تعبیر خواب پا
اگر کسی در خواب دید پای راست او از کار افتاده، از راه راست خارج می شود و اگر دید پای چپش از کار افتاده در امور دینی مسامحه کار است. اگر هر دو پای او از کار افتاده بود، دست به هر کاری می زند به انجامی نیکو نمی رسد. اگر دید پای راستش در گودالی افتاد به لغزشی به وسیله مکر و حیله گرفتار می شود. اگر دید یک پایش را بریده اند، اگر ثروتمند است نیمی از مالش از دست می رود و اگر فقیر است زیانی جبران ناپذیر به او می رسد.
امام جعفر صادق (ع): دیدن پای در خواب بر هفت وجه است.
- عیش،
- عمر،
- سعی کردن،
- طلب مال،
- قوت،
- سفر،
- زن. و پای کوفتن در خواب غم و مصیبت است.
منوچهر مطیعی تهرانی: معبران بر مبنای این قیاس که قوام انسان بر مال و دارائی ثروت و مکنتی است که اندوخته، پا را به مال و دارائی تعبیر کرده اند و به تجربه نیز ثابت شده که ثروت و دارائی شخص بیننده خواب در رویاهایش به شکل پای خودش شکل می گیرد و مجسم می شود.
از ابن سیرین نقل است که اگر کسی ببیند یک پای خود را از دست داده نشان آن است که نیمی از دارائیش از بین می رود و چنانچه در خواب ببیند هر دو پایش را بریده اند یا شکسته که نمی تواند بایستد همه ثروت خود را تباه می کند.
اگر کسی درخواب ببیند که پاهای ورزیده و قدرتمندی دارد چنانچه ثروت مند است به مال بیشتری دسترسی می یابد و اگر تهی دست است پولدار می شود و اگر ببیند پاهای فلزی دارد یا چکمه و کفشی از فلز به پا کرده نشان امنیت مالی است و می گوید بیننده خواب از نظر مالی تامین خواهد یافت و خیالش راحت خواهد شد همین تعبیر هست اگر کسی در خواب ببیند که هر دو پایش را با طناب بسته اند.
اگر بیننده خواب ببیند که پایش هنگام راه رفتن می لرزد یا پای او در چاله ای فرو رفته کسی به او خیانت می کند و در معامله و معاشرت با او حیله و نیرنگ به کار می برد و مختصر گرفتاری به وجود می آورد. اگر کسی ببیند که به جای دو پا چندین پا دارد به سفر می رود. چنانچه در خواب ببینید که به زمین لگد می زنید و پا می کوبید خوب نیست زیرا برای بیننده خواب غم و اندوه پیش می آید. درد پا در خواب در صورتی که بیننده خواب پا درد نداشته باشد ترس از آینده است.
محمد ابن سیرین: اگر صالحی بیند که پایش شل شده است دلیل است بر زیادی دین او. اگر بیند پاهای او به رسن بسته بود، دلیل که از کسی منفعتی به وی رسد. اگر بیند پایش نبود و به چوب را می رفت، دلیل که اعتماد بر کسی کند که از آن کس وفا نیابد. اگر کسی عامل پادشاه بیند هر دو پای او بریده است، دلیل که از عمل معزول گردد و مالش تلف شود. اگر دید پای او آهنین است، دلیل که مالش زیاده شود. اگر دید پایش سیمین بود و کعبش زرین، همین دلیل کند.
اگر بیند پای او در بند بود، دلیل که او را زیانی رسد. اگر بیند پای او به ستونی بسته است، این تاویل بهتر است. اگر دید پای او در دامی گرفتار شده است و یا درجائی فرو رفته است، دلیل که در مکر و حیلتی گرفتار شود، به قدر آن که پای وی در آن سخت شده است. اگر دید پای وی در جایگاهی یا در گودی بلغزید، دلیل است که از کار دین و دنیا بازماند، یا کسی سخنی بدو گوید، که از آن رنجور گردد. اگر بیند پای بر ستوری همی جنبانید، دلیل است بر غایت طلب آن کار که می جوید.
حضرت دانیال: اگر کسی بیند یک پای او بریده بود یا شکسته، دلیل که نیمه مال او از وی ضایع گردد. اگر هر دو پای بریده یا شکسته بیند، دلیل که جمله مالش برود یا خود بمیرد.
