تعبیر خواب گردنبند (طوق)
داشتن گردنبند، به تعهد و داشتن دین نسبت به چیزی تعبیر می شود. باز کردن گردنبند، بیرون آمدن از زیر بار تعهد نسبت به چیزی یا کسی است. اگر کسی در خواب گردنبندی از مروارید داشت، در علوم دینی آگاهی خواهد یافت و اگر گردنبند جواهرنشان بود، به مقام و منزلت خواهد رسید. اگر مردی خواب ببیند که گردنبند طلا دارد، برای او بی ایمانی و ایجاد مشکلات تعبیر می شود.
اگر مردی در خواب گردنبند طلا به گردن داشت، به فعل حرام روی می کند و اگر گردنبند نقره داشت، به بزرگی می رسد. اگر گردنبند آهنی داشت نیز به فساد و تباهی روی می آورد. اگر زنی خواب ببیند که گردنبند طلا دارد، نسبت به اوامر خداوند مطیع و نسبت به شوهر وفادار است. اما گردنبند نقره و آهنی اگر به گردن داشت، تعبیر آن برعکس است.
تعبیر خواب پاره شدن گردنبند
پاره شدن گردنبند و یا باز کردن آن به معنای بیرون آمدن از زیربار تعهد نسبت به کسی یا کاری است.
تعبیر خواب گردنبند هدیه گرفتن
اگر کسی خواب ببیند که از دیگری گردنبندی به هدیه گرفت، زیر بار تعهدی از وی خواهد رفت.
تعبیر خواب گردنبند طلا سفید
گردنبند طلای سفید به تعهد به کاری تمیز و پاک تعبیر می شود که حلال بوده و مقام و منزلت بیننده خواب را برای او دربر خواهد داشت.
تعبیر خواب زنجیر طلا
گردنبند طلا در خواب برای مردان به تعهد به کاری حرام تعبیر شده و برای او به بی ایمانی و یا افتادن در گناه تعبیر می شود.
تعبیر خواب گردنبند طلا برای زنان
اگر زنی خواب ببیند که از شوهرش گردنبندی طلا هدیه گرفت، عزیز او خواهد شد و به او متعهد خواهد بود.
تعبیر خواب گردنبند نقره
اگر کسی گردنبند نقره به هدیه بگیرد، به بزرگی و مقام و منزلت می رسد.
تعبیر خواب گردنبند مروارید
اگر کسی گردنبند مروارید هدیه بگیرد، به علومی آگاهی خواهد یافت و یا دهنده هدیه، او را آگاه و دانا به علوم خواهد کرد.
تعبیر خواب گردنبند جواهر
اگرکسی گردنبند جواهر نشان هدیه گرفت، به مقام و منزلت خواهد رسید.
تعبیر خواب گردنبند آهنی
اگر کسی گردنبند آهنی از دیگری به هدیه بگیرد، تعبیرش رسیدن سختی از جانب آن شخص به او و افتادن در فساد است.
تعبیر خواب گردنبند نگین دار
اگرزنی از شوهر خود گردنبند نگین دار به هدیه بگیرد، صاحب فرزند خواهد شد.
اگر کسی که مجرد است گردنبند نگین دار هدیه بگیرد، ازدواج خواهد کرد.
اگرکسی گردنبند نگین دار هدیه بگیرد، می تواند تعبیر آن رسیدن به شغل عالی و سرپرستی و ولایت بر دیگران باشد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گردنبند بر شش وجه است:
- حج اسلام،
- ولایت،
- خصومت،
- امانت،
- معالجت،
- کنیزک. اگر در خواب ببیند که گردنبند در گردن داشت، دلیل است از پادشاه مال یابد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که گردنبند در گردن داشت، دلیل است که دعوی به دروغ گوید.
