تعبیر خواب چراغ (لامپ)
اگر کسی در خواب دید که چراغی یا لامپی در خانه اش با نور زیاد روشن کرد، موجب انجام کاری می شود که به خودش و خانواده اش برکت و سود فراوان می رسد. اگر ببیند که چراغ های خانه را خاموش کرد، موجب ناراحتی افراد خانواده خود می شود. اگر کسی دید در جلوی خانه اش چراغی آویخته اند، اگر مجرد است ازدواج می کند و اگر متاهل است به خود و خانواده اش خیر و برکت دنیا و آخرت می رسد.
اگر شهر را چراغانی دید، مردم شهر از عدل حکومت شاد و راضی خواهند بود یا خبر خوشی به همه مردم شهر می رسد. اگر مردی دید که چراغی با دو فتیله روشن کرد، همسرش دو قلو زایمان می کند. خاموش کردن چراغ خانه از جانب یکی از زن و مرد زوج، نشانه تلخی و جدایی بین آن دو است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن چراغ در خواب بر چهارده وجه است:
- پادشاه،
- قاضی،
- فرزند،
- عروسی،
- ولایت،
- سرای،
- مهتر،
- شادی،
- علم،
- توانگری،
- عیش خوش،
- کنیزک،
- منفعت،
- آن چه ببیند همچنان است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
افسون : با سلام و سپاس از شما. خواب ديدم برادرم از شهر ديگري كه در آنجا ساكن است به همراه سگ اش به شهر ما آمده بود. ( بدون اينكه از قبل اطلاع بدهد.) من تا او را ديدم بسيار خوشحال شدم و به سمت اش رفتم و دست و رو بوسي كرديم و او يك كاپشن چرم مشكي هم به تن داشت. در ادامه خوابم با مادرم در خانه اي بوديم ، گويي در خواب خانه مان بود . انگار شب شده بود و سالن تاريك شده بود من دستم را دراز كردم و چند تا لامپ بود زدم روشن نشد. سپس بلند شدم و لامپ ديوار رو به رويي رو زدم و روشن شد، دوباره برگشتم كه كليد لامپ هايي كه روشن نبود را بزنم . شايد روشن شود.ممنون ميشم خوابم رو تعبير كنيد و از تعبيرهاتون بي نهايت سپاسگذارم.
فریبا هراتی
: سلام. برادر شما نگران شما است و به شما فکر می کند او می داند که شرایط کمی عوض شده و اوضاع اقتصادی او خوب است ولی در رابطه با شما از لحاظ اقتصادی نسبت به قبل ضعیفتر شده اید ولی موردی نیست که حل نشود. تشکر از همراهیتون.
علی : سلام و درود
پدرم خواب دیده اند که در جایی هستند که پراژکتورهای زیادی به سقف متصل هستند و نور منتشر میکنند، سپس یکی ای دوستان مرحومشان وارد اتاق شده اند و با بیان نارضایتی چراغ ها را خاموش کرده اند.
فریبا هراتی
: سلام. پروژکتور در سقف در تعبیر به شرایطی بر می گردد که می خواهند کسی یا موضوعی را نمایش داده و آن را بررسی کنند و راجع به آن صحبت کنند و شفاف سازی کنند. اینکه دوستشان ( روحش شاد) وارد اتاق شده و چراغ ها را خاموش کرده به این معنی است که او می گوید از موشکافی بعضی از مسائل پرهیز کنید. از خطاها بگذرید و او را حلال کنید. شاید راجع به او صحبتی می شده یا قرار است بشود که روح او آزرده و نگران است ( بابت اشتباهی که در زمان حیاتش انجام داده ) و امید به بخشش دارد. تشکر از همراهیتون.
soheila : سلام وقتتون بخیر
من دیشب خواب دیدم که سوار یه اتوبوس بودیم گردشی کنار یه کوه که خیلی هم بلند نبود شاید مثل یه تپه ایستادیم و می خواستیم با پوزپلنگایی که روی کوه می پریدن عکس بندازیم من یکمی توی خواب حس ترس از حمله یوزپلنگا داشتم اما نه حمله کردن و نه صدا شنیدم. بعدش خودمو مامانم و خواهرمو توی یه خونه حیاط دار دیدم که حس می کردم خونه ماست یه خونه قدیمی بود از این خونه ها که درای بزرگ که فلزین با شیشه های بزرگ داشت توی خوابم (در حالی که تو واقعیت خونه ما آپارتمان هست) و من یادمه به مامانم می گفتم خونه بهتری نبود که بگیرید و اونم گفت نه و من گفتم باشه خیلیم بد نیست یادمه تو خواب می خواستیم بریم بیرون بازم با یه اتوبوس که این دفعه بزرگتر بود همه حاضر شدن و من نفر آخر بودم که اومدم چراغای اتاق یا حالا پذیرایی رو خاموش کنم توی خواب تو چارچوب در وایستاده بودم و چراغا رو میدیدم که نور خیلی خیلی زیادی داشتن و من کلید رو زدمو خاموش کردم و چراغا خاموش شدن ولی هنوز یه نور کمی ازشون ساطع میشد و در رو قفل کردم (۶ تا لامپ تو پذیرایی و دوتا هم تو اتاقا بود)تو همین لحظه یکی به من گفت عروس خانوم بیا به خنده و من هم لبخند زدم (من مجردم و با کسیم ارتباطی ندارم) بعدش تو خواب متوجه شدم یه چادر سفید رنگ سرمه که روش یه نقش آبی کوچیک شبیه پر طاووس اطراف سرم داشت(چادرم کهنه نبود ولی خیلی چادر خوشگلیم نبود و البته من تو واقعیت چادری نیستم)رفتم سمت پله ها که گوشه هاشون حالت شکستگی و ریختن داشت و فاصله پله ها کم بود روی پله ها یکمی پام گرفت نمی دونم خوردم زمین یا چنتا پله رو باهم پایین رفتم اما درد نداشتم و مشکلی برام پیش نیومد تو همون حالم بازم لبخند میزدم انگار هیچیم نشد اصلا، بلند شدم و دیگه داشتم با اون افراد که بعضیارو نمی شناختم صحبت می کردم و بعدشم بیدار شدم.