ابراهیم کرمانی می گوید: تعبیر دو پا پدر و مادر است و هر ضعف و نقصی در پای خود ببیند مربوط به پدر و مادر می شود. و اگر تعداد پای خود را بیشتر از دو پا دید به سفر می رود.
تعبیر خواب مچ پا
آنلی بیتون میگوید:
دیدن مچ زیبای پایی در خواب، نشانه آن است كه همسرتان به شما اهانت می كند.
اگر زنی در خواب از دیدن مچ پای خود لذت ببرد ، نشانه آن است كه در عشق نومید می شود.
اگر در خواب مچ پای چاق حیوانی را ببینید، علامت آن است كه در زندگی آسوده و راحت خواهید بود.
اگر زنی در خواب مچ پای خود را بسیار لاغر ببیند، نشانه آن است كه نومید و بیمار خواهد شد. اما اگر مچ پای خود را در خواب چاق ببیند، علامت آن است كه آبروی او در خطر برباد رفتن است.
در کتاب سرزمین رویاها آمده:
مچ پای خودتان : یك دوست مخفیانه به شما كمك می كند.
قوزكهای زخمی : مشكلات و ناكامی.
قوزك پای شما می شكند : علامت مرگ در دوردست.
یك زن خواب ببیند كه قوزكهایش را به دیگران نشان می دهد : خواسته های او برآورده خواهند شد.
یك مچ پای زیبا : سلامتی و خوشبختی.
مچ پاهای شما كلفت هستند : پول و احترام.
مچ پای شما بسیار قوی است : اشخاص بخصوصی باعث خوشبختی شما خواهند شد.
مچ پای شما زیبا است : در هنگام پیری ثروتمند خواهید بود.
مچ پای شما بلند است : یك فرزند پسر از دست می رود.
یك مرد خواب ببیند كه مچ پایش شكسته و خون می آید : او دور از بستگانش خواهد مرد.
یك زن خواب مچ پای یك مرد را ببیند : او شوهر و بچه هایش را از دست خواهد داد.
مردمان فقیر خواب مچ پاهای زیبا ببیند : ثروت
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علی : سلام
صبح خواب دیدم پای من از زیر زانو قطع هست(احتمالا پای راستم) و با عصا دارم رفت و آمد می کنم و اصلا با این قطعی پا مشکلی ندارم و راحت با عصا رفت و آمد می کنم. به خونه رسیدم (البته نه خانه واقعی بلکه در رویا) فکر کنم در یک آپارتمان دو واحد متعلق به من بود و شب بود و رفتم داخل و برگشتم
انشاءالله که خیره
فریبا هراتی
: سلام. شما برای موفقیت در رسیدن به اهدافتان می دانید که منطقا" قادر نیستید که تنهایی کارهایتان را به پیش ببرید و بنابراین، خودمختاری و استقلالتان را برای پیشروی در کارها و اهدافتان از دست می دهید و نیازمند کمک و راهنمایی کسی هستید که به او اعتماد دارید و او شما را حمایت و نصیحت می کند. شما شرایط مالی خوبی پیدا خواهید کرد و به دستاوردهای مالی خوبی در زندگی تان خواهید رسید. موانع و مشکلات زندگی تان را بخوبی پشت سر می گذارید. تشکر از همراهیتون
پروانه : سلام وقت بخیر
مادر همسر من سه سال پیش به رحمت خدا رفت و چند روز دیگه سالگرد ایشان است. پدر همسرم خواب دیدن که ایشون بهش زنگ زده و گفته پای من شکسته برو دنبال بچه ها مهد کودک در حالیکه بچه ها ش الان دیگه بزرگ هستن و بچه نیستن. خیر باشد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. تعبیر خواب پدر همسرتان این است که مادر همسرتان نگران فرزندانش است و او الان دستش از دنیا کوتاه است و قادر نیست که بتواند از فرزندانش مانند سابق حمایت کند پس انتظار دارد که شوهرش، به فرزندانش برسد و مراقبشان باشد. یک مادر همیشه به فکر حمایت از فرزندانش است و اگر پیرمرد و پیرزن هم بشوند، همیشه می گوید بچه ام....! باید ببینید که در زندگی همه ی بچه های او، اوضاع خوب است یا کسی هست که به مشکلی برخورده و از دیگران مخفی می کند. تشکر از همراهیتون
Star : متن مخفی باشد لطفا
مادرم چند شب قبل این خواب رو دیده
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما می ترسد که از شما و عزیزانش جدا بیافتد و نتواند استقلال خودش را حفظ کند. او بخاطر بیماری تحت استرس شدید قرار گرفته و به مرگ فکر می کند و بشدت از مردن می ترسد و برای همین این خواب را دیده است. تشکر از همراهیتون.