جابر مغربی می گوید: اگر در خواب گردنبند زرین ببیند، دلیل بر ولایت است. اگر مسین یا آهنین باشد، دلیل که با کسی خصومت کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Foroozan : با سلام، دیشب خواب دیدم که پسر دوستم با دختر یکی از آشنایان ما داره ازدواج میکنه و دوستم داره با ما فامیل میشه و رفت و آمد خواهد داشت. و دوستم گردنبند چفت گردنی ای رو پوشیده بود که مادرم قبلا خوشش اومده بود اما نگرفته بود که گردنبندی بود که سفید بود و روش گلدار بود و بعضی از قسمتهاش طلا بود. دوستم گردنبندهای زیادی داشت که قسمتهایی رنگی و قسمتهایی شون طلای زرد بودن. یکیشون رنگ صورتی بود. قرار بود پسر و عروسش در قسمتی از منزل دوستم زندگی کنند .همسر دوستم پسرش رو بخاطر موضوعی شدیدا دعوا و تنبیه کرد که منو خواهرم رویمان رو به سمت دیگری برگرداندیم تا معذب نباشن. دوستم در حال آماده سازی منزلش برای پذیرایی از فامیل عروس کرده بود و وسیله های نو خریده بود و گفت که یک بغچه سنتی برای چادر خریده برای مهموناش. و همینطوری راه میرفتیم که جلومون یه تپه مانند کوچیک بود من ترسیدم برم بالا اما اون رفت بالا و اومد پایین منم رفتم و دیدم خیلی ارتفاعش کمه و از این سمتش دیده نمیشده.
فریبا هراتی
: سلام. پسر دوستتان به انجام کاری متعهد خواهد شد که به تمول و ثروت می رسد. دوست شما هم نستب به تمایلاتش احساس تعهد می کند و می خواهد که به ثروت رسیده و شاد و با کرامت زندگی کند. دوست شما آرزو دارد که عشق و مهربانی به زندگی پسرش بیاید. همسر دوستتان از پسرش ناراحت می شود و احساس خشم و یا اعتراضش را به او اعلام می کند. دوست شما می خواهد که سبک زندگی سنتی را برای پسرش تدارک ببیند ولی با مشکلات و موانعی در این راه مواجه می شود. او سعی می کند که با این مشکلات و موانع مقابله کند ولی شما نمی دانید که آخر کار چه خواهد شد. دوست شما به احتمال قوی خودش را به خاطر پسرش تحت فشار حس خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
Forough : سلام.خواب دیدم انگار جنگ میخواست بشه تو ایران من و مامانم داشتیم چیزهایی که ارزش داشت رو قائم میکردیم.مامانم بدلی جات داشت اما خیلی زیبا بودن.منم۳یا۴تا گوشواره طلا جفت داشتم گذاشتم تو دستمال میخواستیم زیر سرامیک قائم کنیم.یهو خودمو تو طلافروشی دیدم یه پسر که نه تو واقعیت نمیشناسم نه تو خواب انگار دوست پسرم بود قدش بلندتر از من موهای مشکی و هیکل درشت رو به روی من تو طلا فروشی وایساد و گفت کدوم یکی از این پلاک میخوای یه پلاک که وان یکاد روش نوشته شده بود و یکی دیگه گل نگین دار.گفتم وان یکاد و خیلی خوشحال بودم و توی خواب همدیگرو خیلی دوست داشتیم.از پلاک وزنجیر .و فکر میکردم پلاکه انگار خیلی بزرگه کوچیکتر بود بهتر بود و پلاکه هی کوچیک و بزرگ میشد تا اون اندازه که میخواستم ثابت موندو یه گوشواره و گردنبند جدا از اینا که داشتم میخواستم بفروشم دو تا ازدخترخاله هامو دیدم که اونجا بودن یهو فهمیدن اون گوشواره و گردنبندی که میخوان بخرن ماله منه.تو واقعیت با یکی شون قهرم در حقم بدی کرده.پشت سرم غیبت کرده و دو به هم زنی اما بخشیدمش و دیگه برام اهمیتی نداره فقط به خاطر ترس از دوباره این کارو انجام بده رفت و آمد نمیکنم.تو خواب انگار هیچ اتفاقی برامون نیافتاده بود.