ممنون میشم بهم بگید تعبیر خوابمو
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید که مانند همه مردم از تجربه هایتان استفاده کرده و با چالش های زندگی کنار بیایید. تصویر ذهنی شما نسبت به خشونت و خطراتی که در زندگی امروز مردم کمین می کنند، در آینده برایتان باقی خواهد ماند. قدرت و اعتماد به نفس شما بالاست. خانواده شما نسبت به روحیات و اعتقادات قدیمتان و ارزشهای خانوادگی تان پایبند هستند. شما احساس می کنید که باید تابع جمع باشید و امیدتان را نسبت به مسائلی از دست می دهید. در مورد مسائلی مربوط به عشق و سعادت خانوادگی، و پیوند زناشویی و حفظ تعادل، نسبت به اینکه همه چیز برایتان به نحو دلخواه پیش بیاید، ناامید می شوید و احساس می کنید که زیر بار فشار احساسات و مسائل احساسی قرار دارید. شما در پیگیری تلاشتان برای رسیدن به اهدافتان، اعتماد به نفس یا ثبات قدم و عقیده ی راسخی نخواهید داشت. شما با کسی ازدواج می کنید که خیلی ها ازدواجتان را سرشار از پرستیژ و موفقیت و شادی می دانند و انتظار دارند که شما خیلی مغرور شوید ولی شما چندان هم علاقه ای از خودتان نشان نمی دهید و افتخار نمی کنید. اما با همه اینها، روی پایتان ثبات قدم خواهید داشت و نشان می دهید که از پس خودتان برمی آیید و انسان موفقی هستید. تشکر از همراهیتون.
الناز : سلام وقت بخیر
من خواب دیدم تو ادارمدنیم و من توی راهرو اداره یه شلنگ آب دستمه و دارم اب میگیرم اونجارو و با یکی از دوستام حرف میزنیم یهو یه همکار دیگم میاد و همه لامپارو خاموش میکنه و همه جا تاریک میشه من و دوستم هی بهش میگیم روشن کن نمیکنه بعد من عصبانی میشم با صدای خیلی بلند داد میزنم سرش و اونم روشن میکنه بعد میریم پایین دم در میبینم یه غرفه هایی زدن انگار جشنی عیدی تولدی چیزیه و تو ان غرفه ها سکه های پلاستیکی هست و چیزای دیگه من چند تا از سکه های پلاستیکی برمیدارم میریزم تو مشمایی ک دستم بود میگم ببرم برادرزادم باهاشون بازی کنه
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید مشکلات و مسائل اداری را با روشنگری و مثبت اندیشی حل کنید و اختلافات را از بین ببرید. اما یک همکار دارید که همه چیز را با عصبانیت و انرژی منفی به هم می ریزد و می خواهد موج منفی در اداره ایجاد کند و روابط همه را به هم بزند و مردم را ناامید و دپرس و افسرده کند و شما با او مخالفت می کنید و وادارش می کنید که رفتارش را اصلاح کند. اما در نهایت جدای این روابط اداری، می ماند مشکلاتی که در باب حقوق و مزایا برایتان پیش می آید. شما احساس می کنید که زحماتتان دارد به هدر می رود و حقوقی که به شما می دهند حقوق واقعی و درخور شما نیست. انگار که تقلبی و مصنوعی و بدردنخور است و فقط به درد هله هوله و سرگرمی بچه گانه میخورد و نه امرار معاش انسانهای بالغ. تشکر از همراهیتون.
Hani : ممنون از شما انشالله به امید خدا تشکر از زحماتتون.
Hani : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر . من چند روز پیش خواب دیدم من در ویلایی که همسرم در شمال خریده هستیم انگار پدرم هم بوده همراهم پشت در اتاق بودم در حال باز بود و داخل اتاق همه ی لامپها روشن بود و اتاق روشن بود در باز بود و من داشتم داخل رو تماشا میکردم یه همچین خوابی رو چند وقت پیش هم اگه یادتون باشه دیدم بودم این بار دوم بود. مرسی از شما.