Kokab45 : سلام.خواب دیدم که با یکی که نمیشناختمش که ۴تا پا داشت وخوشحال بودوهمراه نامزدش رفته بودیم خرید که من یه رژلب میخواستم بخرم که امتحانش کردم رو لب بو بدی میداد وبنفشو ارغوانی بوداانگار که فاسد بود تیکه دوم من متوجه شدم که ۷تا پا دارم و ۶تاشون دورش باند بسته بودمو نمیتونستم باشون راه برم و آویزون بودند ودوتاعصا زیر بغل دستم بود وناراحت بودم و فقط میتونستم با یکی از پاها راه برم و میگفتم خدایا من چون تنهام فقط میتونم با یکی از این پاها راه برم ولی تنهایی فقط مخصوص توست.
فریبا هراتی
: سلام. شما از کسانی که بشدت متمول یا قوی باشند و همه جوره بتوانند گلیمشان را از آب بیرون بکشند، خوشتان می آید چون می دانید که این اشخاص در تعهد نسبت به اهدافشان شکست نمی خورند. شما از دروغگویی متنفرید و دوست ندارید که الکی قربان صدقه ی کسی بروید و از او تعریف کنید. خودتان پروژه ها و کارهای زیادی را بعهده گرفته و تلاش می کنید که موفق باشید. دوست دارید به سعادت خانوادگی برسید ولی از پس کارها بخوبی بر نمی آیید. زندگی تان با هرج و مرج مواجه شده و نمی توانید کارهایتان را بخوبی مدیریت کنید. شما باید سعی کنید که معقولتر رفتار کنید ولی در شرایط حاضر احساس تنهایی می کنید و نیاز به کمک و حمایت و درک دیگران دارید تا بتوانید تعادل و ثبات را در زندگی تان ایجاد کنید. تشکر از همراهیتون
Maryam : سلام ، خداقوت، من پسرخواهری دارم که حدود هفت ساله برای تحصیل به کانادا و بعد امریکا مهاجرت کرده و دانشجوی دکترا هست و مقالات زیادی روکار میکنه و موفق هست وبه من گفته وقتی استاد دانشگاه بشم میتونم بابت مهاجرتت به طور تحصیلی کمک کنم و چهار پنج ساله که ازدواج کرده و با خانمش در امریکا تحصیل میکنن ، و پسرخواهرم چندین بار به ایران اومدن ولی بار اخر بابت سربازی مشکلی داشتن که نمیشد بیان ولی خوشبختانه قانون جدیدی وضع شد که پارسال تونستن بیان و برگردن ، در حال حاضر هم برنامه دارن بیان ایران یا خواهر و شوهر خواهرم برن ببیننشون، دیشب خواب دیدم که حسین(پسرخواهرم) اومد ایران و ما رفتیم فرودگاه دنبالش و مثل همیشه که می اومد خوش و خرم بودیم و وقتی که حسین برگشت به امریکا یه روز خواهر و شوهر خواهرم نشستند که واقعیتی رو به من بگن و گفتن که ما مجبور شدیم به خاطر اینکه مشکل سربازی حسین حل بشه و به خاطر معافیتش پای تو رو از مچ قطع کنیم و به پای حسین پیوند بزنیم منم که فکر میکردم شوخی میکنن گفتم من که پا دارم ،گفتن پاهاتون رو با هم جابجا کردیم منم تعجب کردم که کی اینکارو کردین من چرا احساس نکردم بعد گفتن پیش دکتر فلانی رفته بودیم که در اونجا یک لحظه بیهوشت کرد اینکارو کردیم ،منم خوب که فکر کردم صحنه ای که پیش یه دکتری رفته بودیم و یادم نمی اومد به چه بهونه ای منو بیهوش کردن رو یادم اومدومنم حالتی بین اینکه هم خوشحال بودم که کارش راه افتاده به واسطه من وهم اینکه ناراحت بودم چرا با من در میون نزاشتن و بدون اجازه من اینکارو کردن بودم ، خواهرم گفت ترسیدن که من قبول نکنم و روشونم نمیشده به من بگن ، منم تعجب که چجور تو این مدت من درد و زخمی نداشتم ومتوجه نشدم بهم گفتن مشکلش حل بشه پاهاتون رو دوباره میبریم و برمیگردونیم، و من به