تعبیر خواب نماز
اگر کسی در خواب ببیند که به جهتی غیر از قبله نماز می خواند، در امر دین دارای ایمانی ضعیف است و اگر نمی دانست باید به کدام طرف نماز بخواند، و قبله کدام سوی است، در کار دین حیران و سرگردان است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: نماز گذاشتن به خواب بر هفت وجه است:
- ایمنی،
- شادی،
- عز و جاه،
- مرتبت،
- رستگاری،
- یافتن مراد،
- نقصان.
-
دیدن رکوع و سجود در خواب بر پنج وجه است:
- مراد یافتن،
- جمعیت،
- نصرت،
- ظفر،
- امر حق تعالی به جای آوردن. اگر نمازگزار ببیند که نماز را تمام کرد، دلیل که دعای او مقبول است. اگر ببیند تمام نکرد به خلاف این است.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند قومی را امامت کرد، دلیل که سروری کند. اگر ببیند که نماز قطع کرد یا نماز نگذارد یا بی وضو نماز کرد، دلیل که طالب چیزی است و نیابد. اگر در مدرسه یا مسجدی به امامت نماز کرد، دلیل که حاکم آن دیار مطیع او گردد. اگر ببیند که در نماز رکوع و سجود تمام کرد، دلیل که کار دنیایی او برآید.
جابر مغربی می گوید: اگر دید به خواب که نماز فریضه پیشین می گذارد، دلیل که به حق تعالی نزدیک گردد. اگر ببیند نماز پیشین می گذاشت، دلیل شادی است. اگر نماز خفتن بود، دلیل که حاجتش روا گردد. اگر ببیند که نماز صبح می کرد، دلیل که به سفر رود. اگر ببیند که نماز در باغ کرد، دلیل که توبه کند.
اگر ببیند که درکعبه نماز گذارد، دلیل که از خلیفه مرداش حاصل گردد. اگر در خواب ببیند که به تشهد نشسته بود، دلیل که از غم برهد. اگر ببیند که سلام اول به دست چپ داد، دلیل که کارش شوریده گردد. اگر ببیند که نماز نشسته می کرد، دلیل که دشمن بر وی ظفر یابد و گناهکار را مدد کند و از وی نپذیرد.
اگر ببیند که درتاریکی نماز کرد، دلیل که از غم ها فرج یابد. اگر ببیند که به پهلو خفته نماز می کرد، دلیل که بیمار گردد. اگر ببیند که نماز جمعه کرد، دلیل که به سفر رود و مال حاصل کند. اگر ببیند که در بیت المقدس نماز کرد، دلیل که میراث یابد و روزی بر وی فراخ گردد.
حضرت دانیال می گوید: دیدن نماز کردن سه نوع است. اول: فریضه. دوم: سنت. سوم: تطوع. اگر ببیند که نماز فریضه می گذارد، دلیل که حق تعالی وی را حج روزی کند. اگر بییند نماز سنت می کند، دلیل که بر مردم شفقت کند. اگر ببیند نماز تطوع بگذاشت، دلیل که راستگو است. اگر به خواب دید در ستور نماز کرد، دلیل که حق تعالی در کسب او برکت کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Hamideh : سلام خواب دیدم رفتم یه نماز خونه که شلوغ بود و جا نبود نماز بخونم در ضمن من ادم مذهبی نیستم اصلا خلاصه یکم با مردم حرف زدم که یقدری زودتر جا باز کنید بقیه هم بتونن نماز بخونن صبر کردمو اخرین نفری بودم که نماز میخوندم و تنها اونجا بودم و کلملا خلوت و با ارامش نملزمو خوندم بعد حین نماز خوندن شنیدم که یه عده اومدن دیدنم و دنیالمـمیگردن خیالیاشون دوستانـمذهبی اون دوره که مذهبی بودم بودن خلاصه نمازم که تمام شد دیدم منتظرم نشستن یکنفرشون شوهرشونم همرتهشون بود برا همین چادرمو دوباره پوشیدم که نامحرمـ نبینه و تو خواب متوجه شدک که موهای کوتاه پسرونه پرپشت مشکی خیلی قشنگی دارم با یک مدل خیلی خاص و لخت و رفتم سمت جمعیت و با تکـتک شون سلام و احوالپرسی کردم انگار که خیلی محبوب بودم تو اون جمع و خیلی دوستم داشتن و بهمـتوجه داشتن.