فریبا هراتی
: سلام. وقتی خواب مشابه است تعبیر هم مشابه است!! :))) زندگی شما خوب و روشن می شود و همه مشکلاتتان حل شده راهها باز است جشن و شادی خواهید داشت و پدرتان هم همراهیتان می کند. شادی و روشنایی به زندگی تان می آید.
.Bahaarr : سلام.خواب ديدم اقوام پدري منزل ما مهمان بودن.همه دور يك ميز طويل نشسته بودن موقع صرف شام بود احتمالا.من رفتم سمت كليداي برق و همه ي لامپها و لوسترها رو روشن كردم.يكي دوتا از كليدهاي برق رو وقتي يك بار زدم روشن نشد و دوباره زدم.بعد ازينكه هر كليدو ميزدم كمتر از انتظارم فضا روشن ميشد.ممنون از تعبيرتون
فریبا هراتی
: سلام. فامیل پدرتان و خانواده شما مسائلی را ارزیابی می کنند و از نظر آنان روابط یا کارهایی که در موردش صحبت می کنند، خیلی روشن و امید بخش نیست. تشکر از همراهیتون.
محمدرضا : با عرض سلام خدمت شما خانوم هراتی
خواب دیدم تو یه خیابون پهن مثل اتوبان هستم که قدم به قدم انگار از آسمون لامپ آویزون هستش ولی خاموش هستش من از زیر هرکدام رد میشم خود به خود روشن میشه با ماشین بودم.با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما به سمت موفقیت در حرکت هستید و لحظه به لحظه با ایده هایی جدید، امید، الهام، روشنگری، اطمینان و چشم اندازی جدید مواجه می شوید. آگاهی های شما زیاد است و می خواهید حقیقت را قبول کرده و با آن روبرو شوید. تشکر از همراهیتون.
Sadaf : سلام خانم هراتی عزیز
من خواب دیدم اولش که ماشین همسرم زیر پای من است و باهاش تاجایی رفتم و ماشین منم زیر پای او بوده
و بعد دیدم من اومدم خونه پدرم و سفره غذا پهنه و چراغها رو خاموش کردیم شوهرم اومد داخل همکارم که سید هم هست پیشم نشسته برای غذا و سر سفره
گفتیم همسرم اومد سوپریز بشه چراغها رو روشن کنه و همکارم ببینه و سفره غذا رو
همسرم اومد داخل دید چراغها خاموشه هی میگف چراغها چرا خاموشه و میخاست روشن کنه و من اومدم سویچ همه برقها رو زدم یکی یکی روشن کردم و همسرم زود اومد سر سفره کنار من نشست و غذا قورمه سبزی بود و یه ظرف گوجه و من هی به شوهرم میگفتم با همین لباسها نشستی میرفتی حداقل لباسها عوض میکردی که چیزی نمیگفت و جلو من یه ظرف قورمه پرگوشت بود که هی میگفتم برنجم بیارید من بخورم ..باتشکر
فریبا هراتی
: سلام. شما اختیاردار زندگی همسرتان هستید و اختیار دار زندگی شماست و کنترل همدیگر را به عهده دارید و از هم چیزی را مخفی نمی کنید. شوهر شما ناراحتی و سختی شما را تحمل نمی تواند بکند و شما ناراحتی او را نمی توانید تحمل کنید. همسرتان را از ناامیدی بیرون می آورید. رفتار شوهرتان نسبت به شما صادقانه است ولی صمیمیتی که نسبت به شما نشان می دهد در حضور دیگران اینطور نیست و رسمی برخورد می کند. با هم آشتی می کنید و به ثروت و شادی زیادی خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
Sadaf : الهی امین
انشالله
فریبا هراتی
: از ته دلم امیدوارم به آرزوتون برسید.
شیدا : سلام خانم هراتی عزیزم.خوبین؟دلم واس راهنمایی هاتون تنگ شده..بهم حس خوبی میدین. خیلی دوستون دارم..
خانم هراتی خواب دیدم،در خونمون مثل اینکه یک پایه داشت ولی پایش روی زمین بند نبود و در با اینکه بسته بود ولی سفت نبود من همش استرس داشتم،ک در اویزونه،مثل اینکه در دوتا لایه یا اینکه دوتا در بود که کنار هم قرار میگرفتن و یک در میشدن ،رفتم پایشو محکم کردم تو زمین،دوتادر بهم چسبیدن و یکی شدن،و دم در حیاط تاریک بود،رفتم لامپ رو روشن کنم دیدم ،جعبه برق بود ک سیم داشت و کلید برق هنوز وصل نشده بود.اما همین ک دست زدم به جعبه کلید برق،لامپ دم در حیاط روشن شد..منم گفتم خداروشکر و رفتم..با تشکر از خوبی هاتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. منم دوستتون دارم. خانواده شما حرفشان را یکی می کنند و با همفکری یکدیگر فرصت های جدید را به زندگی تان راه می دهید و بدیها را کنار می گذارید. وجود شما انرژی بخش و نیروی شاد کننده زندگی پدرومادرتان است و تمام شادی آنها هستید. حداوند زندگی تان را سرشار از شادی و امید خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.