پاهایم نگاه کردم دیدم یکی از پاهام( مطمئن نیستم ولی فکر کنم راست بود) از مچ پا به پایین قطع شده و پای حسین که یه پای مردونه و کلفت بود پیوند خورده و جای بخیه ها هم تا حدی معلوم بود ، و اونجا بود که تازه نگران شدم نکنه چرک نکنه و ناراحت بودم که چرا با من از قبلش اجازه نگرفته بودن، (اینم بگم که حسین از بچگی کف پاهای گوشتی و بزرگی داشت)و وقتی پامو نگاه میکردم مشخص بود که پای یک مرتبه من پیوند خورده و تناسب نداشت.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خواب شما این است که شما برای اینکه بتوانید اهدافتان را عملی کرده و به موفقیت برسید، باید از نظر منطقی، پا جای پای حسین بگذارید و مانند او قوی و محکم عمل کنید. باید سعی کنید که برای رسیدن به خواسته هایتان قویتر از امروز، تلاش کنید و عزم و اراده تان را برای عملی کردن اهدافتان بالاتر ببرید. خواهر شما و شوهرش معتقدند که اگر مثل حسین استقامت و اراده نداشته باشید، نمی توانید مانند او به موفقیت برسید. همینطور حسین، از نظر احساسی، حساس تر از گذشته شده و بیشتر از قبل دلتنگ پدر و مادرش و ایران است. تشکر از همراهیتون
نرجس : سلام بانوجان. خواب دیدم همراه خانواده در خانه بزرگ و مجللی زندگی میکنیم که پایینش یه اتاق نگهبانی و یه داروخونه بود که سر در داروخونه نوشته بودن داروخانه بسیار محروم که صلحبی غمگین داشت. برادرم با ما بود و دو کاسه دستش بود و میگفت شیرینی خریدم از داروخونه! یه مقدار عصبی بود. داخل کاسه شیرینی به اون صورت نبود بلکه تکه های ویفر بود. یه دونه برداشتم خوردم. چیزی نگفت دومی رو خواستم بردارم گفت اینو با پول خودم خریدم، بابا این پولو برای خودم داده. تکه دومو انداختم تو ظرف. انتظار داشتم بگه حالا عیب نداره، بردار. اما نگفت.یادمه توی داروخونه حتی ساندویچ هم میفروختن! بخشی از خواب یادمنیست اما دیدم که همراه دو نفر از کوچه تنگی میگذشتم که به خونه برسم که ناگهان متوجه شدم چیزی به کف پای راستم فرو رفته. دو طرف کوچه ماشین پارک شده بود و مسیر خیلی باریکی برای عبور رهگذر مونده بود. پام رو بالا آوردم و گذاشتم روی کاپوت یکی از ماشین ها و دیدم یه تیکه شیشه رفته تو پام و یه کم خون آلود شده. درد نداشتم اما حسش میکردم. همین که پامو آوردم پایین، ماشین سفیدی که پام روش بود خود به خود عقب رفت و کاملا درب شیشه ای داروخونه رو ویران کرد و داخل شد و خسارت به بار آورد. صاحب داروخونه که از نظرم یه مغازه دار بود و نه دکتر، اوتجا نبود.اما افراد دیگه داد و بیداد میکردن اما متوجه من نشدن. من کاملا خونسردی خودمو حفظ کردم و به روی خودم نیاوردم و از راه میانبر طوری که خیلی توی دید نباشم رفتم طبقه بالا. تنها بودم و اون دو نفر همراهم نبودن. اتاق من درب کلاسیک و مجلل و کنده کاری و مینا کاری شده اما تقریبا کهنه ای داشت در رو از داخل قفل کردم و زن داداشمو صدا کردم که براش وقایع رو تعریف کنم(زن داداشم در اکثر مواقع ناجی و محرم اسرار منه).از پنجرخ دیدم که صاحب داروخانه اومده و دیگران به آرامی دارن براش توضیح میدن.خودمو مقصر اصلی میدونستم.