فریبا هراتی
: سلام. شما هر قدر هم که اهل مذهب نباشید، مثل همه آدمهای دیگر وقتی کارتان گیر کند خدا خدا می کنیدو می خواهید به خواسته و حاجاتتان برسید ( نماز خانه شلوغ). ولی شاید الان به دلایلی که خودتان می دانید اخرین نفری که به او رو می اندازید تا کارتان را درست کند خداست. اما ته دلتان به وجود خدا اعتقاد زیادی دارید و خیلی کارها و رفتارتان در این مورد از کسانی که الان مذهبی هستند هم صادقانه تر است. شما شاید دوستان زیادی مثل قبل نداشته باشید ولی فکرتان بازتر است و قویتر فکر می کنید. خیالتان راحت است و مجرب تر شده اید. روابط اجتماعی تان با مردم خوب است و بی آزار و مهربان هستید. تشکر از همراهیتون.
Leyla : با سلام و خسته نباشید ب خانوم هراتی
من خواب دیدم که در وسط خیابان که ماشین ها ب یڪ سمت حرکت میکنن دارم نماز میخونم، البته با تیپی ک همیشه بیرون میرم با پالتوم(خیلی مطمعن نیستم ک پالتو بود یا مانتو) و بدون چادر میخوندم، روز بود و فڪ کنم نماز ظهر بود، ودر کنار خیابون فامیلهاے پدرم،بعضیاشون سوار ماشین و بعضیا بیرون از ماشین اما ساکن، و به من نگا میکنن و همه توجهشون به من بود، انگار برای من فقط آمده بودن و محو تماشای من بودن، تویه خواب میدونستم منتظرن ک نمازم تموم بشه که راجب پسرشون با من صحبت کنن اما برای من اهمیتی نداشت و به نمازم مشغول بودم (درواقعیت هم برا پسرشون منو در نظر داشتن)و اطراف من هم آدم بود ڪ نگا میکردنم ڪ متوجه نشدم کیا هستن،خواهرم در سمت چپ من ایستاده بود،قسمتے ڪ ماشینها از سمت من عبور میکردن، خواهرم مراقب من بود ڪ موقع خواندن نماز ب من برخورد نکنن، و من رو به قبله نماز میخوندم اما جهت حرکته ماشینا دست راست من بودن،(خیابان یک طرفه و خیابان طرف برگشت ماشین ها لاین جدا بود ک با فضایه سبز جدا شده بود)و اینکه هر سجده اے که میکردم یڪ ماشین بدون اینکه به من آسیبے برسه از روم رد میشد(یعنی زیر ماشین ک فضایه خالی داره من قرار میگرفتم) و به نمازم ادامه میدادم و تمام توجهم نمازم بود و اصلن ب اطرافم مخصوصن اقواممون ڪ منتظر تمام شدن نماز من بودن که با من صحبت کنن نمیکردم،نمازم ڪ تمام شد چون ت شلوغے بودم ے لحظه شڪ کردم با خودم گفتم چهار رکعت فڪ کنم سه رکعت خواندم و بعد گفتم عیبی نداره دوباره میخونمش، ولے اینبار نمازمو در یڪ محوطه سرسبز و روے چمن و سبزه خواندم و وقتے چهار رکعت اقامه کردم باز همان اقواممون در مقابل من منتظر من بودن ڪ من برم سمتشون با هم صحبت کنن اما من توجهے نکردم انگار نمازم خیلی مهم تر بود و ب خواندن نمازم مشغول شدم ڪ در همان زمان ڪ مشغول خواندن نمازم بودم دختر همون اقوامون چسبید به من و هے منو در حین نماز خوندن بوس میکرد اینو بگم توی خوابم فقط نمازم برام خیلی مهم بود و بعد من از خواب بیدار شدم ...