فریبا هراتی
: سلام. شما احساس می کنید که در زندگی بیداری تان هرج و مرج وجود دارد و سعی می کنید که بر کشمکش های درونی و یا عاطفی موجود، غلبه و از خودتان دفاع کنید ولی رفتارتان خیلی تهاجمی نیست. شما می خواهید که آنچه که دارید، برایتان محفوظ بماند. شما شخصیتی رقابتی و مصمم و قوی دارید و می دانید که با توکل به خداوند و تعهد به او، می توانید از خودتان در مقابل همه ی خطرات محافظت کنید اما توانایی های خودتان را دست کم می گیرید. خیلی از چیزهایی که شما فکر می کنید نمی توانند باعث موفقیت شما بشوند، داشتنشان آرزوی دخترخاله های شماست. مادرتان خیلی شاید زندگی موفقی نداشته ولی اوقات خوشی را گذرانده و در ظاهر به نظر آدم خیلی موفقی می آید. تشکر از همراهیتون.
هاله : سلام خواب دیدم من و خواهر و مادر پدرم کل خونشون رو تمیز کردیم هرچی اضافه بود ریختیم دور بابام که مریضه کاملا خوب بود و کار میکرد تا عصر که همه حمام رفتیم و لباس تمیز پوشیدیم پدرم رفت خوابی استراحت کنه ما سه تا ساک بستیم سه تا چادر مشکی نو برداشتیم و راه افتادیم بریم کربلا تو حیاط بچه خواهرم که ۵ سالشه خیلی بزرگ شده بود یه گردنبند طلا سفید گردنش بود که مامانم بهش داده بود و انکار نباید کسی میدید بعد خودم و خواهرم رو تو هتل کربلا دیدم که مامانم دیرتر اومده بود که لچه خواهرم رو بیاره اومد چمدونش رو بزاره تو اتاق سه گردنبند طلا از چمدونش آوردتو دستش بود گفت قبل از اینکه بره پایین بچه خواهرم رو بیاره باید اینا رو بده به ما که یکی زنجیر ضخیم تابیده شده با پلاک مربع بزرگ بود روش طرح و نوشته داشت پشتشم چند خط بود نمیدونم چی بود بعد یهو فهمید اونی که تو دستشه دوتاست نه یکی یدونه کوتاه ضخیم تابیده شده و یه نارک بلند که پلاک بیضی با عکس ملکه بود مادرم کمک کرد اینا رو انداخت گردن ما، انگار حالت ایمنی و حفظ شدن داشت بعدش من و خواهرم اینقد خوشحال شدیم که انگار دیگه غم و غصه ای نداشتیم بعد رفتیم بریم زیارت که تو خیایون روبروی حرم امام حسین گنبد طلایی رو دیدم که از خوشحالی گریه میکردم و خدا رو شکر میکردم
فریبا هراتی
: سلام. شما و خانواده تان سعی می کنید که فکر پدر و مادرتان راحت باشد و آرامش به زندگی ایشان برگردد. دعای خیر شما پشت خانواده تان است و انشالله نگرانیها و مشکلات همه ی شما رفع خواهد شد و شروعی تازه خواهید داشت. شما و مادر و خواهرتان متوسل به امام حسین ع می شوید و کار خیری می کنید که ثواب زیارت امام حسین ع برای شما نوشته می شود. بچه خواهرتان بسیار خردمند تر از سنش رفتار خواهد کرد و دعای مادرتان در حق او مستجاب خواهد شد. ایمان او هم قوی و شخصیتی موفق و جدی خواهد داشت. مادر شما در مورد شما و خواهرتان آرزو دارد که هم مقید به اصول دینی و اخلاقی تان باشید و هم عشق به زندگی تان بیاید و ازدواج کنید و انرژی روحانی و معنویتان قوی باشد و او حاجت روا خواهد شد. امام حسین ع حامی شماست و حمایت روحی و روشنگری خواهید یافت. تشکر از همراهیتون.