دیگه یادم نمیاد چی شد که دیدم در پاساژی هستیم که پر از پوشاک خیلی زیادیه. داخل پاساژ نورانی نبود اما با نور طبیعی روشن شده بود و دالان های باریکی داشت. یه خانمی که ظاهرا فروشنده بود ازم خواست عینک طبیمو ببینه. از کیف که دراوردم دیدم هر دو عدسی عینک افتادن، بغض کردم گفتم اینو از داروخونه خریده بودم، حالا چجوری درست کنم.اون خانم عینک منو زد. ازش پرسیدم خیلی چشام ضعیفه؟ گفت نه اتفاقا. اصلا(عینک رو در واقعیت هم دارم و قصد تعویضشو دارم، نمیدونم به خاطر فکر کردن به اونه یا نه). خیلی ممنونم از زمانی که میذارید بانو هراتی جانم. در پناه حق باشید.
فریبا هراتی
: سلام. شما شاید در ظاهر زندگی مجلل و مرفهی داشته باشید و شرایط مالی تان قوی باشد و البته تمایل دارید که این زندگی ارزشمند را برای خودتان حفظ کنید ولی واقعیت این است که شما باید خط فکری تان را اصلاح کرده و نگرش های خودتان را تعدیل ببخشید. برادر شما شاید به افراد محروم که خیلی سخت کوش هستند و درامدشان کم است، کمک می کند و یا آنان را از لحاظ روحی و معنوی می خواهد تقویت کند و یا از آنان حمایت کند، اما این ظاهر ماجراست. در واقع برادر شما از اینراه، سعی می کند منافع خودش را تامین کند و او حتی به شما که خواهرش هستید هم روا نمی دارد که بخواهید روی او حساب کنید چه برسد که بخواهد به مردم محروم کمک کند! احساسات او نسبت به مردم خشک و سرد و بی روح است. شما در عین حال که در زندگی تان افراد مرفه و متمولی با شما در تعامل هستند، خودتان را در شرایط سخت و بغرنج و با محدودیت هایی مواجه می دانید که باید بسیار روشنفکرانه با این شرایط سخت برخورد کنید. تجربه ی شما به شما می آموزد که انصافی در کار نیست و شما از دردهای مردم، و دل شکستگی آنان؛ احساس دلشکستگی و همدردی با آنان را تجربه می کنید. اما جرات نمی کنید که احساستان را با کسی مطرح کنید و در زندگی مرفه و لوکسی که دارید، خودتان را مخفی می کنید و این روی عملکرد شما تاثیری مهم می گذارد و اولین اقدامتان این خواهد بود که دیگر اعتباری برای "هدایت معنوی" که خودتان یا خانواده تان به آن مشغول هستید، قائل نخواهید بود. عینک شکسته ی شما به شما می گوید که باید دیدگاه و درکتان را نسبت به وقایع عوض کنید. نگاه شما و احساس شما به آنچه که شاهدش هستید عوض خواهد شد و البته شما واقعیت ها را تازه درک خواهید کرد! به گونه ای که قبلا متوجه ی آن نبودید و حقایق را درست تر نظاره خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
Fatima : بسم الله.سلام و عرض ادب.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما می خواهید تصویر تازه ای از خودتان به دیگران نشان دهید. می خواهید محترم تر و مهربانتر و آرامتر از گذشته برخورد کنید. شما می خواهید دستتان به دهانتان برسد و بتوانید بخوبی از خودتان حمایت کنید. شما از اینکه به دیگران ظلم شود دچار استرس می شوید و نمی توانید اهدافتان را با خونسردی دنبال کنید حتی اگر به شما ضربه ای نرسد، ولی دل و طاقت مشاهده ی آزار دیگران را ندارید و نمی توانید نسبت به کسی که مورد ظلم قرار گرفته بی تفاوت باشید. شما خیلی متمول نیستید و مشکلات خودتان را دارید ولی سعی می کنید که آرامشتان را حفظ کنید و نگاهی خوشبینانه نسبت به دنیا و زندگی دارید. شما سعی می کنید که در مقابله با چالشهای زندگی، خردمندانه