اطلاعات تکمیلی میدم ک با توجه به شرایط الانم خوابمرو تعبییر کنید، این اقوام ک در خواب دیدم تو واقعیت با هم روابطمون خوب نیس و قهریم اما پسر این فامیلمون منو مخاسته اما من اصلن نمخامش... و اینکه من دو تا حاجت دارم خانوم هراتی حاجت اولیم کارمه که جایی منو برای کار مخاستن اما یک ماه منو معطل جوابشون کردن برای آمدن که وقتی این خوابو دیشب دیدم، فرداش زنگ زدن که بیا... اینکه این خواب معنی رسیدن حاجت کاریمو میده و در این کار موفق میشم؟ و دومین حاجتمم زندگیم و همسر مناسبه... و اینکه دو بار نماز خوندم در جاهای متفاوت نوید دادن دو تا حاجتامو میده یا نه؟ شرمنده که طولانی شد بسیار سپاسگزارم پیشاپیش از تعبییر خوابتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. بله خواب اولتان مربوط به کارتان است و اینکه شما به خواسته ی خودتان و آرزویتان فکر می کنید و در مسیر جریان و راه زندگی تان قرار می گیرید. خوابتان می گوید که گاهی باید مطیع و زیر دست باشید و سرتان به کار خودتان گرم باشد و نگران چیزی نباشیدو 6 دانگ حواستان به کارتان باشد تا در آن موفق شوید. البته این خواب بیشتر شرایط موفقیت و انگیزه ی شما را بیان می کند و نه اینکه به کارتان می رسید یا خیر. ولی 4 رکعت یعنی با ثبات و پایداری به موفقیت می رسید. نماز دوم جای سرسبز همان حاجت ازدواج شماست و دختر فامیل شما هم که تمایل به ازدواج با شما دارند، به خاطر اینکه فکر ازدواج با کسی دیگر هستید از شما بدش خواهد آمد و از شما دوری می کند. در کل خوابتان احساس اشتیاق شما و حالت روحی تان را بیان می کند و نه نتیجه و عاقبت کار و خواسته هایتان را. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام خواب دیدم که به مهمونی دعوتم که عشقمم هست اول مانتو مشکی پوشیدم ولی میبینم مناسب نیست عوضش میکنم و ی پیراهن ک پشتش سیاه و جلوش سفیده و گلها قرمز داره میپوشم و میریم فروشگاه تو فروشگاه کلی چمعیته و عشقم پشته پیشخوانه و میاد بیرون ازم میپرسه که کارت خوان درسته من داشتم از پله ها میومدم بالا و چادر مشکی سرم بود و گفتم اره درسته و میبینم داخل ی مهمونی خانوادگیم و دارم نمازمیخونم چادر سفید سرمه ونماز دو رکعتی میخونم انگار ماه رمضونه و قراره بریم مهمونی که عشقم هست و دارم دستامو لاک میزنم رنگ ابی ممنون میشم تعبیرشو بگید
فریبا هراتی
: سلام. شما نمی خواهید که جلوی عشقتان به نظر افسرده و دلگیر بیایید و ظاهری آرام و صلح طلب و شاد و پاک از خودتان نشان می دهید. احترام و عزت شما بالا می رود و در زندگی پیشرفت می کنید. از خدای بزرگ حاجتی را طلب کرده اید که به آن می رسید. سفید بخت می شوید و دوران سختی های شما به زودی تمام می شود. شما سعی می کنید که در عمل کردتان برای بدست آوردن عشقتان، از خود گذشتگی و آرامش و وفاداری بیشتر از حد معمول از خودتان نشان دهید. تشکر از همراهیتون.