Ladan : سلام
من يه گردبند استيل دارم كه ايت الكرسي و چشم زخم روش داره ،
توي خواب ديدم كه دارم دوتا كه يكيش ريزتر بود از همونو ميندازم به گردنم ،
خواهرم با مادرم هم بودن بعد ميبينم انگار توي همون زنجير يه پلاك ديگه هم بود كه بزرگترو طلاي سفيد بود ، من تعجب كردم كه چرا كنار اين طلاي زيبا و با ارزش دارم اينا رو ميندازم ،
با خودم گفتم اينا چشم زخم دارن خوبه، ازم محافظت ميكنن.
مامانم گفت يادت نيست اونو كه خيلي ريز هست رو خاله ات برات گرفته ،
هر سه تا توي يه زنجير توي گردنم شدن و منم خوشحال بودم.
فریبا هراتی
: سلام. شما به خواسته ها و تمایلاتتان خواهید رسید و نسبت به کسی احساس تعهد خواهید کرد. اگر پسرخاله دارید که نسبت به شما علاقه دارد، احتمال دارد که خاله تان از شما خواستگاری کند و یا اینکه به طور کلی خاله تان به نحوی باعث شود که شما به خواسته تان برسید. کسی به زندگی شما می آید که احساس خودش را خیلی راحت بروز نمی دهد و از بیرون سخت و غیر قابل نفوذ به نظر می رسد ولی در عمل، او موفق و باعث خوشبختی شما خواهد شد. شما خدا را شکر خواهید کرد و از خواندن آیت الکرسی غافل نخواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Mehrnika :
با سلام و احترام خانم هراتی عزیز دوستم این خواب را در مورد من دیده.
ديشب خوابتو ديدم ، يك گردنبند جواهر گردنت بود مرواريد و برليان و ياقوت سرخ بقدري زيبا و يونيك بود ، يعني هم گردنبند بود هم گوشواره و لباسي زيبا تنت بود ،
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. شما نسبت به تمایلات و اهدافتان بسیار متعهد هستید و خردمندانه و با زیرکی و دانایی تمام کارهایتان را دنبال می کنید. با شور و نشاط و از ته قلبتان اهدافتان را دنبال می کنید و کارهایتان را سروسامان می دهید، به نصایح خردمندانه ای که باعث رسیدن به موفقیت تان می شود گوش می کنید و رفتاری زیبا و شایسته از خودتان بروز می دهید. تشکر از همراهیتون.
Stare : باعرض سلام وادب دیشب خواب دیدم باجاریم انگاردعوام شده بعدمادرشوهرم (فوت کردن) بااینکه میدونه اون مقصره طرفشومیگیره خیلی ناراحت میشم بعدباهم راه میریم یه زنجیرطلای خیلی خوشگل گردنمه خیلی برق میزنه میگم پیداش کردم چون صاحبشوپیدانکردم برداشتم برای خودم داشتیم رویه تپه خاکی میرفتیم بادست جلومونشون دادم گفتم شاهچراغه بیابریم زیارت ولی زیارت کردنموندیدم بعدیه زن ازطرف خواهرنامزدسابق دخترم زنگ میزنه میگه شکوفه گفته من دیوونه توهستم تماسش قطع شدخودم تماس گرفتم میگم منظورت چی بود ولی بهم نگفت گفتم خودت کی هستی هم نگفت کیه قطع کردبعدزن داداشمودیدم شکلات دستش یکمیشوهم میخورم یه مردهم یه حیون ذبح کرده بودداشت تمیزش میکرد یه دفعه یه پیرمردکه میشناسمش الان فوت کرده اومدهمه گوشت روببره نزاشتم مچ دستموگازگرفت دندونش مصنوعی بودمن دردم نگرفت منم آلتشوگرفتم یه لحظه سفت شدآلتش من کنارهمون پیرمردخوابم برددیدم صبح شده زن داداشم داره براه دخترم نودل درست میکنه میگه دیشب گرسنه خوابیده ببخشیدچن شبه همش خواب میبینن حیوون ذبح میکنن وکله پاچه وپوستشوبه من میدن