از خودتان حمایت کنید تا گرمی و آرامشتان را از دست ندهید و به استرس دچار نشوید. از لحاظ مالی شاید مجبور می شوید صرفه جویی کنید و نمی توانید همه ی خواسته هایتان را فراهم کنید. شما به عمق مشکلات مردم دقت می کنید و لایه به لایه سعی می کنید که مسائل را تحلیل و بررسی کنید. شخصیتی با پرستیژ و آگاه دارید و درکتان بالاست. اما به هر جهت فکرتان و خاطرتان به خاطر ناعدالتیهایی که شاهدش هستید، مکدر شده. شما از نظر منطقی، کاری برای تغییر شرایط و بهتر شدن اوضاع، از دستتان بر نمی آید و از این جهت احساس می کنید که زندگی تان در هرج و مرج قرار گرفته. شما نگران دیگران هستید نه نگران خودتان. خواب شما 1191 کاراکتر و 2 حق خواب است. تشکر از همراهیتون
رعنا : عرض ادب و احترام بانو. دیشب دیدم لگ ورزشیای که در واقعیت دارم تنمه و با همسرم در جایی عمومی هستیم. خانومی با ظاهری نه چندان زیبا که نوزادی در آغوش و مشکی به تن داشت، درحالیکه با فاصله از من روی صندلی نشسته بود به پای راست من دست کشید. به گونه ای ناپسند و منحرفانه دست زد و من خوشم نیومد و پامو کشیدم. نمیدونم او خشن دست زد یا من پامو ناگهان کشیدم، ولی پای راستم زخمی شد و خون از پاچه شلوارم نمایان شد. من به روی خودم نیوردم، پاشدیم رفتیم. این لگ من در واقعیت روی پاچه ها زیپ داره و میشه از پایین بازش کرد. در خواب، پس از چندی زیپ پاچه رو باز کردم و دیدم ساق پام پاره شده! هرچه راه میرفتم پارگی بیشتر میشد.خون زیادی وجود نداشت. بسیار نگران بودم و به بیمارستان رفتیم. ساق پام پُر و تپل شده بود. صحنه عوض شد و دیدم در تاریکی با همسرم هرجا میرم یه مرد جوان سیبیلوی مومشکی قدبلند دنبالمون میاد و وانمود میکنه تصادفیه. چندبار که دیدمش دوستانه بهش گفتم: اگه به این خاطر مارو تعقیب میکنی که گمان میکنی همسر من جاسوسه، باید بهت بگم که اینجوری نیست. او هم ارام شد و مارو رها کرد. گمان کنم وزارت اطلاعاتی بود. سپاس فراوان
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما سعی می کنید که نقش فعالی در زندگی تان داشته باشید، سخت بکوشید و عملکردتان شفاف و واضح باشد ولی هستند اشخاصی که به شما حسادت می کنند و نسبت به منابع و شرایط مالی تان کنجکاو هستند و با فکر می کنند که چرا باید "شما" با کسی که مطابق با خواسته های آنان است، ازدواج کنید! شما منطقا نمی توانید چنین افکاری را بپذیرید و یا تحمل کنید و این کمی به شما استرس می بخشد. هر چند که در ظاهر به روی خودتان نمی آورید. اما استرسی که به شما وارد می شود موجب می شود که تا اندازه ای تعادل تان را در زندگی از دست بدهید و یا احساس ناامیدی کنید ولی بعد متوجه می شوید که این صحبتها صرفا به خاطر حسادت است و قدرت و اعتماد به نفستان بیشتر می شود. همینطور اشخاصی هم هستند که به همسرتان حسادت می کنند و هر چند که جرات ندارند که احساسات واقعی شان را به زبان بیاورند؛ ولی چشمشان دنبال زندگی شما و خود شماست و فکر می کنند که چرا همسرتان باید شما را داشته باشد! انان به زندگی شما تفحص و کنجکاوی می کنند ولی وقتی ببینند که شما به همدیگر اعتماد دارید و عاشق هم هستید، آنوقت از زندگی تان دور می شوند و شما را رها می کنند. تشکر از همراهیتون.