mina : سلام روزتون بخیر
دیشب خواب دیدم روی پشت بام بلندی که انگار پشت بام خانه خودمون بود خواهر کوچکم در حال نماز خواندن بود بعد از اون من نماز خوندم (نماز رو نشسته میخوندم) البته دور تا دور پشت بام هیچ حفاظی نداشت و ارتفاع بسیار بلندی بود و خانوادم رو دیدم که روی یک پشت بامی پایین تر از جایی که من هستم نشستند و انگار میخواستن جایی برن منتظر من بودن و عجله داشتند من برای اینکه اونها منتظرم باشن چادر نمازمو انداختم سمتشون کمی باد می آمد ولی برادرم چادر رو گرفت و بعد از اون من نشستم نماز خوندم حس خوبی داشتم و مطلب دیگه اینکه آسمان حالت غروب آفتاب رو داشت کمی سرخ بود و من زیر آسمان و در اون ارتفاع بلند بدون چادر و نشسته نماز خوندم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواهرتان حاجت روا شده و در زندگی به آرزوهایش می رسد. شما هم همینطور به موفقیت بالایی می رسید. زمان آن رسیده که شما کارهایتان را ارزیابی کنید و راجع به آنها فکر کنید. باید از زندگی تان لذت ببرید و استراحت کنید و باید مراقب باشید که ریسک نکنید و با احتیاط در زندگی پیش بروید. شما می خواهید از خانواده تان حمایت کنید و افکارتان را برای آنان روشن و واضح بیان خواهید کرد یا با رفتارتان نشان می دهید که چه نیتی در دل شماست. شخصیتی قوی و موفق ولی افتاده و مهربان دارید. تشکر از همراهیتون.
IRANdokht : سلام خانم هراتی دیشب خواب دیدم منزل پدرم مهمانی بود من چادر و مقنعه نمازم سرم بود و رو سجاده همیشگیم رو به قبله در حال نمازخواندن بودم نمیدونم کجای نمازم بودم که خاله شوهرم اومد سجاده شو کنار من پهن کرد و مشغول نماز شد یادم نمیاد اون نمازا تمام کردم یا نه اما از این که ایشون کنارم ایستادن راضی نبودم فقط نمیدونم چی شد که دیدم پشت به قبله ایستادم و نماز میخونم و خودم اینا متوجه شدم با این که نمازم۴رکعتی بود اما رکعت دوم نشستم تشهدوسلام دادم و نمازمو تمام کردم یادمه خاله شوهرم بهم گفت چرا نمازدورکعتی خوندی ...یادمه بعد از این اتفاق رفتم اتاق دیگه که اتاق پذیرایی است و سجادمو رو به قبله پهن کردم و مشغول نماز شدم
فریبا هراتی
: سلام. خاله شوهر شما می خواهد با شما در یک خط و راستای فکری قرار بگیرد ولی شما از او خوشتان نمی آید و این احساس منفی شما نسبت به او و عدم تمایلتان برای دوست شدن با او نوعی گناه است که انگار شما به خدا پشت کرده اید و دارید اشتباه می کنید. شما به اشتباهتان خیلی زود خاتمه می دهید و دوباره سعی می کنید که از اول کارتان را اصلاح کنید و با مردم مهربان باشید و روابط دوستانه با آنها داشته باشید. تشکر از همراهیتون.
صبا : سلام روزتون بخیر
امروز صبح خواب دیدم مادر شوهرم داره داخل خونم نماز میخونه البته مادر شوهرم زنده هستن
ممنون
فریبا هراتی
: سلام. مادر شوهر شما از وجود شما و زندگی خوب پسرش خدا را شکر می کند و از شما راضی است. تشکر از همراهیتون.
سعيد : سلام. يكي دو شب پيش خواب ديدم با كسي كه بهش علاقه دارم يك جايي شبيه مسجد بوديم انگار بين دو تا نماز بود و يك صحبت رد و بدل شد كه دقيق يادم نمياد چي بود ولي فضا شاد بود بعد من گفتم نماز دوم و بخونيم ممنون ميشم بهم بگيد تعبير اين خواب چيه...
فریبا هراتی
: سلام. شما و کسی که دوستش دارید، همفکر هستید و هر دو یک حاجت دارید. به خاطر شرایطتان خدا را شکر خواهید کرد و از او درخواست می کنید که تا از غم خلاص شده و به خواسته هایتان برسید. تشکر از همراهیتون.