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. روح مادر شوهرتان شاد. شما با جاری تان به خاطر مسئله ای تضاد روحی دارید و دچار آشفتگی و استرس می شوید ولی مادر شوهرتان می خواهد که شما خردمند باشید و سعی نکنید که با دعوا کارتان را به پیش ببرید و بلکه با سیاست و خردمندی مشکلتان را حل کنید. با محبت رفتار کنید تا جاری تان خجالت بکشد که به شما بی احترامی کند. شما باید نصیحت عاقلانه ای که به شما می شود را آویزه ی گردنتان کنید و باید سعی کنید که به خدای بزرگ توکل کنید تا راه درست را به شما نشان دهد. با رفتار سیاستمدارانه، دشمنان شما هم بیشتر از دستتان حرص می خورند چون می گویند عجب ستاره زن عاقلی است و نه اینکه بگویند آهاااا میخواستم حرصش بدهم و موفق شدم!. شما سعی می کنید که از زن برادرتان یاد بگیرید و کمی خشمتان را بیشتر سرکوب کنید و بیشتر از زندگی تان لذت ببرید و از یک چیز تلخ، شیرینی آن را حس کنید! شما با خطری مواجه هستید و خواب به شما هشدار می دهد که باید فورا بگویید به اندازه ی وسعتان برایتان قربانی کنند ( مرغ و یا گوسفند) و گوشتش را درسته به فقرا ببخشید و اصلا از آن تناول نکنید. اگر از ذبح حیوان و قربانی امتناع کنید قطعا بلایی خدای نکرده سرتان می آید. زن برادر شما آنوقت مجبور می شود که دخترتان را به خاطر آشفتگی ذهنی اش حمایت کند و او را از این کلاف سردرگمی که در آن گیر افتاده نجات دهد. پس در قربانی کردن تعجیل کنید که انشالله قضا بلا از شما دفع شود. تشکر از همراهیتون.
Stare : باعرض سلام وادب دیشب خواب دیدم یک گردبندطلاازین سیاه قلماویک عددانگشترطلای سفیدبهم میدن میگن جای طلبی که ازنامزدسابق دخترم داشتم میگم همین هم خوبه فعلابعدمیرم ببینم همسرم کجاست صداشومیشنوم میبینم توی یک زمین یه کلاس درس دانشگاه هست اونجاست بعدازاونجااومدبیرون چون اصلاازدرس اون استادسردرنمیاوردالکی یچیزای میگفت یه دخترهم راه کلاسوگم کرده بودبهش نشون دادیم راهو بعددیدم یه الاغ داریم که مردم میان کودشوبخرن من هم مجانی کودهاروبهشون میدم بعددیدم ازیه تپه باهمون الاغ رفتیم بالاکه زمین کشاورزی برادرم هست داشتن شخم میزدن الاغه که بارروش بودناآرومی میکردمادرم ناراحت شدگفت این دیگه چه الاغیه بهش گفتم ناراحت نشوبیچاره کلی مورچه وپشه توی مقعدش حرکت میکنه مورچه های سیاه بود هرچه لگدانداخت من به هرزحمتی بودپالونشودرست کردم بااینکه همش لگدمینداخت
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. دختر شما دوباره نسبت به عشق کسی متعهد خواهد شد و این بار این شخص در ظاهر خشک و غیر قابل نفوذ به نظر می رسد ولی در اصل مهربان است و می تواند زندگی موفقی برای دخترتان بسازد. همسر شما دوست دارد نسبت به بعضی مسائل درک خودش را بالاتر ببرد ولی در کاری که به او مربوط نیست دخالت می کند و شما تمایل ندارید که او عمرش را به بیهودگی بگذراند. شما دوست دارید که دخترتان خردمند تر و آگاه تر از قبل باشد. شما شخصیتی خیر و مهربان دارید و می خواهید مشکلات زندگی تان را پشت سر گذاشته و بر سختی ها غلبه کنید. قبلا خیلی کار کرده اید و زحماتتان نادیده گرفته شده و حرفهای نیشدار شنیده اید یا پشت سرتان بد گفته اند و با وجودی که مهربان هستید گاهی اوقات از کوره در می روید و با مادرتان تند صحبت می کنید و او را ناراحت می کنید. سپس از او عذرخواهی می کنید که رفتارتان بد بوده و سعی می کنید که خوش رفتار باشید و بر نفس خودتان غلبه کنید و بداخلاقی نکنید. تشکر از همراهیتون.