Wewe : سلام وقتتون بخیر پریشب من و شوهرم با هم بحث کردیم. شب خواب دیدم که شوهرم یک پا ندارد و به جای آن پای مصنوعی آهنی گذاشته بود و ما در یک خانه بزرگ بودیم که همه ی اقوام انجا بودند. همسرم میخواست از من خاستگاری کند و من به او جواب منفی دادم و گفتم نمیخواهم با تو عروسی کنم او هم قبول کرد و من ناراحت از اتاق بیرون آمدم، وقتی بیرون آمدم یادم افتاد ک با او عروسی کردم و اگر بروم مطلقه میشوم ، در خواب درمانده و ناراحت شدم ولی باز به اتاق برگشتم همسرم 200 تومان به مهریه ام اضافه کرد . بعد یک سفره بزرگ پهن بود همسر سر سفره نشسته بود و جا برایم باز کرد ک کنارش بشینم ولی بغل دستی اش خودش را ب سمت همسرم کشاند و کنارش نشست و من کنار بغل دستی همسرم نشستم . در خواب شوهرم خیلی به من محبت میکرد ولی هم غم داشتم و مدام فکرم به سمت پای مصنوعی اش میرفت و خوشحال نبودم. بعد همسرم درب یخچال را باز کرد و یک ساندویچ پنیر و مربا برداشت و داشت میخورم من دیدم که یک تار موی بلند من لای ساندویچ است و مربایی شده من مو را کشیدم بیرون و انداختم زمین اما شوهرم دوباره مو را برداشت و گذاشت لای ساندویچ و مشغول خوردن شد. با تشکر از شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همسر شما سعی می کند که استقلال خودش را حفظ کند ولی اینکار را با سخت کوشی و وارد آوردن فشار زیاد به خودش انجام می دهد وگرنه تعادل و خودمختاری کافی در زندگی او وجود ندارد. او از شما ناراحت است و انتظار دارد که شما او را درک کنید و شما نمی خواهید شرایط او را بفهمید. بنابراین او شما را تنها می گذارد و با شما قهر می کند. در زمانی که شما با هم قهر هستید؛ او با دیگران درددل می کند و از شما بشدت ناراحت است. همسرتان سخت می کوشد تا لقمه ی شیرینی برای زندگی تان فراهم کند و شما هم یک مشکل احساسی برای او بوجود آورده اید که او نمی تواند آن را فراموش کند. حتی وقتی که سعی می کنید که این مشکل را از ذهن او خارج کنید و با او آشتی کنید، او به این زودیها یادش نمی رود که چه بین شما گذشته است. تشکر از همراهیتون
شاوی : سلام
من خواب دیدم انگار زندانی بودم بعد برادر شوهرم اومد من کول کرد نجاتم بده وسط راه گفت خودت بدو بیا گفتم کفش پام نیست اینحا کلی سنگ ریزه هست ولی گفت یه مسافته کمه بدو بریم. تو مسیر پام درد گرفت و رسیدیم به ماشینی که انگار اب حمل میکرد.گفت کمک کنیم اب کثیف خالی کنه و اب تمیز توش بریزیم مارو میرسونه. و اینجوری سوار ماشین شدیم و رفتیم
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که در محدودیت قرار گرفته اید و آزادی عمل ندارید. احساساتتان نادیده گرفته می شود و یا خیلی شما را کنترل می کنند و خلاصه گیر کرده اید. برادر شوهرتان شاید به شما پیشنهاد دهد که خودتان باید زندگی تان را عوض کنید. شما اعتماد به نفستان کم است و جاپای قرص و محکمی در موقعیتی که در آن قرار گرفته اید ندارید. هر گونه تلاش شما برای اینکه زندگی تان را عوض کنید، باعث خواهد شد که خیلی سختی بکشید و احساس استیصال و درماندگی کنید. شما می خواهید طرز فکرتان را عوض کنید و عیب ندانید که بخواهید زندگی تان عوض شود. اگر با ماشین رفتید، شاید شما موفق می شوید که به خواسته هایتان برسید. تشکر از همراهیتون