سونیتا : خواب دیدم که من و خواهرم رفتیم ی جایی مثل این نماز خونه های سر راهی نماز بخونیم و اتاقی بود که چند تا پله میخورد و خیلی کوچیک بود و تعدادی داشتند نماز فرادا میخوندم. ی آقاهه در اون اتاقه مثل نگهبان ایستاده بود و خیلی هم بداخلاق و جدی بود بعدش من میخواستم با خواهرم برم داخل ولی خواهرم نمیخواست نماز بخونه و همراه من اومده بود، اون اتاقه قسمت کسی که نماز نمیخوند جدا بود و قسمت پایین اتاق بود و آقاهه گفت همراه بره قسمت بالا ولی من گفتم همراه که قسمت پایین اتاق جاش هست ولی اون گفت باید بره بالا بشینه و کفش هامون با خودمون بردیم داخل اتاق و خواهرم رفت جلوتر از همه نمازگزاران نشست و من نشسته شروع کردم نماز خوندن ولی تو اون اتاقه احساس خفگی میکردم و راحت نبودم چون خیلی کوچیک و یکم تاریک و سقفش کوتاه بود.
با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس خواهید کرد که در یک موقعیت گیر افتاده اید یا سرکوب شده اید. لطفا برای دفع شر برای خودتان و خواهرتان فوری نیت کنید که یکی یک عدد مرغ قربانی کنند و گوشتش را کاملا به فقرا ببخشید و اگر وسعتان می رسد یک گوسفند قربانی کنید و به فقرا ببخشید و خودتان اصلا از آن نخورید. این کار قضا بلا را به سرعت دفع خواهد کرد. دور از جان ممکن است خطر جانی تهدیدتان کند. تشکر از همراهیتون.
سونیتا : ممنون.میشه پولش رو بدیم به فقیر؟
فریبا هراتی
: نه عزیزم در این شرایط واجب است قربانی انجام شود. لطفا بگویید در جاهایی که فقیر نشین هستند 2 مرغ قربانی کنند و از گوشتش برای خودشان تناول کنند. قرار نیست که شما خودتان مرغ بکشید.
سونیتا : الان تو شرایط روحی خیلی بدی هستیم شاید بخاطر این بوده که این خواب رو دیدم.
فریبا هراتی
: البته. ولی به هر جهت از من گفتن بود. لطفا کوتاهی نکنید.
سونیتا : حتما انجام میدم. تا فردا بشه اشکالی نداره؟
فریبا هراتی
: نه عزیزم اشکالی نداره.
سونیتا : ببخشید عزیزم خیلی نگران شدم اون آقاهه که دم در بد خودش میدونست کی همراه منه که نماز نمیخونه و بعدش ما هر دومون نماز نمیخونم تو واقعیت تو تعبیر تاثیری داره؟ و اینکه الان گیر ی مشکلی افتادیم که گیر کردیم توش.من قربانی حتما انجام میدم ولی میگم شاید تعبیرش این باشه.
فریبا هراتی
: نه در تعبیر تاثیری ندارد. قربانی بدهید دفع شر می شود.
شعله : سلام خدمت خانم هراتی عزیز .وقتتون بخیر.دیشب خواب دیدم میخواستم نماز ظهر را بخونم چادر سفید سرم بود وسط نماز یادم افتاد که من چند وقتیه که نماز نمیخونم گفتم شایدحکمت این باشه که بخونم ولی دیدم انگار وقت تنگه .به جای نماز ظهر انگار سه رکعت مغرب میخوندم که غروب شد وتا خواستم نماز عشا رابخونم انگار دیگه شب شد واذان راگفتند.مادرشوهرم هم که فوت شدن با پدر شوهرم انگاری فروشنده بودند من میخواستم یه سکه از اونا بخرم گفتن چقدر پول داری من دوتا تراول ۵۰ تومنی بهشون دادم وگفتم ۶۰-۶۵ تومن یه سکه الیزابت میخوام که آب روش بریزم وآبشا بخورم ولاغر بشم.مادر شوهرم گفت بقیه پولتا بعد بهت میدم .