نرجس : سلام خانم هراتی جانم. خواب دیدم خاله ی مرحومم که مجرد بود در منزل پدربزرگم تنهایی داشت مهمانداری میکرد.خونه خیلی نورانی بود. مهمانش یه خانم بود و خاله م بشقابی از تنقلاتی که یادم نیست جلوش گذاشته بود. من توی ایوان خونه بودم، نرفته بودم داخل. دیدم که روی دیوار خونه، سمت ایوان، چندین گردنبند که از مهره های مختلف ساخته شده بودن زده بود به دیوار کنار هم. بهشون دست زدم حتی احتمالا داشتم یکی رو باز میکردم از روی دیوار، در این لحظه خاله م که سرگرم صحبت با مهمانش بود، گویا حواسش به من هم بود و لا به لای صحبتش یه جمله به من گفت که فقط تو و فلانی(یکی از دخترخاله هام) میتونین ازشون استفاده کنین.ممنون میشم خوابم رو تعبیرکنین.
فریبا هراتی
: سلام. روحشان شاد. او روحش زنده است و کاملا پاک و آمرزیده و دعای خیر او شامل کسانی می شود که از او التماس دعا دارند و به زنده بودن او باور دارند. او امیدوار است که شما و دختر خاله تان به تمایلات و خواسته های خوب خودتان برسید و خوشبخت و موفق باشید. خاله ی شما نسبت به شما محبت دارد و دعای خیر او پشت سر شماست. تشکر از همراهیتون.
Nasssrin : سلام وقتتون بخیر دیشب نصف شب خواب دیدم همسرم بود و مادرشون به من میگفتن حداقل اون گردنبند که شکل قلب رو به پسرم پس بده اون مال ماست منم بهشون دادم جالب بود که اون گردنبند رو از دوست پسر قبلیم گرفته بودم نه همسرم من تو خواب ناراحت شدم همش تو دلم میگفتم براتون متاسفم. (ما تازه جدا شدیم )
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. مادر همسرتان می خواهد که شما هیچ عشقی نسبت به همسرتان نداشته باشید. شما نه تنها به او هیچ عشقی ندارید بلکه نسبت به دوست پسر سابقتان هم هیچ علاقه ای ندارید و اینجور علاقه ها را رها کرده اید. شما از زیر بار تعهد هر دوی اینها بیرون آمده اید. تشکر از همراهیتون.
Rahar : سلام، عرض ادب. من با یه آقایی در محل کارم در حال آشنایی بودیم و اصرار داشتن بقیه فعلا در جریان این موضوع نباشن خواب دیدم یه روز که توی محل کار بودم روسری هم سرم نبود همکارام اومدن یه زنجیز چند ردیفه که هر ردیفش خیلی پهن بود گردنم کردن و نامزدی من و اون آقا رو تبریک گفتن در صورتی که اصلا اون آقا خودش نبود و من شدیدا ناراحت بودم وقتی خودش اصلا نیست چرا به بقیه گفته
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. اینکه روسری سرتان نبوده به این تعبیر است که افکار شما برای دیگران مشخص می شود و دیگران می دانند که شما خودتان را به او متعهد کرده اید و مقید به او هستید. شاید همکاران شما می خواهند به شما بگویند که اگر نیاز به کمک داشتید می توانید از آنها درخواست کمک کنید. شما نیاز دارید که دیگران عملکرد و تصمیمات شما را تایید کنند. اما خود این شخص شاید بعد از مدتی به شما پشت کرده است. تشکر از همراهیتون.