ولی من کسی را ندارم باهاش درددل کنم و کمک بگیرم.تشکر
فریبا هراتی
: سلام. لطفا به مفاتیج مراجعه کنید و دعای جوشن صغیر را پیدا کنید و معنای فارسی آن را بخوانید. درک کنید که چه می گوید. سپس به دعای جوشن کبیر مراجعه کنید و آن را هم سر فرصت و نه یکباره که خسته شوید بخوانید و سعی کنید خودتان را و او را مانند خودتان تصور کنید که کنار شماست و به شما نگاه می کند و حرفهایتان را می شنود. منظورم این است که حس کنید خدا را!!! صرفا ورد و دعا نخوانید. با او حرف بزنید این کار را مرتب بکنید و از او بخواهید که به شما عشقش را نشان دهد. ولی همانطور که گفتم خدا را دور نبینید، روح انسان، قسمتی از روح خداست. خداوند از روح خودش به انسان داده و بنابراین احساسات شما مشابه احساسات خداست البته بخشی از احساسات خدا. چون خداوند کامل است ولی ما نقص های زیادی در وجودمان داریم. من به شما قول می دهم خداوند شما را راهنمایی خواهد کرد و عشقش را به شما بیشتر اثبات می کند. او از رگ گردن به شما نزدیک تر است. تشکر از اینکه به نصایحم عمل میکنید.
شعله : سلام. اینکه روضه مال یادم بوده تعبیرخاصی نداشت؟
خانم هراتی عزیز تعبیرتون کاملا درسته .من اونقدر تو مشکلاتم غرق شدم و پافشاری زیاد براحل مشکلاتم دارم که گاهی اعتقاداتم را فراموش میکنم وازخدا دلگیرمیشم همش فکرمیکنم که بنده ی خوبی نبودم که لیاقت هیچی را ندارم برای همین همیشه تونماز خوندنم یا کاهلی میکنم یا از ته قلبم نمیخونم انگارازهمه چی ناامید شدم. وضعیت روحی خوبی ندارم.خیلی از زندگی کردن خسته شده ام.برام دعا کنید.
فریبا هراتی
: دوست خوبم این خواب را دیده اید چون خدا شما را دوست دارد و دارد به شما هشدار می دهد. او نمی خواهد شما به گمراهی کشیده شوید. من مطمئن هستم اگر چیزی به صلاح شما باشد خداوند آن را به شما خواهد داد. اگر به صلاحتان نباشد هم از روی عشقی که به شما دارد، از خواسته تان امتناع می کند چون او از آینده با خبر است و شما الان را فقط می بینید. اگر بچه ای داشته باشید و بچه تان بخواهد سوسک بخورد، شما اجازه می دهید؟ حتی اگر از ته دلش به شما نفرین کند که سوسکم را بده شما اجازه نمیدهید که او سوسک بخورد چون دوستش دارید. اگر فردا به خواسته تان برسید و بدبخت شوید، همین شما خدا را نفرین میکنید که من نمیدانستم تو که میدانستی!!! چرا مرا به این سختی ها دچار کردی چرا چیز بدی به من دادی... بالغانه فکر کنید عزیزم.
شعله : سلام وعرض احترام
دیشب خواب دیدم تو خونه ی مامانم یادم به مدت ده روزروضه گرفته بود وروز دهم بود.جمعیت زیادی اززن ومرد تو اتاق بودندو یه سری دیگه هم که غریبتربودندتوآشپزخونه گرداومده بودند و روضه ی جداگونه براشون گرفته بود.امامن بینشون نبودم وتوحال خونه داشتم با یه چادرسفید نماز میخوندم ولی هرچی سعی میکردم نمی تونستم تمرکز کنم رونمازم.یه بارقبله رااشتباه وایستاده بودم وبعد متوجه شدم یه بار دیگه تونمازم دیدم چادرازسرم افتاده وسرودستام لختن .بعد دوباره شروع کردم و سعی کردم روبه قبله وبااحتیاط بخونم ونگران بودم یه موقع کسی منانبینه که اشتباه وایستاده بودم.سپاسگزارم.
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما نهایت سعی خودشان را خواهند کرد که فرایض دینی را به جا بیاورند و برای حاجت روایی شان متوسل به ائمه خواهند شد و همه چیز هم با شکوه انجام خواهد شد ولی شما بیشتر از اینکه در اینگونه مراسم به عشق خداوند و ائمه اطهار عبادت کنید، عبادت می کنید که به حاجاتتان برسید و هدفتان سفید بختی خودتان است. گویا معامله می کنید با خداوند که من کاری به هیچ کار ندارم فقط حاجتم را می خواهم. در واقع حاجتتان برایتان بزرگتر است از کسی که به او متوسل شده اید! برای شما اینکه روی شما چه فکری بکنند هم مهمتر است از اینکه خدا روی شما چه فکری بکند. دوست خوبم شما به عشق خدا عبادت کنید خداوند هم به عشق به شما، حاجت روایتان می کند. نه اینکه عبادت کنید چون می خواهید به حاجاتتان برسید چون این عبادت، عبادتی که باید باشد نیست! تشکر از همراهیتون.