با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما فکرتان آرام خواهد بود و سفید بخت می شوید . می خواهید ایمن باشید و زود به حاجتتان برسید و همه ی مشکلاتتان تمام شود. اما کم طاقت هستید و عجول. موقع عمل که می شود این دست و آن دست می کنید و تنبلی می کنید ولی موقع نتیجه و بهره برداری که می رسد زودتر از موعد می خواهید نتیجه بگیرید. شما می خواهید که به دعای خیر مرحوم مادر همسرتان زندگی تان خوبتر شود. شما برای مادر همسرتان خیرات می دهید تا ثوابش به او برسد و او برایتان دعا می کند که خیلی زود مسیر زندگی تان عوض شود. ولی باور ندارید که دعای خیر مادر همسرتان بتواند مشکلات شما را از بین ببرد. اگر می خواهید مشکلاتتان حل شود باید به دیگران کمک کنید. در اوج فقر صدقه بدهید تا به ثروت برسید. در اوج ناراحتی مشکلی از کسی حل کنید. برای مادر همسرتان دعا و قرآن بخوانید و با خدا هرگز قهر نکنید چون هیچ کسی در تمام دنیا و آخرت نیست که به اندازه ی خدا به شما مهربان باشد. امیدوارم خدای مهربان مشکلاتتان را خیلی زود از بین ببرد و به روحتان آرامش برسد. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام. وقت بخیر. خواب دیدم که داشتم می رفتم جایی که یکدفعه دیدم جایی شبیه قطعه ی شهدای بهشت زهرا هستم و یه مادری حدود ۶۵ ساله نشسته بودن اونجا. بعد دیدم من روی نیمکت پایین مزار دو تا شهید که سنگ قبرشون به موازات هم و کاملا کنار هم قرار داشت نشستم و دارم با اون خانم صحبت می کنم. دو تا سنگ قبر سفید و قدیمی اما کاملا سالم، مال همون زمان جنگ بودن(با سنگ جدید تعویض نشده بودن). که مثل قطعه ی شهدا کلی گلدون و گیاه دور و برشون بود. من در حین گفتگو با اون خانم، دقیق اسم این دو شهید رو خوندم و عکس هاشون رو با دقت نگاه می کردم ولی وقتی از خواب بیدار شدم چیزی از نوشته های مزار و عکس ها یادم نمی یومد. من فکر می کردم که این خانم، مادر یکی از این شهداست ولی این دو تا شهید رو از هم جدا نمی دونستم (شاید انگار که برادر هستن) چهره ی خانم غمگین بود و در طول صحبتمون اصلا لبخندی نزدن. من فکر می کردم اگر از این خانم بخوام که از پسر هاشون حاجت منو بخوان، چون مادرشون هستن و برای این دو شهید، عزیز؛ من حاجت روا می شم. توی گیر و دار این بودم که درخواست کنم یا نه که دیدم یه دیسِ بیضی شکل و سفیدِ پر از شیرینی که خیلی اشتها برانگیز بود اونجا قرار داره. من خیلی گرسنه بودم و با خودم گفتم که یه شیرینی بخورم.
تو همین فکر بودم که دیدم چند تا دختر خانمِ قد بلند و چادری اومدن و چند تا سنگ قبر سیاه( شبیه تابوت شهدا که تشییع می کنند و روی هم قرار میدن و روشون پرچم ایران کشیده میشه) در همون سایز و اندازه فقط از جنس سنگ قبر مشکی که زیرش چرخ داشته باشه، هل دادن و آوردن و نزدیک ما گذاشتن. من دیگه این دختر خانم ها که اومدن فراموش کردم به خانمه بگم از پسرهای شهیدشون بخوان برام دعا کنند. بعد دیدم اون دیس شیرینی، توش پر از برنج سفید پخته شده هست که روش زعفرون ریخته شده بود و خیلی قشنگ تزئین شده بود با زعفرون و دیگه از شیرینی ها خبری نبود. من دیس رو که دیدم با خودم گفتم پس این ها هر هفته قرارشون اینه که یکبار ایشون برنج آورده و یک بار یکی خورشت میاره و نوبتی به این روال، اینجا غذا می خورن. که یکدفعه دیدم توی صف نماز جماعت، کنار خانم هایی که همه چادر مشکی پوشیده بودند هستم. انتهای صف رو از پشت سر ندیدم. جلوی روم هم پنج شش ردیف صف نماز تشکیل شده بود و هر ردیف ۶یا ۷ نفر خانم ایستاده بودن.
من یه چادر ساده مشکی بدون کش روی سرم انداخته بودم و بقیه داشتن نماز میخوندند و من توی صف ایستاده بودم و نماز نمیخوندم. با خودم میگفتم نکنه نماز بقیه خراب شه که من ایستادم و نماز نمی خونم(حس خیلی خوبی داشتم توی اون صف)
انگار یک ردیف از مزار شهدا صاف شده بود و زمین مسطح بود که زیرانداز انداخته بودند و نماز خونده میشد. از ردیفی که من ایستاده بودم توی صف، یک ردیف عقب تر از جایی که من نشسته بودم سرم رو برگردوندم و یه دختر خانمی نشسته بودن(تک و توکی خانم ها نشسته بودن و نماز نمیخوندند و باقی خانم ها و بیشترشون ایستاده و در حال نماز بودند)به من گفت: تو انتخاب شدی یا گفت: تو قبول شدی، یه کاغذ بردار و اسم خودتو توش بنویس(چند تا خانم کناری از اینکه اون خانم به من گفت که انتخاب شدی، ناراحت شدند، از چهرشون متوجه شدم) من گفتم که من کاغذ ندارم.
بعد توی کیفم رو با اینکه میدونستم کاغذ ندارم گشتم. که یه دفترچه یادداشت پیدا کردم که همه ی صفحاتش نوشته شده بود و جای خالی و صفحه ی سفید نداشت، که آخر سر توی همون دفترچه یه جای سفید کوچیک پیدا کردم و جداش کردم و نوشتم که بدم به اون خانم.
اون خانم گفت اسم خودتو بنویس من درست یادم نیست ولی حرف انگلیسی اِم رو نوشتم فکر می کنم(نمی دونم چرا) کنار اولین حرف از اسم خودم(حرفA).(در مورد نوشتن اولِ اسمِ خودم مطمئنم نیستم، درست یادم نیست ولی حرفMرو اطمینان دارم). کلا احساسم این بود که اون خانم ها، من رو تو جمع خودشون راه دادند و پذیرفتند.
اطلاعات تکمیلی در مورد شرایطم که ممکنه در تعبیرتون تاثیر داشته باشه اینه که، من مدت دو سال هست که دو تا حاجت دارم و از شهیدی اینو خواستم که چون شب قبلِ این خواب، از حاجت روا شدن توسط اون شهید نا امید شدم، متاسفانه عکسشون که ماه ها روی میز بالای سر تختم بود روبه حالت قهر برداشتم و گذاشتم لای یه کتاب.
قبلاً ممنونم از وقتی که میگذارین و شرمنده که طولانی شد.
فریبا هراتی
: سلام. دوست خوبم از شما خواهش می کنم با توجه به اینکه من هر روز باید تعابیر صدها خواب را نوشته و ارسال کنم سعی کنید از توضیحات جانبی در خوابتان پرهیز کنید و خوابهایتان را خلاصه کنید. شما حاجت روا خواهید شد. هم در زمینه ای مسائل مالی حاجت می گیرید و هم زمینه ی دیگری که مد نظرتان هست. هر دو حاجت روا خواهید شد. ضمن اینکه حاجت را خدای بزرگ می دهد و شهدا یا امامان که ما به آنها متوسل می شویم صرفا برایمان دعا می کنند تا خدای بزرگ حاجاتمان را بدهد. آنها از خودشان هیچ اختیاری ندارند که خارج از حیطه ی قدرت خدای بزرگ بخواهند کاری بکنند و قهر کردن با بنده ی خدا جز بی احترامی به ایشان، نشان دهنده ی این است که شما فکر می کنید که آنها نمی خواهند شما را کمک کنند یا قدرتش را دارند که حاجتتان را بدهند که در هر دو صورت این افکار بسیار اشتباه است. خدا تنها کسیست که حاجت روایتان می کند و افراد پاک فقط واسطه های بین شما و خدای مهربان هستند که به برکت قلب پاکشان، خدای مهربان توجه بیشتری به شما می کند. تشکر از همراهیتون.